فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
171 - 192
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور در رمان سووشون، با نگاهی به جنگ بین عشایر و دولت مرکزی در سال های ابتدایی دهه بیست، زندگی خانی تحصیل کرده و خانواده اش را روایت می کند. این روایت که درهم تنیده با مسائلی چون حضور و دخالت انگلیسی ها در رابطه بین دولت و عشایر است، همراهی با مظاهر تجدد را با پیچیدگی هایی مواجه می کند. یوسف که با یکجانشینی عشایر موافق است و خا ن های یاغی را نکوهش می کند، درعین حال با دخالت عامل بیگانه موافق نیست. او درنهایت به دلیل نفروختن غلاتش به انگلیسی ها به قتل می رسد. زری، همسر او، ازاین پس به شخصیتی دادخواه و معترض بدل می شود که مسئله یوسف در مبارزه با انگلیسی ها را درونی کرده است. اعتراض زری نیز، اعتراض به ظلم و دخالت انگلیسی ها و سرسپردگی دولت دربرابر آنها است. سوژه زنانه به دلیل همراهی با آرمان های ملی در سووشون شکل گرفته است. ضمن اینکه این رمان اولین رمان زنان است، مسئله مند شدن شخصیت زن در آن بیش از همه با مسئله یکجانشینی، ملی گرایی و استعمار گره می خورد. در این مقاله دوگانه شدن برخورد با تجدد و ملی گرایی به دلیل وجود عامل دخالت بیگانه، منشأ مسئله مندی زن (زری) قلمداد شده است.
Lecture Interartiale des Romans de Malraux. Pour une Poétique de la Peinture et de l’Écriture dans La Condition humaine, L’Espoir(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۷, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
129 - 142
حوزههای تخصصی:
Depuis la doctrine de l’Ut pictura poesis, l’on découvre une piste d’analyse assez intéressante sur les rapports de la littérature et de la peinture. L’analyse de l’œuvre malrucienne, à la lumière des interactions suscitées par Mikhaïl Bakhtine, montre qu’elle est constamment en dialogue et continûment régenté par les arts du musée, au nombre desquels la peinture tient une place singulière. Cet article montre que La Condition humaine, L’Espoir et Les Conquérants sont une sorte de récit hybride ayant intégré des techniques et procédés picturaux, des personnages artistes peintres et des descriptions chromatiques, phagocytant la narration et reléguant parfois le récit au second plan. Cela dit, cette propension à l’hyper-référentialisation ou à la modélisation de la pratique picturale crée une synesthésie visuelle, transformant le texte en un catalogue, en un tableau, en un musée. Ainsi le mélange littérature/peinture, le mixage de leur structure et le dialogue entre ces genres sont-ils l’expression d’une esthétique polyphonique ou interartiale dans le roman de l’auteur français.
Enhancing the Conversational Section in 'Vision 1': Perspectives from Iranian EFL High School Teachers"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal Of English Language and Literature Teaching, Volume ۲, Issue ۲, September ۲۰۲۳
142 - 167
حوزههای تخصصی:
This research investigates methods to enhance the conversational portion of the English as a Foreign Language (EFL) textbook called 'Vision 1' that is utilized in Iranian high schools. The study involves 50 Iranian EFL high school teachers within the age range of 25-40, who have been teaching for 3-7 years and currently incorporate 'Vision 1' into their English curriculum. The collection of qualitative data was accomplished by conducting semi-structured interviews to gain a deeper understanding of their viewpoints. The findings highlight challenges faced by teachers, such as limited oral practice opportunities, lack of authenticity in dialogues, and difficulty in engaging students. Proposed solutions include incorporating authentic dialogues, increasing oral practice opportunities, incorporating interactive activities, and providing teacher support materials. Implementing these insights can benefit not only the designers of EFL textbooks but also curriculum developers and language educators in Iran and similar educational contexts. By addressing the identified issues and incorporating the proposed solutions, it is expected that the conversational component of the 'Vision 1' textbook can be significantly enhanced, leading to more effective English language learning experiences for Iranian high school students.
تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین گاو در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه ی نظامی و مثنوی مولوی) است و می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد : در اوستا و متون پهلوی در مورد گاو چه نگرشی وجود دارد؟ گاو در هریک از آثار مورد بررسی در چه مفاهیم نمادین و تمثیلی به کار رفته است؟ کدام مفهوم مایه حماسی، کدام غنایی و کدام مایه عرفانی دارد؟ نماد، تمثیل، گاو، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، خمسه نظامی
واکاوی سه اثر از مجموعه داستان های نیکولاکوچولو بر پایهی نظریهی «خواننده ی درون متنِ» ایدن چمبرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
245 - 270
حوزههای تخصصی:
نظریه ی « خواننده ی درون متن» ایدن چمبرز به عنوان یکی از شاخص ترین نظریه های حوزه ی نقد ادبیات کودک و نوجوان در پی آن است تا در هر اثر، به بررسی میزان کوشش و موفقیّت مؤلّف در به رسمیت شناختن کودک و نوجوان در مقام خواننده و در لابه لای صفحات کتاب بپردازد. چمبرز برای شناخت خواننده ی نهفته در متن و ویژگی های او، توجه به هر اثر و تحلیل آن را بر پایه ی چهار مؤلفه ی«سبک، زاویه دید، طرفداری و شکاف های گویا» ضروری دانسته است. از شاخص ترین کتاب های داستانی کودک در سال های اخیر که مکرّراً ترجمه و به چاپ رسیده مجموعه داستان های نیکولاکوچولو از«رنه گوسینی» نویسنده ی فرانسوی است. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و با ارائه ی شواهد مثال از متن فرانسه، به بررسی سه جلد از این مجموعه داستان« نیکولا کوچولو و دوستان»، «نیکولا کوچولو و زنگ تفریح» و«نیکولا کوچولو دچار دردسر می شود»که متشکّل از45 داستان است پرداخته است . حاصل آنکه در میان فرایندهای چهارگانه ی نظریه ی مذکور، به ترتیب دو عنصر«طرفداری» و«سبک» به علّت قدرت منحصر به فرد نویسنده در طنزپردازی، شگرد شخصیّت پردازی ملموس، جانبداری از جهان کودکی و بهره مندی از کلمات ساده پر رنگ تر است. سپس «زاویه دید» اول شخص که باعث تولید ساختارهای زبانی و واژگانی یکسان، ثبات در لحن و یکپارچگی در سراسر داستان ها شده و بعد عنصر«شکاف های گویا» که باعث می شود با طرح سؤال در ذهن مخاطب او را به دنبال ادامه ی ماجرا برای کشف پاسخ بکشاند کارکرد بیشتری داشته است.
نسبت معرفت و باور صادق موجه؛ از منظر معرفت شناسی اسلامی؛ نقدی بر مقاله «Is Justified True Belief Knowledge?» (آیا باور صادق موجه، معرفت است؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله (Is Justified True Belief Knowledge) «آیا باور صادق موجه، معرفت است؟» -که توسط ادموند گتیه(Edmund Gettier) نوشته است- یکی از معروف ترین مقالات در حوزه معرفت شناسی معاصر است. این مقاله بسیار کوتاه، تنها با ذکر دو مثال نقض، تعریف رسمی از معرفت را به چالش کشیده و دربارهآن مشاجرات و راه حل های زیادی از سوی معرفت شناسان مطرح شده است. مقاله حاضر به نقد و بررسی این دو مثال از منظر معرفت شناسی اسلامی پرداخته و با طرح ارتباط علّی، درصدد پاسخ دادن به این اشکالات بر آمده است. تفاوت اصلی که این ارتباط علّی با ارتباط علّی گلدمن دارد؛ در این مطلب است که از منظر معرفت شناسی اسلامی، معرفت گزاره ای وابسته به سطح عمیق تری از معرفت است که می توان آن را معرفت حضوری نامید. بر این اساس، طرح ارتباط علی میان واقعیت خارجی و معرفت گزاره ای با واسطه معرفت حضوری صورت می گیرد و در آن پدیدارهای حسی، معلولی برای واقعیت خارجی و نمودی از آن به شمار می آیند و ذهن پس از دریافت این معرفت حضوری (پدیدارهای حسی) با مفهوم سازی و حکم، معرفت گزاره ای را تشکیل می دهد. این ارتباط علّی اساسا جایگاه معرفت زایی دارد و تحقق آن، برابر با شکل گیری زنجیره معرفت برای فرد است و از همین رو، برقرار نشدن این زنجیره علّی به شکل مناسب در مثالهای نقض گتیه، دلیلی برای معرفت نبودن باورهای صادق موجه در آن است.
تحلیل مقایسه ای اسطوره شناسی از باور بلاگردانی در سنت دریایی بندرکنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
۵۴-۳۵
حوزههای تخصصی:
ترس از مرگ، اصلی ترین دغدغه ساکنان و ملوانان بندرکنگ بود و آنها را برآن داشت که به باورهایی از بلاگردانی متوسل شوند تا به دفع مرگ و شر بپردازند و بلاهای طبیعی را تحت سلطه خود درآورند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی این باور در سنت دریایی ساکنان بندر گنگ بپردازد و در ادامه، با تکیه بر نمونه های اساطیری مشابه، آنها را تحلیل کند. بنابراین، در این پژوهش ابتدا باورهای بلاگردانی مرتبط با سنت دریایی به صورت میدانی و در قالب مصاحبه با زنان و مردان گردآوری و سپس با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و کتابهای اساطیر ملل، تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که باور بلاگردانی در میان ساکنان بندرکنگ به دو صورت بی واسطه و با واسطه (بلاگردانی از طریق حیوان و اشیاء) رواج داشته است. باورهای بلاگردانی که بی واسطه عبارتند از: ریختن خرما در دریا و اذان گفتن و قرآن خواندن به هنگام طوفان. و باورهای باواسطه نیز عبارتند از: قربانی کردن گاو، قرار دادن مرغ به همراه زنان در لنج، قراردادن کفش کُوش در جهت باد و مالیدن حنا و فضولات حیوانی بر در خانه ها.
کارکرد ساختهای همپایه در مقدمه شاهنامه ابومنصوری
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های نثر فنی، طولانی بودن و ناهم پایگی بندهای وابسته در جملات مرکب است که با تکرار لفظ و معنا و حذف فعل، و کاربست موسیقی های واژگانی و گاهی تکرار ساخت جمله ها و کلمات همراه می شود تا سخنوری نویسنده را بنمایاند ولی گمان می رود که در نثر مرسل، از کاربرد ساخت های هم پایه و مترادفات و بندهای هم معنا خودداری می شود چراکه ساخت های هم پایه سبب اطناب -می شوند. این جستار توصیفی-تحلیلی با بررسی مقدمه شاهنامه ابومنصوری(مقدمه قدیم شاهنامه) که از نخستین متون نوشته شده در نثر مرسل است به این پرسش پاسخ می دهد که ساخت های هم پایه در نثر مرسل، چگونه و با چه کارکردی به کار گرفته می شوند. یافته-ها نشان می دهد که ساخت های هم پایه از اسم ها، قیدها و صفت ها به شکل کلمه، ترکیب یا جمله، در نثر مرسل هم، نه برای تکرار معنای جمله و بیان دیگرسان و شیوه متفاوت بیان، بلکه برای روشن کردن معنا و محدوده سخن و رفع ابهام، به کاربرده می شوند. این ساخت ها، از طریق ترادف یا تضاد، بدلیت، تقیید و...در تبیین محتوا و گستره معنای متن، نقش اساسی را دارند و هرچندکه ممکن است سبب دور شدن از ایجاز گردند؛ اما، ، اطناب به حساب نمی آیند چون بودنشان لازم است و قابل حذف بخاطر اجزای دیگر جمله نیستند و تکرار معنا هم نیستند، بسامدی ندارند و تمام جمله ها و بندها و عبارت ها و گروه ها را دربرنمی گیرند.
Hassan Honarmandi et la poésie francophile en Iran: du baroque au romantisme(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le présent article a pour objectif de mettre en évidence l’importance de la francophonie littéraire à travers les poèmes: l’Iran, l’Angoisse, la Femme, la Fille de l’océan, les Couleurs et le Dégouté d’Hassan Honarmandi (1928-2002) considéré comme le partisan ardent du mouvement baroque-romantique en Iran. De plus, le «rêve» et le «sentiment» sont deux termes essentiels pour trouver les origines de la poésie francophile dans le romantisme noir de Gérard de Nerval (Aurélia) et de Charles Baudelaire (À une passante) étant le pivot de toute création de la poésie de Honarmandi. En outre, la motivation du poète iranien pour la réception de la poésie française se justifie par sa fuite dans l’espace européen où la similarité des thèmes poétiques est apparente. Ainsi, nous tenterons de répondre à ces questions fondamentales auxquelles s’attachent l’apparition de la poésie francophile de Honarmandi en Iran: l’approchement socioculturel de Honarmandi de la France se justifie-t-il dans ses compositions poétiques? Comment l’inspiration intrinsèque de Honarmandi se réalise-t-elle dans sa vision du monde? En fait, la francophonie poétique dans sa dimension socioculturelle sera examinée par les différents critères dont le pessimisme et la déception constituent la trame de l’apport littéraire de Honarmandi en Iran.
ارزیابی کیفیت ترجمه فارسی رمان فردقان اثر یوسف زیدان براساس الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه جولیان هاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کیفیت ترجمه همواره در مطالعات ترجمه اهمیت داشته است؛ از میان الگوها و نظریه های موجود، الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه هاوس یکی از معروف ترین هاست. هاوس ترجمه را بر دو نوع می داند: آشکار و پنهان؛ در ترجمه آشکار متن و عناصر آن، فرهنگ محور بوده و بافت گردانی در آن دیده می شود، اما در ترجمه پنهان، هنجارها و فرهنگ زبان مقصد بارز است و بافت آفرینی شکل می گیرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه جولیان هاوس به بررسی کیفیت ترجمه فارسیِ علیرضا باقر از رمان فردقان نوشته یوسف زیدان پرداخته و با مقایسه متن مبدأ و مقصد، کیفیت ترجمه بررسی و نتایج به دست آمده در قالب جداول و نمودار ارائه شده است. بررسی نتایج نشان می دهد که هرچند مترجم در قسمت هایی سعی داشته با استفاده از رویکردهایی مانند استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل های متناسب با فرهنگ عامیانه فارسی، ترجمه را به فرهنگ زبان مقصد نزدیک کند و حذف از جمله راهکارهای پرتکرار ترجمه ای در این برگردان به شمار می رود، اما راهکار غالب ترجمه آشکار است.
تحلیل نظام ارزشی اخلاق در گفتمان «سمک عیار»: رویکرد نشانه معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
1 - 25
حوزههای تخصصی:
قصه ها و داستان های عامیانه از مواریث مهم و ارزشمند فرهنگ هر ملت به شمار می آیند که علاوه بر بیان رخدادهای گذشته، بیانگر رفتار، اندیشه و فرهنگ جاگرفته در لایه های بازمانده در تاریخ هر جامعه هستند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر رویکرد نشانه معناشناسی به بررسی نظام ارزشی اخلاقی در داستان «سمک عیار» پرداخته است. مسئله اصلی پژوهش این است که بر اساس چه سازوکاری، ارزش های اخلاقی درون گفتمان عیاری تولید می شوند. به عبارتی نظام ارزشی اخلاقی درون گفتمان عیاری، چه ارزش ها و الگوهایی را تولید می کند که مرزهای بین واقعیت و ایده آل گرایی را بر هم ریخته و نظام ارزش های عادی و رایج را به فراارزش های آرمانی و حتی اسطوره ای تغییر داده است؟ در واقع هدف اصلی این مقاله، بررسی کنش هایی است که اخلاقی آنها را به کار می گیرد تا از طریق آن الگوی ارزشی خود را تحقق بخشد. داده ها از کتاب سمک عیار به صورت هدفمند و بر اساس گفتمان های کنشی انتخاب شده اند. پس از تحلیل داده ها نتایج به دست آمده نشان می دهد که چالش های ارزشی در بافت گفتمانی، زمینه را برای تبدیل یک ارزش به ارزش های دیگر فراهم می آورد و سبب گسترش دایره ارزش ها و استعلای آنها می شود. به عبارتی عیاری، کارکردهای اجتماعی- فرهنگی رایج و نظام ارزش های معمول را به گونه های ارزشی و فراارزشی همچون جمع محوری، اسطوره محوری، تعالی محوری، ریسک پذیری، تجدیدپذیری، دگرمحوری، پیشگامی، جهتمندی در سبک زندگی کنشگران تبدیل می کند.
آیین پرستی یا پایین پرستی؟ تصحیح و شرح بیتی از امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
163 - 172
حوزههای تخصصی:
در منظومه ی شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی (تولد: 651ق، وفات: 725ق) که به تقلید از خسرو و شیرین نظامی سروده شده، بیتی به قرارِ زیر آمده:ک ه باشم م ن به خدمت زیردستی کنی زان ت و را آیینپرست یاین بیت در شیرین و خسرو به تصحیحِ غضنفر علییف و نیز در خمسه ی امیرخسرو دهلوی به قرار مذکور است؛ یعنی در بیت، ترکیبِ «آیینپرستی» قید شده است. در پژوهش حاضر که به صورت میدانی و کتابخانهای انجام شده، پژوهشگر با این پرسش روبه رو شد که آیا تصحیفی در ترکیب بالا انجام شده است یا خیر؟ چون کلمات کلیدی بیت مانند «خدمت»، «زیردستی» و «کنیز» نسبتِ معنایی دقیقی با «آیینپرستی» ندارد. ازسوی دیگر در سه دستنویسِ خمسه ی امیرخسرو در کتابخانه ی مجلس شورای اسلامی به جای آیینپرستی، پایینپرستی آمده که این جستار در پی آن است که با ذکر نمونههای دیگر از نظامی گنجوی که موردتوجه خاص و تقلید امیرخسرو بوده اثبات کند «پایینپرستی» ترکیب اصح است که امیرخسرو آن را از نظامی به امانت گرفته؛ ولی به دلیلِ رواجِ اندک این ترکیب در ادبیات فارسی و نزدیکی نوشتاری آیین و پایین در نسخ خطی، توسط نسخهنویسان دچار تصحیف یا تحریف شده است.
مقایسه پریسکه ایرانی با هایکو ژاپنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
207 - 222
حوزههای تخصصی:
پریسکه یکی از انواع شعر کوتاه فارسی معاصر است. در سالهای اخیر، گرایش به قالبهای کوتاه مورد توجه شاعران قرار گرفته است و هرکس به فراخور ذوق خود نامهای گوناگونی بر اشعار کوتاه فارسی می گذارد. بر همین اساس برخی که با پریسکه آشنایی ندارند آن را هایکوی فارسی یا تقلیدی از هایکو می نامند در صورتی که پریسکه قواعدی دارد که آن را از هایکو و دیگر اشعار کوتاه متمایز می کند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا به بررسی پریسکه از نظر ساختار و محتوا پرداخته شده است تا پریسکه به عنوان قالب کوتاه مستقل شعری، معرفی، و ویژگیهای آن بیشتر شناسانده شود. بر اساس این پژوهش نتیجه گرفته شد که پریسکه، قالب کوتاه مستقلی است که ویژگیهای خود را دارد و با هایکو از نظر ساختاری و محتوایی به گونه ای محسوس متفاوت است.
بررسی نقش محیط در درک ادبیّات و سینما (نیازسنجی مخاطبین: مطالعه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
53 - 76
حوزههای تخصصی:
ادبیّات و سینما، به عنوان روساختی ترین لایه انعکاس دهنده و تولید کننده ارزش های اجتماعی، پیوندی ناگسستنی دارند. آن چه ادبیّات تطبیقی را به عنوان شاخه ای از خوانش ادبی مطرح می کند مقایسه درک مخاطبین در محیط ها و جوامع مختلف از آثار ادبی می باشد. مخاطب در مواجهه با هر اثر زنجیره ای از پرسش ها را از خود دارد، این که چرا از میان آثار متعدّد موجود این اثر خاص را انتخاب کرده است و چه عواملی در این انتخاب تأثیرگذار بوده اند؟ چه عواملی در ایجاد موقعیت فعلی و شکل گیری هویّت او تأثیرگذارند؟ این اثر چگونه به دست او رسیده است؟ و برآیند تمام این عوامل چه تأثیری در خوانش او از متن پیشِ رویش دارد؟ آن چه در این پژوهش حائز اهمّیّت است صرفاً تاریخ و موقعیت نگارش متن نیست، بلکه به بررسی همین عوامل در ارتباط با مخاطبین در بافت های فرهنگی و اجتماعی مختلف می پردازد. متأسّفانه در چند دهه اخیر، عمده توجّه ادبیّات تطبیقی بر آثار تولید شده و یا مؤلّفین بوده و مهم ترین ضلع خلق آثار که مخاطب است مورد اغماض قرار گرفته است. نیازسنجی مخاطبینِ متعلّق به محیط های مختلف و خلق آثاری که جهان شمول تراند، در عصرجدید که ابزارهای گوناگون سرگرمی برای او فراهم است، تنها راه نجات ادبیّات و سینما در جذب مخاطب و ادامه حیات است.
تحلیل انسجام و پیوستگی دو حکایت متوالی از باب دوم گلستان بر اساس الگوی انسجام غیر ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
177 - 213
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که همواره درباره گلستان سعدی مطرح می شود، مبحث بود یا نبود ساختار و سیستم در متن گلستان است. عده ای، حکایات گلستان را فاقد نظم و ارتباط معنایی می دانند و گروهی دیگر معتقد به معماری سنجیده، متقارن و نظام مند گلستان هستند. امروزه کاربست موفقیت آمیز نظریه زبانشناسی نقش گرا در مطالعه متون ادب پارسی، مسیر جدیدی را برای ساختارشناسی گلستان گشوده است. در این جستار با کاربرد نظریه زبان شناسی نقش گرا و استخدام الگوی «انسجام غیرساختاری»، هماهنگی انسجامی و پیوستگیِ بین دو حکایت از باب دوم گلستان بررسی شده است. هدف از این پژوهش این است که با تحلیل روابط معنایی بین عناصر سازنده این دو حکایت، درجه انسجام و پیوستگی آن ها سنجیده شود. بر این اساس، معلوم می شود که آیا اساساً سعدی در چینش حکایات، نیّت و مقصود خاصی را در نظر داشته است یا خیر؟ نتایج این مطالعه حاکی از تعدّد گره های معنایی، تعامل زنجیره های کانونی و هماهنگی انسجامی چشمگیر میان این دو حکایتِ ظاهراً مجزّاست. کاربست الگوی انسجام غیرساختاری سبب آشکار شدن نیّت سعدی در سازماندهی موضوع، درون مایه، صحنه آرایی، کنشگران و پیرنگ پیوسته در دو حکایت گردید. بافتار درون زبانی و برون زبانی هر حکایت با حکایت دیگر کاملاً قرینه است. در مجموع، ارتباط عناصر و تعامل بین مقوله های این دو حکایت، گفتمانی واحد را می آفریند؛ بنابراین، حاصل کاربرد نظریه زبان شناسی نقش گرا این امکان را فراهم می سازد تا به صورت کمّی و به دور از هرگونه کلّی گویی و اظهار نظر ذوقی-سلیقه ای، هماهنگی انسجامی و پیوستگیِ بین حکایت های هر باب گلستان را آشکار کنیم.
بررسی تاریخ تحوّلات سیاسی و نقش حاکمیت طالبان بر پایه داستان بادبادک باز خالد حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
295 - 318
حوزههای تخصصی:
تحوّلات سیاسی فراوانی در چند دهه اخیر در کشور افغانستان رخ داده است. جنگ های داخلی، انقلاب ها، روی کار آمدن حکومت هایی با ساختار فکری و سیاسی متفاوت، بخصوص طالبان، نمونه ای از این تحوّلات به شمار می رود که تأثیرات آن بر سرنوشت آحاد جامعه غیرقابل انکار است. نویسندگان معاصر افغانستان در آثار داستانی خویش جلوه هایی از این تأثیرات را منعکس کرده اند. به عنوان نمونه خالد حسینی در داستان بادبادک باز روایت گر سامان درهم ریخته سیاسی جامعه افغانستان و سرنوشت آدم هایی است که در این جامعه بی ثبات گرفتار آمده اند. در این مقاله سیر تحوّلات سیاسی و نقش حاکمیت طالبان و تأثیر آن را بر سرنوشت مردم افغانستان بر پایه داستان بادبادک باز خالد حسینی بررسی و تحلیل می کنیم. خالد حسینی، نویسنده ای واقع گراست که از نزدیک نابسامانی های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه خود را در قالب حوادث و شخصیت های داستانی به تصویر کشیده است. نتایج حاصل از این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی انجام گرفته، حاکی از آن است که اختلافات قومی و نژادی، تبعیض و فاصله طبقاتی، جنگ و آوارگی، کشتار، ناامنی، مهاجرت، فقر اقتصادی، وضعیت تأسف بار زنان و کودکان، بیماری های جسمی و روانی، اِعمال قوانین ظالمانه، از بین رفتن ارزش های انسانی و رکود فرهنگی از بارزترین نتایج و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دگرگونی های سیاسی به شمار می رود که حیات مردم افغانستان را با چالش های جدی مواجه کرده است. درواقع می توان این داستان را چکیده ای از تاریخ معاصر افغانستان دانست، داستانی که حوادث چند دهه افغانستان، از زمان کودتا علیه ظاهر شاه تا وقایع پس از یازده سپتامبر (2001 م) را با روایت و طرح داستانی مؤثّر به تصویر کشیده است.
بررسی تطبیقی دو نمایشنامه طوفان امه سه زر و چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی با تاکید بر آرای میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب آمریکایی ادبیات تطبیق بستر مناسبی را فراهم کرده است تا بتوان مضامین، دیدگاه ها و مفاهیم مستتر در آثار ادبی را فارغ از زبان و جغرافیای آن ها مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش نمایشنامه چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی و طوفان امه سزر را با استفاده از مکتب آمریکایی و با تاکید بر آرا میشل فوکو مورد تطبیق قرار می دهیم و شباهت ها و تفاوت های میان آن دو را بررسی می کنیم. فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه به تشریح مجازات دولت ها در عصرهای مختلف پرداخته است. اشخاص قدرتمند با استفاده از دستگاه فکری و مجازات مورد نظرشان اقشار مختلف جامعه را تحت فشار قرار داده و آن ها را تنبیه می کنند. فوکو لزوما این مجازات را بازدارنده و متناسب با جرمِ مجرم نمی داند. همانطور که در این مقاله بررسی خواهد شد، در این نمایشنامه های منتخب، پادشاه به عنوان بالاترین منصب قدرت تنها محل تعیین مجازات است. غیاب دستگاه قضایی و جایگاه محاکمه در هر دو نمایشنامه نشان دهنده ی سلیقه ای عمل کردن دستگاه حکومت در منظر نویسندگان این آثار است. در چشم در برابر چشم تنبیه جسمی بیشتر از تنبیه روحی پسندیده می شود در حالی که در نمایشنامه طوفان بالعکس است. آنطور که فوکو می گوید نمایشی بودن مجازات در جهت تثبیت قدرت و ترساندن مردم می باشد که در این دو نمایشنامه هم دلایل استفاده از تنبیه با این فرضیه همراستاست.
مؤلفه های شاخصِ واژگانی در رویکرد لیکاف در رمان های شیوا ارسطویی و سیمین دانشور با تأکید بر «دشواژه ها، رنگ واژه ها و سوگندواژه ها»
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
91 - 122
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با رونق مطالعات میان رشته ای «ادبیات و زبان شناسی»، مباحثی مانند «ادبیات مردانه»، «ادبیات زنانه» و «مردانه نویسی» و «زنانه نویسی» مدّنظر پژوهشگران قرار گرفته است. اهمیت اصلی این گونه مطالعات توجه به رابطه میان «زبان» و «جنسیت» است. با توجه به اهمیت رمان به ویژه رمان های زنان، مطالعه شاخص های زبانی مرتبط با مقوله جنسیت می تواند در مسیر مطالعات سبک شناسی ادبی آثار زنان راهگشا و مؤثر باشد. در این پژوهش اختلافات زبانی شخصیت های زنان و مردان به لحاظ شاخص واژگانی در رمان های دانشور و ارسطویی به شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی شد. پرسش اصلی پژوهش چنین بود: در بافت متنی داستان های دانشور و ارسطویی، تفاوت میان زبان «زنان» و «مردان» در قالب شاخص واژگانی چگونه نمود یافته است؟ یافته ها حاکی از آن است که در بافت متنی رمان های دانشور و ارسطویی، زبان زنان به لحاظ واژگان و اصطلاحات متفاوت از زبان مردان بازنمایی شده است. در مواردی کاربرد پارامترهای واژگانی بازنمایی شده در داستان های دانشور و ارسطویی با شاخص های مدّنظر لیکاف همخوانی دارد و در مواردی نیز با آن ها مطابقت ندارد. ازآنجاکه در هر 4 رمان زنی درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان زیاد است. از دیگر ویژگی های زبان زنان در این رمان ها استفاده از تصویرگری دقیق و جزئی نگر، و بهره گیری از رنگ واژه های متعدد است. زن های هر دو رمان به دلیل اعتمادبه نفس کمی که حاصل زیستن در جوامع مردسالار است از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده می کنند و از طریق پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از سوگندواژه ها، زبانی مؤدبانه را برای گفت گوهای خویش برمی گزینند که نشانگر ساختارهای زبانی گویندگان محتاط و فرودست است.
بازخوانی سیر دگردیسی اسطوره اسب در گذر از حماسه به عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
271 - 290
حوزههای تخصصی:
اسب به عنوان توتم ایرانیان، اسطوره ای است که در متون آیینی- ادبی ادوار مختلف، حضوری چشمگیر داشته، اسطوره ای پرتکرار محسوب می شود. اسب به دلیل بهره مندی از طبیعتی دوگانه، در اساطیر و همچنین آموزه های عرفانی، هم سمبل و نمادی از مضامین اهورایی و هم اهریمنی است که به دلیل محبوبیت آن در میان اقوام ایرانی، بیشتر به عنوان اسطوره ای نیک و مینوی شناخته می شود. این مقاله با روش تحلیل- محتوا در پی بررسی سیر دگردیسی اسطوره اسب در گذر از عصر حماسی به دوره عرفانی است که نتایج پژوهش نشان می دهد اسب در متون حماسی و پهلوانی، دارای نقش و جایگاه ویژه ای است که نیمه پنهان و تکمیل کننده پهلوانان محسوب می شود و یاریگر آنان در تمام مراحل زندگی است. پس از گذر از عصر حماسی، اسب همچنان در متون عرفانی، نمادی از مضامین عالی است؛ اما به دلیل داشتن طبیعت سرکش، به عنوان نمادی از نفس نیز به کار رفته است؛ اما همین نفس، چون اسبی تعلیم پذیر، قابلیت رام شدن دارد که می توان با ریاضت و تمرین، آن را مطیع و رام ساخت.
بررسی تطبیقی بازتاب آموزه های تعلیمی ایران پیش از اسلام در دو کتاب ادب الکبیر و ادب الصغیر و قابوس نامه
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
69 - 90
حوزههای تخصصی:
آموزه های تعلیمی و اندرزهایی اخلاقی از جمله مضامینی هستند که حکیمان و پادشاهان ایران پیش از اسلام به آنها توجهی ویژه داشته اند. این مضامین و اندرزها به سبب ترجمه متون پهلوی به زبان عربی، ابتدا به ادبیات عرب و در ادامه، با پیدایش زبان فارسی دری و نگارش متون فارسی به ادبیات فارسی دوره ی اسلامی راه یافت. از نمونه ی این آثار، کتاب ادب الکبیر و ادب الصغیر از ابن مقفع و کتاب قابوس نامه، اثر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر است. این مقاله در پی آن است تا با واکاوی آموزه های تعلیمی ایران باستان و استخراج این آموزه ها در دو اثر مذکور، ضمن بیان شباهت های آنها، اثبات نماید که ابن مقفع و عنصرالمعالی کیکاووس در تألیف آثارشان از منبعی واحد بهره جسته اند. بر اساس یافته های این پژوهش، مفاهیم تعلیمی همانند خردورزی، راست گویی و دوری از دروغ، اعتدال، رعایت پیمان، ونظایر آن که از مفاهیم بسیار مهم در تعالیم ایران باستان هستند، به روشن ترین شکل در ادب الصغیر و ادب الکبیر و قابوس نامه جلوه گر شده اند و این امر بیانگر این مطلب است که هر دو نویسنده تحت تأثیر تعالیم ایران باستان بوده، بر اساس آن به خلق آثار خود دست یازیده اند.