فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی فرصت ها و تهدیدهای استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی به منظور ایجاد تعامل در کتابخانه های عمومی است. روش: این پژوهش مطالعه ای از نوع کاربردی است که با رویکرد کیفی به روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل کتابداران و مسئولان کتابخانه های عمومی نهادی زیر پوشش اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان جنوبی بود. در این پژوهش، از روش نمونه گیری غیراحتمالاتی (غیرتصادفی) و از نوع نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد، و در مجموع با 25 نفر مصاحبه انجام گرفت. روش اجرای مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بود. یافته ها: بیشترین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی برای ایجاد تعامل میان کتابداران و کاربران به ترتیب در اینستاگرام، تلگرام و واتساپ صورت گرفته بود. انواع درخواست های کاربران کتابخانه های عمومی در شبکه های اجتماعی مجازی در دو مقوله اصلی درخواست های اطلاعاتی (امانت و عضویت، و منبع یابی) و درخواست های سرگرم کننده (آموزشی-مشاوره ای و اطلاع رسانی) دسته بندی شدند. فرصت های ایجاد تعامل از طریق شبکه های اجتماعی مجازی در کتابخانه های عمومی در سه مقوله اجتماعی، ارتباطی و تبلیغی و تهدیدهای ایجاد تعامل از طریق این شبکه ها نیز در سه مقوله عملکردی، فرهنگی و محتوایی گروه بندی شد. موانع ایجاد تعامل از طریق شبکه های اجتماعی مجازی نیز در دو مقوله موانع انسانی (اجتماعی-اقتصادی و فردی) و موانع زیرساختی (کارکردی و فناورانه) دسته بندی شد. اصالت/ارزش: ارزش این مقاله در این نکته است که استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی می تواند به بهبود خدمات کتابخانه های عمومی به ویژه خدمات مرجع کمک کند. همچنین به نظر می رسد شبکه های اجتماعی مجازی فرصت های مناسبی برای کتابخانه های عمومی جهت ایجاد تعامل فراهم می کند که استفاده از این فرصت ها حتی می تواند منجر به ارتقای جایگاه کتابخانه های عمومی در سطح جامعه شود. تهدیدهای موجود در این زمینه اگرچه نسبت به فرصت ها کم تر هستند اما بعضاً دغدغه های موجود درباره آن ها قابل توجه است و برای کاهش آن ها لازم است به نحو مناسبی برنامه ریزی نمود.
رابطه میان مدیریت ارزش با ایجاد ارزش در کتابخانه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش، که در مدیریت ارزش استفاده می شود، این روش را از روش های مرسوم بررسی هزینه متمایز می کند. تحقیق با هدف بررسی رابطه مدیریت ارزش با خلق ارزش در مدیریت کتابخانه های عمومی شهر کرمان انجام شده است. روش: روش پژوهش، پیمایشی توصیفی و از نوع هم بستگی است. جامعه آماری، مدیران و کارکنان کتابخانه های عمومی شهر کرمان بودند. به دلیل محدودبودن جامعه آماری پژوهش، از روش سرشماری کل استفاده شد. تعداد مدیران و کتابداران کتابخانه های عمومی کرمان ۷۰ نفر بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های 26 سؤالی مدیریت ارزش با روایی قابل قبول و پایایی 764/0 و پرسش نامه دوازده سؤالی مدیریت کتابخانه با روایی قابل قبول و پایایی 788/0 استفاده شد. مؤلفه های اصلی پرسش نامه مدیریت ارزش، شامل کیفیت و مشتری مداری، تخصص گرایی، استقلال عمل، مدیریت و تسهیل کنندگان، و ساختار حرفه ای بود. داده های پرسش نامه با استفاده از آزمون های هم بستگی پیرسون نرم افزار اس.پی.اس.اس نسخه 21 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها : بررسی و نتایج حاصله نشان می دهد که مؤلفه های تخصص گرایی در میان کارکنان با میانگین= 6/3 و میانه= 4؛ کیفیت و مشتری مداری با میانگین=2/3 و میانه= 5/3 وضعیت بالاتر از حد متوسط و مؤلفه های مهارت مدیریت و تسهیل کنندگان با میانگین= 6/2 و میانه= 7/2؛ ساختار حرفه ای با میانگین=2/2 و میانه= 3/ 2 وضعیت پایین تر از حد متوسط را داشته اند. مؤلفه های تخصص گرایی، استقلال عمل و مهارت مدیریت و تسهیل کنندگان، اثر پیش بینی کنندگی معناداری در مدیریت کتابخانه ها دارند. همچنین بر طبق شاخص ضریب هم بستگی جزئی، در میان مؤلفه های مدیریت ارزش، مؤلفه تخصص گرایی و استقلال عمل، بیشترین رابطه را با مدیریت ارزش دارد. به طور کلی، یافته های این پژوهش نشان داده اند که مؤلفه های مدیریت ارزش به غیر از مؤلفه ساختار حرفه ای با مدیریت کتابخانه های عمومی شهر کرمان رابطه معنی داری دارند. نتیجه گیری : ایجاد ارزش با شرایط فعلی کتابخانه های عمومی شهر کرمان دور از انتظار است. به مؤلفه تخصص گرایی و استقلال عمل بیشتر توجه شده است. با کاربردی کردن مؤلفه های مدیریت ارزش در ساختار مدیریتی کتابخانه های عمومی و سایر کتابخانه ها، می توان ایجاد ارزش کرد و باعث ارزش افزوده خدمات کتابخانه ای شد. نتایج نشان داد که به کارگیری مؤلفه های مدیریت ارزش می تواند باعث بهبود روند کاری در این کتابخانه ها شود. همچنین سبب جذب بهتر کاربران می شود. توانمندی های فنی، آشنایی با فناوری های اطلاعاتی، رایانشی، شناخت بهتر دستگاه ها و تجهیزات کتابخانه سبب حفظ ارزش های کتابخانه می شود. افزایش کیفیت خدمات اطلاعاتی، تأمین مشتری مداری، توجه به تخصص گرایی، گروه بندی دقیق تخصص و استقلال عمل، تقویت مهارت های مدیریتی و تمرکز بر حرفه گرایی با توجه به مؤلفه های مدیریت ارزش از زمره پیشنهادهای پژوهش است.
تأثیر نوآوری باز واردشونده بر عملکرد نوآوری از طریق تحلیل نقش میانجی استراتژی نوآوری و تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
117 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر نوآوری باز واردشونده بر عملکرد نوآوری از طریق تحلیل نقش میانجی استراتژی نوآوری و تسهیم دانش در در شرکت فولاد مبارکه اصفهان بوده است. تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق، همبستگی و از لحاظ هدف، از نوع کاربردی بوده است. ابزار تحقیق بر اساس پرسش نامه های استاندارد عملکرد نوآوری قاسمی (1396)، نوآوری باز واردشونده لیشتنتالر (2009)، استراتژی نوآوری رجب زاده (1396) و تسهیم دانش خسروجردی (1395) بوده است که پس از سنجش روایی (همگرا، واگرا، اکتشافی و تأییدی) و پایایی (آلفای کرونباخ و ترکیبی)، از طریق مشارکت 98 نفر از مدیران شرکت فولاد مبارکه اصفهان که با روش نمونه-گیری تصادفی و از طریق فرمول کوکران، انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزارهای «SPSS25» و «SmartPLS3» اجرا شد. یافته هایی تحقیق نشان داد، بیشترین ضریب بتا (β=0.736) مربوط به مسیر نوآوری باز واردشونده به تسهیم دانش بوده است، همچنین تسهیم دانش و استراتژی نوآوری به طور کامل، رابطه بین نوآوری باز واردشونده و عملکرد نوآوری را به صورت مستقیم (با مقدار 367/0)، به صورت غیرمستقیم (با مقدار 381/0) و به صورت کلی (با مقدار 748/0) میانجی گری نموده است.
مدیریت کلان داده مبتنی بر رایانش ابری در کتابخانه های دانشگاه های سطح اول ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کلان داده مجموعه داده هایی است که با برخورداری از ویژگی هایی خاص، از طریق سیستم های نرم افزاری معمول امکان ذخیره سازی، مدیریت و پردازش آنها وجود ندارد. رایانش ابری مجموعه ای از منابع مجازی سازی شده با قابلیت دسترسی و استفاده آسان است. فناوری ذخیره سازی بر مبنای ابر قادر به مدیریت مؤثر کلان داده ها است. هدف این پژوهش تعیین وضعیت موجود مدیریت کلان داده های کتابخانه ای مبتنی بر رایانش ابری و رتبه بندی مؤلفه های آن در کتابخانه های دانشگاه های سطح اول ایران است. روش شناسی: پژوهش حاضر، از نوع مطالعات کاربردی و از نظر ماهیت، روش و کنترل متغیر ها در زمره تحقیقات توصیفی است. جامعه آماری شامل کلیه کتابداران شاغل در کتابخانه های دانشگاه های سطح اول ایران به تعداد 520 نفر است. پرسشنامه به صورت الکترونیکی در اختیار پاسخگویان قرار گرفت و در مجموع 393 پرسشنامه دریافت و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته که با بررسی مطالعات پیشین شش مولفه اصلی مؤثر بر مدیریت کلان داده های کتابخانه ای مبتنی بر رایانش ابری شامل نیروی انسانی، سازمان، زیر ساختار، مسائل اقتصادی، فرهنگ و مدیریت داده شناسایی شد که از طریق تحلیل عاملی تأییدی، روایی آن تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار های اس. پی. اس. اس22<sup>[1]</sup> و آموس 22<sup>[2]</sup> استفاده شد. یافته ها: وضعیت موجود مدیریت کلان داده های کتابخانه ای مبتنی بر رایانش ابری در کتابخانه های دانشگاه های سطح اول ایران از دیدگاه کتابداران، با میانگین 582/23 و انحراف استاندارد 655/7 معادل 41730/0-، نامطلوب ارزیابی شد. رتبه بندی مؤلفه های وضعیت موجود از قوت به ضعف به ترتیب 1. نیروی انسانی با میزان بار عاملی 64/.، 2. مسائل اقتصادی با میزان بار عاملی 60/0، 3. زیرساختار با میزان بار عاملی 59/0، 4. مدیریت داده با میزان بار عاملی 58/0، 5. فرهنگ با میزان بار عاملی 57/0، 6. سازمان با میزان بار عاملی 52/0 قرار دارند. نتیجه : کتابداران به واسطه درگیری روزمره شان با حجم بسیار بالای داده، عملا با کلان داده ها درگیر هستند. تطابق متوسط بودجه این کتابخانه ها با نیاز های فعلی و تأمین هزینه های لازم برای دیجیتال سازی منابع و وجود زیر ساختار های قانونی سخت افزاری و نرم افزاری مناسب، راه را برای انجام اقدامات لازم برای بهره برداری از سرویس های ذخیره سازی مبتنی بر ابر را هموار می کند. اغلب کتابداران ضمن درک فرهنگ دسترسی آزاد به اطلاعات، اهمیت ارائه داده های تحلیل شده به مراجعین را درک کرده اما درک مراجعین از دریافت چنین داده هایی در حد متوسط می باشد. آگاهی و درک پایین مسئولین و عدم تمایل به تعامل و همکاری با سازمان های فعال در این حوزه، محیط پایداری را جهت کار با کلان داده ها و ارائه خدمات بر مبنای آنها را فراهم نمی کند. [1]. Spss [2]. Amos
بررسی تاثیر سرمایه های فکری بر نوآوری، با میانجی گری مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسط مدیریت دانش در تاثیر اجزای سرمایه های فکری بر نوآوری در کتابخانه های عمومی کشور است. روش شناسی:روش پژوهش پیمایشی- تحلیلی بوده و جامعه آماری 382 نفر از کتابداران کتابخانه های عمومی ایران هستند. برای تجزیه و تحلیل داده های توصیفی از نرم افزار SPSS.23 و برای تحلیل داده های استنباطی نرم افزار لیزرلمورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان می دهد بین سرمایه فکری و نوآوری رابطه معناداری وجود دارد که ضریب مسیر سرمایه فکری بر نوآوری برابر (691/1) است. همچنین بین مدیریت دانش و سرمایه فکری نیز رابطه معناداری وجود دارد که ضریب مسیر بین متغیرهای مدیریت دانش و سرمایه فکری برابر (433/.) می باشد. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که مدل پیشنهادی پژوهشگران از برازش مناسبی برخوردار بوده و بین سرمایه های فکری و نوآوری با نقش میانجی گری مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی ایران، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: کتابخانه های عمومی با توجه بیشتر به سرمایه های فکری و دانشی خود می توانند بقاء و اثربخشی عملکرد خود را تضمین نمایند، به بیان دیگر، شناسایی، بهبود و تقویت سرمایه فکری و ابعاد آن به عنوان یکی از قابلیت های مهم کتابخانه های عمومی در خلق، ذخیره، تسهیم، کاربرد، ارزیابی دانش سازمانی، می تواند باعث توسعه فعالیت های نوآورانه شود.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
71-94
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور انجام شده است. روش پژوهش: روش پژوهش،کیفی و به لحاظ هدف اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش را خبرگانی که آشنایی کامل با موضوع بازاریابی محتوایی داشتند تشکیل داده که شامل 17 نفر از اساتید گروه های علم اطلاعات و دانش شناسی، مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی، فناوری اطلاعات، مهندسی کامپیوتر وکارشناسان تولید محتوا که به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه های نیمه ساختار یافته است. در این پژوهش جهت شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی از تحلیل تم و به منظور اجماع نظرات خبرگان از تکنیک دلفی فازی استفاده شده است. داده های حاصل با استفاده از نرم افزارهای PSS24 و PLS3.8 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های بدست آمده از تحلیل تم و تکنیک دلفی فازی نشان داد که عوامل اصلی بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور شامل 7 مؤلفه برنامه ریزی استراتژیک، 6 مؤلفه تأمین و تولید محتوا، 5 مؤلفه توزیع و نشر محتوا، 3 مؤلفه تحلیل و آنالیز محتوا، 2 مؤلفه قیمت گذاری و فروش شناسایی شد که از این بین، عامل تأمین و تولید محتوا با ضریب تأثیر 931/0 دارای بیشترین تأثیر و در اولویت اول و عامل های توزیع و نشر محتوا با ضریب 917/0؛ تحلیل و آنالیر محتوا با ضریب 894/0؛ برنامه ریزی استراتژیک با ضریب 877/0 و قیمت گذاری و فروش نیز با ضریب 642/0 به ترتیب در اولویت های دوم تا پنجم میزان تأثیرگذاری قرار دارند. نتیجه گیری: بنا بر نظر خبرگان، مؤلفه های بازاریابی محتوایی در مؤلفه های اصلی به ترتیب شامل: برنامه ریزی استراتژیک، تأمین و تولید محتوا، توزیع و نشر محتوا، تحلیل و آنالیز محتوا و قیمت گذاری و فروش بر بازاریابی محتوایی تأثیرگذار هستند. نتایج مطالعه سه مرحله دلفی فازی نشان دهنده تأیید مولفه های کشف شده توسط خبرگان است.
ربط در شبکه های اجتماعی علمی: موردِ شبکه علمی ریسرچ گیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تبادلات علمی و دسترسی راحت به اطلاعات موردنیاز لازمه رشد و پویایی علمی جامعه است. شبکه های اجتماعی علمی به عنوان بستری برای تبادلات علمی می توانند نقش بسیار در رشد و توسعه جامعه داشته باشند. با گسترش کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در زندگی روزمره شاهد شکل گیری نسل جدید ابزارهای اینترنتی هستیم که امکانات بی شمار برای ارتباط دوسویه فراهم آورده است. شبکه های اجتماعی علمی نیز محیطی برای معرفی و ارتقای فعالیت های علمی هستند و هرگاه بتوانند اطلاعات مرتبط فراهم کنند، با استقبال بیشتر متخصصان روبه رو خواهند شد. گردهم آمدن متخصصان بیشتر در این شبکه ها به معنای پویایی علمی بیشتر است. مطالعه حاضر به توصیف تجربه متخصصان علم اطلاعات در مورد ربط اطلاعات در شبکه علمی ریسرچ گیت پرداخته است. روش: انتخاب روش کیفی با طرح پدیدارنگاری تفسیری در این پژوهش از آن رو است که ما به تجارب افراد از یک پدیده پرداخته ایم و می کوشیم توصیفی عمیق از یک پدیده معین نزد گروهی خاص از افراد داشته باشیم. یکی از زمینه های مناسب برای انجام پژوهش های با پارادایم تفسیری از نوع روش پدیدارنگاری، پژوهش های بازیابی اطلاعات است که در علم اطلاعات و دانش شناسی اهمیت زیاد دارد. پژوهش حاضر در پی شناخت و توصیف تجربه متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی از عضویت در شبکه ی اجتماعی علمی ریسرچ گیت است. مشارکت کنندگان را 22 متخصص علم اطلاعات دارای مدرک دکتری و اعضای هیئت علمی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های پیام نور کشور تشکیل داده اند که در شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت عضو هستند . مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش دیکلمن کدگذاری و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل مصاحبه ها منجر به استخراج 551 کد اولیه و چهار مقوله شامل ربط مدرک، ربط جانشین مدرک، ربط درخواست ها و پرسش ها و نبود بازخورد ربط شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر ضمن تأکید بر اهمیت ربط اطلاعات نشان می دهد که شبکه ریسرچ گیت نقش مهمی در رفع نیازهای اطلاعاتی کاربران دارد و همچنین این شبکه سامانه اطلاعاتی نمی باشد، اما رفع نیازهای علمی و ارتقای علم را از اهداف مهم خود می داند.
منزلت کتابخانه و حرفه کتابداری از دیدگاه دانشجویان دانشگاه رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : جایگاه و منزلت کتابخانه به عنوان یک نهاد و کتابداری به عنوان یک حرفه موضوعی با اهمیت است. از این رو هدف پژوهش حاضر مطالعه دیدگاه های دانشجویان دانشگاه رازی در مورد منزلت کتابخانه و حرفه کتابداری بود. روش پژوهش : رویکرد پژوهش حاضر کمّی و روش استفاده شده برای انجام آن، پیمایشی بود. جامعه پژوهش عبارت بودند از همه دانشجویان دانشگاه رازی در شهر کرمانشاه که در زمان انجام اجرای پژوهش یعنی آبان هزار و سیصد و نود و هشت، 14752 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 375 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته ای استفاده شد. از مجموع 375 پرسشنامه که به صورت تصادفی طبقه ای نسبتی در بین دانشجویان دانشگاه رازی توزیع شده بود، 311 پرسشنامه تکمیل و عودت داده شد؛ که از این 311 پرسشنامه 8 مورد مخدوش بودند که وارد تحلیل نشدند و تجزیه وتحلیل بر روی 303 پرسشنامه باقیمانده انجام گرفت. یافته ها : یافته ها نشان داد که منزلت کتابخانه از دیدگاه دانشجویان دانشگاه رازی در سطح متوسط و منزلت حرفه کتابداری پائین تر از سطح متوسط است. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که دیدگاه دانشجویان در مورد منزلت کتابخانه و کتابداری بر اساس متغیرهای سن، جنسیت، گروه های تحصیلی و مقطع تحصیلی با هم متفاوت است. نتیجه : در تبیین دلایل پائین بودن منزلت کتابداران از دیدگاه دانشجویان دانشگاه رازی می توان به برخی عوامل محتمل نظیر عدم آشنایی پاسخ دهندگان با حرفه کتابداری، عدم اعتماد آنان به دانش تخصصی کتابداران، ضعف در دانش تخصصی کتابداران، به روز نبودن محتوای علمی حرفه، ضعف انجمن های حرفه ای و صنفی کتابداری و مواردی از این دست اشاره نمود.
واکاوی مؤلفه های مدیریت دانش در منابع و برنامه های درسی آموزش عالی (با استفاده از روش فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین وضعیت مؤلفه های مدیریت دانش با استفاده از مطالعه پژوهش های پیشین است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع طرح های پژوهش آمیخته اکتشافی است و با روش تحلیل محتوا، پرسشنامه ای و سیاهه وارسی 122 مقاله چاپ شده فارسی و انگلیسی بین سال های 2000 تا 2020 در حوزه مدیریت دانش در منابع و برنامه های درسی آموزش عالی بررسی شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اشتراک دانش 67/26 درصد بیشترین و حفاظت از دانش 43/4 درصد کمترین سهم را کسب کرده اند. کاربست دانش 85/15 درصد، خلق دانش 17/14 درصد، تغییر دانش 63/10 درصد، سازماندهی دانش 65/9 درصد، شناسایی دانش 68/7 درصد، توسعه دانش 91/5 درصد، ارائه دانش 02/5 درصد را اتخاذ کرد. نتیجه گیری: آموزش عالی یکی از مهمترین خاستگاه های اشتراک دانش است و می تواند با ارائه الگوهای جدید دانش و سنجش و ارزیابی دانش که پیش شرط لازم برای کاربست موفق دانش است، مؤثر باشد. خلق و توسعه دانش نیز یکی از رسالت های اساسی آموزش عالی محسوب می شود و موجب کاربردی سازی دانش تئوری و به روزرسانی آن می شوند. تغییر دانش نیز فرآیندی متقابل بین دانش صریح و ضمنی است که منجر ایجاد دانش جدید می شود. حفاظت از دانش یکی از خلاءهای آموزش عالی است که عدم توجه به آن موفقیت مدیریت دانش را مختل می کند زیرا موفقیت مدیریت دانش محصول اتخاذ و اجرای استراتژی مناسب و یکپارچه در آموزش عالی است.
واکاوی اثربخشی برچسب گذاری معنایی در رفع ابهام معنایی هم نویسه های تخصصی از نظر میزان دقت در بازیابی متون علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تبیین کاربرد روش برچسب گذاری پیکره متنی در رفع ابهام معنایی از هم نویسه های تخصصی از نظر میزان دقت در بازیابی متون علمی حاوی این گونه هم نویسه ها. روش: این پژوهش از حیث هدف کاربردی است که به روش تجربی انجام شد و در رفع ابهام معنایی، روشی با نظارت محسوب می شود. جامعه پژوهش را 442 مقاله علمی در قالب دو گروه گواه و آزمون تشکیل دادند. گروه گواه دارای 221 متن کامل مقاله بدون برچسب و گروه تجربی دارای همان 221 مقاله اما این بار برچسب گذاری شده، بود که در نظام بازیابی اطلاعات برای سنجش کارآیی برچسب ها در رفع ابهام معنایی از هم نویسه های تخصصی مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها : سطح معنی داری آزمون رتبه های علامت دار ویلکاکسون (0001/0 = P، 909/5- = Z) نشان می دهد که میزان دقت نتایج بازیابی هم نویسه های تخصصی بعد از به کارگیری پیکره تخصصی برچسب گذاری شده در نظام بازیابی اطلاعات نسبت به قبل از آن تفاوت معنی داری دارد. بررسی رتبه های منفی و مثبت نشان می دهد میزان دقت نتایج بعد از به کارگیری پیکره تخصصی برچسب گذاری شده به میزان معنی داری افزایش یافته و به حد بیشینه آن یعنی 1 رسیده است. نتیجه گیری: اگر طراحان سیستم های بازیابی بر بهینه سازی فرمول های بازیابی متمرکز شوند و نظام های بازیابی را برای جستجوی اسناد مرتبط توانمند سازند، پژوهشگران با هر ویژگی فیزیولوژیکی، تجربی و دانشی قادرند به اسناد مرتبط با نیاز اطلاعاتی خود با صرف زمانی اندک دسترسی یابند. در این پژوهش، ارزش پیکره متنی به عنوان گنجینه غنی دانش محور، در ایجاد تمایز نقش معنایی هم نویسه های تخصصی، آشکار شد.
مدل سازی سطح کیفیت داده های پورتال دانشگاهی با استفاده از تکنیک گسترش عملکرد کیفیت (مطالعه موردی: دانشگاه صنعتی امیرکبیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: داده با کیفیت نقش حیاتی را در عملکرد و موفقیت یک سازمان ایفا می کند و می توان اهمیت آن را به مثابه اکسیژن برای بقای انسان دانست. حفظ کیفیت سطح بالای داده به سازمان ها کمک می کند هزینه های عملیاتی کاهش و درآمد افزایش یابد. آشنایی با ابعاد کیفیت داده اولین گام به سمت بهبود کیفیت داده است. شناسایی ابعاد مختلف کیفیت داده و گروه بندی آن ها به تحلیل گران اجازه می دهد تا روش های بهبود و ابزارهای کیفیت داده را در مسیر بهبود اطلاعات و فرآیندهایی که اطلاعات را ایجاد می کنند، استفاده نمایند. روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و با روش توصیفی- پیمایشی انجام شده است. در این پژوهش با هدف ارتقای سطح کیفیت داده در پورتال های دانشگاهی، ابتدا نیازهای (صداهای) کاربران مختلف یک پورتال دانشگاهی در خصوص کیفیت داده با استفاده از پرسشنامه شناسایی و سپس با تکنیک ترکیبی کانو و تحلیل سلسله مراتبی، این نیازها اولویت بندی شد. در مرحله بعد یک ماتریس چهارتایی خانه کیفیت تشکیل و با صدای کاربران آغاز و در انتها به چگونگی طراحی منتهی شد. یافته ها: با انجام تحلیل گسترش عملکرد کیفیت مشخص شد که XML و پس از آن HTML از جایگاه مناسب تر و کاراتری نسبت به سایر بسترها و زبان های برنامه نویسی در این مطالعه موردی جهت ارتقای سطح کیفت داده به صورت کلی و نیز پاسخگویی به نیازمندی های کاربران برخوردار هستند. با بررسی ماتریس های خانه کیفیت، «انعطاف پذیری» به عنوان مهم ترین الزام فنی در طراحی یک پورتال مشخص گردید. نتیجه گیری: دقت در انتخاب بسترهای مناسب برای ذخیره سازی و نمایش داده های پورتال های دانشگاهی و توجه به انتظارات و نیازمندی های کاربران قبل از اقدام به پیاده سازی آن، کیفیت داده ها و به تبع آن رضایت کاربران را افزایش می دهد و موجب بهینه سازی عملکرد و افرایش اثربخشی و کارایی خواهد شد.
خلاصه سازی متون فارسی با استفاده از رویکرد کدگذاری تنک و بازنمایی عصبی جملات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گستردگی و تنوع اطلاعات متنی باعث پیچیدگی فرایند یافتن دانش و الگو های مورد نظر از میان آن ها گردیده است. یکی از گام های موثر برای کاهش این مشکل خلاصه سازی متون می باشد. در چند دهه گذشته، مسئله خلاصه سازی با توجه به نمونه های گوناگون از جهات و ابعاد مختلف بررسی شده است. خلاصه سازی فرآیندی هوشمند است که انجام آن حتی برای انسان ها ساده نمی باشد و هر فردی با توجه به دیدگاهش می تواند نتیجه متفاوتی ارائه دهد. یک خلاصه مناسب باید دارای سه ویژگی پوشش، تنک بودن و تنوع باشد. بدین منظور در این پژوهش برای در نظر گرفتن این ویژگی ها یک روش بر مبنای کدگذاری تنک ارائه می گردد. با استفاده از این روش جملاتی به عنوان خلاصه نهایی انتخاب می گردند که حداقل خطا را در بازسازی جملات متن ورودی داشته باشند. سپس با استفاده از روش های عصبی در بازنمایی معنایی کلمات و همچنین متون به بهبود روش پیشنهادی پرداخته می شود. برای ارزیابی روش پیشنهادی از مجموعه دادگان پاسخ استفاده شده است و نشان داده می شود که روش پیشنهادی عملکرد بهتری نسبت به سایر پژوهش های انجام شده بر روی این دادگان در زبان فارسی دارد. مدل پیشنهادی توانسته است به میزان 10.02% و 8.65% به ترتیب در معیار F روژ-1[1] و روژ-2[2] بهبود حاصل نماید. [1] Rouge-1 [2] Rouge-2
بازنمایی گرایی: بنیان های فلسفی زبان در سازماندهی و بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به دست دادن فهم عمیق بازنمایی گرایی در سازماندهی و بازیابی اطلاعات که به عنوان اصل و پارادایمی پذیرفته شده در این رشته علمی است، از راه تحلیلِ بنیان های فلسفه ذهن و فلسفه زبان. بر این اساس خاستگاه و اندیشه های مرتبط با بازنمایی گرایی در علم اطلاعات و بازیابی اطلاعات توضیح داده شده است. روش: روشِ این مطالعه، استنتاج منطقی است. رویکرد در این روش نظری و استدلالی است. بر این اساس، ویژگی و ماهیت آن نظرپردازانه بودن است. یافته ها: بازنمایی گرایی یا رئالیسم غیرمستقیم ریشه در دکارت گرایی قرن هفدهم، تجربه گراییِ قرن هجدهم لاک و هیوم و در ایدئالیسم کانت دارد. زبان در این دوران که به فلسفه اولیه مدرن شهرت دارد، وجود مادی ندارد و کاملاً در خدمت به نظم درآوردن تصورات قرار می گیرد. تأکید بازنمایی گرایی در فلسفه ذهن بر این است که ایده ها و تصورات بر زبان برتری دارند و زبان تنها بازنمایی کننده افکار است. در فلسفه زبان نیز بازنمایی گرایی یعنی زبان مانند آینه، بازنمای مفاهیم است و معنی نیز مطابق این رویکردِ بازنمایی گرا به زبان، ثابت است. نتیجه گیری: بنیان های فلسفی بازنمایی گرایی مستلزم واکاوی دیدگاه های معرفت شناختی نسبت به مسأله شناخت و ارتباط آن با واقعیت است. بازنمایی، به عنوان یک پارادایم و اصلی اساسی در حوزه سازماندهی دانش و بازیابی اطلاعات مطرح است. به منظور فهم بازنمایی گرایی در این حوزه و پیوند آن با زبان و معنی باید به این نظریه و ریشه های آن در فلسفه ذهن توجه کرد تا بتوان با بهبود و یا تغییر رویکرد بازنمایی گرا به زبان برای بهبود نظام های سازماندهی و بازیابی گام برداشت چرا که اساساً وظیفه اصلی هر نظام سازماندهی و بازیابی، بازنمایی دقیق و شفاف از اطلاعات و دانش است. نتیجه این مطالعه نشان داد که داده های ارائه شده درباره نظریه بازنمایی گرایی مبین و مؤید نگاهِ حاشیه ای و نه در مرکز به زبان در دوران غلبه ی این نظریه در فلسفه بوده است. امید است تا دستاوردهای بازنمایی گرایی در فلسفه ذهن و زبان، آورده ی مناسب برای علم اطلاعات و به ویژه نظام های سازماندهی و بازیابی اطلاعات به نفع بازیابی بهتر و دقیق تر داشته باشد تا متخصصان سازماندهی و بازیابی از این دستاورد برای بهبود نظام های معنایی بهره ببرند لذا می توان با بهبود و یا تغییر رویکرد بازنمایی گرایانه به زبان در علم اطلاعات، نسبت به بهبود کلی نظام های معنایی سازماندهی و بازیابی گام برداشت.
مدل سازی تأثیر رهبری اصیل و مرشدیت سازمانی بر آوای سازمانی با نقش میانجی صلاحیت اخلاقی در کتابخانه های عمومی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه نمی توان با تکیه بر رویکردهای سنتی به مدیریت منابع انسانی، به ایجاد مثبت گرایی در کار همت گماشت، بلکه این امر مستلزم اتخاذ یک سبک رهبری اصیل است که هم اهمیت و لزوم مثبت گرایی را درک کند و هم بتواند مروج مثبت گرایی در سازمان باشد که از توانمندی ها و مهارت های کارکنان در جهت توسعه سازمان استفاده کند. از سوی دیگر، مرشدیت سازمانی عامل مهمی در خصوص صلاحیت اخلاقی و آوای سازمانی است و توجه به آن می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم زمینه ایجاد آثار مثبت صلاحیت اخلاقی و آوای سازمانی را در جهت رشد و توسعه سازمان فراهم کند. هدف از انجام پژوهش حاضر مدل سازی تأثیر رهبری اصیل و مرشدیت سازمانی بر آوای سازمانی با نقش میانجی صلاحیت اخلاقی در کتابخانه های عمومی استان آذربایجان شرقی است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-هم بستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان کتابخانه های عمومی استان آذربایجان شرقی به تعداد 205 نفر است که از میان تعداد 133 نفر به عنوان نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران برآورد و به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SMART PLS 3 و روش معادلات ساختاری ( SEM ) برای بررسی مدل علّی آزمون شدند. یافته ها: بررسی شاخص های برازش مدل حاکی از آن است که مدل ساختاری پژوهش از وضعیت برازشی مناسبی برخوردار است. یافته های پژوهش نشان داد که رهبری اصیل بر آوای سازمانی (198/.) و صلاحیت اخلاقی (514/0) تأثیری معنادار دارد. همچنین، مرشدیت سازمانی بر آوای سازمانی (299/0) و صلاحیت اخلاقی (459/0)، و صلاحیت اخلاقی بر آوای سازمانی (386/0) تأثیری معنادار دارد. به علاوه، در سطح 95 درصد، صلاحیت اخلاقی در تأثیر رهبری اصیل بر آوای سازمانی و در تأثیر مرشدیت سازمانی بر آوای سازمانی نقش میانجی ایفا می کند. اصالت/ارزش: پژوهش حاضر می تواند اطلاعات کاربردی را برای مدیریت کتابخانه های عمومی استان آذربایجان شرقی فراهم کند تا بر این اساس روابط مرشد-مریدی و ابعاد رهبری اصیل، وضعیت صلاحیت اخلاقی و آوای سازمانی را ارتقا دهند.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر آینده بازیابی اطلاعات متنی به روش تحلیل تأثیر متقابل روندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان کنونی که اطلاعات از هر طرف انسان ها را در برگرفته آنچه بیش از همه اهمیت پیدا می کند، بازیابی صحیح اطلاعات است. بازیابی اطلاعات همواره از دغدغه های بشر بوده به همین دلیل به طور مداوم دستخوش تغییرات بسیاری شده است. یکی از مسائلی که متخصصان حوزه بازیابی اطلاعات همواره به آن اندیشه اند، طراحی یک نظام بازیابی اطلاعات کارا است. از این رو با شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر آینده بازیابی اطلاعات می توان در طراحی این چنین نظامی موفق تر عمل کرد و سهم بیشتری در آینده بازیابی اطلاعات داشت. پژوهش حاضر کاربردی و با استفاده از روش های مرور منابع و تحلیل تأثیرات متقابل انجام شد و برای تحلیل تأثیرات متقابل و شناسایی عوامل کلیدی از نرم افزار میک مک بهره گرفته شد. پژوهش حاضر منجر به شناسایی 13 عامل کلیدی: 1. تبدیل کتابخانه های سنتی به دیجیتال، 2. توسعه و ارتقاء موتورهای جستجو، 3. قالب های جدید محتوا، 4. هوشمند شدن روش های جمع آوری اطلاعات، 5. همگرایی رسانه ها، 6. افزایش تولید محتوا، 7. نسل جدید وب، 8. خودکار شدن فرآیندهای بازیابی اطلاعات، 9. ظهور منابع ترکیبی، 10. داده های عظیم، 11. پردازش ابری، 12. افزایش منابع اینترنتی و 13. استفاده از هوش مصنوعی و پردازش زبان طبیعی در بازیابی اطلاعات مؤثر؛ بر آینده بازیابی اطلاعات شد. که حاکی از سهم زیاد فناوری در آینده نظام های بازیابی اطلاعات متنی است. از این رو ضروری می نماید در عصر انقلاب صنعتی پنجم متخصصان علم اطلاعات بیش از گذشته به ابزار فناوری مجهز شوند
مدل سازی موانع نظریه پردازی علم اطلاعات و دانش شناسی از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با وجود وسعت و غنای موضوعی و تنوع مباحثی که در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی پیش روی محققان است، نظریه پردازی در این رشته با کمبودهایی روبروست. با توجه به جایگاه اعضای هیات علمی در توسعه نظریه پردازی در این رشته، این پژوهش به دنبال شناسایی موانع نظریه پردازی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی از دیدگاه اعضای هیات علمی است. روش: این پژوهش، پژوهشی کیفی است. به منظور گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. اعضای هیات علمی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های ایران، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. در مجموع با 18 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های بیرجند، تربیت مدرس، تبریز، شهید باهنر کرمان و شهید چمران اهواز مصاحبه صورت گرفت. داده های گردآوری شده بر مبنای نظریه زمینه ای طی سه مرحله کدگذاری شد. یافته ها: بعد از انجام کدگذاری، 10 طبقه محوری بدست آمد. از میان 10 طبقه محوری، طبقات «شخصیت متزلزل» و «ایراد نظام باور» به عنوان متغیرهای مرکزی انتخاب شدند. به توصیه گلیزر از طبقه ایراد نظام باور به طبقه شخصیت متزلزل ارجاع داده شد و این طبقه به عنوان متغیر مرکزی شناخته شد. اصالت/ارزش: بررسی موانع نظریه پردازی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد کیفی نشان دهنده اصالت این پژوهش است. یافته ها و پیشنهادات این پژوهش می تواند به رفع موانع و ایجاد بسترهای مناسب برای توسعه نظریه پردازی در رشته علم اطلاعات کمک می کند.
عدم قطعیت: جلوه های چندگانه در نیاز اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : اصل عدم قطعیت در فیزیک کوانتومی طرز نگرش انسان را نسبت به خود و نیز هستی تغییر داد. عدم قطعیت در بسیاری از امور انسان جریان دارد و عوامل مختلفی موجب بروز عدم قطعیت در افراد می شود. هدف این مقاله، مطالعه عدم قطعیت و اطلاعات و ارتباط بین این دو مقوله با یکدیگر است. روش شناسی: این پژوهش به صورت مروری انجام و با بررسی متون مرتبط با عدم قطعیت و نیاز اطلاعاتی، مفاهیم مرتبط روشن شده است. یافته ها: در این نوشتار جلوه های عدم قطعیت در کسب اطلاعات، نیاز اطلاعاتی و رفتار اطلاع جویی بررسی شده و منطق فازی را به عنوان راهکاری جهت کاهش عدم قطعیت در سیستم بازیابی اطلاعات در نظر گرفته است. نتیجه : عدم قطعیت، ارتباط تنگاتنگی با مفهوم اطلاعات دارد و اساسی ترین جنبه این ارتباط بروز عدم قطعیت در شرایط حل مسأله ناشی از تغییراتی در وضعیت شناختی افراد، یا وجود اطلاعاتی ناقص، متناقض، غیرقابل اعتماد و مبهم می باشد و با کسب اطلاعات مناسب و به موقع تا حد زیادی می توان عدم قطعیت را کنترل نمود. همچنین عدم قطعیت همیشه جنبه ای منفی نداشته، بلکه گاهی موجب بروز خلاقیت و نوآوری می شود.
نقش شبکه های اجتماعی مجازی در تسهیم دانش و تعامل دانشجویان در آموزش عالی (موردمطالعه: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به نقش شبکه های اجتماعی مجازی در فرایند تسهیم دانش و برقراری ارتباط بین گروه ها و اجتماعات بشری، این تحقیق به بررسی تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و ابعاد تئوری سرمایه اجتماعی، بر تسهیم دانش و تعامل دانشجویان پرداخته است. روش شناسی: این تحقیق از نوع کاربردی است که به روش توصیفی صورت گرفته است. در این تحقیق از تئوری سرمایه اجتماعی به عنوان بنیادی نظری جهت بررسی روابط بین استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در دانشگاه ها، تسهیم دانش و تعامل دانشجویان استفاده نموده است. نمونه آماری تحقیق 303 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور استان فارس در سال 1400 می باشند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کورانتنگ و همکاران (2019) می باشد. متغیر های مستقل پژوهش شامل شبکه های اجتماعی مجازی و تئوری سرمایه اجتماعی (شامل ابعاد: ساختاری، رابطه ای و ادراکی)، متغیر واسطه تسهیم دانش و متغیر وابسته تحقیق تعامل دانشجویان می باشد. روایی محتوایی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی با استفاده از محاسبه ضریب آلفای تمامی گویه ها به تأیید رسیدند. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از مدل معادلات ساختاری استفاده گردیده است. نرم افزار مورد کاربرد اس پی اس اس ویرایش 23 می باشد. یافته ها: براساس یافته های تحقیق، مقدار معناداری ارتباط بین شبکه های اجتماعی مجازی، تسهیم دانش و تعامل دانشجویان به ترتیب 00/8=t و 35/9=t است؛ بنابراین در هر دو مورد رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. مقدار معناداری حاصل از تأثیر ابعاد ساختاری، رابطه ای و ادراکی تئوری سرمایه اجتماعی بر تسهیم دانش به ترتیب 67/3، 06/2 و 45/3 به دست آمده است که همگی تأییدکننده تأثیر مثبت و معنادار ابعاد تئوری سرمایه اجتماعی بر تسهیم دانش می باشند. مقدار معناداری رابطه تسهیم دانش و تعامل دانشجویی (45/9=t) تأییدکننده وجود رابطه معناداری بین تسهیم دانش و تعامل دانشجویی می باشد. نتیجه گیری: حضور در شبکه های اجتماعی مجازی موجب ارتقاء تمایل دانشجویان به اشتراک دانش می گردد. تمایل به اشتراک دانش تعامل دانشجویان در فعالیت های فردی و گروهی را افزایش می دهد. از سوی دیگر مطابق با تئوری تعامل، هر چه دانشجویان تعامل بیشتری با آموزش داشته باشند در این صورت نتایج یادگیری آنها بیشتر می شود.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در کارآفرینی سازمانی و اجتماعی کارکنان دانشگاه شیراز: سهم متغیر مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی در کارآفرینی سازمانی و اجتماعی کارکنان دانشگاه شیراز با تأکید بر نقش میانجی متغیر مدیریت دانش انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت،کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه شیراز به تعداد 558 نفر بود. حجم نمونه با توجه به جامعه آماری و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و جدول مورگان 200 نفر در نظر گرفته شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد سرمایه اجتماعی، کارآفرینی سازمانی، کارآفرینی اجتماعی و مدیریت دانش استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها مورد تأیید محققان و متخصصان قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 94/0، 71/ . ، 94/0 و 87/0 برآورد گردید. داده های بدست آمده با استفاده از روش همبستگی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای،SPSS و Lisrel مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که سرمایه اجتماعی بر کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی اجتماعی، سرمایه اجتماعی بر مدیریت دانش، مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی اجتماعی، کارکنان دانشگاه شیراز تأثیر مستقیم، مثبت و معنی داری دارد. سرمایه اجتماعی با نقش میانجی مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی اجتماعی کارکنان دانشگاه شیراز تأثیر دارد. هم چنین بیشترین اثر کل مربوط به اثر سرمایه اجتماعی بر کارآفرینی سازمانی است. سرمایه اجتماعی بر کارآفرینی سازمانی و اجتماعی کارکنان دانشگاه شیراز به طور مستقیم اثر مثبت داشته است. هم چنین سرمایه اجتماعی می تواند به واسطه مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی و اجتماعی کارکنان تأثیر مثبت و معناداری بگذارد. بنابراین مدیریت دانش کارکنان می تواند اثر سرمایه اجتماعی بر کارآفرینی سازمانی و اجتماعی را تقویت نماید. لذا برای دستیابی به کارآفرینی سازمانی و اجتماعی، توجه به سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش ضروری به نظر می رسد.
رابطه رهبری تحول آفرین با فرهنگ یادگیری سازمانی و تسهیم دانش (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
121 - 136
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه رهبری تحول آفرین با فرهنگ یادگیری سازمانی و تسهیم دانش انجام شد. جامعه آماری شامل 380 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 191 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی بود. گردآوری داده های پژوهش از طریق سه پرسشنامه رهبری تحول آفرین، فرهنگ یادگیری سازمانی و تسهیم دانش انجام شد. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها، از روایی صوری و محتوایی استفاده شد و برای سنجش پایایی، از طریق روش آلفای کرونباخ موردتأیید قرار گرفتند. برای تحلیل داده های به دست آمده نیز از نرم افزار آماری SPSS-22 به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد که همبستگی مثبت و معنی داری بین رهبری تحول آفرین و تسهیم دانش (469/0r=) در سطح 99 درصد وجود دارد. هم چنین بررسی ها نشان داد همبستگی مثبت و معنی داری بین رهبری تحول آفرین و فرهنگ یادگیری سازمانی (573/0r=) در سطح 99 درصد وجود دارد. با توجه به اینکه در خصوص ارتباط دوسویه متغیرها با هم، پژوهش هایی انجام شده است اما تاکنون پژوهش جامعی درخصوص ارتباط بین سه متغیر مذکور انجام نشده است و برای اولین بار رابطه رهبری تحول آفرین با فرهنگ یادگیری سازمانی و تسهیم دانش موردبررسی قرار می گیرد. بطور کلی نتایج پژوهش حاضر با پژوهش های انجام گرفته همسو است و می توان چنین برداشت کرد که در جامعه و نمونه تحت بررسی، بین رهبری تحول آفرین با فرهنگ یادگیری سازمانی و تسهیم دانش رابطه معنی داری وجود دارد. لذا مدیران سازمان ها باید برای این موضوع در دنیای رقابتی امروز، اهمیت بسزایی قائل شوند.