ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵٬۴۴۳ مورد.
۱۱۴۱.

بررسی شرایط امکان تحقق حقیقت مکان و سکنی گزیدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکان معماری فضا کارهنری نامستوری سکنی گزیدن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۱۹۴۴ تعداد دانلود : ۷۶۲
مکان به عنوان یکی از مفاهیم پایه در معماری و شهرسازی از طریق معماری به عنوان هنر آشکار می شود. مبنای نظری این مقاله اندیشه «مارتین هایدگر» فیلسوف و پدیدارشناس آلمانی (1976-1889) است. بر این اساس برآنیم تا دریابیم مکان چگونه آشکار می شود و هنر (در اینجا معماری) اساساً چه نقشی درآشکارگی مکان ایفا می کند؟ در روزگار مدرن توجه به گوهر مکان به فراموشی سپرده شده و مکان به امری کمی تنزل یافته است. با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی هرمنوتیک برای آشکار کردن و رسیدن به حقیقت مکان سراغ هنر می رویم. از دیدگاه هایدگر در هنر حقیقت آشکار می شود؛ چرا که هنر یکی از طرق اساسی تحقق حقیقت به معنای نامستوری است. بر همین اساس هنر معماری هنری است که می تواند مکان را به عنوان یکی از ارکان خود، نامستور و آشکار کند. معماری به واسطه «ساختن»، خصوصیات یک محیط را عینی می سازد و فضای خالی را به مکانی غنی برای رسیدن به هدفی به نام سکنی گزیدن، تبدیل می کند. معماری به عنوان هنر چیزی را بازنمایی نمی کند، بلکه حقیقت مکان را حاضر و دیدنی می سازد. هدف اصیل معماران این است که مکان را در نسبت با نوع هستی آدمی به عنوان وجود در جهان آشکار کنند و بی مکانی روزگار مدرن را کمرنگ نمایند. در این مقاله ابتدا دیدگاه هایدگر پیرامون کار هنری تبیین می شود و سپس در یک مطالعه تطبیقی تأثیر این دیدگاه در آشکار شدن مکان در معماری در مقام هنر مورد بررسی قرار می گیرد.
۱۱۴۲.

نقش ابر ذهن در رمزگشایی از چند دستگاه الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن عربی اسپینوزا ابرذهن نگاه خرد و کلان وایتهد و کرامیه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۴۶۷ تعداد دانلود : ۵۳۵
هدف و انگاره بنیادین این مقاله، پاسخ به این پرسش است که آیا می توان الگویی به دست داد تا از رهگذر آن بتوان چندین دستگاه عرفانی، فلسفی و کلامی را بهتر فهمید و دقیق تر بازشناسی کرد؟ ادعای این مقاله آن است که می توان این کار را انجام داد. روش این مقاله به این صورت است که در وهله اول، با مدد گرفتن از عالم خیال چنین فرض می کنیم که همه آنچه از زمان مهبانگ (big bang) تاکنون رخ داده، که شامل هزاران میلیارد ستاره و سیاره می شود، همگی کل یکپارچه ای را تشکیل می دهد که از آن به ""جهان هستی"" تعبیر می کنیم. سپس این گونه فرض می کنیم که این جهان بزرگ یا جهان ماده، فاقد شعور و آگاهی نیست، بلکه جزء جزء آن از اتم هایی تشکیل شده است که یک شعور و آگاهی بسیار مرموز و اسرارآمیز همه اینها را به هم به گونه ای پیوند داده که این طرح کلان از آن برآمده و حاصل شده است (جالب است که در فیزیک امروز نظریه ریسمان بسیار به این فرض ما نزدیک است). این مقاله اصلاً در پی اثبات این فرض یا نفی آن نیست. روش این است که اگر جهان هستی به این صورت فرض شود و در واقع، آن را همچون یک کل و یک ذهن بزرگ انگاشته شود، این فرض دست کم دو کارکرد خواهد داشت. الگوی مورد نظر تصویری از جهان به مثابه یک اَبَرذهن یا ذهن برتر است؛ یعنی، می توان کل هستی و پدیده های آن را همچون یک ذهن بزرگ فرض کرد و همه کارکردها و نقش ها و فرآیندهای ذهن انسانی را برای آن متصور شد. در یک ذهن، پدیدارهای ادراکی بسیار گوناگون و متنوعی وجود دارد. اینک اگر کل هستی؛ یعنی این صدمیلیارد کهکشان و این کیهان بسیار بسیار بزرگ را به منزله یک ذهن بینگاریم، همان حکم ها را می توانیم در میان پدیده های هستی جاری کنیم. به دیگر سخن، همه باشندگان و هستی ها را می توان از جنس آگاهی انگاشت و در عین حال، با یک نگاه خُردنگر و چیستی نگر، می توان پدیده های موجود را از یکدیگر سلب کرد و گفت درخت سنگ نیست؛ اما از سوی دیگر، با نگاهی کلان نگر، می توان به همه پدیده ها به عنوان امر یکپارچه واحدی نگاه کرد و همه اموری را که از هم سلب می کردیم، به یکدیگر نسبت دهیم و میان آنها اتحاد برقرار کنیم و بگوییم مثلاً درخت سنگ است. این مقاله درصدد است تا نشان دهد که دستگاه عرفانی ابن عربی و دستگاه های فلسفی اسپینوزا و وایتهد (الهیات پویشی) چنین طرحی را دنبال کرده اند. از این گذشته، از رهگذر کشف این کلید می توان دستگاه کلامی کرامیه و الهیاتشان را نیز به صورت قابل فهمی بازخوانی کرد.
۱۱۴۳.

دفاع از نظریه معناداری هورویچ در برابر برخی انتقادات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پل هورویچ نظریه کاربردی معناداری ویژگی پذیرش ویژگی غیرالتفاتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱۶ تعداد دانلود : ۹۳۰
برای حل معمای معنا داری کلمات، پل هورویچ پیشنهاد می کند که برخی کاربردهای یک کلمه در مرتبه ای بالاتر از دیگر کاربردها بوده و به وجودآورنده الگوی حاکم بر کاربرد آن کلمه هستند. ویژگی پذیرش این کاربردهای خاص، باور به آن ها را در نظام باورهای کاربر توجیه کرده و سپس این باورها مانند یک اصل معنا شناسی، دیگرکاربردها را تبیین می کنند. اما این ایده نمی تواند همه کاربردهای یک کلمه را توجیه کند. در این مقاله، به کمک روش تحلیل مفهومی و منطقی، پیشنهاد می شود که نخست، اگرچه ویژگی پذیرش، توجیه گر کاربردهای معمول کلمه است، اما می توان برای کاربردهای غیرمعمول، ویژگی هایی مشابه ویژگی پذیرش فرض کرد. دوم، نقش محوری در تعیین معنای یک کلمه را ویژگی پذیرش آن بر عهده دارد، اما محقق شدن شرایط ظهور ویژگی پذیرش، بر محقق شدن شرایط لازم برای ویژگی های دیگر مؤثر است. سوم، تنها ویژگی پذیرش یک کلمه دارای خصیصه غیرالتفاتی بودن است.
۱۱۴۴.

سیر تحول الاهیات اخلاقی کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فضایل اخلاقی تعالیم اخلاقی الاهیات اخلاقی اخلاق مسیحی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۱۵۳۵ تعداد دانلود : ۶۰۹
الاهیات اخلاقی مسیحی، تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است. عهد جدید، منشأ اصلی اخلاق مسیحی است. محور تعالیم حضرت عیسی7، ملکوت خدا بود؛ و تحول درونی، شرط ورود به ملکوت تلقی می شد. اخلاق مورد نظر پولس، فضیلت محور بود و به جای تأکید بر اوامر و نواهی بیرونی، بر درونی شدن اخلاقیات توجه داشت. تعالیم اخلاقی آبای کلیسا بیش تر موعظه ای، شبانی، مدافعانه و تعلیمی بود. تا حدود هزار سال، علم اخلاق منسجم و نظام مندی وجود نداشت؛ حتی اگوستین که با نظریه پردازی درباره مفهوم فیض، تأثیر زیادی بر تفکر کلیسا داشت، الاهیات اخلاقی منسجمی طرح نکرد. توماس آکوئینی با رویکردی فلسفی، نظام مندترین و مفصل ترین مباحث مربوط به فضایل و رذایل را بیان کرد. با این همه، الاهیات اخلاقی، باز هم بخشی از الاهیات به شمار می آمد. تا این که بعد از شورای ترنت و به ویژه با اثر آلفونس لیگوری، الاهیات اخلاقی از الاهیات اعتقادی متمایز شد. با تصویب خطاناپذیری پاپ در شورای اول واتیکان، مرجعیت تعلیمی کلیسا شروع به مداخله در تبیین امور اخلاقی کرد. در دوره معاصر نیز با توجه به پیشرفت های مسائل صنعتی و پزشکی، موضوعات جدیدی در حوزه اخلاق کاتولیک به وجود آمد.
۱۱۴۵.

بررسی انتقادی مفهوم آزادی از نظر آیزایا برلین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لیبرالیسم تجربه گرایی تکثرگرایی جبرگرایی آزادی مثبت آزادی منفی آیزایا برلین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علوم اجتماعی
تعداد بازدید : ۱۵۲۸۳ تعداد دانلود : ۵۹۵۴
آیزایا برلین فیلسوف و مورخ اندیشه ها از سرشناس ترین و برجسته ترین لیبرال های دوران معاصر است که تقریر او از دو مفهوم آزادی سررشته بحث های سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مرتبط با آزادی است. مفهوم آزادی از کلیدی ترین آرای او و به نوعی مرکز ثقل اندیشه های اوست. به نظر او، آن چه در انسان اهمیت ویژه دارد و حتی انسانیت انسان در گرو آن است قدرت انتخاب و گزینش گری اوست و آزادی از این جهت اهمیت ویژه می یابد که میدانی برای انتخاب انسان ها فراهم می آورد. در تمام جنبه های اندیشه برلین از جمله پلورالیسم ارزشی، رد جبرگرایی تاریخی، رد آرمان شهرگرایی و دفاع از دموکراسی (البته دموکراسی ای که جنبه های منفی آن به دست نیروهای روشن فکر و نقاد محدود و کنترل می شود) رد پای آزادی محوری و دغدغه دفاع از آن قابل درک و محسوس است. در این مقاله، ابتدا سعی می شود مفهوم آزادی مثبت و منفی از نگاه برلین تبیین شود و سپس جنبه های مختلف آن با نگاه نقادانه مورد بررسی قرار گیرد.
۱۱۴۶.

تفکر نقادانه؛ تحلیل و نقد تعریف ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق آموزش شناسی تفکر خلاقانه تفکر نقادانه جان دیوئی سنجشگرانه اندیشی فلسفه آموزش و پرورش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲۲ تعداد دانلود : ۱۲۶۸
سنجشگرانه اندیشی (تفکر نقادانه)، عنوان شیوه ای از اندیشیدن، و نیز دانشی است که محصولِ دغدغه های دیوئی در زمینه فلسفه آموزش و پرورش است؛ دانشی که، به ادعای برخی در مسیر تبدیل شدن به یک «رشته» است. با این حال، دیدگاه های صاحبنظران درباره چیستی سنجشگرانه اندیشی متفاوت است. در این مقاله، با تحلیل و نقد دیدگاه های برخی از صاحبنظران شناخته شده ترِ سنجشگرانه اندیشی نشان داده ایم که آن ها عموماً این انگاشته را می پذیرند که سنجشگرانه اندیشی به عنوان یک دانش «عام» امکان پذیر است. در پایان، با قول به این که رویکرد کسانی که در تعریف سنجشگرانه اندیشی بر فرآیند تمرکز می کنند پذیرفتنی تر است و نیز اینکه تفاوت دیدگاه ها غالباً از جنس «تضاد» نیست، نتیجه گرفته ایم که دیدگاه ریچارد پل جامع ترین دیدگاه است. نتیجه ضمنی (اما شاید مهم تر) مقاله این است که سنجشگرانه اندیشی صرفاً مقوله ای آموزش شناختی نیست و بررسی چیستیِ آن نیازمند تحقیق فلسفی است.
۱۱۴۷.

ایدئولوژی، سوژه، هژمونی، و امر سیاسی در بستر نظریة گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه ایدئولوژی هژمونی امر سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علوم اجتماعی
تعداد بازدید : ۲۴۰۷ تعداد دانلود : ۳۹۰۸
نظریة گفتمان تلخیص سایر رویکرد های تحلیل گفتمان و یکی از روش های کیفی در حوزة مباحث سیاسی و اجتماعی است. در قلب نظریة گفتمان لاکلاو و موفه این اصل محوری وجود دارد که یک امر اجتماعی یا یک هویت اجتماعی هیچ گاه پایان یافته و تمام شده نیست. لاکلاو و موفه بستر اندیشه ورزی خود را بر قلمروهای نظری گوناگون از سوسور تا دریدا، از آلتوسر و فوکو تا لکان قرار داده اند. در این راستا آن ها با تمرکز ویژه بر واسازی دریدا و نظریة لکانی سوژة فقدان، با مرکزیت بخشیدن در وقتة «مفصل بندیِ سیاسی» به هژمونی، در توسعة نظریة نوگرامشی گفتمان، ترجیح امر سیاسی بر امر اجتماعی و بازگرداندن جامعه به وقتة سیاسی تأسیس آن، سنت نظری نوینی را بر ویرانه های مارکسیسم کلاسیک استوار ساخته اند. این نوشتار مفروضات بنیادی نظریة گفتمان لاکلاو و موفه در مورد ایدئولوژی، سوژه، هژمونی، و امر سیاسی را تحلیل و تبیین می کند
۱۱۴۸.

دین در نگاه مارکس و شریعتی؛ نقد و بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: توحید دین شریعتی شرک نظریه دینی شریعتی نظریه دینی مارکس مرحله آغازین دین بشر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۲۸۵۹ تعداد دانلود : ۴۰۱۷
همواره در طول تاریخ دین و مطالعات دین شناسی، جذاب و از موضوعات چالشی بوده است. هیچ جامعه ای را در طول حیات بشر نمی توان یافت که فاقد دین و یا پرستش باشد. ازاین رو، رویکردهای گوناگونی در عرصه های مختلف علمی برای مطالعات دین شناختی پدید آمده است؛ روان شناسی دین، جامعه شناسی دین، مردم شناسی دین، پدیدارشناسی دین، الهیات، فلسفه دین، مطالعات ادیان، کلام و کلام جدید. براستی ماهیت دین چیست، تفسیر رایج برگرفته از معارف ناب الهی کدام است، در رهیافت های گوناگون دینی، نوع تفسیر مارکسیستی از دین، چه مؤلفه هایی را مورد توجه قرار می دهد. در این میان، دکتر شریعتی به عنوان یک متفکر اجتماعی، چه رویکردی در تفسیر دین اتخاذ کرده است. افزون براین، مرحله آغازین دین بشر توحید بوده است و یا شرک؟ این مقاله، با رویکرد تحلیلی و اسنادی به بررسی، مقایسه و نقد نظریه دینی مارکس و شریعتی می پردازد. بر این اساس، شریعتی در تفسیر دین، به رهیافت مارکسیستی روی آورده، و مرحله آغازین دین بشر را شرک تلقی می کند که انبیاء و رسولان الهی برای دعوت به توحید و یکتاپرستی به سوی بشر فرستاده شده اند. این تلقی و نظریه دینی شریعتی ناصواب و با تفسیر رایج در معارف ناب اهل بیت علیه السلام ناسازگار است.
۱۱۴۹.

عقلانیت آموزة «لطف» از دیدگاه امامیه و مسیحیت کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معقولیت امامیه کاتولیک قاعدة لطف آموزة فیض

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۹۹۹ تعداد دانلود : ۶۱۰
اساس دین داری، تعقّل و عقلانی بودن آموزه های اساسی هر دین است. یکی از آموزه های کلیدی امامیه و آیین کاتولیک، ضرورت «لطف» یا «فیض» خداوند برای رسیدن انسان به سعادت و رستگاری است. این مقاله، با روش تحلیلِ اسنادی به بررسی معقولیت آموزة لطف در کلام امامیه و الهیات کاتولیک می پردازد. ازاین رو، پس از طرح و بررسی دلایل ضرورت لطف در هر دو مذهب، به این نتیجه دست یافت که قاعدة لطف در امامیه بر استدلال های عقلی محکم استوار است، درحالی که آموزة «فیض» در مسیحیت کاتولیک، بر مجموعه ای از پیش فرض های درون دینی محض، که پولس و پدران کلیسا وجود آنها را مسلّم گرفته اند، مبتنی است. ازاین رو اثبات عقلانی آن دشوار است.
۱۱۵۰.

فلسفه و آینه طبیعت: رابطه علّی خود انسان و جهان در اندیشه رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه تحلیلی فلسفه زبان معرفت شناسی ذهن کل گرایی نوپراگماتیسم رفتارگرایی معرفت شناسانه بازنمایی گرایی فیزیکالیسم غیرتقلیل گرا مطابقت صدق

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
تعداد بازدید : ۳۰۱۸ تعداد دانلود : ۱۲۸۱
ریچارد مک کی رورتی نوپراگماتیست معاصر آمریکایی است. وی با نقد مقولات رایج در فلسفه سنتی ازجمله حقیقت، دانش، منطق و فلسفه معرفت شناسی را سوژه ای مدرن تلقی می کند که با جعل ذهن، توسط رنه دکارت ظهور یافته است. رورتی تفکیک ذهن بدن را امری بی سابقه می داند که در فلسفه دکارت خلق شده است؛ سپس می نویسد در خلق این مسئله، دکارت را این تصویر بسیار بزرگ و قوی مساعدت کرده است که ذهن انسان همانند آینه بسیار بزرگی است که جهان را بازنمود و منعکس می کند. به نظر رورتی، این تصویر امری اعتمادناپذیر است. در این مقاله دیدگاه رورتی درخصوص مسئله ذهن و بدن را بررسی می کنیم. فرضیه اصلی مقاله این است که رورتی به هیچ وجه دنبال راه حل و استدلال، برای انتخاب یگانه انگاری یا دوگانه انگاری یا هر نظر دیگری نیست؛ بلکه رویکرد فسخ گرایانه را بر رویکرد حل گرایانه ترجیح می دهد. وی با گزینش فیزیکالیسم غیرتقلیل گرا و هرمنوتیک، درصدد پُرکردن خلا به وجودآمده از کنارنهادن معرفت شناسی نیست و رابطه خود انسان و جهان را رابطه ای علّی قلمداد می کند.
۱۱۵۱.

گونه های گوناگون فایده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقعیت گرا/اگرگرا عینیت گرا/ذهنیت گرا کنش گرا/منش گرا بیشینه سازی مطلق/کافی لذت گرا/ترجیح گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۹ تعداد دانلود : ۷۵۸
در چند دهه اخیر فیلسوفان فایده گرای بی شماری در زمینه اخلاق هنجاری فعالیت گسترده ای داشته، کوشیده اند با ارائه تفسیر جدیدی از «بیشینه سازی» ویا «خیر»، فایده گرایی را از گزند انتقادهای مطرح شده علیه آن برهانند. همین امر موجب پیدایش گستره گسترده ای از رویکردهای گوناگون و آشتی ناپذیر فایده گرایانه شده است که از آن میان می توان به دوگانه های «واقعیت گرا»/ «اگرگرا»، «عینیت گرا»/ «ذهنیت گرا»، «کنش گرا»/ «منش گرا»، «بیشینه سازی مطلق»/ «بیشینه سازی کافی» و «لذت گرا»/ «ترجیح گرا» اشاره کرد. این دوگانه ها به ترتیب در پاسخ به پرسش های بنیادین زیر درباره دو مفهوم «بیشینه سازی» و «خیر» مطرح شده اند: فاعل برای تشخیص بهترین گزینه ، باید عملی را در نظر بگیرد که فکر می کند در موقعیت مورد نظر «به احتمال زیاد انجام خواهد داد» یا باید عملی را در نظر بگیرد که «در شرایط آرمانی می تواند انجامش دهد»؟ عمل درست عملی است که «در عالم واقع» و «در عمل»، «بیشترین خیر» را ایجاد کند یا عملی است که فاعل «انتظار دارد» یا «فکر می کند» که «بیشترین خیر» را به وجود می آورد؟ ملاک «بیشینه سازی خیر» فقط برای داوری درباره «کنش» فاعل است یا هم «کنش» و هم «منش» او؟ برای «بیشینه سازی خیر» باید سراغ «بیشینه سازی مطلق» آن برویم یا «بیشینه سازی کافی»؟ آیا «خیر» چیزی است که فاعل از آن بیشترین «لذت» را می برد یا چیزی است که فاعل آن را بر چیزهای دیگر «ترجیح» می دهد؟ این مقاله بر آن است با «تبیین» و «تحلیل» این پرسش ها و یافتن پاسخ های آن ها، مهم ترین و ناآشناترین دوگانه های جدیدی را که در چند قرن اخیر در فایده گرایی مطرح شده اند واکاوی کند.
۱۱۵۲.

اختفای الهی به مثابة مصداقی از شر بی وجه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شر بی وجه ویلیام لئونارد رو اختفای الهی جان ال. شلنبرگ آزادی اختیار فاصله معرفتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲۴ تعداد دانلود : ۹۹۸
فیلسوف دین معاصر، ویلیام لئونارد رو، با تلفیق سه قرائت ممکن از شرور قرینه ای، برهانی الحادی را بر اساس شر طرح کرده است. ادعای او این است که شرور بسیاری در جهان واقع رخ می دهند که اگر خدای ادیان ابراهیمی وجود می داشت می توانست بی آن که خیر برتری از دست برود یا ضرورت تجویز شری به مراتب فاجعه بارتر پیش آید از آن جلوگیری کند. او در تقریرهای متأخر خود این گونه شرور را که ما نمی توانیم خداوند را به فرض وجود، برای تجویز آن توجیه کنیم شرور بی وجه می نامد. در دهه های اخیر، بسیاری از فیلسوفان دین کوشیده اند مصادیقی ارائه دهند تا برهان فوق را به اثبات برسانند؛ یکی از این مصادیق مسئلة اختفای الهی است که نخستین بار جان ال. شلنبرگ آن را به صورت برهانی الحادی علیه خداباوری اقامه کرد. ادعای شلنبرگ آن بود که دست کم برخی از انسان ها هستند که برای سرسپردگی شان به خداوند در طول زندگی خود صادقانه، صمیمانه و مجدانه می کوشند تا قرینه یا نشانه ای از وجود او را بیابند؛ اما خداوند با آشکار نساختن خود و اختفای نشانه های وجود و حضورش، این امکان را از ایشان سلب می کند. اگر او وجود دارد و رستگاری فقط به واسطة ایمان به او میسر باشد، خداوند با اختفای خویش این رستگاری و خیر جاودان را از بنده اش سلب کرده است. به باور شلنبرگ، اگر خداوند وجود داشته باشد هیچ توجیهی برای سلب سعادت و رستگاری بنده اش نداشته است. اما پرسش این است که آیا اختفای الهی می تواند به مثابة مصداقی از شرور تلقی شود؟ و آیا به راستی برای اختفای خداوند توجیهی متصور نیست؟ اگرچه می توان اختفای خداوند را در صورت برهان شر بی وجه رو گنجاند و برهانی به ظاهر معتبر فراهم آورد، به نظر می رسد که این استدلال به عنوان یک برهانِ به لحاظ صوری شبه قیاسی، و نه حتی صورتاً قیاسی، بسیار شکننده است. آزادی اختیار و فاصله معرفتی می تواند پاسخی در برابر برهان اختفای الهی به مثابة مصداقی از شر بی وجه فراهم سازد.
۱۱۵۳.

هیدگر و پایان فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود تفکر پایان فلسفه گذشت از متافیزیک غفلت از وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۴ تعداد دانلود : ۶۶۳
هیدگر در آثار خود به کرّات از پایان فلسفه سخن گفته است. در این مقاله برآنیم تا ریشه هاى گذشت از مابعدالطبیعه و پایان فلسفه را با عنایت به رهیافت تاریخى متأثر از دیلتاى و تمناى او براى رسیدن به خوانشى ناب از آموزه هاى مسیحیت نشان دهیم. از فحص در آثار او مى توان چنین استنباط کرد که فلسفه از دید او دو معنا دارد: در معناى نخست او فلسفه را مرادف با متافیزیک مى گیرد و معتقد است که تاریخ متافیزیک با غفلت از وجود و پرداختن به موجودات آغاز شده است و نیست انگارى اى که بشر غربى در دام آن گرفتار آمده، نیز چیزى جز غفلت از حقیقت وجود نیست؛ اما در معناى دوم فلسفه را مرادف تفکر قرار مى دهد و معتقد است هرچند فلسفه به معناى متافیزیک به پایان راه رسیده است، فلسفه به معناى تفکر و نسبت جدید با وجود مى تواند روزنه اى براى بشر ایجاد کند. در این مقال، بیشتر معناى نخست ادعاى هیدگر مورد بررسى قرار گرفته است تا ادعاى غامض او وضوح بیشترى یابد و در پایان، مقاله با ملاحظات انتقادى کوتاهى بر دیدگاه او پایان یافته است.
۱۱۵۴.

نقد و بررسی شکاکیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صدق درون گرایی توجیه معرفت اخلاقی شکاکیت اخلاقی ناشناخت گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۹ تعداد دانلود : ۶۶۰
شکاکیت اخلاقی یکی از مباحث بسیار مهم و تاثیر گذار در حوزه ی فلسفه ی اخلاق می باشد که همواره مورد توجه فیلسوفان اخلاق بوده است. این امر از آن جهت است که رسیدن به معرفت قطعی در حوزه اخلاق یکی از بنیادی ترین دلنگرانی های فیلسوفان اخلاق بوده است. بر همین اساس نوشتار پیش رو بر آن است که ضمن ارائه تعریفی دقیق از مقوله ی شکاکیت اخلاقی، دلایل مدافعان و مخالفان آن را نیز مطرح کند. از آن جا که شکاکیت اخلاقی مبحثی است مربوط به حوزه ی معرفت شناسی اخلاق، شکاکان اخلاقی برای رد معرفت اخلاقی دو مولفه ی مهم آن، یعنی توجیه و صدق را مورد حمله قرار می دهند در این پژوهش دلایل آنان برای رد این دو مولفه را بیان خواهیم کرد. پس از ذکر ادله ی شکاکان اخلاقی، پاسخ های مدافعان معرفت اخلاقی به این اشکال ها را مطرح می کنیم.
۱۱۵۵.

بررسی تطبیقی کهن الگوی سایه در آراء یونگ و رد پای آن در غزل های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کهن الگو غزلیات شمس سایه یونگ و مولانا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه روانشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۶۸۲۷ تعداد دانلود : ۴۶۵۹
از دیدگاه کارل گوستاو یونگ، انسان ها علاوه بر ضمیر ناخودآگاه شخصی یا فردی، بخش مشترک دیگری به نام ناخودآگاه جمعی یا فرافردی دارند. محتویات این بخش از روح و ذهن را کهن الگو ها تشکیل می دهند. یکی از این کهن الگو ها که نزدیک ترین چهره به ناخودآگاه شخصی و خودآگاهی ست، «سایه» نام دارد. کهن الگوی سایه، قسمت منفی و حیوانی، غریزی، زشت، نفرت انگیز و ناپسند آدمی ست. چیزی است که همه انسان ها مایل اند آن را از دیگران مخفی کنند. در این مقاله، پس از نگاهی کوتاه به مکتب روانکاوی یونگ، به تحلیل و تشریح کهن الگوی سایه پرداخته شده است و با در نظر گرفتن دو نقش مثبت و منفی برای سایه، چنانکه یونگ در نظریاتش تحلیل کرده است، در آغاز واژگان و در مرحله بعد مفاهیم و مفردات مربوط به این شاخصه در زبان مولانا و سرانجام، رمزهایی که در غزلیّات شمس آمده و با این کهن الگو قابل تطبیق است، بررسی شده است. با توجه به شواهد و نتایج حاضر در متن، جنبه منفی سایه با واژگانی چون گرگ، روح حیوانی و... ، مفاهیمی مانند «وجود نداشتن جان بی سایه»، «جان کژ اندیشه و یا بد اندیشه» و رمزهایی همچون نفس، دزد، فرعون، سگ، اشتر کین دار و غول نمایان شده است. در پایان، بخش کوتاهی به وجه مثبتی که شناخت این کهن الگو به دنبال دارد، در غزلیّات، اختصاص داده شده است. بارزترین ویژگی سایه در این مورد، خودشناسی و خداشناسی است.
۱۱۵۶.

نقش عقل در معرفت دینی و کاستی های آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل دین شناخت معارف

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۲۲۵۶ تعداد دانلود : ۸۸۲
مسئله نقش عقل و محدودیت های آن در شناخت معارف دین، همواره مورد بحث بوده است. برخی معتقدند که عقل هیچ نقشی در شناخت معارف دین ایفا نمی کند و گروهی دیگر نیز برای عقل نقش های مختلفی به صورت حداکثری و حداقلی در شناخت قائل اند. در این مقاله براساس نگاه شیعی به مسئله عقل و دین تلاش شده است تا ضمن اثبات حجیت و اعتبار عقل در شناخت معارف، نحوه نقش آفرینی آن که به سه شکل عمده یعنی میزان، ابزار (مصباح) و منبع شناخت (مفتاح) است، ابتدا اثبات و سپس مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. ضمن اینکه محدودیت های عقل در شناخت برخی عرصه های معرفتی تحلیل و به برخی مصادیق آن نظیر عدم ادراک ذات خداوند، عدم ادراک جزئیات دین، ناتوانی در نفس شناسی، ناتوانی از انشای حکم و اعمال مولویت، عدم امکان شناخت همه حقایق عالم و ناتوانی از درک برخی امور اخروی نظیر معاد جسمانی اشاره شده است.
۱۱۵۷.

فلسفه سیاسی در عصر جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهانی شدن هابرماس جان راولز نسبی گرایی فرهنگی فلسفه سیاسی معاصر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۹۰۱ تعداد دانلود : ۷۶۶
نیک می دانیم اندیشه ها و نظریه ها همواره تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی و رخدادهای عصر خود بوده و چه بسا در واکنش به آنها تدوین شده اند. برای مثال مکتب زمینه گرایی در این مورد اعتقاد دارد شناخت اندیشه های متفکران ممکن نیست، مگر آگاهی از موقعیت و شرایط زمانی که متفکران در آن زیسته اند. بر این اساس به نظر می رسد فلسفه سیاسی معاصر نیز در مواجهه با واقعیت عینی چون «عصر جهانی» و آثار گوناگون آن قرار گرفته باشد. بر این اساس در مقاله حاضر، نویسنده این پرسش اصلی را مطرح کرده است که با توجه به اجتناب ناپذیری ناشی از به هم پیوستگی رو به تزاید جهانی از یکسو و در مقابل تداوم مشکلات جهانی، کدام فلسفه سیاسی قابلیت عملی و کاربردی مناسب تری دارد؟ به عبارت دیگر چگونه می توانیم به عملی شدن فلسفه سیاسی در موقعیت کنونی کمک کنیم؟ در پاسخ به سؤال اصلی، نویسنده طبق یافته های پژوهش نشان داده است که در میان سه نظریه رقیب، وجهی از لیبرالیسم اخلاقی که عموماً در اندیشه های هابرماس و جان راولز آمده، بهترین پاسخ به چالش مذکور است. به این منظور با ترسیم سه وضعیت یا سه گونه تلقی از جهانی شدن مشخص می شود که چرا نگره سوم (لیبرالیسم اخلاقی) از بعد تحلیلی و کارآمدی اهمیت پیدا کرده است. برای اثبات فرضیه اصلی، ضمن بهره گیری از آرای هابرماس و روالز، از نظریه هنجاری انتقادی به عنوان چارچوب تحقیق استفاده شده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به نگارش درآمده است
۱۱۵۸.

بررسی دگرگونی مفهومی امّی و امّت ها در عهد عتیق، عهد جدید و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امی امّت ها امیون گوی گوییم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن وحی ونبوت در قرآن
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۱۳۴۳ تعداد دانلود : ۶۵۱
نوشتار پیش رو در جستجوی تبیین مفهوم امّت ها و انحصارگرایی قومی در پرتو کتاب مقدس و مفهوم امّی و امّیون در قرآن کریم است. آیا عنوان امّی معادل مشرکان و بت پرستان است، یا به افراد غیر یهودی اطلاق می شود؟ همچنین امّی خوانده شدن حضرت محمد (ص) در قرآن، آیا ناظر بر بیسوادی آن بزرگوار است، یا می توان این لقب را نیز در پرتو پیشینه ی واژه درکتاب مقدس به معنای افراد غیر یهودی یا هرفرد نا آشنا به عهدین دانست؟ این مقاله با مروری بر کاربرد این اصطلاح در عهد قدیم و عهد جدید، و همچنین با نگاه کلی و نیز به ترتیب کتب مختلف عهدین، نتیجه می گیرد که لفظ امّت در بخش های نخستین عهد قدیم به همه جوامع از جمله یهودیان اطلاق شده، ولی به تدریج به غیر یهود گفته می شده است. در عهد جدید واژه امّی فقط به معنای جوامع غیر یهود و غیر مسیحی آمده است. با توجه به پیشینه مفهوم در عهدین و با مروری بر آیاتی که واژه های امّی و امّیون در آن ها آمده، دریافته می شود که منظور از امّی در قرآن مجید، نه فرد بیسواد و ناتوان از قرائت و کتابت، بلکه نا آشنا به تورات و انجیل است، هرچند یهودی یا مسیحی باشد.
۱۱۵۹.

نقدهای اسپینوزا بر انسان وار انگاریِ خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل اراده غایت انسان وار انگاری خلق و حدوث

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۸۱۴ تعداد دانلود : ۱۵۷۱
اسپینوزا سعادت شناسی خود را مبتنی بر تصویری غیر انسان وار از خداوند می سازد و بدین جهت با تشخیص علل گرایش های انسان وار انگارانه در حوزه الهیات و به طور خاص خداشناسی، به نقد چنین خدایی می پردازد. مقاله حاضر با روش منظومه گرایی مفهومی در صدد بیان نقدهای اسپینوزا بر انسان وار انگاری خداست. بدین صورت که مفاهیم اصلی و اشتقاقی ای را که اسپینوزا در اطراف این مسئله مطرح می سازد، مشخص کرده تا به منظومه ای از مفاهیم به هم مرتبط دست یابد و بحث های مرتبط با آن ها را نظام بخشد. این مقاله نشان می دهد که اسپینوزا ریشه انسان وار انگاری را اصولاً در نقص معرفتی بشر می داند. وی با نقد دو مفهوم اصلی «خلق» و «حدوث»، مفاهیم اشتقاقیِ عقل و اراده و حکمت (غایتمداری در فعل) را در این منظومه مفهومی مشخص کرده و چنین صفاتی را از جانب ذات ربوبی نفی می کند و بدین واسطه اطلاق خیر و شر اخلاقی و انفعالات عاطفی را نیز بر خداوند بی مبنا می سازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان