فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
105 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با بهره گیری از مفاهیم «تمناطلبی» و «نام پدر» از منظر ژک لکان، به مطالعه غراب جندون اثر امیرحسین الهیاری و هملت اثر ویلیام شکسپیر می پردازد. این جستار روایت پدرکشی را بررسی می کند و خوانشی از سازوکار «نام پدر» ارائه می دهد. پژوهش حاضر به نقش مادر یا مادرنماد در تسریع سقوط پدر یا پدرنماد می پردازد و چگونگی مغلوب شدن شخصیت های «هملت» و «خان زاده» را دربرابر «نام پدر» واکاوی می کند. برای تبیین این گزاره ها، این پژوهش با بهره گیری از مفاهیم روانشناختی لکانی، به شیوه ای تطبیقی مفاهیم «تمنا» و «نام پدر» را در شخصیت های «خان زاده» و «هملت» مطالعه می نماید. تحقیق حاضر نشان می دهد که معضل «هملت» درواقع جدا کردن خود از تمناطلبی دیگری (مادر) و تحقق بخشیدن به تمنای خود است؛ همچنین، پدرکشی «خان زاده» را می توان متأثر از داستان های دایه خود، «ماه باجی»، و در راستای تمناطلبی مادر دانست. مطالعه تطبیقی حاضر، وجه تمایز «خان زاده» و «هملت» را در پالوده شدن فانتزی «هملت» به واسطه سوگواری و مواجهه با مرگ می بیند؛ «خان زاده»، با اعتقاد به جهانی دیگر، تا جان در بدن دارد از نابودی سرزمین پدری و خودتخریبی دست برنمی دارد. لیکن، علی رغم تفاوت های آشکار در تجلی سرنگونی پدرنماد در این دو اثر، خللی در سلطه همه جانبه «نام پدر» به چشم نمی خورد.
مؤلفه های ادبیات مهاجرت در آثار مهشید امیرشاهی و روح انگیز شریفیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیات مهاجرت، ادبیاتی برون اقلیمی است که بیانگر ابعاد و تبعات مهاجرت باشد. مهشید امیرشاهی (متولد 1316ه.ش) و روح انگیز شریفیان (متولد 1320ه.ش) از نویسندگان مهاجر ایرانی مقیم اروپا هستند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با روش تحلیل مقایسه ای می کوشد تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که مهم ترین مؤلفه های ادبیات مهاجرت در آثار امیرشاهی و شریفیان کدامند و این مؤلفه ها در آثار هریک از این دو نویسنده به چه شکل منعکس شده اند. هدف تحقیق شناسایی و مقایسه مؤلفه های ادبیات مهاجرت در آثار نویسندگان زن مهاجر ایرانی است. نتایج نشان می دهد که مؤلفه های بحران هویت، تعارض فرهنگی، نوستالژیا، مانندگردی، فرهنگ پذیری، سازگاری، زبان، سیاسی بودن و مقایسه در آثار این دو نویسنده به چشم می خورند و بحران هویت و مسئله زبان، از دیگر مؤلفه ها پررنگ تر است. مؤلفه ی دیگری که در آثار این دو نویسنده به صورت مشابه دیده می شود، بحث مقایسه است. مقایسه در آثار امیرشاهی با استعاره ها و آرایه های ادبی بیشتری همراه است و توصیف تفاوت ها دارای جلوه های هنری است. در حالی که مقایسه در آثار شریفیان، بیشتر به بیان جزئیات تفاوت ها می پردازد. همچنین هریک از مؤلفه ها به ویژه نوستالژی و بحران هویت در آثار امیرشاهی حزن انگیزتر است. یافتن برخی مشخصه ها در ادبیات مهاجرت زن ایرانی متعلق به یک نسل را می توان از دستاوردهای پژوهش تلقی کرد.
واکاوی زبان عرفان و گرایش به سرّگویی مولانا در مثنوی معنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین آموزه ها و اصول تربیتی مکاتب عرفانی و صوفیه، کتمان اسرار و پاسداشت حریم اسرار مگو است. مولانا با انتخاب تخلص خاموش در غزلیات شمس و با تأکید بر سکوت و خاموشی و دم درکشیدن در پایان هر داستان کوتاه و یا حکایات بلند در مثنوی، نام خود را به عنوان برجسته ترین پاسدار حریم رازهای عرفان ثبت می کند. وسعت دامنه تخیّل مولوی و آفاق بینش او که می تواند ازل و ابد را به هم بپیوندد، توانسته از این رهگذر ایماژی به وسعت هستی بیافریند و این مهّم سبب شده است که شعر او به لحاظ تخیّل، رنگ و بو و صبغه خاص خود را دارا باشد. در برخی اشعارش فرد در مواجه با شگردهای معمول خیال وی آن چنان در هم پیچیده می شود که به دشواری می تواند حدّ و حدودی برای فرآیند تخیّل وی تصوّر کند. در این پژوهش نگارندگان، تلاش نموده اند به شیوه توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانه ای، زبان عرفان و گرایش به سرّگویی مولانا در آثارش را، شناسایی و معرّفی نمایند. با بررسی اشعار مولانا می توان نتیجه گرفت که مولانا در آثارش، خودخواسته و آگاهانه از تصریح به احوال باطنی خود امتناع می کند و به همین جهت، در واکنش به این احوال، گاه در برابر این احوال سکوت می کند و گاه آن ها را بی اهمیّت به حساب می آورد؛ و گاه این احوال را در لابه لای سروده ها یا در خلال حکایات بیان می کند.
بررسی و تحلیل سبک شناسانه منظومه علی نامه ربیع در سه سطح فکری، زبانی و ادبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
197 - 221
حوزههای تخصصی:
منظومه علی نامه، نخستیم منظومه حماسی شیعه که در سال های اخیر توسط محققان ادب فارسی کشف و معرفی گردید، دریچه های تازه ای را در پژوهش های ادبی حوزه حماسه دینی بر روی پژوهشگران گشود. در این پژوهش سعی شده است این اثر منظوم ازلحاظ سه سطح فکری، زبانی و ادبی موردبررسی و مقایسه تطبیقی قرار بگیرد. روش تحقیق در این پژوهش، به صورت توصیفی و تحلیلی است که به شیوه کتابخانه ای نوشته شده است. محدوده و جامعه موردمطالعه، علی نامه ربیع به تصحیح رضا بیات و ابوالفضل غلامی است. پس از مطالعه دقیق، نمونه های موجود در این منظومه، در سه سطح مذکور طبقه بندی و موردبحث و بررسی قرار گرفتند. تحلیل نمونه ها تا حد زیادی ویژگی های بارز سبکی این منظومه را روشن ساخت و مهم ترین نتایج این بررسی در بخش نتایج ارائه گردید. در سطح فکری، منابع علی نامه بسیار موثّق بودند و با روایات تاریخی همخوانی زیادی داشتند، در سطح زبانی، اشکالات مختصری درزمینه انتخاب واژه ها، ایرادات دستوری و وزن و قافیه دیده شد؛ در سطح ادبی نیز آرایه های ادبی، بسیار ساده و قابل فهم بودند و شاعر، از فنون و آرایه های دشوار استفاده نکرده است.
تصویرپردازی جوینی از خشونت و کشتار مغولان در تاریخ جهانگشا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
67 - 85
حوزههای تخصصی:
بخش عمده تاریخ جهانگشا درباره مغولان و جنگ ها و فتوحات و ویرانی ها و قتل و غارت های آنان در ایران است که توسط جوینی و بیشتر به نثر زیبای فنی نگاشته شده است. جوینی فقط روایتگر صِرف نبود، بلکه با قدرت قلم خود حوادث و صحنه ها را همچون نگارگری توانا برای خواننده به تصویر کشیده است. در این مقاله براساس پژوهش کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی، تصویرپردازی جوینی از خشونت و کشتار مغولان در تاریخ جهانگشا بررسی شده است. هدف مقاله نشان دادن شیوه های هنری جوینی در به تصویر کشیدن و انتقال دقیق و مؤثر جنایات خونخواران مغول است. یافته های تحقیق نشان می دهد جوینی توصیفات و تصویرهای دقیقی از ویژگی های لشکر مغول، قتل ها و غارت ها و ویرانی های ناشی از حملات ویرانگر مغولان بااستفاده مناسب و دقیق از صورخیال به ویژه تشبیه و کنایه و استعاره ارائه داده است. در صورخیال تاریخ جهانگشا، غلبه با تشبیه است سپس کنایه و بعد استعاره. تصویرهای تاریخ جهانگشا عموماً زنده و پویاست. هماهنگی تصاویر و عناصر خیال با موضوع و محتوای اثر هم به خوبی رعایت شده است. استفاده از واژگان خاص و مرتبط نیز یکی دیگر از شگردهای جوینی برای تصویرسازی مناسب از خشونت و کشتار مغولان است.
شی وارگی زنان در مناسبات فرهنگ قبیله ای در افغانستان (با تکیه بر رمان «نقش شکار آهو»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
167 - 184
حوزههای تخصصی:
انسان در فرهنگ قبیله ای، بیشتر از هر فرهنگ دیگر، مورد تبعیض قرار می گیرد. روشن است که زنان در صف اول این قربانیان قرار دارند. در مناسبات چنین فرهنگی فرایند قربانی شدن، سیّال و دگرگون شونده است. شناوری موقعیت افراد، تشخیص مقصر اصلی را در سطح جامعه دشوار می کند و اگر نگوییم ناممکن، حداقل پژوهشگر را دچار مغالطه می سازد؛ چون مشکل در گزاره های فرهنگی است که به افراد هویت می بخشد و نقش قطب نما را بازی می کند. کالاشدگی در مناسبات فرهنگ قبیله ای، سویه های متفاوت دارد. گاه فرد در حد پدیده های مادی تنزل ماهیت پیدا کرده، بسان کالا، مبادله جنس به جنس می شود. گاه انباشته از عقده و انتقام بوده، در چنین وضعیتی تهی از منطق و استدلال است. منتقم پوک شده از عقلانیت، بسان باروت عمل می کند و کارکرد تخریبی دارد یا در خوش بینانه ترین حالت، کتمان واقعیت می کند. کتمان واقعیت، منتج به جعل هویت می شود. فرهنگ قبیله ای از وارونه سازی ارزش ها تغذیه می کند. رمان «نقش شکار آهو»، موضوعات بالا را در حوزه زنان بازتاب داده است. شخصیت های این رمان، دو خواهر هستند که در زنجیره مناسبات قبیله ای، محروم از حقوق انسانی شان شده اند. این نوشتار، تلاش کرده است تا نشان دهد زنان در افغانستان، پیش از آنکه قربانی نگرش مردسالارانه باشند، در میان چرخه باورهای قبیله ای محروم از حقوق اولیه شان می شوند.
تحلیلی بر تصاویر خشن در مواجهه با لطافت مفاهیم در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۴بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۲۵
111 - 131
حوزههای تخصصی:
در دوران مدرن به هر رفتار و اقدام آگاهانه ای بر ضدّ حقوق، باورها، آزادی، اعتبار و آبروی افراد به هر وسیله ممکن که به اضطراب، رنج و هراس دیگران بینجامد، خشونت اطلاق می شود و همین نگاه، می تواند به ابزاری برای بازخوانی و تفسیر روابط افراد در گذشته بدل شود. از آنجا که تقسیم کلان خشونت به دو ساحت کلامی و غیرکلامی است، این پژوهش بر آن است تا با پیش رو قرار دادن تعاریف جدید، بر خوانش تازه ای از این گونه روابط در شعر حافظ متمرکز شود و با روش توصیفی- تحلیلی، نشانه ها و دلالت های خشونت کلامی و بالتبع آن خشونت تصویر که در ساختار تحلیل های بلاغی جای می گیرد، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. با توجه به این امر، نتایج این پژوهش دلالت می کند که تسلط گفتمان خشونت تصویر در شعر حافظ با فراوانی نشانه های خشونت مستقیم و غیرمستقیم، بر دو ساحت گفتمان عاشقانه و گفتمان دینی-عرفانی متمرکز خواهد بود که در حوزه هایی چون تصویر کنش ها و واکنش ها در مواجهه با معشوق، توصیف معشوق، نقد ایدئولوژی های حاکم بر زمانه، توصیف ضد قهرمان (رقیب) و مخالف و موقعیت طنز و هجو ادبی نسبت دارد. خشونت کلامی در مبحث عشق در قیاس با خشونت در انتقاد اجتماعی از بسامد بالاتری برخوردار است که به شاخص هایی چون سنّت ادبی خراسانی و عناصر سیاسی- تاریخی و غلبه عنصر تقابل و پارادوکس به عنوان وجه ممیزه حافظ نسبت به دیگران در حوزه تصویر آفرینی باز خواهد گشت.
دگردیسی معنایی اسطوره های ملّی، دینی، تاریخی و پدیده های طبیعی در اشعار سیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زیباترین و هنرمندانه ترین کاربردهای اساطیر در شعر، «بازآفرینی یا دگردیسی معنایی اسطوره» هاست. شاعران توانمند و اسطور ه ساز معاصر، با بکارگیری اسطوره های پیشین و با آفرینش اسطوره های تازه، فضایی دیگرگونه را در شعر امروز پدیدآورده اند. سیاوش کسرایی یکی از شاعرانی است که با استفاده از اساطیر کهن و همچنین بازآفرینی از اسطوره های تاریخی و پهلوانی، متناسب با موقعیت جامعه، به سروده هایش جلوه ویژه بخشیده و باعثِ جاودان ماندنِ آنها شده است. هدف از این پژوهش، تحلیل و تبیینِ کارکردِ اسطوره های دگردیسی شده، به روش توصیفی - تحلیلی است. طبق نتایج پژوهش می توان گفت دخل و تصرّف کسرایی در اسطوره ها، و همچنین خلق و ایجاد اسطوره مدرن، تغییر در معنا و کارکرد اسطوره های کهن و نمادهای ابداعی از عمده ترین شیوه های دگردیسی اسطوره ها در اشعار کسرایی است. انطباق هرچه بیشتر اسطوره ها با وضعیّتِ عصرِ حاضر، اندیشه ها و اهداف شاعر و نیازهای سیاسی - اجتماعی را نیز باید از مهم ترین اهداف کسرایی در دگردیسی اسطوره ها دانست. تأکید شاعر بیشتر بر اسطوره های ملّی، تاریخی و دینی و نمادهای طبیعی بوده است و این اسطوره ها در شعر وی به فراوانی مشمول دگردیسی معنایی گشته اند.
خوانش اسطوره شناختی «لاتاری» اثر شرلی جکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
2 - 38
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه «لاتاری» نوشته شرلی جکسون، آیین سالانه بخت آزمایی را در یک روستای کوچک آمریکایی به تصویر می کشد. داستان به نحوی غریب و ترسناک به پایان می رسد. این داستان معطوف به آن دسته از هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی است که به مثابه آگاهی کاذب عمل می کنند و سوژه را به انجام کنش هایی پیش تأملی هدایت می کند. کنش هایی که بیشتر در متن پراکسیس اجتماعی روی می دهند و بنابراین فاقد عقلانیت لازم هستند؛ چراکه اساساً رانه پیش برنده این کنش ها اراده کورِ اجتماعی است. بر این اساس، با توجه به ماهیت این داستان و در پاسخ به این پرسش که «ایستادن در صف مرگ» چه ارتباطی با بخت آزمایی دارد و علت تداوم این آیین چیست، نگارنده با استخدام الگوی اسطوره شناختی رنه ژرار به عنوان چهارچوب کلّی نقد ضمن تحلیل و نقد داستان حاضر، به تبیین شاخص های جامعه روان شناختی اثر می پردازد. در پایان مشخص می شود بنیان این داستان مبتنی بر فراشد قربانی به مثابه امری آیینی است که در مرتبه ای «متقدم بر بازنمایی نمادین» عمل می کند. فراشد قربانی ضمن بازنمایی واقعیات مادی، نظام درونی اثر را سروسامان می بخشد.
کاربرد ان. ال. پی در حکایت های گلستان سعدی با تأکید بر الگوی سوئیش (جابه جایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
207 - 236
حوزههای تخصصی:
الگوی سوئیش(جابه جایی) برای اوّلین بار در سال 1985 توسط ریچارد بندلر(روان شناس) و جان گریندر (زبان شناس)، بنیان-گذاران رشته ان. ال. پی مطرح شد. بر اساس این الگو، رفتارهای خوشایند و هدفمند، با کمک منابع درون جایگزین رفتارهای ناخوشایند، اجباری و ناخواسته می شوند. در میان شاعران و نویسندگان بزرگ ادبیات فارسی هم سو با این شیوه درمان، سعدی استادی کارآزموده و عمل گراست که در گلستان با به کارگیری الگوی جابه جاییِ آنی، رفتارهای خوشایندِ شادی آفرین را با کمک منابع درون، جایگزین رفتارهای ناخوشایند و بازدارنده می کند. هدف تحقیق حاضر که با روش تحلیلی - توصیفی همه ابواب گلستان را مورد واکاوی قرار داده است، کاربرد ان. ال. پی در حکایت های گلستان سعدی با تأکید بر الگوی سوئیش است. فرضیه پژوهش تأکیدی است بر این مسئله که هرکس برای خلقِ تصاویر خوشایند و نتایجی که دنبال می کند، منابع لازم و کافی در اختیار دارد و می تواند با شناخت دقیقِ محرّک های مهاجم و مزاحم برای تولید تصاویر مثبت و نشاط آفرین از منابع درون اقدام کند و خود را از هرگونه ترمز ایست(عدم تحرّک، تنبلی) و تله های ذهنی دور کند. با این هدف، نتیجه یافته ها درگلستان نشان داد که مواجهه مؤثّر با تله و رهایی ذهن از اسارتِ تصاویرِ مهاجم می تواند دلیل بروزِ تصوّرات خوب و رشد احساسات خوشایند در ذهن باشد و به تبع آن دلیلی مؤثّر در جلوگیری از سرایت آن به دیگران خواهد بود. همچنین این رویارویی قدرتمند، نشاط، سرزندگی و عزّت نفس پایدار را به دنبال خواهد داشت.
انتساب سخنان شاهِ شجاع کرمانی به صوفیان دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
20 - 35
حوزههای تخصصی:
در بین حدود هفتاد قول که از شاه بن شجاع کرمانی باقی مانده است، دوازده قول به نام عارفان دیگری هم نقل شده است. هشت قول به نام ذوالنون مصری، یک قول به نام بایزید بسطامی، دو قول به نام ابوعثمان حیری نیشابوری و یک قول به نام ابوسعید ابوالخیر. در مقاله حاضر در باب گوینده اصلی این دوازده قول بحث شده و بر پایه استدلال های ذیل، انتساب آنها به شاه کرمانی مرجّح دانسته شده است. یک: راویان سخنان شاه کرمانی دارای اعتبار ویژه اند. راوی نخست ابوعبدالرحمان سُلمی نیشابوری، اقوال شاه را از طریق دو تن از شاگردان برجسته ابوعثمان حیری روایت کرده و حیری خود شاگرد شاه بوده و سخنان او را در دفتری مخصوص نگاشته بوده است. راوی دوم خواجه علی سیرجانی علاوه بر اینکه یکی از مشایخ بزرگ تصوف است و صاحب کتاب مهم البیاض و السواد، همشهری شاه و از علاقه مندان جدی اوست. دو: اقوال سه گانی یعنی سخنانی که در آنها از نشانه های سه گانه یاد شده، یک ویژگی مهم سبکی سخنان شاه شجاع کرمانی به شمار می روند و انتساب آنها به شاه کرمانی پذیرفتنی تر است. سه: طبق قاعده استناد به اشهر طبیعی است که سخنان شاه کرمانی به عارفان مشهورتر از او منسوب شده باشند.چهار: حجم فوق العاده کتاب حلیه الأولیاء و کثرت نسبی سخنان ذوالنون در آن امکان انتساب اشتباه به او را بیشتر می کند.
بررسی رباعیات مولانا بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت با تکیه بر رباعیات شعرای متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
98 - 125
حوزههای تخصصی:
علاوه بر وجود تعداد قابل ملاحظه ای از رباعیات شعرای متقدم در میان رباعیات منسوب به مولانا، رباعیاتی نیز در دیوان او یافت می شود که مولانا در سرایش آن ها به رباعیات دیگران توجه داشته و از آن ها الهام گرفته است. او گاه بیت یا مصرعی از یک رباعی را تضمین کرده و در موارد بسیاری نیز به تتبع از ساختار برخی از رباعیات، به استقبال رباعیات شعرای پیش از خود رفته است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه رباعیات مولانا با رباعیات موجود و در دسترس شعرای پیشین، تا حدودی سرچشمه ها و منابع الهام گیری و تأثیرپذیری مولانا از رباعیات پیشینیان مشخص گردید. در نقد ادبی معاصر، در زمینه رابطه یک متن با متون دیگر، این مقوله از رباعیات مولانا در نظریه بینامتنیت ژنت در دو حوزه بینامتنیت غیر صریح و ضمنی قرار گرفته و با آن قابل انطباق است. مولانا از شعرای متقدم بسیاری در رباعیاتش الهام گرفته است، اما در این میان عمده ترین سرچشمه های الهام گیری او در رباعیاتش به شعرایی از قبیل سنایی، اوحدالدین کرمانی، عطار و خیام نیشابوری تعلق دارد.
تروما درمانی در قرابت انسان و طبیعت: خوانش بوم روان شناسانه «درخت گلابی» و «اناربانو و پسرانش» اثر گلی ترقی و نجات استخوان ها اثر جاسمین وارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
129 - 105
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با اتخاذ رویکرد بوم روانشناسی، در برگیرنده خوانش جدیدی از دو داستان کوتاه «درخت گلابی » و « اناربانو و پسرانش » نوشته گلی ترقی و رمان برجسته نجات استخوان ها نوشته جاسمین وارد است. پژوهشگران با استفاده از مفاهیم کلیدی چون بوم روانشناسی، نفس بوم شناسی، بوم درمانی و بوم شناسی فرافردی که نخستین بار توسط تئودور روزاک، لیندا بازل و وارویکس فاکس مطرح شده، به مطالعه آثار منتخب دو بانوی رمان نویس ایرانی و آمریکایی پرداخته است. نویسندگان منتخب ضمن تأکید بر گستره نگرانی های زیست محیطی در جهان، ارتباط انسان با طبیعت را به تصویر کشیده و آرامش روحی و روانی او را در نزدیکی به طبیعت می دانند. علاوه بر این تمرکز آن ها بر طبیعتی است که ضمن زنده، فعال و خارج از کنترل بودن، صرفاً منتظر بیدار شدن انسان جهت همذات پنداری فرافردی با آن است. این پژوهش در نظر دارد ضمن مطالعه تطبیقی آثار فوق، علاوه بر بررسی نتایج حاصل از ترومای گسستگی پیوند انسان با طبیعت به اثبات اثرات مثبت و منفی این قرابت یا دوری پرداخته و اهمیت خودشناسی را در درک هارمونی بین انسان و طبیعت یادآور شود.
اشعار نویافته از شوریده شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
75-102
حوزههای تخصصی:
هدف بنیادین ما در این مقاله این است که دریابیم با مطالعه اسنادی غیر از مکتوبات نیز می توان ابیاتی از شاعران را رصد کرد که چه بسا در مجموعه اشعار ایشان گرد نیامده باشد؛ چنان که برای شوریده چنین بوده و ما توانسته ایم 113 بیت از این شاعر را به دست آوریم که در دیوان وی دیده نمی شوند. وانگهی پیامد این جست و جوها، شناخت و معرفی چهره های جدیدی از فرهنگ و هنر کشور است که گاه هرگز در جایی از آن ها نامی به میان نیامده است. این پژوهش به شیوه منبع پژوهی مستقیم انجام شده است و با دشواری و زحمتی تمام، به مدت چند سال، اغلبِ سنگ قبرهای گورستان قدیمی شیراز، نامور به دارالسلام، از نظر گذشته اند. ابیات حک شده پس از بازخوانی و تصحیح، نهایتاً در نسخه های موجود دیوان شاعر کاویده و بررسی شده اند و با اطمینان از عدم ضبط در نسخه ها، به عنوان ابیات نویافته ارائه شده اند. مهم ترین دستاورد، شناسایی و معرفی بیش از یکصد بیت از اشعار شوریده شیرازی است که با توجه به درج تخلص در آن ها، صحت انتسابشان قطعی است. این مهم به تکامل دیوان این شاعر نیز کمک شایانی می نماید. دیگر، ماخذیابی تعدادی از حکایت ها یا داستان های عامیانه شیراز است که تا پیش از این شأن تاریخی بودن آن ها مشخص نبوده است.
Basil Bunting and the Challenges of Literary Translation from Persian into English: A Case of Rūdhakī(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
61 - 90
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to analyze Basil Bunting's literary translation. It turns to the theories of translation by Steiner, Benjamin, and Eco, among others, to study Bunting’s translation of Rūdhakī’s ‘Dandaniyyeh’ poem, a 10 th century qaṣīdah replete with mesmerizing musicality and with a form galvanized in its originating language, time, and locale. A deep contrastive analysis of its translation into English by the poet, Bunting, shows the difficulties that can arise from literal translations of classical Persian poetry.
بررسی محتوایی سفرنامه های عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
63 - 86
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها در حقیقت گنجینه ها و اسنادی ارزشمند و دست اول از برخی رخدادهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ادبی شمرده می شوند که از جنبه های گوناگون قابل بررسی هستند. سفرنامه نویسی در تاریخ کهن ادب فارسی پیشینه ای دیرین و سرگذشتی دور و دراز داشته است. از تحریر سفرنامه ناصرخسرو اکنون نزدیک به هزار سال می گذرد. از آن زمان سفرنامه های بسیاری به نگارش درآمده اند که همگی گواه روشنی بر توجه پدید آورندگان و اقبال جدی مخاطبان به این گونه ادبی است. در دوره قاجاریه، سفرنامه نویسی جایگاه ویژه ای پیدا می کند. سفرنامه نویسی در هیچ دوره ای مثل این دوره رواج نداشته است. در این سفرنامه ها هر کدام از مؤلفان از منظری خاص به مسائل و رخدادهای سفر نگریسته و به نکات ویژه ای توجه کرده اند. در دوره قاجار با رواج این نوع ادبی، بسیاری از روشنفکران از سفرنامه ها به منزله گونه ای نوشتاری برای آگاه سازی مردم و ثبت وقایع تاریخی استفاده کردند. پژوهش حاضر به استخراج و بررسی موضوعات و مضامین مشترک در سفرنامه های این دوره پرداخته است؛ بدین منظور تعدادی از سفرنامه های مهم و کامل این دوره را انتخاب کرده و با بررسی محتوایی آن ها، ویژگی ها و مضامین مشترک در آن ها را آشکار ساخته ایم. بررسی ها نشان می دهد که این موضوعات در بیشتر سفرنامه ها مشترک است: 1- حمد و ستایش خدا، 2- توصیف، 3- نقد و انتقاد، 4- نقیضه گویی، 5- دادن اطلاعات ناقص، 6- حسب الحال و بیان احوال معنوی و 7- افسوس خوردن بر وطن.
La mémoire, le kitsch et l’insularité dans Du côté de chez Swann de Marcel Proust(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’article étudie le processus de retour en mémoire de certaines étapes importantes de l’enfance dans Du côté de chez Swann de Marcel Proust. La particularité de cette recherche est d’appréhender l’envie de revivre des moments que la mémoire involontaire a pu faire rejaillir de manière insoupçonnée à partir des objets, des scènes, etc. Il s’est agi de déceler des formes du kitsch dans la narration de Marcel, un personnage qui s’efforce de vivre en double un même état affectif. Cette volonté de se réapproprier un moment déjà évanoui plonge le texte dans l’expressivité émotionnelle. Ces émotions extériorisent un discours actualisé dans le kitsch textuel marqué par l’artifice et la mélancolie. Cette notion intéressante du « kitsch » donne alors l’idée que les images du passé reviennent, d’une part, de manière inopinée ; et d’autre part, de manière consciente avec la finalité de pouvoir s’émouvoir comme la deuxième larme kundérienne qui donne une réalité idéalisée. Il a été question de voir comment le kitsch transparait dans l’écriture mémorielle proustienne.
بازتاب مایه هایی از مکتب هرمسی در اشعار عطار، مولانا و حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آیین هرمسی یکی از قدیمی ترین سنت های فکری در عرفان ایران است که خط سیر آن از طریق ذوالنون مصری و ابن عربی تا شهاب الدین سهروردی به شعر و ادب ایران راه یافته است هرمس یا هرمتیسم فلسفه و مذهبی است که بر اساس نوشته های هرمس تریسمجیستوس ایجاد شده است مقاله پیش رو با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای می باشد نتایج تحقیق نشان می دهد کوشش از این قابلیت برخوردار است که دنیای عینی و محسوس آدمی را به جهان انتزاعی و درون انتقال دهد. اقدام مهم این سه شاعر انسجام بخشی عرفان هرمسی با عرفان ایرانی درشعر خویش است این رویکرد آثار سودمندی برای ارتقای کیفی و کمّی زندگی انسان به ارمغان دارد. این جستارکوشیده است تا در برخی مباحث محوری چون؛ کیمیا، استحاله، تجلی، تجرید و ... اشتراک سخن این سه شاعر را بررسد. در نگارش این مقاله از منابع مستقیمی چون؛ دیوان عطار، مثنوی معنوی مولوی و غزلیات حافظ و کتاب های هرمتیکا و سنت هرمسی استفاده شده است، از نظر این مقاله سیر بن مایه های هرمسی در آثار شعری سبک عراقی، نتیحه فراگیر شدن اقبال عمومی شاعران در قرون 9-5 به نظم عرفانیات دیده شده است.
تطبیق گُردیه در شاهنامه با آتنا در ایلیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
105 - 138
حوزههای تخصصی:
الهه گان کلان کردار هندو اروپایی همچون آتنا، ضمن آنکه خود، برخی از ویژگی ها را از فرهنگ اجتماعی اقوام زنان کهن همچون سکاها برگرفته و در خود ادغام کرده اند؛ رفته رفته در بستر زمان بر اثر علل یا عواملی، پاره ای از صفاتشان را به شخصیّت های حماسه های ملل هندو اروپایی بخشیده اند و آن خصوصیّات در میان شخصیت های حماسی تقسیم شده است. بر همین اساس، بررسی در پیرامون شخصیّت خدابانوی کبیری مانند آتنا و مقایسه آن با گُردیه زن حماسی ایران، نشان می دهد که گُردیه تحت تأثیر تحوّل طبیعی اسطوره و نیز تعاملات فرهنگی دو ملّت ایران و یونان، بعضی از خصوصیّات کلی و جامعِ آتنا را از او برگرفته باشد. هدف از پژوهش حاضر آن است که وجوه تشابه و همچنین تفاوت های گردیه، شخصیّت تاریخیِ شاهنامه فردوسی و آتنا الهه اساطیر یونان را به روش توصیفی تطبیقی مورد واکاوی قرار گیرد. این دو قهرمانِ زن در ویژگی هایی همچون زیبایی، والاتباری، حکمت، کُنش گری، جنگاوری و مهارت در به کار بردن رزم افزارها، مشترک هستند. عمده ترین وجه تفاوت این دو، آن است که آتنا سرشت ایزدینه دارد و گردیه از این ویژگی برخوردار نیست. یافته پژوهش این انگاره را سامان می دهد که گُردیه، خود، قطعه شکسته و پراکنده ای از آتنا در اساطیر یونان است؛ زیرا جنبه هایی از وجوه شخصیّت او در کالبد گردیه، آشکارا قابل بازشناسی است.
بررسی تفاوت ها و شباهت ها در رویدادهای مهم پادشاهی گشتاسپ با تطبیق متون مختلف
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
67 - 88
حوزههای تخصصی:
با بررسی متون و منابع مختلفی که درباره پادشاهان و شخصیت های اساطیری سخن به میان آمده، شباهت ها و تفاوت هایی مشاهده می شود که درخور توجه است. یکی از این شخصیت ها، گشتاسپ کیانی است. در زمان این پادشاه رویدادهای مختلفی رخ داده که در متون و منابع مختلف به صورت روایت های گوناگون بیان شده؛ یکی از این رویدادها، ظهور زرتشت است. در منابع گوناگون به ظهور زرتشت در زمان گشتاسپ اشاراتی شده اما در متون تاریخی، این روایت ها به گونه ای دیگر بیان گردیده است. همچنین نبرد گشتاسپ و ارجاسپ نیز از دیگر مواردی است که در زمان پادشاهی گشتاسپ روی داده که برخی از متون، علت این نبرد را مذهبی و در برخی دیگر، باج خواهی ارجاسپ بیان شده، هر چند که در روایت هایی نیز کشورگشایی ارجاسپ را علت نبرد میان آنها معرفی می شود. نبرد رستم و اسفندیار نیز از دیگر رویدادهایی است که در زمان پادشاهی گشتاسپ رخ داده اما در برخی از متون و منابع با ذکر دقیق جزئیات به این امر پرداخته شده در حالی که در بسیاری دیگر از متون، به توصیف دقیق جزئیات اشاره ای نگردیده است. ما در این پژوهش برآنیم تا با روش تحلیل و تفسیر رویدادهای مهم و بهره گیری از منابع مختلف، تفاوت ها و شباهت هایی که در این باره وجود دارد را برای مخاطبان توصیف نماییم تا علت این اختلاف نظرها را به اثبات برسانیم.