فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رسانه جمعی به عنوان یک نهاد، سازمان و یک کنشگر فعّال فرهنگی اجتماعی، در اصل موجودیت و هویت یابی سازمانی و نیز در مقام نقش آفرینی و ایفای کارکردهای محول و محقق، لاجرم از دو نظام الگویی تأثیر می پذیرد: الگوی ساختی یا الگوی هنجاری معطوف به ساختار، و الگوی کارکردی یا الگوی هنجاری معطوف به حوزه عمل. رسانه ملی نیز به عنوان یک رسانه دینی، خلق برنامه های دارای جهت گیری دینی، از این قاعدة عام مستثنی نیست. این نوشتار در صدد است با الهام از منابع اصیل اسلامی، به عنوان تنها مرجع و الگوی هنجاری معتبر، برای هدایت نظری و عملی نهادهای اجتماعی کشور، قواعد رفتاری و منطق عملی رسانه ملی در ایفای کارکردهای حرفهای عموماً، و کارکرد سرگرمی به عنوان برجسته ترین کارکرد این رسانه، خصوصاً، در قالب طرح مجموعه ای از اصول راهبردی و خطوط راهبری عملی به مثابة بنیادهای هنجاری هدایت گر رسانه در تأمین این مهم بدست دهد.
ضرورت تدوین اخلاق جنسى
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۱ شماره ۸۴
تحلیلی بر اهداف و روش های تربیتی مبتنی بر کمال نفس از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه فلسفی ملاصدرا دربارة کمال نفس انسان و دلالت های تربیتی آن در خصوص عناصر تعلیم و تربیت (اهداف و روش ها) است. این پژوهش از تحقیقات کیفی است و با روش تحلیلی- اسنادی ضمن تبیین دیدگاه ملاصدرا درباره سیرکمال نفس انسان به تشریح اهداف و روش های تعلیم و تربیت مبتنی بر این دیدگاه پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان داد که ملاصدرا تجرد عقلانی نفس را برای نیل به کمال ضروری می داند. بر اساس مبانیِ فلسفی مطرح در دیدگاه وی، اهداف غایی و اهداف واسطه ای در تعلیم و تربیت تبیین شد که هر یک با توجه به مراتب مختلف نفس در سیر کمال نفس بررسی شد. رسیدن به اهداف واسطه ای و غایی نیازمند روش های تربیتی بود که به صورت چارچوب پیشنهادی برای تعلیم و تربیت ارائه شد.
تحلیل تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی دورة ابتدایی در کشورهای ژاپن و ایران، با نظر به ارزش های حاکم بر برنامة درسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئلة اصلی این پژوهش، بررسی تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی در دورة ابتدایی در دو کشور ژاپن و ایران با نظر به ارزش های حاکم بر عناصر و مؤلفه های برنامه درسی است. بدین منظور از روش تحلیل تطبیقی استفاده شده است. تربیت اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت رسمی دو کشور ایران و ژاپن از دو جهت قابل بررسی تطبیقی است: نخست، بررسی تطبیقی، کلی و با نگاهی کلان، و دوم، بررسی تطبیقی جزئی. از جمله یافته های بررسی کلی این است که اهداف تربیت اخلاقی دو کشور در چهار حوزه، شبیه به هم تنظیم شده اند که در برنامة درسی کشور ایران این حوزه ها عبارت اند از: رابطه با خویشتن، رابطه با خدا، رابطه با سایر انسان ها و رابطه با خلقت؛ و در برنامة درسی کشور ژاپن نیز عبارت اند از: واکاوی خود، رابطه با طبیعت و داشتن افکار برتر، رابطه با دیگران و رابطه با گروه و جامعه. البته گفتنی است که در برنامة درسی کشور ایران، خداوند نقش محوری دارد و دیگر حیطه ها متناظر با آن تنظیم شده اند. اما بررسی تطبیقی جزئی که تمرکز آن بررسی تک تک اهداف مرتبط با تربیت اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت رسمی در این دو کشور در دورة ابتدایی است، به سه بخش تقسیم می شود: نخست اهدافی که با هم هم پوشانی دارند، از جمله اینکه «کودک مؤدب و مهربان است» و «برای رسیدن به موفقیت پشتکار دارد و تلاش می کند»؛ دوم اهدافی که ویژة کشور ایران هستند و در اهداف تربیت اخلاقی کشور ژاپن به آنها اشاره نشده است، از جمله اینکه «پوشش اسلامی را دوست دارد و آن را رعایت می کند» و «خطا و اشتباه دیگران را در مورد خود می بخشد»؛ و سرانجام اهدافی که ویژة کشور ژاپن هستند و در اهداف مرتبط با تربیت اخلاقی کشور ایران به آنها اشاره نشده است؛ از جمله «احترام به دیگر فرهنگ ها و ارزش قایل شدن برای مردمان دیگر ملل» و «مشارکت گروهی و مسئولیت پذیری».
بررسی تطبیقی ابعاد انگیزش اخلاقی در اندیشة علامه طباطبایی و فینیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت عامل انگیزش اخلاقی، درونی یا برونی بودن و خودمحور یا غیرخودمحور بودنِ آن، ازجمله ابعاد بحث انگیزش اخلاقی در حوزه روان شناسی اخلاق هستند. جان فینیس، اندیشمند مسیحی معاصر، با تکیه بر ظرفیت ها و قوای طبیعی انسان و با رهیافتی درون گرایانه، ریشه انگیزه اخلاقی را در داشته های طبیعیِ فاعل اخلاقی جست وجو می کند و آن را غیرخودمحور جلوه می دهد. علامه طباطبایی نیز با رهیافتی غیرخودمحورانه بر ظرفیت های طبیعی انسان تأکید و تحقق انگیزه اخلاقی را در بستر ترکیبی از امیال طبیعی و عقلانیت انسان تبیین کرده است. بررسی اندیشه این دو در بُعد روان شناسی اخلاق نشان می دهد این دو دیدگاه در رهیافت درون گرایانه و برون گرایانه و تبیین فرایند ایجاد انگیزه اخلاقی با یکدیگر متفاوت هستند؛ علاوه براین، در تبیین عامل اصلیِ انگیزش نیز با یکدیگر متفاوت اند؛ زیرا در نگرش فینیس انگیزه تنها درصورتی اخلاقی خواهد بود که در راستای خیرهای پایه باشد؛ اما علامه عنصر اصلی را در تبدیل شدن انگیزه به انگیزه اخلاقی، رضایت الهی می داند. این مقاله تلاش می کند با روش تحلیلی، اندیشه این دو را درباره ابعاد انگیزش اخلاقی بازسنجی و مقایسه کند.
تعلیم و تربیت و دنیای ناشناختة دینی کودکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه، کودکان ما در سپهر بیکران اطلاعات و ارتباطات، و در معرض پیام های بیشمار دینی قرار دارند که این مسئله، هشیاری دربارة این مخاطبان کم سن وسال را وظیفه ای انکارناپذیر میسازد. یکی از مباحثی که دست اندرکاران حوزة تعلیم و تربیت دینی باید به طور گسترده با آن آشنایی پیدا کنند، نحوة استنباط کودکان در سنین مختلف، از موضوعات و مفاهیم دینی است. بهیقین، شالودة تفکر دینی آنان را میتوان در همین مفاهیم و برداشت های گوناگون جست وجو کرد. اگر درصدد هستیم تا پیام رسانی مذهبی، متناسب با ویژگیهای دانش آموز را برنامه ریزی کنیم، ناچاریم در دنیای کودکانة آنان گام نهاده، از دید آنها به معارف دینی بنگریم.
مراحل رشد و تکامل درک دینی کودکان و نوجوانان، به دوره های سه گانة تفکر مذهبی شهودی، مذهبی عینی و مذهبی انتزاعی تقسیم میشود.
براین اساس، میتوان تعلیم و تربیت دینی کودکان را در دو دورة کلی خردسالان 5 تا 9 سال و کودکان 9 تا 13 سال برنامه ریزی کرد. تعلیم و تربیت دینی خردسالان باید توأم با بازی، شوخی، سرگرمی و داستان گویی باشد تا ارتباط مربی و متربی از جاذبه و تأثیر لازم برخوردار شود؛ در دورة دوم نیز استفاده از داستان، شعر، سرود، نمایشنامه و فعالیت های عملی و هنری مختلف و سرگرمیهای گوناگون، یکی از ضرورت های تعلیم و تربیت به شمار میآید.
تأملی در هدف تربیت اعتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده:این مقاله درصدد است که هدف تربیت اعتقادی را بر اساس آموزه های اسلامی بررسی کند. روش تحقیق این پژوهش روش تحلیلی و استنباطی است؛ بدین صورت که ابتدا مفهوم عقیده و ایمان و رابطة آن دو بررسی شده و سپس چیستی ایمان و مؤلفه های آن بر اساس آموزه های اسلامی و نظریاتی که دانشمندان مسلمان در تفسیر و تبیین آن آموزه ها بیان کرده اند، تحلیل شده و مراتب و درجه های آن مشخص گردیده و در پایان، نتایج آن در تبیین هدف تربیت اعتقادی استنباط و تشریح شده است.
این پژوهش نشان می دهد که ایمان در یک معنا مترادف با عقیده است. ماهیت ایمان در معنایی که مترادف با عقیده است، چیزی جز تصدیق و پذیرش قلبی نیست و همین تصدیق و پذیرش قلبی، سه مؤلفه دارد: شناخت، پذیرش قلبی و محبت. ایمان مراتب و درجاتی دارد که ناشی از شدت و ضعف مؤلفه های آن است. بر این اساس، هدف تربیت اعتقادی نیز سه مؤلفه دارد: پرورش شناخت، پرورش پذیرش قلبی و پرورش محبت قلبی. در تربیت اعتقادی باید به همة این سه مؤلفه با هم توجه شود، چرا که یک جانبه نگری آثار زیان باری بر جای خواهد گذاشت. البته ممکن است بر حسب مراحل تربیت، یکی از این مؤلفه ها بیشتر یا کمتر مورد توجه قرار گیرد؛ اما در نهایت باید همة این مؤلفه ها مورد توجه قرار گیرد. همچنین هدف تربیت اعتقادی، امری دارای مراتب است، بنابراین، در تربیت اعتقادی همیشه باید دستیابی به مرتبه و درجه ای از ایمان به عنوان هدف تعیین و برنامه ها متناسب با آن تدوین شود. علاوه بر این، باید توجه داشت که تربیت اعتقادی با اجرای یک برنامة تربیتی به اتمام نمی رسد.
درآمدى مفهومشناختى در قلمرو تربیت دینى
حوزههای تخصصی:
بررسى مفهومشناختى واژه تربیت و تعیین مرز آن با واژههایى چون تلقین، القاء و آموزش اولین گام براى تحلیل مفهوم «تربیت» است.
در این مقاله پژوهشگر کوشیده است ضمن بررسى واژههاى فوق، مفاهیم زیربنایى انسانشناختىِ تربیت دینى همچون فطرتمدارى و متربى محورى که از جملهى اولین شاخصهاى جداکننده تربیت اسلامى از سایر انواع تربیت است، را تبیین نماید.
روش تحقیق مورد استفاده، تحلیل محتوایى برخى از آیات قرآن و دستهاى از روایات رسیده از معصومین(ع) با رویکردى تربیتى ـ توصیفى بوده است. یافتههاى این پژوهش اگرچه اولیهاند اما شاید بتوانند افقهاى تازهترى را پیشروى پژوهشگران تعلیم و تربیت بگشاید و آنان را به مناطق فراغ و یا حوزههاى بکر و دستنخورده این حوزه رهنمون گردد. حلقهى بعدى این نوشتار، بازشناسى و کاوش در برخى از ویژگىهاى روششناختى در عرصهى آموزش و پرورش با رویکردى نظرى و در بستر منابع دینى است.
اهمیت و جایگاه عشق بین همسران در سبک زندگی اسلامی- قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهکده جهانی معاصر، سبک ها و شیوه های متعددی برای زندگی همسران مطابق با ادیان، علوم، سلایق، آداب، رسوم و فرهنگ های مختلف در جوامع وجود دارد؛ مسلماً دین مبین اسلام به عنوان یک دین پیشرو و به عنوان کامل ترین آنها، الگو و سبک خاص و ویژه ای برای همسران در همه حوزه ها از جمله حوزه عاطفی دارد که باید مورد توجه و تبیین دقیق قرار گیرد تا جوانان، خانواده ها و در یک کلام اجتماع اسلامی با آن، به عنوان بهترین الگوی عشق ورزی آشنا شده، به ارزش های اصیل دین خود نزدیک و آن را در زندگی خود عینیت بخشند. بر این اساس و به منظور تقویت و حفظ کیان خانواده و نجات زندگی زناشویی انسان ها به عنوان یکی از مهم ترین معضلات و مسائل اجتماعی، در مقاله حاضر به تبیین اهمیت و جایگاه عشق به عنوان یک فضیلت اخلاقی- قرآنی در حوزه عاطفی سبک زندگی همسران با روش توصیفی تحلیلی پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که در میان الگوهای متعدد عشق ورزی، آنچه آموزه های قرآن و دیگر متون اسلامی- اخلاقی بر آن تاکید دارند، عشق و محبت بر اساس ویژگی های شخصیتی، معنوی و روحانی همسر است که نه تنها داشته های ظاهری و جسمانی را نفی نمی کند، بلکه آن ها را تحت تأثیر قرار داده، دلنشین تر و جذاب تر کرده و می تواند در مسیر کمال، انسان را به سوی عشق الهی رهنمون سازد.
دیدگاه های هویت ـ شخصیت و رفتاری نگر در رشد اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های هویت ـ شخصیت و دیدگاه های رفتاری در رشد اخلاقی در چارچوب دو سنت متعارض روان شناختی قرار دارند: سنت روان تحلیل گری و سنت رفتارگرا. در حالی که رفتارگرایان به شدت عینیت گرا و متمرکز بر رفتار مشهود هستند، روان شناسان تحلیلی، ذهن ناهشیار و هیجانات را موضوع بررسیهای روان شناختی خود قرار داده اند. این تفاوت اساسی در موضوع و بالتبع روش شناسی، به حوزه تحول اخلاقی نیز کشیده شده است. در این مقاله، تلاش بر این است تا به ماهیت و فرایند تحول اخلاقی از منظر این دو سنت توجه شده و نظریه هایی که در چارچوب این دو سنت قرار میگیرند، مرور شود. البته در نظریه های جدید هر دو سنت، نوعی همگرایی مشاهده میشود؛ روان شناسان تحلیلی، به طور روز افزونی به تأثیر عوامل محیطی و فرهنگی توجه نشان میدهند و رفتارگرایان، به تدریج، نقش عوامل سرشتی را به رسمیت میشناسند. مقایسه این دو سنت میتواند رهیافت های جدیدی را در چارچوب هریک ارائه کند.
زیارت، دیدارى با برکت
هرمنوتیک و تعلیم و تربیت
چالش تربیت اسلامی (در باب تقابل جدید، اما وثیق اسلام و مدرنیته)
حوزههای تخصصی:
تربیت اسلامی مجموعه ای از اصول، مبانی نظری و روش های کاربردی - تربیتی است که از قرآن، سنت و نظرات فقها، فلاسفه و متفکران مسلمان گرفته شده است. چنین مجموعه ای موجب رشد و شکوفایی ابعاد مختلف فکری، عاطفی، فیزیکی و اجتماعی شخصیت انسان و تنظیم رفتار انسانی در زمینه های گوناگون زندگی می شود. طبعاً مراد از چالش تربیت اسلامی، ظهور بحران و آسیب اساسی برای تحقق عملی و اجتماعی تربیت اسلامی است.
نگارنده در این مقاله می کوشد تا ماهیت تئوریک مدرنیته را به مثابه چالش بنیادین تربیت اسلامی قلمداد کند. البته جهت تحقق تربیت اسلامی در جامعه ایرانی با آسیب های دیگری نیز مواجه خواهیم شد و مدرنیته به واسطه عمق و ژرفای تقابلی که با اساس مؤلفه های تربیت اسلامی دارد در تضاد آشکار با تحقق تربیت اسلامی است. این نکته مهم را می توان در پس تشریح اصول، مبانی و اهداف «تربیت اسلامی» و «مدرنیته» روشن ساخت؛ چرا که تربیت اسلامی مهم ترین دغدغه ما است که بر مبنای ایده «تعالی و صیرورت» بنا شده است و مدرنیته بی محابا به فرهنگ اسلامی – ایرانی هجوم برده و مبتنی بر ایده «حلولی و این جهانی» است.