فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی با اهمال کاری تحصیلی بود. روش کار: جامعه آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر شیراز در سال تحصیلی 94-93 بود که 300 نفر از آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، آزمون باورهای غیرمنطقی اهواز (عبادی ومعتمدین، 1384) و مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی (تری شورت و همکاران 1995) بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و روش تحلیل رگرسیون با کمک نرم افزار SPSSاستفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان نشان داد که باورغیرمنطقی درماندگی در برابر تغییر قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی به طور مثبت و معنی دار و توقع تایید از دیگران به طور منفی و معنی دار قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی می باشند اما باورهای غیر منطقی اجتناب از مشکل و بی مسئولیتی هیجانی قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی نیستند. همچنین کمال گرایی مثبت قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی به طور منفی و معنی دار و کمال گرایی منفی قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی به طور مثبت و معنی دار می باشند. نتیجه گیری: بنا بر نتایج این پژوهش، باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی می باشند.
نقش سبک های اسنادی در هیجان های خودآگاه شرم و گناه در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً باب جدیدی در مطالعات هیجان ها، تحت عنوان هیجان های خود آگاه، مطرح شده است؛ اما تحقیقات کمی درباره معنا،رشد و مکانیزم های اثرگذاری آن ها، انجام شده است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های اسنادی در هیجان های خودآگاه شرم و گناه کودکان انجام شد. نمونه پژوهش شامل 565 نفر از دانش آموزان پایه های چهارم، پنجم و ششم شهر گله دار بودند؛ که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و دو پرسش نامه، آزمون هیجان خودآگاه برای کودکان (TOSCA-C) و نسخه تجدید نظر شده پرسش نامه ی سبک اسناد کودکان (CASQ–R) را تکمیل نمودند. اعتبار و پایایی این ابزارها مورد بررسی قرار گرفت که در حد مطلوب ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که از ابعاد سبک اسنادی منفی به ترتیب سه بعد پایدار منفی، درونی منفیو کلی منفی به صورت مستقیم و از ابعاد سبک اسنادی مثبت، بعد پایدار مثبت به صورت معکوس، شرم را پیش بینی می نمایند. به علاوه، از ابعاد سبک اسنادی منفی به ترتیب دو بعد پایدار منفی و کلی منفی به صورت معکوس و از ابعاد سبک اسنادی مثبت، بعد پایدار مثبت به صورت مستقیم، هیجان گناه را پیش بینی نمود. لذا الگوی اسناددهی متفاوتی در هیجان شرم و گناه کودکان مشاهده گردید. یافته های پژوهش در راستای اهمیت نحوه اسناد دهی دانش آموزان در تجربه هیجان های خودآگاه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی بر سبک های اسنادی، افسردگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان پستان، شایع ترین نوع سرطان در زنان است و این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی بر سبک های اسنادی، کیفیت زندگی و افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. از بین تمام زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان امید مشهد در سال 1394، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند. گروه آزمون طی 8 هفته تحت درمان فعال سازی رفتاری قرار گرفتند در حالی که گروه شاهد در لیست انتظار برای دریافت درمان قرار داشتند. پرسش نامه های سبک های اسنادی پیترسون و سلیگمن (ASQ)، کیفیت زندگی (SF-36) و افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS نسخه ی 22 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی منجر به تغییر سبک های اسنادی (001/0>P)، افزایش معنی دار کیفیت زندگی (001/0>P) و کاهش افسردگی (001/0>P) در مقایسه با گروه شاهد می شود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی منجر به بهبود سبک های اسنادی، کیفیت زندگی و افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان می شود.
مقایسه باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی یادگیری در دانشجویان مشروط و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات عمده در سیستم های آموزشی، مشروط شدن دانشجویان در طول تحصیل است. با توجه به اهمیت شناسایی عوامل مؤثر بر افت تحصیلی، این مطالعه با هدف مقایسة باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی یادگیری در دانشجویان مشروط و عادی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سپیدان انجام گرفت. به منظور بررسی این هدف، 268 دانشجو شامل 59 نفر از دانشجویان مشروط (39 پسر و 20 دختر) و 209 نفر از دانشجویان عادی (129 پسر و 80 دختر) مورد مطالعه قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از دو پرسش نامه مشتمل بر پرسش نامة ویژگی های دموگرافیک و پرسش نامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) جمع آوری شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش آمار توصیفی و آزمون تی گروه های مستقل تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین دو گروه دانشجویان عادی و مشروط به لحاظ استفاده از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری، تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که دانشجویان عادی نسبت به دانشجویان مشروط بیشتر از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری استفاده می کنند. افزون بر این، نتایج مطالعه نشان داد که بین دختران و پسران در استفاده از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری، تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین، مقایسة دانشجویان عادی و مشروط در مؤلفه های باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان) بیانگر تفاوت دو گروه در این مؤلفه ها بود؛ اما تفاوت جنسیتی در مؤلفه های باورهای انگیزشی مشاهده نشد.یکی از مشکلات عمده در سیستم های آموزشی، مشروط شدن دانشجویان در طول تحصیل است. با توجه به اهمیت شناسایی عوامل موثر بر افت تحصیلی، این مطالعه با هدف مقایسه باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی یادگیری در دانشجویان مشروط و عادی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سپیدان انجام گرفت. به منظور بررسی این هدف، 268 دانشجو شامل، 59 نفر از دانشجویان مشروط (39 پسر و 20 دختر ) و 209 نفر از دانشجویان عادی (129 پسر و 80 دختر ) مورد مطالعه قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از دو پرسشنامه مشتمل بر پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش آمار توصیفی و آزمون تی گروه های مستقل تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که بین دو گروه دانشجویان عادی و مشروط به لحاظ استفاده از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که دانشجویان عادی نسبت به دانشجویان مشروط بیشتر از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری استفاده می کنند. افزون بر این، نتایج مطالعه نشان داد که بین دختران و پسران در استفاده از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین مقایسه دانشجویان عادی و مشروط در مولفه های باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان) بیانگر تفاوت دو گروه در این مولفه ها بود. اما تفاوت جنسیتی در مولفه های باورهای انگیزشی مشاهده نگردید.
تحلیل چند سطحی عوامل مؤثّر بر تاب آوری تحصیلی(مورد مطالعه: دانش آموزان مقطع متوسّطة مناطق کمتر توسعه یافتة شهرستان مبارکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین عوامل مؤثّر بر تاب آوری تحصیلی در سه سطح فردی- شخصیتی، خانواده و مدرسه به صورت پیمایشی و با روش نمونه گیری خوشه ای روی 250 دانش آموز، 192 دختر و 58 پسر در مقطع متوسّطة مناطق کمتر توسعه یافته در شهرستان مبارکه انجام شده است. نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی (HLM) نشان می دهد که متغیّرهای سطح فردی (عزّت نفس و انگیزش تحصیلی) و سطح خانواده (سرمایة اجتماعی خانواده) تأثیر معناداری بر تاب آوری تحصیلی دارند. همچنین برخلاف ارتباط متغیّرهای سطح مدرسه با تاب آوری تحصیلی با ورود متغیّرهای سطوح دیگر در مدل نهایی، این تأثیر غیرمعنادار می شود. در نهایت بر اساس یافته های مذکور، پیشنهادهایی برای بهبود تاب آوری تحصیلی ارائه شده است.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های فراشناختی بر انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های فراشناختی بر انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر اصفهان بود. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری چهارماهه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان دختر دوره دبیرستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1392-1391 بودند. نمونه گیری این پژوهش به صورت تصادفی مرحله ای بود که تعداد 40 آزمودنی انتخاب و به شیوه تصادفی گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند و برگه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) بر روی آنان اجرا شد. از معدل دانش آموزان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی استفاده شد. گروه آزمایش 8 جلسه 1 ساعته تحت آموزش تکنیک های فراشناختی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد، ارائه مداخله آموزش تکنیک های فراشناختی باعث افزایش 6/45% نمره های عملکرد تحصیلی آزمودنی ها در مرحله پس آزمون و افزایش 9/45% آن در مرحله پیگیری شد. لذا فرضیه اول پژوهش تأیید شد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مداخله تکنیک های فراشناختی باعث افزایش 1/57% نمره های انگیزش تحصیلی آزمودنی ها در مرحله پس آزمون 6/56% آن در مرحله پیگیری شده است. لذا فرض دوم پژوهش نیز تأیید شد. یافته های این پژوهش مداخلات مبتنی بر آموزش تکنیک های فراشناختی را در جهت افزایش انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پیشنهاد می کند.
رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و یادگیری خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اقلید(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اقلید بود. روش کار: جامعه آماری این پژوهش کاربردی-همبستگی شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اقلید در سال تحصیلی 94-1393 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین مدارس دوره دوم متوسطه شهر اقلید به صورت تصادفی 8 مدرسه انتخاب و از هر مدرسه یک کلاس به تصادف انتخاب و تمام دانش آموزان آن کلاس ها شرکت داده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های ویژگی شخصیتی نئو (1992)، یادگیری خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت (1990) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990) استفاده شد. جهت تحلیل اطلاعات از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه به شیوه همزمان استفاده شد. یافته ها: بین ویژگی های شخصیتی روان نژندی با عملکرد تحصیلی رابطه ی معکوس معنی دار و بین توافق پذیری، وظیفه شناسی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان، رابطه ی مستقیم معنی دار وجود دارد. بین یادگیری خود تنظیمی و زیرمقایس های ارزش تکلیف، راهبردهای شناختی و فراشناختی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان، رابطه ی مستقیم معنی دار وجود دارد. ابعاد روان نژندی به صورت معکوس و وظیفه شناسی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان می باشند. نتیجه گیری: بنا بر نتایج، به نظر می رسد که راهبرد فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان باشد.
نقش حمایت اجتماعی مدارس بر سازگاری تحصیلی: اثر میانجی رضایت از مدرسه، امیدواری و خودکارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با اثر میانجی رضایت از مدرسه، امید تحصیلی و خودکارآمدی انجام شده است. روش تحقیق توصیفی همبستگی بود و جامعة آماری مشتمل بر همة دانش آموزان دختر دورة اول متوسطة ناحیة یک مدارس دولتی است که از جامعة حاضر حجم نمونة آماری به وسیلة جدول مورگان 380 نفر محاسبه و با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامة حمایت اجتماعی واکس، فیلیپس، هالی، تامپسون، ویلیامز و استوارت (1986)، پرسش نامة سازگاری بیکر و سیریاک (1984)، پرسش نامة رضایت مندی گیلمن هیرینر و لاگلین (2000) و پرسش نامة خودکارآمدی شرر (1982) و پرسش نامة امیدواری اسنایدر و همکاران (1991) بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری (لیزرل) استفاده و برازش مدل با شاخص های برازش بررسی شد. اهم یافته ها نشانگر آن است که بین متغیرهای حمایت اجتماعی با امیدواری (38/0r=)، حمایت اجتماعی و خودکارآمدی (37/0r=)، حمایت اجتماعی و رضایت از مدرسه (16/0r=) و حمایت اجتماعی و سازگاری (18/0r=) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین متغیرهای امیدواری و سازگاری (19/0r=)، خودکارآمدی و سازگاری (23/0r=) و رضایت از مدرسه با سازگاری (27/0r=) رابطة مستقیم و معنی داری دیده شد. با بررسی مدل ساختاری حاصل از لیزرل و بر اساس معنی دار بودن ضرایب تأثیر، متغیر حمایت اجتماعی اثر غیرمستقیم و مثبت برابر با سیزده درصد بر سازگاری تحصیلی با میانجی گری امیدواری دارد. اثر غیرمستقیم حمایت اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بر سازگاری تحصیلی یازده درصد و با میانجی گری رضایت از مدرسه دوازده درصد است. از تحلیل همبستگی میان متغیرهای برون زا و درون زا می توان نتیجه گیری کرد که افزایش در حمایت اجتماعی منجر به افزایش در نمرات امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه می شود. به علاوه افزایش در امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه همراه با افزایش در نمرات سازگاری است. در نهایت مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه تأثیر حمایت اجتماعی را بر سازگاری تحصیلی میانجی گری می کنند. در پایان، پیشنهاد های کاربردی در راستای نتایج حاصل شده ارائه گردیده است.
تاثیرآموزش گروهی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر عزت نفس نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر برنامه آموزش گروهی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر عزت نفس نوجوانان پسر بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر سال اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-1392 بود که از میان آنها 40 دانش آموز دارای عزت نفس پایین به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با طرح نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل به گروه های پژوهش به تصادف گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). مداخلات مربوط به خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی دانش آموزان گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه غربالگری سلامت عمومی وزارت آموزش و پرورش و عزت نفس کوپر اسمیت بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس افزایش معناداری را در میانگین نمره های عزت نفس در پس آزمون و پیگیری نشان داد. به نظر می رسد که برنامه آموزش خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی در افزایش عزت نفس پسران نوجوان موثر بوده است.
پیش بینی باورهای خودکارآمدی دانشجویان علوم انسانی از طریق کیفیت تدریس اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت تدریس اساتید در باورهای خودکارآمدی دانشجویان صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 91-90 بوده اند (مجموعاً 7553 نفر). تعداد 366 نفر از این دانشجویان طبق جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی با توجه به حجم هر دانشکده، انتخاب و پرسشنامه های کیفیت تدریس سراج و خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کردند. داده های حاصل نیز با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. کیفیت تدریس، قادر به پیش بینی باورهای خودکارامدی دانشجویان (000/0p=،12/30=(364،1)F) و 8 درصد از واریانس باورهای خودکارامدی دانشجویان از طریق کیفیت تدریس اساتید، قابل تبیین بود.از بین مؤلفه های چهارگانه کیفیت تدریس، ارزشیابی تدریس (003/0, p=008/3 t=) و روابط بین فردی (029/0, p=197/2t=) پیش بینی کننده مثبت و طرح درس (001/0, p=329/3- t=) پیش بینی کننده منفی خودکارآمدی دانشجویان بود. همچنین، مولفه اجرای تدریس (356/0, p=924/0- t=) در پیش بینی خودکارآمدی دانشجویان مورد بررسی سهمی نداشت (356/0, p=924/0- t=). بنابراین با توجه به اینکه در مطالعه حاضر، اجرای تدریس در باورهای خودکارآمدی دانشجویان نقشی نداشت، استفاده از روش های تدریس مساله محور که دانشجو را درگیر فرآیند آموزش می نماید، توصیه می گردد.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر مدیریت زمان و خود کارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر بهبود مدیریت زمان و خودکارآمدی دانش آموزان دختر بود. جامعة آماری کلیة دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان هیر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 91-90 بودند. از این جامعه آماری دو کلاس 20 نفری جمعاً 40 دانش آموز دختر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مطالعه شدند. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه های ناهمسان بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مدیریت زمان بارلینگ، کلوی و چونگ، خودکارآمدی اسکوارتز و جروسالم و هوش هیجانی برادبری و گریوز استفاده شد. داده های به دست آمده با تکنیک کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد افرادی که در دورة آموزشی هوش هیجانی شرکت کردند بیش تر از افرادی که در این دوره شرکت نکردند، زمان خود را مدیریت می کنند و احساس خودکارآمدی بیش تری می کنند. همچنین معلوم شد که آموزش هوش هیجانی قسمت بیش تری از واریانس مدیریت زمان کوتاه مدت را در مقایسه با ورایانس مدیریت زمان بلند مدت و خودکارآمدی تبیین می کند. پژوهش حاضر ضمن بسط ادبیات پژوهشی مدیریت زمان، خودکارآمدی و هوش هیجانی، به توجه ویژة مشاوران مدارس به هوش هیجانی دانش آموزان تأکید می کند.
تاثیر هوش فرهنگی بر یادگیری خودراهبر دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هوش فرهنگی دامنه جدیدی از هوش است که می تواند باعث افزایش سازگاری دانشجویان شود و یادگیری آنان را تحت تاثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هوش فرهنگی بر خودراهبری در یادگیری دانشجویان انجام شد.
ابزار و روش ها: این پژوهش علّی- مقایسه ای در سال 1394 در دانشجویان دختر رشته پرستاری مقطع کارشناسی شهر قم انجام شد. 86 دانشجوی دختر پرستاری از یکی از دانشگاه های شهر قم به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. پرسش نامه هوش فرهنگی آنگ و همکاران و پرسش نامه یادگیری خودراهبرِ فیشر، کینگ و تاگو توسط نمونه ها تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 19 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمرات یادگیری خودراهبر و دو مولفه خودمدیریتی و رغبت به یادگیری، در دانشجویان دارای هوش فرهنگی بالا به طور معنی داری بالاتر از دانشجویان با هوش فرهنگی پایین بود. اما در مولفه خودکنترلی بین دانشجویان با هوش فرهنگی بالا و پایین تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: هر چه هوش فرهنگی فرد بالاتر باشد، خودراهبری در یادگیری، خودمدیریتی و رغبت به یادگیری نیز بالاتر است.
نقش آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی 14-10 سال در کلینیک یوسف آباد تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکارآمدی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری زمینه پژوهشی مهمی می باشد. کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی به خاطر شکست های متعدد در زندگی، اعتماد به نفس پایینی داشته و بسیاری از توانایی های خود را نادیده گرفته و فراموش کرده اند؛ لذا این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون) با گروه گواه بود که به شکل مقطعی در مدت 2 ماه اجرا گردید. از میان 60کودک دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در کلینیک روان شناسی پیوند و مرکز اختلالات یادگیری ویژه یوسف آباد تهران به صورت تصادفی، 20 نفر(10 نفر دختر و 10 نفر پسر) در هر یک از گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. میانگین سنی دختران در گروه آزمایش33/10 و در گروه گواه 30/9 و میانگین سنی پسران در گروه آزمایش 9 و در گروه گواه 10 بود. برنامه آموزشی در طول 10 جلسه 60-45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید؛ در طول این مدت، گروه گواه، برنامه عادی خود را دنبال کرد. هر دو گروه با فاصله زمانیِ4 هفته، 2 بار مورد ارزیابی (پیش آزمون و پس آزمون) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه آزمون خودکارامدی شرر بود. مقیاس شرر یک پرسش نامه 17 ماده ای 5 گزینه ای لیکرت می باشد( ضریب الفای کورنباخ نسخه فارسی= 79/0 ). فرضیه های این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 20 بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درون-برون گروهی بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نگارگری، خودکارآمدی را در سطح معنی داری 05/0 P≤ افزایش داد.
نتیجه گیری: ساده کردن و قابل فهم کردن اصول نقاشی در بالا بردن خودکارآمدی کودکان دارای اختلال یادگیری موثر می باشد، از این رو استفاده از این تکنیک برای افراد دارای اختلال یادگیری توصیه می شود. هم چنین مطالعات بیشتر با گروه کنترل و آزمایش بیشتر، به منظور بررسی تأثیر هنردرمانی برای کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی ضروری می باشد.
ارائه مدلی برای بررسی تأثیر راهبردهای الگوی تفکر سازنده بر خود کارآمدی دانشجویان از طریق اثر گالاتیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائه مدلی برای بررسی تأثیر راهبردهای الگوی تفکر سازنده خود رهبری بر خود کارآمدی از طریق اثر گالاتیا در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. 350 دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای در این پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه خود رهبری هاوتن و نک، پرسشنامه خود کارآمدی شوارز و جروسالم و یک پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش خود انتظاری مثبت بود. داده ها به وسیله مدل تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که خود گویی (0001/0p=)، تصورات ذهنی (0001/0p=) و باورها و مفروضات دانشجویان (002/0p=) روی خود انتظاری مثبت آن ها تأثیر دارد؛ خود انتظاری مثبت دانشجویان (0001/0p=) روی خود کارآمدی آن ها تأثیر دارد و خود گویی (001/0p=)، تصورات ذهنی (0001/0p=) و باورها و مفروضات دانشجویان (0001/0p=) روی خود کارآمدی آن ها تأثیرگذار است. نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای الگوی تفکر سازنده قادرند تغییرات متغیر خود کارآمدی را به طور معنی داری پیش بینی کنند.
نقش جهت گیری اهداف در موفقیت تحصیلی دانش آموزان (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه بررسی آگاهانه عوامل مرتبط با عملکرد تحصیلی می تواند به بهبود بخشی کارایی دانش آموزان و در نتیجه افزایش بهره وری تحصیلی آنان کمک کند؛ پژوهش حاضر با هدف نقش اهداف پیشرفت در موفقیت تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر مشهد بودند (سال تحصیلی 93-92). تعداد 332 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و مقیاس جهت گیری هدف را تکمیل کردند. داده های پژوهش با آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: 1. رابطه اهداف عملکردی - گرایشی ...
نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی با بهزیستی هیجانی در نوجوانان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی و بهزیستی هیجانی در نوجوانان تیزهوش و عادی انجام شد. به این منظور، تعداد 680 نوجوان (325 نفر عادی و 355 نفر تیزهوش) به نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNES)، مقیاس استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (AESI) و مقیاس های بهزیستی ذهنی (SSW) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در کل نمونه و در هر دو گروه نمونه نوجوانان تیزهوش و عادی، الگوی مفروض نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی و بهزیستی هیجانی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج تخصیص گروهی روابط ساختاری بین متغیرهای چندگانه نشان داد که روابط بین ترس از ارزیابی منفی، استرس تحصیلی و بهزیستی هیجانی در دو گروه نوجوانان تیزهوش و عادی هم ارز بودند. در نهایت، نتایج نشان داد که در مدل کلی و مدل های مربوط به هر یک از دو گروه تیزهوش و عادی، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیش بین بین 15 تا 18 درصد از پراکندگی متغیر عاطفه منفی و بین 13 تا 21 درصد از پراکندگی متغیر عاطفه مثبت را تبیین کردند. پژوهش حاضر نشان داد که بخشی از تمایز در میزان تجارب هیجانی مثبت و منفی نوجوانان تیزهوش و عادی در مواجهه با بدکارکردی های بین فردی در موقعیت های تحصیلی، از طریق تفاوت در سطح استرس ادراک شده آنها در پاسخ به مطالبات زندگی تحصیلی قابل تبیین است.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر افزایش خودکارآمدی و بهبود خودپنداره دانش آموزان کم پیشرفت مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی در افزایش خودکارآمدی و بهبود خودپنداره دانش آموزان کم پیشرفت بود. بدین منظور در چارچوب روش پژوهشی نیمه-آزمایشی 32نفر به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانش آموزان پسر سال اول متوسطه ناحیه یک شهر ارومیه به عنوان دانش آموزان کم پیشرفت انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی (16نفر) و گروه کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بوده است. شرکت کنندگان قبل از شروع مداخله و دو هفته بعد از آخرین جلسه مداخله پرسشنامه های خودکارآمدی شی رر (1983) و خودپنداره راجرز (1951)را تکمیل کردند. پس از انجام پیش آزمون، برنامه مصاحبه انگیزشی به مدت 5 جلسه، هر جلسه به مدت 75 دقیقه و دو بار در هفته برای گروه مصاحبه انگیزشی اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که خودکارآمدی و خودپنداره شرکت کنندگان پس از مصاحبه انگیزشی بهبود و ارتقاء معناداری یافتند. درزمینه کار با دانش آموزان کم پیشرفت، مصاحبه انگیزشی با توجه به ماهیّت آن به مثابه یک سبک مشاوره ای بسیار کارا و نویدبخش به نظر می رسد و می توان از این روش در کاهش افت تحصیلی دانش آموزان که با مشکل آموزشی مواجه شده اند بهره جست.
نقش سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری در پیش بینی جهت گیری های هدف پیشرفت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین نقش سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری در پیش بینی جهت گیری های هدف پیشرفت در دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه های پیام نور داراب و زرین دشت بود که تعداد تقریبی آ ن ها 3000 نفر بود. نمونه انتخابی شامل 250 نفر (95 پسر و 155 دختر) بود که به روش خوشه ای تصادفی انتخاب و پرسشنامه سیستم های فعال ساز و بازداری کارور و وایت و پرسشنامه جهت گیری هدف چهار بعدی الیوت و مک گریگور را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داد ه ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه انجام گرفت. نتایج حاکی از آن بود که بعد حساسیت به پاداش-تنبیه، جهت گیری های هدف تسلط گرایشی و اجتنابی و نیز جهت گیری هدف عملکرد اجتنابی را به صورت مثبت پیش بینی می کرد. بعد سائق موفقیت، جهت گیری عملکرد و تسلط گرایشی را به صورت مثبت پیش بینی می کرد. همچنین بعد جستجوی سرگرمی و هیجان، جهت گیری های عملکرد گرایشی و تسلط اجتنابی را به صورت مثبت پیش بینی می کرد. هر یک از ابعاد سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری، الگوی بی همتایی از جهت گیری هدف پیشرفت دانشجویان را پیش بینی می کردند که اهمیت گرایش های خلقی را در پیش بینی انواع جهت گیری هدف نشان می دهد.
ارزشیابی آمادگی تحصیلی و عملکرد نهایی هنرجویان در رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تبیین میزان آمادگی هنرجویان و عملکرد آنان به منزله ورودی های رشته الکتروتکنیک برای کسب مهارتهای عملی و نظری و نگرش پیش بینی شده در برنامه درسی و مقایسه آن با هدف های قصد شده برنامه درسی است. مقاله با بهره گیری از بخشی از یافته های تحقیق انجام شده با عنوان ارزشیابی جامع از برنامه درسی رشته الکتروتکنیک با هدف کلی بررسی میزان هماهنگی وانطباق برنامه های درسی اجرا شده و کسب شده نوشته شده است. پرسش های اصلی آن عبارت اند از: 1) هنرجویان رشته الکتروتکنیک تا چه اندازه دارای شرایط و آمادگی لازم برای تحصیل در این رشته هستند؟ 2) میزان دانش،مهارت و نگرش کسب شده هنرجویان تا چه اندازه است؟این پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی و ارزشیابی و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری شامل همه مدیران،هنرآموزان دروس تخصصی،مربیان و هنرجویان شاغل در هنرستانهای دارای رشته الکتروتکنیک در شهر تهران و شهرستانهای تهران است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. برای گردآوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها از رویکرد مثلثی کردن یا ترکیبی بهره گرفته شده است. ابزارهای مورد استفاده در گردآوری داده ها برای پاسخ به سؤالات این بخش پرسشنامه محقق ساخته،آزمون درسی و مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده است.یافته ها نشان می دهند از نظر مدیران هنرستانها میزان «آمادگی و علاقه هنرجویان» نسبت به رشته الکتروتکنیک به طور کلی در حد متوسط است،در حالی که از نظر هنرآموزان در حد کمتر از متوسط است. با توجه به هدفهای پیش بینی شده برای درسهای تخصصی، هنرجویان «توانایی تحصیلی» مناسبی ندارند. به سخن دیگر،تواناییهای علمی هنرجویان متناسب با برنامه های پیش بینی شده برای این رشته نیست. در داوری کلی می توان گفت در اجرای این برنامه حداقل شاخصهای نگرشی برنامه مصوب،محقق شده است.
نگرش دانشجویان فیزیوتراپی نسبت به دروس علوم پایه پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نگرش دانشجویان به دروس علوم پایه در عملکرد بالینی آنان، تاثیر بسزایی دارد. هدف از این تحقیق، بررسی نگرش دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فیزیوتراپی نسبت به دروس علوم پایه بود.
ابزار و روش ها: این مطالعه توصیفی به صورت مقطعی و از طریق دسترسی آسان، روی 151 نفر از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فیزیوتراپی دانشکده های توان بخشی دانشگاه های علوم پزشکی ایران و تهران در مهر و آبان سال 1391 انجام شد. برای ارزیابی نگرش و دو زیرمقیاس اهمیت و تاثیر از پرسش نامه وست استفاده شد. تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 17 و با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، T مستقل و رگرسیون لجستیک انجام شد.
یافته ها: بین دو جنس در پاسخ به گویه های 1، 4، 7 و 8 اختلاف معنی دار وجود داشت. میانگین مقادیر نگرش و زیرمقیاس های اهمیت و تاثیر در زنان در ترم های پنجم و هفتم کارشناسی به طور معنی داری بیشتر از مردان بود. در مقطع کارشناسی ارشد در ترم اول، میزان نگرش و اهمیت زنان به طور معنی داری نسبت به مردان مثبت تر بود، اما در ترم سوم کارشناسی ارشد دو جنس از این نظر با هم اختلاف آماری معنی داری نداشتند.
نتیجه گیری: نگرش مثبت دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد فیزیوتراپی به دروس علوم پایه تحت تاثیر جنسیت آنان است و زنان اهمیت بیشتری به یادگیری جزییات روند فیزیولوژیک درمان می دهند، در حالی که مردان بیشتر به نتیجه درمان تاکید دارند. با افزایش حضور زنان در مقطع کارشناسی ارشد نگرش آنان به مردان نزدیک می شود.