فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱۱٬۳۱۳ مورد.
منبع:
معرفت ۱۳۷۵ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
با دعای ندبه در پگاه جمعه
منبع:
موعود ۱۳۷۸ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
جنسیت و روح در مبانی حکمت متعالیه با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مقاله حاضر به ارزیابی تذکیر یا تأنیث روح انسان از منظر حکمت متعالیه با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی می پردازد. ایشان معتقد است روح، قبل از ورود به عالم دنیا، تذکیر و تأنیث ندارد و ضمن پذیرش وجود روح مجرد در عالمی پیش از دنیا، میان این دیدگاه و مبنای جسمانیهالحدوث بودنِ روح تعارضی نمی بیند. با مقایسه و تطبیق دیدگاه ایشان با ملاصدرا و دیگر فلاسفه صدرایی، با وجود اختلافات ظاهری، موافقت و عدم اختلاف نظر بین آنها مشاهده می شود. البته برخی انتقادات نیز به دیدگاه ایشان وارد است؛ از جمله اینکه تأثیر تفاوت های فیزیولوژیک بر روحیات و عقل نادیده گرفته شده است. در نهایت اینکه، روح جنسیت پذیر نیست و جنسیت پس از شکل گیری نطفه در نشئه دنیا صورت می پذیرد.
بررسی و نقد مجازات مرتد در اسلام و سایر ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ درمورد چگونگی برخورد با مرتدان، سؤالات جدی مطرح بوده و گفتگوهای بسیاری در مکاتب حقوقی فقهی و کلامی صورت گرفته است این معنا پس از صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر که آزادی عقیدتی را حق طبیعی انسان ها دانسته، حالت جدی تری به خود گرفت و از آنجا که واکنش های خشن و شدید جزایی در مجازات مرتد، بیشتر در میان پیروان ادیان الهی گزارش شده است، عمده اعتراض ها تاکنون متوجه ادیان الهی بوده است.
و حال آنکه نه تنها در شریعت اسلام، بلکه در شریعت یهود و مسیحیت نیز گناه کشتن هر انسانی که مرتکب قتل انسانی و یا عامل فسادی نبوده، معادل کشتن همه انسان ها و عظیم ترین خطا است.
این مقاله درصدد اثبات آن است که نه تنها در اسلام، بلکه در هیچ آئین الهی دیگری مجازاتی غیرعادلانه نیامده و هر مرحله از خشونت، از ساحت قدس پیامبران الهی به دور است.
یهود و انتفاضه از ریشه تا امروز
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۲ شماره ۱۱۰
حوزههای تخصصی:
دیالکتیک روشنگری و اسارت انسان
حوزههای تخصصی:
عقلانیت خودبنیاد که اساس عصر روشنگری را پایه نهاد، عقلانیّتی ریاضی وار و ابزاری بود. از این رو، کاملاً در خدمت جنبه های مادی و طبیعی انسان قرار گرفت و از ابعاد الوهی او به بهانة نفی اسطوره های حاکم بر سوژة انسانی احتراز جست. این عقلانیت ابزاری و کمیّت محور، که نخست در فلسفة دکارت و نظریة ثنویت گرایانة او (سوژه ابژه) خودنمایی کرد و سپس در فلسفه کانت به اوج والایی خود رسید، عقل آدمی را دارای ساختاری نظام مند می پنداشت که به شناخت منطقی ابژه ها قادر بود، ولی در فرجام عصر روشنگری بواسطة ریاضی وار نگریستن و اندیشیدن، سوژه و ابژه هر دو در چنبرة کمیّت و ابزاروارگی گرفتار شدند و حتی سوژه ای که باید اعمال نظر و عمل می کرد، خود ناخواسته و ناخودآگاه به ابژة عملِ سوژه های گفتمان حاکم (لیبرال سرمایه داری) بدل شد و حتی آزادی و اختیار خویش را نیز کاملاً از کف نهاد. منتقدان مدرنیته، به ویژه متفکران مکتب فرانکفورت، اغلب از این زاویة دید، عقلانیتِ تکنیک محور روشنگری را به نقد کشیده اند. در این مقاله، با تکیه بر آرای دو تن از برجستگان این مکتب انتقادی، یعنی آدورنو و هورکهایمر، اسارت انسان را در نتیجةِ اعمال عقلانیت ابزاری عصر روشنگری به تصویر کشیده ایم.
نظریه تمثیلى توماس آکوییناس در زبان دین
منبع:
معرفت ۱۳۸۵ شماره ۱۱۱
حوزههای تخصصی:
نقش مهدویت در معناداری زندگی شیعیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائل مهم کلام امروزی، بحث معناداری زندگی است. ایده مهدویت نیز با عناوین گوناگون، یکی از ایده های مشترک ادیان توحیدی، حتی برخی ادیان و مکاتب غیرالهی به شمار می رود.
این نوشتار در پی اثبات رابطه مهدویت و معناداری زندگی شیعیان معتقد به حیات غایبانه آن حضرت است. بدین منظور ابتدا معنا و ارکان مهدویت و معنای معناداری زندگی بررسی می شود، آن گاه به روش استقرایی و با تکیه بر تواتر اخبار وارده، به اثبات مسئله می پردازیم.
تحلیل انتقادی دیدگاه های موجود درباره خروج سفیانی و روایات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خروج سفیانی از علائم ظهور مهدی موعود(عج) است که روایات پرشمار مربوط به آن در مصادر روایی فریقین یافت می شوند. با این حال در این روایات تعارضات متعددی مانند اختلاف در نام، نسب، هویت سفیانی و زمان و مکان خروج او و نیز افعال منتسب به وی به چشم می خورد. عدم اتصال به معصوم و تردید در وثاقت برخی راویان را نیز نباید نادیده گرفت. با این وجود، شماری از این روایات و اسامی اشخاص، قبایل و اماکن نامبرده با رویدادهای سده های نخستین هجری قابل انطباق هستند که باعث شده دیدگاه هایی اعم از پذیرش یا جعلی دانستن همه روایات، تعدد سفیانی یا احتمال بداء در خروج سفیانی، ارائه شود که هر کدام با چالش هایی مواجه هستند.
از آنجا که برخی روایات صحیح السند در منابع روایی معتبر شیعی، خروج سفیانی را از نشانه های حتمی ظهور دانسته اند، لذا لازم است با توجه به اهمیت معرفت مهدوی و ضرورت زدودن غبارهای تردید از روایات مربوط به آن، به بررسی این اخبار و دیدگاه های ناظر بر آن بپردازیم
ضابطه های نو اندیشی دینی
مقایسة مبانی و راه حل های ابن سینا و ملاصدرا برای نفی تناسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تناسخ که در اصطلاح رایج فلسفی به معنی انتقال نفس از بدن خود به بدن مادی دیگر در همین دنیا و پس از مرگ افراد است قاطعانه از سوی ابن سینا و ملاصدرا با برهان عقلی رد شده است؛ هر یک از این دو فیلسوف بزرگ با تکیه بر مبانی خود، رابطة ویژة نفس انسان با بدن وی را نشان می دهند و با استناد به آن، تعلق نفس به بدن/ بدن های دیگر را نفی می کنند.
استدلال های شیخ الرئیس در نفی تناسخ بر این مبنا استوار است که نفس از حیث ذات، مجرد و از حیث فعل، مادی است لذا گرچه علت فاعلی و مفیض نفس، عقل مفارق است اما مزاج مستعد و مادة بدنی، زمینه ساز و معد این افاضه است. به علاوه، شیخ معتقد است که رابطة هر نفس با مادة بدنی خود، رابطة لزومیة ذاتیه است و به همین سبب، این نفس برای این بدن، امری بی بدیل است. اما صدرالمتألهین به مبانی نوینی نظیر تشکیک و اشتداد در وجود و حرکت استکمالی جوهری در همة موجودات (ازجمله در نفس و بدن به موازات یک دیگر) قائل است و نفس را در بدو حدوث، جسمانی می داند و معتقد است که ترکیب نفس و بدن ترکیبی اتحادی است. او علاوه بر این که به نقل و تأیید راه حل های شیخ الرئیس می پردازد، از مبانی متعالیه نیز بهره می برد و بدین وسیله، هم تبیین نوینی از بعضی از برهان های رد تناسخ به دست می دهد و هم خود، راه حل و برهان جدیدی برای ابطال تناسخ ارائه می کند که فقط با مبنای متعالیه قابل توضیح است.
این مقاله در نظر دارد ضمن توضیح و مقایسة راه حل های منتخب این دو فیلسوف برای نفی تناسخ و روشن کردن نقاط مشترک ایشان، کارکرد مبانی خاص هر یک در این حوزه را روشن کند و نشان دهد که چگونه در مواردی مبانی متفاوت برای برآوردن مقصود واحد، به کار گرفته می شوند
معاد جسمانی از نگاه حکیمان الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه حکیمان الهی معاد را حق می دانند، با این حال درباره چگونگی آن دیدگاه های متفاوتی دارند، به باور صدرالمتالهین، کسانی که معتقدند وقتی بدن نابود گردد دیگر بازگشت آن ناممکن خواهد شد و این نفس است که در قیامت حاضر خواهد گشت، از چگونگی عالم آخرت غافل اند؛ به واقع اینان آیات صریح قرآنی را که به روشنی بر جسمانی بودن معاد دلالت دارند تاویل کرده اند؛ صدرالمتالهین در اثبات جسمانی بودن معاد گفته است: اگر کسی با داشتن سلامت نفس به مقدمات اثبات معاد جسمانی بنگرد، یقینا به این نتیجه خواهد رسید که همین بدن به عین آن در قیامت محشور خواهد شد. همچنین، شیخ اشراق بر وقوع معاد جسمانی با قالب مثالی تاکید دارد. سایر حکما از جمله ابن سینا نیز معاد جسمانی را بنا بر خبر پیامبر اکرم (ص) به اثبات رسانده اند؛ ضمن اینکه محقق طوسی آن را ضرورت دین شمرده است. و در نهایت به این نتیجه دست خواهیم یافت که معاد جسمانی خواهد بود؛ یعنی انسان با بدن مادی و عنصری محشور می شود، گر چه در آنجا تغییراتی در نظام بدن رخ خواهد داد.
مبانی دین شناختی دیدگاه علّامه مصباح پیرامون علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با پژوهش در آثار گفتاری و نوشتاری علّامه مصباح، اموری نظیر رابطه دنیا و آخرت، نیاز همیشگی به دین، جهانشمولی دین اسلام، و هدف و قلمرو دین را به عنوان مبانی دین شناختی دیدگاه بدیع ایشان پیرامون علم دینی معرفی کرده و به توصیف و تحلیل آنها پرداخته است. به اعتقاد علامه مصباح، انسان ضرورتا و به صورت همیشگی به دین نیاز دارد و دین اسلام که آخرین دین الهی به شمار میرود جاودانه است. با پژوهشی درون دینی، روشن می شود که دین نسبت به بیان حقایق خارجی تعهدی ندارد و مسائلِ توصیفی علوم طبیعی و انسانی، بالذات جزء دین نیست؛ چراکه رسالتِ اصلی دین، نشان دادن راه کمال قرب به خدا از طریق بیان حکم افعال اختیاری انسان است. در عین حال، توجه به هدف و قلمرو دین نشان می دهد که دین به لحاظ احکام ارزشی در همه عرصه های زندگی انسان ازجمله در علوم طبیعی و رشته های مختلف علوم انسانی مانند مدیریت، فلسفه، سیاست و... حضور دارد و به راستی این گونه، می توان علوم را شایسته نام دینی دانست.
تفاوت معناشناختی واژگان «اصطفی» و «اختار» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهر برخی از واژه های قرآن، نظریّة ترادف کلمات این کتاب آسمانی را در ذهن برخی صاحب نظران برجسته نموده، به طوری که عدّه ای، چه ضمن بیان معنای لغوی و چه بیان تفسیر این واژه ها، مترادف بودن اینگونه کلمات را برگزید ه اند، حال آنکه بررسی معناشناسانه و توجّه به سیاقِ طرح این واژه ها، تفاوت ها و ظرافت های ممیّزانة آن را تبیین می نماید، واژه های «اصطفی» و «اختار» از این قبیل هستند. واژة «اصطفی» در قرآن کریم دلالت به برگزیدگى دارد و این برگزیدگی مخصوص پیامبران و انسان های نیکو و کسانی است که با مجاهدت، خود را برای خدا خالص کرده اند و با دوری از گناه، ایمان و انجام عمل صالح صاحب درجات عالی شده اند و شایستگی برگزیدگی از سوی خداوند متعال را پیدا کرده اند، امّا لفظ «اختار» در مواردی به کار رفته که مطلق انسان مورد نظر بوده است و یا در جایی که بین دو چیز مقایسه ای روی داده، سپس موردی با توجّه به فضیلتی انتخاب شده است. بنابراین، کاربرد این کلمات در سیاق های مختلف معنایی، غیر از معنای آنها در سیاق دیگری را می رساند و این مهم، اهمیّت توجّه بیش از پیش به سیاق آیات برای یافتن معنای لغوی را روشن و تبیین می کند.