فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
5 - 21
حوزههای تخصصی:
بقعه سهل بن علی مزار _مدرسه ای است که در جنوب غربی استان مرکزی در شهر آستانه واقع شده است. براساس شواهد تاریخی هسته اصلی این بنا پیش از دوران صفویه بنیاد نهاده شده و دارای تزئینات مختلف از جمله کتیبه نگاری، دیوارنگاری، نقاشی پشت شیشه و... است که در این میان دیوارنگاره ها هم به دلیل وسعت بسیار و هم به دلیل نقوش جانوری فراوان، آن هم در مکانی مذهبی قابل توجه هستند. به همین منظور این پژوهش پس از بررسی ویژگی های کیفی و همچنین تعیین تاریخ دیوارنگاره ها، با هدف بررسی علل استفاده از نقوش جانوری در مکانی مذهبی، در صدد پاسخ گویی به این سوال است که به کارگیری نقوش جانوری در بنایی مذهبی بر چه اساس و تحت تاثیر چه شرایطی رخ داده است؟ پژوهش پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است.روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی(عکاسی، گردآوری اطلاعات بومی و...) صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد دیوارنگاره ها تنها جنبه تزئینی نداشته و احتمالا بازتابی از اندیشه عرفانی مسلط بر محیط اجتماعی در زمانه خود است که نگارگر آن تحت تاثیر حضور متصوفه و تسلط خانقاه ها در شهر، سعی در نمادپردازی آیات قرآن با الهام از ادبیات عرفانی و به خصوص مثنوی منطق الطیر عطار داشته است. دیوارنگاره ها هم از نظر سبک و هم با استناد به شواهد تاریخی متعلق به دوران قاجار است و دارای درجات مختلف کیفی از نظر شیوه اجرا هستند. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به یافتن نشانه هایی از دیوارنگاری پنهان شده در زیر گچ اشاره نمود که احتمال وجود نمونه های مشابه دیگری را در بنا افزایش می دهد.
بررسی زیبایی شناسی بازنمایی تصویر خاطره ای در فیلم درخت گلابی بر اساس رویکرد نئوفرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف پی بردن به چگونگی بازنمایی تصاویر خاطرات در فیلم درخت گلابی (1376) داریوش مهرجویی، این تصاویر را با نگاهی زیبایی شناسانه وا می کاود. به منظور بررسی چگونگی به تصویر کشیده شدن خاطرات و چرایی به کارگیری تمهیدات سینمایی به کار گرفته شده، پژوهشگر با رویکردی نئوفرمالیسیتی به تجربیات و عملکرد انسان در یادآوری خاطرات توجه می کند و با جستجو در تجربه های موفق بازنمایی خاطرات در سینمای جهان، که سعی بر تقلید از این تجربیات داشته اند و با استفاده از ابزارهای سینمایی چون فیلمبرداری و تدوین به دنبال همگام سازی فرم و محتوا بوده اند، مطالعه را به سرانجام می رساند. پژوهشگر در انتهای متن با تحلیل تصاویر خاطرات در نمونه ی منتخب و تطابق نتایج بررسی های صورت گرفته بر سینمای جهان، به این نتیجه دست می یابد که داریوش مهرجویی در این فیلم دغدغه ای فرمال برای به تصویر کشیدن خاطرات داشته و در این راه به مانند تجربه های موفق پیشین در سینما کوشیده تا با بهره گیری از نوع شکل گرفتن این تصاویر در ذهن انسان، سکانس های خاطرات فیلم را با به کارگیری امکانات فیلمبرداری و تدوین به تجربه ی حقیقی انسان از یادآوری خاطرات نزدیک سازد که این خود باعث به وجود آمدن فرمی زیبایی شناسانه در تصاویر خاطرات فیلم درخت گلابی (1376) شده است.
مطالعه ویژگی های سینمای پست مدرن ایران بر اساس نظریه نشانه شناسی امبرتو اکو (مطالعه موردی: فیلم «شیرین» ساخته عباس کیارستمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مطالعه سینمای پست مدرن ایران با رویکرد نشانه شناسی امبرتو اکو می پردازد و ویژگی های کلیدی آن را مورد بررسی قرار می دهد. یکی از محورهای اصلی تحقیق بررسی این موضوع است که چگونه می توان ویژگی های سینمای پست مدرن ایران را با استفاده از نظریه نشانه شناسی اکو تحلیل کرد. نشانه شناسی اکو بر دال و مدلول، تفسیر، فرهنگ و مجموعه ای از شاخص ها متمرکز است که در این سینما بارز است. سینمای پست مدرن ایران با روایتی غیرخطی و فراروایتی، بر بستر فرهنگی خاصی شکل گرفته که خود الهام بخش معانی چندلایه ای است. درک این معانی بستگی به آشنایی مخاطب با زمینه های فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی فیلم دارد. بر اساس نظریات اکو، تصاویر در سینما حامل رمزگانی هستند که مخاطب از طریق ادراک و تفسیر فعال می تواند آن ها را رمزگشایی کند. فیلم هایی نظیر شیرین عباس کیارستمی با استفاده از رمزگان بصری و نشانه شناسی پیچیده، مخاطب را در فرایند تولید معنا شریک می کنند. عناصر کلیدی این سینما شامل تکثرگرایی، بریکلاژ، بینامتنیت و فراداستان است. این پژوهش از منظر هدف، نظری - کاربردی و از منظر شیوه انجام، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل آثار سینمای پست مدرن جهان و ایران با تأکید بر فیلم شیرین است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نشانه ها و شاخص ها در فیلم شیرین نه تنها ابزاری برای بیان معانی عمیق تر هستند، بلکه به درک بهتر تجارب زنان در جامعه معاصر ایران نیز کمک می کنند. علاوه بر این، عناصر نشانه شناسی در این فیلم به ایجاد تعاملات معنادار بین تماشاگر و فیلم ساز منجر شده و بستر مناسبی برای طرح پرسش های بنیادین درباره هویت، تجربه های اجتماعی و مناسبات فرهنگی فراهم می آورد. این تعامل به ویژه در زمینه بازتاب مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر، حائز اهمیت است. نتایج نهایی نشان می دهد که سینمای پست مدرن ایران، از طریق ایجاد ساختارهای پیچیده معنایی، نه تنها به ارائه دیدگاه های نوین می پردازد؛ بلکه فضایی برای تأمل فرهنگی و اجتماعی در اختیار مخاطب قرار می دهد.
فهم سازوکارهای سازگاری سکونتی طی در خانه مانی پاندمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
103 -114
حوزههای تخصصی:
هدف: با شیوع پاندمی و افزایش در خانه مانی، تعادل سکونتی پیشین که میان ساکنان و مسکن برقرار بود، دچار اختلال شد. خانه ها که پیش تر تنها در ساعات محدودی از شبانه روز مورد استفاده قرار می گرفتند، اکنون باید پاسخگوی نیازهای متنوع ساکنان به طور 24 ساعته باشند. این وضعیت نواقصی را در سازگاری سکونتی آشکار کرد که پیش از این پنهان بودند. تحقیق کیفی حاضر با هدف تکامل سازگاری سکونتی طی در خانه مانی، به مطالعه تجربه ساکنان در این وضعیت، پرداخته است. روش پژوهش: داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 معمار و متخصص در سه مقطع زمانی پاندمی (ابتدا، اوج و انتهای پاندمی) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و روش تحلیل مضمون در دو مرحله کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته ها: روایی یافته ها نیز با پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی تأیید شد. سازوکارهای سازگاری ساکنان در دو دسته اصلی «جلوگیری از شیوع بیماری» و «تسهیل سکونت طی درخانه مانی» تقسیم شده اند. در دسته اول، «طلب سلسله مراتب فضایی»، « جانمایی و سیرکولاسیون مجدد فضاها» و «افزایش اهمیت فضاهای خدماتی» مطرح شدند. از میان این موارد، «طلب سلسله مراتب فضایی» با کسب61 درصد فراوانی ارجاع در داده های کیفی اولیه و 49 درصد اهمیت نسبی در بازبینی مجدد پس از پاندمی، بیشترین فراوانی و اهمیت را در داده ها داشت. در دسته دوم، سازوکارهای «جایگزینی شهر در خانه»، «انسانی ترشدن مسکن»، «طلب فضاهای باز وسیع (تخلخل)»، «بهره از فناوری»، «حساسیت به جزئیات» و «طلب انعطاف پذیری» برجسته شدند. «طلب انعطاف پذیری» در این دسته با26 درصد فراوانی ارجاع در داده ها بیش از 32 درصد اهمیت نسبی در بازبینی مجدد، بیشترین اهمیت را داشته و پس از آن « طلب فضاهای باز و وسیع» با فراوانی 5/25 درصد در داده ها و کسب حدود 29 درصد اهمیت نسبی، قرار گرفت. نتیجه گیری: روایت حاصل از فرایند مطالعه در دو دسته سلبی و ایجابی ارائه شده است. در سازوکارهای سلبی، شاهد شکل گیری الگویی رفتاری فضایی در خانه ها میان سه مضمون هستیم: ساکنان در ابتدا با ایجاد «سلسله مراتب بهداشتی» و مانع سعی در انسداد ورود اقلام و افراد آلوده دارند و در صورت عدم توفیق با «بهبود جانمایی و سیرکولاسیون» و هدایت و نظافت آلودگی در «خدماتی ها» از شیوع بیماری جلوگیری کرده اند. همچنین در دسته ایجابی«جایگزینی شهر در خانه»، «انسانی ترشدن مسکن» و «حساسیت به جزئیات» در رابطه ای طولی اغلب منجر به «طلب فضاهای باز وسیع (تخلخل)» و«طلب انعطاف پذیری» بیشتر شده اند. تمایل بیشتر به «بهره از فناوری» اغلب به منظور جبران ضعف های خانه در انعطاف پذیری و وسعت، رخ داده است.
واکاوی روابط هندسی پلان مقرنس های آجری دارای تخت در مساجد تاریخی مناطق مرکزی ایران به منظور بازیابی بخش های مفقود مقرنس مسجد جامع ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقرنس ایوان جنوبی مسجد جامع ساوه، در اوایل دهه 70 شمسی، با 8 قطار بازسازی شد. چند قطار باقی مانده از این مقرنس در تصاویر تاریخی، حاکی از آن است که قطارهای بازسازی شده، با ارتفاعی متفاوت از گذشته اجرا شده اند. با توجه به این که هیچ سند تاریخی از چگونگی فرم اولیه این مقرنس وجود ندارد و با درنظر گرفتنِ این که تاکنون پژوهشی به این مقرنس نپرداخته است، شناسایی تعداد قطار و فرم اولیه آن ضرورت دارد. پژوهش هایی که تاکنون به بازیابی بخش های مفقود مقرنس پرداخته اند، تنها، مقرنس های منتسب به دوره سلجوقی، ایلخانی را که فاقد عنصر تخت هستند، مورد بررسی قرار داده اند. هدف اصلی این پژوهش، آن است که به فرم اولیه پلان مقرنس نیم کار ایوان جنوبی مسجد جامع ساوه نزدیک شود و تأثیر هم نشینی عناصر پلان در مقرنس های نمونه را بر بازیابی بخش های مفقود مقرنس نیم کار ایوان جنوبی مسجد جامع ساوه ارزیابی کند. داده اندوزی در بخشی از پژوهش با مطالعات کتابخانه ای و برداشت پلان ها به صورت میدانی از طریق فتوگرامتری برد کوتاه انجام می شود. روش تحلیل در پژوهش پیش رو، کمّی است و تحلیل داده با بهره گیری از هندسه عملیِ نظری و هندسه مسطحه صورت می گیرد. با توجه به ارتفاع دو قطار باقی مانده و نوع قوس نیم کار، مقرنس مذکور، 5 قطاره تشخیص داده شد. گونه شناسی عناصر پرکننده پلان مقرنس های نمونه در قطار ماقبل آخر، هم نشینی های پرتکرار عناصر پلان ها و حدودی که مقرنس کاران برای اضلاع منحنی عناصر به کار می برند، به حصول چهار پلان برای این مقرنس منتهی شد. این تشخیص براساس مقرنس های نمونه صورت گرفت که در نهایت، روشی را برای بررسی های وسیع تر پیشنهاد می کند.
A Machine Learning-Based Framework for Predicting Place Attachment in Senior Housing: Toward Human-Centered and Age-Friendly Environmental Design(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
45 - 64
حوزههای تخصصی:
The psychological bond between elderly residents and their living environment—termed place attachment—plays a critical role in aging-in-place strategies. This study investigates the impact of environmental design characteristics on place attachment and evaluates the predictive capabilities of machine learning in this context. Methods: A cross-sectional survey was conducted among 490 elderly residents in Tehran using a 38-item Likert-scale questionnaire. The study applied three regression-based algorithms—Linear, Polynomial, and Ridge Regression—to model the relationship between 20 environmental design variables and place attachment scores. Results: "Positive Home Experiences" (r = 0.68), "Freedom from Confinement" (r = 0.64), and "Safety Features" (r = 0.53) emerged as the most influential predictors. Ridge Regression achieved the highest prediction accuracy, with an R² value of 0.6792. Conclusion: The findings demonstrate the potential of machine learning to support human-centered design by enabling the early-stage evaluation of housing for the elderly. The proposed predictive framework can inform architecture curricula, computer-aided design (CAD) tools, and age-friendly housing policies.
جایگاه مگامال ها ی تهران در نظامِ مصرف، بازکاوی در مفهوم وانموده و وانمودِ بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
35 - 48
حوزههای تخصصی:
نظام مصرف از طریق ایجاد و به کار گرفتن نظمی از وانموده ها، ابرواقعیت مصرف را در جامعه مصرفی شکل می دهد. مگامال ها از مهمترین ابزارهای تحقق این هدف در نظام مصرف هستند. مسئله پژوهش حاضر، تحلیل جایگاه مگامال های تهران، بر اساس مفهوم وانموده و وانمود در اندیشه های بودریار و بررسی کارکرد آن ها در رابطه با مصرف کنندگان تهرانی است. هدف از این پژوهش، یافتن سازوکار تأثیر مگامال ها، بر افزایش میل مصرف، نزد شهروندان تهرانی است. این پژوهش از نوع تحلیل کمی- کیفی است. داده ها با ارائه پرسشنامه به جامعه آماری این پژوهش که به صورت نمونه گیری تصادفی از بین مردم تهران انتخاب شده اند، جمع آوری و تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که مگامال ها در قالب دو حوزه فضایی و کارکردی، با به کار گرفتن ویژگی های گوناگون متناظر با مفاهیم وانموده بودریار، واقعیت نیاز انسان را دگرگون کرده و با تغییر نگرش مخاطبین و تحریک میل مصرف، آنان را در راستای اهداف نظام مصرف هدایت می کنند.
تدوین راهبردهای طراحی شهری توسعه محله شهری خلاق از منظر کارکردی-فضایی، مورد پژوهی: محله سنگ سیاه، شیراز
حوزههای تخصصی:
نظریه شهر خلاق سعی دارد تا کیفیتی را شرح دهد که تصویر ذهنی یک شهر را برای شهروندان زیباتر نماید. هدف از مطرح نمون مفهوم کیفیت زندگی در این نظریه، اصلاح تکامل توسعه شهری از مفهوم رشد کمّی به توسعه پایدار شهری است. در واقع، خلاقیت شهری به عنوان یک رویکرد راهبردی می تواند بر کیفیت های زیستن در شهر تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف اصلی از این پژوهش ارائه راهبرد جهت تحقق ایده شهر خلاق در محلات شهری و انتخاب استراتژی مطلوب است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه های تحقیق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش را تمام ساکنان محله سنگ سیاه که بر اساس طرح مطالعاتی محله بندی شهر شیراز برابر با 6355 بوده اند و کارشناسان طراحی شهری تشکیل می دهد. در گروه شهروندان با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 363 نفر به صورت تصادفی ساده و در گروه کارشناسان تعداد 30 کارشناس انتخاب شده است. در این نوشتار برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل SWOT و از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی (QSPM) جهت اولویت بندی استراتژی ها بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصل شده از مدل SWOT موقعیت شاخص های شهر خلاق در بعد کارکردی-فضایی در محله مورد مطالعه با توجه به تمامی عوامل به دست آمده، در موقعیت رقابتی قرار دارد. نتایج به دست آمده از QSPM نشان می دهد که از بین پنج استراتژی مهم، استراتژی تقویت فضاهای سبز محلی در جهت افزایش حضورپذیری افراد و تقویت تعاملات اجتماعی میان ساکنین با کسب بالاترین امتیاز به عنوان بهترین راهبرد شناخته می شود.
تسهیل پیاده مداری در محلات از طریق بازطراحی محور اصلی (مطالعه موردی: محله ساغری سازان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات شیوه های حمل ونقل در یک قرن اخیر و ورود خودرو به شهر در کنار مزایای بسیار، پیامدهای نامطلوب فراوانی مانند آلودگی هوا، ترافیک و کاهش ایمنی پیاده را به دنبال داشته است. در نظریات مطرح شده در قرن بیست ویکم، ترویج حرکت پیاده در شهر به عنوان اقتصادی ترین و سالم ترین شیوه حمل ونقل موردتوجه جدی قرار گرفته است و برنامه ریزان را بر آن داشته تا پیاده روی را به عنوان یک شیوه حمل ونقل مطلوب و در عین حال منطبق با اصول توسعه پایدار در اولویت برنامه های توسعه یا بازآفرینی شهرها قرار دهند.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارائه راهبردهایی برای ارتقای کیفیت زندگی ساکنان محله ساغری سازان از طریق بهبود مسیرهای عابر پیاده و ارتقای قابلیت پیاده روی در آن است.
روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی-تحلیلی است. ابتدا یک مدل مفهومی برای پیاده مداری تعریف شده و سپس از تحلیل SWOT برای ارایه راهبردها و از مدل AHP برای اولویت بندی آنها استفاده می شود. در تحلیل و مدل سازی محیطی نیز از نرم افزارهای GIS و Sketch Up به عنوان ابزار کار استفاده شده است.
یافته ها و بحث: در این مقاله محور اصلی محله ساغری سازان شهر رشت، بررسی و پتانسیل های آن برای ایجاد یک محیط با قابلیت پیاده روی پایدار شناسایی شده است. از بطن تحلیل ها مشخص شد، نقطه قوت اصلی این محدوده، دسترسی به خدمات و فضاهای عمومی و نقطه ضعف اساسی آن، عدم وجود زیرساخت لازم و حجم بالای ترافیک است. در پایان با استفاده از تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی، راهبردهای موثر برای محله، اولویت بندی و پیش طرح هایی برای محدوده در قالب سه بعدی ارایه شدند.
نتیجه گیری: بهینه سازی زیرساخت ها و بازطراحی مناسب محورها می تواند محله ساغری سازان را به یک الگوی مطلوب برای حمل ونقل پیاده تبدیل کند که نه تنها می تواند به افزایش کیفیت زندگی ساکنان کمک کند؛ بلکه به عنوان الگویی برای سایر محله ها و شهرها نیز موردتوجه قرار گیرد.
آینده پژوهی برند سازی در شکل گیری شهر خلاق با رویکرد نظریه های داده بنیاد مطالعه موردی شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جذابیت و رقابت پذیری یک شهر بستگی به نحوه مدیریت تصویر آن شهر داشته و استراتژی های برنامه ریزی تصویر شهر برای شهرهایی که به دنبال رشد اقتصادی هستند، به ام ری ضروری بدل گ شته است. کرج کلان شهری در نزدیکی تهران یکی از آن شهرهای پرجاذبه و پرقدمت و پرجمعیت است که به دلیل بی توجهی به هویتی مستقل و تصویر غیرشفاف هم برای ساکنانش و هم برای رهگذران و گردشگران، نیاز به ساخت برند برای خود دارد.
هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر نقش برندسازی در شکل گیری شهر خلاق با رویکرد نظریه های داده بنیاد در شهر کرج است.
روش شناسی: گردآوری داده ها در این پژوهش با استفاده از روش مصاحبه کارشناسان و تحلیل داده های کیفی با کمک نرم افزار مکس کیودا انجام شد. داده ها با کدگذاری ارزیابی شدند که شامل برچسب گذاری و دسته بندی بخش های مختلف داده است. از طریق مقایسه مداوم و تجزیه وتحلیل تکراری، الگوها، مفاهیم و روابط درون داده ها شناسایی شدند.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان داد که کرج با توجه به قدمت تاریخی و جغرافیای طبیعی یکی از شهرهای پرجاذبه در ایران است که می تواند تبدیل به یکی از قطب های گردشگری ایران شود.
نتیجه گیری: امروز کشور ایران در حال تعامل با جهان است و یکی از بهترین فرصت ها برای سرمایه گذاران خارجی در تمامی زمینه ها است که باید مدیران شهری و برنامه ریزان شهری با هوشیاری و اطلاع رسانی در مورد فرصت های سرمایه گذاری در شهر کرج بتوانند به بهترین وجه جذب سرمایه کنند که البته در این راه مهم ترین نقطه توجه به برند شهری کرج است.به گونه ای که این رویکرد می تواند به تقویت هویت فرهنگی و تاریخی شهر نیز کمک کند و با برنامه ریزی واجرای راهکارهای مناسب،می توان شهر کرج را به یک شهر خلاق و پایدار تبدیل کرد. این فرایند نه تنها به توسعه اقتصادی واجتماعی شهر کمک می کند، بلکه باعث ارتقای کیفیت زندگی ساکنان و افزایش شناخت و شهرت بین المللی شهر نیز می شود.
استنساخ کتیبه های سردر مجموعه حسن پادشاه تبریز
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته ها و کتیبه ها از مهم ترین مستندات تاریخی هستند که به شکلی حامل روایات متنوعی اعم از جنگ، پیروزی، فتح، وقوع رویدادی خاص و یا یادواره می باشند که به طور بی واسطه و شفاف، نمایانگر برهه خاصی از تاریخ هستند. در طول زمان بشر با دانستن خاصیت مقاومت و شکل پذیری سنگ، گزارش وقایع را به شیوه های متنوعی، بر روی این ماده ارزشمند ثبت کرده است. این فرایند به طور ابتدایی با ترسیم نقوش ابتدایی در صخره های طبیعی آغاز شده و سپس با هدف ثبت وقایع زمان به صورت حجاری ادامه یافته است. در ابتدا به صورت صخره کند در طبیعت بکر و با خطوطی مانند میخی انجام شده و سپس با پیشرفت مهارت و ابزار، با جزئیات و هنرنمایی بیشتر، در قالب کتیبه ها یا نقوش کنده تزئیناتی در آمده است. مقاله حاضر شامل استنساخ جدیدی از سنگ کتیبه سردر مجموعه مسجد و مدرسه حسن پادشاه واقع در بخش مرکزی شهر تبریز، استان آذربایجان شرقی در میدان صاحب الامر و زیر مجموعه بازار جهانی سرپوشیده است که بر بدنه سنگی مربوط به اواخر سده ی هشت ه.ق نقر شده است. بر روی این کتیبه نقوشی با خط ثلث کنده کاری شده و به سبب عوامل گوناگونی دچار آسیب هایی شده است. مهم ترین سؤالات این پژوهش عبارت است از: متن و نوشته های کتیبه سردر مجموعه حسن پادشاه تبریز چیست و راوی چه اطلاعاتی است؟ این کتیبه چه تغییراتی را از سر گذرانده است؟ استنساخ این کتیبه با هدف دریافت بیشترین اطلاعات از آن چگونه انجام می شود؟ برای دستیابی به پاسخ این سؤالات، علاوه بر مطالعات تاریخی و باستان شناسی، بررسی های میدانی، روش های نوین مستندسازی شامل فتوگرامتری و طراحی دیجیتال انجام شد. پس از انجام مراحل ذکر شده و خوانش متن کتیبه، روند تغییرات صورت گرفته در طول زمان بررسی و مطالعه شد.
مطالعه و تحلیل فنون اجرایی نقوش برجسته در محوطه میراث جهانی تخت جمشید با استفاده از مدل سازی سه بعدی و پردازش تصویر
حوزههای تخصصی:
تخت جمشید به عنوان یکی از برجسته ترین محوطه های باستان شناختی ایران، نماد عظمت فرهنگی و هنری دوره هخامنشی است. هنر حجاری و آرایه های معماری این دوره با بهره گیری از تجربیات و دانش فرهنگ های گوناگون، شیوه ای نوین و هنرمندانه را خلق کرده است که در نقوش برجسته سنگی تخت جمشید نمود یافته اند. این نقوش به دلیل ظرافت و دقت اجرا، توجه پژوهشگران بسیاری را به خود جلب کرده و پرسش هایی در خصوص ارزش های هنری و روش های اجرایی آن ها مطرح ساخته است. این پژوهش با هدف تحلیل فنون اجرایی نقوش برجسته تخت جمشید، به مستندسازی نمونه هایی از این نقوش در پلکان شرقی کاخ آپادانا و پلکان شمالی کاخ شورا پرداخته است. برای مستندسازی و تهیه مدل های سه بعدی نقوش برجسته، از روش های پیشرفته فتوگرامتری، با تأکید ویژه بر فناوری فتو اسکن، استفاده شد و تصاویر به وسیله نرم افزارهای تخصصی Agisoft، 3D Zephyr و Reality Capture پردازش گردید. نتایج این پژوهش بخشی از فرایند خلق این آثار هنری را آشکار می کند که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. همچنین، کارایی روش مستندسازی مبتنی بر فتوگرامتری در استخراج داده های دقیق فنی و هنری مورد تأیید قرار گرفت. این روش نه تنها امکان تحلیل دقیق تر جزئیات نقوش برجسته و تناسبات هندسی آن ها را فراهم می سازد، بلکه به درک عمیق تری از ارزش های هنری این آثار و جایگاه آن ها در تاریخ هنر کمک می کند. این رویکرد می تواند الگویی ارزشمند برای پژوهش های آینده در زمینه مستندسازی و استحصال داده های فنی و هنری نقوش برجسته تاریخی باشد.
تجلی بصری جایگاه معمار به مثابه هنرمند در کتیبه نگاری دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
101 - 120
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری امری چندبعدی است و برای شناخت صحیح آن لازم است جنبه های گوناگونش بررسی و تحلیل شود. یکی از زمینه های مطرح در این حوزه شخص معمار و جایگاه او در دوره های مختلف است. دوره صفویه به سبب تحولاتش مقطع مهمی در تاریخ معماری ایران است که در آن نسبت به دوره های پیش تر معمارانِ شناحته شده بیشتری مطرح شدند و نیز نوعی از تاریخ هنر با محور نام هنرمندان در این دوره پدید آمد. توجه بیشتری که در این عصر به هنرمندان در نوشته های تاریخ هنر به وجود آمد این سؤال را پیش می آورد که این افزایش توجه در آثار معماران چه بازتابی داشته است؟ آنچه در این آثار بیش از هرچیز می تواند نمایانگر این امر باشد، کتیبه های حاوی نام معماران است که همانند صحنه ای جایگاه معمار به مثابه یک هنرمند را نمایش می دهند. به این ترتیب هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه معماران در دوره صفوی ازجهت جلوه بصری آن در کتیبه های معماری با تمرکز بر کتیبه های حاوی نام معماران است. این پژوهش از نوع کیفی و با شیوه تحلیل محتوا انجام شده است. داده های آن نیز با شیوه اسنادی گردآوری شده اند. بررسی حضور نام معماران در کتیبه های دوره صفوی و در قیاس با پیش از آن روشن می سازد که تغییر در محل قرارگیری و محتوای آن ها شامل نحوه نام بردن از معمار و نوع صفاتِ استفاده شده برای او و همراهی اسامی شاهان و حامیان حکومتی تغییرات عمده در نمونه های بررسی شده است که افزایش جایگاه معمار را همگام با آغاز تاریخ نویسی هنر و پرداختن بیشتر به هنرمندان در نوشته ها نشان می دهد.
رابطه بین معناشناسی هویتی و آرایه های متأثر از جهان بینی اسلامی در معماری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
390 - 409
حوزههای تخصصی:
معماری هنری است که با سبک زندگی افراد، روحیات، فرهنگ، دین و آداب و سنن یک ملت کاملاً عجین است. بدین ترتیب، تمامی ابعاد بینشی و دانشی یک ملت در کالبد معماری آن ها - یا حداقل در مقطعی از زمان- در آن بروز پیدا می کند. در جهت پاسخ به سؤالات پژوهش حاضر با استفاده از روش پژوهش کمی و کیفی و پس از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی به روش تحلیل محتوا، مؤلفه های شاخص معناشناسی در کالبد معماری و هویت مداری به دست آمد. مشخص گردید مؤلفه «هندسه و وحدت» با انطباق عناصر هویت ساز کالبدی با بیشترین میانگین وزنی 0.370955 و 0.266496 مشخص و بر این اساس، رابطه هندسه و وحدت با انطباق بافت و زمینه، وحدت و یگانگی و خلاقیت و نوآوری تعریف گردید. براساس نتایج به دست آمده از پژوهش دو مؤلفه «وحدت و هندسه» منتج از اصول معماری اسلامی در قالب کالبد با کاراکترهای «خلاقیت و انطباق با پس زمینه و بافت» ارتباط معنادار برقرار کرده اند. بر همین مبنا، معماری را باید همچون خودِ انسان دارای مراتب خاصی دانست. لذا لازم است به جهت رسیدن به معماری ای با بالاترین درجه، که همان معماری پایا و جاویدان است، معرفت وجودی معمار نیز با بنا و اثر خود مرتبط شود.اهداف پژوهش:بررسی رابطه میان معناشناسی هویتی و آرایه های جهان بینی اسلامی است.بررسی معناشناسی هویتی از منظر معماری اسلامی.سؤالات پژوهش:چه رابطه ای میان معنا شناسی هویتی و آرایه های متأثر از جهان بینی اسلامی در معماری وجود دارد؟معناشناسی هویتی از منظر معماری اسلامی چیست؟
بررسی معیارهای زیبایی شناسی و کالبدی موثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در معماری فضاهای تجاری(نمونه موردی بام لند تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
503 - 519
حوزههای تخصصی:
انسان همواره به رابطه داشتن با محیط طبیعی، اجتماعی و انسانی نیاز دارد. مکان و فضا به واسطه محدودگشتن روابط اجتماعی در محدوده ای مشخص، احساس تعلق را پدید آورده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین معیار های کالبدی مجموعه های تجاری مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی سعی در بیان ارتباط و واکاوی رابطه بین این دو مقوله را دارد و بیشتر سؤالات بر پایه چیستی و چگونگی این تأثیر بر تعاملات اجتماعی در کالبد مجموعه های تجاری نسل جدید می باشد. پژوهش از لحاظ ساختار، تحلیلی- توصیفی است، به لحاظ هدف اصلی، کاربردی و توسعه ای محسوب می شود که می توان رویکرد اثباتگرایی پژوهش را نیز باتوجه به عدم پرداخت پژوهش های قبلی به تبیین و پیش بینی مفهوم تعاملات اجتماعی در مجموعه های تجاری جدید در حوزه علم معماری و روانشاختی محیطی و جامعه شناسی مطرح نمود. بر این اساس، با استفاده از مطالعه اسنادی، کتابخانه ای، مصاحبه و روش میدانی جهت جمع آوری اطلاعات، عوامل مؤثر بر تعاملات اجتماعی مطرح و با استفاده از روش دلفی، معیارهای اصلی تدقیق گردید در نهایت یافته های پژوهش نشانگر تأثیر معیار حس مکان و اختلاط کاربری به عنوان مؤثرترین معیار بر ارتقاء تعاملات اجتماعی تدقیق و تعیین شده است. بام لندی نیز در زمره فضاهای تجاری جدید است که می توان به بررسی مقوله تعاملات اجتماعی در آن پرداخت.اهداف اهداف پژوهش:تدوین پایه نظری مستدل در رابطه با معیارهای مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای تجاری نسل جدید.تدقیق معیارهای مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در مجموعه های تجاری نسل جدید با بررسی موردی بام لند تهران.سؤالات پژوهش:معیارهای مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در مجموعه های تجاری جدید کدام است؟کدام معیارها بیشترین تأثیر را بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در مجموعه های تجاری جدید دارد؟
ارزیابی پیامدهای دگرگونی هندسه شهری بر شرایط خرد اقلیمی و آسایش حرارتی، نمونه مورد مطالعه: محله تاریخی سنگ سیاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
3 - 18
حوزههای تخصصی:
با افزایش نرخ شهرنشینی و پیدایش پیامدهای زیست محیطی، ضمن افزایش تقاضای انرژی برای تعدیل شرایط حرارتی، اهمیت پیامدهای خرداقلیمی توسعه شهری نزد طراحان و برنامه ریزان شهری دوچندان شد. طراحی بهینه هندسه شهری می تواند به منظور تعدیل شرایط خرداقلیمی و ارتقای کیفیت فضاهای شهری مفید واقع گردد. هندسه شهری همساز با اقلیم بافت تاریخی شهر شیراز گواهی است بر این مدعا که با به کارگیری سیاست های طراحانه توانسته بود شرایط آسایش حرارتی مناسبی را در فضاهای شهری به وجود آورد. با توجه به این که این ساختار ارزشمند تاریخی همچون سایر بافت های پویای شهری در معرض تحول و دگرگونی قرار دارد، پژوهش حاضر بر آن است تا به مقایسه تطبیقی عملکرد هندسه شهری تاریخی محدوده مطالعاتی و بررسی پیامدهای خرداقلیمی منتج از تغییرات هندسه شهری صورت گرفته در آن بپردازد. در این راستا، با روشی توصیفی_تحلیلی با بهره مندی از مطالعه و تحلیل اسناد، تصاویر و نقشه های تاریخی و پیمایش میدانی، هندسه شهری تاریخی و معاصر محدوده مطالعاتی در محیط نرم افزار انویمت شبیه سازی شده و شرایط خرداقلیمی و سطح آسایش حرارتی منتج از دو گونه بافت شهری مورد ارزیابی تطبیقی قرار گرفته است. اعتبارسنجی داده های حاصل از این شبیه سازی با برداشت میدانی شاخص خرداقلیمی دما در تاریخ 10تیرماه و محاسبه ضریب همبستگی داده های اندازه گیری و شبیه سازی شده به اثبات رسید. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داده با تغییرات کالبدی صورت گرفته شاخص های هندسه شهری مطالعاتی نسبت ارتفاع به عرض و شاخص دید به آسمان به طور میانگین به ترتیب 58.41درصد کاهش و 42.71درصد افزایش یافته اند. در نتیجه این تغییرات، دمای هوا در محدوده به طور میانگین 0.3درجه سلسیوس افزایش یافته است. همچنین دمای تابشی افزایش چشمگیری داشته و با کاهش سطوح تحت پوشش سایه همراه بوده است. در ادامه به سبب تخریب موانع کالبدی هدایت کننده جریان هوا، سرعت باد افزایش یافته و سطح رطوبت را به حداقل رسانده است. برآیند تغییرات یادشده کاهش سطح آسایش حرارتی را در محدوده مطالعاتی به دنبال داشته است. بدین ترتیب ضروری می نماید ضمن جلوگیری از تغییرات گسترده تر این بافت ارزشمند، از الگوهای هندسه شهری تاریخی برای بهبود شرایط خرداقلیمی فضاهای شهری و توسعه همساز با اقلیم کلانشهر شیراز بهره گرفته شود.
مدل آموزش مشارکتی در درس طراحی معماری؛ مطالعه موردی: درس طراحی معماری 3 در دانشگاه آزاد اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهارت های موردنیاز دانشجویان معماری جهت موفقیت در حرفه، مهارت در همکاری جمعی و کار گروهی است؛ اما امروزه در نظام آموزش دانشکده های معماری به این مورد کم توجهی می شود و دانشجو پس از فارغ التحصیلی و حضور در حرفه درمی یابد که طراحی یک کار انفرادی نیست و جهت پیش برد آن بایستی با افراد مختلف همکاری داشته باشد. لازمه همکاری موفق در حرفه طراحی معماری، آموزش مهارت های اجتماعی و کار گروهی به دانشجویان در دروس طراحی معماری است، بنابراین آموزش طراحی، نیازمند یک تغییر الگو در روش آموزشی به سمت یک رویکرد مشترک می باشد. در این پژوهش ابتدا به روش مرسوم در دانشکده ها، دانشجویان به طراحی انفرادی می پردازد و سپس مدل آموزش مشارکتی طراحی و کار گروهی در کارگاه ها اجرا می شود و درنهایت این دو روش از دیدگاه اساتید و دانشجویان قیاس می شوند و مولفه های مدل آموزش مشارکتی مشخص می شود. هدف از این مقاله، شرح اجرا و ارزیابی مدل آموزش مشارکتی در درس طراحی معماری می باشد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان درس طراحی معماری سه دانشگاه آزاد اردبیل می باشد. روش پژوهش علی- مقایسه ای است. دانشجویان به دو گروه آزمون و گروه شاهد تقسیم بندی می شوند. گام گردآوری اطلاعات، با گروه بندی دانشجویان و کار روی یک موضوع طراحی و ارزیابی گروهی و نیز به کارگیری ابزارهای آموزش مشارکتی پیموده می شود. پیامدهای تجربه آموزش مشارکتی، با پاسخ گیری پرسشنامه از دانشجویان و اساتید داور ارزیابی می شود. در گام داوری و با روش استقرائی، پاسخ ها تحلیل و ارزیابی می شوند. نقاط قوت و ضعف مشخص می شود و ابزارهای «برنامه زمان بندی وظایف»، «ارزیابی هم گروه» و «مقاله انعکاسی» در جهت رفع نقاط ضعف پیشنهاد می گردد. یافته های پژوهش روشن می کند پیامد روش آموزش مشارکتی، افزایش تعامل دانشجویان و سهیم شدن آن ها درروند طراحی، افزایش ظرفیت یادگیری و انگیزه و مهارت های ارتباطی و اجتماعی و نیز آماده شدن برای رویارویی با چالش های آینده حرفه معماری است. در این پژوهش باتوجه به یافته های پژوهش، مدل آموزش مشارکتی مؤلفه های اصلی آموزش مشارکتی و ارتباط استاد، گروه و دانشجو به عنوان سه ضلع اصلی آموزش مشارکتی را نشان می دهد.
واکاوی عناصر ادراک بصری در معماری اسلامی با رویکرد تداعی گری ذهنی
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷)
107 - 123
حوزههای تخصصی:
معماری اسلامی با زبان بی بدیل خود، از دیرباز به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای ارتباطی و انتقال مفاهیم فرهنگی، اجتماعی و مذهبی بوده است. مقاله حاضر با ارزیابی جامع متغیرهای مشتق از معماری اسلامی از جمله تقارن، تمرکز، ترکیب و تکامل، به بررسی تأثیر این متغیرها بر میزان تداعی گری و به یادماندنی بودن بناهای معماری اسلامی می پردازد. در این پژوهش، با ترکیبی از روش کمی و کیفی که شامل پرسش نامه ای تصویری بود، به واکاوی نظرات آزمودنی ها منطبق بر فرم های ادراک بصری و تحلیل آن ها پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده های پرسش نامه نشان می دهد که ترکیب سه شکل ایستا با یکدیگر دارای بیشترین میزان به خاطرسپاری و تداعی گری (82%) است یا به طور خاص و در حالت (کلیت نامتقارن و حضور خردتقارن ها). اگرچه این عامل از ارزش ویژه نسبتاً کمی برخوردار است؛ اما درصد به خاطر سپاری آن بیشتر از حد انتظار (70%) بدست آمده است. نتایج این پژوهش می تواند در طراحی بناهای جدید معماری با کاربری های مختلف و درک بهتر از تأثیر آن بر ذهن و روان انسان مؤثر باشد.
معماری زمینه گرا در تقویت هویت شهری و توسعه گردشگری پایدار (مطالعه موردی: اقامتگاه های بوم گردی سواحل مکران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
85 - 96
حوزههای تخصصی:
منطقه مکران با برخورداری از ظرفیت های کم نظیر طبیعی، فرهنگی و ژئوپلیتیکی، بستر مناسبی برای توسعه گردشگری پایدار به شمار می رود. با این حال، توسعه ناهماهنگ و نادیده گرفتن زمینه های بومی، منجر به تضعیف هویت محلی، تخریب محیط زیست و کاهش مشارکت جوامع محلی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر معماری زمینه گرا در تقویت هویت شهری و توسعه گردشگری پایدار، به مطالعه اقامتگاه های بوم گردی در سواحل مکران می پردازد. این پژوهش با روش ترکیبی توصیفی–تحلیلی و مطالعات میدانی، و از طریق مصاحبه، پرسشنامه و تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، داده ها را گردآوری و تحلیل کرده است. نتایج نشان می دهد مؤلفه هایی چون حفظ هویت فرهنگی، استفاده از مصالح بومی، سازگاری با اقلیم و مشارکت پذیری اجتماعی، بیشترین تأثیر را در طراحی اقامتگاه ها دارند. این یافته ها تأکید می کنند که معماری زمینه گرا، ضمن پاسخ گویی به شرایط اقلیمی و فرهنگی، می تواند الگوی مؤثری برای طراحی اقامتگاه های بوم گردی و توسعه پایدار در مناطق مشابه باشد.
نقش طراحی شهری سازگار با سیل از منظر بهبود ادراک خطرپذیری (یک مرور نظام مند بین رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
32 - 43
حوزههای تخصصی:
پیرو کانال کشی نهرها و به کارگیری زیرساخت های کنترل سیل، ادراک افراد از پویایی اکولوژیکی رودخانه ها و ایمنی محیط دچار اختلالات گسترده ای شده است که این عدم درک صحیح از خطرپذیری سیل، در زمان وقوع جریان های شدید سیل می تواند به تلفات عدیده ای منجر شود. لذا در راستای تاب آوری در برابر سیل، علاوه بر معیارهای سازه ای، نحوه بهبود معیارهای غیرسازه ای همانند درک خطرپذیری در راستای ارتقاء سازگاری و آمادگی جوامع در برابر سیل، از جمله مباحث پراهمیت محسوب می شود. امروزه با وجود گذار مدیریت رودخانه ها از رویکردهای تماماً سازه ای به رویکردهای یکپارچه و تأکید بر مشارکت رشته های مرتبط در راستای تلفیق معیارهای سازه ای و غیرسازه ای در زمینه تاب آوری در برابر سیل، نقش طراحی شهری در فرایند مذکور هم چنان در هاله ای از ابهام است. لذا، با توجه به توانایی طراحی شهری در بسط تجربه ادراکی افراد در محیط، این پژوهش درصدد است با انجام یک مرور نظام مند بین رشته ای، نحوه ورود و تلاقی طراحی شهری در بحث ادراک خطرپذیری سیل را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با بسط مدل اجتماعی-اکولوژیکی پژوهش سه دیدگاه نظری روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت را به عنوان نقطه های آغازین این پژوهش بین رشته ای برمی گزیند، سپس با انجام یک مرور نظام مند در پایگاه داده اسکوپوس در شش مرحله، نقش طراحی شهری در بهبود درک خطرپذیری سیل را واکاوی می کند. طراحی شهری در هریک از حوزه های روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت می تواند از طریق کیفیت های زیبایی شناختی و ادراکی محیط، حس مکان و تنظیم خدمات اکوسیستمی نقش مهمی در بسط تجربه ادراکی افراد از رودخانه ها و متعاقباً بهبود ادراک خطرپذیری سیل ایفا کند، اما در هریک از حوزه های مذکور با چالش های متعددی مواجه است و نخست باید نحوه سازگاری و ایجاد توازن با عوامل مداخله گر مربوطه را دریابد.