فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
زاگزبسکی از پیشگامان نظریه معرفت شناسی فضیلت است. از نظر وی دلایل ارسطو برای تفکیک فضیلت اخلاقی از فضیلت عقلانی صحیح نیست و همان تفاوتی که بین دو فضیلت اخلاقی وجود دارد بین یک فضیلت اخلاقی و یک فضیلت عقلانی نیز وجود دارد. بر اساس این نگرش به فضایل، فضایل عقلانی زیرمجموعه فضایل اخلاقی هستند. زاگزبسکی بر این باور است که تنها دلیل نظری مناسب برای تفکیک فضایل از یکدیگر عبارت است از اینکه هر کدام انگیزه بنیادینی دارند که از دیگری متمایز است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا به نقد و بررسی دلایل تفکیک فضایل بر اساس معرفت شناسی فضیلت زاگزبسکی پراخته ایم.
بررسی پیامدهای تربیتی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف این مقاله، بررسی پیامد های تربیتی مبتنی بر مبنای فلسفی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که علامه طباطبایی در تعلیم و تربیت به هر دو بنیاد فلسفی ثبات، تغییر و هم چنین توحید محوری توجه دارد. به باور وی بین امور ثابت و متغیر و خداشناسی ارتباط انکار ناپذیری وجود دارد؛ این در حالی است که نیچه با توجه افراطی و یکجانبه به امور متغیر از اهمیت بنیان ثابت و نیز توحید محوری غافل مانده است. از مبانی هستی شناسی نیچه، نهیلیسم، طبیعت مادی، عدم حاکمیت اساسی خداوند بر نظام هستی، تغییر و صیرورت جهان هستی و خیر بنیادین و بنیاد خیر نبودن خداوند و نیز اصول آموزش پوچگرایی، پاسخگویی به نیاز جسمانی، عدم اعتقاد به چشم انداز و آینده نگری و تغییر پشتوانه های تاریخی و فرهنگی استنباط شده و با دیدگاه علامه طباطبایی(ره) مورد نقد قرار گرفته است. تربیت مد نظر علامه دارای ویژگیهایی چون تأکید بر مبنای فلسفی ثبات ضمن اعتقاد به تغییرات، دینگرایی، اراده و اختیار اعتقاد به بنیانهای استواری از جمله توحیدمحوری است؛ این موارد می تواند به عنوان شاخصهای نقد تعلیم و تربیت نیچه مورد استفاده قرار بگیرد؛ بدین منظور این مقاله از روش عقلانی منطقی بهره می گیرد. هم چنین نقد دیدگاه نیچه نشان می دهد که دیدگاه علامه به دلیل توجه همزمان به بعد تغییر و ثبات و توحیدمحوری، دیدگاه غنی تر و همه-جانبه تری نسبت به تعلیم و تربیت فراگیران دارد.
ویژگی های موضوع علم اخلاق و دلالت های روش شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازکاوی ویژگی ها و مؤلفه های موضوع علم اخلاق، یعنی کنش های اختیاری و صفات اکتسابی، نه تنها برای فهم بهتر این دانش ضروری است، بلکه در فهم روش استنباط حکم اخلاقی نیز نقش آفرین است. به همین دلیل ما در این مقاله می خواهیم این سؤال را پاسخ دهیم که ویژگی های موضوع علم اخلاق کدام اند و چه نقشی در روش استنباط حکم اخلاقی دارند؟ با استفاده از روش تحلیلی و عقلی، هفت ویژگی را برای موضوع علم اخلاق به دست آوردیم که عبارتند از: جزء فعالیت های انسانی انسان بودن، آگاهانه بودن، ارادی و اختیاری بودن، انتزاعی بودن، هدف دار بودن، پیچیدگی و چند لایه بودن و نهایتاً وابستگی به جهان بینی و انسان شناسی کنش گر. در ادامه نقش این ویژگی ها در روش استنباط حکم اخلاقی را مورد بررسی قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که برای کشف حقیقت ارزش های اخلاقی لازم است از روش های گوناگون دستیابی به حقیقت، به ویژه وحی و متون دینی، بهره بگیریم و خود را از هیچ کدام از آنها محروم نکنیم.
نسبت کمال عقلانی (اتحاد با عقل فعال) با کمالات اخلاقی از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش علم و عمل در رسیدن انسان به کمال و سعادت حقیقی، ازجمله مباحث قابل تأمل است که در نظام فکری ملاصدرا جایگاه ویژه ای دارد. عبارات صدرالمتألهین، نشان می دهد که غایت آفرینش، وصول انسان به مرحلة کمال عقلانی و مرتبة عقل مستفاد است که اتحاد با عقل فعال را دربر دارد و عقل عملی ممد و زمینه ساز آن است. در حالی که با تعمق در مجموعة نظام تفکر صدرایی و با نگرش به مبانی ایشان، به نظر می رسد این دو یک هویت واحده هستند که نفس انسان در حرکت جوهری، به طی مراحل آن ها، متناظر با یک دیگر می پردازد به گونه ای که به تلازم و اتحاد معرفت و فضیلت می توان اذعان کرد. درمجموع، اهمیت و ارتباط دو سویة هر کدام از دو جنبه غیر قابل انکار است و هیچ یک به تنهایی قادر به ایصال انسان به سعادت حقیقی نیستند
جایگاه صله رحم در سبک زندگی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفه های کلیدی و برجسته سبک زندگی دینی در حوزه ارتباطات انسانی، ارتباط با خویشان و بستگان نسبی و سببی، اعم از مؤمن و غیر مؤمن است که به «صله رحم» تعبیر شده است؛ آموزه ای که در منابع دینی و سیره بزرگان دین نیز فراوان و با تعابیر مختلف بر رعایت آن در هر شرایط ممکن تصریح و تأکید شده است. این ارزش اجتماعی به رغم پشتوانه های عقلی، شهودی، دینی و تجربی، تحت تأثیر برخی تحولات ساختاری، شخصیتی، فرهنگی و ارتباطاتی از جایگاه پیشین خود در جامعه سنتی، افول کرده و به یک ادب اجتماعی مرسوم در برخی تعاملات موسمی و مناسبتی تبدیل شده است. این نوشتار درصدد است تا با رجوع مستقیم به منابع اصیل دینی (آیات وروایات)، جایگاه این آموزه راهبردی را در سبک زندگی دینی و حیات طیبه یا مدینه فاضله اسلامی تعیین و تحلیل کند.
بازیابى اصول تربیت فرهنگى از آموزه هاى اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه هاى اسلامى به تربیت فرهنگى انسان ها به عنوان وجهى از ملزومات تحقق انسان کامل، اهمیت ویژه اى قایل هستند و در این زمینه بالاترین مسئولیت را متوجه نهاد تعلیم و تربیت مى دانند که یکى از مهم ترین کانون هاى احیاى ویژگى ها و قابلیت هاى فردى بوده و در به فعلیت درآوردن شخصیت، استعداد فطرى و شکل دهى رفتار آنان نقش بسزایى دارند. هدف پژوهش حاضر شناسایى و بررسى تعدادى از اصول تربیت فرهنگى است که در آیات قرآن کریم و آموزه هاى معصومان علیهم السلام مشهود بوده است. روش انجام پژوهش توصیفى تحلیلى بوده و به منظور گردآورى داده هاى لازم براى دستیابى به اهداف پژوهش، متون موجود و مرتبط با موضوع پژوهش با استفاده از فرم هاى فیش بردارى از منابع گردآورى و با شیوه کیفى مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها حاکى از آن هستند که دین اسلام با دارا بودن جهان بینى ویژه اى، به دنبال ارائه اصول، آداب و دستورالعمل هاى زیست فرهنگى توأم با معنویت است.
تعیین اثربخشی تلفیقی آموزه های دینی و آرامش سازی عضلانی بر تنش ادراک شده و تحمل پریشانی والدین کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی تلفیقی آموزه های دینی و آرامش سازی عضلانی بر تنش ادراک شده و تحمل پریشانی والدین کودکان استثنایی در مدارس شهرستانهای سیاهکل و لاهیجان بود. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش (پرسشنامه تنش ادراک شده و تحمل پریشانی) توسط والدین کودکان استثنایی در مرحله غربالگری پاسخ داده شد. از 144 نفر دانش آموز مورد مطالعه، 60 نفر واجد شرایط نمره تنش ادراک شده زیاد و تحمل پریشانی کم بودند نمره تنش ادراک شده (بیش از 39) و نمره مقیاس تحمل پریشانی (کمتر از 28). 30 نفر از این 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب، و به دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. روش پژوهشی آزمایش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. ابزار اندازه گیری این پژوهش پرسشنامه تنش ادراک شده PSS-14 و مقیاس تحمل پریشانی DTS بود که ابتدا پیش آزمون برای دو گروه اجرا شد؛ سپس متغیر مستقل ترکیبی در این پژوهش یعنی آموزه های دینی و آرامش سازی عضلانی برای یک گروه در ده جلسه 60 تا 90 دقیقه ای طی دو جلسه در هفته آموزش داده شد؛ پس از اجرای جلسات آموزشی ده جلسه ای از گروه پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که آموزش تلفیقی آموزه های دینی و آرامش-سازی عضلانی بر افزایش تحمل پریشانی و کاهش تنش ادراک شده والدین کودکان استثنایی مؤثر است.
حل تعارض میان دو اصل احترام به حریم خصوصی و اطلاعرسانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۰ (پیاپی ۴۲)
221 - 253
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم و پرچالش که در حوزه اخلاق کاربردی بحث می شود، اخلاق روزنامه نگاری است. اخلاق روزنامه نگاری از زیرمجموعه های اخلاق رسانه به شمار می رود. روزنامه نگاران همواره با مسائل اخلاقی در روزنامه نگاری روبه رو هستند و گاه این مسائل چنان در تعارض با یکدیگر قرار می گیرند که تصمیم گیری درباره آن ها نیازمند بصیرت اخلاقی قوی و پایبندی به اصولی اخلاقی است؛ اصولی که یاریگر روزنامه نگاران در تصمیم گیر ی هایشان باشد؛ اما گاهی همین اصول در مقام عمل در تعارض با یکدیگر قرار می گیرند. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی ضمن بررسی دو اصل «احترام به حریم خصوصی» و «حق دستیابی مردم به اطلاعات» و تعارض میان این دو، خواهیم گفت که وظیفه گرایی نتیجه گرا با تقریر جدیدی که از آن مطرح شده، قادر است روزنامه نگار را در تصمیم گیری و حل تعارض های اخلاقی یاری کند.بر اساس این نظریه، حق حریم خصوصی، مطلق نیست و در تعارض با حق مهم تری می تواند نقض شود. علاوه بر آن، حق دانستن عموم نیز مطلق نیست و اگر میل به دانستن عموم مبتنی بر «نیاز» و «حق» نباشد، حق حریم خصوصی همچنان پابرجاست و در مقام عمل ارجحیت دارد.
بررسی مبانی نظری تربیت اخلاقی در حلقه کندوکاو اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مبانی نظری تربیت اخلاقی در حلقه کندوکاو اخلاقی می باشد. با این توضیح که حلقه کندوکاو اخلاقی به مثابه رویکرد خاص برنامه فلسفه برای کودکان در حوزه تربیت اخلاقی چگونه ممکن است موجب رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان شود. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل محتوا و روش تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. بنابراین، با نظر به مؤلفه های عقلانیت و خودپیروی، تفکر نقادانه و پیامد آن سازگاری منطقی، تفکر خلاقانه و پیامد آن تخیل اخلاقی، تفکر مراقبتی، ملکه شدن فضائل اخلاقی، موقعیت نگری و غور در مفاهیم اخلاقی بررسی شد که نخست، هر یک از این مؤلفه ها در حلقه کندوکاو اخلاقی چه جایگاهی دارند. دوم، این مفاهیم در حلقه کندوکاو اخلاقی چه معنایی می یابند و چه تفاوت هایی میان مفهوم آن ها در این جا و رویکردهای دیگری که بر این مفاهیم تأکید می کنند وجود دارد. سوم، حلقه کندوکاو اخلاقی چگونه می تواند در عین حال موجب رشد و بهبود مهارت های کودکان در همه این مؤلفه ها شود. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که حلقه کندوکاو اخلاقی، رویکردی نوین در تربیت اخلاقی است که قابل فروکاستن به هیچ یک از رویکردهای پیشین نیست و مهم ترین ویژگی آن، جامعیت در پوشش دادن همه مؤلفه های مهم در تربیت اخلاقی است.
نگاه فرانوگرایان به برنامه درسی و شناسایی عوامل مغفول آنها با تأکید بر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نگاه فرانوگرایان به برنامه درسی و شناسایی عوامل مغفول آنها با تأکید بر آموزه های اسلامی است. این پژوهش بر اساس ماهیت کیفی اکتشافی، مبتنی بر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها توصیفی تحلیلی است. داده ها به منظور تحلیل پس از جمع آوری مبتنی بر آرای برنامه درسی اسکایرو، نال و جی میلر عواملی چون هدف، محتوای آموزشی، نقش مربیان، راهبردهای یاددهی یادگیری، یادگیرندگان، فناوری آموزشی و ارزشیابی، مقوله بندی و ارائه شد. نتایج این پژوهش حاکی است که مبناهایی در عوامل هدف، روش آموزش، محتوای آموزش و ارزشیابی مغفول مانده است. فرانوگرایان با ردّ میراث ارزشمند به نقادی اصول، روشها و سبکهای ارزشیابی می پردازند و به طور کلی تلاشهای برنامه درسی فرانوگرا در گفتمان خلاصه می شود. در تبیین عوامل برنامه درسی (هدف، روش، محتوا و ارزشیابی) مبتنی بر توحید محوری و با تأکید بر تعلیم و تربیت اسلامی انسان امروزی می تواند با پیروی از آن، نیازهای خود را پاسخ دهد. برنامه درسی مبتنی بر آموزه های اسلامی، دارای ویژگیهایی نظیر هدف نهایی آن قرب الهی، انتخابهای آن زمینه ساز تقرب به ربَ خویش، محتوا مبتنی بر آموزه های قرآنی بوده و ارزشیابی نیز وقتی مطلوب است که با ارزشهای اسلامی متناسب است و فرد به تمام روابط چهارگانه ارتباط با خدا، خود، دیگران و طبیعت توجه کند.
تبیین ابعاد و مؤلفه های رشد معنوی انسان و تحلیل آن در محتوای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین ابعاد و مؤلفه های رشد معنوی انسان و تحلیل آن در محتوای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران است. روش پژوهش توصیفی شامل؛ تحلیل اسنادی و نیز تحلیل محتوا بود و رویکرد آن نیز کاربردی محسوب می گردد. جامعه تحلیلی، شامل دو بخش؛ متون مرتبط با ابعاد و مؤلفه های رشد معنوی انسان و متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مصوب آذر ماه 1390 می باشد که با توجه به ماهیت موضوع و محدودیت جامعه پژوهشی، از نمونه گیری صرف نظر شده و کل جامعه آماری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و نیز سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود. داده های اسنادی به شیوه کیفی با استفاده از شاخص های توصیفی در فرایند آنتروپی شانون مورد تحلیل قرار گرفت. عمده ترین یافته های پژوهش بیانگر آن است که: - چارچوب مفهومی رشد معنوی انسان را می توان براساس مدارک و مستندات مرتبط در 3 بُعد و 29 مؤلفه تدوین نمود. - میزان تراکم توجه به رشد معنوی در بخش هدف های عملیاتی و راهکارها با 70 فراوانی و 7/41 درصد زیاد و در بخش بیانیه مأموریت با 2 فراوانی و 2/1 درصد بسیار کم می باشد. - در بین ابعاد مورد بررسی، بعد اخلاق با میزان بار اطلاعاتی 839/0 و ضریب اهمیت 373/0 بیشترین توجه را به خود اختصاص داده است، این در حالی است که به بعد تعقل با میزان بار اطلاعاتی 670/0 و ضریب اهمیت 298/0کمتر توجه شده است.
بررسى نسبت دیدگاه اخلاقى علّامه طباطبائى با واقع گرایى اخلاقى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث واقع گرایى و غیرواقع گرایى از محورى ترین مباحث فلسفه اخلاق است که بر اساس آن مى توان مکاتب مختلف اخلاقى را از جهت نقطه اختلاف اصلى شان دسته بندى کرد. در این مقاله سعى بر آن است که نسبت دیدگاه اخلاقى علّامه طباطبائى با واقع گرایى اخلاقى مورد بررسى قرار گیرد. سؤال اصلى در این تحقیق آن است که آیا میان اعتبارى دانستن مفاهیم اخلاقى و غیرواقع گرایى اخلاق ملازمه اى وجود؟ اگر ملازمه اى میان این دو نیست، واقع گرایى اخلاقى چگونه بر اساس نظریه ادراکات اعتبارى تبیین مى شود؟ این تحقیق با روش توصیفى تحلیلى به این نتیجه رسیده که طبق نظریه اعتباریات، باید و نبایدها انشاء محض نیستند، بلکه انشاء مبتنى بر واقعیت هستند و به لحاظ همان واقعیت ها قابل تحقیق و بررسى مى باشند و از این طریق مى شود بر آنها حتى برهان هم اقامه کرد.
اخلاقِ مبتنی بر طبیعت در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
علامه طباطبایی را می توان از جمله مدافعان تقریر سنّتیِ نظریه اخلاقیِ قانون طبیعی دانست. ایشان، طرح واره ای از استعدادها و ظرفیت های انسان را که به صورت طبیعی در وجود انسان ها قرار داده شده است را بنیان نظام اخلاقی خود دانسته و ضمن توجّه به اصل هدایت عمومی یا تکوینی، در چهار گام اساسی نظامی از اخلاق را بر اساس داشته هایِ طبیعی انسان ترسیم نموده است. این اندیشمند فرزانه، در گام اوّل نیازهای طبیعیِِ انسان را تحلیل نموده و در گام دوم، در جهت برطرف ساختن نیازها، کدهایی را به عنوان امیال و استعدادهای درونیِ انسان و یا جهازات تکوینی مشخص ساخته و تلاش می کند تا زمینه را برای اخلاق مبتنی بر امیال طبیعی و بنیادینِ انسان فراهم سازد. در گام سوم، برای این امیال، غایتی مشخص می کند تا تمام این امیال در مراتب مختلف، بسوی آن جهت یابند و در گام چهارم به جهت اینکه طبیعتِ انسان را معجونی از امیال و گرایش های افسارگسیخته حیوانی و انسانی دانسته، در دو مرحله از عاملی سخن می گوید که بر مسیر امیال نظارت داشته و این امیال را در راستای غایتی مشخّص جهت دهی می کند. این مقاله تلاش نموده تا بر اساس روشی تحلیلی و استنادی، با توجّه به مبانیِ اخلاقیِ علّامه، تقریری از اخلاقِ مبتنی بر طبیعت را در آراء ایشان مورد تبیین قرار دهد. واژگان کلیدی: طبیعت انسان، ارزش اخلاقی، ساختار وجودی، عقلانیّت، علامه طباطبایی.
نسبت فقه و اخلاق در مفهوم و منبع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم فقه و اخلاق از قدیمی ترین علوم اسلامی هستند که در رفتار انسان تأثیر مستقیم داشته و همچون گذشته، زنده و بالنده، به نقش آفرینی پرداخته و به توسعه و گسترش قلمرو خود ادامه می دهند، همانگونه که فقه، مجموعه ای از قوانین وآیین زندگی انسان است اخلاق نیز مجموعه ای از صفات روحی و باطنی بشمار می رود. از این رو شناخت فقه و مکاتب فقهی و در مقایسه با آن، دانستن اخلاق و مکاتب اخلاقی، به عنوان دو دانش رفتاری، ما را در مسیر عمق بخشی به فهم تعاملات و روابط آن دو یاری می رساند و با طرح مباحث گوناگون و مقایسه ای از جمله تعریف دقیق و منبع شناخت فقه و اخلاق، می توان به چگونگی نسبتِ میان آن دو دست یافت. بدین جهت این مقاله برآن است، تا با بررسی مفهوم و منابع معرفتی آن دو، چگونگی رابطه علمی و منطقی و یا تمایز میان آن دو را بیان کند.که باتوجه به وجود نوعی همپوشانی بین آن دو، قطعاً در مقام تعارض و تباین یک دیگر نیستند
منابع معرفت شناختى ارزش ها / آفرین قائمى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخچه مباحث معرفت شناختى را بسان اغلب علوم، به یونان باستان و طرح آن توسط افلاطون وارسطو در فلسفه خویش بازمى گردانند، درحالى که طبق آیات قرآنى، مباحث تعلیم و تعلم همزادبشر بوده و اول معلم وى، خود خداوند متعال و سپس ملائکه بوده اند. تعالیم مبنایى إله است کهریشه همه ارزش ها و هنجارهاى اخلاقى انسان را مستحکم و فراگیر نموده است. این تعالیم مبنایىممکن است هستى شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شناسانه و یا ارزش شناسانه باشند.
تحقیق حاضر که با استفاده از روش اسنادى و به صورت تحلیلى، با هدف تعمیق بینش دینى وتوسیع تحقق ارزش هاى شیعى در جامعه جهانى تدوین یافته، براى رعایت اختصار، بر مبانىمعرفت شناسانه متمرکز گردیده است. انسانى که به امکان تحصیل علم و یقین، از مجراهاى معرفتىمتعددى مثل فطرت، عقل کلى، وحى و شهود و الهامات، علاوه بر حس و تجربه معتقد باشد، درگرایش و روش و منش کاملاً متمایز از شخصى عمل مى کند که تجربه گرا بوده و در نهایت، پذیراىعقل ابزارى است؛ زیرا این مجراهاى مضاعف، دریچه هایى را بر بشر مى گشایند و بالتبعارزش هایى را تولید مى کنند که تجربه و عقل ابزارى از دستیابى بدان ها محروم است. در نتیجه،سرانجامى که یک مسلمان متعهد در پیش مى گیرد، بسى متفاوت از عاقبتى است که در انتظارتجربه گرا یا عقل گراى تجربى مى باشد.
تبیین مهم ترین روش های عاطفی آسیب زا در تربیت با تکیه بر آیات قرآن کریم و احادیث ائمّه(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
یکی از خصوصیّات برجستة انسان نسبت به دیگر موجودات، برخورداری از نیروی عاطفه است. این نیرو یکی از ملزومات زندگی اجتماعی به شمار می رود. انسان ها در پرتو دلبستگی به یکدیگر، زندگی تشکیل می دهند و با از خود گذشتگی و ایثار به این زندگی ادامه می دهند و به پرورش نسل های بعد از خود می پردازند. در قرآن و روایات ائمّه(ع) نیز به مصادیق مثبت عاطفه همچون ایثار، محبّت، خشم در مقابل ظلم و مقابله با کینه، حسد، بُخل و رذایل دیگر بسیار اشاره شده است. با توجّه به اهمیّت مسئله در امر تربیت و فراوانی روش های ایجابی عاطفی در عمل تربیتی افراد خانوادهو ناشناخته ماندن روش های سلبی عاطفی که با عنوان روش های عاطفی آسیب زا در تربیت از آن یاد می شود، این پژوهش درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع دینی و یافته های علوم معاصر به تبیین مهم ترین روش های عاطفی آسیب زا در تربیت بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین روش آسیب زا تبعیض میان کودکان و تحقیر کودک در برابر دیگران است که با روش هایی چون استهزاء و تمسخر، ملامت و سرزنش، تهمت، دشنام و القاب زشت بروز می یابد و راهکارهایی همچون تکریم شخصیّت کودک در هر شرایط، توجّه به احساسات او و دوری از تبعیض، می تواند راهی برای مقابله با این روش باشد. این مهم با درک بهتر موقعیّت کودک، احساسات او و دقّت در عملکرد والدین در برابر افراد خانواده و به طور کلّی، متربّیان حاصل خواهد شد.
تأملی بر جهاد و موقعیت های تربیتی آن از منظر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
موقعیت های گوناگون در زندگی انسان، به صورت بالفعل آدمی را در شرایط یادگیری قرار می دهد. از جمله مبانی تربیت انسان، تأثیر پذیری او از این شرایط است. هدف از این تحقیق تبیین موقعیت های تربیتی نهفته در جهاد و چگونگی استفاده از آن است. این پ ژوهش از نوع تحقیقات کیفی است و با استفاده از روش «تحلیلی استنباطی» انجام گرفته است. بر اساس شیوة مبارزه در جهاد، چهار موقعیت «هجوم، دفاع، هجرت و تقیه» وجود دارد. در موقعیت «دفاع»، انسان در شرایط از پیش تعیین شده قرار می گیرد؛ در «هجوم»، موقعیت ساخته می شود. در «هجرت» باید میدان را ترک کرد، و در «تقیه» باید در میدان ماند و سکوت آگاهانه اختیار کرد. هر یک از این موقعیت ها، زمینة تقویت ویژگی های گوناگونی در انسان می شود و در مجموع، انسان جهادی و مبارز تربیت می شود که متناسب با ابعاد فردی و جمعی جهاد، شاخصه های اخلاقی و اجتماعی توحید و توکل، سختی پذیری، صبر و استقامت، مهر و قهر، اطاعت پذیری، ظلم ستیزی و وظیفه شناسی را کسب خواهد کرد.
بخشایش و پدیدارهای مشابه؛ تعریف بخشایش براساس وجه سلبی و ایجابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشایش در نیمه دوم قرن بیستم به بعد، یکی از فضیلت های اصلی شمرده می شود که با سرشت جائزالخطا و لغزش پذیر بودن بشر ارتباطی تنگاتنگ دارد. هرچند تا حدودی اجماع وجود دارد که بخشایش، دائرمدار خطای اخلاقی است، به دلیل گستردگی ابعاد و انواع آن، دیدگاه های مختلفی در خصوص چیستی بخشایش ارائه شده است. اشتراک این دیدگاه ها در آن است که بخشایش را بر محور خطای اخلاقی می دانند و می کوشند تا مرز میان بخشایش را با پدیدارهای مشابه تعین یافته و تعین نایافته در علم اخلاق مشخص کنند. هرچند این دیدگاه ها در وجه سلبیِ تعریف بخشایش، اشتراک زیادی با یکدیگر دارند، در وجه ایجابی اغلب از هم فاصله می گیرند و گونه های مختلفی را در تعریف بخشایش و تبیین ماهیت آن عرضه می کنند. در این مقاله می کوشیم تا بخشایش را براساس دو وجه سلبی و ایجابی تعریف کنیم.c
نقد و بررسی رویکرد سواد اخلاقی از منظر عاملیت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقادی مفهومی جدید در عرصه تربیت اخلاقی به نام سواد اخلاقی است. در سالهای اخیر مفهومی با نام «سواد اخلاقی» مطرح شده و متناظر با آن رویکردی در تربیت اخلاقی شکل گرفته که تلاش دارد با تعریف اخلاق در قالب مفهوم سواد، آن را به مدرسه بازگرداند. نوشتار حاضر در نظر دارد تا با تحلیل منطقی و نیز تحلیل زبانی این ترکیب، برخی زوایا، افق ها و چالش های پیش روی آن را نشان دهد. تحلیل منطقی این ترکیب مفهومی نشان می دهد که در این ترکیب، مؤلفه هایی چون صلاحیت، دانش و اکتساب باید هم نشین مؤلفه هایی چون قاعده، ارزش و کنش انسانی باشند. از سوی دیگر، تحلیل زبان فنی-رسمی این حوزه نشان از حضور سه مؤلفه حساسیت اخلاقی، استدلال ورزی اخلاقی و تخیل اخلاقی در مقام مؤلفه های سازنده آن دارد. درنهایت، ارزیابی این دو نوع تحلیل در کنار الزامات عاملیت انسانی، چالش هایی را پیش روی این رویکرد قرار می دهد. این چالش ها عبارت اند از: کاهش گرایی در تفسیر از اخلاق در قالب سواد، تعارض های مفهومی مفاهیم زیرساز سواد اخلاقی، همپوشی مفهومی عناصر زیرساز سواد اخلاقی و تردید در کفایت سواد اخلاقی برای تحقق انسان اخلاقی.
خشم و مدیریّت آن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
خشم یکی از اساسی ترین و فراگیرترین هیجان ها در وجود آدمی است و نقشی بسزا در حفظ موقعیّت، عزّت نفس و صیانت از او در هنگام تهدید دارد. خشم، قدرت و انرژی فرد را به سمت غلبه کردن بر موانع ناموجّه یا اصلاح آنها هدایت می کند. امّا اگر تحت مدیریّت عقلانی و اخلاقی قرار نگیرد، به مشکلی روانی و رفتاری تبدیل می گردد که سامان فکری، عاطفی و رفتاری وی را ویران می سازد. بنابراین، آنچه در مقولة خشم باید بیشتر مورد توجّه قرارگیرد، شناخت گونه های مثبت و منفی و مدیریّت آن با ضوابط عقلانی و اخلاقی است. مقالة حاضر در پی تبیین آموزه های قرآنی در شناخت هیجان خشم، انواع آن و ارائة تکنیک های مدیریّت این هیجان فراگیر و خطیر است. قرآن کریم و به تبع آن، احادیث شریف به عنوان کامل ترین نسخة هدایت بشری با نگاهی کلّی به موضوع خشم، آن را مفهوم شناسی کرده اند و با بیان انواع، راه های صحیح ابراز، مراتب و آثار آن، راهکارهایی ارزشمند، گاه به شکل مستقیم و در قالب امر و نهی و گاه غیرمستقیم و در لابه لای داستان های زیبا وحکیمانه، در راستای مدیریّت این پدیدة روانی ارائه فرموده اند.