فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
185 - 194
حوزههای تخصصی:
در اغلب نوشتگان موجود در مورد هویت، به نقش تاثیرگذار مکان در شکل گیری هویت اشاره و بر اهمیت آن تأکید شده است. در مقابل، پرداختن به موضوع هویت مکان نیز موضوع برخی از تحقیقات در حوزه مطالعات و برنامه ریزی محیطی بوده است. مقاله حاضر ابتدا به بررسی و تحلیل پیشینه تحقیق در دو بعد 1) پیشینه نظریات و 2) پیشینه روش شناسی تحقیق در هویت مکان پرداخته و کمبودهای پیشینه روش شناسی تحقیق در هویت مکان را مشخص کرده است. در بخش پیشینه نظریات، این نظریات به دو دسته عمده شامل نظریات متقدم و نظریات متاخر در مورد تعریف هویت مکان تقسیم شده است. حرکت از تعاریف متقدم به تعاریف متأخر در دهه های اخیر حاصل توجه به ابعاد و مولفه های متعدد و غیرکالبدی تشکیل دهنده هویت مکان، بویژه ابعاد مرتبط با اقتصاد سیاسی و نیروهای اجتماعی مکان است. در ادامه با بهره گیری از روش تحقیق اکتشافی و استقرایی، پس از بررسی ادبیات موجود در مورد هویت مکان، چارچوب مفهومی (محتوایی) و چارچوب رویه ای (فرآیندی) شکل گیری هویت مکان تبیین شده است. در بخش دوم مقاله، بر پایه بررسی ادبیات موجود در مورد روش شناسی تحقیق، از میان روش شناسی های موجود در رویکرد کیفی، روش شناسی مطالعه گفتمان و روش تحقیق روایتی به عنوان زیر مجموعه آن، به عنوان اجزاء تحقیق در هویت مکان معرفی شده است. در ادامه به تبیین روش تحقیق روایتی پرداخته شده و به قابلیت های این روش در بررسی هویت مکان اشاره شده است که از آن جمله می توان به قابلیت بررسی فرآیند زمانی شکل گیری معانی، بررسی معانی مورد مناقشه بین نیروهای مختلف اجتماعی و سیاسی، برداشت و جمع آوری فراگیر اطلاعات و داده ها و تحلیل کل نگر و سیستماتیک یافته ها و داده های جمع آوری شده اشاره کرد. در بخش سوم مقاله، به طور خلاصه به شیوه های بکارگیری روش تحقیق روایتی در بررسی هویت مکان پرداخته شده و به چارچوب کلی تحلیل یافته بر اساس روش تحلیل گفتمان پرداخته شده است.
تقابل نشانگان هویتی از منظر رویکرد جهانی سازی و جهان محلی گرایی؛ مطالعه موردی: آثار منتخب آنه محمد تاتاری و رابعه باغشنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت تحت تأثیر پروژه جهانی سازی تغییر کرده؛ جهانی سازی با گسترش ارتباطات در شبکه های اجتماعی، مردمان جوامع مختلف را با وجود تنوع فرهنگی، به سوی استانداردسازی سبک زندگی سوق داده و باعث شده از این طریق تکثر هویتی خود را از دست بدهند. این پژوهش با تکیه بر روش نشانه شناسی به عنوان هدف پژوهش به وضعیت نشانه های هویت ایرانی-اسلامی در دو سطح هویت فروملی (قومی) و فراملی (جهانی سازی) در برخی آثار هنری آنه محمد تاتاری و رابعه باغشنی می پردازد تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان نشانه های هویت ایرانی در آثار هنرمندان قائل به جهانی سازی را با نقاشی هنرمندان قائل به جهان محلی گرایی مورد مقایسه و تحلیل قرار داد؟ فرضیه اصلی این پژوهش، احتمال می دهد هر دو هنرمند از نشانگان هویت ایرانی در آثار خود استفاده کرده باشند. یافته های این پژوهش بیان می دارد که باغشنی در آثار خود با تمرکز بر نشانه های هویت ملی و هویت جهانی شده، اصل را بر نشانه های هویت جهانی قرار می دهد. در مقابل، تاتاری در آثار خود با تمرکز بر نشانه های فروملی و فراملی، اصل را بر نشانه های هویت قوم ترکمن و معرفی آن به جهانیان می گذارد. این پژوهش از مسیر روش کتابخانه ای- اسنادی انجام شده و بر اساس اصول روش توصیفی-تحلیلی تنظیم گردیده است.
در جستجوی نقاشی هایی با خطای بصری پیشرفته به روایت ابن هیثم در المناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 33
حوزههای تخصصی:
ابن هیثم در بحثِ خطای زبری در المناظر به نقاشی هایی اشاره می کند که در آن ها، حیوانات، اشخاص معین، گیاهان و دیگر عناصر بصری به طور طبیعی بازنمایی شده اند؛ از آنجا که در سده های 4و5ه.ق، نقاشی در تمدن اسلامی به چنان سطح واقع نمایی نرسیده بود، این پرسش مطرح است که ابن هیثم به کدام نقاشی ها اشاره می کند؟ اهمیت گزارش ابن هیثم، افزون بر آن که آگاهی ها از تاریخ نقاشی را گسترش می دهد، می تواند روایت چگونگی شکل گیری نقاشی در عصر رنسانس را نیز بپرورانَد. پژوهش در پی آن است که با استناد به گزارش های تاریخی و سنجش آن با کاوش های باستان شناسی در سده بیستم، نقاشی های روایت شده در المناظر را شناسایی کند. از نظر تاریخی، سخنان فارابی و مسعودی درباره نقاشی هایی مطرود در سده های آغاز مسیحیت، مهم ترین سرنخ های شناسایی آن نقاشی هاست. هم چنین، اقامت طولانی ابن هیثم در مصر از یک سو، و کشف و شناسایی نقاشی های مومی در نواحی صَعید (فیوم) از سوی دیگر، زمینه سنجش گزارش المناظر را فراهم می سازد. پژوهش با روش تحلیل تاریخی و تطبیق ویژگی های تکنیکی نقاشی با گزارش ابن هیثم، درپیِ شناخت همبستگی میان آن ها است. بنابراین، در نبود هرگونه آگاهی تاریخی از دیگر سنت های بازنمایی، می توان گفت نقاشی های مومی مصر، در چارچوب همان سنت بازنمایی پدید آمده بود که ابن هیثم در المناظر از آن سخن می گوید.
گاه نگاری و گونه شناسی کاغذدیواری تا سده ۱۹ میلادی و مواجهه درباریان عصر قاجار با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۵
36 - 57
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کاغذدیواری، یکی از قدیمی ترین و در عین حال پرکاربردترین آرایه های معماری داخلی در جهان که از گذشته تاکنون تحولات زیادی را طی کرده و علاوه بر تکامل شیوه ساخت و اجرا و ابداع و نیز پیچیده و مبهم بودن تحولات مرتبط با این آرایه، منابع سیر تکامل و شیوه های تولید آن هم محدود و پراکنده بوده است. در عین حال چگونگی ورود کاغذدیواری به ایران، پیشگامان کاغذدیواری در ایران و سلیقه آن ها در انتخاب انواع کاغذدیواری نیز تا حد زیادی مغفول مانده است. سؤال پژوهش حاضر این است که پیشگامان کاغذدیواری در جهان و ایران کدامند؟ و مواجهه درباریان عصر قاجار با فن آوری کاغذدیواری چگونه بوده است؟روش پژوهش: پژوهش حاضر مبتنی بر شیوه توصیفی- تحلیلی تدوین شده و گردآوری داده های آن به روش میدانی، کتابخانه ای و از منابع اینترنتی است.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد با وجود نظرات متفاوت پژوهشگران، فرانسوی ها در اواسط سده ۱۵ میلادی پیشگام استفاده از کاغذدیواری به معنای امروزی بودند. تنوع در طرح، رنگ، اجرا و نصب توانست این محصول را از کالایی بی ارزش به کالایی تبدیل کند که نشانی از اشرافی گری و تجمل گرایی است و از این رو در خانه شاهان، درباریان و تجار در اروپا و ایران دوره قاجار استفاده شد. ناصرالدین شاه به عنوان نخستین مخاطب این محصول در ایران بود. پس از وی، درباریان قاجار، برای برآوردن حس نوگرایی و همگام شدن با سلیقه جهانی، از کاغذدیواری های وارداتی استفاده کردند. از دیگر نتایج پژوهش، گستردگی طرح، نقش، تکنیک و فضای مورد استفاده برای کاغذدیواری در خانه وثیق انصاری است که این مجموعه را به گنجینه کاغذدیواری دوره قاجار بدل کرده است.نتیجه گیری: دو کشور چین (به خاطر اختراع کاغذ و استفاده های متنوع از آن) و فرانسه (به دلیل اختراعات و پیشرفت در تولید کاغذ دیواری تا سده ۱۹ میلادی)، را می توان ازجمله بنیان گذاران کاغذ دیواری برشمرد. با توجه به همزمانی عصر ناصری با محبوبیت کاغذ دیواری در دوره ویکتوریا می توان گفت کاربرد کاغذ دیواری در ایران توسط دربار قاجار، انعکاس دهنده سلیقه جهانی و شرایط سیاسی- اجتماعی این دوره است.
وجوه تاثیرگذار فناوری نوین در شکل گیری نمای ساختمان های آیکونیک معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
65-48
حوزههای تخصصی:
اهداف: فناوری در تمامی مراحل فرآیند معماری، به صور مختلف حضور دارد. آنچه یک اثر معمارانه را شاخص می نماید، وجود خصیصه ها و مفاهیم متعالی تر در ساختار آن است. فناوری در آفرینش این نوع معماری حضوری متفاوت داشته و در این حالت، جنبه نمادین یافته است. در این روند بروز اثر، نمای ساختمان به عنوان بیرونی ترین عنصر قابل درک که عموما وظیفه انتقال مفاهیم نمادین اثر را دارند، نقش پررنگی در تاثیرپذیری فناوری های نوین دوره خود دارند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و شناسایی وجوه اثرگذار فناوری بر شکل گیری نمای ساختمان های آیکونیک معاصر می باشد. ابزار و روش ها: پژوهش انجام شده به صورت ترکیبی است. از طریق روش های توصیفی-تحلیلی و تاریخی، همزمان نقش نشانه و اثرگذاری آن بر معماری آیکونیک و همچنین، وجوه تاثیرات فناوری نوین بر معماری با مبنا قرار دادن اصول ویتروویوسی بررسی گردیده و در ادامه، عوامل اثر گذار بر استفاده فناوری نوین در شکل گیری نمای ساختمان های آیکونیک معاصر، تحلیل و در انتها، داده های به دست آمده با روش کمی مورد سنجش واقع شده است. یافته ها: مطابق آزمون انجام شده بر فرضیه، متغیر فناوری تاثیر معناداری بر شکل گیری نمای شاخص ساختمان های آیکونیک داشته و این بدین معناست که با افزایش میزان حضور فناوری روز، بر میزان تحقق شکل گیری نمای شاخص، افزوده خواهد شد. نتیجه گیری: فناوری فرآیندی رو به رشد بوده که امروزه با تمامی ساختارهای زندگی بشر تعامل پیوسته دارد. آن چه که در دوران معاصر به فراموشی سپرده شده، لزوم تطابق روند طراحی و ساخت محیط مصنوع با موضوع پویایی موجود در ذات فناوری است.
تطبیق ساختار بصری نگاره اصحاب کهف مکتب قزوین(سده 10ه.ق) با معیارهای تفسیر زیبایی شناسانه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون دیدگاه های متفاوتی از معیارهای اعتبار تفسیر زیبایی شناسی اثر هنری توسط نظریه پردازان علم هرمنوتیک ارائه شده است. از دیدگاه گادامر، معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی نشان دهنده آگاهی ذهنی از هنر و ویژگی دیالوگی بودن آن است که این دیدگاه نشان می دهد که درک اثر هنری مستلزم درگیری پدیدارشناختی با موضوعات هنری است. در این مقاله نگاره اصحاب کهف ازآنجاکه مرتبط با افق فرهنگی و معنایی مشترکی بین ملل مختلف است، به عنوان نمونه اثر هنری برای تحلیل انتخاب شده است. هدف این نوشتار مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف در تطبیق با معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی دیدگاه گادامر است.پرسش پژوهش این است که باتوجه به معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی از دیدگاه گادامر، چگونه می توان بر اساس بُعد تفسیری هرمنوتیک، ساختار بصری نگاره اصحاب کهف را تبیین کرد؟ این نوشتار با استفاده از روش پژوهش تطبیقی با رویکرد تحلیلی، تاریخی به مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف در تطبیق با آرای گادامر به تفسیر هرمنوتیک معنا و تجربه زیبایی شناسی در این نگاره پرداخته است. به این ترتیب، مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف از دیدگاه هرمنوتیک گادامر نشان داد که موضوع این نگاره که دربردارنده معنای کل اثر است، همواره ثابت است و در مرحله فهم، نگارگر با ادغام کلیت داستان این اثر هنری از طریق تفسیر برخی از جزئیات آن، در مسیر دیالکتیکی برای دستیابی به درک ساختار معنا و مفاهیم کلی شرکت می کند. از طرفی دیگر، بر اساس معیار اعتبار تفسیر از دیدگاه گادامر، معنای یک اثر، پیشینه و هویت فرهنگی خود را حفظ می کند؛ لذا باید باتوجه به این معیار به فهم اثر هنری پرداخت. بنابراین، ازآنجاکه هنر نگارگری هنری صرفاً شخصی محسوب نمی شود و بافرهنگ و تمدن ایرانی گره خورده است، لذا در انتخاب معیار اعتبار تفسیر باید به این موضوع توجه کرد.
سیر تحول فرمی و کارکردی تذهیب در سه قرآن منسوب به ابن بواب ، یاقوت مستعصمی و شیوه یاقوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
147 - 160
حوزههای تخصصی:
با ظهور دین اسلام، قرآن در میان مسلمان نفوذ یافت و در پی رواج کتابت و نگارش قرآن، تذهیب در کنار خطاطی قرارگرفت. در مکاتب هنری ایران، تذهیب های قرآنی بیشتر در صفحات آغازین، افتتاحیه، سرسوره ها، نشان آیات، نشان خُمس و عُشر دیده می شود. تذهیب های قرآنی در دوره های مختلف تغییرات ظاهری و فرمی داشته اند. این پژوهش به تغییرات ظاهری و فرمی تذهیب های قرآنی در سه قرآن منسوب به ابن بواب و قرآن یاقوت مستعصمی و شیوه یاقوتی می پردازد و به این سوال پاسخ می دهد که روند تحول ظاهری و فرمی تذهیب و نشان ها در این سه قرآن به چه صورت است؟ در این تحقیق از روش پژوهش توصیفی-تطبیقی استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد تذهیب های قرآنی در صفحات آغازین، افتتاحیه و نشان ها در قرآن های دوره سلجوقی، ایلخانی و تیموری همواره در حال تغییر و تحول بوده است. در قرآن ابن بواب صفحات افتتاحیه در داخل جدول نشان داده شده، تمامی سرسوره ها دارای نشان سرسوره با اسلیمی طوماری و تنوع زیاد است. صفحات داخلی فاقد جدول کشی بوده درحالی که در قرآن یاقوت تذهیب صفحات آغازین با نقوش هندسی منظم اجرا شده و در صفحات افتتاحیه، نقش مایه های ختایی به کار رفته است. در رنگ آمیزی زمینه تذهیب صفحات افتتاحیه و آغازین طلایی، مشکی و لاجورد دیده می شود. در قرآن تیموری به شیوه یاقوتی تذهیب صفحات آغازین و افتتاحیه از نقوش هندسی بوده و در صفحات افتتاحیه و آغازین از رنگ آبی لاجوردی استفاده شده است. روند تحولی تذهیب های قرآنی در این سه دوره اکثراً در رنگ، فرم و نقش ظاهر می شود و به مرور، رنگ های سرد، فرم های منسجم و متقارن و نقش مایه های ظریف و دقیق در تذهیب ها نمایان می گردد.
تطبیق تصویر آرایی معراج پیامبر (ص) در دیوارنگاره های بقاع گیلان و نسخه خمسه نظامی بر مبنای نظریه بیش متنیت ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
193 - 216
حوزههای تخصصی:
در تاریخ هنر اسلامی، هنرمندان همواره مضامین دینی، عرفانی و ادبی را دست مایه خلق آثار ارزشمند خود قرار داده اند. مصورسازی واقعه شگفت انگیز معراج پیامبر (ص) از جمله این موضوعات است. آثار موجود با موضوع معراج باتوجه به ویژگی های سبکی مختلف و به تأثیر از شرایط فکری زمانه، از نظر شیوه و اجرای کار شباهت ها و تفاوت هایی دارد. نگاره های معراج پیامبر (ص)، در خمسه نظامی دوره صفوی و چهار دیوارنگاره بقاع گیلان دوره قاجار، از جمله این آثار بوده است. شناخت عمیق از نگاره های معراج و کشف روابط میان عناصر دو متن تصویری و دامنه تأثیرات نگاره معراج خمسه نظامی بر دیوارنگاره های بقاع گیلان از اهداف اصلی این پژوهش است. این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش هاست: 1- نگاره های معراج در خمسه نظامی اثر سلطان محمد و دیوارنگاره های بقاع گیلان، از لحاظ عناصر تصویری و ساختاری چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟ 2- از دیدگاه بیش متنیت ژرار ژنت، نگاره معراج خمسه نظامی تا چه اندازه در دیوارنگاره های بقاع گیلان تأثیرگذار بوده است؟ این پژوهش با رویکرد نظریه بیش متنیت ژرار ژنت، دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده، روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای انجام شده و تجزیه وتحلیل به صورت کیفی است. از نتایج این پژوهش چنین بر می آید، هنرمند نقاش بقاع ضمن برگرفتگی و تأثیرپذیری ویژگی های تصویری، مفاهیم و مضامین برخی جریانات هنری گذشته یا همزمان و موازی توانسته ترکیبی بدیع از یک سبک ممتاز مردمی را پدید آورد. همچنین، در معراج سلطان محمد و دیوارنگاره ها، با وجود آنکه هر دو نگاره از لحاظ موضوع و محتوا دارای معنایی مشابه بوده، اما کاربست عناصر تصویری و تمهیدات تجسمی با توجه به زمینه و بستر ایجادشده، یکسان و یک شکل نیست و هر دو اثر تصویری، شیوه متفاوتی از روایت و کیفیت هنری را نشان می دهد.
چهره ژانوسی استعاره تئاتر در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا وگی دبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
49 - 65
حوزههای تخصصی:
استعاره تئاتر یکی از پرکاربردترین و تأثیرگذارترین استعاره ها در حوزه های گوناگون دانش بوده است. همچنین این استعاره در حوزه تئاتر در تبیین کردوکارهایی که در فضای بینابینی امر روزمره و امر تئاتری حیات دوزیستی یافته اند، نقش مهمی بازی کرده و واسطه ای میان تئاتر رسمی و تجربه گرایی های شبه تئاتری سده بیستمی بوده است. این استعاره، به ویژه، در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا و عضو اصلی این جریان، گی دبور، حضور چشم گیری داشته و دلالت های مفهومی پیچیده ای یافته است. بر این اساس، در این مقاله سیمای این استعاره و کارکردهای آن در تجربه گرایی ها و نظریه ورزی های این جریان توصیف و تحلیل شده است. موضع اصلی این جریان، در امتداد سنت فلسفی مارکسیستی، در مقابل نظام سرمایه داری و نقد این نظام بر پایه رمزگشایی از روال ها و تأثیرات آن در چارچوب مفهوم «نمایش» صورت بندی شد. این جریان بیانیه هایی را در ضدیت با شیوه های نمایشی سرمایه داری و کردوکارهای تجربه ورزانه ای را به عنوان بدیلی بر این شیوه ها عرضه کرد. استعاره تئاتر در نظریه و عمل موقعیت گرایی وضعیت معمایی را شکل داده است. هرچند موقعیت گرایان تئاتر را به دلیل قرابت آن با نمایش در خدمت به منافع سرمایه داری محکوم کرده اند، تئاتر از نظر آن ها هنری حاشیه ای نیست، بلکه زمینه ای است که در آن عمل و نظریه خود را پیکره بندی کردند. تئاتر از منظر موقعیت گرایان به شکل مشروطی، هم سرچشمه آزادی و تحقق و هم در شکل کنونی آن، منبع دروغ و توهم بود. استعاره تئاتر در اندیشه و عمل موقعیت گرایان و گی دبور با چهره ای دوگانه ظاهر می شود که هم بر کارکرد اجتماعی مخرب نمایش دلالت دارد و هم واجد ظرفیت های درونی برای مقاومت در برابر نظام سرمایه داری است. این استعاره در سطحی دیگر بر تکنیک موقعیت گرایانه دخل و تصرف اشاره دارد که از خود تئاتر بر ضد تئاتر بهره گرفته و می خواهد با تغییر تئاتر، آن را به ساخت «موقعیت» در زندگی روزمره (نوعی تئاتر عاری از تئاتر) تبدیل کند.
بررسی دگرگونی های نمایشی در نسخ خطی تعزیه نامه دوره ناصری و تأثیر آن بر تحوّل شبیه زینب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
67 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، یافتن دستاوردهای نمایشی حاصل از پیشرفت های ادبی در تحوّل و دگرگونی شبیه زینب در نسخ خطی دوره ناصری با توجه به شرایط اجتماعی/فرهنگی و سیاسی آن دوره است. گسترش روایت ها و داستان های نمایشی در هرکدام از این شبیه نامه ها، راه را برای تحوّل شبیه زینب به سمت شبیهی پویا باز می کند و درنتیجه مضمون های متنوع تری بروز می یابند. افزایش رخدادها و داستانک ها، باعثِ طرحِ مضامینِ متنوع برای شبیه زینب شده است و روی کردِ متفاوتِ شبیه زینب را برای مخاطب آشکار می سازد. عملکردهای متفاوت شبیه زینب، سیر تحول و دگرگونی این شبیه/ شخصیت را آشکار می کند. همچنین متناسب با ایستایی (ثابت و بدون تغییر) و پویایی، کارکرد و حرکت شبیه زینب به عنوان عامل اصلی شکل دادن داستان و وقایع، در تبیین شبیه/شخصیت زینب مؤثر است. دگرگونی های نمایشی در نسخ خطی تعزیه نامه دوره ناصری در راستای تحوّلات ادبی «افزایش مضامین» رخ داد و سبب بروز جنبه های نمایشی شبیه زینب در نسخ مربوطه شده است. اسناد و شبیه نامه های به جامانده از دوران ناصری، مهم ترین منابع موثق در رفع ابهام ها و کشف نکته های مورد ادعا است. سؤال اصلی این مقاله به چگونگی سیر تنوع و تطور شبیه زینب در نسخ خطی دوره ناصری معطوف می شود. همچنین فرضیه اصلی به سیر تنوع و تطور شبیه زینب با بررسی عملکرد وی در نسخ خطی دوره ناصری بر اساس شرایط اجتماعی/سیاسی و فرهنگی و همین طور نهادینه کردن جایگاه والای شبیه زینب به عنوان زن در اذهان عموم، برخلاف عرف جامعه آن زمان، شبیه زینب را از شبیهی بی هویّت به سوی شبیهی با نگرش منحصربه فرد معرفی می کند. داده های این تحقیق به روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نسخ خطی تعزیه نامه به جامانده از دوران ناصری، تجزیه وتحلیل خواهد گردید. محدوده زمانی پژوهش به دوران ناصری «ناصرالدین شاه قاجار» و محدوده مکانی پژوهش مربوط به نسخ خطی تعزیه نامه تکیه دولت «تهران» مربوط است.
تحلیل گفتمان متون منضم به طرح های برگزیده جایزه معمار(پروژه های مسکونی-آپارتمانی 1380-1397) براساس مدل ساختار مسائل طراحی لاوسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
13 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این نوشتار مؤید آن بوده که متون کلامی (به همراه تصاویر و ترسیم ها) در معرفی محصولات طراحی ازجمله در معرفی کارهای برگزیده مسابقات معماری به خدمت گرفته می شوند. این متون کلامی در ذهن مخاطبین تصوری توأمان از مسئله و راه حل طراحی ایجاد می کنند. لذا، پژوهش پیشِ رو به دنبال پاسخ دادن به این سؤال است که متون منضم به کارهای برگزیده مسابقات طراحی معماری نظیر جایزه معمار، چه ذهنیت یا گفتمانی از ساختار مسئله (و طبیعتاً راه حل آن) برای مخاطبین خود ایجاد می کنند؟هدف پژوهش: این پژوهش به دنبال تحلیل گفتمان متون منضم به طرح های برگزیده جایزه معمار براساس مدل پیشنهادی لاوسون درخصوص ساختار مسائل طراحی است.روش پژوهش: این پژوهش از تحلیل محتوای (کمّی و کیفی) برای ارزیابی متون معرفی طرح های مسکونی-آپارتمانی برگزیده جایزه معمار طی سال های 1380 تا 1397 استفاده کرده است. برای این منظور، متون معرفی کننده 25 پروژه برگزیده در رده مذکور کدگذاری و تحلیل شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید آن است که متون پروژه های مذکور از یک سو به برجسته نمودن طراح، محدودیت های درونی و کارکردهای شکلی و ازسوی دیگر، به حاشیه راندن سایر مؤلفه های مسئله می پردازد. به کلام دیگر، گفتمان متون پروژه های مذکور بر نگاه تک عاملی، فردی و فرمی به مقوله طراحی مسکن و سکونت تأکید دارد و از نگاه مشارکتی، مجموعه ای و بنیادی فاصله می گیرد. در نگاه دیگر می توان گفت این گفتمان بر آزادی عمل طراح تأکید دارد.
بررسی تطبیقی ساختار و گونه شناسی تندیس های عَلم دوران صفوی، قاجار و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
41 - 55
حوزههای تخصصی:
به جز مفاهیم بنیادین و نمادین عَلم، موضوع سیر تکامل ساختار آن از تعداد تیغه ها و تندیس ها تا هنرهای سنتی بکار رفته، از موضوعات کم تر پرداخته شده است. آفرینش نوع خاصی از آثار دست ساز با پشتوانه اعتقادی که بیشتر آن را تندیس ها تشکیل می دهند، در محدوده یک کشور استثنایی است. هدف، تعیین سیر تکامل عَلم در ایران، بررسی نوع و شکل تندیس ها و مفاهیم نمادین آن ها در دوران صفوی، قاجار و معاصر است. پرسش هایی که پژوهش حاضر تلاش دارد به آن ها پاسخ دهد عبارت اند از: 1. ساختار عَلم، نوع تندیس ها و مفاهیم نمادین آن ها در دوران صفوی، قاجار و معاصر شامل چه مواردی است؟ 2. مبنای گونه شناسی تندیس ها در ادوار یادشده بر چه اساسی استوار است و چه جزئیاتی را شامل می شود؟ روش تحقیق، توصیفی –تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که با بررسی بیش از 200 عَلم و تندیس مرتبط با آن به سرانجام رسید. از این تعداد، 30، 60 و 110 نمونه به ترتیب به دوران صفوی، قاجار و معاصر تعلق دارد. نتایج اثبات کرد ساختار عَلم در دوره صفویه تک تیغه و بدنه بادامی شکل است و تنها تندیس آن سر اژدهاست که ریشه در فرهنگ های شرقی دارد. در عهد قاجار، عَلم سه و پنج تیغه و تندیس طاووس، کبوتر، مرغ رُخ و شیر به آن افزوده شد که پرندگان، اغلب دُم افراشته دارند. در عصر معاصر، به ویژه در چهار دهه اخیر ساختار عَلم عریض تر شده و در ساختار آن از تندیس حیوانات چهارپا چرنده نیز استفاده می شود. گونه شناسی تندیس ها نیز بر مبنای هنرهای سنتی و فنون بکار رفته در ساخت آن ها و نیز کالبد ظاهری، اجزاء تشکیل دهنده پیکره و تزئینات استوار است.
ارائه الگوی روش شناسانه مطالعات علوم رفتاری در شهر؛ فرا روش مطالعات داخلی 1390 تا 1402(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه علوم رفتاری، فقدان الگوی روش شناسی، شامل شیوه گردآوری و تحلیل، روش، رویکرد، راهبرد، هدف و پارادایم پژوهش، منجر به تعدد رهیافت های پژوهش شده است و همین امر سبب بروز ناهماهنگی میان اجزای مختلف پژوهش و عدم تحقق اهداف بوده است. پژوهش حاضر به دنبال دستیابی به چارچوب روشی مناسبی جهت افزایش کارایی پژوهش ها در این حوزه است. این مطالعه به صورت نظام مند با رویکرد فرا روش در دوره سال های (1402-1390)، به بررسی ملاحظات روش شناسی در حوزه علوم رفتاری پرداخته است. در این بررسی70 مقاله مرتبط از پایگاه های علمی داخلی استخراج و پس از حذف مقالات نامرتبط، 30 مقاله تحلیل شد. بررسی ها نشان داد، مطالعات فوق غالباً از نظر ساختاری تناسبی نداشته و از نظر محتوایی تنها به بررسی یک یا دو مورد از رفتارها پرداخته است. مطالعات اغلب از نوع کاربردی بوده و به پژوهش های توسعه ای و بنیادی کمتر توجه شده است. در این پژوهش، الگویی مبتنی بر چارچوب و نوع سوال پژوهش معرفی شده است. این الگو با توجه به هدف و نوع سوال تحقیق، مسیر پژوهش را از نظر روش انجام آن، روشن می کند.
بررسی میزان آسیب پذیری و تاب آوری شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
24 - 37
حوزههای تخصصی:
پدیده فرونشست سطح زمین ناشی از عوامل طبیعی و فعالیت های انسانی در نقاط مختلف دنیا و در طی سال های اخیر در کشور به خصوص در اصفهان به علت برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی، خشکسالی و عوامل دیگر پدیدار و سبب آسیب های جدی به زمین های کشاورزی، ساختمان های مسکونی، جاده ها و دیگر سازندها و بروز خسارت های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی شده است. تحلیل آسیب پذیری و تاب آوری شهری ناشی از این فرونشست زمین در اصفهان به عنوان ابزاری در راستای پیشگیری از زایش فاجعه مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا به پرسش اینکه شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین چه مقدار آسیب پذیر است؟ پاسخ دهد. هدف این پژوهش بررسی نقش تاب آوری شهری بر میزان آسیب پذیری شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین باشد. در این مطالعه ابتدا با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری نرخ و دامنه فرونشست به عنوان فاکتور عامل در تولید خطر به تحلیلگر سیستم در محیط GIS وارد شد سپس با کمک تحلیل های کیفی به بررسی شاخص های تاب آوری شهری بر روی شهر اصفهان پرداخته شد. نتایج بیانگر این است که نواحی از شمال شهر و قسمت هایی به صورت نواری به علت نزدیکی به عوامل خطرزا مانند گسل، مسیل، قنات های قدیمی، منابع ذخیره سوخت، لوله انتقال نفت به این مخازن و تغییر مداوم مسیر رود روی آنها هم موجب افزایش آسیب پذیری است. همچنین نشان می دهد که اکثر ساخت وسازهای موجود در منطقه غیراصولی و غیرمتناسب با شرایط مخاطره آمیز است.
تحلیل تطبیقی شاخص های توسعه یافتگی کلانشهرها با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
63 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل شاخص های توسعه یافتگی چهار کلانشهر (تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز) انجام شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. در این تحقیق، شاخص های اجتماعی و اقتصادی و ۲۱ زیرشاخه از آن ها با استفاده از مدل AHP وزن دهی شده و با مدل تاپسیس، رتبه بندی توسعه پایدار کلانشهرها انجام شده است. نتایج نشان می دهند که از نظر شاخص های اجتماعی، مشهد رتبه اول و شیراز رتبه دوم را کسب کرده اند، در حالی که تبریز و اصفهان به ترتیب در رتبه های سوم و چهارم قرار دارند. در شاخص اقتصادی، مشهد در رتبه اول و تبریز در رتبه چهارم قرار دارند. در نهایت، از ترکیب شاخص های اجتماعی و اقتصادی، مشهد در رتبه اول و اصفهان در رتبه چهارم قرار دارد و شیراز و تبریز به ترتیب در رتبه های دوم و سوم قرار گرفته اند.
تبیین نسبت و هم سویی هنر پاپ و پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 109
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین شاخصه های هنر پاپ رویکرد انتقادی آن نسبت به زیبایی شناسی ایدئالیستی است؛ علاوه بر این برخی نشانه ها حاکی از آن اند که می توان بین این جریان هنری و مکتب فلسفی پراگماتیسم قایل به نسبت هایی بود. با توجه به اینکه پراگماتیسم به دنبال پیامد های عملی امور است و معیار ارزیابی را وابسته به نتایج می داند، به نظر می رسد که بتوان آن را با خصوصیت های کارکردی هنر پاپ درنسبت دانست. پژوهش حاضر در هدف به دنبال شناخت و تحلیل نسبت های میان هنر پاپ و پراگماتیسم است؛ بر این اساس داده های ضروری به روش اسنادی گردآوری شده اند که در نهایت بعد از توصیف به روش کیفی مورد تحلیل قرار می گیرند. تلاش شده است تا در تحلیل داده ها، میان شاخصه های پراگماتیسم و هنر پاپ مطابقت صورت گیرد. براساس نتایج می توان چنین اذعان داشت که هنر پاپ به عنوان یکی از مهمترین جریان های هنری نیمه دوم سده بیستم علاوه بر مبانی نظری، از سیر ایده پردازی و انتخاب موضوع تا نوع متریال و کیفیات فرمی و اجرایی آثار در نسبتی مشخص با اندیشه پراگماتیستی است. نکته ی دیگر اینکه با توجه به نظریه ی هنر پراگماتیستی و تاثیرپذیری هنر پاپ از آن، همزمان نقد هنر هم از نقد ارزشی و داورانه گذر کرده و رویه ای نسبیت گرا و توصیفی اتخاذ می کند.
مفهوم شهر هوشمند: مرور نظام مند تعاریف شهر هوشمند با استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
29 - 53
حوزههای تخصصی:
تاکنون تلاش های گوناگونی برای روشن ساختن مفهوم «شهر هوشمند» شده است اما روشن ساختن مسائل مفهومی آن با استفاده از روشی نظام مند یک ضرورت است. در این تحقیق، پرسش از مفهوم شهر هوشمند، پرسشی ست نظری از چیستی این مفهوم در تعاریف ارائه شده در ادبیات نظری برای واضح سازی این مفهوم با استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز. بدین ترتیب با استفاده از روش تحلیل محتوای جهت دار، بر پایه عناصر ساختاری ارائه شده در روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز (پیش آیندها، ویژگی ها و پس آیندهای مفهوم)، کدگذاری داده ها و شناسایی مقوله ها در محتوای 99 تعریف شهر هوشمند انجام شده است. شناسایی پیش آیندهای مفهوم در تعاریف، مبین آن است که اگرچه مفهوم شهر هوشمند به شدت تحت تأثیر فضای مه آلود و پرهیاهوی بازار فنّاوری است ولیکن اکنون از مسیرهای تعیین شده توسط شرکت های عرضه کننده فنّاوری کمتر سخن گفته می شود و بیشتر بر زمینه و چشم انداز در توسعه این مفهوم تأکید می شود. وجه مشخصه اکثر تعاریف، تمایل به مشخص کردن ویژگی های عام عملکردی (اقتصاد، مردم، حکمروایی و ...) هوشمند برای شهر است و عینیّت یافتن ویژگی های ساختاری و عملکردی شهر هوشمند، عمدتاً با سه نتیجه – کیفیت زندگی، پایداری و بهینه سازی فرایندها - مرتبط دانسته شده است. تکامل مفهوم شهر هوشمند، تابع هم آفرینی فنّاوری طی فرایند مشارکت همدلانه شهروندان است تا نقش شهروندان از «سوژه های داده» متخصصان فنّی به عاملیتی توانمند در هوشمند کردن شهرها ارتقاء یابد.
مطالعه تغییرات مفهوم مسکن متناسب با سبک نوین زندگی شهری با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «مسکن» بعنوان یکی از مهم ترین بناهای استقراریافته در شهر از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ بالواقع مسکن علاوه بر پوشش سطح گسترده تری در بین سایر کاربری های شهری، دربرگیرنده ی بیشترین ساعات سپری شده ی عمر افراد است. این همه در حالی است که از دیرباز، «خانه» برای ایرانیان با ارزش های سنتی و فرهنگی اصیلی مأنوس بوده و برای هر فرد از جایگاه مقدسی، برخوردار بوده است. درعین حال، توسعه مسکن نوین کشور، تحت تأثیر سبک معماری غربی، ترجیحات و سلیقه و به تبع آن، نیازهای معاصر افراد، دارای تغییر مفهومی محسوسی بوده است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با پارادایم کیفی و رویکرد واقع گرایی اسلامی انجام شده است، دارای فرآیندی استقرایی است که عوامل چندگانه ی موثر بر تاثیر و تناسب توسعه مسکن و سبک نوین زندگی شهری را تبیین خواهد نمود. بدین ترتیب، از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته در سطح متخصصین، سعی دارد تا تغییرات مفهوم مسکن متناسب با سبک نوین زندگی شهری و با ملاحظه ی رویکرد اسلامی را مطالعه نماید. یافته ها که حول سه سوال کلیدی اصلی تنظیم شده است، نشان می دهند که مفهوم مسکن امروزی بیش از آنکه تحت تاثیر تناسب خود با محتوای سبک نوین زندگی شهری، سمت و سو یابد، تحت هدایت عوامل اقتصادی، دیدگاه سودگرا و منفعت های فردی و مصلحت اندیشی مالی افراد، است. نتیجه چنین روندی، ساخت خانه هایی با فاصله محسوس محتوایی، نسبت به مفهوم سنتی خانه خواهد بود که بسیاری از مفاهیم توسعه مسکن اسلامی را نیز در بر نمی گیرد. هرچند بنظر می رسد که پایبندی به برخی ارزش ها و باورهای اصیل جامعه نظیر محرمیت، پرهیز از اشرافیت و رعایت حال همسایه، در هر صورت، در ترجیحات افراد و در انتخاب خانه، نقش دارد و افراد سعی دارند با توازن میان توان مالی خود و چنین ویژگی هایی در خانه ی انتخابی، ترجیحات خود را بهینه سازند. در نهایت، مفهوم «خانه» امروزی، برساخته ای اجتماعی است که نشان از هویت فرد امروزی، توان مالی وی و ارزش های فرهنگی حاکم بر جامعه دارد. این مفهوم، به فراخور توانمندی اقتصادی وی در کنار ضوابط مدون توسعه مسکن شهری، می تواند دربرگیرنده ی ارزش های اصیل تر و مناسب تری از مفهوم «خانه» در محتوای یک شهر ایرانی- اسلامی، باشد.
شکل گیری مدارس نوین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۶)
89 - 126
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی همواره تحت تأثیر تحولات فرهنگی، اجتماعی و تکنولوژیکی دستخوش تغییرات شده اند. این تغییرات، به ویژه در معماری مدارس، متناسب با شرایط فرهنگی، نیازهای آموزشی و تأثیرات خارجی شکل گرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی- تاریخی است که ترکیبی از تحلیل اسناد و مدارک تاریخی به بررسی سیر تحول معماری مدارس نوین در ایران طی دوره های قاجار و پهلوی اول و دوم (۱۲۵۰ تا ۱۳۲۰ شمسی) می پردازد. روش پژوهش بر پایه مطالعات اسنادی - کتابخانه ای، بررسی تطبیقی و بازدیدهای میدانی استوار بوده و تحلیل داده ها به صورت کیفی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که معماری مدارس از اواخر قاجار، تحت تأثیر ورود نهادهای خارجی، میسیونرها و اندیشه های مدرن غربی دگرگون شده است. این تأثیرات در سازمان دهی فضاها، نحوه طراحی ساختمان ها، تغییر در شیوه استقرار کلاس ها و استفاده از مصالح مدرن مشهود است. مدارس از ساختار سنتی درون گرا فاصله گرفته و به سمت برون گرایی و الگوهای فضایی اروپایی سوق یافته اند. از مهم ترین تغییرات کالبدی می توان به تحولات در دستگاه ورودی، حیاط مدارس، افزایش تعداد کلاس ها، تغییر در ابعاد و تناسبات فضاهای آموزشی و ارتقای کیفیت نورگیری اشاره کرد همچنین، تلفیق سبک های معماری سنتی و اروپایی منجر به شکل گیری بناهایی با سبک التقاطی شد که در آن ها، علاوه بر حفظ برخی عناصر بومی، از شیوه های مدرن ساخت، فناوری های جدید و روش های بهینه سازی فضا بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که معماری مدارس نوین در ایران بازتابی از تغییرات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی بوده و تحت تأثیر سیاست های کلان کشور در دوران قاجار و پهلوی بوده است. این پژوهش می تواند زمینه ای برای مطالعات تکمیلی در حوزه معماری فضاهای آموزشی نوین، بررسی تأثیرات سبک های وارداتی و تطبیق آن با نیازهای آموزشی معاصر فراهم نماید
شناسایی گونه بنای ازمیان رفته در میراث معماری بندر بوشهر مبتنی بر تصاویر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
5 - 26
حوزههای تخصصی:
بررسی تصاویر تاریخی نشان دهنده بناهایی ازمیان رفته است که با گونه های غالب شناسایی شده ابنیه تاریخی این بندر، تفاوت چشمگیری دارد. این پژوهش با هدف ایجاد روشی نوین مبتنی بر اسناد مصوّر برای شناخت بناهای ازمیان رفته انجام پذیرفته است. روش تحقیق این پژوهش آمیخته بوده و در سه مقیاس خرد، میانی، و کلان به شناسایی و تحلیل آن ها پرداخته است. داده های این پژوهش، تصاویر تاریخی بوده است که در ابتدا به شیوه کیفی مورد تحلیل قرار گرفتند، سپس روش تحلیل کمّی در مقیاس خرد به وسیله تحلیل خوشه بندی K انجام شد. داده های استخراج شده از تحلیل کمّی و تحلیل تصاویر در مقیاس میانی باهم تطبیق داده شد و در سطح کلان توسط تحلیل تابع تراکم کرنل به همراه تحلیل لکه های داغ انجام شد. یافته های پژوهش، این بناها را به عنوان یک گونه معماری غالب در چند روستا در شبه جزیره بوشهر و به صورت یک نوع ساختمان پراکنده درون حصار تاریخی بندر بوشهر ارائه داده است. مشخصات این گونه در مقیاس خرد عبارت اند از: بدنه با مصالح سنگی، سقف عمدتاً شیب دار با ورودی در ضلع طولی بنا؛ در مقیاس میانی، پلان در دو نسبت طول به عرض ۴۲۷/۰ و ۹۱۲/۰ ظهور پیدا کرده، غالباً دارای کشیدگی شرقی غربی بوده و شکل گیری آن ها به سه صورت منفرد، دوتایی و سه تایی یا بیشتر مشاهده شده است. در مقیاس کلان، هر زمین محصور به صورت شبکه شطرنجی سازمان دهی شده و مجموعه هایی را شکل داده اند.