فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تبیین نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رضایت زناشویی زوجین شاغل شهر مرودشت بود. به لحاظ ماهیت و هدف ها، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین شاغل فرهنگی شهر مرودشت در سال 1394 بوده است که با استفاده از از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، از بین زوجین شاغل فرهنگی شهر مرودشت تعداد 200 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه شخصیتی پنج عاملی نئو (1992)، پرسش نامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (1989) استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادله های ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دادند که تنظیم شناختی هیجان، نقش واسطه گری معنا داری برای ویژگی های شخصیتی (روان نژندی و برون گرا یی) و رضایت زناشویی ایفا می کند
اثربخشی کلاس های آموزش خانواده در انطباق پذیری مسیر شغلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که مشاوره ی کودک در زمینه ی مسائل مسیر شغلی به ندرت به عنوان یک وظیفه برای مشاوران مورد توجه قرار گرفته است و چشم انداز روشنی از وضعیت رشد مسیر شغلی دانش آموزان در دست نیست. پژوهش حاضربه منظور اثربخشی مشاوره مسیر شغلی بر رشد نقشه شناختی اشتغالات در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان ممسنی می باشد. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 72 دانش آموز(مقطع سوم،چهارم و پنجم ابتدایی) است که به صورت نمونه گیری خوشه ای از دو مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه نقشه شناختی مسیر شغلی محقق ساخته (ویژه کودکان دبستانی )جمع آوری شد برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه وتحلیل کوواریانس)انکوا) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات در دوگروه،بعد از برنامه آموزشی،دارای تفاوت معناداری در سطح p<0/001است،همچنین بین نقشه شناختی دختران و پسران در سطح p<0/001 تفاوت معناداری وجود دارد. از طریق مشاوره مسیر شغلی می توان رشد نقشه شناختی اشتعالات دانش آموزان ابتدایی را گسترش داد و به آنها برای انتخاب شغل بهتر در سنین بالاتر کمک کرد .
مقایسه تأثیر مشاوره مسیر شغلی سازه گرا بر انطباق پذیری مسیر شغلی دانش آموزان دختر دارای والدین معتاد و غیرمعتاد شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر مشاوره مسیر شغلی سازه گرا بر انطباق پذیری مسیر شغلی دانش آموزان دختر دارای والدین معتاد و غیرمعتاد شهر اصفهان انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. بدین منظور، 60 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 4 گروه آزمایش (15 نفر دارای والدین معتاد و 15 نفر غیر معتاد) و گواه (15 نفر دارای والدین معتاد و 15 نفر غیر معتاد) گمارده شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه انطباق پذیری مسیر شغلی بود. گروه های آزمایش در 7 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات مشاوره مسیر شغلی سازه گرا شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد و پس از پایان جلسات از آن ها پس آزمون اخذ شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مشاوره مسیر شغلی سازه گرا بر انطباق پذیری مسیر شغلی دانش آموزان دختر دارای والدین معتاد و غیرمعتاد شهر اصفهان تأثیر متفاوتی داشت (p</001). درعین حال، نتایج آزمون تعقیبی LSD بیانگر آن بود که مشاوره مسیر شغلی سازه گرا در فرزندان دارای والدین معتاد (گروه آزمایش) و فرزندان دارای والدین غیرمعتاد (گروه آزمایش) در بعد دغدغه، کنجکاوی، و کنترل تأثیر متفاوتی نداشت (P>0/05)، ولی در بعد اعتماد در دو گروه تأثیر متفاوتی داشت (P>0/05). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر مشاوره سازه گرایی بر انطباق پذیری هر دو گروه از نوجوانان دارای والدین معتاد و غیرمعتاد، پیشنهاد می شود که آموزش و پرورش و دبیران و مشاوران تحصیلی از این روش برای ایجاد انتخاب های مناسب و تقویت انگیزه در دانش آموزان استفاده کنند.
الگوی علّی ارتباط آرزوهای شغلی، جامعه پذیری سازمانی، و تعهد سازمانی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی الگوی علّی روابط بین آرزوهای شغلی، جامعه پذیری سازمانی، و تعهد سازمانی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعة آماری شامل کلیة اعضای هیئت علمی دانشگاه است و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم هریک از دانشکده ها 185 نفر به عنوان نمونة آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامة استاندارد آرزوهای شغلی، بر اساس مدل شاین؛ جامعه پذیری سازمانی، بر اساس مدل تائورمینا؛ و تعهد سازمانی، براساس مدل بالفور و وکسلر استفاده شده است. داده های پژوهش، پس از جمع آوری، بااستفاده از نرم افزارهای آماری لیسرل و اس.پی.اس.اس. تحلیل شدند. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم آرزوهای شغلی بر روی تعهد سازمانی(05/0) مثبت و معنی دار نیست، ولی اثر مستقیم جامعه پذیری سازمانی بر روی تعهد سازمانی(96/0)مثبت و معنی دار است. اثر مستقیم آرزوهای شغلی بر روی جامعه پذیری سازمانی(59/0) نیز مثبت و معنی دار است. اثر غیرمستقیم آرزوهای شغلی بر روی تعهد سازمانی با میانجی گری جامعه پذیری سازمانی(57/0) و نیز اثر کل آرزوهای شغلی بر روی تعهد سازمانی(52/0) مثبت و معنی دار است.
تحلیل و بررسی هویت شغلی با تاکید بر شناسایی ابعاد و مولفه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت در پی کشف این نکته است که چرا فرد خود را متعلق به یک گروه می داند و با دیگر گروه های اجتماعی احساس قرابتی ندارد و گاهی خود را کاملا متمایز و حتی مخالف آنها می داند. پاسخی که انسان برای این سوال می یابد باعث می شود تا او خود را در گروه های متفاوت اجتماعی با مرز بندی های گاه پررنگ و گاه کم رنگ دسته بندی کند. یکی از این هویتهای اجتماعی، هویت شغلی است. در این پژوهش با استفاده از نظریه هویت اجتماعی تاجفل و نظریه هویت شغلی لاندن تلاش شده است تا مدلی برای ارزیابی هویت شغلی افراد شاغل در ایران تدوین شود. بر همین اساس دو نظریه با توجه به مشخصه ها و ویژگی های اجتماعی و بومی کشور مورد بازنگری قرار گرفته و تلفیق شده است.روش تحقیق روش پیمایش و به لحاظ زمانی از تحقیقات مقطعی است. جامعه آماری تحقیق شاغلین بالای 18 سال مراکز استانهای تهران، فارس، مرکزی، گلستان، زنجان و اردبیل و یکی از روستاهای نزدیک به آنها را در بر می گرفته است. و حجم نمونه مورد تحقیق 1676 نفر بوده و نمونه گیری به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است.بر اساس نتایج تحقیق چهار عامل «اهمیت شغل»، «تعهد فرد به شغل»، «دلبستگی و وابستگی عاطفی به شغل» و «جهت گیری حرفه ای فرد در شغل» به عنوان مولفه های هویت شغلی شناسایی شدند که شاخص اهمیت شغل برای فرد با بار عاملی 0.654 بیشترین تاثیر را در میان ابعاد هویت شغلی دارد و شاخصهای «تعهد فرد به شغل»، «جهت گیری حرفه ای فرد» و «دلبستگی و وابستگی به شغل» به ترتیب در رتبه های بعدی هستند.
MBTI II نوجوانان: سنجه ای برای سنجش شخصیت دانش آموزان متوسطه بر مبنای نسل دوم سنخ نمای مایرزبریگز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسل دوم سنخ نمای مایرزبریگز می تواند گزینه ای کارامد در سنجش مسیر تحصیلی-شغلی دانش آموزان متوسطه ایران را ارایه کند. اما رسیدن به چنین مقصودی نیازمند ابزاری مناسب است. هدف این پژوهش طراحی و توسعه ابزاری برای سنجش شخصیت دانش اموزان دبیرستانی بر مبنای نسل دوم مدل MBTI بود. به این منظور ابزاری طراحی و در دو مرحله ویژگی های روانسنجی آن بررسی شد. در مرحله اول، با انتخاب دردسترس-تصادفی نمونه ای 507 نفری از دانش آموزان متوسطه شهر اصفهان (259 دختر و 248 پسر) از میان 240 سوال با محاسبات اکتشافی تحلیل مولفه های اصلی و محاسبه همسانی درونی (آلفا کرونباخ)، 156 سوال در قالب 20 زیرمقیاس برای این ابزار ارایه شد. سپس محاسبه داده های نمونه ای چند استانی تصادفی-دردسترس از 956 دانش آموز (493 دختر و 463 پسر)، با آلفای کرونباخ، تحلیل مولفه های اصلی، و همبستگی پیرسون پایایی (70/0<r)، روایی سازه (کفایت ساختار عاملی) و روایی ملاکی پیش بین (در پیش بینی نمرات تیپ رغبت و خودکارامدی) مناسبی را برای این ابزار نشان داد. به منظور ارایه هنجاری مناسب برای این ابزار، آماره های توصیفی آن به تفکیک جنسیت و رشته های تحصیلی محاسبه شد. سایر نتایج مورد بحث قرار گرفت.
رابطه موانع سازمانی با انگیزش شغلی خود تعیین کنندگی کارکنان یک شرکت صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه ابعاد موانع سازمانی با ابعاد انگیزش شغلی خود تعیین کنندگی بود. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نمونه ای شامل 250 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی در اهواز انتخاب شدند و دو پرسشنامه موانع سازمانی (براون و میچل، 1978) و انگیزش شغلی خود تعیین کنندگی(بلیس، 1994) توسط آنها تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش همبستگی ساده و زیربنایی و تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام شد. با توجه به نتایج همبستگی زیربنایی، نامناسب بودن اطلاعات کاری، اولویت بندی کارها و کمبود مواد و ابزار مهمترین عوامل اثرگذار بر انگیزش شغلی خودتعیین کنندگی هستند. در ارتباط با تحلیل رگرسیون نیز ابعاد انگیزش شغلی با حیطه های گوناگونی از موانع سازمانی رابطه ی چندگانه ی معنادار داشتند.
بررسی رابطه بین حالت های مثبت روان شناختی با رضایتمندی شغلی در مدرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین حالت های مثبت روان شناختی با رضایتمندی شغلی در مدرسان مراکز وابسته به موسسه آموزش عالی علمی – کاربردی جهاد دانشگاهی استان تهران انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه ی مدرسان مراکز وابسته به موسسه آموزش عالی علمی – کاربردی جهاد دانشگاهی استان تهران در سال تحصیلی 93-1394 است که حجم کامل آن برابر210 نفر است از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 118(50 زن و 68 مرد) نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها عبارت اند از: پرسش نامه حالت های مثبت روان شناختی رجایی و همکاران و پرسش نامه رضایت شغلی هستند. تحلیل آماری با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و آنالیز واریانس چندمتغیره در نرم افزار spss صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین حالت های مثبت روان شناختی و رضایتمندی شغلی رابطه معنی دار مثبت (01/0 ≥P) وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد، بین مولفه های حالت های مثبت روان شناختی و رضایتمندی شغلی نیز رابطه معنی دار مثبت (01/0 ≥P) وجود دارد و مولفه های حالت های مثبت روان شناختی 66 درصد از واریانس رضایتمندی شغلی را تبیین می نمایند. هم چنین نتایج آنالیز واریانس چندمتغیره نشان داد، بین نمرات زنان و مردان در مولفه های حالت های مثبت روان شناختی تفاوت وجود ندارد اما بین نمرات دو گروه در رضایتمندی شغلی تفاوت معنی دار (01/0 ≥P) وجود دارد. عواطف مثبت یکی از عوامل موثر در رضایت شغلی است، پیشنهاد می گردد که توجه به عواطف مثبت به عنوان یکی از راهکاراهای افزایش رضایتمندی شغلی در سازمان ها و موسسات به کار رود.
بررسی تأثیر آموزش گروهی هوش هیجانی بر قابلیت استخدام دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش گروهی هوش هیجانی بر قابلیت استخدام در دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان بوده که در سال1392-1391 مشغول تحصیل بوده اند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری داوطلبانه استفاده شد که در نتیجه 36 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. اعضاء آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات آموزش هوش هیجانی شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه قابلیت استخدام موسوی (1392) بود. جهت تحلیل داده ها، تحلیل کوواریانس مورد استفاده قرار گرفت و یافته های زیر حاصل شد. آموزش هوش هیجانی بر نمره کلی قابلیت استخدام تاثیر داشته است (03/0>P). آموزش هوش هیجانی بر ابعاد اصلی هویت مسیر شغلی (0005/0>P)، سرمایه انسانی (004/0>P) و انطباق پذیری شخصی (0005/0>P) تاثیر داشته است. ولی آموزش هوش هیجانی بر بعد سرمایه اجتماعی تاثیر نداشته است.
بررسی نقش تعدیل گر حمایت اجتماعی و ارتباط آن با استرس و رضایت شغلی کارکنان منطقه ی فراساحلی پارس جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین استرس و رضایت شغلی با حمایت اجتماعی در کارکنان منطقه ی فراساحلی پارس جنوبی است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و کاربردی است. نمونه پژوهش 120 نفر از جامعه ی 2000 نفری کارکنان شرکت ملی گاز ایران در چند فاز منطقه ی پارس جنوبی بودند که به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های اطلاعات فردی و شغلی- حرفه ای، استرس شغلی، رضایت شغلی و حمایت اجتماعی بودند. از آزمون های: t تک گروهی و دو گروه همبسته و کروسکال واریس برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد میزان «استرس شغلی»، «رضایت شغلی» و «حمایت اجتماعی» کارکنان پایین تر از حد متوسط است. استرس با رضایت شغلی ارتباط معنادار و منفی و با حمایت اجتماعی ارتباط مثبت و معنادار دارد. ارتباط معناداری بین رضایت شغلی و حمایت اجتماعی یافت نشد. میزان «استرس شغلی» و «حمایت اجتماعی» از طریق «سن، سابقه خدمت و اضافه کاری ماهانه» قابل پیش بینی است. تفاوت معنا داری در میزان «استرس شغلی» مردان و زنان؛ هم چنین در میزان «استرس شغلی»، «رضایت شغلی» و «حمایت اجتماعی» کارکنان مجرد و متأهل با ارجحیت کارکنان مجرد مشاهده شد. نتایج نشان داد پایین بودن میزان استرس نشان دهنده ی کم بودن انگیزه ی کارکنان در ارتباط با کار است. فقدان ارتباط معنادار بین رضایت شغلی و حمایت اجتماعی بیان گر تأثیر کم رضایت شغلی از زیرمقیاس هایی تحت پوشش حمایت اجتماعی در مقایسه با سایر عوامل است. رابطه ی مثبت بین استرس و حمایت اجتماعی، مدیران را ملزم به اتخاذ راهکارهایی جهت افزایش حمایت اجتماعی و افزایش انگیزه، می کند.
نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از والدین و معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از والدین و معلمان است. بر همین اساس در این پژوهش از ابزار پرسشنامه نیازسنجی با استفاده از دو فرم والدین و معلم (محقق ساخته) استفاده شده است. نمونه آماری مورد مطالعه شامل 30 نفر از والدین با فرزند کم توان ذهنی و 30 نفر از معلمان شاغل در مدارس ویژه شهرستان خدابنده می باشد که به صورت گزینش هدفمند انتخاب شدند. جهت انجام پژوهش، پرسشنامه نیاز سنجی بین والدین و معلمان اجرا شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که برای آموزش مهارت های پیش حرفه ای به دانش آموزان کم توان ذهنی بهتر است مقوله ها و نیازهای آموزشی مانند؛ مهارت های اجتماعی، مهارت های شناختی، مهارت های پایه تحصیلی، مهارت های روابط بین فردی، مهارت های ارتباطی، مهارت های عملکردی، تقویت اعتماد به نفس، تقویت خلاقیت، استفاده از افراد متخصص در آموزش مهارت های حرفه ای، آموزش مهارت ها و حرفه های مناسب در برنامه آموزشی گنجانده و اجرا شوند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان کم توان ذهنی صرف نظر از علل و سطح کم توان ذهنی شان، نیازمند آموزشی هستند که آنها را برای زندگی مستقل آماده کند. بدین منظور اجرای برنامه های آموزشی جهت افزایش توانایی آنها برای کارکرد مستقل تر در زندگی روزمره بسیار ضروری است و یکی از اقدامات اساسی برای دستیابی به این هدف، نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی است. در واقع آموزش مهارت های پیش حرفه ای، آماده سازی کودکان کم توان ذهنی جهت ورود به دوره حرفه آموزی و محیط کار ضروری می باشد.
ارائه مدلی برای ارتقاء سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی براساس الگوهای رهبری ، سبک های شناختی و منابع کنترل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
: هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای ارتقاء سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی می باشد . روش تحقیق بر پایه مفروضه های تحقیقات همبستگی و با اجرای پرسشنامه های سبک شناختی (CSI) ، منبع کنترل (راتر ،1978) ، تعهد سازمانی (ماودی و همکاران ،1979) ، و پرسشنامه محقق ساخته الگوهای رهبری روی 198 نفر به عنوان نمونه آماری از رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی که با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند ، اطلاعات لازم جمع آوری شد . بطور کلی ، نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که براساس الگوهای رهبری ، سبک های شناختی و منابع کنترل می توان مدلی را برای پیش بینی و ارتقای سطح تعهد سازمانی ارائه کرد . نتایج تحلیل مسیر نیز حاکی از ارتباط مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای یاد شده با تعهد سازمانی است. و ضرایب بتا نشان داد که متغیرهای منبع کنترل درونی ، منبع کنترل بیرونی و سبک رهبری دیوان سالاری منفی ولی متغیرهای سبک تفکر تحلیلی (05/0>P و 565/0= β) ، منبع کنترل درونی (05/0>P و 361/0 - = β) ، سبک رهبری سیاسی (05/0>P و 244/0= β) و سبک رهبری مشارکتی (05/0>P و 239/0= β) معنی دار بوده و می توانند پیش بینی کننده سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران باشد .
تاثیرآموزش سرمایه روان شناختی مدیران بر افزایش اشتیاق شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش مؤلفه های سرمایه روان شناختی به مدیران، بر افزایش اشتیاق شغلی کارکنان بود. پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه موردبررسی شامل 100 مدیر میانی در دو شرکت صنعتی بودند که تعداد 42 نفر از آنان با روش تصادفی انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (به طور تصادفی) تخصیص یافتند. به منظور بررسی تأثیر مداخله آزمایشی از میان کارکنان زیرمجموعه هر مدیر 2 تا 3 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران و پرسشنامه اشتیاق شغلی گالوپ استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش بین دو گروه کنترل و آزمایش، از حیث مؤلفه نیازهای اساسی و حمایت مدیریت تفاوت معناداری وجود داشت (0/05). اما در مؤلفه های کارگروهی و فرصت های پیشرفت تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می دهد آموزش سرمایه روان شناختی به مدیران باعث افزایش اشتیاق شغلی کارکنان می گردد.
شناسایی شایستگیهای مورد نیاز مشاوران کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش های متنوع پیش روی کارآفرینان، لزوم پروش مشاورانی که دارای قابلیت های ویژه و شایستگیهای مورد نیاز برای ارائه خدمات مشاوره به کارآفرینان باشند را ایجاب می کند. توجه به قابلیت ها و شایستگی های کارآفرینانه ی آنان و ارتقای این شایستگی ها، به میزان چشم گیری بر موفقیت کسب وکار های کشور تأثیرگذار است. این تحقیق با هدف شناسایی ابعاد مختلف شایستگیهای مورد نیاز مشاوران کسب وکار انجام گرفت. روش انجام این پژوهش دارای رویکردی آمیخته بوده که روش گرد آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه با خبرگان و در بخش کمی نیز از ابزار پرسشنامه استفاده شده است.جامعه آماری شامل مشاوران کلیه شرکت های خدمات فنی مهندسی، شرکت های مشاور مهندسی و کلیه مشاوران مستقل در شهر تهران هستند. شیوه تجزیه تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل محتوا و در بخش کمی بصورت توصیفی و مدل معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شایستگیهای «انگیزه بخشی، انرژی بخشی و امیدبخشی»، «محرمانه پنداشتن اطلاعات کارآفرینان و حفظ حقوق مالکیت فکری آنان»، «توانایی مربی گری، تسهیل گری و مدیریت بحث ها در کارگاه های آموزشی»، «هوشیاری نسبت به فرصت های جدید کاری»، «توانایی کسب اطمینان و اعتماد کارآفرینان»، «قدرت تجزیه و تحلیل مسائل»، «تخصص و دانش عمیق در یک صنعت یا بازار هدف»، «استفاده از ابزار شبکه سازی به منظور ایجاد و حفظ روابط حرفه ای»، «توانایی تهیه طرح کسب وکار» و «هوشیاری نسبت به آخرین روند ها و تغییرات محیط» شایستگیهایی هستند که دارای بیشترین اولویت مورد نیاز مشاوران کارآفرینی بوده و نیازمند توجه و تقویت ویژه ای می باشند.
بررسی رابطه بین ادراک سیاست های سازمانی با خودکارآمدی شغلی و دلبستگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ادراک سیاست های سازمانی با خودکارآمدی شغلی و دلبستگی شغلی در بین مدرسان دانشگاه پیام نور شهرستان بوکان است . روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است، که با هدف شناخت و بررسی متغیرهای انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه ی اساتید هیات علمی و مدعو دانشگاه پیام نور شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1393 است که حجم کامل آن برابر 195 نفر است از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 113 نفر انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد درک از سیاست سازمانی مقیاس کاچمر و کارلسون، مقیاس خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی بتز و همکاران و پرسشنامه ابعاد دلبستگی شغلی توماس لاداهل وکنجر استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از دو سطح توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و...) و استنباطی (آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون تک متغیره) استفاده گردید. نتایج نشان داد بین متغیرهای ادراک سیاست های سازمانی و خودکارآمدی شغلی در سطح 01/0 رابطه منفی و معنی دار وجود دارد و نتایج رگرسیون حاکی از آن است که ادراک سیاست های سازمانی 22 درصد از واریانس خودکارآمدی شغلی را تبیین می نمایند. هم چنین بین ادراک سیاست های سازمانی و دلبستگی شغلی نیز در سطح 01/0 رابطه منفی و معنی دار است و نتایج رگرسیون نیز نشان داد که ادراک سیاست های سازمانی به تنهایی 12 درصد از واریانس در دلبستگی شغلی را تبیین می نمایند.
نقش آسیب های هنجاری بر سرمایه روان شناختی و تعالی یابی: مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه آسیب های هنجاری (تعارض هنجاری، بیگانگی شغلی و بی هنجاری سازمانی) با سرمایه روان شناختی و تعالی یابی شغلی اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری پژوهش را کارکنان یک شرکت خصوصی در شهر تهران تشکیل دادند که از بین آن ها دویست و پنجاه و شش نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تعارض هنجاری (مانریکو دی لارا و همکاران، 2009)، پرسشنامه بیگانگی شغلی (بانایی و ریسل، 2007)، پرسشنامه بی هنجاری سازمانی (مانریکودی لارا و رودریگز، 2007)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011) و پرسشنامه تعالی یابی شغلی (تیمز و همکاران، 2012) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگو سازی معادله ساختاری (SEM) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تعالی یابی شغلی با سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معنادار ( 0/01>p) ، اما با بیگانگی شغلی و تعارض هنجاری رابطه منفی و معنادار (0/05>p) وجود دارد. سرمایه روان شناختی با بیگانگی شغلی ( 0/01>p) ، با تعارض هنجاری (0/05>p) و با بی هنجاری سازمانی ( 0/01>p) دارای رابطه منفی و معنادار است. نتایج مدل سازی معادله ساختاری و تحلیل واسطه ای نشان داد که سرمایه روان شناختی متغیر واسطه ای کامل در رابطه بیگانگی کاری و بی هنجاری سازمانی با تعالی یابی شغلی است.
نقش تعدیل کننده رفتارهای انحرافی در رابطه بین استرس شغلی و امنیت روانشناختی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای انحرافی در اغلب شرایط برای افراد و سازمان ها زیان بار هستند. با این حال در سطح فردی این رفتارها می توانند در پاسخ به استرس شغلی به عنوان رفتارهای جبرانی در نظر گرفته شوند. این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده رفتارهای انحرافی در رابطه بین استرس شغلی و امنیت روانشناختی ادراک شده و مقایسه این روابط در دو سازمان مستقل صنعتی و اداری اجرا شد. از میان کارکنان دو سازمان در اصفهان به ترتیب 204 و 277 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه های رفتار های انحرافی (DBQ)، استرس شغلی (JSQ) و امنیت روانشناختی ادراک شده (PPS) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین استرس شغلی و امنیت روانشناختی ادراک شده رابطه منفی معنادار و بین استرس شغلی با رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان رابطه مثبت معنادار وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که رفتارهای انحرافی، رابطه استرس شغلی را با امنیت روانشناختی ادراک شده تعدیل می کند؛ به این معنا که وقتی رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان بالا است، بین استرس شغلی و امنیت روانشناختی ادراک شده رابطه معنادار وجود ندارد، اما زمانی که رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان پایین است، بین استرس شغلی و امنیت روانشناختی ادراک شده رابطه منفی معنادار وجود دارد. در مجموع نتایج این پژوهش نشان می دهد که با وجود برخی تفاوت ها در دو مجموعه اداری و صنعتی مورد بررسی در پژوهش حاضر، رفتارهای انحرافی معطوف به افراد و سازمان می توانند به عنوان یک عامل جبرانی در رابطه بین استرس شغلی و امنیت روانشناختی ادراک شده عمل کنند.
رابطه ابعاد مدیریت دانش با عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تحقق مدیریت دانش در دانشگاه های کشور با توجه به شرایط و اقتضائات خاص این نهاد علمی از اهمیت ویژه ای نسبت به سایر سازمان ها و نهادهای جامعه برخوردار است. هدف این مطالعه، بررسی ارتباط ابعاد مدیریت دانش با عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی بود.
ابزار و روش ها: این پژوهش توصیفی- تحلیلی در سال 1393 انجام شد و 127 نفر از مدرسان دانشگاه پیام نور در استان خراسان جنوبی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استاندارد مدیریت دانش و پرسش نامه محقق ساخته عملکرد آموزشی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمرات مدیریت دانش و عملکرد آموزشی به ترتیب 31/31±33/324 و 85/13±22/65 به دست آمد. بین مدیریت دانش و ابعاد آن (خلق دانش، تسهیم دانش، به کارگیری دانش و ذخیره سازی دانش) با عملکرد آموزشی اساتید رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت. بین میانگین نمرات مدیریت دانش و ابعاد آن براساس جنسیت تفاوت معنی دار وجود داشت، ولی بین میانگین نمرات عملکرد آموزشی اساتید براساس جنسیت تفاوت معنی دار نبود. همچنین بین میانگین نمرات متغیرهای مدیریت دانش و ابعاد آن و عملکرد آموزشی اساتید براساس مدرک تحصیلی تفاوت معنی دار وجود داشت، ولی براساس سابقه کار تفاوت معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: ابعاد مدیریت دانش علاوه بر افزایش عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی می تواند عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی را پیش بینی نماید.