فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در منابع عربی سده های نخستین اسلامی، گهگاه واژه ها یا عبارت هایی به زبان های پهلوی (فارسی میانه) یا فارسی دری آمده است که برای پژوهش درباره تاریخ تکوین زبان فارسی ارزش فراوانی دارند. یک نمونه از این منابع، کتاب ارزشمند نِهایَهُ الأِرَب فی اَخبارِ الفُرسِ وَ العَرَبِ است که تاریخ تألیف آن، نام نویسنده متن عربی و نیز مترجم آن به زبان فارسی، همگی ناشناخته اند. نویسنده ناشناخته این کتاب، گاه واژه ها یا عبارت هایی را به زبان پهلوی یا فارسی می آورد که در نوع خود کمیاب و البته از نظر زبانی و تاریخی بسیار سودمند است و یکی از آنها بازگویی نوشته فارسی روی سکه های درهم و دینار شاهبانو همای چهرآزاد کیانی است که در آن آمده است: بخر (= بخور) بانو جهان هزار سال نوروز و مهرجان. پیش از این پژوهندگان تاریخ زبان فارسی، با اشاره به اسطوره ای بودن همای چهرآزاد، این نوشته را یکی از شعرهای هجایی دوره ساسانیان انگاشته اند که احتمالاً در دوره بوران (631-630م)، دختر خسرو دوم (628-590م) سروده شده است. در این پژوهش تلاش شد با نگاه دوباره ای به گزارش نِهایَهُ الأِرَب و نیز نوشته روی سکه های ساسانیان، پیشنهاد تازه ای درباره کاربرد این نوشته و مفهوم آن مطرح شود و نشان داده شد که این نوشته احتمالاً پژواکی از نوشته سکه های درهم و دینار شاهبانو بوران است.
قاعده «الذاتي لایعلل» از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۷
85 - 101
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد مهم فلسفی، قاعده «الذاتی لایعلل» است که خود برآمده از سه قاعده فلسفی است. این مقاله می کوشد با نگاهی به مفهوم لغوی و اصطلاحی واژه ذاتی، تحلیل دقیق امام خمینی را درباره این قاعده بررسی کند. به خصوص آنکه در نظر امام خمینی «ذاتیِ بی نیاز از علت» که محور این قاعده است، ذاتی باب برهان است که در مقابل عرضی جای دارد. در حقیقت، امام بر این باور است که «ذاتیِ بی نیاز از علت»، حقیقتی است که انفکاک آن از ذات ممکن نیست؛ اعم از اینکه داخل در ذات باشد (ذاتی باب ایساغوجی) یا خارج ملازم آن. ایشان در ادامه به علت بی نیازی ذاتی از علت یا به عبارتی، علت عدم معللیت ذاتی در باب برهان می پردازد که توجه به دقت نظر ایشان در این باب در جای خود راهگشای بسیاری مسائل فلسفی، کلامی و... است. امام خمینی بر این نکته اشاره نموده اند که با توجه به اینکه حمل ذاتیات و لوازم ذات بر ذات ضروری است و نیز با توجه به اینکه هر محمولی که به صورت ضروری بر موضوع خود حمل شود، از علت بی نیاز است، ذاتیات و لوازم ذات به هیچ علتی نیاز نداشته و ازاین رو، سؤال از علت آن بی معنی خواهد بود.
اعتباریابی داده های تاریخ شفاهی
حوزههای تخصصی:
قلمرو علم تاریخ زمان گذشته است، اما شاخه جدیدی در تاریخ ایجاد شده که قلمرو تاریخ یعنی گذشته را به زمان حال بسیار نزدیک کرده و آن تاریخ شفاهی است. اگرچه حدود 70 سال از عمر تاریخ شفاهی می گذرد، اما هنوز به عنوان یک مقوله جدید شناخته می شود و باب گفتگو پیرامون مسائل مختلف آن باز است. با این حال کمتر به صورت مستقل درباره نقد داده های حاصل از تاریخ شفاهی تولید محتوا شده است و جا دارد این پرسش را مطرح کرد که داده هایی که از طریق تاریخ شفاهی تولید میشوند چگونه اعتبار مییابند تا پژوهشگران با آسودگی خاطر از آنها در تحقیقات خود بهره بگیرند؟ در این مقاله تلاش شده است ضمن شرح و بحث درخصوص مصاحبه و ابعاد مختلف آن به عنوان ابزار اصلی تاریخ شفاهی، 12 معیار برای تولید داده های معتبر مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد تا به کمک آنها تردیدهای اولیه درباره اصالت داده های تاریخ شفاهی برطرف شده و بر اعتبار آنها افزوده شود.
مواجهه مسلمانان با بودیسم در عصر فتوحات و سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی در عصر فتوحات و سده های نخستین اسلامی در ایران، وضعیت اقلیت های دینی و نوع مواجهه مسلمانان با آنان بود. قرآن با تأکید بر مفهوم «اهل کتاب»، تکلیفِ چگونگی مواجهه مسلمانان با یهودیان، مسیحیان، صائبین و با تفسیری که از این مفهوم شد با زرتشیان را مشخص نموده بود. اما زمانی که در جریان فتوحات، فاتحان مسلمان به شرقی ترین نواحی ایران رسیدند، با بودیسم مواجهه شدند. آیینی که برای آنان کمتر شناخته بود و بنابراین تا آن هنگام برای آنان مشخص نبود که چگونه و بر مبنای چه نوع احکام فقهی می بایست با بوداییان مواجهه شوند. بنابراین در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که مسلمانان چگونه و بر چه مبنایی توانستند روابط خود را با بوداییان تنظیم کنند. بر مبنای یافته های پژوهش تلقی نخستین مسلمانان از بودیسم آیینی مشرک و بت پرست بود و آنان بر مبنای همین تلقی برخوردهای خشن و بدون تسامحی با بوداییان داشتند. اما در ادامه، ضرورت های حکومت نوپای مسلمانان در این مناطق موجب تغییر نگرش آنان نسبت به بودیسم شد. به گونه ای که با بوداییان همان معامله ای صورت گرفت که با اهل کتاب صورت گرفته بود.
دترمینیسم اقلیم شناختی ابن خلدون و پیدایش علوم و تمدن بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان تاریخی شخصیت ها، رویدادها، زمان و مکان خود را از تاریخ به وام می گیرد. از این رو می توان از آن به مثابه وسیله و ابزاری جهت شناخت ذهنیت تاریخی نویسنده و گفتمان حاکم بر زمانه او استفاده کرد. این مقاله با بررسی رمان تاریخی آقا محمدخان اثر حسینقلی میرزا سالور (عمادالسلطنه) در پی پاسخ به این پرسش است که تاریخ دوره قاجاریه و حکمرانان و شاهزادگان این سلسله در این اثر داستانی چگونه تصویر شده اند و این تصویرسازی چه پیامی برای پژوهشگر کنونی دارد؟ فرضیه تحقیق حاضر آن است که برخلاف آنچه به مثابه کلیشه ای عمومی پذیرفته شده است که سیاه نمایی درباره قاجارها در دوره پهلوی صورت گرفته است، منابعی چون کتاب عمادالسلطنه نشان می دهد که این دیدگاه سابقه ای قدیم تر داشته و حتی از طرف نویسندگانی با تبار قاجاری نیز پذیرفته شده بوده است. این میراثی بود که به دوره بعد منتقل شد.
درآمدی نو بر تاریخ نگری و تاریخ نگاری فضل الله بن روزبهان خُنجی با تکیه بر تاریخ عالم آرای امینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضل الله بن روزبهان (د.927 ق) از مورخانی است که در اندیشه تاریخ نگاری اسلامی - ایرانی جایگاه ویژه ای دارد. پرداختن به تاریخ از منظر یک فقیه محدث که همواره میان ذهن آرمان گرای خود و وقایع موجود در جامعه در نوسان بود، موجب نگرش خاص او به تاریخ شده است. این مقاله با هدف پرداختن به بررسی ویژگی های تاریخ نگری خنجی و تأثیر آن بر تاریخ نگاری او با تکیه بر عالم آرای امینی و دیگر منابع کمکی نوشته شده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که معرفت تاریخی مؤلف با توجه به چارچوب های ذهنی و شرایط سیاسی و اجتماعی زیستگاهش بر اساس مؤلفه هایی همچون نگرش دینی (تأویل گرایی و تقدیرگرایی)، نگرش فرقه ای و کلامی، نگرش انتقادی، اخلا ق محوری و نخبه گرایی و بینش سیاسی- اجتماعی، همراه با رویکردهای روایی و تحلیلی - انتقادی استوار است.
بررسی برخی مؤلفه های تاریخ نگاری محلی در آثار باستانی پاریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری محلی سومین گونه مشهور تاریخ نویسی پس از تاریخ های سلسله ای و عمومی است که به ثبت و ضبط وقایع تاریخی در محدوده یک مکان اطلاق می شود. در این مقاله به بررسی برخی مؤلفه های تاریخ نگاری محلی در آثار باستانی پاریزی پرداخته می شود. وی که دلبستگی ویژه ای به کرمان و زادگاهش پاریز داشت، در همه آثار خود به تاریخ این منطقه و همه زیروبم حوادث و رویدادهایش پرداخته است. در این مقاله به دو سؤال اصلی ریخت شناسی محلی نگاری باستانی پاریزی چیست؟ و مؤلفه های تاریخ نگاری محلی باستانی پاریزی چیست؟ پاسخ داده می شود. روش پژوهش کتابخانه ای به همراه تحلیل و توصیف تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توجه به مسائل اجتماعی و اقتصادی با محوریت توده مردم، استفاده از ضرب المثل ها، اشعار، گفتارهای عامیانه، توجه دقیق به نام شهرها، روستاها و آبادی ها و نقل خاطرات شفاهی در نگارش تاریخ ازجمله مهم ترین مشخصه های تاریخ نگاری محلی این نویسنده است. همچنین وی جز معدود نویسندگان محلی نگار است که هم زمان در تاریخ نگاری محلی خود از روش ترکیبی محلی نگاری در طول و عرض استفاده نموده است.
بررسی بسامد و انواع کارکردهای شعر فارسی و عربی در متون تاریخی فارسی قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متونِ کهنِ تاریخیِ فارسی به ویژه از قرن ششم هجری به بعد، از سویی به سبب موضوع خود، و از سوی دیگر به دلیل کاربرد عناصر و شیوه های ادبی سازی در این متون، در ملتقا و پیوندگاه دو گونۀ «تاریخ نگاری» و «ادبیات» قرار می گیرند. در این میان، شعر اعم از فارسی و عربی، با دو نوع کارکردِ عمدۀ «خبری» و «آرایه ای» حضوری چشمگیر در این متون، و نزدیکی دو گونۀ مزبور به هم دارد؛ در پژوهش حاضر با استناد به طبقه بندی های ریزتر و دقیق تر از انواع کاربردهای شعر، بسامد این انواع و دلایل آن، در هفت اثر تاریخی قرن هفتم، شاملِ تاریخ طبرستان، بدایع الازمان فى وقایع کرمان (تاریخ افضل) ، عقدالعلى للموقف الاعلى ، تاریخ جهانگشا ، مختصر سلجوقنامه (تاریخ ابن بی بی) ، طبقات ناصرى ، و نظام التواریخ که متعلق به سه گونه تاریخ نگاریِ «عمومی»، «محلی» و «دودمانی» اند به روش توصیفی تحلیلی، و اسنادی کتابخانه ای بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کارکرد شعر در مجموع این آثار، بیشتر جنبۀ ادبی و آرایه ای دارد تا کارکرد روایی و خبری. یعنی نویسندگان بیشتر کوشیده اند از قدرت تأثیر شعر در تأکید بر مفهوم «عبرت» بهره ببرند تا این که گزارشی منظوم از «خبر و روایت تاریخی» ارائه کنند. تعلق نویسندگان این آثار به طبقۀ دیوانیان و کوشش هرچه بیشتر آنان در تبدیل آثار خود به اثری هنری و منطبق با معیارهای زیباشناختی عصر را می توان از دلایل این امر تلقی کرد. از میان انواع سه گانۀ تاریخ نگاری نیز، حجم و بسامد به کارگیری شعر، فارغ از انواع کارکردهای آن، در دو نوع «محلی» و «دودمانی» در مقایسه با تواریخ عمومی بسیار چشمگیرتر است. در پایان مقاله نیز جدولی تنظیم و ارائه شده است که خواننده می تواند معرفی و نوع تاریخ نگاری هر اثر، بسامد موارد استشهاد، تعداد ابیات به کاررفته، تفکیک تعداد ابیات فارسی و عربی و نهایتاً انواع کارکردهای شعر را در متون تاریخی مذکور در موجزترین شکل ممکن ملاحظه کند.
سیمای پادشاه و شاهزادگان قاجاری در رمان تاریخی آقا محمدخان قاجار نوشته حسینقلی میرزا سالور (عمادالسلطنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان تاریخی شخصیت ها، رویدادها، زمان و مکان خود را از تاریخ به وام می گیرد. از این رو می توان از آن به مثابه وسیله و ابزاری جهت شناخت ذهنیت تاریخی نویسنده و گفتمان حاکم بر زمانه او استفاده کرد. این مقاله با بررسی رمان تاریخی آقا محمدخان اثر حسینقلی میرزا سالور (عمادالسلطنه) در پی پاسخ به این پرسش است که تاریخ دوره قاجاریه و حکمرانان و شاهزادگان این سلسله در این اثر داستانی چگونه تصویر شده اند و این تصویرسازی چه پیامی برای پژوهشگر کنونی دارد؟ فرضیه تحقیق حاضر آن است که برخلاف آنچه به مثابه کلیشه ای عمومی پذیرفته شده است که سیاه نمایی درباره قاجارها در دوره پهلوی صورت گرفته است، منابعی چون کتاب عمادالسلطنه نشان می دهد که این دیدگاه سابقه ای قدیم تر داشته و حتی از طرف نویسندگانی با تبار قاجاری نیز پذیرفته شده بوده است. این میراثی بود که به دوره بعد منتقل شد. واژگان کلیدی: «رمان تاریخی»، «قاجاریه»، «عمادالسلطنه»، «پهلوی»، «آقامحمدخان قاجار»
تجدد آمرانه و ظهور اسلام سیاسی در ایران با تأکید بر فدائیان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال جنگ های ایران و روس و آگاهی ایرانیان از عقب ماندگی خود، پیمودن راه ترقی برای رسیدن به قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در برابر غرب از طریق نوسازی و دگرگونی اجتماعی-سیاسی به هدفی عاجل در ذهن نخبگان ایرانی تبدیل شد. انقلاب مشروطه از تجلیات تحقق این هدف بود. لکن جدال های فکری-سیاسی در مورد مشروطیت و تنش و تشتت میان قوای حاکمیت و همچنین احزاب و جریان ها در درون نظام مشروطه و مناطق و نواحی، هدف اولیه ترقی خواهی را به تأخیر می انداخت و ذهن اقتدارگرای روشنفکر ایرانی را به سمت تجددی آمرانه هدایت می کرد. به دنبال انقلاب اکتبر روسیه، زمینه برای ظهور تجددگرایی آمرانه در ایران با حمایت انگلستان فراهم شد. تجددخواهی آمرانه با فهمی ظاهرگرایانه از تجدد غربی و دریافتی رمانتیک از ملی گرایی، به سیاست ها و اقداماتی منتهی شد که گذشته از تحریک مقاومت اسلام گرایانه، در رسیدن به اهداف خود نیز ناکام ماند. ظهور اسلام سیاسی در این دوره که فدائیان اسلام نمایندگان بارز آن بودند، در تقابل با سیاست تجدد آمرانه روی می دهد. این مقاله به روشی توصیفی- تحلیلی و استنادی، در صدد تبیین رابطه میان تجددخواهی آمرانه و ظهور اسلام سیاسی با تمرکز بر روی اندیشه های فدائیان اسلام در ایران است.
نقش و جایگاه حنین بن اسحاق و ابن سینا در تکامل دانش چشم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تثبیت عباسیان، نفوذ ایرانیان، انتقال علوم به بغداد و آغاز به کار بیت الحکمه، فعالیت علمی در آنجا رونق یافت و مسلمانان در شاخه های مختلف علوم به ویژه پزشکی، به پیشرفت هایی دست یافتند. فراوانی کتاب های مربوط به چشم پزشکی از اقبال این حوزه از پزشکی نسبت به سایر شاخه های پزشکی حکایت دارد. پژوهش حاضر به منظورِ بررسی میزان تغییرات چشم پزشکی از قرن سوم تا قرن پنجم انجام شده است. نتایج پژوهش که از راه بررسی تطبیقی کتب دو پزشک موردِنظر به دست آمده، نشان می دهد؛ ابن اسحاق (264- 194 ق)، در کتاب العشر به عنوان نخستین کتاب آموزش چشم پزشکی با ارجاعات به پزشکان یونانی و استفاده از لغات یونانی وامدار آنها است اما ابن سینا (428 – 370 ق)، در بخش چشمِ کتاب قانون به عنوانِ شاخص ترین اثر پزشکی دوران طلایی، ضمن تغییر نام ها، بیماری های بیشتری را که محصول تجربه اش بوده، معرفی کرده است و همچنین قانون از انسجام منطقی و عقلی بهتری برخوردار است که بی تأثیر از دانش فلسفی وی نبوده است.
بررسی عناصر محوری ایدئولوژی ملی گرایی ایرانی در دوره ی پهلوی اول
حوزههای تخصصی:
بررسی عناصر محوری ایدئولوژی ملی گرایی ایرانی در دوره ی پهلوی اول شهرزاد رومز دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران سید علیرضا ابطحی (نویسنده مسئول) استادیار گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران ناصر جدیدی دانشیار گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران چکیده جنبش مشروطیت در ایران به دلیل آماده نبودن بسترهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایران و دخالت های کشورهای بیگانه به جای استقرار حکومتی مردم سالار، به بی نظمی و آشوب انجامید. در چنین شرایطی برقراری امنیت و حفظ یکپارچگی کشور از مهم ترین ضرورت های جامعه ایران بود. در دوره ی انتقال قدرت از قاجار به پهلوی علاوه بر اینکه در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دگرگونی گسترده ای رخ داد، تلاش زیادی برای بازسازی نظام فکری و هویتی ایرانیان صورت گرفت و مفاهیم و مقولات بدیعی وارد ادبیات و واژه های مورداستفاده عامه مردم شد. روشنفکران با الگوبرداری از کشورهای اروپایی بهترین راه چاره اوضاع آشفته ایران را تقویت وحدت ملی از طریق تشکیل دولتی مقتدر دانستند. در این مقاله ضمن بررسی روند ملی گرایی در دوره ی رضاشاه و اینکه عناصر و مؤلفه های محوری ایدئولوژی ملی گرایانه در آن دوره چه بود؟ موردبحث است و تلاش می گردد با استفاده از روش تاریخی و شیوه تحلیلی و با تکیه بر منابع و مآخذ معتبر موردبررسی قرار گیرد. به نظر می رسد وحدت ملی، باستان گرایی، میهن دوستی و شاه پرستی از عمده مؤلفه های محوری ملی گرایی ایران در زمان رضاشاه بوده است.
تأثیر بیماری های همه گیر وبا و طاعون بر افول فرهنگی، ساختارهای تمدنی و اضمحلال ممالیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۱۰۱-۱۲۲
حوزههای تخصصی:
واکاوی تأثیر عوامل مختلف در افول و اضمحلال تمدن ها بویژه تمدن اسلامی همواره مورد توجه محققین است. دولت مسلمان ممالیک یکی از دولت های مهم در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی بوده که نزدیک به سه قرن دیرپایی داشته است. یکی از عوامل مؤثر در افول و اضمحلال ممالیک شیوع مکرر بیماری های همه گیر وبا و طاعون بوده که ضمن تلفات زیاد انسانی، اضمحلال زیرساخت های آن دولت مهم در تاریخ تمدن اسلامی را هم به همراه داشته است. این مقاله با شیوه توصیفی - تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای، درصدد است تا تأثیر بیماری های وبا و طاعون را به عنوان یکی از عوامل مؤثر در اضمحلال دولت ممالیک تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که شیوع مکرر وبا و طاعون در عصر ممالیک چگونه تأثیرات مخرّبی بر اوضاع فرهنگی و بخش های مختلف تمدنی ممالیک داشته است و با گسترش خرافه باعث افول عقلانیت و با تضعیف زیر ساخت های تمدنی آن، دولت ممالیک را به ورطه افول و اضمحلال کشانده است.
رهیافتی تاریخی به مفهوم کلمه «ولی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زعامت و رهبری امت اسلامی بعد از رحلت رسول خدا(ص) از جنجالی ترین مسائل جامعه اسلامی از گذشته تاکنون بوده است. این که رسول خاتم(ص) برای استمرار دعوت اسلام در آینده چه سازوکاری را اندیشیده و به انجام رسانده است، با نگرش هایی چند قابل بررسی است. در نگرش نقلی، آیاتی از قرآن و انبوهی از روایات به لحاظ تفسیری و تاریخی قابل توجه است. پژوهش پیشرو بامحور قرار دادن این حدیث رسول اکرم(ص): «إِنَ عَلِیا مِنِّی، وَ أَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَلِی کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی» و با تمرکز بر اصطلاح «ولی» می کوشد با عنایت به سخنان، استنادات و ارجاعات خلفای مسلمان و به ویژه سه خلیفه نخست به آن، از نقطه نظر تاریخی و به روش تحلیلی، از این اصطلاح قرآنی معناشناسی دقیقی در راستای مسئله جانشینی رسول اعظم(ص) ارایه نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد، کاربرد این اصطلاح در سخنان و استنادات سه خلیفه نخست صراحت در مفهوم اولویت در تصرف، زعامت، جانشینی و سرپرستی جامعه دارد چنان که فهم مردم آن زمان نیز در مواجهه با سخنان خلفا به روشنی بر همین امر تاکید و گواهی می دهد.
واکاوی رابطۀ نظام اداری و ساختار قدرت و تاثیر آنها بر یکدیگر در دورۀ امویان
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
111-122
حوزههای تخصصی:
دیوانسالاری به عنوان یکی از نیازمندیهای استمرارساختار سیاسی حکومت، در تثبیت اقتدار خلافت اموی نقش بسزایی داشته است .نظام اداری و تشکیلات دیوانی بر ساختار سیاسی تاثیر گذار و ارتباط متقابل با یکدیگر داشتند. در دوران قدرت یابی امویان، متناسب با گسترش قلمرو اسلامی و احساس نیاز حکومت مرکزی به ایجاد نظم و نیز کنترل بخش های مختلف ممالک فتح شده، دیوانسالاری گسترش یافت. به این ترتیب اقتدار سنتی پدرسالاری امویان با استخدام عناصر غیر عرب و بهره گیری از تشکیلات اداری به نظام سیاسی پاتریمونیال تحول یافت، اما تکامل تشکیلات دیوانسالاری دودمان اموی با موانع متعددی همراه شد. با پیدایش نظام اداری در دوره اموی و تداوم قدرت بنی امیه تا حدود یک قرن و نیز با توجه به تکامل این نظام اداری در دوره بعد از امویان، بنابراین این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر داده های کتابخانه ای و براساس مفهوم اقتدارسنتی وبر به واکاوی نقش، تأثیر و رابطه متقابل دیوان سالاری و اقتدار سیاسی در استمرار قدرت خلافت اموی می پردازد؟. یافته های این پژوهش نشان میدهد که حکومت امویان با اقتباس از نظام اداری امپراتوری های ساسانی و بیزانس، مشخصات پاتریمونیالیسم یافت، اما اختلاف های مذهبی، مشکلات داخلی و عدم اعدالت اجتماعی مانع ارتقای دیوانسالاری در این دوره بود.
بررسی نقش جشن های برگزارشده در آذربایجان دوره رضاشاه پهلوی از منظر اشاعه سبک زندگی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین سازوکارهای نهادها و محافل فرهنگی وابسته به قدرت پهلوی اول برای بسترسازی گفتمانی سبک زندگی مدنظر حاکمیت، بهره گیری از برگزاری جشن بود تا هم منجر به آشنایی، انس و آمادگی مردم نسبت به مؤلفه های سبک زندگی، نمادهای فرهنگی و الگوهای رفتاری تبلیغی دولت پهلوی اول شود و هم زمینه ساز و تسهیل گر اتخاذ سبک زندگی اشاعه شده از سوی اقشار مختلف مردم باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش جشن های برپاشده در ایالت آذربایجان در محدوده زمانی 1304 تا 1320ش در اشاعه مؤلفه های سبک زندگی مدنظر دولت رضاشاه انجام شده است. برای این منظور جشن های گوناگون برگزارشده در این منطقه از کشور با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بررسی اسناد و منابع تاریخی مرتبط با آن دوره موردبررسی قرار گرفته است تا بدین سؤال پاسخ دهد که جشن های برگزارشده در مناطق مختلف آذربایجان در دوره رضاشاه چه نقشی در بازنمایی وجوه مختلف سبک زندگی تبلیغ شده داشتند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که برپایی جشن های مختلف در مناطق مختلف آذربایجان به نظام سیاسی حاکم این فرصت را داد تا بتواند برخی از مهم ترین عناصر سبک زندگی مدنظر خود همچون الگوهای رفتاری شامل پوشش لباس متحدالشکل جدید برای اقشار مختلف و زنان جامعه آذری، عناصر هویت ملی از قبیل اشاعه زبان و ادبیات فارسی و...، نمادهای ملی و فرهنگی مثل «شاه نماد ایران»، «باستان گرایی نماد ملیت ایرانی» و... را ترویج، اشاعه و بازنمایی کند تا از قِبَل آن ها برای دستیابی به اهدافی همچون ایجاد گسست در علقه های هویت قومی و محلی مردم آذربایجان و ادغام فرهنگ بومی و محلی این منطقه در هویت و فرهنگ ملی و مرکزی، همسو کردن آن ها با برنامه های اصلاحی پیاده شده در جامعه، تهییج احساسات توده مردم و کاستن از مخالفت ها، اشاعه مؤلفه ها و عناصر ایدئولوژیکی نظام، شکل دهی به نوع جدیدی از جامعه پذیری همگانی و درنهایت نیل به فرایند ملت سازی خود بهره ببرد.
مبارزات سیاسی حجت الاسلام شیخ عباس عاشوری علیه رژیم پهلوی
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی مرهون مجاهدت نیروهای دینی بوده است و در میان کنشگران مؤثر در نهضت امام خمینی، روحانیت جایگاه ویژه ای در مبارزه با رژیم پهلوی داشته است. در نقاط مختلف ایران، روحانیون برای پیاده سازی آرمان های دینی و استقرار نظام سیاسی اسلام تلاش کردند که ازجمله این افراد، حجت الاسلام شیخ عباس عاشوری می باشد که مبارزات فرهنگی و سیاسی خود با مفاسد حکومت پهلوی را در بندر کنگان و سایر شهرهای استان بوشهر انجام داده است. با توجه به اهمیت و جایگاه ایشان در مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی در استان بوشهر، این مقاله درصدد است با بهره گیری از مطالعات اسنادی (مداقه در اسناد منتشرنشده) و روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تاریخی به این سؤال اصلی پاسخ دهد که: مبارزات سیاسی شیخ عباس عاشوری در بندر کنگان شامل چه ابعادی بوده است؟ حجت الاسلام عباس عاشوری تلاش داشت از همه ظرفیت های موجود برای مبارزه با حکومت پهلوی بهره بگیرد و ضمن ارتقاء آگاهی مردم نسبت به عملکرد حکومت پهلوی، سخنرانی های سیاسی فراوانی انجام داد و همچنین بارها مورد بازداشت و بازجویی قرار گرفت. به تعبیری، عملکرد ایشان منجر به بسیج نیروهای انقلابی کنگان و شهرهای اطراف علیه استبداد حاکم شد و آشنایی مردم با افکار و اندیشه های انقلابی امام خمینی شتاب بیشتری گرفت و همین مسئله عامل ایجاد فضای انقلابی با محوریت مسجد و حوزه علمیه کوزه گری با مدیریت ایشان در بندر کنگان شد.
تغییرات نهادی گسسته نادرشاه و ارزیابی اوضاع اقتصادی ایران در عصر افشاریه (با تکیه بر آرای داگلاس نورث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مورخان درباره نادرشاه و کارنامه اعمال او، ارزیابی های گوناگون و پرتعارضی ارائه کرده اند، اما سرگذشت نادرشاه و اقدامات او تصویری از خوی و خصلت جامعه ایران آن زمان را که از دوران صفویه به جا مانده بود، نشان می دهد. بی شک نادرشاه، به عنوان یکی از سرداران بزرگ جنگی، در لحظه ای خطیر توانست پادشاهی فروپاشیده صفویان را به نیروی شمشیر و در پرتو نبوغ نظامی، بار دیگر احیا کند. اگرچه جنگ های اجتناب ناپذیر نادر برای اخراج بیگانگان و تأمین امنیت، نیازمند صرف ِ نیروی انسانی و هزینه های اقتصادی بود، او پس از تنبیه و اخراج متجاوزان، جاه طلبانه به کشورگشایی پرداخت. جنگ های بیست و یک ساله او(1160-1139) با افغان ها، عثمانی ها، هندی ها، خانات بخارا، خوارزم و گردن کشان داخلی، باعث نابودشدن سرمایه انسانی، تباه شدن ثروت مملکت و ویرانی کانون های تجاری، زمین های کشاورزی، مراکز اقتصادی و گسترش فقر عمومی شد. در واقع، نادر به جای آنکه همت خود را صرف بهبود زیرساخت های کشاورزی، توسعه مراکز تجاری و افزایش درآمدهای اقتصادی کند تا هزینه های جنگ های او تأمین شود، تغییرات نهادی گسسته در نهادهای عصر صفوی ایجاد کرد که سلطه حکومت بر منابع اقتصادی را افزایش داد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از نظریه نهادگرایی داگلاس نورث [1] به ارزیابی تغییراتی که نادرشاه در نهادهای عصر صفوی ایجاد کرد، می پردازد و نشان می دهد، تغییرات نهادی او چه تأثیری بر عملکرد اقتصادی دوران افشاریه برجای گذاشت. از سویی، پیامد سیاست های نادرشاه بر وضعیت کشاورزی و تجاری عصر افشاریه را بررسی کرده و شرایط فعالان اقتصادی این دوران را شرح می دهد. [1]. Douglass North.
افول مناسبات قدرت دربار صفوی از نگاه سفرنامه های سفیران خارجی (از شاه صفی تا شاه سلطان حسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تردد سفیران در دوره دوم حکومت صفوی به طور چشمگیری افزایش یافت. فارغ از آنچه به عهدنامه ها و قراردادهای میان آنها با دربار صفوی در جریان بود، گزارش های آنها در سفرنامه ها موید نوعی تغییر در مناسبات قدرت است که می توان از آن با عنوان تحولات معطوف به افول نام برد. چنین مسئله ای، جایی فراتر از تلاش دربار به منظور پرزرق و برق نشان دادن دربار و تاکید بر اقتدار در برابر مشاهدات سفیران نمایان می شود. روایتی که از دربار شاهان صفوی و نوع برخورد متقابل آنها با سفرا، در سفرنامه ها قابل رصد است، تاکیدی ناآگاهانه بر این واقعیت است که دوره ای از افول، در کانون قدرت صفویان قابل مشاهده است. این پژوهش، به روشی توصیفی تحلیلی با تکیه بر سفرنامه های دوره دوم حکومت صفوی، بر زمان هایی از شرفیابی سفیران اروپایی در دربار شاهان صفوی تمرکز خواهد کرد که در آن، می توان روایتی پنهان از آغاز افول اقتدار صفویان را دنبال کرد.
بازخوانی ابطال پذیرانۀ دو فرضیۀ برجسته در مورد رستم التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش مقالۀ حاضر آن است که دو فرضیۀ مهم دربارۀ رستم التواریخ را با روش ابطال پذیری مورد وارسی قرار دهیم. رستم الحکما از آن دست مورخانی است که تاکنون قضاوت های متعارضی دربارۀ او، شخصیت و نوع تاریخ نگاری اش شده است؛ چنان که شماری از تاریخ پژوهان نوشته های او و به ویژه رستم التواریخ را نمونه ای از «توهم» و «هذیان» دانسته اند و در مقابل، شماری از دانش پژوهان علم سیاست او را از جمله اندیشه ورزانی تلقی کرده اند که برخی از اندیشه های اساسی انقلاب مشروطیت آتی همچون «عرفی سازی» و «عنایت به توده های مردم» را در در مطاوی آثارش جای داده بود. نگارندۀ مقاله حاضر سعی کرده است با استفاده از روش ابطال پذیری، فرضیه های متناقض فوق را به بوتۀ آزمون این روش بگذارد و میزان علمی بودن آنها را از منظر این روش ارزیابی کند. نگارنده روشن ساخته است که فرضیۀ نخست با روش استقراء صورت بندی و در چارچوب این روش دارای اعتبار است، ولی از منظر یک ابطال گر تاریخی، فرضیه ای «ابطال پذیر» به شمار می آید. حال آنکه فرضیه دوم به دلیل ماهیت آناکرونیستی و فقدان گزاره هایی مؤید آن فرضیه، از منظر روش پوپری، ابطال ناپذیر و در نتیجه غیرعلمی است.