فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۱۱٬۳۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
عشق از دیدگاه ابن عربی، عارف بزرگ اسلامی، از اسرار الاهی است و همچنان که قلم تاب نوشتن از عشق را ندارد، حد و تعریف منطقی هم قادر به تحلیل چیستی عشق نیستند. هرکس عشق را تعریف کند در واقع آن را نشناخته است. کسی می تواند عشق را بیابد که جرعه ای از این جام نوشیده باشد. نزد ابن عربی مقام عشق بس شریف است، چرا که اصل و اساس هستی و انگیزه ی تجلیات جمال مطلق و گوهر هستی انسان، کامل ترین آینه دار جمال ربوبی، جز عشق نیست. پرده ی مستوری پری روی عالم را عشق کنار زد و او خود را در قالب تجلیات به نمایش گذاشت و از آن جا که از جمیل جز جمال نخیزد، کل هستی معشوق ذات حق است. اول عاشق خود اوست و از سویی معشوق حقیقی نیز جز او نیست و همگان به جذبه ی عشق به سوی او روان اند. در این مقاله، برآنیم که به تفصیل این مطالب بپردازیم.
سیر تحول آرای ویلیام لئونارد راو در باب شر بی وجه و ملاحظاتی انتقادی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویلیام لئونارد راو، فیلسوف دین معاصر (1931-)، با تأکید بر وجود برخی شرور بی وجه در جهان، کوشید تا روایت تازه ای از مسئله قرینه ای شر ارائه دهد. در این مقاله سعی ما بر آن است که نخست توصیف دقیق و مستندی از آرای راو ارائه دهیم و سپس به بررسی و نقد دیدگاه او بپردازیم. در مقام توصیف، کوشیده ایم سیر تحول آرای راو با توجه به اشکالات منتقدان و اصلاحات و جرح وتعدیل های او به خوبی نشان داده شود. پس از مواجهه با اشکالات منتقدانی چون ریشنباخ، لویز، ویکسترا، و پلنتینگا، راو به بازسازی برهان قرینه ای خود برمبنای شر بی وجه پرداخت. در این مقاله علاوه بر توصیف دقیق دیدگاه راو، نشان داده شده است که تلاش او برای انتقال از وجود شرور ظاهراً بی وجه به باور معقول به وجود شرور بی وجه نادرست و ناتمام بوده و از نیافتن توجیه برای برخی شرور نمی توان به واقعاً بی وجه بودن آن دست یافت.
وضعیت مستضعفان فکرى در قیامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرنوشت اخروى مستضعفان از مسائلى است که همیشه درباره اش سؤال شده است. پاسخ به این سؤال نه تنها موجب حل این معضل علمى شده است، بلکه روشن خواهد کرد که چه گروهى از مستضعفان مشمول عنایت و رحمت الهى شده، در قیامت به بهشت وارد مى گردند؟ با توجه به اینکه این بحث نقلى است، با مراجعه به آیات و روایات، به روش تحلیلى توصیفى به این سؤال پاسخ مى گوییم. در روایات و آیات قرآن، سرنوشت هاى متفاوتى براى مستضعفان ذکر شده است؛ مثل امتحان آنها در قیامت، نوید رحمت الهى، در گرو عمل خود بودن، واگذارى به مشیت الهى یا خادم اهل بهشت بودن. وجه جمعى که مى شود درباره اینها بیان کرد این است که این سرنوشت هاى متفاوت بستگى به نوع مستضعفان دارد. همچنین ممکن است در مواقف قیامت وضعیت ایشان فرق کند.
مسئله دور دکارتی در اثبات وجود خداوند راه حل حافظه و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
یکی از مسائل مهم در فلسفه دکارت دور دکارتی است. این مسئله را اولین بار معاصران دکارت مطرح کردند؛ این که دکارت معتقد است: «اگر من یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریب کار نیست، می توانم یقین داشته که هر آن چه را به طور واضح و متمایز ادراک کرده ام صحیح است» و «فقط در صورتی که در ابتدا یقین داشته باشم که هر آن چه را به طور واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است، می توانم یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریب کار نیست»؛ یعنی یقین به دو قضیه «خداوند وجود دارد و فریب کار نیست» و «هر آن چه به نحو واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است» منوط به یک دیگر است و بنابراین مستلزم دور است. برای حل مسئله دور دکارتی راه حل های متعددی ارائه شده است که مهم ترین آن ها عبارت اند از راه حل حافظه، راه حل یقین دوگانه و راه حل مبتنی بر تفسیر روان شناسانه. در این مقاله راه حل حافظه و نقد آن را بررسی می کنیم که بنا بر آن خداوند ضامن دقت حافظه ماست، نه ضامن درستی ادراکات واضح و متمایز.
بررسی نظریه «توحید وجود» (ذوق التأله) از منظر جلال الدین دوانی متقدم و متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلال الدین دوانی بنابر اکثر آثار به جای مانده از او دارای مشربی اشعری بوده است و گرایش به اصالت ماهیت در آثارش فراوان دیده می شود. وی در رسائل و کتاب های خویش با این دیدگاه به تبیین نظریه «ذوق التأله» خود پرداخته است و به وحدت وجود در حق و کثرت ماهیات منسوب به حق قائل شده است. او به نوعی سعی دارد، علاوه بر حفظ مواضع اشعری خویش، از دیدگاه عرفا در مسئله «صدور کثیر از واحد» تفسیری اشعری بیان کند. اما وی در طی یک انقلاب درونی و یک مبشره علوی از مواضع پیشین خود دست کشیده است و با نگارش رساله «الزوراء» روی به سوی اهل عرفان و معرفت می گرداند. وی در این رساله وجود را منحصر در حق می داند و صراحتاً اشاره می کند که معلول به اعتبار ذات خود معدوم و بلکه ممتنع است و فقط در نسبت با علت است که موجود خوانده می شود. با تأمل در این رساله روشن می شود که برداشت رایج از نظریه ذوق التأله مبنی بر اصالت وجود در حق و اصالت ماهیت در ممکنات، برداشتی بدون توجه به منویات دوانی متأخر (دوانی به روایت الزوراء) است. همچنین، روشن می گردد که مراد وی از نسبت و اضافه، اضافه اشراقی است و در واقع معلول عین نسبت و اضافه به علت است. وی صراحتاّ از تجلی دم زده، غیر حق را از شؤون و اطوار حق دانسته است و بیان می دارد که این وجود حق است که در ممکنات به ظهور رسیده است و در نتیجه به اندیشه عرفا و علی الخصوص محی الدین ابن عربی نزدیک می شود
عصمت پیامبران در منظومه فکرى علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله عصمت پیامبران از جمله مقولاتى است که همواره مورد بحث میان دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان با گرایش هاى مختلف عرفانى، فلسفى، حدیثى و کلامى بوده است. این مسئله در دوران معاصر نیز با جدّیت فراوان بررسى شده است. علّامه طباطبائى به تفصیل به بررسى این مسئله پرداخته است. در این نوشتار، به دنبال بررسى مسئله عصمت پیامبران از دیدگاه این مفسر گران مایه هستیم. بر اساس مهم ترین یافته هاى این تحقیق، علّامه طباطبائى منشأ عصمت را علم قطعى و دایمى به قبح گناه و ترک واجب دانسته است. افزون بر آن، او معتقد به عصمت مطلق پیامبران نیست. براى نمونه، او عصمت پیامبران از اشتباه در امورى که ارتباطى به دریافت و ابلاغ وحى و نیز انجام تکالیف شرعى ندارد برنمى تابد؛ در سوى مقابل، با قاطعیت بر عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحى و نیز عصمت از گناهان تأکید دارد.
تدبّر در فهم قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراد از مکتب تدبّر، سامانه ای فکری برخوردار از مبانی، اصول و روش است که با دریافت چینش حکیمانة آیات و کشف غرض واحد سوره، در برابر آنچه قرآن را مجموعه ای از عبارات پراکنده و ناهماهنگ می نمایاند، آن را مجموعه ای هماهنگ و منسجم دانسته، بر رفع موانع برقراری ارتباط با آیات اهتمام دارد. رویکرد و محتوای مهمّ مکتب تدبّر، ضرورت تحقیق و معرّفی آن را به طور تخصّصی و روشمندانه ضروری می سازد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با هدف تبیین جایگاه و اهمیّت مکتب تدبّر در فهم قرآن نوشته شده است و در آن کوشش می شود مبانی، اصول و روش جریان های معاصر تدبّری بررسی گردد. بر اساس نتایج تحقیق پیش رو، تدبّر غیر از تفکّر، تعقّل و تذکّر است و با دانش تفسیر که از دیدگاه سنّتی، شرح معانی و بیان مدلول نص است، تفاوت دارد. مکتب تدبّر، برخلاف مکاتب تفسیری که در پی دریافت معارف عمقی آیات و توجّه به چگونگی الفاظ و بیان ویژگی های عبارات آن بوده اند، به عنوان امری اندیشه ای قلبی با نگرش جامع درصدد دریافت جنبه های هدایتی سُوَر، ضمن کشف ارتباط میانِ آیات و فهم روشمند و هماهنگ الفاظ قرآن است، به گونه ای که با حرکتی عرضی در سطح آیات، متعلَّقاتِ فهم از آیه به سیاق و سوره بسط می یابد تا جایی که می توان به مدد اندیشة عقلی و طهارت قلبی، غرض واحد هدایتی هر سوره را دریافت و با آن ارتباط برقرار نمود. روش فهم در مکتب تدبّر، تعبیری از فهم قرآن به قرآن است.
ارزیابی دیدگاه مفسران در تبیین معنای امر در آیة 54 سورة اعراف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن جهان و طبیعت در قرآن
در آیات پرشماری از قرآن کریم، آفرینش همة موجودات با فعل «خلق» به خداوند استناد داده شده است؛ ولی در آیة 54 سوره اعراف، مالکیت «امر» در مقابل مالکیت «خلق» قرار گرفته و در نگاه نخست تقابل بین «خلق» و «امر» از آن برداشت می شود. ازاین رو مفسران درصدد تعیین معنای «امر» در برابر «خلق» برآمده اند. این مقاله، مفهوم امر را از دید مفسران با هدف تحلیل و نقد، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که دیدگاه ها در این زمینه عبارت اند از پنج نظریة 1. فرمان، 2. کلام خدا، 3. تدبیر الهی، 4. عالم امر، 5. جنبة امری موجودات، و ادلة این دیدگاه ها قابل نقدند. در این میان تنها دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان راه را برای تفسیر قابل دفاع از آیه گشوده است و مقاله حاضر افزون بر تحلیل و نقد جامع دیدگاه های دیگر مفسران، گامی دیگر در عرضة نظریة مورد توجه علامه طباطبایی در لابه لای تفسیر المیزان برداشته و با ترمیم آن به دیدگاهی نو راه یافته است: تفسیر امر به جنبة غیرتعینی موجودات.
نسبت طینت، قضا و قدر با اختیار انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
این مقاله درپی بررسی سازگاری قضا، قدر و طینت با اختیار انسان از نگاه علامه طباطبایی است. در نگاه ایشان، همه امور دنیوی مسبوق به اموری در قبل (عالم قدر یا خیال و بالاتر در عالم قضا یا عقل) است که رابطه علّی ومعیّت وجودی با امور دنیوی دارد. طینت هر انسان در دنیا نیز همان مراتب علل قبل از دنیای اوست که با او معیت وجودی دارد و انگیزه درونی هر کاری است. ایشان در مورد مسأله فوق براساس تفکیک دید مبتنی بر توحید عددی و غیر عددی، دو جواب ساده و عمیق داده اند. در جواب اول، قضاو قدر و طینت فرد فقط موجب گرایشی در او می شود و اختیار فرد را سلب نمی کند؛ اما در جواب دوم، مسأله جبر و اختیار منحل می گردد. این تفکیک می تواند مبنای حل تعارض ظاهری آیات یا روایات در بیشتر مسائل الهیات باشد.
جایگاه فلسفه در روش تفسیرى علّامه طباطبائى با تأکید بر بحث فاعلیت الهى*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
این مقاله به دنبال پاسخ گویى به این پرسش است که فلسفه علّامه طباطبائى چه تأثیرى بر تفسیر ایشان گذاشته و به عبارت دیگر فلسفه چه جایگاهى در شیوه تفسیرى ایشان دارد؟ در این مقاله کوشیده ایم تا به صورت عینى و تطبیقى به این پرسش بپردازیم. در این جهت به عنوان نمونه، موضوع فاعلیت الهى را که از سویى از مباحث مهم فلسفى در طول تاریخ فلسفه بوده و از سویى از موضوعات مهم و متکرر قرآنى است در تفسیر و فلسفه علّامه بررسى و مقایسه کرده ایم. براساس نتایج این پژوهش، دانش گسترده فلسفى علّامه و استفاده آگاهانه و روشمند از آن در تفسیر، نه تنها به تحمیل معانى فلسفى بر قرآن و عبور از ظواهر الفاظ آن نینجامیده، بلکه در کنار یارى رساندن مفسر براى داشتن فهمى گسترده تر و رسیدن به لایه هاى معنایى عمیق تر، زمینه را براى التزام هرچه بیشتر به ظاهر قرآن فراهم آورده است.
کرامت اقتضایی انسان در بوتة نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در حوزة انسان شناسی، کرامت انسان است. از آنجا که امروزه کرامت انسانی با مباحث حقوق بشر رابطه ای ناگسستنی یافته است، تحلیل و تبیین آن در چارچوب قرآن کریم امری ضروری است. تأمّل در آرای قرآن پژوهان و مفسّران، نشان از آن دارد که در بحث کرامت انسان، اندیشه واحدی مشاهده نمی شود. برخی از قرآن پژوهان به جای کرامتِ «ذاتی»، از کرامت «اقتضایی» دفاع کرده اند. بنا بر این دیدگاه، هرچند انسان بالقوّه گوهری شریف است، امّا «انسان بما هو انسان» کرامت ذاتی بالفعل ندارد، بلکه تنها انسان مؤمن است که کرامت ذاتی خود را به فعلیّت رسانده است. آنان برای این نگرش، به دلایل متعدّدی تمسّک جسته اند که مهم ترین آنها، آیاتی از قرآن مجید است که گمراه تر بودن بعضی از انسان ها نسبت به حیوانات را مطرح کرده است. این نوشتار می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و به شیوة مطالعة کتابخانه ای، به واکاوی این دیدگاه که یک بحث درون دینی است، بپردازد و نشان دهد کرامت، یک امر ذاتی و غیرقابل انفکاک از انسان است.
چگونگی عالم ذر با بررسی و نقد نظریات مربوط به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های دینی مسلمانان عالم ذر است. ازآنجاکه تعمیق فهم عقاید دینی به منظور قوت بخشی به ایمان و نیز توانمندسازی در مقابل شبهات ضروری است، با بررسی آرای مختلف اندیشمندان مسلمان به این بحث پرداخته شده است. متفکران مسلمان این بحث را از برخی آیات قرآن و نیز روایات وارده اخذ کرده اند. در عالم ذر، انسان به ربوبیت خدا و عبودیت خود شهادت داده است. دربارة کیفیت این عالم بحث های فراوانی در گرفت و نظرات مختلفی نیز ارائه شده است. در مجموع هفت نظریه احصا شده که عبارت اند از: حجت بودن ظاهر روایات و روا نداشتن هر گونه تأویل در آن، قول به قدم ارواح بدون بدن، اختصاص عالم ذر به گروهی خاص از انسان ها نه همة آنها، مجاز و تمثیل بودن آیات و روایات وارده، تفسیر این عالم به اخذ پیمان با بیان واقع از طریق وحی و عقل، قول به شیئیت ماهیات و ثبوت معدومات، و تفسیری باطن گرایانه از معنای آیات و روایات مربوط به عالم ذر. بسیاری از این نظرات و اقوال با مشکلاتی همراه اند که به راحتی قابل حل نیستند؛ اما از میان آنها قوی ترین نظر تفسیری است که باطن گرایان بیان داشته اند.
تحلیل و بررسی زیباشناسی خطبه فدکیّة حضرت زهرا(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خطبه فدکیّه یکی از معتبرترین خطبه های منقول از حضرت زهرا(س) می باشد که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) ایراد شده است. محتوای عمیق و پرمضمون این خطبه در تمام حیطه ها، معارف عمیقی را در ابعاد اعتقادی فقهی، به ویژه سیاسی فرا روی مخاطب می گذارد. القای این مفاهیم در آن شرایط بحرانی و اتمام حجّت بر همگان، امری دشوار بوده که حضرت زهرا(س) با بهره گیری صحیح از آیات قرآن و سنّت پیامبر اکرم(ص) احتجاجات خود را در قالب هنری و محسوس ارائه می دهد، به گونه ای که نه تنها مفاهیم القاء می شود، بلکه در ذهن مخاطب تصویرسازی هنری از وقایع محسوس آن زمان شکل می گیرد. از نظر هنری و بلاغی، این خطبه بافتی منسجم و بی نظیر دارد، به گونه ای که ویژگی های صوتی واژگان و جملات و تکرار بعضی اصوات، کلمات، عبارات، هجاهای صوتی و صنایع بدیعی، همچون سجع و جناس موجب افزایش ایقاع و آهنگین شدن سخن گردیده است. این عبارات سرشار از انواع مختلف تصویرهای ادبی و فنّی است که بر این صورت ها لباس حرکت و حیات پوشانیده است.
تعیین سرنوشت در حیات پیشین و رابطه آن با اختیار انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و مکتب تفکیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
سرنوشت از پیش تعیین شده و سعادت و شقاوت ذاتی همواره از سوی معتقدین به مختار بودن انسان رد شده است؛ اما به نظر می رسد نص یا مدلول برخی روایات (و حتی آیات) به نوعی به تعیین سرنوشت و سعادت و شقاوت انسان ها در عوالمی قبل از دنیا اشاره دارند. چگونگی رفع تضاد میان جبر ناشی از قبول این منقولات با اختیار دنیوی انسان، هدف نوشتار حاضر است. این مقاله از میان نظرات موجود در این باب، به مقایسه رأی علامه طباطبایی و مکتب تفکیک (با محوریت نظرات مجتبی قزوینی، حسنعلی مروارید و محمدباقر ملکی میانجی) پرداخته است. این افراد از سویی به قاعده شیعی «لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین» معتقدند و از سوی دیگر، حیات انسان در عوالمی قبل از دنیا و صحت برخی نصوص و مضامین نقلی مذکور را پذیرفته و توضیحاتی درخصوص تعیین طینت و سرشت در حیات پیشین دارند. مقابله این دو دیدگاه، نحوه استفاده ایشان از سایر آموزه های دینی برای حل این تضاد (ظاهری) را روشن می کند.
تطبیق آیه «لیس کمثله شیء» با حقیقت محمدیه از منظر اسما و صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسما و صفات الهی، و مظاهر آن در سه بعد معناشناختی، وجودشناختی، و انسان شناختی، یکی از مهم ترین مباحث عرفان نظری است. در آیات قرآن و روایات نیز از اسما و صفات الهی به عنوان روش تشبیهی تنزیهی شناخت حضرت باری تعالی یاد شده است و پژوهش گران همواره تلاش کرده اند رابطه و نسبت میان ذات و اسما و صفات الهی را تبیین کنند. در این ره گذر آیة «لیس کمثله شیء» از محکمات قرآنی به اسمی از اسمای قدوسی و سلبی اشاره مستقیم دارد. لذا وجوه مختلفی دربارة حرف «ک» درنظر گرفته شده است. از این آیه به روشنی دو تعبیر قابل استنباط است؛ این که حضرت رسول گرامی (ص) مظهر این اسم شریف است و دیگر این که به لحاظ فنی وجود «مثل» نیز بر حقیقت محمدیه و شخص حضرت رسول گرامی (ص) دلالت می کند، زیرا قبل از آن سخن از زوجیت به میان آمده است و کَاَن خداوند می خواهد همان طور که زوجیت را برای همه چیز اثبات می کند از حقیقت محمدیه و شخص حضرت رسول (ص) زوجیت را منتفی بداند.
تأملاتی تحلیلی و انتقادی در مکاتب فلسفی ناستیکه هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگاه نخست، اکثر افراد هنگامی که با نام هند و هندوستان مواجه می شوند، ناخودآگاه در ذهن آنها مسائلی از قبیل خرافات، بت پرستی و مراسم گوناگون و مرتاضان و اموری از این دست تداعی می شود. درحالی که در تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین، با اندیشمندانی مواجه می شویم که در حوزه های منطقی، فلسفی، الهیاتی و عرفانی به تفکر پرداخته و مکاتب گوناگونی را به وجود آورده اند. با بررسی اجمالی، این سرزمین کهن نیز از تفکرات الهیاتی و فلسفی بهره مند بوده، همزمان با اندیشوران یونانی و... برخی، نظریات درخوری عرضه کرده اند، که اساس تفکرات این مکاتب، بر محور وده های چهارگانه شکل گرفته است. البته برخی بر اساس قبول حجیت و مرجعیت وده ها و برخی بر اساس رد این حجیت و مرجعیت. بنابراین، اندیشه ها و آرای فلسفی در هند مبتنی بر متون مقدس بوده و غایت این مکاتب عموماً مبتنی بر مدار دین است. این مقاله، سه مکتب ناستیکه را بررسی می کند.
تحلیلی دینی بر فرهنگ انتظار در جامعه زمینه ساز ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش که به دنبال تحلیلی دینی درباره فرهنگ انتظار در جامعه زمینه ساز ظهور است، جامعه آماری خود را دانش آموزان پسر مدارس راهنمایی ناحیه 4 شهر شیراز قرار داده است. روش پژوهش نیز به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش آن، توصیفی و پیمایشی است. در این پژوهش، مباحث نظری با استفاده از منابع کتاب خانه ای و مقاله های مختلف مرتبط با موضوع پژوهش گردآوری شده است. در روش میدانی نیز پرسش نامه، جمع آوری و پس از آن، روی اطلاعات نهایی تجزیه و تحلیل صورت گرفته است.
برای تحلیل استنباطی داده های به دست آمده، از ابزار اندازه گیری آزمون میانگین یک جامعه آماری برای مناسب بودن یا نبودن وضعیت فرهنگ انتظار و ابعاد آن در جامعه آماری مورد نظر استفاده شده است. هم چنین آزمون فریدمن برای رتبه بندی ابعاد این موضوع و شناسایی اولویت بندی از نظر مخاطبان به کار رفته است. به طور کلی، نتایج تحقیق نشان می دهد
که وضعیت مؤلفه های فرهنگ انتظار در جامعه مورد نظر در حدّ متوسط
قرار دارد.
نگاهی به عرفان و ولایت از منظر علامه طباطبایی (ره)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
این مقاله جستجویی مختصر با ذوق بینش عرفانی و معنوی به مسئلة ولایت از نگاه علاّمه طباطبائی(ره) است که با الهام از «رسالة الولایة» که از آثار گرانبهای ایشان است، نگاشته شده است و اساس آن از لحاظ معرفتی بر این مبتنی است که جوهرة دین، حنیف است و عطر الوهیّت دارد و نیز ازلی و ابدی است و ثبات و جاودانگی دارد؛ به بیان دیگر، برای ظاهر دین، شریعت و برای باطن آن، طریقتی است و نیز صورت حقّة آن را اسرار و حقایقی است که سیر به سوی ملکوت دارد و باطن نبوّت و دین نامیده می شود که به نام «حنیّة لدی حقّی» یا ولایت نامیده می شود؛ بدین معنی که وجهة خلقی رسالت و نبوّت تشریعی پایان یافتنی است و دوران آن به رسالت خاتم الانبیاء بازمی گردد، امّا وجهة حقّی آن که ولایت است، استمرار دارد و بازگشت به وجود خاتم الاوصیاء حضرت امام مهدی(عج) دارد. البتّه مرتبة شدید ولایت در نبی نیز هست و مهم تر اینکه دریافت وجدانی و شهودی از ولایت، از طریق راهیبابی به باطن عالم و سرّ غیبی آن و نیز معرفت شهودی (توحید میسّر است) که البتّه این امر مخصوص انبیاء نیست؛ به عبارت دیگر، سیر و سلوک عرفانی خالصانه و عاشقانه است که سالک را به درک عترت طیّبه می رساند و از انوار جمالیّه و جلالیّة حق و نور ولایت ایشان بهره مند می نماید، چراکه فطرت انسانی با نور ولایت حق عجین شده است و امانتداری انسان از خدای سبحان در آیة «إِنَّا عَرَضنَا الأَمَانَةَ» همان ولایت مطلقة الهیّه است که در بطن نظام تشریع و نظام تکوین نهفته است.