فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش متغیرهای کارایی خانواده، حرمت خود، خودکارآمدی و شخصیت در انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره متوسطه شهر سمنان در سال تحصیلی 1390 بودند. 400 دانش آموز دوره دبیرستان از شهر سمنان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پس ازکنارگذاشتن پرسشنامه های ناقص در نهایت 371 پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی بحرانی (1372)، خودکارآمدی شوارزر و جروسالم(1981)، حرمت خود روزنبرگ(1965)، کارایی خانواده نجاریان (1374) و شخصیت آیزنگ- فرم کوتاه (1985) بود. نتایج نشان داد که بین انگیزش پیشرفت تحصیلی با کارآیی خانواده و مؤلّفه های آن، حرمت خود، برون گرایی و خودکارآمدی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین روان رنجور خویی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که کارآیی خانواده، خودکارآمدی، برون گرایی، حرمت خود و روان رنجور خویی به ترتیب نقش مهم و معناداری در تبیین انگیزش پیشرفت تحصیلی دارند. درمجموع این متغیرها 33 % از واریانس انگیزش پیشرفت تحصیلی را تبیین می کنند. بنابراین، در افزایش انگیزش تحصیلی باید این متغیرها را در برنامه ریزی و سیاست های آموزشی و پرورشی مد نظر قرار داد.
اثر مداخله روان شناسی مثبت نگر به شیوه گروهی بر عزت نفس، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر تجدیدی پایه اول دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدید شدن دانش آموزان در یک درس یا بیشتر تجربه ای است بحران زا که در کنار بحران های دوره بلوغ می تواند بر مشکلات روانی و شخصیتی و تحصیلی این دانش آموزان تاثیر ماندگاری بگذارد. بهمین خاطر، بررسی تاثیر مداخله های مختلف بر ویژگی-های روانی و تحصیلی این دسته از دانش آموزان مورد توجه روانشناسان تربیتی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی اثر مداخله روان شناسی مثبت نگر بر عزت نفس، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای تجدیدی است. بنابراین، تعداد 29 دانش آموز دختر پایه اول دبیرستان شهر سمنان که حداقل در یک درس در سال تحصیلی 1390 – 1391 تجدید شده بودند، به شیوه تصادفی ساده انتحاب شدند و با انتساب تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی یا کنترل قرار گرفتند. طرح پژوهشی از نوع آزمایشی بود که آزمودنی ها پس از مداخله به سوالات پرسشنامه عزت نفس و خودپنداره پاسخ دادند. برای اندازه-گیری پیشرفت تحصیلی میانگین نمرات دروسی آزمودنی ها در امتحانات خرداد ماه که در کارنامه تحصیلی آزمودنی ها به عنوان تجدید (زیر 10) قید شده بود به عنوان نمره پیش آزمون پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. و میانگین نمرات همان دروس (دروسی که در کارنامه خرداد ماه دانش آموز در آن ها نمره زیر 10 گرفته بود) در امتحانات شهریور ماه، به عنوان نمرات پس-آزمون پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. تحلیل آماری نشان داد میانگین پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و بعضی از خرده مقیاس های خودپنداره آزمودنی های گروه آزمایشی به گونه ای معنادار بالاتر از میانگین این متغیرها در آزمودنی های گروه کنترل بود
نقش میانجی سبک های هویت در رابطه بین تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان دبیرستان های غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی سبک های هویت در رابطه بین تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان دبیرستان های غیردولتی شیراز بود. از جامعه مورد نظر 336 دانش آموز (174 دختر، 162 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی، تمایز یافتگی خود اسکاورون و فریدلند و اعتیاد به اینترنت یانگ را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی، معنی دار و بین سبک هویت سردرگم- اجتنابی و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت، معنی دار وجود دارد. بین ابعاد تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت رابطه معنی داری یافت نشد. بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با تمایز یافتگی خود رابطه منفی معنی دار به دست آمد. سبک های هویت نقش واسطه ای بین ابعاد تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت ایفا می کند.
مدل یابی روابط بین باورهای هوشی، معرفت شناختی و انگیزشی با راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط بین متغیرهای باورهای هوشی، باورهای معرفت شناختی و باورهای انگیزشی با یکدیگر و نیز نقش آنها بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فراشناختی) دانشجویان دانشگاه پیام نور در قالب مدل علّی و بهروش تحلیل مسیر است. به منظور آزمون فرضیه ها، نمونه ای شامل 600 نفر دانشجو از مراکز مختلف دانشگاه پیام نور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و روش نمونه گیری طبقه ای به طور تصادفی انتخاب و به پرسش نامه خودگزارشی متشکّل از مقیاس های باورهای معرفت شناختی (شومر، 1993)، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (پینتریچ و دی گروت، 1990)، باورهای هوشی (عبدالفتاح و یتس، 2006) و اهداف پیشرفت (میدلتون و میگلی، 1997) پاسخ دادند. یافته ها حاکی از آن است که مدل عِلّی مفروض پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار بوده و متغیرهای پژوهش در مجموع 29 و 35 درصد از کل واریانس راهبردهای شناختی و فراشناختی را تبیین نمودند. به طور کلی، نتایج نشان داد که باورهای هوشی علاوه بر تأثیر مستقیم، به واسطه باورهای معرفت شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان تأثیر غیر مستقیم نیز دارند. همچنین یافته ها نشان داد که باورهای هوشی دانشجویان به ویژه باورهای هوشی افزایشی می توانند با میانجی گری باورهای معرفت شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی فراگیران و نهایتاً عملکرد تحصیلی آنها مؤثر باشند. لذا، ضروری است که زمینة لازم جهت ارتقاء این باورها از طریق غنی تر کردن محیط زندگی و محیط یادگیری و آموزش فراهم گردد.
نقش خودکار آمدی، تحول زبانی و مهارت های اجتماعی در مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی با رهیافت ر گرسیون فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی یکی از عمده ترین مسائل جوامع بشری و از پیچیده ترین و دشوارترین مشکلات در کودکان و نوجوانان می باشد که تا سن بزرگسالی نیز باقی می ماند. از سوی دیگر پژوهش های مربوط به مشکلات رفتاری به طور عمده در قالب الگوهای کلاسیک آماری انجام گرفته است؛ درحالی که رابطه ی بین متغیرهای روان شناختی یک رابطه ی نادقیق است. مقاله حاضر به بررسی نقش خودکارآمدی، تحول زبانی و مهارت های اجتماعی در مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی براساس گزارش معلم برپایه روش های منعطف انجام شده است. بدین منظور همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 92-91 به عنوان جامعه آماری پژوهش حاضر انتخاب شد و از بین آن ها 28 دانش آموز پسر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و معلم مربوطه چهار پرسشنامه (خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، تحول رشد زبان نیوکامبر و هامیل، مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت و مشکلات رفتاری راتر) را برای هر دانش آموز تکمیل کرد. نتایج رگرسیون خطی فازی پژوهش نشان داد که تحول زبان به طور تقریبی نقشی در مشکلات رفتاری دانش آموزان ندارد اما متغیر خودکارآمدی عمومی و مهارت های اجتماعی به طور تقریبی سبب کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی می شود. از این یافته ها می توان در زمینه ی رفع مشکلات رفتاری دانش آموز کم توان ذهنی استفاده کرد.
شفقت-خود به عنوان میانجی بین ابعاد دلبستگی با بهزیستی ذهنی: یک مدل تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی مدل شفقت-خود به عنوان میانجی بین ابعاد دلبستگی با بهزیستی ذهنی در پرسنل زن و مرد زندان سپیدار شهر اهواز در سال 1393 بود.
روش: از 230 پرسنل زن و مرد زندان سپیدار شهر اهواز 115 نفر به صورت داوطلب-مبتنی بر هدف با رعایت کلیه موازین اخلاق پژوهش انتخاب شدند، و مقیاس های تجارب در رابطه ی نزدیک (ECR)، شفقت-خود (SCS) و بهزیستی ذهنی (WEMWBS) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی (1986) و با استفاده از نرم افزار آماری 16-SPSS و آزمون سوبل تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای مدل شفقت-خود به عنوان میانجی بین دلبستگی های اضطرابی و اجتنابی و بهزیستی ذهنی هم برای مسیرهای مستقیم و هم برای مسیرهای غیرمستقیم تایید شد.
نتیجهگیری: در نتیجه می توان بیان کرد که دلبستگی ایمن و شفقت-خود یک نقش راهبرد مقابله ای در ارتقاء بهزیستی و کنش وری روانشناختی دارند.
پیش بینی رضایت زناشویی زوج ها براساس نیازهای اساسی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی پیش بینی رضایت زناشویی زوج ها براساس نیازهای اساسی آن ها بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زوج های شهر اصفهان در سال 1394 بود که از میان آن ها تعداد 82 زوج، به شیوه ی در دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. مقیاس وضعیت زناشویی گلمبوک- راست (GRIMS) و پرسشنامه ی نیازهای اساسی، به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که رضایت زناشویی مردان براساس نیازهای آزادی و عشق و تعلق آن ها و نیز نیازهای آزادی، تفریح و عشق و تعلق همسرانشان به طور معناداری پیش بینی شد. به علاوه، رضایت زناشویی زنان براساس نیازهای تفریح و آزادی آن ها پیش بینی گردید. براساس نتایج این پژوهش، نیازهای عشق و تعلق و تفریح، به افزایش رضایت زناشویی کمک می کنند، در حالیکه نیاز به آزادی، می تواند در تضاد با رضایت زناشویی قرار بگیرد.
بررسی کنترل شناختی، حل مساله اجتماعی و عزت نفس بین دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی کنترل شناختی، حل مساله اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان دوزبانه ی کرد- فارس زبان و تک زبانه ی فارس زبان انجام شد. این پژوهش از نظر روش پژوهشی از نوع علی- مقایسه ای بوده است. جامعه ی پژوهش شامل تمامی دانش آموزان تک زبانه ی فارس زبان و دوزبانه ی کرد- فارس زبان پایه هشتم مقطع متوسطه اول در سال تحصیلی 95-1394 بوده اند. نمونه ی مورد نظر متشکل از 80 دانش آموز( 40 دانش آموز تک زبانه و 40 دانش آموز دوزبانه) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مرتب کردن کارت ویسکانسین گرانت و برگ(1948)، پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی حل مساله اجتماعی دیزریلا و همکاران(2002) و عزت نفس کوپراسمیت(1967)،استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تی برای دو گروه مستقل تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه از نظر کنترل شناختی و عزت نفس تفاوت معناداری وجود داشت و عملکرد دوزبانه ها بهتر از عملکرد تک زبانه ها بود، ولی در زمینه حل مساله اجتماعی برخلاف پژوهش های پیشین تفاوت معناداری وجود نداشت. با توجه به نتایج می توان گفت که چون دوزبانه ها با دو نظام از قواعد زبانی مواجه اند و دانش آنها نسبت به زبان بیشتر از یک زبانه ها می باشد، پس از نظر شناختی برتری دارند، و اینکه هر زبان دارای بار فرهنگی مخصوص به خود می باشد که این بار فرهنگی تجارب گسترده ای از اطلاعات و حمایت ها را دارد و این بر عزت نفس تاثیر مثبت دارد، و در زمینه حل مساله اجتماعی احتمالاً نوع دوزبانگی، تبحر و مهارت افراد در زبان دوم، غنای محیط، فرصت فراهم شده برای دو زبان و روش شناسی ها موجب تقویت یا تضعیف یادگیری زبان دوم شده و اثرات متفاوتی به دنبال داشته است
مدل علّی پیش بینی راهبردهای یادگیری خود تنظیمی دانشجویان دانشگاه پیام نور: نقش باورهای هوشی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط بین متغیرهای باورهای هوشی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت با یکدیگر و نیز نقش آنها بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(راهبردهای شناختی و فراشناختی) دانشجویان دانشگاه پیام نور در قالب مدل علّی و به روش تحلیل مسیر می باشد. به منظور آزمون فرضیه ها، نمونه ای شامل 600 نفر دانشجو از مراکز دانشگاه پیام نور کل کشور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و روش نمونه گیری طبقه ای بطور تصادفی انتخاب و به پرسشنامه خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های باورهای هوشی، اهداف پیشرفت و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن است که مدل علّی مفروض، پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار بوده و متغیرهای پژوهش در مجموع 34 و 30 درصد از کل واریانس راهبردهای شناختی و فراشناختی را تبیین نمودند. بطور کلی، نتایج نشان داد که باورهای هوشی علاوه بر تأثیر مستقیم، به واسطه اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی، بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان تأثیر غیرمستقیم نیز دارند. یافته ها نشان داد که باورهای هوشی دانشجویان بخصوص باورهای هوشی افزایشی، می توانند از طریق واسطه گری اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی فراگیران و نهایتاً عملکرد تحصیلی آنها موثر باشند. لذا، ضروری است که زمینه لازم جهت ارتقاء این باورها از طریق غنی تر کردن محیط زندگی و محیط یادگیری و آموزش فراهم گردد.
رابطه عمل به باورهای دینی و سرمایه اجتماعی با وضیعت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه سرمایه اجتماعی و عمل به باورهای دینی با وضیعت تحصیلی دانش آموزان بود. روش تحقیق از نوع همبستگی و نمونه مورد مطالعه، تعداد 145 نفر از دانش آموزن مقطع متوسطه در شهر صائین قلعه بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های سرمایه اجتماعی و عمل به باورهای دینی بر روی آنها اجرا شدند. برای اندازه گیری وضیعت تحصیلی، از معدل تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین عمل به باورهای دینی و وضیعت تحصیلی دانش آموزان و نیز بین سرمایه اجتماعی و وضیعت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین نتیجه تحقیق نشان داد که 37 درصد از تغییرات (واریانس) متغیر وضیعت تحصیلی توسط دو متغیر عمل به باورهای دینی و سرمایه اجتماعی توضیح داده می شود و 63 درصد نیز وضیعت تحصیلی به تغییرات سایر متغیرها و عوامل است.
نقش تعلل ورزی و خودتنظیمی انگیزشی در پیش بینی اشتیاق رفتاری دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شناخت عوامل موثر بر اشتیاق رفتاری به عنوان یک میانجی مهم در ارتقای سطح عملکرد تحصیلی و انگیزشی دانشجویان، از اهمیت خاصی برخوردار است. این تحقیق با هدف تبیین نقش تعلل ورزی و خودتنظیمی انگیزشی در پیش بینی اشتیاق رفتاری دانشجویان انجام شد.
ابزار و روش ها: در این پژوهش مقطعی- توصیفی از نوع همبستگی، 311 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری دردسترس و با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان، مقیاس خودتنظیم گری انگیزشی و مقیاس اشتیاق رفتاری استفاده شد. داده های به دست آمده به کمک نرم افزار SPSS 19 و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: متغیر تعلل ورزی بالاترین همبستگی و متغیر کنترل محیط پایین ترین همبستگی را با اشتیاق رفتاری داشت (05/0p<). بین متغیرهای خودتنظیم گری و اشتیاق رفتاری، ارتباط مثبت و معنی دار و بین متغیرهای تعلل ورزی و اشتیاق رفتاری، ارتباط منفی و معنی دار وجود داشت (001/0p<). 10% واریانس اشتیاق رفتاری دانشجویان مجموعاً از طریق متغیرهای تعلل ورزی (233/0-=β) و خودتنظیمی انگیزشی (238/0=β) تبیین شد (102/0=R2؛ 001/0p<).
نتیجه گیری: کاهش تعلل ورزی و افزایش خودتنظیمی انگیزشی می تواند اشتیاق رفتاری را در دانشجویان افزایش دهد.
اثر بخشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه اثر بخشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان در مدارس شهرستان همدان بود. نمونه آماری شامل 60 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند، در این پژوهش 20 نفر آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی، 20 نفر آموزش به شیوه نقشه مفهومی فردی دریافت کردند، 20 نفر در گروه کنترل بودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انگیزش تحصیلی و آزمون پیشرفت تحصیلی بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر بهبود انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثراست (p<0.001). کاربرد نتایج پژوهش ها برای معلمان این است که به منظور افزایش انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، باید به نقش عوامل انگیزشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و آموزش به روش نقشه مفهومی فردی توجه نمایند.
مقایسه خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر با رفتارهای پرخاشگرانه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از اختلالات رفتاری که شیوع آن به طور هشداردهنده ای بالا است، پرخاشگری است. کودکان دارای رفتارهای پرخاشگرانه خانواده، مدرسه و اجتماع را با مسائل گوناگونی مواجه می کنند که آن ها را در برابر آشفتگی های روانی-اجتماعی دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی آسیب پذیر می سازد. هدف این پژوهش مقایسه خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر پرخاشگر و عادی پایه های پنجم و ششم دوره ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 94-1393 بود. روش: نمونه این پژوهش شامل 250 دانش آموز پسر (125 دانش آموز پرخاشگر و 125 دانش آموز عادی) بود که به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش، علی-مقایسه ای بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی کودکان در تعامل با همسالان، مقیاس شایستگی اجتماعی و پرسشنامه پرخاشگری کودک در مدرسه بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از لحاظ خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد. به علاوه، میزان خودکار آمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در گروه پرخاشگر نسبت به گروه عادی کمتر بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه ی حاضر، نقصان در خودکار آمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مورد توجه قرار گیرد.
نقش خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی مردانگی و زنانگی در سرسختی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین نقش خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی در سرسختی روانشناختی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 192 دانشجوی دوره کارشناسی ارشد از گروه های تحصیلی سخت (ریاضی محض، علوم کامپیوتری و فیزیک) و نرم (علوم تربیتی، ادبیات انگلیسی، ادبیات فارسی و اقتصاد) در دانشگاه مازندران انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس اندازه گیری سرسختی روان شناختی، مقیاس خودکارآمدی عمومی و مقیاس نقش جنسیتی بم جمع آوری گردید. یافته ها نشان داد بین سرسختی روان شناختی با خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی مردانگی و زنانگی به ترتیب همبستگی 55/0، 037/0-097/0- وجود دارد. تحلیل رگرسی ون نیز نشان داد ت نها متغیرخودکارآمدی ع مومی م ی تواند 5/31 درصد واریانس سرسختی روان شناختی را تبیین نماید و این نمایانگر آن است صرف نظر از پذیرش نقش های جنسیتی مردانه و زنانه، بین مواجهه مؤثر با چالش های زندگی و تصور فرد از قابلیت ها و کارآیی شخصی ارتباط وجود دارد.
مقایسه روشهای آموزشی ""یادگیری مبتنی بر حل مسئله"" و ""پرسش و پاسخ"" از نظر گرایش دانشجویان بهداشت محیط به تفکر انتقادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تفکر انتقادی دارای دو جنبه ""مهارت"" و ""گرایش"" است که بدون گرایش نسبت به تفکر انتقادی، بُعد مهارتی آن به وقوع نمی پیوندد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر روش های یادگیری مبتنی بر حل مساله و پرسش و پاسخ بر گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان انجام گرفت.
ابزار و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 دانشجوی رشته بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی البرز در سال 1392 به شیوه سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. شاخص های گرایش به تفکر انتقادی به وسیله پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا، قبل و پس از مداخله ارزیابی شد. به گروه یادگیری مبتنی بر حل مساله (14 نفر)، سناریوهایی برای مطالعه و تحقیق ارایه و برای گروه پرسش و پاسخ (13 نفر)، چهار جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون های T مستقل و T زوجی و به کمک نرم افزار SPSS 17 تحلیل شدند.
یافته ها: بین نمره کلی گرایش به تفکر انتقادی در گروه یادگیری مبتنی بر پرسش و پاسخ، قبل (20/7±00/276) و بعد (32/16±62/306) از مداخله و همچنین در گروه یادگیری مبتنی بر حل مساله، قبل (14/28±00/278) و بعد (80/13±29/309) از مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). هر دو روش باعث افزایش معنی دار قدرت تحلیل، سازمان دهی اطلاعات و خوداعتمادی در دانشجویان شد (05/0p<).
نتیجه گیری: با استفاده از هر دو روش یادگیری ""پرسش و پاسخ"" و ""مبتنی بر حل مساله"" می توان گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان را بهبود بخشید.
تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر انگیزش تحصیلی مفاهیم ریاضی دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با ناتوانی یادگیری ریاضی بود. به همین منظور با اجرای یک پژوهش آزمایشی از بین تمامی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی مدارس شهر خرم آباد، 40 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی به دوگروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه انگیزشی ولرند بود. پیش آزمون انگیزش تحصیلی در هر دو گروه آزمایش و کنترل توسط پژوهش گر اجرا شد. در گروه آزمایش، نخست معلم درس خود را ( چهار عمل اصلی) به طور کامل به دانش آموزان ارایه داد و از بازی رایانه ای به عنوان مکملی برای مفهوم آموزش داده شده استفاده کرد. اما معلم در گروه کنترل برای آموزش مفاهیم ریاضی، به روش مرسوم خود ادامه داد. سپس پس آزمون انگیزش تحصیلی توسط پژوهش گر اجراء شد. تحلیل داده ها با استفاده از اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری در انگیزش تحصیلی گروه آزمایشی درمقایسه با گروه کنترل ایجاد شد(001/0 p≥). نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از بازی های رایانه ای آموزشی ریاضی در مفهوم جمع، تفریق، ضرب و تقسیم باعث افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی می شود. براساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که در آموزش مفاهیم ریاضی از فناوری های نوین آموزشی به ویژه بازی های رایانه ای استفاده شود.
ارائه مدل علّی برای انگیزش پیشرفت بر اساس ابعاد الگوی یادگیری با واسطه خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت، ابعاد الگوی یادگیری و خودکارآمدی در قالب یک مدل علّی است. جامعه ی آماری این تحقیق، دانش آموزان دوره متوسطه (مدارس دولتی روزانه) شهر تهران در سال تحصیلی 92-93 بود، که از میان آنها نمونه ای شامل 734 دانش آموز (374 دختر، 360 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب، مقیاس خودکارآمدی شرر و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس بود. مدل فرضی با استفاده از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل گردید. بنابراین، بر اساس مبانی نظری و تجربی روابط علی بین سازه های ابعاد الگوی یادگیری (متغیر مستقل بیرونی)، خودکارآمدی (متغیر مستقل درونی) و انگیزش پیشرفت (متغیر ملاک) از طریق تدوین مدل مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس آزمون مدل نهایی معلوم شد همه شاخص های برازندگی در دامنه مورد قبول قرار دارند و مدل مفروض به طور کاملی با داده های نمونه برازش دارد. و در مجموع، حدود 35 درصد از واریانس ان انگیزش پیشرفت و 90 درصد از واریانس خودکارآمدی توسط متغیرهای موجود در مدل تبیین شدند.
تاثیر آموزش خودگویی انگیزشی و مهارت های تصویرسازی ذهنی در ارتقاء عملکرد ورزشی بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش خودگویی انگیزشی و مهارت های روانی تصویرسازی ذهنی در ارتقاء عملکرد ورزشی بازیکنان فوتبال انجام شد. 60 بازیکن پسر(20-28سال) به روش نمونه گیری در دسترس از بین تیم های نیمه حرفه ای فوتبال استان تهران انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل(30N1=N2=) جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. ابتدا عملکرد ورزشی، مهارت های تصویرسازی و خودگویی بازیکنان به ترتیب با استفاده ابزارهای فهرست وارسی رفتار ، مهارت های روانی و مهارت خودگویی اندازه گیری شدند، سپس مهارت های تصویرسازی و خودگویی در 14جلسه گروهی به گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه کنترل فقط مهارت های فنی را تحت نظر مربی تمرین کردند. بعد از مداخلات، عملکرد ورزشی آزمودنی ها دوباره اندازه گیری شد. دو هفته بعد، به منظور تعیین ماندگاری مداخلات، عملکرد آزمودنی ها در مرحله پیگیری اندازه گیری و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و t استودنت تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش خودگویی انگیزشی و مهارت های تصویرسازی ذهنی می توانند عملکرد های «پاس دادن، حفظ و کنترل توپ و گرفتن توپ از حریف» را به طور معناداری افزایش دهند. همچنین نتایج نشان داد که اثر مداخلات در مرحله پیگیری ماندگار بوده است. نتایج شواهدی را پیشنهاد می کند که برنامه آماده سازی روانی مبتنی بر خودگویی انگیزشی و مهارت های تصویرسازی روش مناسبی برای ارتقاء سطح عملکرد بازیکنان فوتبال است. لذا به منظور بهبود سطح آمادگی روانی و عملکرد فرآیندی بازیکنان فوتبال، لازم است زمینه به کارگیری برنامه آماده سازی روانی بازیکنان فراهم شود.
اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی و خلاقیت بر خود پنداره تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضرباهدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناخت و خلاقیت بر خود پنداره انجام شده است.طرح پژوهش،شبه آزمایشی و در دو گروه آزمایش ویک گروه گواه با پیش آزمون-پس آزمون صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه هفتم منطقه 2 شهرتهران در سال تحصیلی 94-1393بود و به کمک نمونه آماری شامل 54 نفر که از این تعداد به تصادف، 18 نفر درگروه آزمایش فراشناخت، 18 نفر درگروه آزمایش خلاقیت و 18 نفردرگروه کنترل جایگزین شدندو پیش آزمون سنجش خودپنداری تحصیلی دلاور برای گروه ها اجرا و سپس 10 جلسه 70 دقیقه ای گروه آزمایش اول با روش بسته آموزشی برگرفته از روش TREE(مدل سکستون و همکاران) و گروه آزمایش دوم با روش بسته های آموزش خلاقیت محقق ساخته برگرفته از اصول تورنس و ویلیامز و گروه کنترل با روش متداول آموزش دیدند.جهت بررسی افزایش خود پنداره تحصیلی پس آزمون استفاده شد و داده هابا استفاده ازآزمون های آماری موردنیازازجمله تحلیل کوواریانس موردتجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد دانش آموزانی که از آموزش های فراشناختی و خلاقیت برخوردار بودندنسبت به دانش آموزانی که به روش متداول آموزش دیدند به صورت معناداری خود پنداره تحصیلی شان افزایش یافته است؛و راهکار های مناسب جهت ارتقاء خودپنداری تحصیلی پیشنهاد گردید.