فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
41 - 72
حوزههای تخصصی:
عناصر هستی بخش تصاویر تخیّلی گوناگونی در آثار هنرمندان و شاعران دارد. یکی از تجربیات خواننده شعر در مواجهه با تصاویر تخیّلی، کشف رمزهای شعری است و به ارتباط دو سویه با شاعر در تجربه های مختلف او می انجامد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی با این فرض که «مرغ زرّین» خود ِعطار است و رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران مبنی بر منظومه تخیّل روزانه (قطب های مثبت و منفی) و شبانه (تعدیل و تلطیف این دو قطب)، به بررسی و تحلیل تصاویر تخیّلی باد در منطق الطیر به عنوان بازتابی از تجربیات درونی و بیرونی شاعر در ارتباط با خود، جهان، شعر و مخاطب، پرداخته است. خویشکاری های عطار با باد، مرغ زرّین، هدهد، سیمرغ و دیگر پرندگان، اسطوره قهرمان را شکل داده است. این نوع بررسی از تصاویر تخیّلی ارتباطی با صورخیال از نظر بلاغی وآرایه های ادبی ندارد؛ بلکه کشف ماهیت عنصری شاعر و هم چنین رمزگشایی لایه های پنهانی تر شعر او است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عنصر باد در این اثر بیشتر دوگانه و در ریخت مثبت حیوانی با محرکه عروجی سفر است و از نظر ساختار اسرارآمیز و وضعیت های ترکیبی به نظام تخیّلی شبانه ژیلبر دوران نزدیک تر است.
جامی پژوهی در پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
283 - 302
حوزههای تخصصی:
کثرت منابع موجود در کتابخانه های پاکستان درباره آثار عبدالرحمن جامی به قدری است که پژوهش های گسترده و مستقلی می طلبد. تعداد بسیار شرح ها، ترجمه ها، نظیره سرایی های اردو، فارسی و عربی در تقلید و جوابیه اشعار جامی، همچنین نسخ خطی فراوان، آثار بی شمار چاپی، کتاب ها، رساله ها، مقالات و پژوهش های زبان اردو در پاکستان، نیازمند نقد و تحلیل است که شاید به دلیل نبود آشنایی به زبان اردو، فارسی زبانان تاکنون به آن نپرداخته اند. نویسندگان پژوهش حاضر کوشیده اند تا زاویه نگاه پژوهشگران پاکستانی را بازنگری کنند. به نظر می رسد فراوانی پژوهش های زبان اردو در برخی از رویکردها مانند رویکرد تحلیلی و ترجمه، تطبیقی، تاریخ ادبیاتی و شخصیت پژوهی و همچنین رویکرد عرفان پژوهی، نشانه گرایش عمیق تصوف گرایی باشد. جایگاه جامی در تصوف و تأثیر فراوان نعتیه های او، از شاخصه های نمایان تصوف ایرانی در پاکستان است و آثار جامی را می توان از عوامل گسترش زبان فارسی در این خطه به شمار آورد. این پژوهش با رویکرد کتاب شناسی، به گردآوری نزدیک به هفتاد اثر زبان اردو از کتابخانه های پاکستان پرداخته و سپس با شیوه تحلیلی-توصیفی و با بررسی موضوعی، آماری و تحلیل رویکردی پژوهش های زبان اردو، کوشیده تا تحلیل و کتاب شناسی دقیقی در اختیار فارسی زبانان قرار دهد. ازآنجاکه نسخ خطی و چاپ های متعدد آثار جامی توسط فهرست نویسان ایرانی و پاکستانی ثبت و معرفی شده است، در این مقاله تنها به رویکرد پژوهش های زبان اردو در نظیره گویی ها، شرح ها و ترجمه ها نیم نگاهی داشته ایم؛ تااینکه دانستن رویکرد و گرایش اندیشمندان پاکستان درباره جامی، زوایای جدیدی پیشِ روی پژوهشگران حوزه تصوف شبه قاره بگشاید.
بررسی شیوه های تعالی بخشی شعر در تضمین های حافظ از دیگران بر اساس دیدگاه تی. اس. الیوت نسبت به تقلید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
55 - 76
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، با دستمایه قراردادن تعریف تی. اس. الیوت (۱۹۲۰) از شعرای بزرگ، سیری اجمالی در دیوان حافظ داشته و برخی به عاریت گرفتن های او از شاعران و سخنوران هم عصر و گذشته اش را بررسی کرده ایم. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به نحوه استقبال حافظ از دیگر شعرا، جایگاه او در تقسیم بندی شعرا از نظر الیوت به چه صورت است و از چه تکنیک هایی برای تعالی اشعارش استفاده می کند. حافظ با آثار بزرگان شعر فارسی آشنا بوده و توانسته مواردی از آنها را برای بیان حالات و مضامین شعری خود به بهترین نحو وام بگیرد؛ ولی در هیچ یک از تضمین هایش، همچنان که از برداشت برخی ابیات عاریتی حافظ از سنایی، انوری، خاقانی، ظهیر فاریابی، نظامی، عطار، کمال الدین اسماعیل اصفهانی و عراقی و تطبیق آنها با ابیات حافظ برمی آید، رنگ وبوی تقلید دیده نمی شود، بلکه در تایید گفته تی. اس. الیوت، وی توانسته از گفته های دیگران فراتر برود و آنها را متعالی سازد. او با درآمیختن و واردکردن معانی متعدد در کنار معنای گرفته شده، تغییر صور خیال و درآمیختن تلمیح و تضمین با آنها ابیات عاریتی را تعالی می بخشد و در جایگاه شاعری بزرگ قرار می گیرد. مطالعه حاضر از حیث توجه به تعریف یک منتقد از معیار سنجش هنر شاعر بزرگ، با مطالعاتی که فقط به اقتباس های حافظ از پیشینیانش پرداخته اند، متفاوت است و بر جنبه های برتر شعر حافظ تأکید می کند.
اُبژه در قصّه های عامیانه کوتاه ایرانی از دیدگاه نشانه- معناشناسی روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی و متأثر از رویکرد نشانه- معناشناسی در روایت های کلاسیک است، کوشش شده است با بررسی 661 سوژه حاضر در مجموعه قصّه های عامیانه ایرانی که شامل 201 قصّه گردآوری شده به کوشش سیدابوالقاسم انجوی شیرازی در مجموعه چهار جلدی است، گونه های احساس نقصانِ سوژه نسبت به ابژه مطالعه شود و همچنین نمود گونه ای ابژه ها در این قصّه ها واکاوی شود؛ یافته های این پژوهش نشان می دهد که سوژه ها که در این قصّه ها دارای پنج طبقه عادی یا رعیت- سوژه، متوسط، خاص یا حاکم- سوژه، افسانه ای و اسطوره ای هستند، نسبت به ابژه ها دو گونه نقصان ایجابی (باید باشد)، سلبی (باید دوباره باشد) و یک احساس خطر نقصان سلبی (نباید از دست برود) را تجربه کرده اند که در این بین نقصان ایجابی بیشترین فراوانی را داشته است و همچنین ابژه ها در این قصّه ها، در چهار دسته ابژه های انتزاعی، ابژه های بی جان، ابژه های صرفاً جاندار، ابژه های جاندار عاقل نمود یافته اند که ابژه های انتزاعی بیشترین بسامد را داشته اند.
المرأه وحلیتها فی العصر الأموی کمظهر حضاریّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعددت السمات الحضاریه المادیه فی العصر الأموی، والتی تعطی انطباعاً عن الحیاه والبیئه التی عاش الناس فیها، فعلى الرغم من حیاه البادیه فی أکثر البلاد العربیه إلا أنه یظهر فی شعر هذا العصر الکثیر من السمات الحضاریه، وتعدد هذه السمات یدل على وجود الحضاره فی البیئات العربیه. جاء هذا العصر فی أعقاب مرحله انتقالیه اتسمت بتحول فی منظومه القیم القدیمه، وإعاده النظر فی الثابت والمألوف وفی الأمور التی تقع فی النفس موقع البدهیات، واعترى الشخصیه العربیه قدر غیر قلیل من القلق والتساؤل والتوزّع، وبذلک أصبحت الذات الفردیه والذات الاجتماعیه موضوعاً للتأمل والنظر والفحص والمراجعه ، وکانت المرأه عنصراً أساسیاً فی هذه الذات، فأصابها ما أصاب الذات من القلق والتساؤل وإعاده النظر. فتبرز صوره المرأه المعطره دلاله عل ى اهتم ام الم رأه بنف سها ورقیه ا الحضاری باستخدامها للعطر کمظهر جمالی، ویظهرالشاعر أیضاً الرقی الذی ب دا واضحاً فی تعامل الرجل مع المرأه الإنسانه. یشیر نتائج البحث إلی ما یتعلق بانعکاس تأثیر الحضاره على المرأه والمتمثل فی زینتها فیتمثل فی رغبه النساء العربیات فی اقتناء الحلی واللآلئ والفضه والدرّ وإلخ... یتزین بها. والسؤال الذی یطرح هنا: کیف یتجلی المظهر الحضاری فی العصر الأموی فی المرأه وحلیتها وکیف انعکس هذا الأمر فی الشعر. للإجابه علی هذا السؤال اعتمدنا علی منهج الوصفی التحلیلی.
دراسه نصیه ثقافیه لروایه «شهره تلک المرأه التی ألهمتنی» لفتیحه الهادی رحمون؛ مقاربه فی ضوء المرکزیه والهامش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
النقد الثقافی أو هو مایسمّی النقد النسقی یقوم بتسلیط الضوء علی الأنساق الثقافیه المضمره أو یقوم بإظهار الحاله الثقافیه للمجتمعات ویهمّه فی هذا الإطار إبراز مشکله الثقافه أو ما یعانی منها المجتمع الثقافی من التحدیات والإشکالیات.النقد الثقافی فی معالجه موضوع المرکزیه والهامش، یرکّز علی معطیات النصوص فی رسم مشکلات الواقع الثقافی ومحاولتها فی إزاحه الحاله الثقافیه التعسفیه ویرکز علی النصوص المختلفه التی مؤادها التفکیک والتشتیت للفکر الثقافی الذکوری الذی یخلق الحواجز بین الرجل والمرأه ویجعل الثانیه فی حاله من التهمیش والإزدراء. تعتمد هذه الورقه البحثیه علی النقد الثقافی لقراءه روایه «لک المرأه التی ألهمتنی» والروایه لم تخضع لحد الآن للقراءه النقدیه وحدیثه النشر ویعتبر هذا البحث أوّل الفعل القرائی بالنسبه لهذه الروایه التی تتمتّع بالإجاده والإبداع فی مستوی اللغه والموضوع وانتصارها للمرأه للخروج من الرؤیه الثقافیه المتسلطه وتوصل البحث إلی أن الروایه یرسم المرکزیه الذکوریه والحاله المهمشه للمرأه فی المجتمعات العربیه فی ظلِّ الضغوطات الثقافیه الرجعیه التی تفرضها فی عصرنا الراهن وصارت السمه البارزه لثقافتنا العربیه تتسم بالتقسیم الثقافی البطریرکی الأحادی والنظره التوفقیه والنخبویه التی تکون من أهم أسباب بلوره الرؤیه الذکوریه والفکره الأنثویه الوضیعه والروایه تنتصر للمرأه فی مجتمعاتنا العربیه وتسعی لتفتیت تثبیت مرکزیه الذکوره کما ترسم امکانیه الخروج من الضیق الثقافی الموجود والوصول إلی الإنجاز والإبداع والمستوی البلیغ بالنسبه للأنثی عند التحلی بالوعی الأصیل وتدعو الی تأسیس منظومه من العلاقات قائمه علی مبدأ القبول والاعتراف کما ترفض الروائیه صرامه الجدلیه بین الأنا العربی والآخر الأجنبی ومفارقه موقف ثقافتنا ومجتمعنا فی إفساح المجال للغیر فی تجوله وتمتعها لمعطیات مجتمعاتنا ووتمکّنه من المرکزیه رغم الافتراق بینه وبین ثقافتنا ومجتمعنا وحاله النضوب والتهمیش بالنسبه للأنا العربی والرؤیه العربیه المتخلفه وقراءتها التفوقیه للآخر الغربی سببت لها هذا الوضع الثقافی المتردی کما ترفض مستعینه بآلیه الکتابه ما جاء فی الفکر الذکوری
تأملی بر ناتورالیست و سمبولیسم، محملی برای بیان رئالیسم در ادبیات معاصر
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
95 - 120
حوزههای تخصصی:
زبان منطق شعری آنها غالباً آمیخته با نماد و تمثیل است. آن ها، در جهت پرداختن به رسالت شعری، به مفهوم برجسته ساختن واقعیات پنهان جامعه و بی دارگری افراد جامعه، از تلفیق هنر و واقعیت بهره می گیرند. منظور از شعر نمادین این نیست که بگوییم شاعر برای بیان برخی از مفاهیم درون شعر از نماد یاری جسته است. در حقیقت، کمتر شعری را می توان در دوران معاصر پیدا کرد که در آن نماد به کار نرفته باشد. در اینجا، شعر نمادین شعری است که حیات معنایی آن، در کلیّت خود، با نماد شکل یافته باشد. شبکه نمادین شعر مدرن فارسی فقط به واژه ”شب“ و واژه های متضاد آن محدود نمی شود، بل بسیاری از مفاهیم وابسته به آن مانند تاریکی، روشنایی، صبح، هوای سحری، مه، ابر، خزان، زمستان، بهار و مانند اینها را نیز در بر می گیرد که شعر فارسی را به امکانات نمادین گسترده ای مجهز ساخته است. این شبکه نمادین به دست شاعرانی که پس از نیما آمده اند رفته رفته گسترش یافته و سنت بزرگی را در زمینه تصویر فضای سیاسی در شعر فراهم آورده است.در این مقاله، برای روشن ترشدن مسئله رئالیسم و تأثیرپذیری این مکت ب در جریان شعر معاصر با ژرف ساخت ناتورالیسم و سمبولیسم، به تجزیه وتحلیل و تأثیروتأثر مکاتب یاد شده می پردازیم و تا به این نتیجه برسیم که کدام شاعر یا شاعران معاصر، از این هنر بیشترین بهره را برده اند؟
تجزیه ساختاری آیین های مذهبی استان بوشهر (با تکیه بر آیین های محرم، حج و رمضان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۶۲
1 - 41
حوزههای تخصصی:
آیین ها بازتاب دهنده فرهنگ هر قوم، ملت و جامعه هستند. استان بوشهر نیز آیین هایی دارد که بازگوکننده فرهنگ و هویت مردم این دیار است. در این تحقیق به تجزیه ساختاری آیین های مذهبی استان بوشهر با تکیه بر آیین های ماه محرم و صفر، حج و رمضان پرداخته می شود. اهمیت و ضرورت آن، معرفی و شناساندن این آیین ها و هدف آن بررسی و تحلیل، یافتن محتوای این اعمال، شناخت الگو و ساختار مشترک آن هاست. آیین های مورد مطالعه این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و براساس تجزیه ساختاری بررسی می شود. نتایج نشان می دهد همراهان، مکان، موسیقی، عنصر کلامی، قربانی و تغذیه متبرک، عناصر اصلی و گیاه، آب و آتش عناصر متغیر در آیین های مورد مطالعه هستند. این آیین ها از نظر ساختار از الگوهایی محدود تبعیت می کنند؛ الگوی شر کُنش رفع شر احتمالی در آیین صفر به در، الگوی نیاز کُنش رفع نیاز در دُم دُم سحری، الگوی طلب کُنش رفع طلب در شوالغوث و در سایر آیین ها الگوی نیاز، طلب، بزرگداشت کُنش نشانه های دیداری رفع نیاز و طلب دیده می شود.
Radical Ethnic Minorities in Ulysses: Leopold Bloom as an Event-Oriented Rebel
حوزههای تخصصی:
In James Joyce’s Ulysses, Leopold Bloom emerges as one of the greatest Irish characters, a temporally indomitable rebel who shatters the regular chronology and enters into the self-created heterogeneous world for the sake of challenging Irish nationalistic sacredness. The multiple characteristics of Leopold’s subjective perception of time directs us to Alain Badiou’s distinctive ontological reading, in which he proposes the term void as an ignored ontological heterogeneity triggered by the state’s monolithic structuration. By localizing the void under the name of the event, the required condition will be prepared for the eligible subject, namely, a rebel to engage idiosyncrasy in hope of changing a future that is still in the formation. By examining Ulysses, this article explores the ways in which Leopold’s mind embraces a plethora of immediate impressions in the form of failed inconsistencies that can be used as a personal artifact in social context laden with anti-colonial sentiments to first, provide self-created truths, and then reexamine structured situations at the sudden moment of excess, bracing itself for new causal events. Moreover, the article examines miscellaneous, pithy insignificant events as narratorial tropes cast across the spatial-temporal plane of Ulysses, diverging the narrative from linear narration, and at the same time distracting the character from approximating their centrality.
Shaping Individual and Collective Identities: The Trace of Cultural Memory in Kazuo Ishiguro's A Pale View of Hills in the Realm of Jan Assmann Theory
حوزههای تخصصی:
Kazuo Ishiguro explores human emotions, trauma, and love in his novels, with memory playing a central role in shaping characters' identities. This study, drawing on Jan Assmann's cultural memory theory, investigates the role of memory in shaping individual and collective identities in Kazuo Ishiguro's A Pale View of Hills. The study explores how personal and cultural memories influence characters' perceptions, beliefs, and interactions, shaping their sense of self and societal integration. It highlights how suppressed memories, unresolved traumas, shared historical memories, and societal narratives contribute to identity formation. Characters in the novel navigate trauma, loss, and identity construction amidst cultural memory and spatial dislocation. The experiences of characters like Etsuko and Sachiko illustrate the crucial role of memory in shaping individual and collective identities. The study reveals the intricate interplay between personal and collective memory as depicted through Etsuko's reflections on past tragedies and societal contexts in the novel. Ishiguro's exploration of memory, trauma, and identity construction showcases the profound impact of memories on both personal and collective identities. The findings demonstrate how the past continues to shape the present and influence personal and shared cultural histories.
The Birth of Subversive Reader: A Deconstructive Reading of Shazdeh Ehtejab(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
100 - 111
حوزههای تخصصی:
Hooshang Golshiri’s Shazdeh Ehtejab, as a very influential novel in the Iranian history of novel writing, has drawn attentions from plethora of critics with different approaches and attitudes. The present article draws on the ideas and concepts introduced by deconstructive theoreticians to investigate the nuances and delicate contradictions the novel offers about the nature of power relations. The article mainly centers around the opposition between the binary of author/reader, how it is reversed or subverted in the novel, and the way it is extended to the novels’ involvement with power relations which may be representative of the general social and power structure of particular historical era in Iran. To avoid the major critique against deconstruction's abstract armchair theorizing, the present article would also draw upon some of the well-known ideas and concepts used by famous writers in power relation namely Louis Althusser and Foucault to move the analysis beyond the text to the social sphere.
حضور ایزدبانوی ناهید در داستان های ایرانی مشابه با داستان چینیِ Ye Xian (براساس رویکرد تاریخی و جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
245 - 288
حوزههای تخصصی:
«Ye Xian»، نام قهرمان یکی از شاخص ترین داستان های چینی است که داستان حول محور جدال نامادری و دخترش با وی می چرخد. دریافت لباس آبی به همراه کفش زرین برای شرکت در جشنواره توسط نیروی متافیزیکی که به ازدواج «Ye Xian» با پادشاه منجر می شود، مهم ترین تشابه با داستان «سیندرلا» است. علاوه بر اشتراکات پیشین، توانایی «Ye Xian» در ارتباط با البسه/پوشاک و وجود نیروی متافیزیکی در استخوان های مخلوقی (ماهی یا گاو) با نمونه هایی از داستان های ایرانی تشابه دارد. داستان «بی بی سه شنبه زرتشتیان» امتداد منطقی نمونه های متنوع همین داستان با اسامی مشابه یا نامشابه همچون «ماه پیشانی» در نواحی مختلف ایران است. بُعد زنانه و اسامی قهرمانان داستان، اهمیت پارچه و پوشاک، وجود انواع نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید، گره گشایی توسط نیروی جادویی از وجوه مشترک همه داستان هاست.
تطابق ادوار و وقایع تاریخی با جغرافیای زیارتگاه ها و بقاع متبرک ایران به شکل گیری داستان های مشابه در سیستان، شهر ری و خراسان منجر شده است. علاوه بر رنگ آبی می توان گاو و ماهی را به عنوان دیگر نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید برشمرد. «پارس بانو» یکی از سلسله داستان های «پیر-ان زرتشتی» است و مشابه با داستان مقبره «بی بی شهربانو» در شهرری است که به پیوند داستان ها و نمادهای اسلامی و پیشااسلامی منجر شده است. چراکه پارس بانو و شهربانو، بیوه امام حسین(ع) را خواهر اعلام می کند. اسامی قهرمانان، «شهربانو/فاطمه/بی بی» است که در اصل به یک شخصیت اشاره دارد. نقوش پارچه های ابریشمِ مکشوفه از مقبره بی بی شهربانو، سردیس های گاوسان ساسانی در معبد ناهید بیشاپور به همراه ایوان موزاییکی اش ارائه دهنده اطلاعات تصویری و نمادین در ارتباط با این داستان هاست.
نوستالژی فردی در اشعار گروس عبدالملکیان و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
172 - 189
حوزههای تخصصی:
نوستالژی همان احساس اندوه هنگام یادآوری گذشته است، و اشعاری که به نوعی حسرت بازگشت به دوران گذشته را نمایان می کند، نوستالژیک محسوب می شود. گروس عبدالملکیان و احمد مطر از شاعران معاصر ایران و عراق هستند که به دلیل شرایط خاص زندگی شخصی و اوضاع زمانه مسلط بر دوره آنان، نوستالژی در اشعارشان انعکاس ویژه ای دارد که با تأمل در آن می توان به شناخت روشن تری از اشعار آنها دست یافت. آنها از نوستالژی به عنوان ابزار هنری خاصی برای بیان عواطف، احساسات، حسرت ها و اندوه های خود استفاده کرده اند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی و مقایسه نوستالژی فردی در اشعار گروس عبدالملکیان و احمد مطر می پردازد. یافته ها نشان می دهد که اشعار گروس و مطر در حیطه نوستالژی فردی، شامل این مضامین می باشد: نوستالژی برای خاطرات دوران کودکی، نوستالژی برای از دست دادن دوستان، نوستالژی برای نزدیکان، نوستالژی برای معشوق، نوستالژی برای غربت درونی. بررسی نوستالژی فردی در اشعار این دو شاعر، نقش مهمی را در درک ملموس شعر آنها و شناخت روحیات شخصی و اوضاع زمانه شان ایفا می کند.
پیر شفابخش (طبقه بندی انواع شفابخشی در مقامات شیخ احمد جام براساس مقامات ژنده پیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمیختگی قدرت روحی و شفابخشی در بسیاری از اسطوره ها، ادیان و عرفان به چشم می خورد؛ در شفابخشی، انسان مقدّسی با قدرتی فراطبیعی و قدسی به درمان بیماران می پردازد. در عرفان اسلامی، اولیا و مشایخ مدعی امر شفابخشی شده اند. شیخ احمد جام یکی از مشایخی است که شفابخشی جزو مهم ترین کرامت های وی بوده است که در نوع خود و در متون عرفانی برجسته شده است؛ افزون برپربسامد بودن شفابخشی های وی، گوناگونی شیوه ها نیز باعث شده است تا از جنبه ها و ابعاد مختلف (تقابلی) بررسی شوند؛ این پژوهش با روش طبقه بندی ویژگی ها و به صورت توصیفی تحلیلی در دو بخش پربسامد و کم بسامد، با توجه به نظریه های اسطوره ای وتاریخی انواع شفابخشی را بررسی کرده است. گونه های پربسامد شامل شفابخشی در زمان حیات شیخ، شفای جسمانی، مستقیم، فردی، شفای بیماری های جسمی و شفای انسان و گونه های کم بسامد برگرفته از شفابخشی پس از وفات شیخ، شفای گروهی، شفای حیوان و شفای بیماری های روحی است. احمد جام هجده نوع بیماری را شفا داده است. درمان مفلوجان، نابینایان، دیوانگان، مداوای حیوان رنجور نیز جزو کرامت های شیخ الاسلام بوده است. او برای شفابخشی از هفده روش استفاده می کرده که در میان آن ها استفاده از آب دهان ، لمس درمانی، دعا کردن و توبه درمانی پرتکرارترین روش ها بوده است.
بازتاب عشق زمینی در اشعار مهستی گنجوی (مطالعه موردی شکستن تابوهای ادبی در شعر زنانه)
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
225 - 240
حوزههای تخصصی:
مهستی گنجوی ، یکی از شعرای برجسته رباعی سرا در قرن پنجم و ششم هجری است که توانسته در رباعیاتش تصاویری زیبا و روشن در قالب عشق و روابط عاشق و معشوق خلق کند. او در اشعارش با جلوه آفرینی و ایجاد تضادهای رنگارنگ، رابطه ی عاشق و معشوق را به گونه ای بیان می کند که از نظر برخی بزرگان، هیچ کدام از شعرای قدیم نتوانسته اند مانند او با ملاحت و حلاوت سخن بگویند. از آنجایی که اشعار مهستی دارای سبکی ویژه بوده، هدف اصلی این پژوهش نشان دادن ویژگی های زنانه مهستی در رباعیاتش و بررسی جایگاه او به عنوان شاعری پیشرو و نوآور در زمان خود و بررسی سه عنصر اصلی ادبیات غنایی «عشق»، «عاشق» و «معشوق» است. اهمیت این پژوهش در تحلیل بازتاب زنانگی در اشعار مهستی و ارزیابی نقش او در توسعه محتوای عاشقانه در شعر فارسی به چشم می خورد که می تواند به فهم اوضاع اجتماعی، فرهنگی و ادبی آن دوره کمک شایانی کند. این پژوهش به صورت کتابخانه ای و توصیفی بررسی شده است . با بررسی آثار مهستی گنجوی در می یابیم، او شاعری نوگرا و شجاع در دوره سلجوقیان است که با اشعار خلاقانه و آزاداندیشانه اش، به توصیف عشق زمینی و معشوقان متنوع پرداخته و نقش مهمی در غنای محتوای عاشقانه در ادبیات فارسی ایفا کرده است.
Metaphor in the West and Iran: A Comparative Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
112 - 125
حوزههای تخصصی:
In this article, the ideas of some prominent Iranian and Western scholars about metaphor are analyzed comparatively. In addition to “the introduction”, the article includes two main parts: in “Metaphor in the West”, the ideas of some well-known figures of the West such as Aristotle, Richards, Lakoff, and Johnson about metaphor are analyzed; and, in “metaphor in Iran”, the ideas of some prominent Iranian scientists concerning metaphor are reviewed and analyzed, namely, Raduyani, Jurjâni, and Sakkākī Khwārizmī. This research shows that in the West, the viewpoints of Aristotle concerning metaphor have made the foundation of most of the discussions about metaphor even till the twentieth century. However, the ideas of Lakoff and Johnson in the 1980s changed the old consolidated Aristotelian-based perspectives toward metaphor. The research also indicates that there is a close similarity between the ideas of Iranian classical scholars' viewpoints about metaphor and those of Aristotle, and the viewpoints of some of them are also close to what latter has been said about metaphor in the framework of cognitive linguistics.
اسطوره کاوی عشق عرفانی در متون اسرارالتوحید، تذکرة الاولیا، تمهیدات، مرصاد العباد و عوارف المعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
51 - 68
حوزههای تخصصی:
رویکرد اسطوره کاوی توسط دِنی دو روژمون (Denis de Rougemont)، محقق سوئیسی، ارائه شد و سپس توسط ژیلبر دوران (Gilbert Durand)، محقق فرانسوی، تکامل پیدا کرد. در مقاله حاضر به چگونگی اسطوره کاوی عشق در متون عرفانی اسرارالتوحید، تذکره الاولیا، تمهیدات، مرصادالعباد و عوارف المعارف پرداخته شده است. این مقاله برپایه دیدگاه ژیلبر دوران و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و سرانجام این نتیجه به دست آمده است که اسطوره عشق در میان اسطوره های ایرانی و غیرایرانی، با مضامینی تجلی پیدا می کند که عبارت اند از: پیونددهنده غالب و مغلوب، غنی و فقیر و پیر و جوان، ایجاد حسادت و انتقام و زودرنجی، خاصیت جاودانگی و جاودان کنندگی، اعراض موقت عاشق از معشوق و خودکشی. در متون عرفانی نیز عشق، صفات مثبتی دارد مانند حیات بخشی، ازلی و ابدی بودن، جاودانگی و جاودان کنندگی، دارای منشأ الهی، چیرگی، سرّی و رمزی بودن و نیز جذب حقیقت شدن. علاوه بر آن ها، صفات دیگری نیز دارد که به ظاهر منفی اند و عبارت اند از: بلای جان، حجاب راه، رسواکنندگی و درمان ناپذیری. همچنین صفات دیگر عشق، مربوط به عاشق است که عبارت اند از: اصالت جوهر جان، داشتن مظهر، باعث ذکر بودن، نافی نفسانیت و عجب داشتن، عامل تسلیم و رضا و نیز مانع تعلقات دنیوی بودن.
مطالعه تطبیقی پاد آرمان شهر در سه اثر ایرانی و خارجی (کاج زدگی، خدایان شهری و اشباح پرسه زننده، جزیره ای برای تبعید کاغذ پاره ها، 1984، سرگذشت ندیمه و میرا)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۲
170 - 200
حوزههای تخصصی:
پادآرمان شهر جهان تخیلیِ ناخوشایندی است که در آن تمام آرمان های انسانی به ضد آرمان تبدیل شده؛ پیش بینی این دنیای پر از تباهی در ادبیات داستانی به شکل رمان و داستان کوتاه صورت گرفته است. در این مقاله با روش تحقیق توصیفی – تحلیلی ، ویژگی های دیستوپیایی ترس، گمشدگی هویت، سلب آزادی و اختیار، انکار فردیت و دروغ و فریب در سه کتاب کاج زدگی، خدایان شهری و اشباح پرسه زننده و جزیره ای برای تبعید کاغذ پاره ها با سه کتاب خارجی 1984، سرگذشت ندیمه و میرا تطبیق داده شده و از بررسی شباهت و تفاوت داستان ها با یکدیگر نتایج ذیل حاصل شده است : - فضاسازی و شخصیت پردازی خوب و توصیف جزئیات بیشتر در داستان های خارجی، قصه را باورپذیر کرده است؛ ترس و دلهره را به مخاطب منتقل می کند و او را از ایجاد جهانی مشابه جهان داستان می ترساند. - داستان های ایرانی از نظر توصیف ، پرداختن به جزئیات ، فضا سازی و شخصیت پردازی ضعیف تر از داستان های بررسی شده خارجی می باشند؛ دلیل نگرانی نویسنده به درستی مشخص نیست و داستان نمی تواند به خوبی مخاطب را با خود همراه کند. - در آثار ایرانی یا عشق وجود ندارد یا به اندازه آثار خارجی تاثیرگذار نیست؛ جسارت و شجاعتی را ایجاد نمی کند و دلیل تحول و تلاش نیست.
تحلیل میدان های فقر، خوف و رجا در صد میدان خواجه عبداالله انصاری و مقایسه آن با التعرف لمذهب أهل التصوف، رساله قشیریه و کشف المحجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
95 - 104
حوزههای تخصصی:
صد میدان خواجه عبدالله انصاری از متون مهم عرفانی است که مراحل سلوک را به صورت ساختاریافته برای سالکان مبتدی تدوین کرده است. این پژوهش، به روش تحلیلی تطبیقی، سه میدان فقر، خوف و رجا را در این اثر بررسی و با التعرف لمذهب أهل التصوف، رساله قشیریه، و کشف المحجوب مقایسه کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هرچند این مفاهیم در آثار بررسی شده، مشترک هستند، اما تحت تأثیر رویکردهای عرفانی، زمینه های اجتماعی و اهداف نگارش آثار، تفاسیر متفاوتی یافته اند. خواجه عبدالله انصاری با نگاهی ساختارمند و سلوکی، این مفاهیم را طبقه بندی کرده است. قشیری آن ها را در چارچوب اخلاق و شریعت، مستملی بخاری با رویکرد فلسفی و کلامی، و هجویری به صورت ترکیبی از نظر و سلوک عملی بررسی کرده اند. این مطالعه نشان می دهد که مفاهیم عرفانی در تصوف تحول یافته اند و هر مؤلف، متناسب با شرایط فکری و اجتماعی زمانه خود، تفسیری متفاوت از آن ها ارائه داده است.
بررسی تأملات فلسفی محمود هومن درباره ماهیت و مختصات شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
1 - 37
حوزههای تخصصی:
برخلاف سنت غربی که همواره نزاع آشتی ناپذیر میان فلسفه و شعر، ذهن و زبان پاره ای از فیلسوفان را به خود مشغول داشته، در سنت ما اگرچه غالباً از فلسفه به ذمّ و نکوهش یاد شده است، اما فیلسوفان ما غالباً مواجهه ای ایجابی با شعر داشته اند؛ از آن جمله، در دوره معاصر و فیلسوفی به نام محمود هومن، که این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی، به بررسی و تحلیل دیدگاه های هومن درباره شعر و مسائل مرتبط به آن می پردازد؛ امری که در پژوهش های معاصر به آن اهتمام و توجهی صورت نگرفته است. نتایج این جستار نشان می دهد که هومن در دوره اول فکری خود با الهام از دستاوردهای فیلسوفان غربی (کانت و شوپنهاور) و ایرانی اسلامی (شمس قیس رازی) و تأملات خود درباره ماهیت و چیستی شعر، موزون، مقفی و متساوی بودن را از شمس قیس، خیال انگیز بودن را در توسعی که از لحاظ مفهومی به آن می بخشد از کانت و شوپنهاور، و دو شرط لطف و اختصار را نیز خود بدان می افزاید. واضح است که این تعریف از شعر با فضای شعر کلاسیک مناسبت بیشتری پیدا می کند. همچنین او نکته سنجی های قابل تأملی را درباره علت تأثیر شعر در نسبت با ارکان شعری، ویژگی های شاعر، بنیادهای معنایی شعر توصیفی و رمزی، تحلیل فلسفی قوه خیال و .... مطرح می سازد. هومن به تبعِ کانت برای شعر ابعاد معرفت شناختی قائل نمی شود. اما هومن در دوره دوم فکری خود، با میل به سمت پدیدارشناسی هوسرلی، با امعان نظر به شعر امروز در تعریف پیشین خود از شعر تجدید نظر می کند و ویژگی هایی چون مقفی بودن و متساوی بودن را از مقومات شعر خارج می کند و به زیبایی شعر وجه سوبژکتیو ابژکتیو می بخشد.