فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
آیا هنوز دربارهی واقعیت و صدق چیزی برای گفتن هست؟
حوزههای تخصصی:
فیلسوف آمریکایی هیلاری پاتنم (متولد 1926) در دهه های اخیر نویسنده ی بزرگی در زمینه ی فلسفه ی ذهن، فلسفه ی زبان و فلسفه ی شناخت بوده است. پاتنم که در ابتدا مدافع روی کردی «کارکردگرایانه» به ذهن و ارجاع بود، بعدها تحت تأثیر پیرس و جیمز به نفع نوعی «واقع گرایی درونی» یا «عمل گرایانه» استدلال آورد، که به موجب آن وابستگی ارجاع به نظریه ای که توسط انسان بنا شده است، آسیبی بر یک توضیح واقع گرایانه از صدق وارد نمی سازد. همان طور که پاتنم در این سخن رانی (1985) شرح داده است، از نظر وی هیچ حقیقتی درباره ی جهان نمی تواند مستقل از شاکله ای مفهومی وجود داشته باشد؛ اما با وجود در نظر گرفتن چنین شاکله ای، ارجاع ثابت است و صرفاً «قراردادی» نیست. به این معنا، اختلاف او با پست مدرنیسمِ ریچارد رورتی آموزنده است. هر دوی آن ها مبناگرایی را بر اساس عمل گرایی رد می کنند. با این حال، از نظر پاتنم با ناامید شدن از یک «نگاه از چشم خدا» به واقعیت، عمل گرایی یک توضیح تعدیل یافته، اما در عین حال واقع گرایانه و فلسفی از صدق در اختیار ما می گذارد.
برهان تغییر تدریجی علیه سازگار گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فلسفـه تـاریخ یعقوبی
حوزههای تخصصی:
اخلاق در فضای سایبر
جلسه پرسش و پاسخ با آقای دکتر اعوانی درباره معنی انسان بودن ( A Question and Answer Session on the Meaning of Being Human)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دکتر اعوانی به چند سؤال درباره معنی انسان بودن پاسخ میدهد. این سؤال ها، به¬ویژه، متمرکز اند بر نقش انسان به عنوان خلیفة الله، شأن خاصی که انسان به خاطر موقعیتِ خلیفة الله بودن از آن برخوردار است، تفاوت بین این شأن خاص و حقوق بشر، مسئولیت هایی که به سبب این شأن بر او محول میشود، موانع تحقق این شأن، و مبانی معنوی این نگرش. دکتر اعوانی در پاسخ های خود، ضمن بیان خلاصه ای از انسان شناسی اسلامی، مبنای گفتار خود را کاملاً بر سنت حکمت اسلامی و قرآن و حدیث قرار داده و به آیات بسیاری از قرآن استشهاد کرده است.
Morality, Rationality and Impartiality
حوزههای تخصصی:
Morality as somehow involving rationality and impartiality received classic expression in philosophy of Kant who frankly speaks of “rational and impartial spectator” in contemplating the universal law. The overall aim of this paper is to show (1) that the idea of morality implies rationality and this will be reached at in refuting the moral scepticism; but (2) it does not necessarily indicates impartiality, since the justification of the principle of impartiality does not solve the problem of justifying particular moral principles. I will start with the question “Why should we be moral?” and then turn to moral rationality to refute moral scepticism, finally the relationship between rational morality and the principle of impartiality will be reconsidered.
عالم مثل افلاطون، ناخودآگاه جمعی یونگ و عالم دل مولوی
حوزههای تخصصی:
انسان ها در هر کجایجهان و در هر دوره و فرهنگیاستعدادها و ظرفیت هاییمشترک دارند که از ماهیت وجودیو حتیشناخت انان ناشیمیشود. بخشیعظیم از شناخت ها و تجربه هایانسان ها عمومیو مشترک است، هر چند اختلاف هایفرهنگیو زمانیو مکانیو تجربه هایشخصیتفاوت داشته باشد. نکته مهم این جاست که این اختلاف و تفاوت در رو ساخت این فراورده هاست و ژرف ساخت ان ها تقریبا یک سان و شبیه یک دیگر است، زیرا ماهیت ظرفیت ها و استعدادهایادمیبه سبب تاثیر کم تر اختلاف تمدن و فرهنگ بیش تر شبیه یک دیگر میبینیم، چنان که میان افلاطون، سهروردی، مولویو یونگ درباره ساختار جهان و روان ادمیدر ژرف ساخت شباهت هاییهست. این شباهت ها ناشیاز اشتراک استعدادهایانسانیاست و در رویساخت اگر اختلافیهست، ناشیاز اختلاف فرهنگیو زمانیو مکانیاست. با طرح مثل افلاطون و صورت مثالیسهروردیو صور معنویو روحانیزرتشت (فروهرها) و ضمیر ناخودآگاه جمعییونگ (ارکئوتایپ) و آن چه عطار و مولانا درباره «تو» گسترده پنهان یا «من» ملکوتیبینهایت مطرح کرده اند، میتوان بروشنیشباهت این اندیشه ها را در ژرف ساخت ملاحظه کرد.