فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق تعیین میزان شکاف بین انتظارات و ادراکات دانشجویان در مراکزآموزش عالی تبریز (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، موسسه غیرانتفاعی الغدیر، موسسه غیرانتفاعی ارس، سازمان مدیریت صنعتی آذربایجان شرقی) می باشد. بدین منظور پرسشنامه عمومی مقیاس سروکوال برای بخش خدمات آموزش عالی تطبیق داده شد و برای ارزیابی شکاف کیفیت خدمات استفاده گردید. ما برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده نمودیم. نتایج نشان می دهند مراکز آموزش عالی تبریز، نتوانسته اند انتظارات دانشجویان خود را برآورده سازند. کمترین میزان شکاف مربوط به بعد تضمین و بیشترین میزان شکاف مربوط به بعد همدلی می باشد. از نظر دانشجویان بعد همدلی و پاسخگویی بیشترین اهمیت را دارند. همچنین نتایج حاصل از نرم افزار فرآیند تحلیل سلسله مراتبی choice)، (Expert نشان می دهد که سازمان مدیریت صنعتی آذربایجان شرقی از نظر کیفیت خدمات در رتبه نخست قرار دارد.
تعلیم وتربیت مرزی با تاکید بر دلالتهای تربیتی ژیرو در تحولات نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تعلیم و تربیت مرزی با تاکید بر دلالت های تربیتی هنری ژیرو در تحولات تربیتی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. ژیرو به عنوان یک نظریه پرداز معاصر پست مدرنیسم با طرح نظریه انتقادی درصدد ارائه نوعی از تعلیم و تربیت است که در آن مسئله سیاست، اخلاق و فرهنگ از اهمیت خاصی برخوردار است. او ضمن انتقاد از آموزش و پرورش حاکم کنونی جهان که مبتنی بر آموزه های مدرنیته است، دیدگاه تعلیم و تربیت مرزی را پیشنهاد می کند. به طورکلی، نتایج حاصل بررسی دیدگاه ژیرو در خصوص تعلیم و تربیت نشان می دهد که تعلیم و تربیت به خودی خود روندی سیاسی دارد و هدف تعلیم و تربیت مرزی، ایجاد یک جامعه مساوات خواه دموکراتیک می باشد و بسیاری از هدف های سنتی تعلیم و تربیت را طرد می کند و معطوف به شناخت مرزها و دیدن تفاوت ها و دریافت آنهاست. تعلیم و تربیت مطلوب این است که در آن صداهای دیگر نیز شنیده شود و اندیشه و فلسفه تعلیم و تربیت مرزی نمی تواند از کنار مسائل و زبان اجتماعی و فرهنگی انسان ها بگذرد چرا که محکوم به شکست می شود.
بررسی تطبیقی آموزش فرایند حل مسئله در برنامه درسی آموزش ریاضی دوره متوسطه کشورهای آمریکا، استرالیا، ژاپن، سنگاپور و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی ارزیابی معلم از عملکرد دانش آموز با استفاده از آزمون توانایی های شناختی میکر در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی ارزیابی معلم از عملکرد دانش آموز در دروس تاریخ، اجتماعی، دیکته و انشاء با استفاده از آزمون توانایی های شناختی میکر بود.
روش: 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر کلاس های چهارم و پنجم ابتدایی به صورت تصادفی انتخاب شدند. آزمون توانایی های شناختی میکر روی کلیه نمونه ها انجام شد و به علاوه عملکرد دانش آموزان در دروس مربوطه در یک مقیاس لیکرتی از یک تا پنج به وسیله معلم ارزیابی شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. متغیرهای پیش بین در پژوهش حاضر، زیرمقیاس های 26 گانه آزمون میکر و متغیر ملاک ارزیابی معلم بود.
یافته ها: تحلیل رگرسیون نشان داد که بهترین متغیرهای پیش بین ارزیابی معلم از دانش آموز در درس های تاریخ و اجتماعی به ترتیب زیرمقیا س های CMU (شناخت واحدهای معنایی) (001/0p<)، CSS (شناخت نظام های نمادی) (01/0p<) و NSS (تولید همگرای نظام های نمادی) (05/0p<) و بهترین متغیرهای پیش بین ارزیابی معلم از دانش آموز در دیکته و انشاء به ترتیب زیرمقیاس های NST (تولید همگرای تبدیلات نمادی) (001/0p<)، NSS (01/0p<)، CMU (05/0p<)، CSS (05/0p<) و DFU (تولید واگرای واحدهای تصویری) (05/0p<) بود.
نتیجه گیری: با استفاده از زیرمقیاس های آزمون میکر می توان توانمندی های دانش آموزان را شناسایی نمود و چنانچه در این زمینه ها نواقصی وجود داشته باشد با مداخله به موقع و آموزش نسبت به رفع آنها اقدام کرد.
تبیین ویژگی های مطلوب عناصر برنامه درسی مطالعات اجتماعی به منظور ارایه الگویی برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذی ربط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تبیین ویژگی های مطلوب عناصر برنامه درسی مطالعات اجتماعی به منظور ارایه الگویی برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذی ربط انجام گرفته است. روش : پژوهش حاضر جزء تحقیقات کاربردی بوده که با روش تحقیق زمینه ای انجام شده است. از این رو، ابتدا مبتنی بر مبانی نظری پیرامون موضوع تحقیق، به شناسایی ویژگی های مطلوب چهار عنصر (هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی) در برنامه درسی مطالعات اجتماعی و ارایه الگو برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی در این درس پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی استان گیلان (45 متخصص و 8641 معلم) در سال تحصیلی 95-1394 بود که از این میان، کلیه متخصصان برنامه درسی به شیوه نمونه گیری تمام شماری و 360 معلم دوره ابتدایی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن طبق نظر متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی و پایایی آن به روش آزمون آلفای کرونباخ (98/0) مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (جدول فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی پیشنهادی برای برنامه درسی مطالعات اجتماعی جهت ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی مطلوب بوده است. همچنین، بین دیدگاه این دو گروه در مورد میزان مطلوب بودن الگوی پیشنهادی تفاوت معناداری گزارش نشده است (05/0 <P). بنابراین، می توان از این الگو برای پرورش مهارت های حل مسأله دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی دبستان استفاده نمود.
رویکردهای میان رشته ای و طراحی برنامه درسی رشته اقتصاد و مالیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق الگوها و انواع مختلف برنامه درسی تلفیقی را مورد بررسی قرار داده و تناسب آن ها را در رشته اقتصاد و مالیه اسلامی مورد توجه قرار می دهد. در واقع به این سوال پاسخ می دهد که اگر رشته اقتصاد و مالیه اسلامی به عنوان حوزه ای میان رشته ای در علوم انسانی-اسلامی بخواهد تشکیل شود، از کدامیک از رویکردهای مطرح می تواند استفاده کند و ظرفیت هر یک از رویکردهای میان رشته ای در این رابطه چه میزان است؟ ضمن ارائه دو اصل «ارتباط حداکثری» و «بهره برداری حداکثری»، نشان می دهد که رویکرد مناسب برای دوره اقتصاد و مالیه اسلامی رویکردی محتوا محور است و از گونه های مطرح شده نیز، رویکردهای درون رشته ای و میان رشته ای موازی در شرایط موجود مناسب نبوده و توانایی تامین اصول مطرح شده را ندارند؛ رویکردهای چندرشته ای، متقاطع، متکثر و همچنین فرارشته ای و پسارشتگی نیز گرچه از دو رویکرد قبلی متناسب تر می باشند، اما در شرایط موجود استفاده از آن ها با توجه به نقاط ضعفی که دارند پیشنهاد نمی شود. در نهایت به نظر می رسد ظرفیت و کارایی رویکرد بین رشته ای از بقیه رویکردها بیشتر بوده و برنامه ریز رشته اقتصاد و مالیه اسلامی می تواند در تدوین برنامه درسی دوره از آن بهره ببرد. به هر حال در عمل می توان از رویکرد بین رشته ای به عنوان رویکرد اصیل و مبنایی بهره برد و در کنار آن از نقاط قوت موجود در سایر رویکردها نیز به منظور تقویت برنامه درسی استفاده کرد.
رابطه ی بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، خلاقیت هیجانی، عملکرد تحصیلی با بهداشت روانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و پیش بینی بهداشت روانی از طریق راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، خلاقیت هیجانی و عملکرد تحصیلی انجام شد. در این پژوهش نمونه یی به حجم 361 دانشجو (191 دختر و 170 پسر) به شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان دانشجویان دانشگاه ارومیه انتخاب و با پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سیاهه ی خلاقیت هیجانی و چک لیست بهداشت روانی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان داد که بهداشت روانی با ابعاد راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجان، سرزنش خود و فاجعه آمیز پنداری و سرزنش دیگران رابطه ی منفی معنی داری دارد. بین خلاقیت هیجانی و بهداشت روانی رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین بین عملکرد تحصیلی و بهداشت روانی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. از بین متغیرهای پژوهش، سرزنش خود و فاجعه آمیز پنداری، سرزنش دیگران و عملکرد تحصیلی بیست وشش درصد از واریانس بهداشت روانی را تبیین نمودند. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که بهداشت روانی با راهبردهای ناکارآمد در تنظیم شناختی هیجان رابطه منفی و با عملکرد تحصیلی بالا رابطه مثبت دارد و با خلاقیت هیجانی رابطه ای ندارد.
تأثیر سه روش درمانی بوبت، آموزش نمونشی و آموزش به والدین بر فعالیتهای روزمره زندگی کودکان فلج مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این مطالعه به منظور مقایسه تأثیر سه رویکرد درمانی بوبت، آموزش نمونشی و آموزش به والدین بر فعالیتهای روزمره زندگی کودکان فلج مغزی 5-3 ساله آموزش پذیر انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی و مداخله ای که به صورت قبل و بعد انجام شد، جامعه هـدف کودکان فلج مغزی 5-3 سال شهر تهران و نمونه های در دسترس کودکان مراجعه کننده به کلینیک های بنیاد توانبخشی ولعیصر(عج) بودند که از بین آنها 45 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، با در نظر گرفتن شرایط همگنی (سن، جنس، هوشبهر و نوع اختلال) به صورت ساده و هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ساده به سه گروه 15 نفره تخصیص یافته و مداخلات درمانی بوبت، آموزش نمونشی و آموزش به والدین بر روی آنها صورت گرفت. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمونهای گودیناف جهت تعیین میزان هوشبهر و آمـوزش پـذیر بودن کودکان و گـزارش ارزیابی پیشرفـت مـددجو (CDER) جهت ارزیابی عملکرد فعالیت های روزمره زندگی((ADL بودند. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمونهای آماری ویلکاکسون، کروسکال – والیس و من- ویتنی انجام شد.
یافته ها: هر سه گروه پیشرفت معنی داری در انجام فعالیتهای روزمره زندگی بعد از انجام مداخلات نسبت به قبل از آن داشتند )001/0(P<. تفاوت معنی داری بین سه گروه از لحاظ عملکرد کلADL وجود داشته(001/0P<) و روشهای درمانی به ترتیب اثرگذاری عبارت بودند از: آموزش نمونشی، آموزش به والدین و بوبت. رابطه معنی داری بین اختلاف عملکرد سه گروه، در 13 خرده مهارت از 17خرده مهارت فعالیتهای روزمره زندگی وجود داشت (05/0P<).
نتیجه گیری: رویکردهای بوبت، آموزش نمونشی و همچنین آموزش به والدین موجب پیشرفت مهارتهای فعالیتهای روزمره زندگی می شوند، اما در رویکرد درمانی آموزش نمونشی، تأکید برآموزشهای گروهی به مددجویان، سبب بهبود بیشتر تعاملات اجتماعی و ارتباطی وهمچنین وجود برنامه و آموزشهای عملی، باعث پیشرفت آنها در انجام مهارتهای روزمره زندگی می گردد.
"
میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه استان مازندران از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه با مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری به منظور ارائه راهکارهای بهبود و ارتقای دانش و مهارت های آنان است. روش انجام پژوهش از نوع ارزشیابی و جامعه آماری کلیه معلمان شاغل به تدریس در مدارس متوسطه استان مازندران در سال تحصیلی 85 ـ84 است. نمونه آماری 360 نفر از معلمان است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از دو ابزار محقق ساخته شامل پرسشنامه (حاوی 30 سؤال بسته پاسخ با طیف لیکرت) و آزمون محقق ساخته (حاوی 30 سؤال چهارگزینه ای) استفاده شده است. داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جدولهای توزیع فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (با استفاده از آزمون ، Z و F) تجزیه و تحلیل شدند. عمده ترین یافته های پژوهش این است که میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری در حد پایین تر از متوسط بود. میانگین نمره آزمون سنجش میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری 89/10 (در مقیاس 20 نمره ای) به دست آمده و بین میانگین نمره ها بر حسب متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، رشته تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین میانگین نمره ها مربوط به معلمان گروه علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس و سابقه 10 تا 19 سال و کمترین آنها مربوط به معلمان گروه علوم پایه با مدرک لیسانس و سابقه بالای 20 تا 29 سال بود.
مقایسه اثربخشی مدل های طراحی آموزشی سازنده گرا (جاناسن) و سیستمی (مریل) در طراحی محیط های یادگیری مسئله محور در آموزش ضمن خدمت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارتقاء اثربخشی آموزش ضمن خدمت معلمان انجام شده است. روش مورد استفاده در آن روش شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است.جامعه آماری کلیه دوره های ضمن خدمت معلمان شهرستان لامرد که در سال ۱۳۹۱ برگزار می شد، بود و به صورت تصادفی سه دوره ارزشیابی توصیفی که برای معلمان ابتدایی در مهرماه 1391 برگزار می شد به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. اثربخشی دوره با سه متغیر رضایت، نگرش و میزان یادگیری فراگیران مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده شامل پرسشنامه های رضایت و نگرش و آزمون دوره بود. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی و میزان پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روش کودر ریچاردسون محاسبه گردید. نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی آموزش ضمن خدمت بر اثر کاربرد مسئله محوری سیستمی و سازنده گرا نسبت به روش های موجود بود و همچنین اثربخش تر بودن مسئله محوری سازنده گرا نسبت به مسئله محوری سیستمی بود.
برنامه ی درسی مبتنی بر وب : گامی به سوی تمرکززدایی یا تشدید تمرکز در نظام برنامه ریزی درسی
حوزههای تخصصی:
درجه تمرکز یا عدم تمرکز نظام برنامه ریزی درسی را می توان تابعی از نحوه ترکیب تصمیم گیرندگان و میزان انعطاف موجود در برنامه های درسی دانست. میزان دخالت تصمیم گیرندگان یا تاثیر گذاران در برنامه های درسی، با توجه به نظام سیاسی کشورها متفاوت است.
افراد یا گروه هایی مانند سیاستگذاران کلی کشور، وزیر آموزش و پرورش، مدیران استانی و منطقه ای، انجمن معلمان، انجمن اولیا و مربیان، متخصصان برنامه ریزی درسی، دانشگاه ها و مراکز تحقیق و توسعه، معلم و دانش آموزان، بر عناصر برنامه درسی تاثیر می گذارند. در برنامه های درسی مبتنی بر وب، علاوه بر این افراد و گروه ها، افراد دیگری مانند متخصص فناوری اطلاعات، طراح گرافیک و متخصص رسانه، نقش بارزتری در تعیین عناصر برنامه درسی به عهده دارند.
اگر گروه برنامه ریز درسی مبتنی بر وب، و در راس آنها معلم، از لحاظ توانایی های مربوط به مدیریت یادگیری و مهارت های تعلیم و تربیت در سطح بالایی قرار داشته باشند، به سهولت می توانند در برنامه درسی تاثیر مثبتی ایجاد کنند. در چنین وضعیتی برنامه درسی به سمت عدم تمرکز گرایش خواهد داشت و بالعکس.
برخلاف تصور رایج، که غالبا در برنامه های درسی مبتنی بر وب نقش معلم را حاشیه ای فرض می کنند، معلم در این گونه برنامه های درسی نقش محوری دارد که بارزتر از نقش او در برنامه های درسی سنتی است.
مطالعه زیرساخت های استقرار مدیریت دانش در دانشگاه اصفهان از دیدگاه اعضای هیات علمی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی وضعیت موجود زیر ساخت های لازم (عوامل اجرایی) مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان می باشد. جامعه آماری این پژوهش 466 نفر می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم تعداد 80 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش با 28 گویه بودکه ضریب پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر زیر ساخت های فنی و حرفه ای برای مدیریت دانش در دانشگاه اصفهان هم اکنون مشکلی وجود ندارد ولی از نظر مدیریتی و نیز از نظر فرهنگ سازمانی جو مناسبی وجود ندارد. با توجه به نتایج حاصله پیشنهاداتی برای بهبود بخشیدن به وضعیت مدیریت دانش دانشگا ه ها ارائه شده است.
مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی زبان درمانی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: با توجه به اینکه کودکان مبتلا به سندرم داون دارای تأخیر شدید رشد زبانی بوده و به نظر نمیرسد که زبان درمانی با تکیه بر مسیر شنوایی ـ واجی تأثیر مطلوبی در رشد مهارتهای زبانی این کودکان ایجاد کند، لذا پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به سندرم داون 4 تا 10 ساله با بهره هوشی 40 تا 60 میپردازد.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی و مداخلهای با استفاده از نمونهگیری در دسترس و ساده و بر اساس معیارهای لحاظشده، از کلینیکهای توانبخشی نوید عصر تهران، رضوان شهریار، احسان کرج و انجمن سندرم داون کرج 20 کودک مبتلا به سندرم داون از میان 96 کودک سندرم داون انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه 10 نفره تخصیص یافتند. گروه اول تحت آموزش خواندن از نوع کل خوانی و گروه دوم تحت آموزش سنتی به مدت شش ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه پانزده دقیقه قرار گرفتند. شرایط زبانی هر دو گروه به صورت پیشآزمون و پسآزمون در زمینه بهرههای زبانی درکی با استفاده از آزمون رشد زبان فارسی سنجیده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کولموگروف - اسمیرنوف، تی ـ مستقل و تی ـ زوجی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: هر دو گروه پیش از آموزش در تمام بهرههای زبانی اعم از زبان درکی (452/0=P)، بیانی (1/0=P) و گفتاری (428/0=P) شرایط یکسانی داشتند، اما پس از آموزش شرایط زبانی گروه خواندن در هر سه متغیر فوق، یعنی زبان درکی (043/0=P)، بیانی (001/0P<) و گفتاری (001/0P<) نسبت به گروه دیگر به میزان معنیداری رشد و پیشرفت بیشتری نشان داد.
نتیجهگیری: آموزش خواندن به روش کل خوانی نسبت به آموزش سنتی تأثیر بهتر و بیشتری بر بهره زبان درکی، بیانی و گفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون میگذارد. به عبارتی بررسی فنوتیپ رفتاری و شناختی کودکان داون نشان میدهد که مسیر بینایی بیشتر از مسیر شنیداری، یادگیری زبان گفتاری را تسهیل میکند و میتوان با رویکرد آموزش استعدادها بهترین نتایج را بدست آورد."
تربیت دینی کودکان در دوره پیش از دبستان
منبع:
پیوند ۱۳۸۵ شماره ۳۱۹
حوزههای تخصصی:
تأثیر مطالعه به کمک نقشه های مفهومی بر درک مطلب دانش آموزان سال سوم متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور مقایسه اثربخشی شیوه مطالعه، با استفاده از نقشه های مفهومی و شیوه سنتی مطالعه، بر درک مطلب انجام گرفت. روش پژوهش، آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. آزمودنی های این پژوهش، عبارت بودند از: 38 نفر از دانش آموزان سال سوم متوسطه که از بین دانش آموزان سال سوم متوسطه شهرستان تربت حیدریه در سال تحصیلی 91-1390، به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. این افراد در گروه آزمایش و گروه کنترل به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده، عبارت بودند از: 1. متون آزمایشی، 2. آزمون درک مطلب، و 3. نقشه های مفهومی محقق ساخته. برای اجرای این پژوهش، ابتدا از هر دو گروه، پیش آزمون درک مطلب از متون آزمایشی به عمل آمد، سپس، گروه آزمایش همراه با متون آزمایشی، نقشه های مفهومی از قبل آماده را مطالعه کردند. گروه کنترل نیز متون آزمایشی را بدون تهیه یا ارایه نقشه مفهومی مطالعه نمودند. بعد از اجرای پس آزمون درک مطلب، اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان دادند که ارایه نقشه های مفهومی از قبل آماده نسبت به مطالعه متن ها بدون نقشه مفهومی، درک مطلب آزمودنی ها را به طور معناداری افزایش می دهد. پیشنهاد اصلی حاصل از نتایج این پژوهش، این است که برای افزایش درک مطلب، همراه نمودن نقشه های مفهومی از قبل آماده با متون مورد مطالعه توسط دانش آموزان مفید می باشد.
تأثیر بازی های آموزشی بر یادگیری مفاهیم بازیافت و استفاده مجدد در کودکان پسر پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش حفاظت از محیط زیست از مناسب ترین شیوه هایی است که با آگاهی دادن به کودکان و بزرگسالان در زمینه محیط زیست به آنان می آموزد تا از طریق احترام گذاشتن به طبیعت، خود را مسئول حفظ و حراست از محیط زیست بدانند. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر بازیهای آموزشی بر میزان یادگیری کودکان پسر پیش دبستانی درباره مفاهیم بازیافت و استفاده مجدد است.روش پژوهش از نوع کاربردی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش همه کودکان 5تا 6 ساله شهر مشهد است.حجم نمونه 30 کودک می باشد که به طور تصادفی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم بندی شدند.گروه آزمایش، مفاهیم بازیافت و استفاده مجدد را از طریق بازیهای آموزشی و گروه کنترل به روش سنتی تدریس آموزش دیدند. ابزارهای پژوهش شامل پنج بازی آموزشی محقق ساخته و پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی آن به تائید متخصصان رسیده و پایایی آن با آلفای کرونباخ 721/0 به دست آمده است. داده های حاصل با آزمون «tگروه های مستقل» تحلیل شده اند. نتایج نشان داد که سطح معناداری به دست آمده در دو گروه آزمایش و کنترل در ابعاد مختلف مورد آموزش معنادار بوده است. نتیجه کلی اینکه، بازیهای آموزشی می توانند موجب ارتقای میزان یادگیری کودکان پسر پیش دبستانی درباره مفاهیم بازیافت و استفاده مجدد شوند.
بررسی نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان از دیدگاه معلمان می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تدریس می باشند است. نمونه و روش نمونه گیریبر پایه حجم جامعه آماری(1300معلم) مطابق با جدول مورگان و کرجس(1970) تعداد 360 معلم دوره ابتدایی (هر پایه 60 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه از نوع بسته پاسخ می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که اکثریت معلمان معتقدند تکلیف شب بر ابعاد شناختی، مهارتی و عاطفی عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تاثیر زیادی دارد.