فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: پژوهش حاضر با هدف وا کاوی تجربه زیسته معلمان دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم از آموزش مجازی دوران کرونا انجام شد. روش: این پژوهش در پارادایم )مدل( تفسیرگرایی و به شیوه کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان منطقه 6 مدارس اُُتیسم شهر تهران در سال تحصیلی 1402 - 1401 بود که تجربه تدریس به دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم در دوران کرونا را داشتند. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری هدفمند و معیاری استفاده شد. در راستای هدف پژوهش، در مرحله اول با 20 نفر از معلمان منطقه 6 مصاحبه انجام و اشباع نظری حاصل شد. در ادامه، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و با توجه به شرایط افراد در 3 قالب حضوری، تلفنی و برخط به صورت پرسش های بازپاسخ انجام شد. در این پژوهش برای شناسایی، تحلیل و گزارش نتایج داده های کیفی حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل موضوعی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، از دیدگاه مشارکت کنندگان در پژوهش، تجربه زیسته آموزش مجازی دارای 4 زیرمقوله شامل تدریس، استرس شغلی، مشکلات فناورانه و سبک ارتباطی بود. همچنین فرصت های آموزش مجازی در دوران کرونا دارای 5 مقوله، شامل: گسترش مهارت فناورانه، توسعه مهارت تدریس برخط، فرا گیر شدن آموزش مجازی، تقویت زیرساخت آموزش مجازی و به صرفه بودن در هزینه های جانبی بود. همچنین چالش های آموزش مجازی در دوران کرونا شامل: 5 مقوله مشکلات ارتباطی، مشکلات آموزشی و تدریس، بی توجهی والدین، ضعف تجهیزات و امکانات و افت توجه دانش آموزان بود. نتیجه گیری: آموزش مجازی برای دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم دارای فرصت های مناسبی بود. از آن جاییکه سبک یادگیری این افراد دیداری محور می باشد و راهبردهای آموزشی مبتنی بر تدریس مجازی می تواند از این نوع سبک پشتیبانی نماید، از این رو، پیشنهاد می شود زیرساخت های برگزاری آموزش مجازی برای این افراد تقویت شود و از ظرفیت های راهبردهای آموزشی مبتنی بر فناوری برای غنی سازی فرایند یادگیری دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم استفاده شود.            
            اثربخشی طرح واره درمانی بر علائم اختلال اضطراب در مادران دارای کودک دچار اختلال تحولی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵                                    
                        137 - 166                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر باهدف اثربخشی طرح واره درمانی بر علائم اختلال اضطراب در مادران دارای کودک دچار اختلال تحولی هوشی در شهرستان قدس انجام شد. این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مادران دارای کودک دچار اختلال تحولی هوشی شهرستان قدس در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس ۳۰ نفر انتخاب شد و به صورت تصادفی در ۲ گروه ۱۵ نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسش نامه اضطراب بک (1998) به عنوان پیش آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شده سپس گروه آزمایش ۱۲ جلسه طرح واره درمانی را دریافت نمودند و گروه کنترل برنامه عادی روزانه خود را گذراند. سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که طرح واره درمانی بر کاهش علائم اختلال اضطراب (290/0h=) تأثیر مثبت و معناداری داشتند (005/0P<). به کارگیری طرح واره درمانی به عنوان یک درمان مؤثر می تواند بر کاهش علائم اختلال اضطراب مادران دارای کودک دچار اختلال تحولی هوشی تأثیر گذاشته و بر بهبود وضعیت روانی و زندگی روزمره آن ها کمک کند.            
            مطالعه نظام مند پژوهش های مداخله ای هنری و نقش آن بر بهبود مشکلات کودکان طیف اتیسم در سال های 1380 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)                                    
                        77 - 95                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: با افزایش مبتلایان به اختلال اتیسم انواع مداخلات جهت بهبود شرایط این افراد روبه فزونی است. مطالعه نظا ممند حاضر با هدف مطالعه مداخلات هنری با تمرکز بر اختلالات طیف اتیسم است. روش: بررسی مقالات مربوط به سالهای ١٣٨٠ تا ١٤٠٠ در مجلات داخلی و خارجی، رساله ها، پایاننامهه ا و کتاب های تالیفی داخلی است و در نهایت شانزده پژوهش با توجه به مدل «کُت» تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات هنری مرتبط با افراد طیف اتیسم مداخله ای حمایتی- تسکینی، شامل: موسیقی، حرکات ریتمیک، نمایش، نقاشی و سفال است. بیشترین درصد پژوهش ها به موسیقی درمانی و کمترین به سفال درمانی تعلق دارد. این کودکان در اوایل دوره قادر به استفاده صحیح از ابزارهای هنری و بیان احساسات نبودند و در پایان، این مهم محقق میشود. درمانگر نقش تسهیل کننده و یاریگر دارد. اهداف مداخلات هنری، به عنوان بستر و زمینه درمان، در تمامی پژوهش ها همراستا با نتایج در دو حوزه اصلی: بهبود مهارت های ارتباطی - اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری کلیشه ای، محدود و تکراری است. نتیجه گیری: با توجه به شواهد توصیفی محدود در شرح ویژگی های شرکت کنندگان، درمانگران و فضای انجام کار، تحقیقات مبسوط روند انجام مداخلات هنری با افراد طیف اتیسم توصیه میشود.            
            اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶                                    
                        39 - 68                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر باهدف اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. طرح پژوهش، توصیفی – پیمایشی، تحلیلی و شبه تجربی بود. جامعه آماری را تمام بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز روان پزشکی، روانشناسی و مراکز سلامت شهر ارومیه در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه آماری، با روش در دسترس و هدفمند، 30 (15 نفر کنترل و 15 نفر آزمایش) انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتز و همکاران، 2006)، نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) (می و همکاران، 1990)، عدم تحمل ابهام (باهر و داگاس، 2002)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و ووندروال، 2010) و تنظیم هیجانی شناختی (گارنفسکی، کریج و اسینهوون، 2001) جمع آوری شده و طی روش طرح واره درمانی هیجانی (لی هی، 2012) مورد روان درمانی قرارگرفته و با نرم افزار (SPSS V. 28) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که طرح واره درمانی هیجانی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی (ابهام) و انعطاف پذیری روان شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اثربخشی داشت. باید با کمک طرح واره درمانی هیجانی، هیجانات منفی و اضطراب در بیماران دچار اضطراب فراگیر کنترل شده و آن ها را به زندگی عادی در کنار خانواده و جامعه بازگرداند.            
            اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: چالش هایی ناشی از مراقبت، نگهداری و حمایت های مداوم از کودک با اختلال طیف اُتیسم بر روابط
اجتماعی مادران این کودکان تأثیر می گذارد و به دلیل رفتار نامناسب فرزندشان و درک نادرست این کودکان توسط جامعه
دچار احساس حقارت و ناتوانی، خودسرزنش گری و مقاومت در برابر تجربیات منفی می شوند. بنابراین، این پژوهش با هدف
تعیین اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی
در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم انجام گرفت.
روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه بود. جامعه آماری
مطالعه حاضر، شامل مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم بود که در کلینیک روان شناسی شهر یزد حضور داشتند. سی
نفر از افراد واجد شرایط به شیوه ی نمونه گیری هدفمند براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی
در دو گروه گواه ) 15 نفر ( و آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه خودشفقتی ذهن آ گاهانه را به صورت
گروهی دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس احساس تنهایی راسل و پیلوا و
کورتونا ) 1993 (، شرم درونی شده کوک ) 1993 (، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی گریگو و همکاران ) 2008 ( بود. تجزیه و
تحلیل داده های پژوهش، از طریق آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره با نرم افزار spss24 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که خودشفقتی ذهن آ گاهانه در بهبود احساس تنهایی، شرم درونی شده و
مؤلفه های آن از قبیل عزت نفس و کم رویی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی مؤثر است ) ۰01 / .)p> 0
نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده، می توان گفت، خودشفقتی ذهن آ گاهانه روش کارآمدی در بهبود احساس
تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم است. بنابراین،
این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این مادران درنظر گرفت.            
            اثربخشی درمان مبتنی بر فیلیال تراپی همراه با بازی های رایانه ای بر اختلال استرس پس از سانحه در کودکان 10-8 سال زلزله دیده استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)                                    
                        49 - 66                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: پژوهش حاضر، با هدف اثر بخشی درمان فیلیال تراپی به همراه بازی های رایانه ای برکاهش میزان علائم اختلال استرس پس از در کودکان -١٠ ٨ سال زلزله ١ سانحه ٢ دیده استان کرمانشاه بود. فیلیالتراپی نوعی روش بازی درمانی خانواده محور است که از بازی به عنوان وسیله ای برای کمک به والدین و کودکان استفاده میکند تا بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند، روی مشکلات شان کار و روابط شان را قوی تر کنند (اوکانور١٩٩٧،). روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان دارای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه ناشی از زلزله و ساکن مناطق مختلف زلزله زده استان کرمانشاه، درنیمه اول سال ١٣٩٧ بودند. از میان آنها ٢٤ نفر که دارای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه بودند، به روش نمونه گیری دردسترس وارد پژوهش شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل، اختصاص یافتند. گروه آزمایش، ٨ جلسه فیلیالتراپی همراه با بازی های رایانه ای دریافت کردند؛ در حالی که افراد گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه چک لیست اختلال استرس پس از سانحه بود (ودرز، هومن، هوسکا و کین ١٩٩٤؛ گودرزی، ١٣٨٢). یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، درمان فیلیالتراپی به همراه بازی های رایانه ای درکاهش شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه در کودکان مذکور، در تمامی ابعاد به طور معنی داری مؤثر بوده است (٠/٠٥>P). نتیجه گیری: بر اساس پژوهش حاضر، میتوان نتیجه گرفت فیلیالتراپی به همراه بازیهای رایانهای به مثابه یک روش درمانی کمکی و اثربخش برای کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در این کودکان میباشد. با وجود این، تعمیم این تاثیر به پژوهش های بیشتری نیاز دارد.            
            تعیین اثربخشی بازی های زبانی-کلامی بر کارکردهای اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت تمرکز بر عملکرد خواندن دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: عملکرد خواندن از موضوع های مهم یادگیری در دانش آموزان است که می تواند در سایر جنبه ها و موضوع ها یادگیری و آموزشی تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی های زبانی _کلامی بر کارکرد های اجرایی حافظه کاری ، بازداری و دقت و تمرکز در عملکرد خواندن در دانش آموزان دیرآموز بود. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دیرآموز پسر و دختر پایه اول مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهر یزد بودند که در سال تحصیلی ١٤٠٢ در مدارس دولتی به تحصیل اشتغال داشتند. تعداد ٣٠ دانش آموز دیرآموز واجد شرایط به صورت هدفمند با تأئید متخصصان مرکز اختلال یادگیری و روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و در 2 گروه ١۵ نفری آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه ی تشخیص نا رساخوانی نما ) کرمی_نوری و مرادی ، 1384 (، آزمون کارکرد اجرایی بریف )جیویا، 2000 ( و آزمون هوش وکسلر 4 ) ۲۰۰۳( بود. آموزش بازی های زبانی _کلامی بر کارکرد های اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت، تمرکز طی ١6 جلسه 60 دقیقه ای به صورت هفته ای 3 بار برای شرکت کنندگان گروه آزمایشی قبل و بعد مداخله پیش و پس آزمون اجرا شد، برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار spss ٢٣ و از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیر برای تحلیل داده ها استفاده شد. مقادیر احتمال کمتر از ) ٠۵ / ٠( از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد، پس از حذف اثر پیش آزمون، تفاوت بین میانگین نمرات گروه آزمایشی و گروه گواه در پس آزمون در متغیر حافظه کاری ) 001 / p>0 ( ، دقت و تمرکز ) 001 / p=0 ( و بازداری ) 001 / p>0 ( معنادار بود همچنین تفاوت بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایشی و گروه گواه در مؤلفه های عملکرد خواندن معنادار بود ) 001 / .)p>0 * Email: marzyah583@yahoo.com ● تاریخ دریافت: 25 / 11 / ● 1402 تاریخ انتشار: مهر و آبان ● 1403 نوع مقاله: پژوهشی ● صفحات 88 - 101 تعیین اثربخشی بازی های زبانی _کلامی بر کارکر دهای اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت تمرکز بر عملکرد خواندن دانش آموزان دیرآموز 89 سال بیس ت و چهارم، شماره 4 پیاپی 182 مهر و آبان 1403 نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد، علائم نگارشی بازی های زبانی _کلامی مؤثر بر کارکرد های اجرایی و موجب بهبود در عملکرد خواندن دانش آموزان دیر آموز می شود و می توان از این علائم نگارشی به عنوان روش مداخله ای مؤثر سود جست.            
            بررسی اختلالات اعتیادی ناشنوایان و کم شنوایان: یک مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴                                    
                        145 - 186                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در جامعه ناشنوایان و کم شنوایان باتوجه به محدودیت های ارتباطی، احتمال ابتلا به اختلالات سلامت روان بیشتر است، این محدودیت ارتباطی و انزوا احتمال ابتلا به اختلالات اعتیادی را بیشتر می کند، همچنین منابع پژوهشی اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی بسیار محدود و کمبود آن احساس می شود؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی مرور سیستماتیک انواع اختلالات اعتیادی در جامعه کم شنوایان و ناشنوایان بود. جامعه آماری، انواع اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی که طی 11 سال اخیر (1390-1401) در منابع فارسی و 18 سال اخیر (2005-2023) در منابع انگلیسی، در قالب مقالات چاپ شده در مجلات علمی - پژوهشی انجام شد. به منظور یافتن مقالات فارسی جستجوی اینترنتی کلیدواژه های: اعتیاد و ناشنوایان، الکل و ناشنوایان، مصرف مواد و ناشنوایان، سیگار و ناشنوایان، شبکه های اجتماعی و ناشنوایان در پایگاه های داخلی: بانک اطلاعات نشریات کشور مگ ایران، سیلویکا، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران، صورت گرفت. برای مقالات انگلیسی پایگاه های خارجی، ساینس دایرکت، IEEE PubMed، Springer، PsychInfo و Web of Science موردبررسی قرار گرفت. پس از بررسی مقالات 100 مقاله انگلیسی و فارسی انتخاب شد. نتایج بررسی نشان داد، بیشترین فراوانی اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی مربوط به مصرف مواد (66/41 درصد)، مصرف سیگار (25 درصد) و مصرف الکل (83/20 درصد) است. دراین بین اعتیاد به شبکه های مجازی (5/12 درصد) کمترین فراوانی به خود اختصاص داده است. باتوجه به نتایج این پژوهش ضرورت پیشگیری و آموزش فراگیر مهارت های ارتباطی برای جامعه ناشنوایان و کم شنوایان ضروری است.            
            اثر بخشی مداخله کارکردهای اجرایی ناگلیری بر مهارت های فراشناختی، حافظه فعال، فراحافظه و بارشناختی دانش آموزان 12- 10 ساله دارای اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵                                    
                        205 - 246                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف پژوهش، بررسی اثربخشی مداخله کارکردهای اجرایی ناگلیری بر مهارت های فراشناختی، حافظه فعال، فراحافظه و بارشناختی دانش آموزان 10 تا 12 ساله با اختلال ویژه یادگیری بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون به همراه دوره پیگیری 45 روزه و گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 10 تا 12 ساله مبتلا به اختلال یادگیری در سال تحصیلی 1401-1400 شهرستان لردگان بود. از طریق نمونه گیری هدفمند، 40 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 15 جلسه آموزشی، مداخله کارکردهای اجرایی ناگلیری (2014) را دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس فراشناخت اسپرلینگ و همکاران (2001)، حافظه فعال دانیمن و کارپینتر (1980)، پرسشنامه چندعاملی حافظه تریوریچ (2002)، بار شناختی پاس و ون موئینبوئر (1993) و مقیاس هوش وکسلر کودکان، ویرایش پنجم (2014) بود. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دارای اختلال یادگیری که جلسات آموزشی را گذرانده اند و گروه گواه، تفاوت معنی دار وجود دارد (0/001 = P). میزان این تفاوت در متغیرهای پژوهش در مرحله پس آزمون برابر با 998/0 و در مرحله پیگیری برابر با 977/0 است؛ به عبارت دیگر، 8/99 درصد از تفاوت های فردی در متغیرهای پژوهش شامل مهارت های فراشناختی، حافظه فعال، فراحافظه و بار شناختی در مرحله پس آزمون و 7/97 درصد در مرحله پیگیری مربوط به عضویت گروهی یا مداخله کارکردهای اجرایی ناگلیری است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مداخله کارکردهای اجرایی ناگلیری بر مهارت های فراشناختی، حافظه فعال، فراحافظه و بارشناختی دانش آموزان 10 تا 12 ساله دارای اختلال ویژه یادگیری تأثیر معناداری داشته و اثرات آن در طول زمان باقی مانده است. ازاین رو، پیشنهاد می شود که به منظور بهبود مهارت های فراشناختی، حافظه فعال، فراحافظه و بار شناختی دانش آموزان دارای اختلال ویژه یادگیری، روانشناسان و مشاوران از مداخلات درمانی کارکردهای اجرایی ناگلیری بهره برداری نمایند.            
            اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴                                    
                        43 - 75                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر باهدف اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای انجام پذیرفت. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل نابرابر و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناسی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از بین این کودکان نمونه ای شامل 30 نفر بر اساس ملاک های ورود انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL، 1991)، پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی (تحصیلی زیمرمن و پونز، 1986) و پرسشنامه همدلی کودکان و نوجوانان (اورگاوو و همکاران، 2017) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله ای بازشناسی هیجانی بر بهبود خودتنظیمی و همدلی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. (01/0P<). شواهد به دست آمده نشان می دهد که مداخله بازشناسی هیجانی در افزایش خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.            
            Exploring Professional Development Needs for Educators in Special Education(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                The objective of this study was to explore the professional development needs of educators in special education. This qualitative research employed a phenomenological approach to understand the lived experiences of 17 special education teachers. Participants were selected based on their diverse experiences and willingness to participate. Data were collected through semi-structured interviews, lasting between 45 to 60 minutes, either face-to-face or via video conferencing. The interviews were transcribed verbatim and analyzed using thematic analysis to identify key themes and subthemes related to the professional development needs of special education teachers. The data collection continued until theoretical saturation was reached. The study identified four main themes regarding professional development needs: Teaching Strategies, Emotional and Social Support, Professional Knowledge, and Collaboration and Advocacy. Under Teaching Strategies, educators highlighted the importance of individualized instruction, effective classroom management, differentiated learning approaches, technology integration, and collaboration with support staff. Emotional and Social Support needs included social skills training, emotional regulation, building relationships, fostering inclusion, crisis intervention, family engagement, and self-care for educators. Professional Knowledge emphasized understanding special education law and policy, disability awareness, evidence-based practices, assessment techniques, ongoing professional development, and curriculum adaptation. Collaboration and Advocacy focused on interdisciplinary teams, student advocacy, community partnerships, professional learning communities, and policy development. The findings underscore the multifaceted professional development needs of special education teachers, highlighting the necessity for tailored training programs that address specific instructional, emotional, social, and collaborative aspects.            
            برنامه های اوقات فراغت برای افراد کم توان ذهنی: ضرورت، پایه های نظری، طبقه بندی، اولویت و کاربردها(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: اوقات فراغت برای کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی دارای ابعاد مختلفی است و اهمیت خاصی دارد. اوقات فراغت زیرمجموعه ی رفتارهای انطباقی است و به زمان گذراندن فعالیت ها و تفریح های مورد علاقه گفته می شود که توسط خود فرد یا دیگران به وجود می آید و ترجیحات، گزینه ها و علایق شخصی وی را در بر می گیرد. این مطالعه با هدف بررسی برنامه های اوقات فراغت برای افراد کم توان ذهنی با تأ کید بر ضرورت برنامه ها، پایه های نظری هر برنامه، طبقه بندی فعالیت های فراغتی و سرگرم کننده، اولویت بندی فعالیت ها در راستای تدوین برنامه اوقات فراغت، و کاربردهای برنامه های اوقات فراغت انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری روایتی بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از جمله الزویر ، پابمد، اشپرینگر، ساینس دایرکت و گوگل اسکولار در سال های 2002 تا 2024 استفاده شد. نتیجه گیری: مشارکت فعال در برنامه های اوقات فراغت موجب تقویت اعتماد به نفس، نشاط روانی و مهارت های حسی حرکتی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی می شود و رفتارهای چالش برانگیز آنها را کمتر می کند. به طور کلی، مؤلفه های اوقات فراغت، شامل بازی های سرگرم کننده، پیاده روی، باغبانی، مشارکت در مناسبت های خانوادگی، شرکت در فعالیت های مذهبی، انجمن ها و باشگاه ها، مشارکت در فعالیت های ورزشی، آموزش های علمی و مسافرت می شود. نمونه های زیادی از فعالیت های سرگرم کننده برای اوقات فراغت افراد کم توان ذهنی وجود دارند که معمولاً به فعالیت در گروه های سازماندهی شده، فعالیت در گروه های غیررسمی و فعالیت فردی غیررسمی تقسیم می شوند. کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی از طریق آموزش برنامه اوقات فراغت یاد می گیرند که تصمیم های منطقی تری بگیرند، تفکر خلاق و انتقادی داشته باشند و احساس مسئولیت پذیری را در خود افزایش دهند.            
            The Role of Speech Therapy in Enhancing Communication Skills of Children with Exceptional Needs: A Critical Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۳ (۲۰۲۴) : Serial Number ۷                                    
                        37-43                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                This article critically analyzes the role of speech therapy in enhancing the communication skills of children with exceptional needs. It explores the multifaceted nature of speech therapy, encompassing a range of interventions tailored to individual needs. The discussion includes the benefits of speech therapy, such as improvements in speech production, language abilities, social communication, and pragmatic language skills. Challenges and limitations within the field are also examined, along with a comparative analysis of speech therapy against other interventions. Current trends, latest developments, and research gaps in speech therapy are addressed, emphasizing the need for continued research and innovation. The article concludes with policy recommendations and practical implications for evidence-based speech therapy practices, highlighting their significance in promoting holistic development and well-being in children with exceptional needs. Keywords: Speech Therapy, Communication Skills, Children with Exceptional Needs, Critical Analysis.            
            Differentiated Instruction in Mixed-Ability Classrooms: Experiences of Special Education Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۳ (۲۰۲۴) : Serial Number ۷                                    
                        13-20                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                This study aims to explore the experiences of special education teachers in implementing differentiated instruction (DI) within mixed-ability classrooms. This qualitative research utilized a phenomenological approach to gain in-depth insights into the participants' experiences. Data were collected through semi-structured interviews with 25 special education teachers from various schools in a metropolitan area. Participants were selected through purposive sampling to ensure they had significant experience with DI. The interviews, each lasting 60 to 90 minutes, were transcribed verbatim and analyzed using thematic analysis. The data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the teachers' experiences. The analysis revealed three main themes: challenges in differentiated instruction, strategies for effective differentiation, and perceived effectiveness and outcomes. Teachers reported significant challenges, including resource limitations, managing student diversity, assessment difficulties, increased workload, and issues with parental involvement. To address these challenges, teachers employed strategies such as flexible grouping, curriculum adaptation, professional development, collaborative planning, and enhancing student engagement. The perceived effectiveness of DI included improved student progress, positive changes in classroom dynamics, increased teacher satisfaction, and greater inclusivity. Differentiated instruction is a vital approach in mixed-ability classrooms, promoting equitable learning opportunities for all students. Despite the challenges, the strategic implementation of DI leads to significant positive outcomes in student performance and classroom inclusivity. Schools should support teachers through professional development, adequate resources, and collaborative opportunities to enhance the effectiveness of DI. Further research should focus on larger, diverse samples and mixed-methods approaches to provide a more comprehensive understanding of DI practices.            
            تأثیر مداخله روانشناسی مثبت بر خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳                                    
                        263 - 291                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت های روانشناسی مثبت نگری بر خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه ای به حجم 20 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی به روش هدفمند انتخاب شد و این افراد در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 10 نفر) گمارده شدند. اطلاعات موردنیاز از طریق سه پرسش نامه ی خودکارآمدی عمومی شرر، امید اشنایدر و همکاران و تاب آوری کانر و دیوید سون، جمع آوری شد. افراد قبل از انجام مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس آموزش روانشناسی مثبت برای گروه آزمایش در 6 جلسه اجرا شد و ارزیابی مجدد در مرحله ی پس آزمون و پیگیری انجام گرفت. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر بررسی شدند. نتایج نشان داد که مداخله روانشناسی مثبت باعث ارتقای خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی در مادران کودکان با ناتوانی هوشی شد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود از این مداخله برای ارتقای خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی استفاده شود.            
            طراحی و اعتباریابی الگوی بسته یادگیری مبتنی بر رویکرد تلفیقی دانش آموزان با آسیب بینایی دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم یادگیری بصری، باید راهکارهای خاصی برای دانش آموزان با آسیب بینایی در نظر
گرفت. لذا این پژوهش با هدف «طراحی و اعتباریابی الگوی بسته یادگیری مبتنی بر رویکرد تلفیقی دانش آموزان با آسیب
بینایی دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی » انجام شد.
روش: در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع ا کتشافی 1 استفاده شد. برای به دست آوردن مؤلفه های الگو، از روش تحلیل
محتوای استقرایی 2 و برای اعتباریابی درونی الگو، از روش توصیفی نظرسنجی 3 استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی الگو
شامل تمام مقاله ها، کتاب ها، پایان نامه ها، رساله ها و مصاحبه با متخصصان و کارشناسان از سال 1389 تا 1401 بود. نمونه
آماری شامل 9 پایان نامه، 18 رساله، 43 کتاب، 47 مقاله و 17 مصاحبه بود که به طور هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری
برای اعتباریابی الگو شامل 42 نفر از معلمان، کارشناسان، مؤلفان کتاب درسی، دانشجویان دکتری و اساتید دانشگاه بود.
ابزار گردآوری داده ها شامل اسناد، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته 16 سوالی بود که 15 گویه بسته پاسخ آن طبق مقیاس
لیکرت 5 امتیازی طراحی و تدوین شد و 1 گویه آن بازپاسخ بود. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید قرار
گرفت و اعتبار آن با آلفای کرونباخ 964 / 0)حدود 96 صدم( بود.
یافته ها: با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی و کُدگذاری اسناد و مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا،
10 مؤلفه اصلی و 50 مؤلفه فرعی به دست آمد. پس از تجزیه و تحلیل محتوا و با عنایت به کُدگذاری انجام شده، مؤلفه های
اصلی و فرعی ابتدا در قالب الگوی مفهومی، و سپس الگوی روندی طراحی و توسعه داده شد. یافته های اعتباریابی درونی از
نظر متخصصان نشان داد که الگوهای مفهومی و روندی از اعتبار درونی بالایی برخوردارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این
الگوها به منظور تهیه و تولید بسته یادگیری برای دانش آموزان با آسیب بینایی استفاده شود.            
            سنتزپژوهی شاخص ها و مؤلفه های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: فناوری اطلاعات و ارتباطات )“فاوا”( نقش مهمی در پیشبرد اهداف آموزشی دارد. جهت پیشبرد اهداف آموزشی دانش آموزان با آسیب شنوایی، این مهم، بسیار مورد توجه است. هدف پژوهش حاضر شاخص ها و مؤلفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش 186 مقاله در مورد شاخص ها و مؤلفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی فرا گیران با آسیب شنوایی که در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 35 مقاله است که این تعداد براساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شد. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کُدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات ) 2012 ( استفاده شد و ضریب توافق بین ارزشیابان 79 درصد محاسبه گردید. یافته ها: پس از بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی در 6 بُعد، 25 محور و 85 مقوله شامل اهداف کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی کودکان کم شنوا و ناشنوا، اصول کابردی “فاوا”، روش ها، زمینه های کاربرد “فاوا”، ویژگی برنامه و چالش ها مورد سازماندهی قرار گرفت. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت جهت کاربرد “فاوا” برای فرا گیران با آسیب شنوایی توجه به ابعاد فردی، سازمانی و برنامه ای باید مورد توجه قرار گیرد.            
            مصاحبه مبتنی بر تکلیف: شناسایی اشتباهات دانش آموزان دختر ناشنوا و کم شنوا در حل مسئله باغچه و توپ ریاضی هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی اشتباهات حل مسائل کلامی ریاضی در دانش آموزان نا شنوا و کم شنوایی می باشدکه دوره ابتدایی را به پایان رسانده اند. روش: بدین منظور، 8 دانش آموز ناشنوا و کم شنوای دختر پایه هفتم در مصاحبه هایی با رویکرد کیفی و به شیوه مصاحبه مبتنی برتکلیف شرکت کردند. پس از انجام مصاحبه ها، خطاهای دانش آموزان شناسایی شده و براساس چارچوب نیومن به روش تحلیل محتوای قیاسی و استقرایی، مورد طبقه بندی قرار گرفته و ریزکُدهای خطا ها مشخص شدند. یافته ها: طبق یافته های پژوهش برای 2 مسئله باغچه و توپ براساس طبقه بندی چارچوب نیومن، 17 خطای خواندن ) 4/39 درصد(، 63 خطای درک ) 61 / 34 درصد(، 39 خطای تبدیل ) 42 / 21 درصد(، 50 خطای مهارت پردازش ) 47 / 27 درصد( و 22 خطای رمزگشایی ) 05 / 17 درصد( شناسایی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزان ناشنوا و کم شنوای شرکت کننده در پژوهش حاضر قادر به استفاده از الگوریتم های ریاضی در حل مسائل کتاب و در شرایط دنیای واقعی نبودند و نمی توانستند یک موقعیت در دنیای واقعی را به درستی درک و آن را در دنیای ریاضی صورت بندی کنند. پیشنهادات: پژوهشگران برای کمک به رفع خطاهای دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا در حل مسائل کلامی ریاضیات در بخش پایانی بیان شده است. توصیه می شود که برای کمک به رفع اشتباهات این قشر خاص، کتاب های درسی مناسب سازی شده و همچنین تغییرات اصولی در سبک تدریس و شیوه آموزش به دانش آموزان با نیاز های ویژه صورت گیرد.            
            بررسی اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف و زمینه: شایع ترین نوع اختلال یادگیری خاص، نارساخوانی است که ویژگی اصلی آن این است که فرد در درست
خواندن، سریع خواندن و درک مطلب مشکل دارد و با سن تقویمی، هوشبهر و شرایط تحصیلی مطابقت ندارد. این پژوهش با
هدف اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال
نارساخوانی انجام شد.
روش: روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی
دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول با اختلال نارساخوانی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری شهر بیرجند در سال
تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری، ۲۸ دانش آموز پسر با اختلال نارساخوانی، به روش نمونه گیری در دسترس
انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی ) ۱۴ ( و گواه ) ۱۴ ( گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۷۵ دقیقه ای
تحت آموزش قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی
تحصیلی و آموزش ایمن سازی در برابر استرس استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس
چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش
تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان با اختلال نارساخوانی اثربخش است ) 005 / .)p<0
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان چنین گفت که یکی از رویکردهای آموزش مفید در جهت
افزایش انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی، آموزش ایمن سازی در برابر استرس
است.            
            بررسی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی در آموزش ویژه: یک مرور کلی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: امروزه ربات ها نقش پررنگی در زندگی ما انسان ها پیدا کرده اند. در سال های اخیر، ربات های اجتماعی به بخشی از انواع فعالیت های انسانی تبدیل شده اند، بویژه در برنامه هایی مانند سرگرمی، آموزش، همراهی که شامل کودکان نیز می شود، علاقمندی این کار در تعامل ربات های اجتماعی با کودکان در زمینه آموزش های ویژه است. هدف این پژوهش بررسی سیستماتیک کاربرد و چالش های استفاده از ربات ها در آموزش ویژه بود. روش: برای شناسایی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی، از 2 روش اسنادی و گروه های مرجع استفاده شد. در ابتدا و پس از بررسی منابع مرتبط، درمجموع 355 منبع شناسایی شد که 26 مورد از آنها براساس ملاک های سودمندی، به طور دقیق تر ارزیابی شد. پس از تحلیل چندمرحله ای و استخراج یافته ها، موارد به نسبت مشترک با یکدیگر تلفیق و در 3 بخش حوزه های اصلی، ابعاد و نشانگرهای کیفیت دسته بندی شدند. در گام بعدی، پس از بررسی اعتبار یافته ها به روش مرور همتا، این یافته ها متناسب با شرایط پالایش شدند. یافته ها: با توجه به چالش های موجود، نتایج نشان داد، ربات های اجتماعی در دستیابی به اهداف درمانی و آموزشی بویژه برای حمایت از کودکان با نیازهای ویژه مؤثر بودند. نتیجه گیری: این مطالعه تعداد زیادی تلاش برای به کارگیری ربات های اجتماعی در آموزش ویژه کودکان با آسیب های مختلف، بویژه در سال های اخیر و همچنین طیف گسترده ای از ربات های اجتماعی از بازار را نشان داد که در چنین فعالیت هایی مشارکت دارند. همچنین با توجه به نقش پرررنگی که ربات ها در آموزش خصوصاً آموزش ویژه می توانند ایفا کنند و با عنایت به یافته های پیشین که حا کی از تأثیرات مثبت ربات های اجتماعی در آموزش و درمان کودکان با نیازهای ویژه بود. نتیجه اصلی این کار این است که زمینه خاص کاربرد ربات های اجتماعی در اولین گام توسعه است با این حال، انتظار می رود که در س