فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تعامل و اشتراک فرهنگی میان دو کشور ایران و هند، در دوران صفوی و گورکانی بیشترین نمود را پیدا می کند و این ارتباط گسترده، سبب ایجاد بیشترین میزان تأثیرپذیری دو کشور از یکدیگر، خصوصاً در زمینه ی موسیقی و نگارگری می شود. در این پژوهش تلاش شده است تا به خوانش و بررسی سازهای زه صدا در نگاره های هر دو دوران پرداخته شود. در واقع هدف از نگارش این مقاله، به دست آوردن اطلاعات کلی درخصوص سازهای زهی در نگاره های هر دو دوران و مشخص شدن شباهت ها و تفاوت های کلی آنها با یکدیگر است. در زمینه ی موسیقی، همانند نگارگری، دو فرهنگ صفوی و گورکانی بسیار متأثر از یکدیگر بوده اند و جدا از اشتراکات فراوانی که با یکدیگر داشته اند، تفاوت های بارزی نیز در میان موسیقی آنان به چشم می خورد. با مقایسه ی سازهای تصویر شده در نگاره ها مشخص می گردد که برخی از آنها در هر دو دوره مشترک هستند و تفاوت هایی در موارد جزیی مانند نوع مضراب و در موارد کلی مانند ساختار فیزیکی ساز، در میان آنها مشاهده می شود. همچنین تعدادی از سازها مخصوص به یکی از دوره ها است و سازی مشابه با آنها از نظر ساختاری در دوره ی دیگر وجود ندارد. روش تحقیق در پژوهش حاضر بر اساس هدف، بنیادی و از نظر روش و ماهیت تاریخی، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است.
مطالعه د گرد یسی بیان تخیل د ر پرد ه خوانی براساس آراء ژیلبر د وران (مطالعه مورد ی: تصویر بهشت و جهنم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های نقاشی عامیانه ایران، ارتباط تنگاتنگی با هنر عامیانه نقالی و پرد ه خوانی د ارد ، د رونمایه مفهومی هرد وی این هنرها پیرامون مساله خیر و شر و همچنین روایت و به تصویرکشید ن بهشت و جهنم است. این پژوهش با هد ف شناخت نحوه ارتباط مفهومی میان ساختار روایت پرد ه خوان و نقاشی قهوه خانه ای به بیان تطبیقی د گرد یسی تخیل د ر د و حوزه نقاشی و نمایش می پرد ازد . د ر این راستا ضمن تحلیل عناصر تصویری یکی از آثار نقاشی قهوه خانه ای و استناد به روایت های پرد ه خوانان معروف، از آراء ژیلبر د وران د ر ارتباط با منظومه روزانه و شبانه استفاد ه شد ه تا به مساله اصلی مقاله یعنی چگونگی د گرد یسی تخیل مابین نقاشی و کنش نمایشی د ر پرد ه خوانی پرد اخته شود . طبق نظر د وران علاوه برنتایج منجر به تصویر که تخیل را شکل می د هند ، فرآیند تخیل از لحظه د ریافت ابژه تا زمان شکل گیری د ر ذهن آغاز می شود ، محاکاتی شد ن روایت پرد ه توسط نیروی نمایشگر به مد د کنش انسانی آن را از محد ود ه ناخود آگاه منظومه روزانه تخیل به منظومه شبانه که خود آگاه است می رساند . نتیجه حاصل مشاهد ه پویایی تخیل د ر نزد مخاطب به واسطه اجرا، د گرد یسی منظومه ها از روزانه به شبانه د ر سه نوع روایت و د رنهایت مشاهد ه تأثیرگذارتر بود ن منظومه شبانه نسبت به روزانه د ر پرد ه خوانی بود .
تحولات ساختاری و تبیین دغدغه های اجتماعی ایران در نگارگری دهه های 80 و 90 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری به عنوان بخشی از سنت تصویرگری ایران، همواره بیانگر ویژگی های فرهنگی، ارزش های اجتماعی و دغدغه های دوران خود بوده است. به همین منظور در این پژوهش محقق بر آن است تا با واکاوی مؤلفه های نگارگری در دوران حاضر از نظر ساختاری به تحلیل ویژگی بیانگری این هنر توسط نگارگران فعّال و استادان صاحبنام بپردازد. شیوه ی گردآوری داده ها در این پژوهشِ بنیادی(تجربی و نظری)، براساس مطالعه اسنادی، مرورِ منابع معتبر تاریخی و متکّی بریافته های میدانی به روش مصاحبه ی عمیق با تعدادی از سرآمدان این هنر طی د هه های1380و1390 هجری شمسی بوده است. ماهیت توصیفی- تحلیلی این پژوهش، پاسخگویی به این پرسش اساسی را در پی داشت که؛ مهم ترین وجه تمایز نگاره های معاصر(دهه های80 و90) نسبت به نمونه های مکاتب قدیم به لحاظ ساختار اجرایی چیست؟ و همچنین، رسالت نگارگران معاصر، در بیان دغدغه و ویژگی های فرهنگی- اجتماعی زمانه ی خود، چگونه در آثار آنان نمود یافته است؟ درنهایت، مهم ترین نتایج این پژوهش نشان داد که تفاوت چشمگیری در شخصیت پردازی، ساخت وساز بیشتر و رنگ آمیزیِ متنوع تر نسبت به گذشته را بیان داشته و تنوع در مضمون آثارِ نگارگرانِ دوره ی معاصر، نشان از نوعی تلفیق میان نگاه فرا واقع گرایانه با شیوه ی طبیعت گرایانه دارد. این در حالی است که برخی از نگارگران جوان و مستعد در دوران معاصر، موفّقیت چشمگیری به لحاظ انعکاس رویدادها و اتفاقات روز اجتماعی در این قاب تصویری از خود نشان داده و به نظر می رسد نگارگری معاصر ارتباط بیشتری را با مخاطب عام ایجاد کرده است.
مفهوم شناسی اصطلاحات «زیبا» و «زیبایی» در متون اوستایی و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهشی با عنوان «مفهوم شناسی کلمه هنر در متون اوستایی و پهلوی» کلمه هنر در متون اوستایی و پهلوی و به ویژه گاثاها ، توسط نگارنده مورد تحقیق و تأمل قرار گرفته است. در ادامه آن پژوهش و از این رو که هنر نسبتی ذاتی با زیبایی در فرهنگ اسلامی- ایرانی دارد، مقاله پیش رو، دو اصطلاح زیبا و زیبایی را مورد بحث و تحقیق قرار می دهد. بر بنیاد رویکرد ریشه شناسی لغات یا علم مطالعه تاریخی واژه ها و نیز بررسی تحول شکل و مفهوم واژه ها، این مقاله قصد درک مفهوم زیبایی در متون اوستایی (شامل یسنه ها، یشت ها، وندیداد، ویسپرد وخرده اوستا و به ویژه گاثاها که بخشی از یسنه ها محسوب می شود) و نیز پهلوی (به ویژه در دینکردهای اول تا دهم، و بندهش) را دارد. علاوه بر آن هدف مقاله، تحقیق کامل در باب واژه هایی است که مترادف مفهوم زیبایی و دربردارنده آن، در متون زرتشتی بوده اند. روش تحقیق تاریخی-تحلیلی با تاکید بر تبارشناسی واژه ها است و پژوهش نشان می دهد همچنانکه کلمه هنر بیان مطلق جمع فضائل در فرهنگ ایران باستان است و این معنا به واسطه هو (در ابتدای هونر) حاصل شده است اصطلاحات مرتبط با زیبایی (من جمله هوچیهر) نیز نسبتی تام با خیر و نیکی دارند. بنابراین زیبایی مساوقتی تمام با خیر و خوبی در فرهنگ ایرانی دارد.
معرفی پیکره کل جو بردر طاق بستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
37 - 42
حوزههای تخصصی:
در بررسی هنر دوران ساسانی عموما مبحث مستقلی با عنوان پیکره تراشی مطرح نمیشود، مجسمه هایی که از دوره ساسانی به دست آمده است، نیم تنه هایی هستند که به عنوان بخشی از تزئینات بنا به کاررفته اند و بر روی نیم ستون های تزیینی نصب می شده اند. هنر پیکره تراشی در دوران ساسانی بیشتر شامل نقش برجسته ها و یا در قالب گچبری در معماری و تزئین بنا بوده است. اما به وجود پیکره ای منفرد با ابعاد غیرانسانی تنها در دو مورد اشاره شده است، پیکره شاپور در غار شاپور و پیکره ای به شدت آسیب دیده در طاق بستان کرمانشاه که با نام بومی کل جو بر شناخته میشود. پیکره نمایانگر فردی است، ایستاده و شمشیر به دست گرفته. بیشتر مورخان پیکره را متعلق به خسرو دوم دانسته اند، به دلیل آسیب دیدگی فراوان از انتساب پیکره ی طاق بستان به دوره ساسانی نمی توان با اطمینان زیاد سخن گفت، اما در این نوشتار سعی شده است بر اساس مطالعه و تطبیق فیگور پیکره با نقوش برجسته طاق بستان ، لباس، شمشیر و محل قرارگیری آن در جوار نقش تاج ستانی خسرو دوم و مقایسه پیکره با نقش های دیگری از خسروپرویز و دیگر شاهان ساسانی در نقش برجسته ها و سرستون های یافت شده در طاق بستان و آبشوران و بیستون در مورد احتمال انتساب پیکره و هویت آن به اواخر دوره ساسانی بحث شود.
مطالعه تطبیقی «بُرنُس» جامه ی دوره اسلامی با پوشاک مشابه قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
17 - 26
حوزههای تخصصی:
پوشاک علاوه بر نقش حفاظت، مرجع بازنمود مفاهیمی از جمله طبقات اجتماعی مردم بوده است؛ به ویژه، انواع سرپوش ها نقش بیشتری ایفا کرده اند و به همین دلیل از نظر مطالعات جامعه شناختی بسیار حائز اهمیت اند. «بُرنُس» نوعی سرپوش متداول در دوره اسلامی است که شبیه ردای راهبان مسیحی و همچنین انواع سرپوش در ایران باستان بوده که در این مقاله مورد مداقه قرار می گیرد و با روش تطبیقی در پی تأثیر و تأثر طبقات اجتماعی مورد استفاده آن خواهد بود. برای نیل به این هدف، از نظریه ویدنگرن بهره گرفته شد که معتقد است: استفاده از این سرپوش نه تنها در اروپا بلکه در جغرافیای ایران با کارکردهای چندگانه و بعضاً متضاد معمول بوده است. یافته های پژوهش از سه نوع بُرنُس با فرم کلاه، سرپوش مقنعه مانند و ردای بارانی در دوره اسلامی یاد می کند که همچون نمونه های قرون وسطی در اروپا، ایران باستان و میان رودان با وجوه عالمانه، تحقیر و تمسخر، وجه عاقل مجنون نما، وجه جنگاورانه، وجه شیطانی و اهریمنی قابل شناسایی و مقایسه است. از نظر طبقه اجتماعی نیز تقریباً همه طبقات از شاه گرفته تا خدمتگزار، سرباز، دلقک، زن و مرد، کودک و پیر، عالم و نادان از بُرنُس استفاده می کرده اند.
بازنمود جلوه های اساطیری پری در سینما براساس نظریه زبرمتنیت (بررسی موردی: مجموعه تلویزیونی «آب پریا»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«آب پریا» سریالی است بر پایه مضامین اساطیری و افسانه ای که با تکیه بر نقش «پری» و تعامل آن با «انسان»، وضعیت نامناسب طبیعت ایران را می کاود. در این پژوهش به بررسی تحولاتی پرداخته ایم که در روند تبدیل پدیده اسطوره ای پری به تصویری سینمایی و در نتیجه تغییر خویشکاری های آن رخ می دهد. برای نیل به این هدف از نظریه زبرمتنیت ژنت بهره برده ایم و تراگونگی ها (سبکی و مضمونی)، تقلیل ها و تشدیدهای زیرمتن (اساطیر و افسانه های مرتبط با پریان) را نسبت به زبرمتن (تصویر پریان در سریال) سنجیده ایم. با این هدف، فیلمنامه سریال با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. در نهایت، روشن شد که مهم ترین شخصیت این سریال، آب پری، همچنان نمودی اساطیری و سه پری دیگر بیشتر نمودی افسانه ای یافته اند. تراگونگی سبکی تحت تأثیر تغییر رسانه یا مدیا بوده است؛ اما تراگونگی مضمونی بیشتر در راستای تحول شخصیت پری و تعامل او با انسان رخ داده است. تقلیل ها در زمینه اساطیر آفرینش و نزول درجه ایزدان و امشاسپندان بوده است که در قالب پریان نمودار می گردند؛ اما تشدید ها بیشتر در راستای هدف سریال (تأکید بر اهمیت حفظ محیط زیست و به ویژه آب) و با افزودن شخصیت های مرتبط با طبیعت انجام شده است.
تأثیر مکتب نگارگری ترکمانان شیراز بر نگاره های نسخه نعمت نامه در هند (با رویکرد سپهر نشانه ای لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
99 - 108
حوزههای تخصصی:
از دی رباز دو تمدن بزرگ ایران و هند بارها در طول تاریخ، سنت های فرهنگی خود را باهم به اش تراک گ ذاشته اند. نگارگری یکی از مقوله های هنری است که در این بین دستخوش تغییرات و امتزاج در ساختار و محتوای فرهنگی شده است. این مقاله، ضمن بررسی نسخه نعمت نامه، کتاب دستور آشپزی در هند که توسط نگارگران ایرانی مصور شده است، به تأثیرات ویژگی های هنر نگارگری مکتب ترکمانان شیراز بر این نسخه می پردازد. مسئله ای که در این پژوهش مطرح می شود این است که: چگونه می توان تأثیر نظام نشانه ای نگارگری مکتب ترکمانان شیراز بر نگاره های نسخه نعمت نامه در هند را با رویکرد سپهر نشانه ای مورد خوانش قرار داد؟ هدف مقاله ی حاضر این است تا مسئله ی تأثیر نگارگری دوره ی تیموری در تقابل با نگارگری هند موردبررسی قرار گیرد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی لوتمان بوده و با استفاده از تطبیق هم زمانی ویژگی های نگاره های نعمت نامه و مکتب ترکمانان شیراز، به نشانه های تأثیرات ایران بر نگارگری هند اشاره کرده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که نسخه نعمت نامه باقی مانده از دوره سلطان غیاث الدین، بیانگر حضور نقاشان و نگارگران ایرانی مکتب شیراز در دربار شاه ماندو است. تأثیرات ویژگی های نگارگری ترکمانان و انواع سبک آشپزی ایرانی در تصویر گری نعمت نامه حضوری پررنگ دارند.
مطالعه ی ارتباط مراسم یوغ با صحنه های سوگواری د ر نگاره های شاهنامه ی بزرگ ایلخانی براساس رویکرد نشانه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی نگاره های شاهنامه ی بزرگ ایلخانی اغلب با تأکید بر متن اد بی شاهنامه صورت گرفته است. متنی که متعلق به گفتمان ایرانی و با محوریت زبانِ شعری است . ولی به نظر می رسد شاهنامه ی بزرگ که یک متن با محوریت زبانِ تصویری است به گفتمان ایلخانی تعلق د اشته باشد . بنابراین خوانشِ نگاره های شاهنامه ی بزرگ براساس سپهر نشانه ا ی «نگارگری ایلخانی»، شاید بتواند نتایج قابل توجهی را د ر اختیار قرار د هد . فرض بر این است که این سپهر نشانه ای، روایت های شاهنامه به عنوان «نه متن»را از د و طریق، وارد «متنِ» تصویریِ نگاره های خود کرد ه است؛ یا روایت را مستقیماً از فرهنگ ایرانی، ترجمه ی بینانشانه ای کرد ه و یا با عبورد اد نِ روایت از پالایه فرهنگ ترکی- مغولی، به ترجمه ی «بینافرهنگیِ» آن پرد اخته است. هد ف از این پژوهش، مطرح کرد ن ارتباط مراسم «یوغ» با نگاره های سوگواری شاهنامه ی بزرگ است. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با روش نشانه شناسی فرهنگی انجام شد ه است. اصلی ترین یافته ی پژوهش، آن است که وجود ِ د و گروهِ متمایزِ «افراد ِ حاملِ آلات موسیقیایی» و «افراد ِ زاری کنند ه» د ر یکی از چهار نگاره، احتمالِ ارتباط با د و بخش شاد و غمگینِ مراسم «یوغ» و وجود ِ تنها یک گروه «افراد زاری کنند ه» د ر سه نگاره ی د یگر، احتمالِ ارتباط با بخش غمگینِ مراسم یوغ را مطرح می سازد .
بررسی هندسه در لحظه قطعی کارتیه برسون بر اساس الگو تقارن حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی هندسه در «لحظه قطعی» هنری کارتیه برسون براساس الگو «تقارن حرکتی» می پردازد. الگو «تقارن حرکتی» که درسال۱۹۲۰ توسط جی همبیج با انتشار کتابی با نام «تقارن حرکتی: گلدان یونانی» مطرح شد برگرفته از برخی نسبت های هندسی یونان باستان است که برخلاف تقارن ایستا حول یک نقطه مرکزی دارای قابلیت حیات و حرکت بوده و از نظر ترکیب بندی ساختاری پیچیده و هندسی را ایجاد می کند و در قرن بیستم مورد توجه برخی هنرمندان مدرن قرار گرفته است. این تحقیق پژوهشی کیفی بوده و با رویکرد تحلیلی-توصیفی براساس گردآوری کتابخانه ای اطلاعات تلاش کرده تا مفهوم هندسه و شیوه به کارگیری آن توسط کارتیه برسون را براساس الگو تقارن حرکتی جی همبیج بررسی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که کارتیه برسون، به عنوان یک هنرمند مدرن که شیوه شخصی عکاسی خود را بر پایه مواجهه با سوژه و ثبت آنی لحظه در قابی هندسی بنا نهاده بود، علیرغم میل به ترکیب بندی قاب هایش براساس نسبت های طلایی و هندسه کلاسیک از این الگو برای ترکیب بندی هندسی برخی عکس هایش بهره برده است.
نقوش مهری و توپی های گچی ته آجری درتزئینات رباط شرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
87 - 98
حوزههای تخصصی:
بندکشی تزیینی در فاصله دو سر آجرها عموماً با ملاط گچ و قالب؛ جهت نقش اندازی بر روی آن از حدود قرن چهارم هجری انجام شده و به توپی های ته آجری، توپی های بند آجری، کوربند، بندکشی تراشیده در بندهای افقی، سوراخ گیری های تزیینی و نقوش مهری شناخته می شود. رباط شرف، یکی از بناهای شاخص دوره سلجوقی از لحاظ تزیینات آجری چنان است که از آن به موزه آجرکاری ایران یاد می شود. هدف تحقیق، تحلیل تنوع تزیینات گچی موسوم به مهرهای تزیینی یا توپی های ته آجری در فضاهای مختلف بنای مذکور است. پرسش پژوهش این است که اشکال نقوش توپی ته آجری در رباط شرف چیست و چگونه گسترش یافته اند؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد نقوش مهری رباط شرف، تنوعی چشمگیر دارد. تعداد هفده نقش در جاهای مختلف رباط شناسایی و مستند شد که از این میان یازده نقش هندسی و شش نقش، گیاهی است. نقوش هندسی بر پایه اشکال هندسی و برخی از نقش مایه های کهن ایران همچون چلیپا چهار و سه شاخه بوده و نقوش گیاهی تداوم نقوش گل نیلوفر و برگ کنگر دوره ساسانی است.
مواجه های باختینی با فراخوان قدیس متی اثر کاراواجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
89 - 100
حوزههای تخصصی:
باختین بسیار درگیر آثار ادبی بوده و مفاهیم بسیاری معرفی کرده که به کار خوانش آثار ادبی و هنری می آیند. در این مقاله با هدف به دست دادن الگویی باختینی برای خوانش آثار هنرهای بصری و همچنین تدقیق اندیشه های باختین با وارد ساختن آنها به حوزه هایی تازه، با تکیه بر منابع کتابخانه ای (موزه ای) و استفاده از روش تحلیلی نقاشی فراخوان قدیس متی اثر کاراواجو را بررسی کرده ایم. در این بررسی روشن شده که بسیاری از مفاهیم ادبی باختین به خوبی از اثری متعلق به رسانه ای بصری نیز قابل استنباط اند. از آن فراتر، بصیرت های هستی شناسانه ی باختین، به ویژه «پایان ناپذیری» انسان و نقش دیگری در آن، نه تنها در هنر کاراواجو که در سرگذشت یکی از مهم ترین قدیسان مسیحیت، متای انجیل نگار نیز قابل ردگیری هستند. به این ترتیب از خلال گفتگویی که میان اندیشه های باختین، هنر کاراواجو و متن مسیحی درمی گیرد این نتیجه ی باختینی حاصل می شود که «پایان ناپذیری» ویژگی ذاتی انسان است و تنها دیگری است که می تواند «مفر» وجود انسان را یافته و او را از خود به در کند. همچنین این نتیجه حاصل می شود که هنر کاراواجو خود می تواند در نقش دیگری ظاهر شود و مخاطب را از خود به در سازد و به ساحت پایان ناپذیری وارد کند.
مطالعه تطبیقی تذهیب قرآن های ابراهیم سلطان تیموری و عبد الله طباخ هروی (محفوظ د ر کتابخانه آستان قد س رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
د ر عصر تیموریان د و مرکز عمد ه کتاب آرایی ایران شهرهای هرات و شیراز بود ند که تحت حمایت د و شاهزاد ه، «بایسنقرمیرزا» و «ابراهیم سلطان»، شکوفا شد ند . اگرچه این د و کتابتخانه د ر ارتباط با هم بود ند ، تفاوت هایی د ر شیوه کتاب آرایی د اشتند که بیان ویژگی های خاص هر یک نیازمند تحقیق و بررسی است. هد ف از این تحقیق مقایسه د و اثر د رخشان از این د و مرکز است تا از این طریق بتوان به طور د قیق تر ویژگی های تذهیب هر یک از این مراکز را تعیین کرد . بد ین منظور یک قرآن از شیراز و یکی از هرات محفوظ د ر کتابخانه آستان قد س رضوی به منزله نمونه هایی از سبک تذهیب این د و شهر انتخاب شد . نسخه شیراز برگزید ه شانزد ه سوره قرآن(827ق) به خط ابراهیم سلطان تیموری و نمونه هرات قرآنی جامع به خط عبد الله طباخ هروی(845ق) است. د ر این مقاله به روش توصیفی تذهیب این د و نسخه د ر سه بستر نقش، رنگ و ترکیب بررسی و سپس بر اساس اصول مقایسه تطبیقی ویژگی های د و اثر مقایسه و تحلیل شد . نتیجه تحقیق نشان می د هد نقوشِ قرآن ابراهیم سلطان(به ویژه د ر صفحات افتتاح) بیشتر از نوع ختایی است و نقوش اسلیمی عمد تاً د ر سرسوره ها و لوح ها کاربرد د ارد . د رحالی که تناسب یکسانی بین میزان اسلیمی و ختایی د ر قرآن عبد الله طباخ هست. د ر رنگ پرد ازی اگرچه گستره رنگی هر د و نسخه یکسان است، د ر قرآن شیراز تکیه بر لاجورد ی است اما د ر قرآن هرات بر اُخرایی. د ر ترکیب صفحات افتتاحِ قرآن شیراز تکیه بر سه عنصر متن، لوح و کمند است اما د ر قرآن هرات حاشیه سازی و اجرای جد اول جد اکنند ه مکرر، رُکنی مهم است و به اند ازه د یگر ارکان صفحه اهمیت د ارد .
بررسی نقش الهام و اقتباس در اصالت آثار هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
37 - 46
حوزههای تخصصی:
مسئله ی اصالت آثار هنری در تاریخ هنر و دوران معاصر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. امروزه بازگشت به سنت های گذشته، ضرورت درک مفهوم اصالت را در ارتباط با مباحثی چون الهام و اقتباس در آثار هنرهای تجسمی بیشتر کرده است. این مقاله با هدف تبیین جایگاه و نقش اصالت در هنرهای تجسمی، سعی در پاسخ به این پرسش دارد که آیا هنرمند با الهام و اقتباس از دیگر آثار هنرهای تجسمی می تواند اصالت هنری آثار خویش را حفظ کند؟ مسئله ی دیگر نقش خلاقیت فردی هنرمند در اصالت بخشیدن به آثارش است. با نتایج به دست آمده در پژوهش، الهام و اقتباس درصورتی که با رعایت اصول و آگاهی صحیح و مبتنی بر خلاقیت هنرمند به بیانی فردی و خلاقانه دست یابد، خدشه ای به اصالت اثر وارد نمی کند، همچنین اثر جدید می تواند اصالت جدیدی بیابد. تقسیم بندی اصالت اثر به اصالت مطلق و نسبی در دوره معاصر می تواند درک و حفظ مفهوم اصالت را ممکن سازد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای منابع اینترنتی انجام شده است، سعی شده با پرداختن به مفاهیم اصالت، الهام و اقتباس به طور جداگانه و با مطالعه نمونه آثاری از هنرمندان، نقش این مباحث را در رابطه با اصالت اثر هنری مورد پژوهش قرار دهد.
طراحی حروف دیجیتال در اواخر قرن بیستم: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
73 - 86
حوزههای تخصصی:
طراحی حروف دیجیتال از دستاوردهای رشد و دگرگونی سریع فناوری های دیجیتال در اواخر قرن بیستم است که از آغاز در پیوند با بهینه سازی محدودیت های دستگاه های نمایش و چاپ پیشرفت کرد تا اینکه با آمدن قالب های گوناگونِ حروف دیجیتال، فرصت های زیباشناختی بیشتری در این حوزه پدید آمد. با وجود این، پژوهش های پیشین بیشتر بر محور تاریخ نگاری، مستند سازی و پژوهش های کاربردی استوار بوده است. مسئله اینجاست که چه فرصت ها و چالش هایی در طول تاریخ آغازینِ طراحی حروف دیجیتال مطرح بوده تا طراحی حروف با معیارهای دستگاه های دیجیتال هماهنگ، و نمایشِ بیشترینه جلوه های آن در قالب های دیجیتال ممکن شود. این نوشتار با هدف درک و دستیابی به امکانات و محدودیت های طراحی حروف دیجیتال در دوران پیدایش آن، به روش توصیفی-تحلیلی شکل گرفته تا با استناد بر داده های گردآوری شده کتابخانه ای (تاریخی، فنی و تخصصی)، تأثیر دگرگونی های فناوری ها و نوآوری های دیجیتال در تاریخِ تحولات طراحی حروف ارزیابی شود. در نتیجه به این می رسد که در دستگاه های دیجیتال تطبیق پذیری حروف نمایشی با حروف چاپی، مقیاس پذیری در اندازه های دیگر، کیفیت بازنمایی و وضوح تصویر، و در قالب های دیجیتال هندسی کردن، به صرفه کردن داده های حروف دیجیتال و بهره مندی از بیشترین امکانات سنت های خوشنویسی از مهم ترین تأثیر و تأثراتی بود که طراحی حروف دیجیتال در قرن بیستم از دستگاه ها و قالب های دیجیتال گرفت.
موسیقی و شیخ صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی در کتاب صفوه الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی در پیشینه حیات عرفانی حکومت صفوی، به صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی برمی گردد. در این پیشینه موسیقی به عنوان یک عامل مهم نقش بسیار ارزنده ای ایفاء کرده است. یکی از آثار مهم و غنی در این ارتباط، کتاب صفوه الصفا اثر ابن بزاز اردبیلی است که نویسنده به مناقب شیخ صفی الدین پرداخته است. هدف از این تحقیق درک عمیق تر پیشینه موسیقایی حیات عرفانی دوران صفوی است. روش تحقیق کیفی بر اساس تحلیل محتوا با مقایسه دیگر منابع است؛ مبحث سماع به سه نوع عام، خاص و اخص تقسیم می شده، هر سه نوع در عمل در خانقاه شیخ صفی رواج داشته، ولیکن با نوع عام آن رفتاری احتیاط آمیز می شده است. «گفته» در قوّالی به معنای نوعی ضربی خوانی به عنوان یک واژه تخصصی در قوّالیِ غزلیات عطار و مولوی مفهوم معناداری داشته است. با توجه به کاربرد اوزان عروضی مختلف، احتمالاً سماع ها در ادوار ایقاعی مختلف اجرا می شده اند. با توجه به طولانی بودن زمان سماع ها که احتمالاً ملودی های این غزل ها جنبه ی تکرارپذیری داشته، می توان حدس زد که تا حدی بداهه در اجرای آنها نقش داشته است. قوّالان را می توان به سه مرتبه اجتماعی درباری، خانقاهی و مردمی تقسیم کرد. قوّالان خانقاهی ظاهراً در نواختن نی و گویندگی نقش ایفاء می کردند.
تأثیر اسباب تنافر بر تغییر فواصل و شکل گیری گوشه های دستگاه ماهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رسالات موسیقی قدیم قواعدی جهت ساخت ادوار ملایم ذکر شده است. در رابطه با این قواعد که مهمترینِ آنها وجود بُعد ذی الاربع میان نغمات یک دور است این سوال مطرح می شود که آیا چنین قواعدی در رابطه با موسیقی دستگاهی نیز قابل تعمیم هست، و آیا به طور نمونه می توان مواردی مانند تغییر فواصل را از این طریق تحلیل کرد یا خیر؟. هدف از این پژوهش تلاش برای یافتن ارتباط میان فواصل گوشه های دستگاه ماهور از ردیف میرزاعبدالله بر اساس قواعدی است که تحت نام اسباب تنافر در موسیقی قدیم ایران مطرح شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل گوشه ها، ابتدا به نغمات مُد اصلیِ دستگاه ماهور رجوع شده و نغماتی که بالقوه فاقد فاصله «چهارم درست» با دیگر نت های دستگاه هستند، به عنوان نت های مستعدّ تغییر، دانسته شده اند. صحّت این امر در بررسی گوشه ها نیز دیده شده است. در ادامه با فرض برقراری قواعد موسوم به اسباب تنافر، به بررسی گوشه ها از جمله چیدمان و توالی خاص و تغییر فواصل آنها پرداخته شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که در تغییر فواصل مُد اصلی علاوه بر تأثیر بُعد ذی الاربع، عواملی مانند گستره صوتی هر گوشه، نحوه چیدمان جملات گوشه ها شامل؛ متن اصلی و فرودها و همچنین کوک ساز نیز تأثیر دارند.
نقش آواتار در تجربه بازیکن در بازی های ویدئویی ژانر بازی: مهاجم اول شخص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
101 - 108
حوزههای تخصصی:
امروزه بازیکنان بازی های ویدئویی درحالیکه در اتاق نشیمن خود حضور دارند، ماشین پیشرفته ای را در مناظر برفی هدایت می کنند یا در قالب یک مهاجم به سیر و اکتشاف در جهان بازی می پردازند. آنچه این بازیکنان تجربه می کنند بیانگر شیوه ای متفاوت از هنر و سرگرمی و تجربه زیبا شناختی در جهان معاصر است. بازیکنان این بازی ها برای حضور در جهان بازی از یک بدن مجازی استفاده می کنند که آواتار نامیده می شود. پرسش اصلی در این مقاله چنین است که آواتار ها در تجربه بازیکن در بازی های ویدئویی چگونه عمل می کنند. بنابراین هدف این پژوهش تبیین و تحلیل نقش آواتارها در بازی های ویدئویی است. دراین مقاله از روش کیفی توصیفی-تحلیلی و رویکرد پدیدار شناسی استفاده شده است.گونه بازی مورد استفاده بازی ویدئویی مهاجم اول شخص می باشد. در بازی های ویدئویی مفهوم جدیدی به نام بدن بازی مطرح می شود که در ارتباط با آواتار بازیکن در جهان بازی است. بازیکنان بازی های ویدئویی به واسطه آواتار ها و بدن بازی ساکن جهان مجازی می شوند و در آن به کنش، ادراک و تعامل می پردازند. در بازی ویدئویی اول شخص، با هم راستایی سه دیدگاه متمایز، بازیکن تجربه واقعگرایانه از پرسپکتیو بازی و حضور در جهان بازی را تجربه می کند.
بنیان های نمادین و اعتقادی در نقوش سنگ نگاره های درّه نگارانِ سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
65 - 74
حوزههای تخصصی:
درّه ی نگارانِ سراوان یکی از مناطق برجسته ی سنگ نگاره ای در ایران بوده که مملو از نقوشی است که با ظرافت بر دل صخره ها حکّ شده و رگه هایی از پیش زمینه های اعتقادی و نمادین در اکثریت نگاره ها به چشم می خورد. این پژوهش با هدف بررسی و شناختِ نمادشناسانه ی سنگ نگاره های درّه نگاران سراوان و دلایل اعتقادیِ ایجاد نقوش از سوی مردم بدویِ آن سامان انجام و به دنبال پاسخ گوئی به این سئوال است که: بیشترین تصاویر حک شده بر صخره های این درّه، از چه نوعی بوده و مبتنی بر چه بنیان های نمادین و اعتقادی ترسیم شده اند؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و داده ها از طریق بررسی میدانی و ثبت مشاهدات نگارنده و نیز به روش اسنادی، گردآوری و به روش استدلال استقرایی، تحلیل شده-اند. یافته ها نشان می دهد که نگاره ها در درّه نگاران، به سه گروه جانوری، انسانی و هندسی تقسیم می شوند که نقوش جانوری بیشترین فراوانی را در بین سایر نقوش دارد. زمینه های نمادین و اعتقادی، نقشِ برجسته ای در طراحی نقوش داشته و به طور عمیقی با نحوه زیست و باورهای فکریِ مردم منطقه در آن زمان مرتبط بوده است. ضمن اینکه، بسیاری از بنیان های اعتقادی که در هنر صخره نگاریِ آن دوره نقش مؤثری داشته اند، در زندگی ساکنان فعلیِ منطقه، بوضوح قابل مشاهده است.
بازشناسی شمایل رستم در شش نگاره از شاهنامه عمادالکتاب در سنجه تطبیق نشانه های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تصویرگری ادبیات، نشانه های تجسمی از دو حیث به آن راه می جویند: بخشی وام دار متن ادبی هستند درحالیکه برخی دیگر صرفاً از سنت های فرهنگی پیشین یا خلاقیت هنرمندانه مایه گرفته اند یعنی بنیان آنها در منبع مکتوب قابل بازیابی نیست. شاهنامه فردوسی و خاصه داستان های رستم که در گذر زمان، بسیار دستمایه نگارگران قرار گرفته، مصداق مناسبی برای مطالعه کارکرد نشانگان تصویری است. در مقاله حاضر پرسش این است: در شش نگاره قاجاری از شاهنامه عمادالکتاب، کدام طیف از نشانه های تصویری در بازشناسی نقش رستم تأثیر بیشتری دارند؟ فرضیه آنکه احتمال می رود نشانه های تصویری برآمده از متن ادبی، تمییزپذیری وی را بیشتر تسهیل کرده اند. هدف آن است که اثربخشی نشانه های تصویری درشمایل شناسی به تصریح درآید و درعین حال شاهنامه مهجور عمادالکتاب مصداق سخن باشد. نتیجه مطالعه به شیوه تطبیقی و با هدف پیگیری پژوهش های تاریخی؛ نشان می دهد کلاهخود دوشاخ دیوسر، چهره میانسال، ریش دوفاق بلند و ببربیان؛ از مؤثرترین نشانه های تصویری در بازشناسی شمایل رستم در نسخه عمادالکتاب است؛ به طوریکه فقدان آن، در شناسایی وی تردید ایجاد می کند. با این حساب، برخلاف فرضیه نخست، مهم ترین نشانگان تصویری مؤثر در این بازشناسی، در متن ادبی مورد اشاره قرار نگرفته اند اما چون در نگارگری شاهنامه تکرار داشته اند به اصلی ترین نمادینه های رستم بدل شده اند.