فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقد انتزاع در هنر به شیوه های گوناگونی صورت می پذیرد. بدین دلیل که در نقاشی انتزاعی فرم و صورت جایگزین ابژه های ملموسِ این- جهانی می گردند. به طور کلی می توان نقد هنر انتزاعی را به دو دیدگاه اساسی تقسیم نمود: از دیدگاه زیبایی شناسی فرمالیستی و از دیدگاه زیبایی شناسی محتواگرای ذاتی. فرمالیسم از نظریه ی کانت مبنی بر ابژه ی بدون علقه و غاییت بدون غایت سرچشمه گرفته و در آرای نظریه پردازانِ پساکانتی گسترش یافته است. فرمالیست ها معتقد بودند که عاطفه ی زیبایی شناختی تنها از صورت هنر ناشی می شود و خود، محتوای هنر است. در مقابل این نظریه، زیبایی شناسی ذاتی هگلی قرار می گیرد. از منظر هگل، عالی ترین صورت های هنری بیانگر محتوای درونی اند. هگلی ها با تأکید بر ویژگی بیانگر هنر، تغیّرات ناشی از از روح دوران را مسبب تحول سبک و صورت در هنر دانسته اند. با در نظر داشتن این دو دیدگاه این پرسش مطرح می شود که کاندینسکی، که از طلایه داران جریان انتزاع در دوره ی مدرن می باشد به کدام دسته تعلق دارد؟ آیا آثار کاندینسکی در زمره ی آفرینش های معناگرا قرار می گیرد و یا صرفاً بازی های زیبای فرم و رنگ هستند؟ این مقاله حین بررسی زیبایی شناسی فرمالیستی و ذاتی، به تحلیل آرا و اندیشه های کاندینسکی پرداخته و از این رهگذر به تبیین موضع خاص کاندینسکی در نزاع میان صورت و محتوا می پردازد.
تحلیل نحوه بازنمایی نوازنده عود در تصاویر دوره ساسانی تا صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختارگرایانه 40 تصویر منقش به ساز عود از دوره ساسانی تا صفوی بر اساس روابط میان فیگور «کانونی» و «غیر کانونی» در نظام نشانه شناسانه متن تصاویر، مبنای مقاله حاضر قرار گرفته است. نتایج پژوهش، بیانگر چهار نظام بازنمایی در ارتباط میان نوازنده عود و فیگور کانونی می باشد. در الگوی اول که تعداد بیشتری از تصاویر را در بر می گیرد، نوازنده عود در طرفین و معمولاً سمت چپ تصویر قرار دارد و شاه به عنوان فیگور کانونی و قطب، فرادست نوازنده تصویر شده است. در الگوی دوم، عناصر نمادین نظیر پرنده یا جایگاه خالی شاه جایگزین فیگور کانونی شده است. به نظر می رسد با توجه به مناقشاتی که در مورد موسیقی در دوره اسلامی وجود داشته است، نمونه های دو الگوی اخیر که به طور عمده به دوره اسلامی مربوط می شوند، نشانگر جایگاه فرعی و حاشیه ای نوازنده عود در مناسبات طبقاتی اجتماع است. در سومین الگو، نوازنده در موقعیت فیگور کانونی قرار گرفته و در الگوی چهارم، همسان با سایر کنش گران، تصویر شده است. مطالعه حاضر، دوره ساسانی را به عنوان گروهی با بیشترین تنوع در بازنمایی نوازنده عود معرفی می نماید. اما با نزدیک شدن به دوره صفوی، ازتنوع الگوها کاسته شده و در نهایت الگوی اول غالب می شود.
یک مفهوم مبهم در نقد عکاسی میانه قرن نوزدهم فرانسه «چیدمان عکس: محوکاری» در نقاشی و درعکاسی
حوزههای تخصصی:
فلو (flou-محوی) که یکی از واژگان بسیار تخصصی نقد تصویری است، و در حال حاضر به طور گسترده ای با تکنیک عکاسی همراه شده است. در اواسط قرن نوزدهم، درحالی که عکاسی در بحث و جدل های هنری وارد می شد «محوی» قبل از هر چیز یکی از رفتارهای نقاشی بود، که نقاش برای شفافیت اثر اقدام به پنهان کردن ضربات قلم مو بر روی بوم می کرد. نقد عکاسی، که بی سر و صدا این اصطلاح را از آن خود می کرد، مفهوم آن را متحول ساخت، و آن را مربوط به یک نقص فنی نمود، نقص تار شدن و نادیده گرفتن وضوح. در سال 1850، مشاهده کنیم که، در متون مربوط به عکاسی، یک عدم اطمینانی برای مفهوم محوی وجود دارد. که ضمن اینکه طنین معنایی تصویری خود را حفظ می-نماید در حال بارگذاری برداشتی جدید می باشد کهبا تعریف اصلی آن در تضاد است.
چیدمان عکس: یادداشتی بر مجموعه عکس های «صمد قربان زاده» با عنوان: «خواب های روزانه»
حوزههای تخصصی:
چیدمان چاپ دستی: مصاحبه با هنرمندان چاپ دستی؛ استاد یعقوب امدادیان، دکتر عبدالحمید پازوکی، مهرداد ختایی، یوسف شریف کاظمی، همایون موسوی، رضا هدایت و عباس یزدی
حوزههای تخصصی:
تحلیل نمونه هایی از تکنیک های پیشرفته نساجی
منبع:
دانش هنرهای تجسمی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
99 - 111
حوزههای تخصصی:
امروزه تفکر خلاق هنرمند، همراه با تکنولوژی، عرصه را برای ظهور پارچه های جدیدی فراهم ساخته است که عرضه پارچه باسطح فلزی و یا کاربرد لیزر در منسوجات، امری طبیعی جلوه می کند. ابداع تکنیک های جدیدو پیشرفته در صنعت نساجی نیز نقش مؤثری دراین تولیدات دارد. تنوع و گستردگی در تولید پارچه های نوین، عامل مهمی در تجلی خلاقیت هنرمندان است. در این میان، هنرهای دستی هم از جایگاه خاصی برخوردار هستند و آنجاکه سنت و تکنولوژی درهم میآمیزد، ظرافت وخلاقیت را بهاوج رسانیده و در نهایت، پارچه ای خلق می شود که احساسی ازمدرنیته همراه با سنت را در مخاطب به وجود می آورد. در این مقاله، به معرفی چند نمونه از تکنیک های مدرن و کاربردی در مراحل تکمیل پارچه و بررسی پارچه های طراحی شده با این روش ها پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کار بردی، و از نظر روش، توصیفی تحلیلی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از شیوه کتابخانه ای استفاده شده است. بررسی پارچه های طراحی شده توسط هنرمندان طراح پارچه و لباس، نشان می دهد که علی رغم به کارگیری ابزار مشابه در مرحله تکمیل، نمونه هایی متفاوت از نظر ظاهر و جنسیت به دست می آید.
نگره مؤلف و آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار نگارگری ایران عرصة پرباری جهت انجام پژوهش های معاصر است. در میان نشانه های پراهمیت در آثار نگارگری ایران موضوع امضا و نام هنرمند را میتوان مطرح کرد. امضا و نوشتن نام مؤلف به نوعی صحه بر ثبت نگاره به دست هنرمندی خاص است. این سنت به نوعی اثر را شناسنامه دار و به عبارتی اصل و نسبدار میکند. نام هنرمند که بر سینة اثر بدرخشد رابطة خویشاوندی آن درست از کار در میآید و راه بر انتساب آن به هر هنرمند یا هنرمندان دیگر بسته میشود. بحث مؤلف، امضا و روش به کارگیری آن توسط هنرمندان ایرانی مانند رضا عباسی و کمال الدین بهزاد در دورة صفوی و تیموری با توجه به نظریه های انتقادی معاصر هدف مهم این پژوهش تلقی میشود. نیل به این هدف با روشی تطبیقی ـ تحلیلی تحقق پیدا میکند تا پاسخی بر این سؤال باشد که نظریه مؤلف را چگونه میتوان دسته بندی کرد و در آثار رضا عباسی و بهزاد چگونه مقولة مؤلف/ پدیدآورنده و رقم زدن را میتوان تحلیل کرد؟
به منظور فراهمساختن پاسخ مسئله پیشگفته، در بخش اول، بحث مؤلف در حوزه نقد ادبی بررسی میشود. سپس به طور تطبیقی بحث مؤلف در نگارههای دو هنرمند مذکور از دوره صفوی و تیموری مقایسه میشود. نتیجه حاصل این است که بسیاری از هنرمندان ایرانی و سرآمد آنها «رضا عباسی» و «کمالالدین بهزاد»، به صورت عملی نظریه هایی دربارة مؤلف مطابق نظریه های انتقادی معاصر را در آثارشان به مرحلة اجرا درآوردهاند. در سدة دهم به دلیل تحولات خاص، مفهوم جدیدی از هنرمند به میان می آید. تا پیش از این زمان، اثر هنری از بقیه وجوه شرایط تحقق یک اثر (مانند مخاطب و هنرمند) با اهمیت تر بود. با تنومند شدن رو به فزونی وجه هنرمند و مؤلف، یافتن ردپای مؤلف در اثر هنری ویژگی برجسته ای شد. جدا از مضامین سنتی مربوط به هنرمند و مؤلف، اعتقاد به حضور غایب مؤلف در آثار بهزاد و کاربرد آن به مثابه مؤلفه ای کارکردی در آثار رضا عباسی مناسب ترین نتیجه همخوانی با نظریه های معاصر است.
پوستر و گونه های موضوعی آن
حوزههای تخصصی:
بررسی مجموعه سفالینه های منقوش تپه گیان و گودین تپه موجود در موزه دفینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
25 - 32
حوزههای تخصصی:
مجموعه ای که در پژوهش حاضر بررسی گردیده، تعداد 100 عدد سفالینه منقوش وابسته به تمدن سفال نخودی هزاره چهارم تا اول ق.م. می باشد. این آثار ارزشمند که طی حفاری از تپه گیان و گودین تپه در مرکز غرب ایران بدست آمده اند، هم اینک به دور از بازدید عموم در مخزن موزه دفینه نگهداری می شوند و تاکنون هیچ گونه پژوهشی بر روی آنها صورت نگرفته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی عناصر بصری نقشمایه هایی است که بر روی این سفالینه ها وجود دارد. محقق کوشیده است با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی فرم گرایانه، به مطالعه طبقه بندی شده نقوش مذکور بپردازد. نتایج نشان می دهند 3/76 درصد نقوش تجریدی و هندسی، و1/16 درصد حیوانی هستند که تنوع و تعدد نقشمایه پرندگان مشهود است. 6/7 درصد نقوش نیزدر دسته گیاهی قرار می گیرند. در نحوه ترسیم نقوش، سادگی و ایجاز حکم فرماست. خط، نقش اصلی را ایفا می کند وخطوط منحنی، مواج، دایره ای و راستای مورب، در غالب نقوش وجود دارد. ویژگی هایی چون تقارن، بافت و ریتم نیز به میزان زیادی بکار رفته و نقوش در 6 محدوده هندسی جای گرفته اند. همچنین محل ترسیم آنها در نقاطی صورت گرفته که از زوایای بیشتری قابل رؤیت باشند.
بررسی میزان انطباق جهت سطوح و حرکت چشم انسان در درک تصویر بر اساس روانشناسی گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
75 - 84
حوزههای تخصصی:
کیده محیط پیرامون گونه ای از تصویر می باشد که درک آن بر اساس فرآیندی پیچیده انجام می شود. سیستم بینایی انسان تعداد بیشماری داده را از هم تفکیک و حتی عناصری با شباهت نزدیک به هم را از یکدیگر تشخیص می دهد. در قوانین گشتالت، نقش، جهت، حرکات و خطوط عمده در درک تصویر، مهم و اثرگذار هستند که رابطه مستقیمی نیز با عناصر جلب توجه دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اهمیت و نقش خطوط جهت تصویر و سنجش مساحت بازه های رنگی در تشکیل یک نقش بر اساس عامل جلب توجه در فرآیند ادراکی می باشد. در این خصوص، دو آزمون الف) جهت و ب) نقش-زمینه با شرکت پنجاه دانشجو برگزار گردید. در آزمون اول، رابطه ادراک تصویر بر اساس خطوط جهتی پنهان در یازده تصویر و در آزمون دوم، رابطه عناصر جلب توجه و بازه های رنگی در 33 تصویر، هر دو از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. بر پایه نتایج ضمن تعریفی از نقش و زمینه، به بررسی مجدد این عوامل و جایگاه و اهمیت آن در طراحی بصری به ویژه طراحی ارتباطات پرداخته شده است. تحقیق حاضر نشان داد که لایه ها، خطوط پنهان و غیرآشکار تصویر می توانند به خوبی در هدایت چشم انسان مؤثر باشند.
عکس های خانم هاویشام با دوربین چارلز دیکنز...!
حوزههای تخصصی:
ادبیات و هنر پیش از عصر رنسانس هنری به شدت مذهبی،استعاری،وابسته به مفاهیم قدسی و دور از واقع گرایی بود.با وقوع عصر نوگرایی در همه وجوه هنر و به خصوص نقاشی زمینی تر و باور پذیر تر گشت . واقعیات و زندگی روزمره کم کم در آثار نقاشان نمود یافت و پرداختن به عنصر طبیعت که به شکلی از هنر بیزانس حذف شده بود ،دوباره احیا شد.ظهور رئالیسم و ناتورالیسم در نقاشی و ادبیات به صورت تقریبا همزمان، راه را هرچه بیشتر برای الگوبرداری دقیق از طبیعت و اجتماع هموار ساخت ودر بستر فلسفه های انسانگرایانه ی عصر جدید، دغدغه های انسان آشنا گشته با گستره های نوین را سر لوحه کار خویش قرار داد . پیدایش معنا دار عکاسی در این دوره ،مهر تاییدی بر دغدغه ی تقلید بی چون و چرای هنر این دوران از واقعیات بود که در جریانی همسو، در نقاشی،ادبیات و فلسفه وعلم دنبال می شد.نظریه پردازان، ظهور عکاسی را همزمان با عصرویکتوریا در انگلستان در آستانه ی انقلاب صنعتی معنا دار و مهم می دانند.عصر ملکه ویکتوریا(تاج گذاری در 1837)برای علم و هنر، دوران توجه به جزئیات و اصل طبیعت بود.ظهور رئالیسم برآمده از اجتماع در انگلستان عصر ویکتوریا- که به بهترین شیوه در آثار چارلز دیکنز نمایان بود- نشان می دهد که تولد عکاسی نیز در این دوران ناگزیر بوده است. آرزو و رویای تمام هنرمندان پس از رنسانس به گفته ی منتقدین رونویسی مستقیم از واقعیت بود و چه چیز بهتر از عکاسی این آرزو را بر آورده می ساخت.قرابت و توالی تاج گذاری ویکتوریا در 1837، انتشار الیور تویست شاهکار دیکنز در 1838 و اختراع دوربین عکاسی در1839 ، بازتاب روشن و پرمفهوم این هماهنگی وتاثیرات متقابل در عرصه سیاست، هنر و فرهنگ نیمه دوم قرن 19 بود. توصیفات دیکنز در آثاری چون آرزوهای بزرگ و الیور تویست از خیابان ها و محله های لندن شباهت عجیبی با عکس های به جا مانده از دوران ویکتوریا در انگلستان دارد . اگر سالها طول کشید تا تاتر از دربارشاهان و سالن های اشراف به مکان های روباز و آمفی تاترهای عمومی منتقل شود و تابلوی نقاشانی که پیوسته قلم مو به دست در حال نقاشی از ملکه ها و شاهزادگان بودند، به نمایش عموم درآید وبه گالری ها راه یابد،به فاصله ای کوتاه پس از ثروتمندان وخواص،خیابان ها و مراکز تفریحی وصنعتی ومحله های پایین شهر وحتی بدنام لندن ،پاریس و.... توسط عکاسان بسیاری از میان مردمان گاه همین محله ها برای مشاهده و تاریخ نگاری آیندگان ثبت شد.و بدین سان عکاسی توانست به نمود عینی غیر انحصاری بودن هنربه شکلی کاملا دموکراتیک برای بشر پایان قرن19 تبدیل گردد.
چیدمان چاپ دستی: رویکردی به تعدادی از آثار کالکوگرافی رنگی ماریکاسات به لحاظ تکنیک و رنگ
حوزههای تخصصی:
چاپ دستی زبانی برای بیان ذهنیات هنرمند است و جایگاه خاصی در حوزة هنرهای تجسمی دارد. تکنیک های چاپ دستی بسیار متنوع هستند ولی در این مقاله، روش های کالکوگرافی رنگی مورد بحث می باشند، به لحاظ اینکه آثار منحصر به فرد ماری کاسات به این شیوه انجام گرفته اند.
ماری کاسات پایه گذار چاپ های کالکوگرافی رنگی به شیوة خاص خود بوده است و اطلاع از چگونگی بهره گیری از این تکنیک ها در هنر چاپ بسیار حائز اهمیت است.
در این مقاله با تعریفی مختصر از چاپ دستی، به طورتخصصی تعداد 2 اثر از کارهای ماری کاسات به لحاظ تکنیک و رنگ بررسی شده اند.
نقوش"حیوان-گیاه" در هنر ساسانی و تاثیر آن بر هنر اسلامی و هنر رومی وار فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، موجود ترکیبی ای مورد بررسی قرار می گیرد که ترکیبی از بدن یک حیوان واقعی یا تخیلی و اجزای گیاهی است، گروهی بزرگ از موجودات افسانه ای و ترکیبی به نام " حیوان- گیاه" . هنر ساسانی گونه های مختلفی از این موجود ترکیبی را با شیوه هایی متفاوت خلق کرده که در هنر کشورهای اسلامی، کشورهای کرانه دریای مدیترانه و بویژه هنر رومی وار فرانسه نیز ظهور پیدا کرده است. ساختار این موجود بر چه مبنایی شکل گرفته است؟ تاثیر آن بر روی هنر دوران اسلامی و اروپای غربی بویژه هنر رومی وار چگونه بوده است؟ این موجود از ترکیب فرم های حیوانی به هیبت واقعی و تخیلی با گونه های مختلف اشکال گیاهی طبیعی و تجریدی بوجود آمده و از ترکیبات ساده شروع و به اشکال پیچیده ختم می گردد. این نقش از طریق مبادلات تجاری و هدایای سلطنتی به کشورهای اسلامی، بیزانس و اروپای غربی راه یافت و هنر آنها را تحت تاثیر خود قرار داد. در خصوص موضوع "حیوان- گیاه" ساسانی به صورت خاص تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است. این پژوهش از نوع نظری بوده و روش تحقیق بر اساس توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است.
تاثیر مفهوم لذت گراییِ زیباشناختی در بستر تاریخی مرمت تابلوهای نقاشی در سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های زیباشناختی و معیارهای فلسفی از جمله مبانی تاثیرگذار بر رویکردهای هنری در اعصار مختلف تاریخی ا ست که می توانند به نوعی این گرایش ها را هدایت کنند. در میان مفاهیم مطروحه در حوزه هنر، می توان رد پای نوعی بینش زیباشناختی مبتنی بر لذت گرایی را که ریشه های آن تا یونان کلاسیک قابل بازکاوی است، جستجو کرد. با توجه به تمرکز بندتو کروچه فیلسوف و زیباشناس سده بیستم بر مفاهیم و تعاریف لذت گراییِ زیباشناختی، می توان این دیدگاه را در بستر تاریخی سده نوزدهم میلادی بررسی کرد. از سوی دیگر، رویکردهای فلسفی از جمله مبانی تاثیرگذار در حوزه هایی همچون نگاهداشت و مرمت آثار تاریخی نیز هستند. این پژوهش سعی دارد تاثیر زمینه فکری مورد اشاره بر مرمت های صورت گرفته روی تابلوهای نقاشی در سده نوزدهم میلادی را مورد بررسی قرار داده و نمونه های شاخص آن را معرفی کند. در واقع پرسش این است که آیا دیدگاه مذکور بر مرمت تابلوهای نقاشی در سده نوزدهم اثر مستقیم و چشمگیر داشته است؟ پژوهش پس از تبیین نظریه و ارائه مثال های ملموس، به بیان دیدگاه های مطروحه در این حوزه می پردازد و صحه بر تاثیر این نگره بر روند مرمت نقاشی این سده می گذارد.
مطالعه ی نمادشناسانه و تطبیقی عناصر نقوش منسوجات ساسانی و صفوی
منبع:
دانش هنرهای تجسمی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
21 - 42
حوزههای تخصصی:
هنر دوران ساسانی به عنوان چکیده ای از هنر تمامی اعصار ایران به شمار می رود. بیشترین مشخصه ی هنر ساسانی نقوش تزئینی آن است و یکی از تجلیات این نقوش در منسوجات ساسانی است که تاثیر عمیقی بر هنر ادوار و ملل مختلف تاریخ گذاشت. در دوره صفویه نیز به علت حمایت حاکمان وقت صنعت نساجی به ویژه قالی بافی از پیشرفت چشمگیری برخوردار بوده است. قالی های سده دهم هجری در زمره باشکوه ترین نمونه های باقی مانده آن دوره است. بیشتر شهرهای صفوی پیشرفت قابل توجهی در پارچه بافی داشته اند. شماری از مستشرقان بهترین منسوجات را متعلق به کاشان دانسته اند.در تحقیق حاضر به رمز و ماهیت نمادشناسانه نقوش خواهد پرداخت. رمز یا نماد بیان ادراکی و ً مشهود است که باید جایگزین چیزی مخفی و مکتوم شود و این ماهیت در نقوش هر دو دوره کامال قابل مشاهده است.در این مقاله، با استفاده از روش های تاریخی، توصیفی و تطبیقی، سعی در ردیابی عناصر نقوش منسوجات ساسانی با توجه به کیفیات فرمی و محتوایی آنها، در منسوجات دیگر دوره ی درخشان فرهنگ و هنر ایران، یعنی دوران طالیی صفوی شده است که به عنوان دوره ی اوج درخشش هنر پارچه بافی ایران به شمار می رود. در انتها این پژوهش به بررسی علمی و نمادشناسانه و تطبیقی نقوش منسوجات در دوره پرداخته و با ذکر مقایسه ای عناصر با یکدیگر تاثیر پذیری عصر صفوی از این نقوش اشاره کرده است.نتیجه ای که در این نوشته حاصل شده آن است که بیشتر نقوشی که به عنوان نقوش تزیینی در پارچههای صفوی مورد استفاده قرار گرفتهاند همان اشکال ساسانی است که با کیفیت فرمی و محتوایی متفاوتی به کار رفته اند.
تحلیل کارکرد پوشاک فوق مدرن در زندگی دانشجویان درکلان شهر تهران
منبع:
دانش هنرهای تجسمی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
87 - 98
حوزههای تخصصی:
ز نیمه دوم قرن بیستم، با گسترش شهرها و روند روز افزون تردد در فضاهای بین شهری، فضاهای گذری یا مکان های بین شهری، به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. مکان هایی که هرچند به نظر بی اهمیت می آیند ولی امکان مشخص کردن جایگاه حساس و مهم آنان در زندگی شهریامکان پذیر می باشد. مکان هایی نظیر ایستگاه های مترو و ترمینال ها که در طول شبانه روز محل تردد افراد زیادی از جمله دانشجویان و افرادی است که درصدد استفاده بهینه از زمان خود به صورت مطالعه، انجام پروژه های کاری و یا شنیدن فایل های صوتی می باشند. در عین حال، حمل تمامی ابزار و وسایل مورد نیاز آنان در فضاهای گذری، امری دشوار و یا حتی در مواردی غیر ممکن می باشد. از این رو نیاز به داشتن پوشاک و وسایل مجهز به تکنولوژی هوشمند روز به روز افزایش می یابد. در سال های اخیر، طراحان مد که در زمینه طراحی لباس های فوق مدرن و هوشمند فعالیت دارند،سعی دارند که تا حد امکان باعث رفع مشکلاتی نظیر حمل وسایل ضروری و کاربردی در فضاهای گذری گردند و از احساس نگرانی و اضطراب صاحبان آنان جلوگیری نمایند. تهران نیز با توجه به جمعیت وتردد شهروندان خاصه دانشجویان در اماکن عمومی آن، نیازمند توجه طراحان لباس های فوق مدرن و هوشمند می باشد. این تحقیق سعی دارد به این مسئله با تمرکز بر نیاز دانشجویان به حفاظت و حمل راحت تر و سبک تر وسایل مورد نیاز و هوشمند آنان بپردازد. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی، واز نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای ومیدانی، و به صورت تهیه پرسشنامه می باشد. تعداد نمونه تحقیق 150 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده است. این تحقیق نشان می دهد با توجه به پیشرفت تکنولوژی و مهاجرت جوانان به کلان شهر ها وتردد در مکان های بین شهری از جمله ترمینال ها وایستگاه ها، نیاز به وسایل وپوشاکی مجهز بهتجهیزات و تکنولوژی هوشمند که آن ها را در برابر حوادث احتمالی محافظت نماید امری ضروری است و شهروند تهرانی که در یکی از بزرگترین کلان شهر های دنیا زندگی می کند بدون پوشاک فوق مدرن و مجهز به امکانات رفاهی و محافظتی در برابر آسیب های احتمالی، دیگر قادر به ادامه زندگی امن و راحت نمی باشد.
پنج بازی، پنج نقاشی
حوزههای تخصصی: