فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
معرفت و ساخت اجتماعى
حوزههای تخصصی:
انرژی های ناشناخته انسان
کانت و انتظار بشر از دین
منبع:
صباح ۱۳۸۱ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
الگویی قرآنی برای سنجش دینداری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اکثر پژوهش هایی که به سنجش و ارزیابی دینداری در ایران پرداخته اند، از الگوهایی استفاده شده که در بستری غیر از فرهنگ آرمانی اسلام تهیه شده اند و مناسبت کمتری با معیارهای دینداری فرد مسلمان دارند. بر این مبنا، پرسش این است که آیا مبتنی بر منابع دین، می توان الگویی قرآنی برای سنجش و ارزیابی دینداری فرد مسلمان ارائه کرد؟ با فرض وجود چنین امکانی، هدف این تحقیق استخراج الگوی سنجش دینداری از قرآن مجید با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و طبقه بندی نظری مفاهیم و مقولات است. نتایج نشان می دهد الگویی که با این روش به دست می آید، بر خلاف الگوهای قبل از خود، دارای هفت مرتبه قابل سنجش است که از ضعیف ترین تا قوی ترین مرتبه در پی هم قرار می گیرند. لذا ارتقا از مراتب پایین تر به بالاتر، با احراز شاخص های مرتبه بالا امکان پذیر است. اجرای پرسش نامه مربوط به سنجه مراتب دینداری نشان داد که این الگو و سنجه مربوط به آن، از روایی و اعتبار بالایی در جامعه نمونه برخوردار است.
تأثیر پذیری غزالی از ابن سینا در دو موضوع نفس و معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
هر چند غزالی در کتاب تهافتالفلاسفه به نقد فلاسفه مشاء پرداخته، اما در هر دو نظریه ای که درباره معاد ارائه می دهد، تحت تأثیر نفس شناسی ابن سیناست. او در کتاب تهافت الفلاسفه نظریه بدن جدید را به عنوان یک امکان برای معاد جسمانی معرفی می کند که مبتنی بر وجود و تجرد و بقای نفس و نیز پذیرش نفس به عنوان ملاک این همانی شخصیت است که همگی نظریاتی مشایی هستند. نظریه دیگر او نظریه برانگیختگی است که نزد متکلمان، نظریه ای مرسوم بوده است و غزالی آن را در کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد آورده است. در این نظریه نیز شاهد نقاط افتراق غزالی با متکلمان و تأثیر پذیری او از حکمت مشایی هستیم. در حالی که نزد اشعریان متقدم و معتقد به برانگیختگی، نفس مجرد جایگاهی ندارد، غزالی نظریه برانگیختگی را به گونه ای مطرح کرده که با تجرد نفس تنافی ندارد. از سوی دیگر، هر چند که او مانند غالب متکلمان متقدم حیات و مرگ را عرض می داند، اما در تحلیل این عرض با آن ها هم داستان نیست و مانند مشائیان این دو را به ارتباط و انقطاع نفس و بدن تفسیر می کند. تأثیر پذیری او از حکمت مشایی در مبحث عذاب قبر نیز مشهود است. مرور کتاب ها و رساله هایی هم چون معارج القدس، المضنون به علی غیراهله، کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین نیز نشانگر تأثیر پذیری او در مسئله معاد ازمباحث نفس شناسی در حکمت مشایی است.
ماهیت زمان از دیدگاه فلاسفه اسلامی و مک تاگارت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی روانشناسی تاریخچه و مکاتب آراء تربیتی مکاتب فلسفی مکاتب غربی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
ارتباط انسان و طبیعت از نگاه اسلام و آیین دائو
منبع:
هفت آسمان ۱۳۷۸ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
عدل الهی و کیفرهای اخروی
پیشینه، جایگاه و گستره امامت در علم کلام
حوزههای تخصصی:
علم کلام، دانش و مهارتی دین پژوهی است که با کمک متون اسلامی به استخراج و تنظیم و تبیین معارف و مفاهیم اعتقادی می پردازد، آن ها را بر اساس روش ها و رویکردهای مختلف درون و برون دینی، اثبات و توجیه می کند و به اعتراض ها و شبهات مخالفان اعتقادی پاسخ می دهد. امامت و امامت پژوهی در علم کلام جایگاه ویژه ای دارد. بحث پیرامون مسئله امامت از قرن های نخست اسلام مطرح بوده و علمای شیعی و سنی در آن باره هم نظر نبوده اند. علمای شیعه برای دفاع از این اعتقاد مهم در همان قرن های اولیه، کتاب هایی نوشته اند، همچنان که مخالفان نیز آثاری در رد امامت تالیف کرده اند. علاوه بر وجود جریان های خوارج، سنی گرایی، وهابی گرایی و کسروی گرایی که با طرح شبهات و اشکالاتی ضرورت تحقیق پیرامون دکترین امامت را تقویت می کند، جایگاه امامت در قرآن و روایات نیز ضرورت پرداختن به آن را روشن می سازد. از نصوص دینی برمی آید که امامت از اصول بنیادین اسلام است.
گستره مباحث امامت در دو ساحت امامت عامه و خاصه به سه عرصه تبیینی، اثباتی و دفاعی محدود می شود. مباحث دفاعی امامت نیز در چهار دسته شبهات مطرح می گردد. جایگاه معرفتی امامت، از بحث های امامت شناسی به شمار می آید. آیا امامت، از اصول دین یا فروع دین و از مباحث کلامی یا فقهی است؟ متفکران اسلامی سه دیدگاه را مطرح کرده اند.
نقد براهین «حدوث اجسام»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه تشکیکی بودن وجود و کثرات عرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در مقام پاسخ به این پرسش مهم وجودشناختی است که آیا نظریه تشکیکی بودن وجود قابلیت تبیین کثرت های عرضی میان موجودات را دارد یا خیر؟ از همین رو ابتدا نشان می دهد تشکیکی بودن در فلسفه ملاصدرا لزوماً به معنای رابطه تفاضلی داشتن در امور مشکک می باشد و ثانیاً مستلزم تحقّق رابطه علّی ـ معلولی میان آن دو است. از همین رو رابطه تشکیکی در این فلسفه همیشه طولی است و لذا تشکیک عرضی مفهومی پارادوکسیکال و خود متناقض مانند دایرة مثلث یا مربع مستطیل است. پس تحقّق نسبت تشکیکی میان موجودات هم عرض منطقاً محال است. لذا نظریه تشکیکی بودن وجود منطقاً نمی تواند کثرت میان موجودات هم عرض مانند افراد یک نوع و یا مصادیق انواع تحت یک جنس راه توجیه نماید. همچنین در گام دوم این مقاله ادلّه مختلف اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی و استاد مطهری و آیت الله جوادی آملی در اثبات این که نظریه تشکیکی بودن وجود هماهنگ و سازگار با کثرت عرضی برخی موجودات است، مورد نقد واقع شده و ردّ می گردد.
هدایت باطنی و معنوی امام و مسئلة امامت در اندیشة علاّمه طباطبائی و تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مراتب عالی ولایت در مسألة امامت، ولایت معنوی است که با اشراف و تصرّف معنوی امام به اذن الهی در نفوس آماده تحقّق می یابد. مراد از ولایت معنوی نوعی اقتدار و تسلّط معنوی است که با پیمودن صراط عبودیّت و رسیدن به مقام قرب برای امام به اذن الهی حاصل می شود. در دیدگاه علاّمه طباطبائی، ولایت به این معنا غیر از نبوّت، خلافت، وصایت و نیز غیر از امامت به معنی مرجعیّت دینی و یا حتّی زعامت سیاسی است. انسان افزون بر حیات ظاهری، دارای حیات معنوی و باطنی است و برای رسیدن به مراتب عالی در آن نیاز به راهنما و امام و دستورهای خاص دارد. علاّمه طباطبائی امامت را مقامی برتر از نبوّت می داند که پس از پیمودن مراحل مختلف و آزمایش های سخت صلاحیّت آن برای بعضی از انبیاء و افراد خاص به وجود می آید و دارندة آن به امر الهی به هدایت باطنی مردم می پردازد و با تصرّف ولایی، انسان های آماده را به مقصود و مطلوب حقیقی و الهی رهبری می کند. علاّمه این نوع هدایت را هدایت به امر می نامد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوة کتابخانه ای درصدد واکاوی هدایت باطنی و ولایت معنوی امام و زوایای آن از منظر علاّمه طباطبائی(ره)و به صورت خاص، در تفسیر المیزان است.
تحلیلی بر معناشناسی واژه «کَبَد» در قرآن کریم با الهام از روش توشیهکو ایزوتسو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن علوم قرآنی کلیات مفهوم شناسی
گام نخست برای دست یابی به معارف قرآن کریم، شناخت دقیق معانی واژگان آن است. در سال های اخیر با رواج رویکرد معناشناسی در مطالعات قرآنی، شیوه ای نو در این عرصه پدید آمده است. هدف این شیوه، اکتشاف معنایی است که در لایه های متن نهفته شده است تا بتوان از طریق ساختار الفاظ قرآن، معنای دقیق و جامع واژه مورد نظر را استخراج نمود. از مشهورترین این روش ها، روش ایزوتسو است. این مقاله با استفاده از روش ایشان و تکمیل آن در بخش های ارتباط آیات در محدوده سوره و در قرآن کریم، نخست واژه «کَبَد» را از منظر لغوی و سپس معناشناسی بررسی و با استفاده از واژگانِ با معنای نزدیک، متضاد و موازنه ساختاری متن، در چند مرحله آن را تجزیه و تحلیل نموده و به این نتیجه رسیده است که مغایر مفهوم متداول واژه کَبَد، این واژه معنای منفی در بر ندارد و به محدودیت های عالم ماده و حکمت الهی در اختیار انسان اشاره دارد.
انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین جایگاه انسان به عنوان عنصر اندیشه ورز، یکی از دغدغههای اصلی تمامی مکاتب بشری و الهی بوده است. در این مسیر برخی مکاتب ضمن افاضه جایگاه مستعلی به انسان، وی را فربه ساختهاند و برخی به معارضه با این جایگاه استعلایی پرداخته و به صورتبندی انسانی نحیف پرداختهاند که هر دوی این تفاسیر، پیامدهایی منفی را به همراه داشته است. در فلسفه غرب، «مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان اول و «پست مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان دوم معرفی شده است. تحقیق پیش رو در صدد است تا با عنایت به این مسئله، ضمن بررسی مؤلفههای انسان پست مدرن، با نقد آن از منظر آموزه های اسلامی، نقاط ضعف آن را آشکار ساخته و به ارائه سوژه ای متعادل مبادرت ورزد.