هدف اصلی این مقاله بررسی نسبت دیدگاه اخلاقی ابن سینا با واقع گرایی اخلاقی است، اما ازآنجاکه در تفسیر دیدگاه اخلاقی ابن سینا، اختلاف نظر وجود دارد، در این مقاله سعی بر آن است که ابتدا با روشی توصیفی تحلیلی دیدگاه اخلاقی ابن سینا تبیین گردد و سپس نسبت آن با واقع گرایی اخلاقی بیان شود. نتیجه تحقیق این است که علی رغم اینکه ابن سینا قضایای اخلاقی را بدیهی نمی داند، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که آنها را اخباری و قابل صدق و کذب هم نداند. اما اینکه ایشان قضایای اخلاقی را از اقسام مشهورات ذکر کرده، منافاتی با واقع گرایی ندارد؛ زیرا مقصود ایشان که می گوید احکام اخلاقی پایه ای جز شهرت ندارند، این است که اساس معرفتی احکام اخلاقی شهرت است. بنابراین، به نظر می رسد سخن ابن سینا ناظر به مقام اثبات است و نه ثبوت. بر این اساس، تفسیر مرحوم مظفر و محقق اصفهانی، که سخن ابن سینا را ناظر به مقام ثبوت می دانند، صحیح نیست.
این مقاله به منظور مقایسة محتوایی دو اثر مهم اخلاقیِ «تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق» ابوعلی مسکویه و «جامع السعادات» ملامحمدمهدی نراقی، دربارة برخی محورهای اساسی در علم اخلاق، از جمله تفسیر سعادت و خوشبختی تدوین یافته است. تبیین معنای سعادت وابستگی تام به نوع نگرش به جهان و انسان دارد. همچنان که اصل محاسبه نفس و نظارت بر آن، همواره به منزلة یکی از ارکان فرآیند تربیت، از سوی عالمان اخلاق توصیه شده است، آنچه در این باره مهم است، روش مندی محافظت و حسابرسی از نفس و دوریگزینی از غفلت میباشد. در مقام ارزیابی شیوه های مطرح در این باره میتوان گفت: حکیمان یونانی، و به دنبال آنان ابوعلی مسکویه، از ابزارهای بیرونی مانند دوست و دشمن برای حسابکشی از نفس بهره میبرند، اما از منظر عموم عالمان مسلمان اخلاقی، از جمله محقق نراقی مراجعه مستقیم به خود سودمندترین و اثربخش ترین روش محاسبة نفس است.
برای پیشگیری از بیماریهای اخلاقی و درمان آنها، که حجم وسیع این دو کتاب ارزشمند را به خود اختصاص داده است، مؤلفان به راه های عمومی جلوگیری از بیماریهای نفسانی و راه های عملی زدودن امراض اخلاقی و بُعد عملی آن، یعنی عادت دادن نفس به انجام افعال متناسب با فضایل اخلاقی و یا اشتغال به اعمال متضاد با یک رذیلت اخلاقی توجه کرده اند.
یکی از چالش های اساسی بنگاه های بزرگ کار و اشتغال فاصله گرفتن از اصول و ضوابط اخلاقی و درآمد مشروع است. بررسی و تحلیل مقوله قاچاق انسان با رهیافت اخلاقی از پیچیدگی و عمق این مقوله پرده برمی دارد. موضوعی نظیر «قاچاق انسان» از موارد خاص و ویرانگر در حوزه تجارت جهانی است. تلقی ناصواب از رابطه تجارت با اخلاق و اصول اخلاقی یک نابسامانی مهم و پردامنه است؛ که اشکارا کرامت و ارزش های انسانی را مورد هتک قرار می دهد. طبیعی است ارائه هرگونه راهکار به منظور مبارزه، کنترل و مهار مسئله فاجعه آمیز قاچاق انسان در تجارت جهانی، فرع بر تحلیل و بررسی اخلاقی این گونه معاملات است. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و رهیافت اخلاقی انجام یافته، با بیان شرایط موجود و ارائه برخی آمارها و تبیین زمینه های فراگیری پدیده مجرمانه قاچاق انسان، اقدامات و تصمیمات مجامع بین المللی را در مواجهه با موضوع، ناکارآمد دانسته و راهبرد برون رفت از این بحران را توجه به اصول و تعالیم اخلاق اسلامی در سه بعد بینشی، گرایشی و رفتاری می داند.
تحلیل و بررسی مفهوم بنیادین عدالت در اندیشه هر اندیشمندی از اهمیت بسزایی برخوردار است. خواجه نصیرالدین طوسی یکی از اندیشمندانی است که درباره مساله عدالت سخنان گرانبهایی را بر زبان رانده و آثار سترگی را به رشته تحریر در آورده است. خواجه با رویکردی تلفیقی از اندیشه های فلاسفه یونان (آراء افلاطون و ارسطو) و آموزه های فلسفی و کلامی، توانسته است با ابزار عقل و نقل، ابعاد مغفول مانده کلامی عدالت را روشن و رویکرد اسلام به مقوله عدالت را به درستی تبیین نماید. او با بهره مندی از این روش، میان عدالت و دیگر بخش های حکمت عملی اسلام، انسجام و هماهنگی ایجاد نموده است.در این پژوهش تلاش شده است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی با رجوع به آثار به جا مانده از خواجه به ویژه کتاب اخلاق ناصری جایگاه عدالت در منظومه فکری خواجه تبیین گردد.