یکی از مسائل مهم فلسفه اخلاق، بررسی مطلق بودن یا نسبیّت احکام اخلاقی است. اندیشورانی که خاستگاه احکام اخلاقی را اراده افراد یا قرارداد میدانند، به طبع اخلاق را نیز نسبی خواهند دانست؛ زیرا خواست افراد متغیر، و قراردادها تغییرپذیرند.
از آنجا که استاد شهید مطهری گزارههای اخلاقی را انشایی میداند، این توهم به ذ هن میآید که از نظر وی احکام اخلاقی، نسبی هستند.
در این مقاله میکوشیم با توضیح مراد استاد از انشایی بودن گزارههای اخلاقی ، نظر او را در زمینه کلیت و اطلاق، و رد نسبیت اخلاقی ارائه دهیم. از این رو، ناگزیر به دیدگاه استاد شهید درباره موضوع و محمول گزارههای اخلاقی نیز نظری افکندهایم.
کتاب های فتن و ملاحم از جمله منابع مهم درباره مهدویت به شمار می روند. کتاب الملاحم نوشته احمد بن منادی از محدثان اهل سنت، از آن شمار کتاب هاست. این مقاله به بررسی و نقد این کتاب می پردازد که در قرن سوم تالیف شده است. از آن جا که از منابع مهم ابن منادی در این کتاب، کتابی با عنوان ملحمه دانیال بوده، آن کتاب نیز معرفی و نقد می شود. ملحمه دانیال را از پیامبران بنی اسرائیل می دانند، اما مطالب آن و اعتبار اصل کتاب تامل پذیر است و نیاز به بررسی دارد.
در مورد کتاب ابن منادی نیز با توجه به در برداشتن مطالبی، گاه بدون سند و گاه منحصر به فرد، نمی توان چندان ادعای اعتبار و قوت کرد. تحقیق و نشر این کتاب برعهده شیعیان بوده، اما مؤلف آن بنا به قراینی که در این مقاله مطرح می شود، از رجال اهل سنت است.
فلاسفه اسلامی، بر خلاف متکلّمان مسلمان که پس از برخورد با مسئله «امامت» به مثابه یکی از اصول دین به استدلال و تحلیل آن پرداختهاند، صرفا با پیشبرد دستگاه فلسفی خویش ضرورت وجود انسانی را تصدیق کردهاند که به لحاظ دینی عنوان امام بر او اطلاق میگردد. از اینرو، رویکرد فلسفه و حکمت به امامت مستقل از کلام اسلامی بوده، دارای نگاه قانونمندی و روشی متمایز از رویکرد کلامی است.
قاعده «لطف»، که دستمایه عظیم متکلّمان در تحلیل محورهای مختلف امامت است، در حکمت و فلسفه جای خود را به قاعده «امکان اشرف» و «واسطهگری در فیض وجود به عالم» داده و وجهه کلامی مسئله امامت جایگاهی وجودشناختی و جهانشناختی پیدا میکند. بدیهی است که نتیجه این امر تحولی ارزشی و تأثیری در پی خواهد داشت.