فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۲۱ تا ۴٬۴۴۰ مورد از کل ۴٬۴۴۲ مورد.
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
39 - 58
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: ارتباط نقش مهمی در زندگی انسان ها دارد. آدمی از طریق پیام های کلامی و غیرکلامی که از محیط دریافت می کند، نظام فکری، عاطفی و رفتار های خود را شکل می دهد. این امر در ارتباط مربی و متربی نیز مطرح است، تا جایی که مربی می تواند الگودهنده و هدایت کننده مسیر زندگی و سعادت متربیان باشد. رابطه مربی و متربی در مراکز علمی محدود به انتقال مفاهیم و دانش نیست، بلکه در کنار مسائل علمی و اطلاعاتی، متربیان با شخصیت و صفات و ویژگی های رفتاری مربی همانندسازی می کنند. رابطه مثبت معلم و شاگرد حمایت اجتماعی مهمی تلقی می گردد که می تواند متربی را در برخورد با مسائل مختلف یاری رساند. در فرایند آموزشی نیز ارتباط میان معلم و شاگرد از اهمیت بسیاری برخوردار است. رابطه مربی و متربی، رابطه اساسی توأم با شناخت یکدیگر است. مهم ترین هدف از برقراری چنین ارتباطی ایجاد تغییر، هدایت و تربیت جنبه های مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری متربیان است. مربی که وظیفه تربیت و هدایت متربیان را برعهده دارد، نقش مهمی در برقراری و حفظ ارتباط دارد. وی می کوشد تا از راه های مختلف با متربیان ارتباط بیشتر و موثرتری برقرار نماید تا بتواند در آنان تغییرات مطلوبی ایجاد نماید و توانایی ها و استعدادهای آنان را شکوفا سازد. هدف اصلی از این پژوهش بررسی ارتباط مربی و متربی با رویکرد اسلامی است. در جهت تحقق اصلی پژوهش، اهداف جزیی زیر بررسی می شوند: 1. رویکردها و الگوهای ارتباط مربی و متربی؛ 2. ابعاد و مؤلفه های ارتباط مربی و متربی در رویکردها و الگوهای یادشده؛ 3. ابعاد و مؤلفه های ارتباط مربی و متربی با رویکرد اسلامی. روش: روش این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و استنتاجی است. در این روش، ابتدا تمام شرایط و روابط توصیف و تشریح می شود و سپس داده ها مورد تحلیل قرار گرفته، استنتاجاتی از آن به عمل می آید. جمع آوری مطالب موجود اسنادی است که در آن، نخست، داده های مورد نیاز از منابع معتبر جمع آوری شده اند و پس از آن، مطالب مورد نظر براساس پرسش ها استخراج گردیده و مورد تحلیل و استنباط قرار گرفته اند. در پاسخ به پرسش اول و دوم، با استفاده از منابع مرتبط با الگوهای ارتباط مربی و متربی، مطالب مورد نظر بیشتر مورد توصیف قرار گرفته اند، ولی در پاسخ به پرسش سوم، افزون بر این، از روش تحلیلی و استنتاجی نیز استفاده شده است تا ضمن تفسیر و تحلیل آموزه های اسلامی موجود درباره علم و دانش و مربی و متربی، رویکرد اسلامی ارتباط مربی و متربی و ابعاد و مؤلفه های آن به صورت ضمنی استنتاج شود. ازاین رو، منابع اطلاعاتی این پژوهش شامل اسناد و مدارک مرتبط با موضوع و منابع دینی است که طیف گسترده ای از کتاب ها، پژوهش ها و مقالات را در بردارد. نتایج: مسئولیت پذیری و مواجهه عادلانه با متربی محورهای اصلی رویکرد اسلامی را تشکیل می دهد. در مقایسه با الگوی ارتباطی لیری که بر محور سلطه گری در برابر سلطه پذیری و هم کاری در برابر مخالفت جویی می چرخد، در رویکرد اسلامی بر مسئولیت پذیری در برابر مسامحه کاری و مواجهه عادلانه در برابر رفتار تبعیض آمیز تأکید می شود. ازاین رو، دغدغه اصلی مربی مسئولیت پذیری و رفتار عادلانه وی با متربی است. همچنین، مؤلفه هایی نیز در رویکرد اسلامی وجود دارد که در برابر هشت نوع رفتار مربی شامل رهبری، کمک کننده و دوستانه، درک کننده و دوستانه، مبتنی بر دادن آزادی و مسئولیت، نامطمئن، ناراضی، سرزنش کننده و رفتار جدی در کلاس در مدل رفتاری تعامل بین فردی وابلز و همکاران قرار دارد. همچنانکه در مدل رفتاری وابلز و همکاران برخی مؤلفه ها مثبت و برخی دیگر منفی اند، در رویکرد اسلامی نیز این دو نوع دسته بندی مطرح است. افزون بر این، مؤلفه رهبری، حمایت کننده، درک کننده و اعطای آزادی و مسئولیت، در هر دو نوع رویکرد مشترک اند. بااین همه، در رویکرد اسلامی، مؤلفه های مثبتی چون توجه به توان و نیاز متربی و رفتار محبت آمیز و نیز مؤلفه های منفی مانند عدم توجه به عواطف و شخصیت متربی، عدم توجه به نیازهای مادی و معنوی، عدم مراقبت و نظارت و رفتار توهین آمیز، وجود دارند که در مدل رفتاری وابلز و همکاران به چشم نمی خورد. در برابر، در مدل رفتاری وابلز و همکاران بر مؤلفه های منفی همچون رفتار نامطمئن، ناراضی، سرزنش کننده و رفتار جدی در کلاس تأکید می شود. بحث و نتیجه گیری: در رویکرد اسلامی، مربی به گونه ای با متربی برخورد می کند که در چارچوب رفتار مسئولانه و عادلانه و توجه به نیازهای آنان و توان شان، به رهبری آنان می پردازد و رفتار یاری کننده و درک کننده و محبت آمیز از خود نشان می دهد. همچنین، وی از تسامح و بی تفاوتی دوری می جوید و نسبت به نیازها و عواطف شان بی توجه نیست و رفتار توهین آمیز از خود نشان نمی دهد. افزون بر این، مربی رابطه مستحکمی با آنان برقرار می کند و نقش محبتی، حمایتی و مراقبتی، آموزشی، تادیبی، انضباطی دارد. در این رویکرد، مربی از هیچ نوع راهنمایی به متربی خویش دریغ نمی کند، خیر و سعادت آنان را می خواهد و به آنان احترام می گذارد و در تکریم شخصیت آنان می کوشد و آنان را وادار به عصیان در برابر مربیان نمی کند. توان متربی یکی از محورهای مهم الگوی ارتباطی بین مربی و متربی به شمار می رود، چراکه چنانچه مربی بیش ازحد از متربی انتظار داشته باشد، متربی به علت عدم توانایی در انجام آن انزوا و گوشه گیری را در پیش گرفته و به آسیب های اجتماعی و روانی دچار خواهد شد. همچنین، مربی مسئولیت پذیر باید به نیازهای متربیان اعم از جسمانی، روانی، ذهنی، اجتماعی و معنوی متربی توجه نماید و زمینه های تربیتی را به گونه ای فراهم آورد که این نوع نیازها برآورده شود تا وی به عنوان یک فرد جامع پرورش یابد. افزون بر این، رعایت عدالت و انصاف یکی دیگر از محورهای اصلی ارتباط مربی و متربی است. متربیان مواجهه مربی با همنوعان خود را می سنجند؛ اگر رفتار مربی را عادلانه یا تبعیض آمیز ببینند، آن را می آموزند و همان رفتار را در مواجهه با دیگران بکار می گیرند. افزون بر محورهای اصلی ارتباط مربی و متربی که مورد بررسی قرار گرفت، مؤلفه هایی نیز در این رویکرد قرار دارند که مؤلفه رهبری، رفتار یاری کننده و درک کننده، رفتار مبتنی بر اعطای مسئولیت و آزادی، رفتار محبت آمیز و ایجاد انگیزه، از مهمترین مؤلفه های مطلوب به شمار می روند. در مقابل مربی مسئولیت پذیر از رفتار تبعیض آمیز، توهین و تحقیر و عدم توجه به نیازهای متربی پرهیز می کند، به عواطف و شخصیت متربی خود احترام می گذارد و در تمام روند تعلیم وتربیت از متربی خویش مراقبت و نظارت به عمل می آورد تا مبادا دچار لغزش و غفلت گردیده و دچار انحراف گردد.
نقدی بر ایده های ساختارشکنی دانشگاه و قلمروزدایی نظام تربیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
59 - 73
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: اندیشمندان غربی بسیاری، مانند ایمانوئل کانت، یورگن هابرماس، جان سرل، ژاک دریدا و ژیل دلوز درمورد ایده دانشگاه سخن گفته اند و تحقیق کرده اند. امّا، اندیشمندان ایرانی که شاید این ضرورت را به دلیل جدید بودن دانشگاه حس نکرده اند، به این موضوع وارد نشده اند. درحال حاضر، باتوجّه به گسترش کمّی و کیفی دانشگاه های کشور و تولید علم توسط آنها که در دهه های اخیر رخ داده است، بحث در مورد فلسفه و ایده دانشگاه با اهمیت شده است و یکی از دغدغه های موجود در میان بسیاری از صاحب نظران و همچنین مدیران کشور است، و پرسش هایی نظیر «مفهوم دانشگاه چیست؟» «دانشگاه در ایران چگونه است؟» و «دانشگاه ایرانی چقدر با دانشگاه تراز فاصله دارد؟» مطرح شده اند. هر نوع پاسخی به این پرسش ها مسیری متفاوت برای آینده آموزش عالی کشور ترسیم خواهد کرد.
ازآنجایی که منابع داخلی در پرسش از «ایده دانشگاه» ناچیز است، نگاه برخی از پژوهشگران به ایده های متفکّرین غربی است که به تبع آن تأثیرپذیری از آن به وجود می آید. درنتیجه، عملاً دانشگاه های ما در خدمت نظام مدرن و مدرنیته خواهند بود و کارکرد آنها با واقعیت اجتماعی فرهنگی کشور سنخیتی ندارند. در این گونه آثار ملاحظه می شود که برخی از نکات اصلی و پایه ای مورد غفلت قرار گرفته است، مانند نقدها و ایرادهایی که اندیشمندان غربی به نظرات همدیگر وارد کرده اند و همچنین ایرادات ماهوی علوم مدرن. ازاین رو، علاوه بر اینکه نیاز است، خود پژوهشگر در به کارگیری و تجویز نظریات غربی با دقت نظر و منتقدانه عمل نماید، ضروری است که دیگران نیز به نقدِ ایده های مطروحه این پژوهشگران بپردازند.
در این مقاله به مطالعه و نقد دو ایده دانشگاه، یعنی «ساختارشکنی دانشگاه» (مصباحیان، 1388) و (مصباحیان، 1398) و «قلمروزدایی از نظام تربیتی کشور» (سجادی، 1399) خواهیم پرداخت. درواقع، پرسش اصلی این مقاله این است که آیا هر یک از دو ایده می توانند ایده دانشگاه در تراز کشور را معرفی نمایند؟
روش: روش پژوهش در این مقاله، روش نقد منطقی فلسفی است. پژوهشگر عدم انسجام منطقی، تناقضات درونی و ایرادات فلسفی ایده های «ساختارشکنی دانشگاه» (مصباحیان، 1388) و (مصباحیان، 1398) و «قلمروزدایی از نظام تربیتی» (سجادی، 1399) را بررسی می کند.
نتایج: در ساختارشکنی تاریخ، دریدا به نفی ارزش های دوران تاریخی یا همان پیش فرض های متون تاریخی می پردازد. هدف از طرح ساختارشکنی، معنازدایی و اعتبارزدایی از ارزش های گذشته و متافیزیکی ایجاد شده است (Derrida, 2002). درواقع، «کاربرد مرسوم، این اصطلاح [ساختارشکنی] به معنای برچیدن انتقادی سنت و شیوه های سنتی تفکر است» (Britannica). با این توضیحات معلوم می شود مقصود دریدا از ساختارشکنی دانشگاه و دانشگاه بدون شرط ایجاد دانشگاهی است که در مقابل ارزش های پیش فرض گرفته شده مقاومت کند و تسلیم ارزش های انسان گرایی باشد. البته، دریدا در این مسیر دچار مغالطات بسیاری شده است. در این مقاله ملاحظه شد، ساختارشکنی دانشگاه توسط دریدا دارای تناقض درونی و عدم انسجام منطقی است. درواقع، نشان داده شد که گزاره «دانشگاه بدون شرط، وجود ندارد» نوعی خطا در تفکر و استدلالی غیرمعتبر است.
برای ایجاد خلّاقیت در تفکر لازم است نظام تربیتی در آینه جغرافیا، جایگزین نظام تربیتی در بستر تاریخ شود (سجادی، 1399). بنابراین، گفتمان در آینه جغرافیا، که خود را می بینیم؛ یعنی اکنون و اینجا را ببینیم، به تعبیر فلاسفه پساساختگرا یعنی جیو [1] داشته باشد؛ «جیو»یی به نام دانش آموز، پداگوژی، آموزش وپرورش و غیره، بنابراین در این گفتمان، جغرافیا خود باید دیده شود نه چیزهای دیگر (همان). باید توجّه به توانایی ها و ذات یادگیرنده شود، نه آرمان ها، مذهب و تاریخ (همان).
فلسفه دلوز براساس مفاهیم ریاضی و علمی ای بنا نهاده شده است که دانشمندان غربی معتقدند که او برداشت صحیحی از آنها نداشته است (سوکال، 1392، فصل 9). ازاین رو، استفاده دلوز از این مفاهیم مسلماً بدون تناقض نخواهد بود. علاوه بر اینکه بسیاری از چشم اندازهای این گونه ایده های دانشگاه ادعاهای بدون شواهد تجربی و یا اثبات نظری هستند.
برخی از ایرادهای ناشی از کاربرد فلسفه دلوز در نقد تعلیم و تربیت کشور در مقاله (سجادی، 1399) ناشی از عدم توجّه به این واقعیت است که قلمروسازی و بازتولید قلمرو، از واژگان دلوز باورمند به مذهب انسان گرایی (اومانیسم) عاریت گرفته شده است که خداباوری جایگاهی ندارد. ازاین رو قلمروزادیی به صورت روشی برای تغییر قلمروی مفاهیم الهی استفاده می شود و نمی توان آن را به عنوان ابزاری برای نقد این مفاهیم به کار برد. ایراد مهم و اساسی دیگر مقاله (سجادی، 1399) این است که خلط مفاهیم در اشتراک لفظی واژگانی مانند «خلّاقیت» و «استعداد» که نزد هر مکتب فکری دارای معنای متفاوت هستند.
بحث و نتیجه گیری: در پدیدارشناسی تاریخی دانشگاه در اروپا چهار مدل دانشگاه (مسیحی، دولت ملت، ایدئالیسم، جهانی سازی اقتصادی و خدمت به فرد) در دوران های مختلف تاریخی استخراج شده است که با بررسی نزاع و گفتگو میان آنها، سمت حرکت دانشگاه مشخص می شود (مصباحیان، 1388). از پدیدارشناسی فوق نتیجه می شود که دانشگاه همواره منعطفْ و متأثر از وضعیت های اجتماعی، جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بوده است. دریدا با ساختارشکنی دانشگاه، به «دانشگاه بدون شرط» می رسد که بدون شروط بودن؛ یعنی دانش نامشروط و مطلق و به معنای بدون پیش شرط بودن و عدم تأثر از شرایط سیاسی و اجتماعی است. دریدا اعتراف می کند که «دانشگاه بدون شرط، درواقع وجود ندارد»! (همان). در این گزاره، دانشگاه بدون شرط (بلاشرط) در جایی با ماهیت «بشرط شیء» (مقارنت با دولت ملت و غیره) مصداق خارجی پیدا می کند و ماهیت مخلوطه است و در جایی دیگر ماهیت «بشرط لا» و ماهیتی مجرده است که با هیچ چیز حتی «وجود» هم مقارنت پیدا نمی کند. این تناقض منطقی فلسفی نهفته در ساختارشکنی دانشگاه توسط دریدا است.
در مقاله (سجادی، 1399) گفتمان نظام تربیتی حاکم در کشور براساس مبناگرایی تاریخی است. در این گفتمان نگاه به گذشته، سپس حرکت به سوی آینده و ساختن آینده براساس گذشته که عامل رکود و رخوت در این نظام است. ازاین رو، بر پایه اندیشه قلمروزدایی ژیل دلوز برای ایجاد خلّاقیت در تفکر نظام تربیتی در آینه جغرافیا، باید جایگزین نظام تربیتی در بستر تاریخ شود (همان). زیرا در آینه، درواقع خود انسان دیده می شود. بنابراین، گفتمان در آینه جغرافیا، که خود را می بینیم؛ یعنی اکنون و اینجا را ببینیم. در این گفتمان، جغرافیا «خود» باید دیده شود نه چیزهای دیگر. باید توجّه به توانایی ها و ذات یادگیرنده شود، نه آرمان ها، مذهب و تاریخ (همان). برخی از ایرادهای مقاله (سجادی، 1399) عبارت اند از:
یک ایراد مقاله (سجادی، 1399) خلط مفاهیم است که در اشتراک لفظی واژه ها در مکاتب گوناگون رخ داده است، مانند واژه «خلّاقیت» در واژگان دلوز معنایی متفاوت از فهم عامه از آن دارد. به طوری که گزاره سجادی (1399): «خلّاقیت را نمی توان در کلیشه آن [رویکرد اسلامی] قرار داد» در تناقض با تعریف دلوزی از خلّاقیت است، زیرا، مفهوم دلوزی خلّاقیت، ایجاد تردید و پرسش در مفهوم «خلّاقیت در قلمرو سرمایه داری» است که یکی از قربانیان این خلّاقیت کدهای اجتماعی سنتی، اعتقادات مذهبی و غیره است (Jeanes, 2016). نمونه دیگر، واژه «پتانسیل» (استعداد) است که مفهوم آن در واژگان دلوز و مطهری کاملاً متفاوت است. «استعداد» در تعریف مطهری ریشه در فطرت دارد و در تعریف دلوز ریشه در عقل خود بنیاد. همچنین، خودسازی نزد مطهری و معارف اسلامی مبتنی بر همان مبناگرایی و حیات طیبه است که مقاله سجادی (1399) در نفی و قلمروزدایی از آن نوشته شده است. به طور کلی عقل خودبنیاد نافی عقل خدابنیاد است و این دو با هم ناسازگارند.
یکی دیگر از ایرادها، در مقاله (سجادی، 1399) التقاط است. ارزیابی یک نظریه بر مبنای وجود فطرت، با نظریه رقیب، انسان گرایی (اومانیسم) که منکر فطرت است؛ به عبارت دیگر، دلوز درون بودگی را در مقابل متعال کانتی استفاده کرده است. اکنون می توان پرسید «چگونه فطرت در فلسفه دلوزی می تواند تعریف شود؟»
ایرادی دیگر، محدود ساختن مفاهیم است. به عنوان مثال، در مقاله «سجادی، 1399) «نقل» را فقط معادل «تاریخ» گرفته شده است. در مقاله (سجادی، 1399) مبناگرایی را متصف به تاریخی بودن کرده است؛ یعنی، «حیات طیبه» امری است که در گذشته مطرح شده است و امروزه دیگر مطرح نیست. به بیان دیگر و بر سیاق این مقاله، در زمان حاضر، انواع دیگری از حیات به وجود آمده اند یا می توانند توسط افراد خلق شوند. درحالی که در نگاه دینی حیات طیبه امری فطری است و فطرت انسان «اکنون» است نه «گذشته».
ایرادهای دیگری نیز وجود دارند که در مقاله به آنها پرداخته شده اند.
تعارض منافع: تعارض منافع اعلام نشده است.
تحلیلی از تربیت بر اساس آیه ششم سوره تحریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۶
113 - 132
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت خانواده پژوهی و مطالعات تربیتی مبتنی بر تفسیر قرآن، مساله نوشتار حاضر عبارت است از مفهوم پردازی تربیت/فرزندپروری و مرزشناسی آن با مفاهیم مشابه و متضاد براساس آیه ششم سوره تحریم. روش پژوهش توصیفی، استنباطی و تحلیلی است. در بخش اول (تفسیر إنطاقی) تلاش شد با روش تفسیری و اجتهادی، مراد جدی آیه شریفه فهم و وقایه به مثابه تربیت، مفهوم پردازی گردد و با رعایت ضوابط فهم متن و کشف معانی، اینگونه استدلال شد که «وقایه در این آیه، یا از باب مقدمه یا مصداق، همان تربیت است» و این نتیجه حاصل شد که فرایند وقایه و تربیت وقایی تحت اطلاقات تربیت است و نباید به فرایند اضراری و اضلالی تبدیل گردد. در بخش دوم (تفسیر استنطاقی) تلاش شد نسبت «تربیت وقایی» با دیگر مفاهیم مشابه و متضاد ترسیم شود و این نتیجه حاصل به دست آمد که سخت هسته تربیت وقایی، هدایت الهی است و تربیت وقایی با تربیت لیبرال و تربیت سکولار در تضاد است. وقایه مساویِ مفهوم هدایت و تربیت و اعم از تعلیم، ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر است. همچنین وقایه نسبت به مفهوم حضانت و تامین نفقه اعم و نسبت به مفهوم ولایت می تواند مساوی باشد.
تدوین مدل خوش بینی تحصیلی براساس نشاط ذهنی و هوش زیباشناختی با میانجی گری جو عاطفی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۶
163 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل معادلات ساختاری برای پیش بینی خوش بینی تحصیلی بر اساس هوش زیباشناختی و جو عاطفی خانواده با نقش میانجی جو عاطفی خانواده در نوجوانان انجام شد. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها از نوع همبستگی و توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان رده سنی 18-10 سال شهر تهران بود. نمونه پژوهش 380 نوجوان بود که در دو مرحله نمونه گیری خوشه ای و در دسترس در پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه خوش بینی تحصیلی اسچنن موران و همکاران (2013)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، پرسشنامه نشاط ذهنی ریان و فردریک (1997)، پرسشنامه هوش زیباشناسی رشید و همکاران (1396) است. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و LISREL8.8 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل تحقیق برازش خوبی دارد (90/0=GFI) و هوش زیباشناختی و نشاط ذهنی پیش بینی کننده خوش بینی تحصیلی در نوجوانان است و جو عاطفی خانواده می تواند این تأثیرات را تعدیل کند. براین اساس، تکیه بر هوش زیباشناختی و بهره گیری از درک زیبایی های جهان در نوجوانان می تواند زمینه افزایش خوش بینی تحصیلی و پدیدایی پیامدهای مثبت تحصیلی را فراهم سازد.
طراحی الگوی مدیریت تربیت و آموزش نهضت ها و جنبش های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۶
133 - 161
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف نهایی از دورهها و آموزشهای رهبران و اعضای نهضتها و جنبشهای اسلامی، تربیت و آموزش عناصر نهضتی کارآمد و اثربخش می باشد که بایستی بازخورد آن در محیط مأموریتی و میدانی قابل مشاهده و پیگیری باشد. این پژوهش با هدف دستیابی به الگوی مدیریت آموزشهای نهضتها و جنبشهای اسلامی طراحی شد. روششناسی: پژوهش حاضر از نوع توسعهای و از لحاظ روش پیمایشی است. نمونه آماری شامل 18 نفر از خبرگان دانشگاهی و صاحبنظران حوزه مطالعات منطقهای بودند که به روش نمونهگیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شده و از نظریه دادهبنیاد برای طراحی الگو استفاده شده است. ابتدا بر اساس رویکرد نظریه داده بنیاد در مرحله اول مجموعه متون دردسترس کدگذاری شد و در مرحله بعد، از طریق کدگذاری محوری پس از احصاء طبقات اصلی و فرعی، الگوی مدیریت آموزشهای نهضتها و جنبشهای اسلامی مبتنی بر آموزههای اسلام، فرمایشات امامین انقلاب اسلامی و تجربیات عملی در ادوار مختلف ارایه شده است. پس از مراجعه به صاحبنظران و خبرگان متخصص در رشتههای مدیریت، جامعه شناسی، قومنگاری و علوم سیاسی، ضمن اصلاح و تعدیل الگوی گفته شده، الگوی مدیریت آموزشهای نهضتهای اسلامی طراحی شد. یافتهها: از مهمترین نتایج تحقیق این است که در ارائه الگوی برای مدیریت تربیت و آموزش نهضتهای اسلامی، توجه به سه مولفه اساسی نیازسنجی دقیق، شرایط محیطی و فرهنگ سازمانی نهضتها ضروری میباشد. همچنین در این پژوهش شش بعد، 16مؤلفه و 55 شاخص برای مدیریت تربیت و آموزشهای نهضتهای اسلامی ارائه داده شده است.
واکاوی آثار افکار و نیات بر رخدادهای زندگی از منظر قرآن کریم و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
133 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی و مداقه در خصوص نسبت افعال انسان و رخدادهای زندگی او از منظر اسلام مسأله ای است که از دیرباز مدنظر متفکرین و پژوهشگران مسلمان و هم چنین اسلام شناسان و اسلام پژوهان بوده است؛ در چنین فضایی جست و جو پاسخی روش مند و مستدل پیرامون مسأله مذکور زمانی ممکن می شود که از طریق واکاوی آیات قرآن کریم و مطالب نهج البلاغه به عنوان دو کتابی که مرجع اصلی مسلمانان محسوب می شوند به جایگاه ارتباط افعال انسان و رخدادهای زندگی پرداخته شود. سوال اساسی در این پژوهش اینست که: « با توجه به متن قرآن کریم و مطالب نهج البلاغه جایگاه افکار و نیات و اثر آن ها در حوادث زندگی فردی و جمعی انسان چگونه بیان شده است؟» در همین راستا نتایج بررسی ما حاکی از این مطلب است که هم در آیات قرآن کریم و هم در مطالب مندرج در نهج البلاغه، افکار و نیات آثار کاملاً مشهودی بر رخدادهای زندگی انسان دارند و این آثار نه تنها در بعد فردی قابل مشاهده ذکر شده اند بلکه آیات قرآن کریم و کلام امیرالمومنین علی علیه السلام مؤید این امر هستند که در بعد اجتماعی نیز تحقق آثار آن ها در رخدادهای زندگی امری محتوم است.
واکاوی مبانی انسان شناختی و اهداف تربیتی طرح قصص در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
159 - 183
حوزههای تخصصی:
قصه به منزله بافت هنری و تاثیرگذار و به دلیل انکشاف از واقعیت و خیال انگیز بودن، ماندگاری آن در ناخودآگاه انسان بیشتر است. در قصه های قرآنی نیز به دلیل طرح آسان و غیر مستقیم، یادگیری از آن به طور ناخودآگاه اتفاق می افتد و نتایج تربیتی آن برای خواننده و شنونده قابل درک است. لذا این پژوهش به هدف واکاوی و تحلیل مبانی انسان شناختی و استخراج اهداف تربیتی قرآن کریم در طرح قصص، بررسی می گردد. نوع تحقیق بنیادی_کاربردی، روش آن تحلیلی و روش تحلیل داده ها تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی، مبتنی بر مطالعه اسنادی است. نتیجه یافته های این تحقیق در بخش مبانی فلسفی انسان شناختی در قصص قرآن شامل مبانی ذیل بوده است ؛ 1.تجرد روح،2.اصالت روح، 3.فطرت مندی، 4.عقل مندی و5.مختار بودن. نتیجه یافته ها در بخش تربیتی نشان می دهد اهداف قرآن در طرح قصص نیز، به لحاظ دامنه به اهداف بینشی، گرایشی و رفتاری قابل تقسیم اند. اهداف «بینشی»، شامل:1.تعقل در کتاب خداوند 2.نجات از غفلت و گمراهی 3.آگاهی بخشی به یگانگی خداوند، «گرایشی»، شامل: 1.ایمان به ملاقات پروردگار 2.امیدواری به رحمت الهی 3.تسلیم امر خداوند بودن 4.توکل بر خداوند و «رفتاری»، شامل: 1.عبادت خداوند 2.شکرگزاری از خداوند 3.رعایت نظم 4.برقراری عدالت اجتماعی است.
شناسایی عوامل سازنده و محدود کننده شادکامی زناشویی مبتنی بر آموزه های اسلامی؛ شادکامی تسهیل گر تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
75 - 90
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان کانون اصلی تأمین نیازهای مختلف انسان، اساساً بر باورها، رفتارها و عواطف اعضای خانواده تأثیر اجتناب ناپذیری دارد، بنابراین کیفیت عملکرد خانواده، سلامت اعضای خانواده و به تبع آن، اجتماع را تحت تأثیر قرار می دهد (نجفی و همکاران، 1403). در درون نظام خانواده نیز، استحکام و دوام زیرمنظومه همسری، کلید ثبات خانواده محسوب می شود؛ به گونه ای که عملکرد این زیرمنظومه بر سلامت خانواده تأثیر فراوان گذاشته و مشکل آن به همه ی خانواده سرایت می کند (زهراکار و جعفری، 1402).
از موضوعات مهم در زندگی، تأمین زندگی ای موفق و کامیاب و همراه با خوشبختی و شادکامی است که در ادبیات دین، از آن به عنوان «حیات طیبه»، و «سعادت» و مانند آن، و در روان شناسی مثبت نگر از آن به عنوان «زندگی خوب» یا «کیفیت زندگی» و یا «سعادت و شادکامی» یاد می شود. شادی و نشاط در قرآن و روایات، دارای ضوابط و معیارهای خاصی است که براساس آن معیارها، به ممدوح و مذموم تقسیم بندی می شوند. در آیات قران کریم به صورت کلی به شادی پرداخته شده، اما در احادیث به صورت مفصل و جزئی به شادی و اسباب آن اهتمام خاص نشان داده شده است (پسندیده، 1397).
امروزه میزان زیادی از مشکلات بهداشت روانی ناشی از ارتباط های مختل و تعارض در حل مسائل زندگی است. وجود مشکلات زناشویی علاوه بر ضروری ساختن وجود متخصصین در امر درمان زناشویی، لزوم مداخلات پیشگیرانه برای رفع مشکلات بالقوه قبل از ورود متخصصین در امر درمان زناشویی، لزوم مداخلات پیشگیرانه برای رفع مشکلات بالقوه قبل از حادث شدنشان را نیز ضروری می سازد. ضرورت داشتن شیوه نامه های آموزشی - روانی که مبتنی بر فرهنگ و ارزش های آن جامعه باشد نقش مؤثری در ارتقا بهداشت روانی اعضای خانواده خواهد داشت. ضرورت پژوهش حاضر نیز در راستای این نقش تعریف می شود.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ رویکرد کیفی، از نظر هدف کاربردی، از لحاظ پارادایم تفسیری و از نظر روش مطالعه اسنادی می باشد. در روش پژوهش اسنادی، محقق به دنبال بررسی اهداف ذهنی و درک مقاصد پنهان یک متن نمی باشد. در روش اسنادی، تلاش پژوهشگر این اس ت که از درک مقاصد و انگیزه های اسناد، یا تحلیل های تأویلی یک متن، بیرون آمده و آن را به عنوان گفتمان نوشتاری نویسنده و زبان مکتوب، قبول کرده و مورد استناد قرار دهد (مهرطلب و همکاران، 1402).
در پژوهش حاضر برای مطالعه ی اسنادی، از روش هفت گامی (ساندلوسکی و باروس، 2006؛به نقل از مهرطلب و همکاران، 1402) استفاده شده است. این مراحل عبارتند از:
مرحله اول: تنظیم سؤال های پژوهش؛
مرحله دوم: مروری بر پیشینه؛
مرحله سوم: انتخاب متون مناسب؛
مرحله چهارم: استخراج اطلاعات متون؛
مرحله پنجم: تحلیل و ترکیب یافته های کیفی؛
مرحله ششم: کنترل کیفیت.
سؤال های مورد بررسی در پژوهش حاضر عبارت بودند از:
1. مؤلفه های اصلی شادکامی مبتنی بر آموزه های اسلامی کدام ها هستند؟
2. مؤلفه های فرعی شادکامی کدام ها هستند؟
منظور از پیشینه، هم پیشینه نظری و هم پیشینه پژوهشی می باشد. در این مرحله کتاب ها، مقالات، پایان نامه و رساله های مرتبط با شادکامی، کیفیت زتدگی مبتنی بر آموزه های اسلامی توسط پژوهشگر جمع آوری شد. از بین مقالات، پایان نامه، رساله و کتب انتخاب شده، تعداد 29 کتاب و مقاله مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: ازدواج و تشکیل خانواده یک اصل اساسی برای دوام و بقای جوامع است که بستر تربیت اجتماعی و شکل گیری شخصیت فردی را فراهم می کند. ازدواج باید معیارهایی برای سنجش موفقیت یا شکست داشته باشد. در زمینه تهیه برنامه شادکامی اسلامی می توان به پژوهش زارع مبارک آبادی و همکارن (1401) و در زمینه ساخت و پرسشنامه شادکامی اسلامی به پژوهش آذربایجانی و علی محمدی (1389) اشاره نمود. در این پژوهش محققین سعی نمودند با انجام تحلیل استادی، عوامل سازنده و آسیب رسان شادکامی زناشویی براساس آموزه های اسلامی را شناسایی نمایند. با بررسی آیات و روایات و مطالعه متون معتبر، می توان عوامل موثر بر شادکامی زناشویی را در دو حیطه:
الف) عوامل سازنده و ایجاده کننده شادکامی زناشویی.
ب) عوامل مخرب و محدود کننده شادکامی زناشویی نام برد.
نتایج نشان داد که شادکامی زناشویی براساس آموزه های اسلامی دارای دو مفهوم فراگیر به نام:
الف) عوامل سازنده شادکامی زناشویی.
ب) عوامل محدودکننده شادکامی زناشویی می باشد.
عوامل سازنده شادکامی دارای شش مضمون سازمان دهنده (خردورزی، باورهای دینی، کارهای شایسته و اخلاق نیکو، عبادت ها، عناصر مادی و لذت های طبیعی و آیین همسرداری و بهداشت خانه) و دارای 52 مضمون پایه است.
بحث: تأثیر شادکامی و سلامت روانی همسران در ثبات و پایداری رابطه زناشویی بسیار ضروری می باشد؛ بخاطر اینکه شادکامی و رضایت زوجین زمینه مواجه شدن مدبرانه و عاقلانه با بسیاری از چالش های زندگی زناشویی را فراهم می نماید که همین امر، تضمین کننده دوام و پایداری رابطه زناشویی می باشد. شادی باعث رشد آگاهی، خلاقیت و فعالیت فرد شده و روابط اجتماعی افراد را تسهیل می کند (لاورنس و همکاران، 2019). عده ای از محققان عقیده دارند انسان های بانشاط و شادکام افرادی هستند که در سنجش اطلاعات سوگیری مثبت دارند (توماس، جی.ان.، آلپر، بی. ا.، و گلیسون، اس، 2017). انسان های بانشاط و شادکام افرادی برونگرا، خلاق، سالم، فرهیخته، دارای روابط انسانی و دوستانه پایدار و با دوام و نگرش های مذهبی محکم هستند (راجپات، 2017).
برخی از نظریه پردازان و پژوهشگران، نائل آمدن به نشاط و شادکامی را از طریق توجه به هدف های معنوی، مذهبی، ارزش ها، نیازهای اساسی، معنادار بودن زندگی و علاقه و محبت به خدا امکان پذیر می دانند و عقیده دارند افراد مذهبی با داشتن چنین عقاید و ارزش های متعالی، می توانند نشاط، سلامت و شادکامی خود را ارتقا دهند (وید، جی بی، هیز، آر بی، وید، جی. اچ، بکنشتاین، جی. دبلیو، ویلیامز، ک. دی، و باجاج، جی. اس، 2018). این در حالی است که داشتن ارزش و معنا در زندگی، احساس تعلق به منبعی والا و امید داشتن به خداوند متعال، از راهبردهایی می باشد که این افراد می نوانند در مقابله و برخورد با چالش ها و مشکلات زندگی، استرس کمتری را تجربه کنند. بانشاط بودن و شاد زیستن بلندمدت و کوتاه مدت تحت تأثیر فاکتورهای درونی و برونی فراوانی می باشد و معنویت، دینداری از طریق تقویت عوامل درونی از جمله یافتن معنا در زندگی و مفاهیمی از قبیل: بخشش، صبر، توکل، امیدواری، علاقه اجتماعی، شکرگزاری و قدردانی، مهربانی و تاب آوری می تواند زمینه ساز نشاط و شادکامی در انسان باشد (دب، اس.، توماس، اس.، بوز، ا.، و اسواثی، تی، 2020).
خدامحوری از مهم ترین معیارهای شادی و نشاط در قرآن و روایات است. در سبک زندگی اسلامی عمق عواطف، نگرش های فرد و اعتقادات وی سنجیده نمی شوند، بلکه رفتارهای فرد مورد سنجش قرار می گیرند. نخستین گام به منظور بهبود بخشیدن به روابط خانوادگی سالم برنامه های آموزش زودهنگام است. ضرورت پژوهش حاضر نیز در راستای این نقش تعریف می شود. نتایج بدست آمده برای تدوین شیوه نامه آموزشی - روانی شادکامی مبتنی بر آموزه های اسلامی توسط پژوهشگر مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
مؤلفه های هوش هیجانی در سبک زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت در معنای اصیل خود، ایجاد بستر و زمینه برای شکوفایی استعدادهای بالقوه فرد، به منظور رشد و تکامل او در جهت نیل به اهداف مطلوب است تا با تحول بینش، نگرش و کنش ها، فرد در جهت اهداف تعیین شده، حرکت کند. تربیت اسلامی، تربیت مطلوبی است که از جزئی ترین مسائل زندگی تا مسائل عمده آن را در بر می گیرد و کل شخصیت انسان را پوشش می دهد، زیرا تربیت اسلامی به معنای متخلق شدن به اخلاق الهی است. هدف این پژوهش واکاوی و شناسایی ویژگی های الگوی تربیت اسلامی مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی براساس مؤلفه های هوش هیجان است. این پژوهش از نظر روش گردآوری داده ها و طرح تحقیق، پژوهشی کیفی با طرح تحلیل محتوا است، زیرا داده های کیفی این پژوهش از کتاب ها، سخنرانی ها، گزارش ها و مقالات مرتبط با سردار حاج قاسم سلیمانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان مؤلفه های هوش هیجانی، به ترتیب هوش میان فردی، سازگاری، درون فردی، خلق عمومی و مدیریت تنیده در زندگی سردار سلیمانی مطرح بود و در ادامه مصادیقی از هوش هیجانی در زندگی سردار حاج قاسم سلیمانی به عنوان الگوی تربیت اسلامی بیان شد.
بسترها و پیامدهای آزاداندیشی از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل آزاداندیشی و معرفی بسترها و پیامدهای آن از منظر نهج البلاغه است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای جهت دار قیاسی – استقرایی، به جمع آوری گزاره هایی از کتاب نهج البلاغه پرداخت که حاوی واژه های «تفکر و مترادفات آن» بوده و به نوعی با «اندیشه» پیوند خورده بود. پس از مفهوم گیری و مقوله بندی گزاره های منتخب، به آن دسته از گزاره هایی که به نوعی به موضوع آزاد اندیشی پیوند خورده، توجه شد و چهار مولفه مبانی آزاداندیشی، شاخصه و ویژگی آزاداندیشی، زمینه و بسترهای تحقق آزاداندیشی و آثار و نتایج تربیتی آزاداندیشی، استخراج گردید. پس از استنباط مولفه های به دست آمده، تحلیل آزاداندیشی و جنبه های مختلف آن از منظر امیرالمومنین علی علیه السلام مورد توجه قرار گرفت که برخی پیامدهای تربیتی آزاداندیشی نیز حاصل شد. یافته های پژوهش نشان داد که آزاداندیشی برمبنای آزادی انسان و فهم آگاهانه دین پی ریزی شده و ضمن اینکه با انتقاد و بیان صریح حقایق، انتقادپذیری و محوریت عقل و عمل به حکم عقل همراه است، نیازمند زمینه و بسترهای تحقق آن، یعنی استقلال فکر، کاستن از تعلقات بی اساس، واقع بینی و جامع نگری، نفی پیش فرض های ذهنی و مهم تر از همه، در نظر داشتن محدودیت های اندیشه ورزی است. رعایت الگوی آزاداندیشی ارائه شده از سوی نهج البلاغه نیز، پیامدهای تربیتی چون خودداری از رفتار خرافی، دوری از اتهام زنی، اجتناب از انفعال، پرسشگری و مطالبه گری، پاسخگویی و مسئولیت پذیری، انعطاف پذیری و پرهیز از فرو رفتن در شبهات را به دنبال دارد.
تبیین مبانی فلسفی تربیت انتقادی در قرآن کریم به منظور ارائه چارچوب نظری و استنتاج دلالت های آن در اصول و روش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف «تبیین مبانی فلسفی تربیت انتقادی در قرآن کریم به منظور ارائه چارچوب نظری و استنتاج دلالت های آن در اصول و روش های تربیتی» و با استفاده از روش تحلیل مفهومی و استنتاجی صورت گرفته است. جامعه پژوهش قرآن کریم، تفسیر المیزان، اسناد و منابع مکتوب دست اول و دوم مرتبط با موضوع است. یافته های پژوهش به شرح؛ 29 مبنای هستی شناختی، 28 مبنای انسان شناختی، 8 مبنای معرفت شناختی و 49 مبنای ارزش شناختی تبیین و چارچوب نظری مشتمل بر ابعاد و مؤلفه ها، صورت بندی شد. دلالت های تربیت انتقادی برای اصول تربیتی شامل؛ توحید، وحدت، عدل، واقع گرایی، آزادی و... همچنین برای روش های تربیتی شامل؛ مناظره، گفتگو، جدال احسن، قیاس منطقی، احتجاج و... استنتاج شد. در مکتب انسان ساز قرآن کریم، ترییت انتقادی؛ مبارزه ای فراگیر در مسیر رهایی و آزادی نوع انسان از قیود طاغوت درون و بیرون، پرورش روح ظلم ستیزی، عدالت خواهی، حق طلبی و تکلیف مداری است. غایت آن تربیت افرادی آگاه، خردمند، نقاد، خلاق و خودفرمان است که ضمن آگاهی به حقوق و مسئولیت های فردی و جمعی خویش، در کمال آزادی به ارزیابی، نقد و اصلاح موانع تحقق کمال جسمی و روحانی خویش پرداخته، همچنین برای شکل گیری جامعه توحیدی، و دست یابی به حیات جاویدان، سعادت دنیوی و اخروی، اهتمام خواهند ورزید.
الگوی جاری تربیت دینی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
185 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، صورت بندی الگوی نظری حاکم بر برنامه درسیِ در حال اجرای تربیت دینی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش از نوع پژوهش کیفی و با روش نظریه داده بنیاد براساس رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه کارگزاران اصلی دخیل در برنامه درسی تربیت دینی دانشگاه فرهنگیان شامل دانشجومعلمان، اساتید و مدیران گروه های آموزشی دانشگاه فرهنگیان استان خراسان رضوی بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 18 نفر از دانشجو معلمان، 14 نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان و 3 نفر از مدیران گروه های آموزشی بودند که به شیوه هدفمند موارد مطلوب انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفتند. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا و رائو و پری استفاده شد. نتایج پژوهش در قالب مدل پارادیمی شامل عدم تجانس و هماهنگی در ابعاد برنامه درسی تربیت دینی دانشگاه فرهنگیان به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (ضعف بصیرتی دانشجویان، ضعف های آموزشی اساتید، چالش های محیطی دانشگاه)، عوامل زمینه ای (ساختار قانونی و تصمیمات دانشگاه، گروه همسالان، خانواده و جامعه)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(حمایت و بسترسازی دانشگاه در زمینه تربیت دینی، توجه به تربیت دینی در برنامه درسی مصوب و استفاده از رویکردهای سازنده گرا در دانشگاه)، شرایط مداخله گر محدودکننده(فرهنگ آموزش محور، نگاه قضاوت گونه به دین و ضعف تخصص اساتید در تربیت دینی)، راهبردهای پیشنهادی (رویکردهای آموزش دینی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه نهادینه سازی تربیت دینی، استفاده از سازوکارهای تشویقی، اعتدال ورزی در تربیت دینی) و پیامدهای جاری (دین دانی به جای دین داری در دانشجو معلمان) سازمان یافت.
ارزیابی کارآمدی نظریه های فطری آموزش دین در سامان بخشی به فرآیند تربیت دینی در نظام تعلیم و تربیت رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
43 - 67
حوزههای تخصصی:
بیش از دو دهه است که برنامه ریزان در نظام تعلیم و تربیت رسمی تلاش می کنند تا برنامه درسی آموزش دین را مبتنی بر فطرت تدوین و ارائه کنند. پژوهش های متعددی نیز در این دو دهه، با هدف کمک به فراهم کردن بنیان های علمی برای انطباق آموزش دین بر فطرت انجام شده است. این مقاله ضمن ارزیابی میزان توفیق پژوهش های انجام شده در دستیابی به هدف فوق، در صدد شناسایی نظریه کارآمد به منظور پاسخگویی به پرسش هایی در زمینه چیستی، چرایی و چگونگی انطباق آموزش دین بر فطرت در نظام تعلیم و تربیت رسمی بود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نشان داد که مطالعات انجام شده را از حیث میزان توانایی در تولید علوم تربیتی مورد نیاز برای انطباق آموزش دین بر فطرت می توان به سه دسته انتزاعی، نسبتاً کاربردی و کاربردی تقسیم کرد. همچنین یافته های پژوهش بیانگر این است که از میان سه دسته مذکور، پژوهش های کاربردی واجد ظرفیت کامل برای پاسخگویی به پرسش هایی است که در نظام تعلیم و تربیت رسمی در زمینه انطباق دین بر فطرت مطرح می گردد.
واکاوی مولفه های تمدن سازی در دانشگاه و آموزش عالی از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جوامع امروزی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به عنوان یکی از کلیدی ترین نهادهای ساختاری، در جهت توسعه و رشد همه جانبه به شمار می رود. چرا که تحول جوامع با آموزش انسان های آن جامعه گره خورده است و بر اساس نظام آموزشی و تربیتی یک جامعه، نظم و انضباط اجتماعی حالت نهادی به خود می گیرد و عامه مردم خصوصا جوانان به طرف فرهنگ ترقی و توسعه حرکت می کنند. در همین راستا هدف پژوهش حاضر بررسی مولفه های تمدن سازی در دانشگاه و آموزش عالی از دیدگاه امام خمینی(ره) می باشد. این پژوهش با روش فراترکیب انجام شد که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو استفاده شد که مبتنی بر راهبرد جستجوی منابع، 29 منبع از 312 منبع برای فراترکیب نهایی مناسب بود. یافته های پژوهش نیز 8 مقوله اصلی شامل استقلال، بصیرت و اقدام آگاهانه، انسان سازی، تخصص علمی، شناخت مبانی دینی، اعتلای کشور، مردم محوری و وحدت می باشد که در قالب یک چارچوب منسجم از بیانات امام خمینی در طول سالهای انقلاب تدوین و در نهایت پیشنهاداتی به سیاست گذاران حوزه آموزش عالی ارائه گردید.
بررسی میزان تأکید بر شیوه های اندیشه ورزی در پرسش های خود ارزیابی کتاب فارسی پایه نهم، بر اساس سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
241 - 267
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، سنجش میزان توجه مؤلفین کتب درسی به ارتقاء انواع اندیشه ورزی دانش آموزان و تأکید بر شیوه های آن، متناسب با سن آن ها مبتنی برجزء دو، سه و هفت بند چهارم سیاست های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری در زمینه ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور می باشد. در این پژوهش درس های اصلی کتاب فارسی پایه نهم و بخش خود ارزیابی آنها طبق مؤلفه های تفکر خلاق، تفکراستدلالی، حل مسأله، اصلاح تفکر نادرست، تفکر انتقادی و فراشناخت موردبررسی قرار گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف تحقیق؛ کاربردی، از نظر رویکرد؛کیفی، از نظر جمع آوری داده ها؛ اسنادی- کتابخانه ای و شیوه بررسی مطالب توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که کتاب فارسی پایه نهم در حد قابل قبولی توانسته است در گسترش و آموزش فرهنگ تفکر مطابق با سند یاد شده مؤثر واقع شود. متن درس ها با مفاد سند در زمینه کاربرد روش های یاددهی، یادگیری متنوع و مطلوب، انطباق دارد. بالاترین میزان کاربرد شیوه های تفکر در محتوای دروس، تفکر استدلال تمثیلی با 71/25% و پایین ترین میزان کاربرد آن، تفکر اصلاح باورهای نادرست با 85/2% می باشد. از شیوه تفکر فراشناخت نیز استفاده ای نشده است. در بخش خود ارزیابی نیز از تفکر استدلالی بیشترین استفاده با فراوانی 6/26%، و ازتفکر اصلاح باورهای نادرست با 2/2%، کمترین بهره برده شده است.
بررسی مبانی فلسفی آموزه های تربیتی وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
213 - 239
حوزههای تخصصی:
وصیت نامه شهدا بدلیل معرفت باطنی آن ها مبتنی بر مبانی فلسفی عمیقی است. هدف این مقاله کشف مبانی فلسفی آموزه های تربیتی مندرج در وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی جهت ارائه راهکارهای تربیتی است. پژوهش حاضر بنیادی و روش مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی می باشد. بیان مبانی فلسفی آموزه های تربیتی و سیره عملی شهید سلیمانی در کشف اصول تربیتی شاخص و مقابله با تغییرات فرهنگی و شناختی موجود در جامعه ضرورت دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد در وصیت نامه شهید سلیمانی به لحاظ هستی شناسی، خداوند مبدأ هستی، یگانه رب موجودات و صرفا وجود او مستقل است و انسان هم چون سایر موجودات، عین فقر و نیاز مطلق به خداوند است. انسان با توجه به فطرت خداجو و اراده خویش و با عنایت به نعمت های الهی، قادر به کسب کرامتی است که با آن می تواند مصداقی از اسوه های الهی در مسیر تعالی و رشد سایر انسان ها قرار گیرد. مسأله معرفت یقینی شهید، نقش امید، و عوامل معرفت بخشی چون گریه بر اهل بیت پیامبر(ص) از مهم ترین مبانی معرفت شناختی آموزه های تربیتی وصیت نامه اوست. توجه ایشان به مسأله حیات طیبه و ارزش های اخلاقی ازجمله مبانی ارزش شناختی تربیت در وصیت نامه ایشان است.
مفهوم شناسی ثبات قدم فردی و جمعی از منظر تربیت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
91 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مفهوم شناسی ثبات قدم فردی و جمعی از منظر تربیت قرآنی است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و تحلیل داده ها به کمک روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش 389 آیه قرآن کریم با واژگان مرتبط با ثبات قدم بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 34 آیه نمونه پژوهش را تشکیل دادند. در این پژوهش شش مضمون کلیدی به عنوان مولفه های ثبات قدم در تربیت وحیانی استخراج شد: ایمان و امید به عوامل غیبی، شجاعت و خطرپذیری، تمرکز برداشته ها، قوت اراده، بزرگی و اهمیت هدف، فضای انگیزشی و وحدت بخش. بر این اساس تعریف ثبات قدم عبارت است از «تداوم حرکت به سمت هدف بلندمدت به گونه ای که فرد در مسیر رسیدن به آن مهم ، دارای نشاط روحی توامان با پذیرش رنج ها است و در موقعیت تحریک کننده به ترک عمل، پایدار مانده و با شوق، اراده قوی و باور به نصرت الهی تمامیت تلاش خود را بکار می گیرد». ثبات قدم درتربیت قرآنی دارای دو بعد فردی و جمعی است که در مفهوم جمعی، تربیت به گونه ای در افراد رقم می خورد که با سه شاخصه اشتیاق فراگیر، الگوگیری از اهل استقامت، هم افزایی بردبارانه و محبت محور، ضعف ها به کمک توان جمعی جبران گردیده و حرکت تا تحقق هدف مداومت خواهد داشت.
نظریه نیاز به استاد سلوکی در تربیت اسلامی با رویکردی به دیدگاه موافقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
109 - 132
حوزههای تخصصی:
پرسش محوری مقاله این است که آیا در سیر و سلوک عرفانی به استادِ سلوکی (خاص و عام) نیاز هست؟ که در نوشتار حاضر با روش بنیادی، اکتشافی و توصیفی تحلیلی پاسخ بدین پرسش با رویکرد فقهِ جامع (فقه اکبر، اوسط و اصغر) بویژه فقه اکبر (حکمت و عرفان) نظریه نیاز به استادِ سلوکی (نیاز مطلق قرین شرائط و ویژگی های علمی و عملی در دانش اخلاق و عرفان) و روش ترکیبی (عقلی و نقلی) داده شد و پس از بررسی دیگاه های امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی به عنوان موافقان وجود استاد سلوکی و همچنین بررسی نظرات آیت الله مکارم شیرازی به عنوان نماینده تفکر موافق مشروط با این اندیشه، مشخص شد که نیاز به استادِ سلوکی و معلمِ معنوی در همه مراحل سیر باطنی، مقامات معنوی و فتوحات غیبی مورد نظر بوده و مؤلفه ها و شرائط علمی و معنوی خاص در استادِ سلوکی مانند اجتهاد در فقه سه گانه یاد شده وجود دارد. همچنین عالمان ربانی از اهالی عرفان و فقه مصطلح در اثبات و تبیین نظریه نیاز به استادِ سلوکی در اصل نیاز به استادِ سلوکی و همچنین قیود و شروط استادِ سلوکی و معلم و مربیِ معنوی وفاق دارند.
طراحی الگوی تربیت نسل بر پایه دیدگاه های مقام معظم رهبری به شیوه گرندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه ی گام دوم انقلاب با مرور تجربه ی ۴۰ ساله ی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحله ی خودسازی و جامعه پردازی و تمدّن سازی شده است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریه ی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» به سوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی تربیت نسل انقلابی برپایه دیدگاه های مقام معظم رهبری به شیوه گرندد تئوری انجام شد.این پژوهش جزء تحقیقات کیفی از طریق تحلیل محتوای کیفی با رویکرد نظریه مبتنی بر گرندد تئوری است. داده ها از طریق سند کاوی فیش های تعلیم و تربیت موجود در دفتر حفظ و نشر آثار معظّم له جمع آوری گردید.جامعه آماری متشکل از فیش های با موضوع تربیت نسل در سایت دفتر مقام معظم رهبری در طی سال های 1368 تا 1397 بود. جهت دستیابی به اشباع نظری تمام فیش ها به تعداد41فیش مورد استفاده قرار گرفت و نمونه گیری انجام نشد.ابزار پژوهش، فرم سندکاوی محقق ساخته بود. داده ها با رویکرد اشتراوس و کوربین طی فرایند کدگذاری، نام گذاری،مقوله-بندی و تحلیل گردید. جهت تحلیل اولیه داده های کیفی از نرم افزار 2020 Maxqda استفاده شد. در نهایت الگوی تربیت نسل انقلابی برپایه دیدگاه های مقام معظم رهبری طراحی شد. نتایج پژوهش حاکی از مقوله های کلی شناسایی شده در قالب مدل پارادیمی شامل شرایط علی(با 39 کد اولیه) شرایط مداخله گر(14 کد)،راهبردها(28 کد) و پیامدها(16کد) در یک زمینه دارای فرصت ها ، تهدیدها و ضعف و قوتها و برای پدیده محوری تربیت اسلامی است که مولفه های طراحی الگوی تربیت نسل اسلامی برپایه دیدگاه های مقام معظم رهبری نمایان می کند.
مبانی زیبایی شناختی حیات طیبه در قرآن و دلالت های تربیتی آن با تأکید بر سواد زیبایی شناختی دانشجومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
117 - 144
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی مبانی زیبایی شناختی حیات طیبه در قرآن و استخراج دلالت های تربیتی آن (اهداف و اصول) با تأکید بر سوادِ زیبایی شناختیِ دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش پژوهش از منظر هدف، بنیادی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی - تحلیلی است و جامعه مورد مطالعه، شامل همه اسناد و منابع موجود و معتبر قرآنی، اسلامی، تربیتی، علمی و فلسفی و نمونه مورد مطالعه شامل آیات وابسته به زیبایی شناختی حیات طیبه و سواد زیبایی شناختی، کتب و مقالات مرتبط با موضوع پژوهش بود. از روش اسنادی و فیش برداری برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، همچنین از شیوه های «تحلیل مفهومی» و «روش استنتاج پیش رونده» استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که عمده ترین مبانی مستخرج از زیبایی شناسی حیات طیبه در قرآن عبارتند از: الله، منشأ زیبایی، انسان رونوشتی از زیبایی مطلق، گستردگی، جامعیت و تنوع زیبایی شناختی در قرآن، زیبایی دوستی امری فطری در انسان و بر اساس مبانی مذکور، هدف غایی، رسیدن به حیات طیّبه است و با توجه به نتایج پژوهش، مهم ترین اهداف واسطه ای برای یافتن حیات طیبه عبارتند از: تعمیق شناخت نسبت به زیبایی مطلق، پرورش درک زیبایی شناختی، آشنایی با تنوع مفهوم زیبایی، تربیت ذوق هنری متعالی و مهم ترین اصول تربیتی عبارتند از: تربیتِ حسّ زیبایی شناختی، تربیت براساس فطرت، اُنس با قرآن، ایجاد محیط آموزشی زیبا، تعادل، پرورش حس کنجکاوی و خلاقیت، توجه به زیبایی در طبیعت؛ فلذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که با مهیا کردن زمینه برای سوق دادن دانشجومعلمان جهت درک نقش اسماءالحسنی در زندگی و با کاربرد اهداف و اصول مستخرج از مبانی، می توان به تربیتی جامع و متعادل برای دانشجومعلمان و به تبع آن به پرورش و ارتقای بهتر سواد زیبایی شناختی جامعه به ویژه دانش آموزان دست یافت .