فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۲۱ تا ۱۰٬۸۴۰ مورد از کل ۱۱٬۳۱۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
103 - 130
حوزههای تخصصی:
در مطالعات تاریخ کلام امامیه، در نیم قرن اخیر، پژوهش هایی بر محوریت برخی از مناطق که در طول تاریخ محل تجمع توده های شیعه بوده انجام گرفته است، اما برخی محورهای جغرافیایی همچون «لکهنو» در دیار هند مغفول مانده است. این در حالی است که لکهنو یکی از مراکز مهم شیعی است که در قرن سیزدهم، با پرورش اندیشمندان و پژوهشگران شیعی برجسته و برجای گذاشتن میراث کلامی سترگ توانست معارف شیعی را به نسل های بعد انتقال داده و بسترهای توسعه علمی شبه قاره را آماده کند. نوشتار پیش رو با رویکرد توصیفی، تحلیلی درصدد است با معرفی عالمان امامی این دوره که از دودمان سید دلدار علی نقوی برخاسته و به خاندان اجتهاد شهره اند، و بیان فعالیت های علمی و تألیفات کلامی آنان نشان دهد که عالمان امامی برجسته این خاندان با اقداماتی همچون تاسیس نهاد رسمی علمی، تحقیق گسترده در موضوعات کلامی و تدوین آثاری بزرگ در کلام استدلالی شیعه، مقابله شدید با جریانات و اقدامات ضد شیعی و تصفیه اندیشه شیعه از آراء نادرست، توسعه اصول فقه و اجتهاد توانستند به مذهب شیعه پس از یک دوره تنگنای شدید رسمیت نسبی بخشیده و در ترویج تشیع در این منطقه تأثیر گذار باشند.
بررسی سندی حدیث رضویِ شرح صدر و واکاوی در دلالت آن برای اثبات قاعده تسامح در ادله سنن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
113 - 136
حوزههای تخصصی:
یکی از عرصه های هدایت گری حضرت امام رضا (ع)، تبیین و تفسیر آیات الهی است. در میان میراث گرانبهای حدیثی برجامانده از آن پیشوای معصوم، روایتی در تفسیر آیه 125 سوره انعام وجود دارد. محدثان شیعی این خبر را در زمره اخباری با عنوان «اخبار من بَلَغ» جای داده اند و دانشورانی دیگر به این حدیث، در عرصه های اصولی استناد جسته اند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی و با بهره از منابع کتابخانه ای در پی ارتباط سنجی این حدیث با قاعده ای است که با عنوان تسامح در ادله سنن شهره است. برای این منظور، ابتدا میزان اعتبار سند این حدیث کاویده شده است. در گام پسین، میزان دلالت این حدیث بر رویکرد اصولی به قاعده تسامح در احکام غیر الزامی، تبیین و نقد شده است. پس آنگاه، برداشت دانشورانی دیگر از این روایت، در رویکردی کلامی بررسی شده است. رویکرد برگزیده نوشتار آن است که حدیث پیش گفته در مقام بیان هدایت ویژه الهی بر بندگان است که پذیرای هدایت تکوینی و تشریعی بوده اند. در این حالت، هدایت الهی سبب توفیق ایشان در فهم و پذیرش آموزه های دین شده و افق فکری و سپهر عملی ایشان را می گستراند. به دیگر سخن، برداشت کلامی برخی از این حدیث، تنها یکی از مصادیق ایجاد دل آرامی و سکون نفس در هنگامه تردید به مطابقت خبر معتبر با واقع خواهد بود.
موضوع شناسی ورع برای فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل بر اساس روایات
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
61 - 84
حوزههای تخصصی:
موضوع فقه، رفتار مکلفان است که علی رغم اختلاف های میان فقیهان در شمولیت این موضوع، می تواند بر اساس نظر برخی، شامل سه حوزه فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل باشد. فارغ از اختلافات در اصل مسئله، ورع نیز از واژگانی است که به تناسب کاربردهای مختلف در فقه به عنوان خصلت قاضی، مجتهد و مفتی و همچنین، گستردگی معنایی در روایات می تواند در هر سه حوزه فوق مطرح شود و موضوع حکم فقهی باشد. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی درصدد پاسخ به این سؤال است که باتوجه به ارتباط واژه «ورع» با سایر واژگان در روایات، ورع موضوع کدام یک از سه حوزه فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل خواهد بود؟ جامعه آماری این پژوهش شامل 346 حدیث است که با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 کدگذاری شدند. محدود دانستن ورع به محدوده فقه الاخلاق و فقه المعرفه و العقیده به دلیل وجود روایات متعدد که ورع را در زمره عمل یا مساوی با آن می دانند، صحیح نیست، بلکه ورع در محدوده فقه العمل نیز داخل است و محدود دانستن آن به باب های قضاوت، اجتهاد و تقلید و نماز در فقه العمل نیز کفایت نمی کند، بلکه ورع باید در باب عبادات فراتر از اوصاف امام جماعت نیز مطرح شود و چه بسا بتوان ورع را از اوصاف واجب همه بندگان و مکلفان اعم از مجتهد و مقلد دانست. در نهایت، ورع و واژگان مثبت همراه آن در روایات در صورتی موضوع فقه المعرفه و العقیده خواهد بود که دارای وصف معرفت شناختی باشد و اگر از مرحله شناختی خارج شد و به ظهور و بروز ظاهری در اعمال و رفتار انسان نرسید، در حوزه فقه الاخلاق وارد خواهد شد و اگر در قالب رفتار و فعل انسان عرضه شد، باید در وادی فقه العمل به دنبال حکم فقهی آن گشت.
ناسازگاری های شجره نامه عیسی
منبع:
کلام و ادیان سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
79 - 109
حوزههای تخصصی:
شجره نامه عیسی مسیح برای مسیحیان از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا عهد عتیق، مسیحای موعود را از نسل داوود دانسته است؛ از این رو برای مسیحیان، بسیار اهمیت دارد که نسل وی را به داوود برسانند. دو انجیل متی و لوقا به تفصیل شجره نامه عیسی مسیح را نقل کرده اند؛ ولی بین این دو نقل، تفاوت های زیادی وجود دارد و این اختلاف ها به یکی از چالش های بزرگ کتاب مقدس تبدیل گردیده است. مدافعان مسیحی، بسیار کوشیدند تا بین این دو شجره نامه، آشتی برقرار کنند. در این مقاله می خواهیم توجیه های مسیحیان را بازبینی و بررسی کنیم که آیا امکان آشتی دادنِ بین این دو شجره نامه، وجود دارد یا خیر؟
بررسی تجارت به مثابه تبشیر مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
129 - 148
حوزههای تخصصی:
میسیونرهای مسیحی به منظور تغییر کیش غیرمسیحیان از زمان های گذشته تا به حال از انواع روش ها و راهبرد های تبشیری استفاده می کرده اند. یکی از این روش ها «تجارت به مثابه تبشیر» است. در این روش تبشیری تلاش می شود با تأسیس سازمان ها و شرکت های گوناگون تجاری در زمینه های متفاوت، از طریق ایجاد شغل و درآمدزایی برای افراد بومی در مناطق فقیرنشین، زمینه جذب آنان به مسیحیت و تغییر کیش فراهم شود. هدف از تجارت این است که مبشران مسیحی علاوه بر کسب درآمد برای تأمین هزینه های فعالیت تبشیری، با ایجاد رونق اقتصادی ادعای کمک به رشد اقتصاد محلی و بالا بردن رفاه اجتماعی داشته باشند. تمرکز فعالیت این روش تبشیری بر کشورهای در حال توسعه، از جمله کشورهای اسلامی است که ممکن است مبشران مسیحی اجازه فعالیت رسمی در آنها را نداشته باشند. پژوهش حاضر با توجه به عدم دسترسی یا دشوار بودن دسترسی به اطلاعات میدانی، از روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و براساس منابع موجود در زمینه «میسیولوژی» و به شیوه توصیفی تحلیلی نگاشته شده است.
بررسی دیدگاه سیدمرتضی درباره آیات مربوط به اعتراض موسی (ع) نسبت به هارون و تأثیر مبنای کلامی ایشان در دیدگاه مربوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
53 - 80
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش این است که علت توبیخ شدید موسی نسبت به هارون در داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل چیست؟ سیدمرتضی معتقد است از آنجا که هارون، شریک موسی در رسالت بود و داراى سود و زیان مشترک بودند، موسی او را همچون خود فرض و همان گونه که انسان به هنگام خشم با خود رفتار مى کند، با او رفتار کرد؛ و ممکن است در آن زمان، گرفتن سر و کشیدن آن بی احترامی محسوب نمی شده است و احتمال دارد گفتن عبارت «لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلابِرَأْسِی...» ازسوی هارون به علت ترس وی از گمان نادرست بنى اسرائیل مبنی برعتاب موسی نسبت به وی باشد یا اینکه مضمون این سخن، دلدارى و دعوت موسی به صبر باشد. نگارنده معتقد است دیدگاه ایشان دچار تأویل دور و بعیدی است. ظاهراً آنچه باعث چنین تفسیری از سیدمرتضی شده، مبنای کلامی ایشان درباره عصمت مطلق انبیاء (ع) است؛ نگارنده بر این باور است که می توان تحلیلی ارائه کرد که هم با این مبنا و هم با ظاهر آیات سازگارتر باشد و باید به این نکته توجه داشت که میدان تأویل آیات، میدان وسیع و فراخ دامنی نیست و فقط در حد اضطرار و ضرورت است. به نظر می رسد توبیخ شدید موسیG نسبت به هارون وسیله ای ب رای ب یدار کردن بنی اسرائیل بود تا به شدت و بزرگی اشتباه خود در گوساله پرستی پی ببرند.
دلالت های مبانی کلامی اسلامی در توجیه نظریه «عدالت اقتصادی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
173 - 192
حوزههای تخصصی:
در نظریه عدالت اقتصادی به طور عمده در رابطه با کیفیت توزیع درآمد، شغل، فرصت ها، آزادی های اقتصادی، فراغت، حقوق و امتیازها و به طور کلی توزیع بهره مندی های اقتصادی میان افراد و گروه ها نظریه پردازی می شود. در این میان اندیشمندان عدالت پژوه نظریات بسیار متفاوتی ارائه کردند که یکی از منشأهای اختلاف ایشان، تفاوت در مبانی کلامی این نظریات در شناخت مفهوم عدالت اقتصادی است. در این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی دلالت های مبانی کلامی اسلامی در توجیه نظریه عدالت اقتصادی کاوش می شود. در این مقاله این نتیجه به دست آمده است که برخی مبانی کلامی و اعتقادی اسلامی مانند توحید در فاعلیت، توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت الهی دلالت بر این دارد که آنچه می تواند حقیقتاً منشأ ایجاد حق اقتصادی در چیزی باشد رابطه فاعلی ذی حق در تولید و به وجود آمدن آن است. رابطه طولی میان فاعل های مختلف در تولید، سبب تقدم حق فاعل های مراتب بالاتر نسبت به حق فاعل های مراتب پایین تر می شود. بر این اساس در نظریه عدالت اقتصادی اسلام؛ خدای متعال در عالی ترین مرتبه خالقیت و فاعلیت و ربوبیت، یگانه ذی حق بالاصاله در عالم وجود است و سایر حقوق اقتصادی باید از جانب او افاضه می شود. در نتیجه تنها راه توجیه حقوق اقتصادی در اسلام «اراده تشریعى الهى» است که از طریق کتاب، سنت و عقل قابل کشف است.
بررسی و تحلیل نمادگرایی در نزول حضرت عیسی (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
53 - 80
حوزههای تخصصی:
نزول حضرت عیسی7 از جمله مباحثی است که هنگام ظهور حضرت مهدی4 تحقق خواهد یافت. این باور که یکی از مباحث مهم در بحث مهدویت است، مستندات زیادی اعم از قرآنی، روایی و اتفاق مسلمانان و مسیحیان بر آن اقامه شده است. نگاه نمادین به نزول حضرت عیسی7 دیدگاه نوپدیدی است که از سوی برخی اندیشمندان مطرح شده و نزول حضرت را نه به معنای حقیقی و واقعیتی که تحقق خواهد یافت؛ بلکه نماد و رمزی بر پیروزی حق بر باطل و پیاده سازی منهج و شاخصه های عیسوی می دانند که در جامعه ساری و جاری می شود. از آن جا که بحث نزول حضرت عیسی7 از مباحث مهم مهدوی و باور خیل عظیمی از مسلمانان و مسیحیان است و نیز در این زمینه تاکنون پژوهشی سامان نیافته و خلأ معرفتی در این زمینه مشهود است؛ لذا تحقیق در این مسئله ضرورت دارد. پژوهش پیش رو به صورت توصیفی _ تحلیلی و به روش کتابخانه ای به تبیین نمادگرایی در نزول حضرت عیسی7 پرداخته است. ادله مختلف قرآنی، روایی و اجماع مسلمانان و مسیحیان با توجه به اصل اولیه در هر کلامی که حقیقت است، دیدگاه نمادگرایی را مردود می داند.
تحلیل و بررسی دیدگاه فاضل قوشجی پیرامون «حدیث التهنئه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
241 - 270
حوزههای تخصصی:
«حدیث التهنئه» با عبارت «سَلِّمُوا عَلَى عَلِی بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِین»، از جمله نصوص جلیه بر امامت امیرالمومنین(ع) و یکی از قرائن و شواهد قطعی بر مراد از مولی در حدیث متواتر «من کنت مولاه فعلی مولاه» است. قوشجی متکلم اشعری در «شرح تجرید» با توجه به صراحت این سخن رسول خدا(ص) در خلافت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین(ع)، برای پاسخ از استدلال به این حدیث تلاش فراوانی کرده است. مهم ترین دستاویز برای نفی نصوص جلیه بر امامت امیرالمؤمنین(ع) از جمله «حدیث التهنئه» اقدام صحابه به تعیین خلیفه است. این مقاله که عمدتاً مبتنی بر مصادر قابل قبول اهل سنت است بعد از تبیین استناد به حدیث التهنئه به عنوان نص جلی بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی(ع) به تفصیل شبهات قوشجی را پاسخ داده و با تأمل در حجیت فعل صحابه ثابت می کند در بحث امامت نمی توانیم فعل صحابه را ملاک و مستند قرار دهیم و تنها راه صحیح استخراج ملاک و میزان از قرآن و سنت قطعیه است برای بررسی آنچه بعد از رسول خدا ص واقع شده است.
ارزیابی دیدگاه رشید رضا درباره مبحث توسل و شفاعت بر پایه اخبار و سیره رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
229 - 261
حوزههای تخصصی:
شفاعت و توسل از مباحث اعتقادی مهمی است که بی تردید خاستگاه آن، قرآن و سنت قطعی است. رشیدرضا با تلاش های عقلی، تفسیر و تأویل برخی مفاهیم قرآنی، سیره نبوی و صحابه، توسلات مسلمانان را بدعت آمیز، شفاعت را تسلط اراده شفیع بر اراده الهی، خالقیت و عبادت مشفوع و توسل را نفی ولایت خداوند می داند. نظر به جایگاه رشیدرضا و آرای او در میان اهل سنت، ارزیابی مبانی فکری و تحلیل رویکرد وی به خصوص در تفسیر المنار ضروری به نظر می رسد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی، کارکرد اخبار رضوی را از سه جهت، مورد تدقیق واقع قرار داده است؛ اول آنکه با توجه به جایگاه و مرجعیت امام رضا (ع) در تبیین باورهای امامیه، بسیاری از اخبار رضوی می تواند در مقام دفع شبهه و نه رفع شبهه به کار آیند. به عبارت دیگر، تبیین صحیح باورها بر پایه نصوص مرجع معصوم دینی، جایی برای بسیاری از شبهات باقی نمی گذارد. دوم آنکه بسیاری از اخبار رضوی، ناظر به قواعد محکم عقلی یا تفسیر آیات قرآنی است که فارغ از معصوم دانستن یا ندانستن ایشان، مقبول جمیع مذاهب خواهد بود. سوم آنکه امام رضا (ع) در بسیاری از اخبار خویش، نقش راوی را ایفا کرده اند که به نقل خبر از پیامبر (ص) می پردازند؛ بنابراین برای اهل سنت نیز بنا بر عدم قائلیت عصمت برای امام (ع) نظر به صادق دانستن ایشان، معتبر خواهد بود. در این راستا، نتایج حاصله، عقل گرایی افراطی رشیدرضا، تحمیل ذهنیات وی بر آیات و روایات و و در پی آن تناقض گویی ها و ... موجب واگرایی وی از کتاب و سنت و سبک وی بر خلاف اعتقاد بر بازگشت به باورهای مسلمانان متقدم و ملاک های ضروری تفسیر از منظر المنار است.
بررسی تطبیقی ماجرای مهمانان حضرت ابراهیم در قرآن و تورات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
7 - 20
حوزههای تخصصی:
برخی داستان ها در مواضع متعدد با شباهت ها و تفاوت هایی در قرآن و تورات نقل شده اند. کشف و بررسی تفاوت های نقل های قرآن با یکدیگر و نیز تفاوت نقل قرآن با نقل تورات در ارائه تفسیر صحیح از آیات نقش مهمی دارد. ماجرای مهمانان حضرت ابراهیم چهار بار در قرآن و یک بار در تورات با اختلافاتی (همچون مبهم بودن تقدم و تأخر در بشارت تولد حضرت اسحاق یا خبر عذاب قوم لوط، تعیین مخاطب در بشارت حضرت اسحاق، تبیین واکنش حقیقی ساره در برابر این بشارت، و علت ترس حضرت ابراهیم) ذکر شده است. در این باره تورات در بخش هایی با قرآن همسو و در جهاتی متعارض است. تورات مانند همیشه در نقل داستان، با ارائه مضامینی همچون خدشه دار کردن عصمت و توحید انبیا و شخصیت های مهم و تنقیص ذات خداوند، ماجرا را شرح داده است. قرآن برخلاف تورات با مطرح نمودن اصل ماجرا و شرح آن در سور گوناگون، ضمن داشتن اختلافاتی به ظاهر متعارض در آن سور، حقیقت این ماجرا را به خوبی ترسیم کرده است. این پژوهش با بررسی تطبیقی قرآن و تورات و تفسیر داستان قرآن در چهار سوره، ضمن برشمردن اختلافات و تشابهات میان قرآن و تورات، به تبیین و ارائه تفسیر در باب اختلافات قرآنی در چهار سوره مذکور درباره این داستان پرداخته است.
تحلیل و بررسی ملاک های اعتبار سنجی مکاشفه عرفانی
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
81 - 108
حوزههای تخصصی:
تمام ساختار و نظام معرفت شناسی صوفیه، بر مسئله انحصار راه معرفت و شناخت در مکاشفه قلبی بنا شده است، با این حساب یکی از معضلات اساسی متصوفه در حوزه معرفت شناختی، وقوع کثرت خطا و اشتباه در فرایند شهود است. صوفیان، بهتر از هرکس دیگر به دخالت عوامل متفرقه در فرایند شهود عرفانی واقف بوده و دریافته اند در بسیاری از مکاشفات، پای قوه وهم و خیال در میان بوده و در برخی دیگر، تمثلات و تصویر سازی های شیطانی نزد سالک، امری ملکوتی و رحمانی جلوه می کند و در پاره ای از مقاطع، تجارب شهودی حاصل سوء مزاج و به هم خوردن تعادل جسم و ذهن و روان می باشد. از همین روی، به ذکر دو دسته از ملاک عام و خاص جهت اعتبار سنجی و ارزیابی مکاشفات صحیح از سقیم دست یازیدند که در این نوشتار، اهم این ملاک ها و موازین و معیارها مورد بررسی قرار گرفته و ثابت می شود که بعضی از این ملاک ها (مثل مرشد) قابلیت سنجش گری نداشته و بعضی دیگر از این ملاک ها نیز صرفا در مقام ادعا بیان شده و صوفیان در فرایند سنجش شهود، به آن میزان و معیار ملتزم نبوده اند.
چگونگی حضور مردم در حکومت علوی و مهدوی با نگاهی بر شاخصه تربیت نفوس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امام معصوم شئونی دارد که اگر مجال ظهور یابد، در سیره امام دیده می شود. تشکیل حکومت از شئون سیاسی امام است که از جهات مختلف قابل بررسی است؛ همچون لزوم تشکیل حکومت توسط معصوم، مبانی حکومتی اسلامی در آیات، روایات و سیره معصومین (ع). مردم نیز در فراهم آوردن شرایط برای ایجاد و استمرار آن می توانند نقش بسزایی داشته باشند. نوشتار حاضر به کیفیت حضور مردم در حکومت علوی و مهدوی می پردازد و به دنبال پاسخ به این سوال است که مردم در حکومت حضرت علی (ع) و حضرت مهدی، چگونه نقش آفرینی می کنند؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارد که حاکم اسلامی در تمام شئون حاکمیتی اثرگذار است. در کنار او، مردم نیز در این مهم دخیل اند و مبانی اسلامی به حضور مردم در عرصه حکومتی مشروعیت می بخشد که در آیات، روایات، سیره معصوم و دلیل عقلی می توان به اثبات آن رسید. همچنین امت، در دو سطح عمومی و خواص، حضور پررنگی دارند و در ایجاد، نظارت، استمرار و مصونیت بخشی به حکومت نقش آفرینی می کنند. از این جهت که انسان برای رسیدن به تکامل خلق شده است. بخشی از مسیر تکامل از فعالیت اجتماعی حاصل می شود. انبیا و ائمه (ع) نیز مردم را آماده می کردند تا به مرتبه ای برسند که مسئولیت های مختلف اجتماعی را به دوش بگیرند. در هر دورانی که مردم این استعداد را بیشتر در خود فراهم کنند، نقش موثرتری خواهند داشت. با توجه به اینکه حکومت امام زمان (عج) جهانی و عدل محور است، مردم را به نقطه اوج تکامل در امور اجتماعی می رساند.
دو مفهوم از خیر اعلی در تفکر کانت
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
91 - 121
حوزههای تخصصی:
این مقاله، درصدد است یکی از شئون بنیادی آموزه خیر اعلای کانت را تفسیر کند و در عین دفاع از آن، توضیح دهد چرا این آموزه همواره رد شده است. این مقاله در مقابل این خوانش که خیر اعلا را همواره بسان ایده ای الهیاتی که متضمن تناسب سعادت و فضیلت است، منظور می کند، درصدد است تفسیری ارائه کند که هیچ یک از این دو مؤلفه در آن حضور ندارند. در خوانش معمول، خیر اعلا در بهترین حالت به عنوان وضعیتی متصور شده است که آدمی می تواند بدان دست یابد و متضمن کمال اخلاقی تمامی افراد و رضایت از وصول غایات و اهداف مجاز آن ها است؛ یعنی وضعیتی که در آن، منشأ تمامی رفتارها قانون اخلاق است و از این طریق است که انسان ها به غایات و اهداف خود می رسند. این مقاله نشان خواهد داد عبارات و متن هایی که به دو مفهوم متمایز الهیاتی و سکولار (سیاسی) اشاره دارند، توسط خود کانت تمایزگذاری نشده اند. اگرچه نقدهای موجهی به مفهوم الهیاتی وجود دارد اما مفهوم سکولار با مفهوم رفتار اخلاقی موردنظر کانت سازگاری دارد. علاوه براین، خیراعلایی که به عنوان یک غایت، بر اساس قانون اخلاق ساخته شده است، خوانش سکولار را خوانشی بنیادی و ذاتی از خیر اعلا معرفی می کند. لاوه براین، خیراعلایی که به عنوان یک غایت، بر اساس قانون اخلاق ساخته شده است، خوانش سکولار را خوانشی بنیادی و ذاتی از خیر اعلا معرفی می کند.
وجودشناسی و معناشناسی اسما و صفات خداوند در دیدگاه ابوهاشم جعفری
منبع:
کلام اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
38 - 57
حوزههای تخصصی:
بررسی اندیشه های کلامی امامیه دوران نخستین، نشانگر دو بحث مهم در باب اسما و صفات خداوند است؛ وجودشناسی و معناشناسی اسما و صفات خداوند. در میان اندیشمندان امامی، ابوهاشم جعفری ازجمله شخصیت هایی است که در این موضوع روایت مفصلی را نقل کرده است و در این رابطه دقت بالایی دارد. هدف این تحقیق، چیستی اندیشه او درباره وجودشناسی و معناشناسی اسما و صفات خداوند است. در اندیشه ابوهاشم، خداوند در مقام ذات از هرگونه صفتی عاری بوده و تمام صفات به خاطر وسیله قرارگرفتن میان خداوند و بندگان، برای دعا و تضرع خلق شده اند. او در بحث معناشناسی نیز صفات را با طریق سلبی (الهیات تنزیهی) قبول داشت و در واقع نقیض صفات ذات را از خداوند نفی می نمود. افزون بر این، صفات ذات حق را به صورت اثبات فعلی نیز بیان کرده و صفات را به افعال و نشانه های ذات حق در مخلوقات معنا می نمود. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای می باشد.
پویایی فقه امامیه در مواجهه با مسائل مستحدثه با تأکید بر فرآیند بایسته اجتهاد
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد تعداد کثیری از مسائل جدید و نوپدید هستیم که اصطلاحاً در فقه به آن ها «مسائل مستحدثه» گفته می شود؛ مکاتب الهی (اعم از الهی و غیرالهی) در مواجهه با این مسائل در تلاش هستند تا پاسخی درخور و کارآمد ارائه کنند؛ در این میان فقه شیعه نیز با بهره گیری از گونه ای خاص از «عقل ورزی» به نام «اجتهاد» سعی دارد پاسخی مناسب و شایسته به این مسائل ارائه نماید؛ در این مقاله برآنیم پس از بررسی ماهیت مسائل مستحدثه در عصر غیبت، به واکاوی مختصات و ویژگی های «فرآیند اجتهاد» در این مکتب الهی بپردازیم و نشان دهیم که فقه شیعه مبتنی بر گونه ای خاص از «عقل ورزی» یعنی «اجتهاد» علی الاصول حائز گونه ای پویایی است که امکان مواجهه فعّال و بایسته با مسائل مستحدثه را برای آن – به خلاف مکاتب دیگر- فراهم می آورد.
بررسی تطبیقی آموزه «تناسخ» در فرقه کابالا با آموزه «رجعت» در مذهب شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
89 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان ادیان شرقی و در برخی از فرقه های ادیان غربی (همانند کابالا) آموزه تناسخ است، به معنای باور به تولد مکرر انسان یا هر موجود زنده. از جمله اعتقادات ضروری در مذهب تشیع نیز آموزه رجعت در عصر ظهور است. گاهی گمان می شود که این دو آموزه یک منشأ دارند و اعتقاد به رجعت از ادیان دیگر به مسلمانان سرایت کرده است. این مقاله به روش تطبیقی به تحلیل مبانی و لوازم دو آموزه مزبور می پردازد. اگرچه این مسئله ابعاد گوناگونی دارد، اما مقصود اصلی مقاله پیش روی بررسی شباهت ها و تفاوت های این دو آموزه است. این دو آموزه هر دو بر جاودانگی و بقای روح و زندگی پس از مرگ تأکید می کنند، اما به لحاظ ارکان و اهداف با هم متفاوتند؛ زیرا جاودانگی در تناسخ، هم دنیوی است و هم همگانی، برخلاف رجعت به معنای خاص که عمومیت ندارد. همچنین رجعت برای پاداش و عقاب نیست، بلکه برای اتمام حجت است، برخلاف تناسخ که به فرض قبول برای استکمال نفس انسان خواهد بود.
بررسی چیستی فناء فی الله و ارتباط آن با حلول و اتحاد
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
143 - 168
حوزههای تخصصی:
مقصد نهایی و آخرین هدف سالکین طریقت های صوفیه، رسیدن به مقام فناء فی الله است. در این مقام، انسان چونان قطره ای از دریا به وجود خدا پیوسته و در او حل می شود. در واقع انسان فانی فی الله، قیود و تعینات بشری خود را زائل کرده و سرتاسر، خدا شده است. اما تفسیر دقیق این معنا و فهم مقصود صوفیان در میان معرکه آراء و اقوال مختلف کمی دشوار شده است، چراکه یکی شدن با خدا، در وهله اول معنای محصلی غیر از اتحاد با خدا ندارد؛ اما صوفیان با شدیدترین الفاظ قول به حلول و اتحاد را از خود نفی کرده و باورمندان به این نظرات را گمراه دانسته، مسیر آنها را رو به ضلالت معرفی می کنند. وجه جمع بین نظریه فناء فی الله و نظریه اتحاد، از جمله مسائلی است که بدون تأمل در مبانی نظری صوفیه نمی توان درباره آن به قضاوت نشست. این پژوهش در صدد فهم دقیق معنای فناء فی الله در اصطلاح متصوفه و به دنبال کشف رابطه این معنا با نظریه حلول و اتحاد می باشد.
هرمنوتیک فلسفی گادامر، بستری راهبردی برای تحقق الهیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات تطبیقی به مثابه رویکردی جدید در الهیات در تلاش است مواجهه سازنده با سایر ادیان و الهیات ها داشته باشد و فهمی عمیق از خلال مقایسه و تطبیق با سایر ادیان به دست آورد. راهبرد رسیدن به این فهم در الهیات تطبیقی نیازمند بستر و رویکردی مناسب برای تحقق اهداف این الهیات است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر راهبردهای هرمنوتیکی الهیات تطبیقی بررسی و کاربست آن در این الهیات بررسی شود. نتیجه ای که از این تحلیل برمی آید حاکی از قرابت های هرمنوتیک فلسفی گادامر با الهیات تطبیقی است، همچون پایان ناپذیری جریان فهم، امتزاج افق ها، بازی فهم، خویشتن فهمی از طریق فهم دیگری، پذیرش پیش داوری به عنوان جزء جدایی ناپذیر جریان فهم، و در نهایت غنی سازی الهیات با فهمی که از طریق مطالعه الهیات «دیگری» به دست آمده است. با توجه به این نتیجه، می توان پدیدار فهم در الهیات تطبیقی را مبتنی بر هرمنوتیک گادامر تبیین کرد و بسط و توسعه در الهیات تطبیقی و دست آوردهای این الهیات را با اتکا بر ابزارهای هرمنوتیک گادامر شاهد بود. الهیات تطبیقی، در کنار پذیرش معانی اصیل و سنتیِ آموزه ها و شعائر دینی، بر درکی پویا از سنت های دینی و انعطاف پذیری هرمنوتیکی نسبت به آموزه های دینی بنا شده است.
چگونگی اطلاق اصل آسان باوری بر تجربه دینی، با تکیه بر نقش اصل سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریچارد سوئینبرن، با تأسی از سی. دی. براد، اصل آسان باوری را بر تجربه دینی قابل اطلاق می داند. او ادعا می کند که طبق این اصل، تجربه دینی تجربه ای واقعی است، و در نتیجه می تواند به مثابه قرینه ای برای فرضیه خداباوری تلقی گردد و احتمال وجود خداوند را افزایش دهد. من در این مقاله استدلال خواهم کرد، بر خلاف ادعای ریچارد سوئینبرن، اصل آسان باوری نمی تواند بر تجربه دینی قابل اطلاق باشد. بدین منظور، ابتدا به تبیین دیدگاه سوئینبرن درباره اصل آسان باوری خواهیم پرداخت، سپس به بررسی نقد مطرح شده از جانب ویلیام رو خواهم پرداخت، که ادعا می کند به دلیل عدم تمایز میان تجربه دینی اصیل و موهوم، اصل آسان باوری بر تجربه دینی قابل اطلاق نیست. در ادامه به پاسخ های ارائه شده به رو خواهم پرداخت که ادعا می کنند تجربه دینی، همانند تجربه حسی، قابل ارزیابی است و در نتیجه اصل آسان باوری بر تجربه دینی قابل اطلاق است. در آخر نشان خواهم داد اطلاق این اصل بر تجربه دینی با مشکل جدی تری روبرو است، و با ارجاع به ابتنای اصل سادگی بر اصل آسان باوری استدلال خواهم کرد که به دلیل پیچیدگی متعلَق تجربه دینی (خداوند به مثابه امری نامتناهی)، اصل آسان باوری نمی تواند بر تجربه دینی اطلاق شود. از این رو برای حفظ ارزش معرفت شناسانه تجربه دینی، باید به توجیه دیگری توسل جست.