فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تعارض کار- خانواده و سازگاری زناشویی در کارکنان مرد نوبت کار و غیرنوبت کاری شرکت پتروشیمی مناطق نفت خیز جنوب است. روش پژوهش توصیفی و از نوع علی مقایسه ای است. حجم نمونه 322 نفر از کارکنان مرد نوبت کار و غیرنوبت کار شرکت پتروشیمی مناطق نفت خیز جنوب که در سال 1393 مشغول به فعالیت بودند است. روش پژوهش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است. برای گردآوری اطلاعات از مقیاس اندازه گیری کار- خانواده کارلسون (18 ماده ای) و پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپانیر (32 ماده ای) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های طرح پژوهش از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد بین تعارض کار– خانواده، سازگاری زناشویی در بین کارمندان نوبت کار و غیرنوبت تفاوت معناداری وجود دارد. با این که نقش های چندگانه دارای کارکردهای خاص هستند، زمانی که فرد به طور هم زمان به ایفای دو یا چند نقش می پردازد، خصوصاً زمانی که این نقش ها دارای انتظارات متفاوت و متضاد است، فرد دچار تعارض می شود. نتایج نشان داد کارمندان غیرنوبت کار از رضایت و سازگاری زناشویی بیشتر برخوردارند و تعارض کمتری را تجربه می کنند.
بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی (NEO-FFI) با تعارض و تسهیل شغلی خانواد گی در بین دبیران متوسطه عمومی منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی نئو و تعارض و تسهیل شغلی خانوادگی در بین دبیران منطقه 5 شهر تهران است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و همبستگی است. به این منظور 270 نفر (81 مرد و 189 زن) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین کلیه دبیران مقطع متوسطه منطقه 5 تهران در این پژوهش شرکت کردند. مقیاس شخصیتی NEO-FFI، پرسشنامه تعارض و تسهیل شغلی خانوادگی وین و همکاران و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک روی شرکت کنندگان اجرا شد. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری شامل میانه، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. مجموع نمرات مولفه های مربوط به عوامل و نمره های عاملی مورد آزمون قرار گرفته است. بین ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، برون گرایی، سازگاری، تجربه پذیری و تعارض شغلی خانوادگی رابطه منفی وجود دارد (05/0p<). بین ویژگی شخصیتی عصبیت و تعارض رابطه مثبت وجود دارد. بین ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، برون گرایی، سازگاری، تجربه پذیری و تسهیل شغلی خانوادگی رابطه مثبت وجود دارد. (01/0p<). بین ویژگی شخصیتی عصبیت و تسهیل شغلی خانوادگی رابطه منفی وجود دارد. (05/0p<). براساس نتایج به دست آمده از مدل یابی معادلات ساختاری، تاثیر ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی و سازگاری بر تسهیل شغلی خانوادگی مستقیم، و تاثیر ویژگی شخصیتی روان آزرده خویی بر تعارض شغلی خانوادگی نیز مستقیم است (05/0p<). یافته ها نشان داد ویژگی های شخصیتی با تعارض و تسهیل خانوادگی- شغلی و شغلی- خانوادگی ارتباط دارد. لذا توجه به ویژگی های شخصیتی در فرایند به کارگماری افراد و در روابط خانوادگی پیشنهاد می گردد.
طراحی مدل تقویت ماندگاری سازمانی کارکنان دانش پایه: با استفاده از فن دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین و مهم ترین چالش های پیش روی سازمان-ها، افزایش نیاز به کارکنان دانش پایه در سال های آینده است. پژوهش حاضر با هدف کشف چگونگی مدل مفهومی تقویت ماندگاری سازمانی کارکنان دانش پایه با تأکید بر شیوه های مدیریت منابع انسانی سازمان دهی شد. یافتن عوامل منابع انسانی مؤثر بر ماندگاری کارکنان دانش پایه با رویکرد کیفی انجام پذیرفت که در آن، چارچوبی از پیش تعیین شده مانند نظریه یا مدل وجود نداشت و این چارچوب بر اساس داده های گردآوری شده، طراحی شد. برای انجام پژوهش، ابتدا از طریق مطالعه سوابق پژوهش های پیشین، شناخت نسبتاً جامعی از ادبیات موجود در این زمینه حاصل شده و بر همین اساس نیز فهرستی مقدماتی از عوامل منابع انسانی اثرگذار بر ماندگاری سازمانی کارکنان دانش پایه فراهم شد. سپس این عوامل با روش دلفی تکمیل و نهایی شد. یافته های به دست آمده نشان می دهد که برنامه های منابع انسانی شامل توسعه ی مهارت ها، حقوق و مزایا، فرصت مشارکت، حمایت سازمانی و عدالت رویه ای، از طریق متغیرهای رضایت شغلی، تعهد سازمانی و اعتماد به مدیران می توانند قصد ماندن کارکنان دانشی را پیش بینی کنند.
نقش سه آسیب هنجاری بر سرمایه روان شناختی و تعالی یابی: مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه آسیب های هنجاری (تعارض هنجاری، بیگانگی شغلی و بی هنجاری سازمانی) با سرمایه روان شناختی و تعالی یابی شغلی است. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت صنایع چاپ و بسته بندی آسان قزوین در شهر قزوین بود که از بین آن ها 256 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه تعارض هنجاری (مانریکو دی لارا و همکاران، 2009)، پرسش نامه بیگانگی شغلی (بانایی و ریسل، 2007)، پرسش نامه بی هنجاری سازمانی (مانریکودی لارا و رودریگز، 2007)، پرسش نامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011) و پرسش نامه تعالی یابی شغلی (تیمز و همکاران، 2012) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگو سازی معادله ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تعالی یابی شغلی با سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معنادار ( 01/0p<) ، اما با بیگانگی شغلی و تعارض هنجاری رابطه منفی و معنادار (05/0p<) وجود دارد. سرمایه روان شناختی با بیگانگی شغلی ( 01/0p<) ، با تعارض هنجاری (05/0p<) و با بی هنجاری سازمانی ( 01/0p<) دارای رابطه منفی و معنادار بود. نتایج مدل سازی معادله ساختاری و تحلیل واسطه ای نشان داد سرمایه روان شناختی متغیر واسطه ای کامل در رابطه بیگانگی کاری و بی هنجاری سازمانی با تعالی یابی شغلی است. نتایج نشان داد که آسیب های هنجاری می توانند از طریق تضعیف سرمایه روان شناختی، تعالی یابی شغلی کارکنان را تضعیف نمایند.
فرسودگی شغلی و عوامل جمعیت شناختی مرتبط با آن در بین حسابداران شاغل در شرکت های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین شدت ابعاد مختلف فرسودگی شغلی و ارتباط آن ها با ویژگی های جمعیت شناختی در بین حسابداران بود. از حسابداران شاغل در شرکت های دولتی شهرستان کرمان در نیمه اول سال 1393 تعداد 95 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، فرم ویژگی های جمعیت شناختی و پرسش نامه استاندارد ماسلاچ بود. در تجزیه و تحلیل داده ها روش های آمار توصیفی، آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، من ویتنی، کروسکال والیس و مقایسه میانگین گروه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد حسابداران، به خستگی عاطفی و مسخ شخصیت با شدت کم یا متوسط ولی کاهش کفایت شخصی شدید یا متوسط دچارند. خستگی عاطفی در مردان و گروه سنی بالاتر، مسخ شخصیت در بین حسابداران متأهل و مرد و کاهش کفایت شخصی در بین رؤسای حسابداری، دارندگان تحصیلات بالاتر، دانش آموختگان رشته حسابداری، متأهلین و مردان شدیدتر است. بین سابقه خدمت با هیچ یک از ابعاد سه گانه فرسودگی شغلی ارتباط آماری معناداری مشاهده نشد.
رابطه سبک رهبری خدمتگزار و یادگیری سازمانی با اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رهبری خدمتگزار و یادگیری سازمانی با اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی است. این مطالعه همبستگی (از نوع رگرسیون) بوده که به شیوه نمونه گیری طبقه ای-تصادفی تعداد140 نفر از معلمان مدارس استثنایی شهر زاهدان از طریق سه پرسشنامه رهبری خدمتگزار (قلی پور و حضرتی، 1388)، یادگیری سازمانی (چیوا و دیگران، 2007) و اشتیاق شغلی (سالانوا و شوفلی، 2004) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS 17 استفاده شد. یافته ها نشان داد هم رهبری خدمتگزار و هم یادگیری سازمانی با اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی رابطه مثبت و معناداری دارند. هم چنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که مولفه های خدمت رسانی، تواضع و فروتنی و مهرورزی (از مولفه های سبک رهبری خدمتگزار) و مولفه های تجربه اندوزی، گفت و گو و تصمیم گیری مشارکتی (از مولفه های یادگیری سازمانی) قابلیت پیش بینی اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی را دارند. بنابراین به منظور افزایش اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی کاربست سبک رهبری خدمتگزار و نهادینه کردن فرهنگ یادگیری سازمانی در مدارس استثنایی پیشنهاد می گردد.
بررسی نقش واسطه ای جو جهت گیری هدف در تعیین اثر هدف گذاری بر برخی متغیرهای شغلی در کارکنان یک سازمان خدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر جهت گیری هدف یادگیری فردی با میانجی گری جو جهت گیری هدف یادگیری و نیز اثر جهت گیری هدف عملکردی گرایشی فردی و اجتنابی با میانجی گری جو جهت گیری عملکردی گرایشی و اجتنابی بر عملکرد شغلی و موفقیت شغلی بود. الگوی پیشنهادی در یک نمونه 175 نفری از کارکنان یک سازمان خدماتی مورد آزمون قرار گرفت. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS ویراست 18 و SPSS ویراست 18 استفاده شد. جهت آزمون اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ در برنامه ماکرو پریچر و هیز (2008) استفاده گردید. یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده ها داشت. براساس نتایج حاصله برای افزایش عملکرد شغلی و موفقیت شغلی کارکنان، سازمان ها باید جو جهت گیری یادگیری و عملکردی –گرایشی را فراهم آورند تا جهت گیری یادگیری و عملکردی – گرایشی کارکنان تسهیل گردد. هم چنین برای کاهش اثرات منفی جهت گیری عملکردی-اجتنابی فردی بر عملکرد شغلی و موفقیت شغلی سازمان ها باید جو جهت گیری عملکردی اجتنابی را کاهش دهند.
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار شهرستان گرگان بود ؛ به این منظور 96 کودک کار ( پسر و دختر ) به عنوان جمعیت نمونه از بین 125 کودک کار شهرستان گرگان و بر اساس جدول کوهن با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شد ، سپس تعداد 50 نفر از کودکان کار که بر اساس مقیاس مهارت اجتماعی متسون ، پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسش نامه ابعاد هویت چیک نمره پایینی کسب نموده بودند به صورت کاملا تصادفی انتخاب و با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون در یکی از دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شد. در ادامه کودکان گروه آزمایشی ، در 12 جلسه یک ساعته در دوره آموزش مهارت های اجتماعی شرکت داده شدند . پس از برگزاری برنامه مداخله ای، دو گروه آزمایشی و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند . یافته ها نشان می دهد برنامه مداخله ای ، اثر معناداری (01/0p < ) بر بهبود عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار در گروه آزمایشی دارد .
رابطه خودکارآمدی و عملکرد وظیفه: اثر تعدیلی عزت نفس سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر تعدیل کنندگی عزت نفس سازمانی بر رابطه خودکارآمدی و عملکرد وظیفه به مرحله اجرا درآمد. پژوهش حاضر توصیفی و نوع آن همبستگی است و جامعه ی آماری شامل کلیه کارکنان یک بیمارستان دولتی است که از بین آن ها تعداد 200 نفر به عنوان نمونه تعیین و از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، شامل پرشنامه های عزت نفس سازمانی (پیرز و گاردنر، 2004)، پرسشنامه خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982) و پرسشنامه عملکرد وظیفه (باباکاس و همکاران، 1999) می باشند. داده ها با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفتند و نتایج پژوهش نشان داد که بین خودکارآمدی با عملکرد وظیفه و عزت نفس سازمانی رابطه معنادار (01/0p<) وجود دارد. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که خودکارآمدی و عزت نفس سازمانی (18/0 =β و 05/0>p) قادر به پیش بینی معنادار عملکرد وظیفه بوده و عزت نفس سازمانی قادر به تعدیل رابطه خودکارآمدی و عملکرد وظیفه میباشد .( p <0.01) بنابراین، براساس یافته های یافته های پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گیری نمود که از طریق خودکارآمدی و عزت نفس سازمانی، می توان عملکرد وظیفه را افزایش داد.
پیش بینی بلوغ شغلی بر اساس سبک های هویت و دین داری در میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک های هویت و دین داری با بلوغ شغلی در میان دانشجویان بود. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 400 نفر از دانشجویان دانشگاه علّامه طباطبائی در سال تحصیلی 93-92 انتخاب شدند و به سه پرسش نامه سبک های هویت (ISI-6G) برزونسکی (1998)، عمل به باورهای دینی (معبد) گلزاری (1379) و بلوغ شغلی ساویکاس و پرفلی (2011) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که بین سبک های هویت و دین داری، با بلوغ شغلی در سطح 01/0p< رابطه مثبت معنادار وجود دارد. تعهد هویت پیش بینی کننده اصلی (به صورت مثبت) و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی پیش بینی کننده (به صورت منفی) برای بلوغ شغلی است. دین داری در بعد انجام واجبات، بلوغ شغلی را پیش بینی می کند. علاوه بر این، سبک هویت هنجاری و تعهد هویت، سهم بالایی در پیش بینی دین داری و ابعاد آن به صورت مثبت دارند. از یافته های این تحقیق می توان راهبردهایی جهت غنابخشی به وضعیت هویتی جوانان از طریق تعمیق باورهای دینی و نیز آموزش و کمک به ارتقای سطح بلوغ شغلی آنان استخراج نمود.
بررسی رابطه ولی– فرزندی و اختلالات برون نمود در کودکان با مادر شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه رابطه ولی– فرزندی و اختلالات برون نمود در کودکان با مادر شاغل و غیرشاغل است. پژوهش حاضر یک مطالعه علی– مقایسه ای است. حجم نمونه 200 مادر شاغل و غیرشاغل دارای کودکان پسر و دختر 5 تا 6 ساله مهد کودک های شهر اراک در سال تحصیلی 1393-94 است. روش پژوهش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری کودک (CBCL)، پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند (PCRS)و پرسشنامه سنجش وضعیت اشتغال مادران استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین رابطه ی ولی فرزندی در بین مادر شاغل و مادران غیرشاغل وجود دارد. تفاوت معناداری در متغیر اختلالات برون نمود در کودکان این گروه از مادران دیده نشد. یافته ها نشان داد فقدان حضور مادران شاغل بر کیفیت رابطه با کودک تاثیر می گذارد ولی در ایجاد رفتارهای برون نمود عوامل دیگری به غیر از اشتغال مادر موثر است.
بررسی نقش واسطه ای الزامات شغلی و فرسودگی عاطفی در رفتار غیرشهروندی میان مشتری و کارمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی متغیرهای میانجی در رفتارهای غیرشهروندی مشتریان و کارکنان سازمان تأمین اجتماعی در شهر اهواز می باشد. پژوهش های پیشین در زمینه ی رفتارهای غیرشهروندی در محیط کار بر روی منابع داخل سازمانی بدرفتاری ها تمرکز داشته اند و توجه کمی را به منابع خارج سازمانی از جمله مشتریان معطوف نموده اند. در این مطالعه ی میدانی، از تعداد 360 نفر کارکنان بخش های مختلف سازمان تأمین اجتماعی در شهر اهواز که مشغول خدمت رسانی هستند تعداد 153 نفر بصورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تعداد 133 پرسشنامه معادل 87 درصد تکمیل و عودت داده شد. جهت گردآوری داده ها و اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزارهای SPSS v.19.0 وAmos v.18.0 بکار گرفته شد. جهت آزمون فرضیه ها و برازش مدل پژوهش از آمار توصیفی، آزمون همبستگی، آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. بطور خلاصه، یافته ها نشان می دهد که رفتار غیرشهروندی مشتری از طریق متغیر فرسودگی عاطفی به تنهایی و همچنین از طریق توالی دو متغیر میانجی الزامات شغلی و سپس فرسودگی عاطفی با رفتار غیرشهروندی کارمند رابطه دارد. در نهایت، پس از توضیح نتایج، محدودیت ها و پیشنهادهای کاربردی، رهنمودهایی جهت پژوهش های آینده ارائه شد (05/0=).
ساختار عاملی و اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی در بین دانشجویان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه ساختار عاملی و اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی (CVQ) در بین دانشجویان پزشکی در ایران است. رسالت مسیر شغلی هر فرد بر عملکرد شغلی او تاثیر دارد به خصوص در مشاغل پزشکی که با انسان سر و کار دارند داشتن رسالت مسیر شغلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. روش پژوهش مطالعه توصیفی –پیمایشی و از وع هدف کاربردی است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه اصفهان بود که تعداد 245 نفر از آن ها با استفاده از جدول یا فرمول مورگان به صورت تصادفی انتخاب و نسخه فارسی مقیاس 24 ماده ای رسالت مسیر شغلی (CVQ) دیک و دافی که شامل 6 عامل بود بین آن ها توزیع گردید. این مقیاس ابتدا به فارسی ترجمه و سپس به انگلیسی برگردانده شد و سپس جمعی از متخصصان، پرسش نامه را برای تعیین حساسیت های فرهنگی، وضوح سؤالات، موارد اختلاف و خطاهای موجود در معنایابی بررسی کردند.یافته ها نشان داد ترتیب فاکتورها عیناً با آن چیزی که در روان سنجی نسخه انگلیسی زبان جدا شده بود، مطابقت داشت. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 77/ و برای خرده مقیاس ها از 79/0 تا 85/ متغیر بود. همه موارد همبستگی مورد-کلی قابل قبولی داشتند. نتایج آزمون - بازآزمون نشان دهنده ثبات برای مقیاس رسالت مسیر شغلی و خرده مقیاس های آن بود. تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر 6 خرده مقیاس قابل قبولی بود. نتایج نشان داد نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی (CVQ) روایی و پایایی خوبی را نشان داده است.
ارزیابی نگرش معلمان مدارس فراگیر نسبت به اجرای طرح دربرگیری کودکان دچار نارسایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تاثیر قابلیت احساسی سازمان بر یادگیری سازمانیمطالعه موردی: اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، نقش احساسات در سازمان به عنوان یک عامل تاثیر گذار بر رفتارهای سازمانی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و تاثیر آن بر متغیر هایی چون نوآوری سازمانی، عملکرد سازمانی و پویایی های گروه بررسی شده است. در این پژوهش با هدف بررسی تاثیر وضعیت احساسی سازمان بر یادگیری سازمانی، از الگوی قابلیت احساسی سازمان متشکل از شش مولفه پویایی احساسی "ترغیب"، "آزادی"، "تجربه"، "سازگاری"، "نشاط" و "شناسایی هویت" و هم چنین الگوی یادگیری سازمانی شامل چهار مولفه؛ "کسب دانش"، "توزیع دانش"، "تفسیر دانش" و "ذخیره دانش" استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران بودند. پس از بررسی روایی سازه ها با استفاده از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم، تاثیر قابلیت احساسی و پویایی های آن بر یادگیری سازمانی با استفاده از مدل معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج آزمون ها نشان می دهد که مدل مفهومی از برازش مناسبی برخوردار است و سازه قابلیت احساسی بر یادگیری سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد. علاوه بر آن ارتباط متقابل پویایی های احساسی با یکدیگر و تاثیرشان بر یادگیری سازمانی تایید شده است.
ساختار عاملی و اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیرشغلی در بین دانشجویان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: رسالت مسیر شغلی هر فرد بر عملکرد شغلی او تاثیر دارد به خصوص در مشاغل پزشکی که با انسان سر و کار دارند داشتن رسالت مسیر شغلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به عدم وجود ابزار بومی در جهت سنجش رسالت مسیر شغلی هدف این مطالعه ساختار عاملی و اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی (CVQ) در بین دانشجویان پزشکی در ایران است. مواد و روش ها :مطالعه حاضر یک مطالعه روش شناسی و از نوع مطالعات روانسنجی است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه اصفهان بود که تعداد 245 نفر از آنها با استفاده از جدول یا فرمول مورگان به صورت تصادفی انتخاب و نسخه فارسی مقیاس 24 ماده ای رسالت مسیر شغلی (CVQ) دیک و دافی که شامل 6 عامل بود بین انها توزیع گردید. این مقیاس ابتدا به فارسی ترجمه و سپس به انگلیسی برگردانده شد و سپس جمعی از متخصصان ، پرسشنامه را برای تعیین حساسیت های فرهنگی، وضوح سؤالات، موارد اختلاف و خطاهای موجود در معنایابی بررسی کردند . یافته ها : ترتیب فاکتورها عیناً با آن چیزی که در روان سنجی نسخه انگلیسی زبان جدا شده بود، مطابقت داشت . ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه77/ و برای خرده مقیاس ها از79/ تا 85/ متغیر بود. همه موارد همبستگی مورد-کلی قابل قبولی داشتند. نتایج آزمون - بازآزمون نشان دهنده ثبات برای مقیاس رسالت مسیر شغلی و خرده مقیاس های آن بود. تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر 6 خرده مقیاس قابل قبولی بود. استنتاج: نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی(CVQ) روایی و پایایی خوبی را نشان داده است.
بررسی رابطه سرمایه روان شناختی و خودافشایی هیجانی با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه روان شناختی و خودافشایی هیجانی با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی می پردازد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد که با هدف شناخت و بررسی متغیرهای روان شناختی مربوط به کارآفرینی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی است، که در سال تحصیلی 92-93 در مقطع کارشناسی به تحصیل مشغول می باشند. بر این اساس کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی به عنوان جامعه هدف درنظر گرفته شدند. با توجه به فهرست تهیه شده از سوی مرکز کامپیوتر دانشگاه پیام نور استان از بین مراکز استان 5 مرکز ارومیه، خوی، بوکان، نقده و مهاباد به عنوان نمونه انتخاب گردیدند از این تعداد نمونه با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، که طبقات جنسیت می باشند 1050 نفر انتخاب شد که 60 درصد زن (630 نفر) و40 درصد مرد (420 نفر) می باشند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سرمایه روان شناختی توسط لوتانز، مقیاس خودافشایی هیجانی توسط اسنل و آزمون کارآفرینی توسط روبینسون ، استیمپسون ، فنر و هانت استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از دو سطح توصیفی (میانگین، میانه، انحراف استاندارد و...) و استنباطی (آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و رگرسیون تک متغیره) استفاده گردید. نتایج نشان داد که سرمایه روان شناختی به تنهایی می توانند 37 درصد و خودافشایی هیجانی 47 درصد از تغییرات کارآفرینی را تبیین نماید. هم چنین بین ابعاد چهارگانه سرمایه روان-شناختی با کارآفرینی در دانشجویان در سطح 01/ رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد. اما بین مولفه های هشتگانه خودافشایی هیجانی در ابعاد شادی و آرامش با کارآفرینی در سطح 01/ رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد اما بین ابعاد افسردگی، اضطراب و ترس با کارآفرینی در سطح 01/ رابطه معنی دار اما منفی و معکوسی وجود دارد ولی بین ابعاد حسادت، با کارآفرینی رابطه معنی دار نمی باشد.
بررسی اثربخشی مدیریت تعارض کار-خانواده بر رضایت شغلی زنان شاغل دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر پژوهشهای زیادی برای مطالعه تعارض کار-خانواده، خانواده-کار، پیشایندها، پیامدها و تاثیر این تعارضات بر افراد جامعه و سازمانها انجام شده است. اما تعداد کمی از پژوهشها به بررسی تاثیر مدیریت تعارض کار-خانواده و خانواده-کار بر زندگی شغلی و خانوادگی افراد پرداخته است. لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مدیریت تعارض کار-خانواده بر رضایت شغلی زنان شاغل دانشگاه اصفهان صورت گرفته است. این پژوهش از نوع نیمهتجربی همراه با گروه آزمایش و کنترل است. نمونه پژوهش شامل 62 نفر از زنان شاغل دانشگاه اصفهان بودند. این نمونه بهطور تصادفی در گروه آزمایش (31 نفر) و گروه کنترل (31 نفر) تقسیم شد. در ابتدای پژوهش تعارض کار-خانواده، خانواده-کار و میزان رضایت شغلی در بین دو گروه آزمایش و کنترل مورد سنجش قرار گرفت. دادهها با استفاده از پرسشنامه تعارض کار- خانواده نت مایر، رضایت شغلی اسمیت جمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری spss-15 تحلیل شد. در گروه آزمایش به مدت 6 جلسه برنامه آموزش مدیریت تعارض اجرا گردید و مجددا میزان تعارض کار-خانواده، خانواده-کار و میزان رضایت شغلی در بین دو گروه آزمایش و کنترل مورد سنجش قرار گرفت. نتایج تفاوت معناداری را بین گروه در زمینه تعارض کار- خانواده، خانواده-کار و میزان رضایت شغلی نشان داد. بنابراین، نتایج نشان داد که برنامه آموزشی مدیریت تعارض در افزایش رضایت شغلی موثر بوده است (01/ 0< P).
بررسی رابطه رهبری هوشمند و بهداشت روانی دبیران با تعدیل گری مدیریت استرس شغلی در مدارس متوسطه دوم شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین رهبری هوشمند (هوش فرهنگی، هوش عاطفی، هوش اجتماعی، هوش معنوی، هوش سازمانی) و بهداشت روانی دبیران مدارس با تعدیل گری مدیریت استرس شغلی (شیوه های سازگاری متمرکز بر مسأله، شیوه های سازگاری متمرکز بر هیجان و حمایت اجتماعی) است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه آماری پژوهش شامل تعداد 302 نفر از دبیران مدارس متوسطه دوم شهرخرم آباد بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری عبارت از سه فرم پرسشنامه رهبری هوشمند، پرسشنامه سلامت روانی کامئو (1992) و پرسشنامه مدیریت استرس شغلی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که رهبری هوشمند با سلامت روانی دبیران مدارس رابطه معنی داری دارد؛ این رابطه به ویژه هنگامی که متغیر تعدیل گر مدیرت استرس شغلی وارد معادله می شد از استحکام بیشتری برخوردار بود. به عبارت دیگر هنگامی که استرس شغلی مدیریت می شد؛ رابطه رهبری هوشمند با سلامت روانی دبیران افزایش بیشتری می یافت.
بررسی رابطه خودپنداره، کیفیت زندگی و سلامت روانی مربیان مهدکودک استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه خودپنداره با کیفیت زندگی و سلامت روانی مربیان مهدکودک استان تهران است. این پژوهش از نوع همبستگی است، که در آن از سه پرسشنامه خودپنداره بک، مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و سلامت عمومی استفاده شد. جامعه آماری شامل مربیان مهدکودک که در سال 1391 در استان تهران مشغول به فعالیت بود، که به روش تصادفی ساده 289 نفر انتخاب شدند. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که زیرمقیاس های خودپنداره بک با زیر مقیاس های سلامت عمومی رابطه مستقیم و معناداری را نشان می دهد. تمام زیرمقیاس های آزمون خودپنداره ی بک با زیرمقیاس های کیفیت زندگی و کیفیت زندگی به صورت کلی و هم چنین سلامت روانی و زیرمقیاس های آن ارتباط مستقیم و معنی داری دارند. هم چنین بیشتر مؤلفه های خودپنداره می توانند زیرمقیاس های کیفیت زندگی و سلامت روانی را پیش بینی نمایند. بنابراین به نظر می رسد که تلاش برای ارتقا خودپنداره، گامی مؤثر در جهت اعتلای سلامت روانی و کیفیت زندگی مربیان مهد است.