فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
53 - 56
حوزههای تخصصی:
Historically, the Caucasus region during the Sasanian period was among the important parts of Iran. Many studies have been conducted by archeologists, historians, and linguists on this region. The book entitled Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan) by Cyrus Nasrollahzadeh is one of the attempts to investigate this region through available inscriptions.
رویکرد انتقادی و پیشنهادی نشریات دورۀ مظفری نسبت به وضعیت و مشکلات اقتصادی ایران (1313- 1324ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش روابط ایران با غرب از دوره ناصری موجب آشنایی بیشتر تحصیلکردگان ایرانی با جامعه و اندیشههای جدید سیاسی و اقتصادی رایج در غرب را فراهم کرد و جراید از جمله ابزار مدرن اطلاع رسانی بودند، که میتوانستند بصورت گستردهتری توجه مردم را نسبت به وضعیت عقب ماندگی سیاسی و اقتصادی کشور جلب نموده و جامعه سنتی ایران را با اندیشههای مدرن آشناتر کنند. نشریاتی چون ثریا، اختر، حبلالمتین، پرورش و غیره که به دلیل اختناق حاکم بر کشور در خارج از ایران منتشر و بصورت مخفیانه وارد ایران میشدند؛ نقش مهمی در آغاز اصلاحات و نوسازی اقتصادی دوره مظفری برعهده داشتند. هدف پژوهش حاضر تبیین وضعیت اقتصادی عصر مظفری از منظر مطبوعات و رویکرد اقتصادی آنها نسبت به حل مشکلات در آن دوره است که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. یافتههای پژوهشی مقاله نشان میدهد که نویسندگان این جراید با مسایل اقتصادی ایران آشنایی داشته و ضمن اشراف بر تحولات سیاسی و اقتصادی جهان از عقاید اقتصادی غرب نیز مطلع بوده و موضوع اقتصاد از نظر آنان به عنوان مقوله علمی تلقی میشد که باید همگان از آن آگاهی داشته باشند. مطبوعات با این دیدگاه ضمن ریشهیابی مشکلات اقتصادی، برای برونرفت از آن نیز پیشنهادات اصلاحی و متجددانهای را در جراید مطرح میکردند که بنظر میرسد متاثر از عقاید اقتصادی غرب باشند.
سیاست متحد الشکل کردن لباس و هویت رسمی جدید ایرانی در جامعه عرب خوزستان (عصر پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست متحدالشکل کردن لباس ایرانیان به عنوان یکی از ارکان نمادین برساختن هویت جدید ایرانی در سرتاسر دوره پهلوی اول دنبال شد. اجرای این سیاست در مناطق مختلف کشور و در قبال اقوام مختلف، رویه های خاصی را ایجاب می کرد. جامعه ی عرب خوزستان یکی از حوزه های قومی بود که در معرض این سیاست قرار گرفت. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که این سیاست در جامعه عرب خوزستان با کدام تدابیر و شیوه های عملی دنبال شد و چه واکنش هایی را از سوی این جامعه ی قومی در پی داشت؟ تحقیق حاضر با روش تاریخی و استفاده از منابع دست اول مانند اسناد و نشریات صورت گرفته است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که کارگزاران حکومت درزمینه ی اجرا و پیشبرد اقدامات خود به دو روش متوسل شدند؛ نخست استفاده از سازمان آموزش رسمی و دستگاه های اداری و دوم جلب نظر شیوخ و نخبگان جامعه ی موردنظر. آن ها بنا به ملاحظات و موقعیت اجتماعی و منافع مادی با این سیاست همراهی هایی نشان دادند. درواقع کارگزاران می دانستند که بدون جلب نظر و همراهی این شیوخ نمی توانند برنامه های موردنظر خود را در منطقه پیاده سازند. به علاوه نتایج این تحقیق نشان می دهد که جامعه عرب خوزستان علاوه بر روش های نافرمانی جمعی، با تن دادن به مهاجرت به کشور همسایه عراق، در قبال این سیاست از خود واکنش نشان دادند. بدین ترتیب نتایج تحقیق این مهم را آشکار ساخت که سیاست متحدالشکل کردن لباس مردم عرب خوزستان نه تنها به پیشبرد سیاست هویت جدید و رسمی یاری نرساند، بلکه آن را با چالش تازه ای نیز روبرو ساخت.
ساختار جبهه روحانیت مبارز استان بوشهر در انقلاب اسلامی به روایت اسناد (1342- 1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
179 - 211
حوزههای تخصصی:
در دوره مبارزات مردم استان بوشهر علیه طاغوت پهلوی، سازمان دهی و تشکیل «جبهه روحانیت مبارز استان بوشهر»، اساسی ترین راهبرد علمای مبارز بومی در پیشبرد نهضت امام خمینی و فراگیر ساختن آن ، در استان بوده است. پژوهش، با هدف معرفی ساختار این جبهه، به بررسی ترکیب سازمانی و نحوه ارتباط آنها با هم در بسیج مردم علیه رژیم پهلوی می پردازد. مسئله اصلی پژوهش این است؛ «چگونه توسط علمای مبارز بومی بوشهر، اعضای جبهه روحانیت استان، باوجود خاستگاه جغرافیایی متفاوت، در طول دوران نهضت اسلامی در استان، سازمان یافته، و مردم را گام به گام تا پیروزی انقلاب اسلامی، پیش برده است؟». تحقیق، از نوع کیفی بوده و به شیوه «توصیفی-تحلیلی» صورت می گیرد. همچنین، جمع آوری اطلاعات با تکیه بر منابع اسنادی ساواک و مصاحبه های شفاهی حاصل می شود. یافته ها نیز ارکان جبهه روحانیت استان را در چهار گروه و یا رکن «روحانیون مبارز بومی»، «روحانیون مبارز اعزامی تبلیغی»، «روحانیون مبارز معاود» و «روحانیون مبارز تبعیدی»، روشن ساخته، و نشان می دهد که این جبهه، مؤثرترین عامل بیداری و هدایت مردم به رهنمودهای رهبری نهضت و همبستگی پایدار آن ها، در مراحل گوناگون انقلاب اسلامی در استان بوشهر بوده است.
تاملی بر راهبردهای مسلمین در جنگ نهاوند (21 ه .ق) و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
101 - 123
حوزههای تخصصی:
فتوحات اسلامی در ایران طی نبردهای متعددی چون قادسیه (14 ق)، جلولاء (16 ق)و نهاوند (21ق) زمینه سیطره اعراب مسلمان براین سرزمین را فراهم ساخت. این فتوحات به سبب آنکه موجد تحولات بنیادین گردید و دگرگونی های دینی، سیاسی، اجتماعی و غیره را به وجود آورد؛ اهمیت وجایگاه خاصی دارد. دراین میان، تاثیرات عمیق جنگ نهاوند در منظومه فتوحات اسلامی، باعث شده نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی علل وقوع جنگ، راهبردها و عواملی که موجب پیروزی مسلمانان در این جنگ سرنوشت ساز گردید ونیز پیامدهای آن را به عنوان دغدغه اصلی پژوهش مورد بررسی قراردهد. مطابق با یافته های تحقیق، گذشته از انگیزه های دینی، مواردی چون ساختار فرماندهی ، برنامه ریزی های دقیق جنگی وبهره گیری مؤثر ازعناصر روانی وتهییج کننده از جمله راهبردهای مهم مسلمانان در جنگ نهاوند بوده و امکان دستیابی به اهداف سیاسی، نظامی وغیره آن را نیز فراهم ساخته است.
برهم کنش های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی راه ابریشم و دشت سرخس شمال شرق ایران در دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به موقعیت دشت سرخس در شمال شرق ایران و قرار گرفتن آن در مسیر راه ابریشم (مرو به نیشابور) به عنوان یکی از مهم ترین پایگاه های حکومتی شهری و نظامی دوره ساسانی و با هدف تحلیل چگونگی برهم کنش های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی راه ابریشم و دشت سرخس در دوره ساسانی، استقرارهای این دوره در سال 1399 مورد بررسی میدانی باستان شناسی قرار گرفت. در روش گردآوری و تحلیل داده ها، علاوه بر بررسی متون جغرافیای تاریخی، از روش های مرسوم در بررسی های میدانی و الگوهای استقراری و نرم افزارهای GIS و Spss استفاده شد. این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش است که عوامل موثر برهم کنش های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی راه بزرگ ابریشم و دشت سرخس شمال شرق ایران در دوره ساسانی چه بوده و شامل چه مولفه هایی می شود؟ دشت سرخس در دوره ساسانی به دلیل اقلیم مناسب و موقعیت استراتژیک (واقع شدن در مسیر راه ابریشم و رابط میان شرق به غرب و شمال به جنوب) به عنوان یکی از مناطق بینابین مهم میان آسیای مرکزی، شمال شرق ایران و فلات ایران عمل می کرده و نقش پر رنگی در تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی منطقه داشته است و شامل مؤلفه های فرهنگی، تجاری، اقتصادی و سیاسی با مناطق مرو و واحه سرخس ترکمنستان بوده است. با بررسی متون جغرافیای تاریخی و تحلیل داده های جمع آوری شده مشخص شد که راه ابریشم از طرفی به دلیل عبور و سکنی گزیدن در کنار رودخانه های کشف رود، تجن و هریرود، یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری استقرارهای ساسانی دشت سرخس با مساحت چند هکتار است و از طرف
«خویدوده» در منابع شرق دور؛ سنتی قومی یا دینی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «خوئدوده» یکی از مهمترین مفاهیم فقه زرتشتی است که به ازدواج با خویشان نزدیک تعبیر شده است. از جمله شواهد مربوط به وجود این رسم بین برخی از ایرانیان، متون غیر ایرانی به ویژه یونانی و رومی هستند که بارها توسط محققان مورد کنکاش قرار گرفته اند. اما یونانیان و رومیان تنها مللی نبودند که به این نوع از ازدواج بین ایرانیان اشاره کرده اند، متون چینی، بودایی، ژاپنی و کره ای نیز در این مورد اطلاعات جالبی دارند. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی تطبیقی شواهد مربوطه در متون شرقی و غربی، سنت خوئدوده را در میان زرتشتیان داخل و خارج ایرانشهر بررسی کند. مداقه در این متون نتایجی را در بر دارد. نخست، آن که اطلاعات این متون را می توان به دو دسته تقسیم کرد. قسمتی از این اطلاعات گزارش هایی را شامل می شوند که به این رسم در بین زرتشتیان و دیگر اقوام زرتشتی خارج از ایران می پردازند. بخش دیگر مربوط به ایرانیان زرتشتی مهاجر در شرق دور است. کتیبه مقبره ماشی(Mǎ Shì (馬氏)) در چانگ آن (Cháng'ān (長安))، از جمله مهمترین این داده هاست که چگونگی این رسم در بین ایرانیان مهاجر در چین را نشان می دهد. مدعای نویسنده این است که بر طبق این متون، رسم ازدواج با محارم، عملی دینی بوده که تنها متعلق به ایرانیان نبوده بلکه درمیان بیشتر آریایی-هایی که بر دین زرتشتی بودند رواج داشته است.
Elymaean Tombs of Gelālak of Shushtar, Iran
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۱, Issue ۲, July ۲۰۲۴
79 - 98
حوزههای تخصصی:
Situated approximately 3 kilometers south of Shushter, Gelālak is nestled between two branches of the Karun River: Gargar and Shatit. Gelālak is a locality within the extended site of Dastowā. Archaeological excavations in Gelālak (1986-87, 1987-88, and 1989-90) led to the discovery of a rich collection of tombs, sarcophagi, ceramic and glass vessels, ornaments, metal objects, seals, and coins dating back to the Elymaean Elymaean dynasty of the Kamanskiris.
تحلیل اصطلاح «دفتر روزنامه (/ روزنامج/ روزنامجه/ روزنامچه)» در متون دانش استیفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
39 - 59
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: روزنامه واژه ای فارسی است که از ادوار کهن از پهلوی (روزنامگ) وارد زبان عربی شد و در آن زبان به صورت «الروزنامج» و «الروزنامجه» در متون به کار رفت. در زبان فارسی نیز گونه های روزنامج، روزنامجه، روزنامچه رایج بوده و شواهد بسیار دارد. ازآنجاکه آنچه در فرهنگ های عمومی درباره معنی اصطلاحی و دیوانی روزنامه آمده است، غالباً خالی از تسامح نیست، در این مقاله کوشش شده تا اصطلاح روزنامه با توجه به منابع دست اوّل استیفا تعریف و ویژگی ها، مؤلفه ها و مشخصات ظاهری و کاربردی آن با توجه به شیوه رایج روزگار، به ویژه در دوره مغول و تیموری، بررسی و تحلیل شود. همچنین با همین رویکرد سعی شده است تفاوت دفتر روزنامه با دیگر دفاتر مشابه دیوانی مانند دفتر قانون، دفتر اوارجه و دفتر توجیهات بیان شود. همچنین به نحوه نگارش و بایدها و نبایدهای مربوط به نگارش آن، با توجه به منابع استیفای دوره مغول و تیموری پرداخته و اشاره ای مختصر به تغییرات آن در دوره صفوی و قاجار شده است.
روش/ رویکرد: روش تحقیق در مقاله حاضر، توصیفی و از طریق تحلیل محتواست و شیوه گردآوری منابع در این پژوهش کتابخانه ای است.
یافته ها/ نتایج: «دفتر روزنامه» مهم ترین و اصلی ترین دفتر دیوانی بود که همه روی دادهای روز، مانند مداخل، مخارج و اموری مانند واگذاری مسئولیت ها و شکایت ها و اتفاقات و احکام صادرشده، به ترتیب و روزبه روز، همراه باجزئیات آن ها در آن نوشته می شد. نگارش این دفتر مستلزم دقت و احتیاط ویژه ای بوده است؛ زیرا در صورت بروز خطا، حکّ و اصلاح یا جدا کردن برگه از آن روا نبوده و برای نشان دادن اصلاحات تنها ترقین جایز بوده است.
بررسی و تحلیل نقش امیران سلجوقی در تداوم جنگ های جانشینی (میان سلطان برکیارق و ملک محمد) بر اساس نظریه انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
78 - 92
حوزههای تخصصی:
«انتخاب عقلانی»، مدلی ساده و پرکاربرد در تبیین رفتار آدمی است که در این پژوهش برای بررسی عملکرد امیران سلجوقی در جنگ های جانشینی که میان فرزندان سلطان ملکشاه روی داد، به کار رفته است. فهم نقش مسلط این امیران در بحران آفرینی سیاسی با تلقی آن ها به عنوان تصمیم گیرندگان عاقل امکان پذیر می گردد. امیران سلجوقی، کنشگران هدف مندی بودند که با استقلال طلبی در حکومت ولایات خویش، به مرور پتانسیل لازم را برای دخالت در امور سیاسی به دست آوردند. این پژوهش، با به کا رگیری روش توصیفی تحلیلی در پی آزمون این پرسش است که نقش منفعت طلبی امیران سلجوقی در تداوم جنگ های جانشینی میان سلطان برکیارق و ملک محمد چه بود؟ نفع طلبی امیران، موجب چیرگی عقلانیت ابزاری بر عقلانیت ارزشی آن ها گردید و این امر، بر تصمیم گیری جمعی (مدل بازی) و فردی این امیران در تقابل جبهه دو برادر سلطان برکیارق و ملک محمد ، راهبرد های جنگ و نتایج آن تاثیر گذاشت. این رفتارهای بیش خواهانه، تداوم بحران های جانشینی را به صورت جنگ های پنج گانه به دنبال داشت.
بررسی، گونه شناسی و گاه نگاری گورهای سنگ چین زاگرس مرکزی (شهرستان فارسان، استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
163 - 183
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: گورهای سنگ چین جنوب و جنوب غرب به دو شکل پشته سنگی استوانه ای و پشته سنگی ساده دیده می شوند. این گورها از نظر ساختار و شکل ظاهری مشابه یکدیگر و معمولاً روی ستیغ های سنگی و صخره ای ایجاد شده اند. شمار زیادی از این گورها در ارتباط با محوطه های استقراری نزدیک آن ها هستند. مبنای تاریخ گذاری این گورها، سفال است، ضمن این که در شماری از این گورها مواد فرهنگی دیگر از جمله شیشه، فلز، اشیا و ظروف سنگی، نیز یافت می شود. مشابه گورهای سنگ چین زاگرس مرکزی از جنوب شرقی ایران و خارج از مرزهای ایران در پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی و حوزه جنوبی خلیج فارس نیز گزارش شده است. هدف پژوهش حاضر توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی گورهای سنگ چین زاگرس مرکزی (جنوب و جنوب غرب) ایران براساس نمونه های به دست آمده از شهرستان فارسان است.
روش/رویکرد: در تحقیق حاضر با انجام بررسی میدانی و پیمایش در منطقه (فارسان)، قبور مورد نظر شناسایی و با ارائه مستندات باستان شناسی از قبیل طبقه بندی ساختار قبور و مقایسه گونه شناختی نمونه های سفالین به معرفی، دسته بندی و ارائه گاه نگاری نسبی این سنّت تدفین پرداخته شد.
یافته ها/نتایج: یافته ها حکایت از تشابه طراحی این گونه گورها با سایر موارد کشف شده در نقاط مختلف ایران داشت. نکته مهم آن که اغلب گورهای سنگ چین منطقه فارسان دچار دستبرد و تخریب شده بودند، از این رو امکان تعیین دقیق جهت طراحی وجود نداشت. اما براساس مواد فرهنگی به دست آمده، به نظر می رسد این گونه گورها مربوط به دوره آهن 3، هخامنشی، اشکانی و ساسانی هستند.
بررسی جایگاه نهادِ وزرات و عملکرد وزراء همزمان با حاکمیت قراختاییان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
275 - 296
حوزههای تخصصی:
حکومت قراختاییان کرمان حدود سال 619ه.ق و به همّت بُراقِ حاجب، بنیانگذاری شد؛ حکومتی که پس از وی نیز در میان جانشینان او باقی ماند و تا سال 704ه.ق تداوم یافت. مطالعه حکومتِ محلّی قراختاییانِ کرمان این نکته را آشکار ساخت که درباره چگونگیِ شکل گیریِ حکومتِ مذکور و وقایع سیاسی دوران حاکمیت آنها مطالبی بیان شده است، اما در برخی از حوزه ها، همچون وضعیت اداری و دیوانسالاری قراختاییان، به ویژه اقداماتِ وزرای آنها، فقرِ پژوهش احساس می شود. از همین رو، نوشتارِ حاضر با بهره گیری از روش پژوهش تاریخی با رویکرد تحلیلی بر آن است تا با ژرف اندیشی در دیوانسالاری این حکومت، وضعیت نهادِ وزارت آن را بررسی کند و ضمن معرفی وزرای نسبتاً گمنام حکومت قراختاییان کرمان، نقش و جایگاهشان را در ساختار سیاسی و شاکله قدرت این حکومت مشخص سازد. یافته های پژوهش نشان داد که اولاً همزمان با حکومت قراختاییان بر کرمان در بیشتر مواقع، از وزارتِ همزمانِ چند وزیر استفاده می شد و این موضوع از آن روی مهم است که پیشتر از قدرت گیریِ ایلخانانِ مغول در ایران، قراختاییان از این شیوه از وزارت بهره می بردند. ثانیاً وزیرانِ دوره قراختایی پس از حاکم، از بالاترین اقتدار برخوردار بودند و امور بسیار مهمی بر عهده آنان بود، اما چالش های میان آنان با حاکمان قراختایی از یک سو و نگرانی از قدرت فراوان آن ها و بحث مصادره اموالشان از سوی دیگر، موجبِ سستی و ناپایداری پایه های منصب آنان را فراهم می نمود.
سیاست مذهبی خوارزمشاهیان در قبال مذهب حنفی و پیروان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱ (پیاپی ۱۵۱)
165 - 189
حوزههای تخصصی:
خوارزمشاهیان حنفی مذهب بودند و در قلمرو آنان، غلبه با احناف بود. خوارزمشاهیان چه سیاستی در قبال مذهب حنفی اتخاذ نمودند؟ برای پاسخ، عصر خوارزمشاهیان به پنج دوره تقسیم و سیاست هر دوره براساس پنج معیار مطالعه و مشخص شد: رفتار با علما و عامه، مناسبات با حکام، به کارگیری در مناصب دولتی و ایجاد مساجد و مدارس. در دوره والی گری (530 - 491ق) به تبع اطاعت محمد و اتسز از سنجر، عامه و علمای حنفی در امن و رفاه بودند. در دوره استقلال طلبی (567- 530 ق) به واسطه عصیان اتسز بر سنجر و توسعه طلبی ایل ارسلان، عامه و علمای بلاد حنفی مورد تهاجم و اهانت واقع شدند؛ اگرچه این ضدیت با انگیزه سیاسی و درواقع بی طرفی مذهبی بود. در دوره تأسیس امپراتوری (596-568 ق) و به دنبال تصرف عراق که در آن غیرحنفیه در اکثریت بودند، سیاست بی طرفی به نفع شافعیه تشدید شد. در دوره اوج امپراتوری (617-596 ق) چون شرعیت حکومت سلطان محمد از ناحیه خلیفه تصدیق نشده بود، حنفیه غیرمعتزله سلطنت وی را مشروع نمی دانستند؛ لذا سیاست بی طرفی گاه به ضدیت با حنفیه تبدیل شد. در دوره مابعد حمله مغول (628-617ق) به سبب حاکم شدن ملوک الطوائف، پسران سلطان قصد داشتند بخشی از ملک را به هر قیمت متصرف شوند؛ لذا غورشاه و پیرشاه علیه حنفیه با شافعیه متحد شدند؛ اما جلال الدین به عنوان ناجی جهان اسلام سیاست وحدت اسلامی را در پیش گرفت و عموماً از حمایت از حنفیه اجتناب کرد. چون خوارزمشاهیان معتزلی بودند حمایت از حنفیه معتزله جز در عهد جلال الدین، در تمام ادوار اجرا شد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
نسبت هویت دیداری و دینی در آیین های سوگواری محرم (مطالعه موردی: عَلَم برداری و نخل گردانی)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
110 - 137
حوزههای تخصصی:
هویت ایرانی در آیین های مختلف جامعه ازجمله مناسک دینی نمود یافته که بخش مهمی از آن در آیین های سوگواری محرم تجلی پیدا کرده است. مسئله این مقاله از چگونگی تناظر هویت دیداری این آیین ها با هویت دینی آنها نضج می گیرد و ما را با این پرسش اصلی مواجه می سازد که نسبت هویت دیداری و هویت دینی آیین های عَلَم گردانی و نخل گردانی چیست؟ براین اساس، تبیین هویت دیداری و دینی در آیین های علم برداری و نخل گردانی هدف این مقاله بوده است. برای دستیابی به این هدف، عناصر و نماد های بصری آیین های مذکور، به روش توصیفی- تحلیلی مطالعه و با ابعاد پنج گانه هویت دینی (عاطفی، اعتقادی، مناسکی، دانشی و پیامدی) نسبت یابی شده اند. یافته ها نشان می دهد که زبان بصری به کار رفته در شبکه عناصر، نمادها و سازه های دیداری نخل و علم عمدتاً نشانگر دو بعد «اعتقادی» و «دانشی» است. زمانی که علم و نخل، با حضور مشارکت کنندگان (عزاداران) تبدیل به مناسک یعنی علم برداری و نخل گردانی می شوند، دو بعد «عاطفی» و «پیامدی» را فرامی خوانند. درواقع، نظام بصری علم و نخل به طور مستقیم این دو بعد را نشان نمی دهند، بلکه در مناسک علم برداری و نخل گردانی بروز و ظهور می یابند.
نقش چریک های فدایی خلق در تبدیل مسئله ارضی به مسئله ملی در غائله گنبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
126 - 150
حوزههای تخصصی:
سازمان چریک های فدایی خلق ایران به عنوان گروهی مبارزاتی با ایدئولوژی چپ مارکسیستی که خود را در گرفتن سهم مناسبی از قدرت سیاسیِ پس از پیروزی انقلاب ناکام می دید، از فترت به وجودآمده از زمان سقوط رژیم پهلوی تا تثبیت جمهوری اسلامی استفاده کرد و توانست با ایجاد سازمان هایی با ایدئولوژی مارکسیستی و تمایلات جدایی طلبانه در منطقه ترکمن صحرا، بخشی از فعالان و مردم ناراضی منطقه ترکمن صحرا را به سمت غائله ای سوق دهد که به دو جنگ معروف گنبد در سال های ابتدایی انقلاب ختم شد.
هدف: روشن کردن ریشه های اقتصادی غائله گنبد و چگونگی دگردیسی آن به سمت مطالبات جدایی طلبانه و قوم گرایانه توسط چریک های فدایی خلق.
دستاوردهای این پژوهش که با روش درون نگر و براساس فهم انگیزه های درونی عوامل دخیل در غائله گنبد انجام شده است حاکی است که انباشت نارضایتی تاریخی مردم منطقه گرگان و دشت (دشت های باز اطراف گرگان) و ترکمن صحرا از مسئله ارضی و غصب زمین های حاصلخیز کشاورزی شان در سال های متمادی، خصوصاً در دوره پهلوی، سبب بدبینی آن ها به حکومت های مرکزی و تمایلات گریزازمرکز بین آن ها شده بود. شرایط دوسویه مسئله ارضی و تمایلات گریزازمرکزِ قوم ترکمن، با شرایط مبارزاتی ایده آل در آموزه های چپ جهانی یعنی «حرکت از مسئله ارضی به مسئله ملی» در جوامع دهقانی، کاملاً منطبق بود و سازمان چریک های فدایی خلق نیز به عنوان یک سازمان مبارزاتی کمونیستی در ایران به آن پایبند بود و همین عامل کلید فهم چرایی و چگونگی حضور سازمان در غائله گنبد است.
عوامل مؤثر بر کاهش جمعیت ایران در قرن دوازدهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
89 - 114
حوزههای تخصصی:
سقوط صفویه در سال 1135 ه.ق، بحران های جدیدی در داخل و خارج کشور به وجود آورد. در این دوره، جامعه شهری و روستایی، متأثر از اوضاع نابسامان سیاسی اجتماعی، در معرض خطر قرار گرفت و تخریب منابع مادی و عوامل انسانی آسیب های زیادی به بافت جمعیتی وارد کرد. سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که عوامل مؤثر بر کاهش جمعیت ایران در قرن دوازدهم هجری قمری چگونه صورت پذیرفته است؟ در این مقاله، با تکیه بر رویکرد توصیفی تبیینی، تأثیر اوضاع سیاسی اجتماعی بر کاهش جمعیت ایران بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد جامعه شهری و روستایی در این قرن متأثر از عواملی چون عدم ثبات و امنیت سیاسی، کشتارهای مکرر، قحطی، بیماری و مهاجرت به کاهش جمعیت دچار شده است.
برآیند اصلاحات قوانین اوقاف در پنج دوره مصوبات مجلس شورای ملی دوره قاجار و تأثیر آن در حقوق واقفین شهر اصفهان (۱۳۲۴-۱۳۴۴ق/۱۹۰۶-۱۹۲۶م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت مشروطه سرآغاز تأسیس نظام پارلمانی و بستری مناسب در حوزه تدوین قوانین وقف بود. تأسیس اداره اوقاف و آزادی نسبی مطبوعات، زمینههای مساعدی را برای طرح موضوعات وقف و بیان موانع راه واقفین فراهم کرد. پژوهش حاضر موضوع تأثیر دوسویه قوانین نوین وقف را با تمرکز بر واقفان شاکی اصفهان در مواجهه با نابسامانی های امور وقفی در همان شهر و بر پایه روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از اسناد و منابع تاریخی موردبررسی قرار داده است. پرسش اصلی در اینجا این است که روند تکوینی قوانین وقف در پنج دوره مجلس چگونه به توانمندسازی نهاد وقف در پاسخگویی به معضلات و چالشهای واقفین شاکی اصفهانی کمک کرد؟ پرسش مذکور این مدعا را تقویت ساخت که مجلس با تصویب بودجه مستقل وزارت اوقاف زمینهساز تقویت ادارات تازهتأسیس اوقاف در شهرستانها شد و الزام در شناسایی واقفین حقیقی و حقوقی مزایای امنیت ملکی، بهینهسازی نظام مالیاتی، و نظارت بر عایدات املاک موقوفه را در پی داشت، همچنین با ایجاد «قانون هماهنگی در عملکرد» میان قوه قضایی و اجرایی، به رفع معضلات واقفین شاکی کمک مؤثری کرد. یافته های پژوهش ما را به سوی پارادایمی آشکار رهنمون می سازد: تصویب قوانین حمایتی مؤثر برای نظامندکردن موقوفه ها؛ تأسیس مراجع قانونی منجر به آشکارشدن آسیب های اجتماعی واقفین اصفهانی و طرح موضوع جهت احقاق حق؛ و علل زمینه ای همچون آسیب پذیری در برقراری امنیت اجتماعی و اقتدار سیاسی، کمبود منابع مالی و انسانی متخصص، و تضاد درون نهادی بین وراث و متولیان موقوفه ها سبب ناکارآمدی قوانین وقف شد.
بررسی عملکرد نظارتی دولت پهلوی بر بازار بندر بوشهر (1320- 1304 ه .ش )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازار بوشهر یکی از قدیمی ترین بازارها در کرانه های شمالی خلیج فارس به شمار می رود. قدمت این بازار هم زمان با تأسیس بندر بوشهر در دوران افشاریه است که پس از آن در دوران زندیه و قاجاریه رو به تکامل گذاشت و در دوران پهلوی تحت تأثیر گفتمان سیاسی و اقتصادی حاکم قرار گرفت. بازار بوشهر در دوران پهلوی اول فرازوفرود فراوانی را پشت سر گذاشت. اگرچه این بازار در دوران پهلوی رونق سالیان گذشته خود را نداشت؛ اما به شدت تحت تأثیر گفتمان رخ داده در مرکز با عنوان ایران نوین قرار گرفته و نهادهای حاکمیتی در بوشهر متأثر از این گفتمان عمل می کردند. این پژوهش در پی آن است که به نقش دولت پهلوی در بازار بوشهر بپردازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و با تکیه بر اسناد آرشیوی انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بازار بوشهر در دوران پهلوی اول به شدت متأثر از نهادهای دولتی به مانند بلدیه، فرمانداری و مالیه بوده بطوریکه این نهادها اقدامات لازم را در زمینه نرخ گذاری، مقابله با گران فروشی و کم فروشی و همچنین مبارزه با قاچاق کالا در بازار به عمل می آوردند و در مواقع بحرانی به مانند تحولات ناشی از سقوط دولت و شهریور 1320 هم اقدامات لازم را در زمینه خدمات رسانی بازار و عدم تعطیلی آن به عنوان مرکز اقتصادی و قلب تپنده شهر به عمل آوردند.
سویی به جز شمال، تحلیلی بر وضعیت انحراف از شمال در بناهای مرتبط با آتش دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
81 - 104
حوزههای تخصصی:
بررسی بناهای مرتبط با آتش در دوره ساسانی مانند آتشکده ها و چهارتاقی ها نشان می دهد که عوامل متعددی برای ساخت این بناها به عنوان مکان مهم انجام مراسم دینی و آئینی درنظر گرفته می شده است و یکی از این عوامل توجه به انحراف از جهت شمال جغرافیایی بوده است؛ در اوستا و متون پهلوی مانند: وندیداد، خرده اوستا، گزیده های زادسپرم، بندهشن، ارداویراف نامه و دیگر متون، جهت شمال دروازه جهنم و جایگاه اهریمن و دیوان دانسته شده است. بر این اساس هدف از پژوهش پیشِ رو با توجه به سکوت اوستا در رابطه با آتشکده ها، روشن ساختن میزان توجه به مسائل دینی، آئینی و اساطیری در هنگام برپا ساختن آتشکده ها است. از این رو، با هدف پاسخ گویی به این پرسش که، آیا می توان انحراف از شمال و ساخته شدن نیایشگاه های مرتبط با آتش در جهات فرعی و قرارگیری عناصر داخلی نیایشگاه ها در جهتی که هنگام انجام مراسم رو به شمال نداشته باشند، را با دلایل دینی و آئینی مرتبط دانست؟ تلاش شده است تا با رویکرد تاریخی-تحلیلی و با استناد به شواهد باستان شناختی و انطباق آن با متون پهلوی و رسوم امروزی زرتشتیان دلایل توجه به انحراف از شمال بررسی گردد. دستاورد مطالعه بناهای مذهبی دوره ساسانی گویای این امر است که با توجه به جایگاه اهریمن و دیوان دانستن جهت شمال در آئین زرتشتی و اساطیر ایرانی، نه تنها در هنگام اجرای مراسم آئینی زرتشتی جایگاه موبدان دارای اهمیت بوده و از رو به شمال داشتن اجتناب می شده است، بلکه در بیشتر موارد بناهای مهم دوره ساسانی نظیر آتشکده ها و کاخ ها نیز در جهات فرعی ساخته می شدند و یا ورودی اصلی به ساختمان در جهتی به غیر از جهت شمال ایجاد می شده است؛ از این رو، می توان این گونه پنداشت که برخی از دلایل آئینی و اساطیری علت توجه به انحراف از شمال درمیان بناهای مذهبی دوره ساسانی بوده است.
تبیین نقش طبقه اجتماعی سَفِلَه در انحطاط تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
نقش طبقات مختلف اجتماع در فرازوفرود تمدنی امری پوشیده نیست، از این رو تعیین نقش طبقات مختلف در این امور، مهم می نماید. این نوشتار بر آن است با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی نقش طبقه اجتماعی سفله در انحطاط تمدنی از منظر روایات اسلامی بپردازد. سفله گری نوعی سبک زندگی است که از بی توجهی به معارف دینی شروع و تا انحرافات اخلاقی و سقوط هویتی امتداد پیدا می نماید. یافته ها حاکی از آن است که سفله اگر موفق به قرار گرفتن در جمع نخبگانی جامعه گردد انحطاط تمدنی را از راس هرم اجتماعی فراهم می آورد و اگر موفق به این مهم نگردد در سطح عوام به طبقه اجتماعی اوباش تبدیل خواهد شد و انحطاط تمدنی را از پایین هرم فراهم می نماید. علاوه بر این اتحاد این دو دسته در جوامع تمدنی می تواند انحطاط تمدنی را از طریق نابودی نظام سیاسی و نظام اخلاقی فراهم آورند.