کرامیه فرقه ای از اهل سنت بودند که محمد بن کرام سجستانی (د 255 ق) پایه گذار آن بود دهها هزار نفر از مردم شمال خراسان و فلسطین به آنان گرویدند دانشمندانی از میان آنان برخاستند حاکمانی به طرفدارای از آنان رو آوردند و سرانجام پس از چند قرن تلاش و فعالیت مانند بسیاری از فرقه های دیگر از بین رفتند و تنها نامی از آنان در کتابها بر جای ماند در الملل و النحل مطالب گوناگون شگفت آور و باورنکردنی به آنان نسبت داده شده است این نسبتها هم در زمینه مسائل اعتقادی مثل توحید و نبوت و معاد .... است و هم در امور فقهی این پژوهش در پی ارزیابی و سنجش درستی یا نادرستی یکی از نستبهای داده شده به کرامیه درباره صفات خبری خداوند یعنی تشبیه و تجسیم خداوند بر اساس متون تفسیری بر جای مانده از آنان است
در اندیشه سیاسى شیخ الرئیس «عصمت» آنقدر مهم است که حتى با رحلت پیامبرصلى الله علیه وآله که وحى الهى متوقف مىشود، باز هم باید معصوم منصوب از سوى ایشان، پرچم زمامدارى را به دست گیرد و مردم نیز مکلفاند همانگونه که از پیامبر اطاعت مىکردند، از جانشین وى نیز اطاعت کنند. پیامبر کار قانونگذارى را به نحو احسن به پایان رسانیده، ولى کار زمامدارى هرگز به اتمام نمىرسد، مگر اینکه قیامت فرا رسد و جامعه بشرى منقرض گردد.
در این کنکاش ابتدا سیاسى بودن اسلام را به عنوان اصل موضوع پذیرفتهایم و آنگاه این سؤال را مطرح کردهایم که سیاسى بودن اسلام ذاتى است یا عرضى و در نهایت، ثابت کردهایم که در اندیشه سیاسى فیلسوف بزرگ اسلامى، عصمت از جایگاه ویژهاى برخوردار است.
این تحقیق بررسی تطبیقی را پرتوی در فهم اندیشه های دو دانشمند مؤثر در تاریخ علم کلام و علم تفسیر اخذ می کند. زمخشری در الکشاف و فخر رازی در التفسیر الکبیر، به رغم وابستگی به دو نظام فکری مختلف، معرفت خدا را استدلالی دانسته و علاوه بر آن دلایلی «قرآن بنیان» در اثبات وجود باری ارائه داده اند. هر دو مفسر برهانهای فطرت، حدوث در اجسام و حدوث در صفات را به کار بسته اند، ولی رازی علاوه بر اینها از براهین فلسفی چون وجوب و امکان، امکان ذوات و اعراض و نیز برهانی مرکب از امکان و حدوث ذوات و اعراض بهره می گیرد. البته این اختلاف با توجه به مبانی روش شناختی دو مفسر قابل تبیین است، زیرا زمخشری متکلمی است که نسبت به روشهای فلسفی، بی مهری می ورزد و آن را بیهوده می انگارد. از این رو، روی آورد وی صرفاً کلامی است اما رازی متکلمی متأثر از فلسفه و متمایل به آن است، در نتیجه افزون بر اقامة براهین کلامی، براهین فلسفی نیز ارائه داده و بدین ترتیب گرایش به تکثر دلایل اثبات وجود خدا، در التفسیر الکبیر ملاحظه می گردد.