فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
364 - 327
حوزههای تخصصی:
صنعت فرهنگ جهانی جریانی در جهت تولید فرهنگ استاندارد و قالبی، از طریق ابزارهای مدرنی چون رسانه ها برای کنترل و مهار افکار عمومی است. در میان رسانه های امروزی شبکه های اجتماعی مجازی، به عنوان زیست بوم جدید رسانه ای طیف های گسترده افراد را به عنوان کاربر با خود همراه کرده و باعث شکل گیری طبقات جدید اجتماعی نظیر اینفلوئنسرها، سلبریتی ها و... در این فضا شده است که به بازتولید صنعت فرهنگ می پردازند. سیر رشد این گروه نوظهور در فضای مجازی و سیطره نفوذ آن در دنیای واقعی عامل اصلی پرداختن به این موضوع است. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیرات سلبریتیزه شدن بر ابعاد درونی و بیرونی زندگی روزمره کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام به عنوان پر مخاطب ترین شبکه اجتماعی کشور با 26 میلیون کاربر داخلی است. این مقاله از نوع کمی و با روش پیمایش است و جامعه آماری آن کلیه کاربران فعال شبکه اجتماعی اینستاگرام در بازه زمانی سال 1399 در شهر تهران است. نمونه آماری، با نرم افزار SPSS Sample Power در سطح خطای 05/0 درصد، 450 نفر برآورد و داده های این مقاله از طریق پرسشنامه تحت وب (OneDrive) جمع آوری شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و Smart PLS استفاده شده است. نتایج کلی پژوهش رابطه بین سلبریته شدن و بعد بیرونی زندگی روزمره کاربران با 43% R2= درصد و بعد درونی زندگی روزمره کاربران با 49% R2= تایید می کند. نتابج حاکی از آن است که سلبریزیته شدن بیشترین اثر را بر ابعاد درونی زندگی کاربران داشته است.
بازنمایی طبقه متوسط جدید (بورژوازی جدید) در سه فیلم منتخب سینمای دهه نود ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
155 - 179
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سالیان اخیر سبب تغییر آرایش در طبقات اجتماعی جامعه شده است. هدف این مقاله چگونگی بازنمایی طبقیه متوسط شهری در سینمای دهیه نود است. طبقه در این پژوهش بر مبنای تعریف بوردیو، ترکیبی از سرمایه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و عادت واره های افرادی که دارای زیرشاخیه نیز هستند در نظر گرفته شده است. بازنمایی این طبقه در سینمای دهیه نود با رویکرد برساخت گرایی هال در خصوص بازنمایی، تحلیل شده است. از میان فیلم های دهیه نود سینمای ایران، سه فیلم "مهمونی کامی" (1392)، "مادر قلب اتمی" (1393) و "خرگیوش" (1395) که بازنمای شاخیه خاصی از طبقیه متوسط بوده اند، انتخاب شده اند. این فیلم ها با روش نشانه شناسی انتقادی جان فیسک در سه سطح رمزگان واقعیت اجتماعی، رمزگان بازنمودی و رمزگان ایدئولوژیک بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهد، این سه فیلم شاخه ای از طبقیه متوسط با نام "خرده بورژوازی" جدید را بازنمایی می کنند که با ترکیب انواع سرمایه و عادت واره هایشان، سبک زندگی مشابهی را نمایندگی می کنند. الگوهای فرهنگی طبقاتی مشترکی که بر مبنای مصرف نشانه ها استوار است. عادت واره هایی که پاییه اخلاقی آن بر لذت استوار شده است. مشخصیه این سبک زندگی فقدان اصول هدایت گر واحد در زمینیه مصرف است. نوعی همه چیزخوارگی فرهنگی در زمینیه مصرف نشانه ها در آن آشکار است.
تأثیر شبکه های اجتماعی بر اقناع تبلیغات انتخاباتی (مطالعه موردی انتخابات مجلس دهم در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
793 - 830
حوزههای تخصصی:
نقش روزافزون شبکه های اجتماعی آنلاین در شکل گیری کنش های اجتماعی-سیاسی افراد، اهمیت مطالعه تأثیر این شبکه ها بر انتخابات را به عنوان مهم ترین عرصه رقابت سیاسی آشکار می سازد. این پژوهش به بررسی نحوه اثرگذاری کاربری شبکه های اجتماعی بر تصمیم گیری افراد در فرایند چارچوب سازی رسانه ای در زمان انتخابات می پردازد. سؤال اصلی پژوهش این است که آیا کاربری شبکه های اجتماعی، اثرپذیری از چارچوب سازی مراجع و فرایندهای سنتی اثرگذار بر کنش سیاسی رأی دهندگان را متحول ساخته است؟ برای پاسخ از روش کیفی استفاده شده است. تجربه زیسته رأی دهندگان از تأثیر فضای مجازی بر شکل گیری چارچوب های گفتمانی مؤثر بر کنش سیاسی و نحوه رأی دهی آنان، از طریق مصاحبه های عمیق جمع آوری و با روش تحلیل گفتمان "پدام" تحلیل شده است. پژوهش بر دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران متمرکز بوده و نمونه گیری از کنشگرانی که به لیست اصلاح طلبان (لیست پیروز) رأی داده اند، صورت گرفته است.نتایج تحلیل نشان می دهد در زمینه هویت یابی، فضای مجازی نقش تأسیسی کمرنگی در مورد هویت سیاسی در انتخابات مجلس دهم داشته و باید نقش تقویتی آن را بیشتر مدنظر قرار داد. با این حال، با توجه به ماهیت هیجانی و زودگذر رقابت های انتخاباتی، همین میزان از هویت سازی نیز می تواند قابل توجه باشد. شواهدی از تأثیر فضای مجازی در برساختن هویت اعتدالی یا تعدیل گرایش های سیاسی نیز مشاهده شده است. این یافته ها حاکی از تقویت جریان "مقاومت تفسیری" در برابر چارچوب سازی فضای مجازی است. به این معنا که کاربران شبکه های اجتماعی، صرفاً پذیرنده منفعل پیام های سیاسی نیستند، بلکه به طور فعال در تفسیر و بازتعریف این پیام ها مشارکت می کنند. این نتایج نشان می دهد که رابطه بین استفاده از شبکه های اجتماعی و رفتار سیاسی پیچیده تر از آن است که صرفاً بتوان آن را به تأثیرگذاری یک طرفه تقلیل داد. در عوض، این رابطه متقابل و پویا است، که در آن کاربران نقشی فعال در شکل دهی به گفتمان های سیاسی و تصمیم گیری های خود ایفا می کنند.
اقدام به خودکشی در نظام معنایی زنان شهر شیراز: یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
219 - 243
هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه زمینه، دلایل و پیامدهای اقدام به خودکشی در نظام معنایی زنان در شهر شیراز بوده است. به این منظور از رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش 14 نفر از زنانی بودند که سابقه ی اقدام به خودکشی داشته اند. داده ها از طریق مصاحبه ی عمیق جمع آوری شدند و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مقایسه ای مداوم سه مرحله ای استراس و کوربین استفاده شده است. یافته های به دست آمده شامل 6 مقوله ی (خشونت، خانواده ی نابسامان، خرده فرهنگ مصرف مواد، انزوای اجتماعی، فقر و تعارضات زناشویی) است. پس از ترکیب و تلفیق مقولات، «طرد زنان در بستر فقر قابلیتی» به عنوان مقوله ی هسته و پدیده ی مرکزی پژوهش شناسایی گردید. پیامدهای اقدام به خودکشی شامل پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی بوده است که در بیشتر این زنان منفی گزارش شده است. تلاش در جهت بهبود و ارتقای وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زنان در جامعه، می تواند در پیشگیری از مسائلی چون اقدام به خودکشی مؤثر باشد.
الگوی سیاستی معیار در برقرای عدالت جنسیتی مبتنی بر منظومه فکری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
101 - 126
حوزههای تخصصی:
عدالت جنسیتی ازمنظر نگرش اسلامی، در سالیان متمادی مورد بررسی بوده اما هم چنان نقاط نامشخص زیادی از نظرتا عمل در آن وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر بر آن شده تا با روش اجتهادی و به کمک تکنیک کدگذاری، این موضوع را در منظومه فکری آیت الله خامنه ای از ابتدای رهبری تا سال 1403 مورد بررسی قرار دهد. در این روش، کدِ پایه بر اساس بررسی انواع دلالت کلامیِ بیانات استخراج شده و سپس در مرحله مقوله بندی نسبت میان کدها (مطلق و مقید، عام و خاص و غیره)، سیاق و مخاطب کلام، مورد بررسی قرار گرفته است. در منظومه فکری رهبر انقلاب، عدالت به معنای ترکیبیِ برابری حقوق زن و مرد مبتنی بر اشتراکات انسانی، و نابرابری مبتنی بر افتراقات جنسیتی بیان می شود؛ دراین نگرش، برخی از مصادیق حقوقِ برابر و متفاوت زنان با مردان و مصادیق ظلم به زن و بازتعریف برخی از مصادیق حقوق و جزئیاتش و نیز بررسی نسبت میان حقوق مختلف بانوان مشاهده می شود. در این میان، حق کرامت، که خود شامل حقوقی چون زیست عفیفانه و زیست آرمانی است و در دو قسم خانوادگی و اجتماعی است، در رأس حقوق بانوان است. پژوهش حاضر، الگوی سیاستی مستخرج از منظومه فکری رهبری مبتنی بر مبانی نظری را در چند بُعد ویژگی ها (شامل الگوی مبتنی بر اهداف اسلامی و عقلانیت، مستمر، عمیق و به دور از شتاب زدگی و مبتنی بر نگرش تهاجمی به غرب و نگرش سیستمی)، بازیگران اصلی تحقق سیاست عدالت جنسیتی (بانوان بازیگر محوری)، اولویت های حقوقی زنان و راهبردها (شامل فرهنگ سازی، اصلاح و تدوین قوانین حمایتی و سخت و شکل گیری نهضت دفاع از بانوان با رکنیت عفاف و شعارسازی صحیح) تبیین نموده که با نظر به این الگو می توان سیاست گذاری های مرتبط با بحث عدالت جنسیتی را بازخوانی، اصلاح و تدوین کرد.
بررسی موانع برنامه ریزی توسعه در ایران با رویکرداجتماعی و ارائه پیشنهادات سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
111 - 138
این مقاله به بررسی و نقد منطق حاکم بر برنامه ریزی توسعه پس از انقلاب پرداخته و به دنبال تبیین این نقطه نظر است که نظام برنامه ریزی در کشور نیازمند یک تغییر پارادایمی اساسی از مدل های عمدتاً متمرکز بر اقتصاد، به یک رویکرد جامع تر یا به عبارت دیگر، «رویکرد اجتماعی و برنامه ریزی جامعه محور» است. همچنین سیاست های اقتصادی فعلی را که در برآوردن نیازهای اجتماعی پایه برای جامعه ناموفق بوده اند، به نقد می کشد. این تحلیل ضمن بررسی نسل های مختلف برنامه ریزی توسعه در جهان، تلاش دارد چارچوبی جدید برای برنامه توسعه ایران پیشنهاد دهد. در این مجال فرایند فرسایش سرمایه اجتماعی حاکمیت ترسیم و چهار عنصر پشتیبان برنامه ریزی توسعه شامل حاکمیت توانمند، جامعه قوی، زیرساخت های توسعه و گفتمان سازی پشتیبان توسعه بررسی شده و چالش های هر یک تبیین شده است و نهایتاً راهکارهایی برای حل چالش های هر یک از این سطوح به اختصار بیان شده است. در همین راستا، «رویکرد جامعه محور به برنامه ریزی» و «شاخص آمادگی جامعه» تبیین شده و بازسازی و توانمندسازی حکومت با تاکید بر مفهوم شفافیت و تحقق دولت الکترونیک، ایجاد زیرساخت های کالبدی ضروری برای توسعه، نهادمندسازی و توانمندسازی جامعه و بهره گیری از نظام رسانه ای کارآمد به عنوان ابزار گفتمان سازی توسعه و پشتیبانی از فعالیت های توسعه ای از جمله راهکارهای پیشنهادی این مقاله است. این تحلیل با استفاده از مطالعه کتابخانه ای، استخراج و تحلیل مضمون استنباطی داده های جلسات کارشناسی در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی پیرامون برنامه هفتم توسعه و استنتاج منطقی و تخصصی این داده ها توسط نویسندگان انجام شده است.
عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
341 - 357
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق صورت پذیرفت. روش شناسی: روش تحقیق از حیث هدف کاربردی و از لحاظ شیوه -کمی از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است.جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس دوره ابتدایی دو شهر ایاله و بغداد شامل گردید. شیوه نمونه گیری بصورت تصادفی و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران به تعداد 437 نفر انجام گرفت.ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته برگرفته بوده است و برای تأمین روایی از نشر خبرگان استفاده شد ضریب اعتبار با استفاده از آلفای کرونباخ برابر (96/0) بدست آمد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمونهای تحلیل عاملی و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: بطور کلی نتایج نشان داد، عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق شامل یازده عامل (آگاهی؛ شهودی، فناورانه، تسهیل بخشی،کنشگری، استراتژیک، عادلانه، عقلانی،پویاسازی، محدودیت ها، پیشرفت گرایی) بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه یازده عامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی را شناسایی کرده و بر ضرورت تدوین راهبردهای جامع برای بهبود اثربخشی تصمیم گیری در مدارس ابتدایی عراق تأکید می کند.
واکاوی مؤلفه های اثربخش تئاتر تلویزیونی در رسانه های دوران پساتلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئاتر همواره بر مبنای ارتباط زنده و رو در رو با مخاطب اجرا می شده است تا اینکه با ورود به تلویزیون و ایجاد قالبی به نام تله تئاتر، مسیر تولیدات این رشته در پیوند با قواعد تلویزیونی تغییر کرد. رشد تکنولوژی و تعدد قالب های دراماتیک در اواخر قرن بیستم از اهمیت این گونه برنامه سازی تلویزیونی در دنیا کاست، اما ورود به دوره پساتلویزیون، افزایش هم گرایی رسانه ها، تغییرات پخش شبکه ها و از همه مهم تر، تعطیلی سالن های تئاتر در دوران همه گیری کرونا، باعث احیای تئاتر تلویزیونی با قواعد جدید و استقبال مخاطبان شد. پرسش پژوهش این است که تئاترهای تولیدشده در بستر تلویزیون های اینترنتی و رسانه های نوین، چگونه و با کدام مؤلفه های جدید تئاتر، به مخاطبان عرضه شده اند؟ این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، به بررسی تله تئاترهای منتخب شبکه های صداوسیما، انگلستان، لهستان و آمریکا (2019-2023) می پردازد و درصدد دست یافتن به مؤلفه های اثربخش تله تئاتر در رسانه های شکل گرفته در دوره پساتلویزیون است. براساس یافته ها، سه رویکرد اصلی تله تئاتر در این دوران، وابسته به ویژگی های ذاتی و جدید رسانه ها و مخاطبان متفاوت آنها شکل گرفته است: 1- تله تئاتر های بازسازی شده در استودیو با ابزار های بصری و دیجیتالی، 2- تئاتر های تولیدشده برای سینما؛ و 3- ضبط تئاتر های صحنه ای به طور زنده و غیرزنده. در این پژوهش و در ادامه شناسایی این رویکرد ها، مهم ترین مؤلفه های اثربخش تله تئاتر دوران پساتلویزیون در دو حوزه محتوایی و فرمی تبیین شده اند. روایت بصری نمایش نامه، توجه به دوربین، وقفه و اشتراک مجازی، دانش فنی تلویزیونی، تصویربرداری از فاصله نزدیک، جلوه های بصری و بازیگری تئاتری/ تلویزیونی از جمله ویژگی های تله تئاتر در این دوران هستند.
تحلیل جایگاه قدرت فرهنگی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
81 - 92
حوزههای تخصصی:
قدرت فرهنگی دراصطلاح ترکیبی از قدرت به مثابه امری فراگفتمانی و مولد و فرهنگ به منزله امری گفتمانی و پویا می باشد. شبکه اجتماعی اینستاگرام به دلیل جذابیت های دیداری شنیداری، فرهنگ تصویری قدرتمندی را پدید آورده که بستر شکل گیری گفتمان های جدید گردیده است. در این پژوهش مؤلفه های تنوع، وسعت اشتراک و وضوح اولویت ها جهت تحلیل جایگاه قدرت فرهنگی در اینستاگرام مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق با اتکا بر روش شناسی کیفی و با استفاده از روش تحلیل متن انجام گرفته است و داده ها از جنس داده های تصویری و متنی هستند. میدان مطالعه صفحات کاربران با ده رتبه برتر در اینستاگرام (از نظر تعداد دنبال کننده)که محتوا، پست ها،کپشن ها، کامنتهای دنبال کنندگان آنان تحلیل شده است. پرسش اصلی در این تحقیق آن است که قدرت فرهنگی در اینستاگرام چه جایگاهی دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که اینستاگرام به جهت کم هزینه بودن، قابلیت پخش تصاویر، در دسترس بودن، انعطاف پذیری در برابر افراد با روحیات مختلف (درونگرا و برونگرا)، تعاملی و چندمنظوره بودن، قابلیت اشتراک گذاری محتوا، ارتباط چندنفره بصورت پخش زنده، برخورداری از هوش مصنوعی و نهایتاً عملکردی مطابق با علایق کاربران و به روز بودن، با برطرف کردن نیازهای انسانی باعث حضور بازیگران متفاوتی در عرصه قدرت فرهنگی گردیده است و لذا نوع متفاوتی از قدرت فرهنگی را نیز آفریده است.
واکاوی مولفه های مهم در حفظ مشتریان برتر بانک سینا (پژوهشی کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیران بانک ها برای جلوگیری از گرایش یافتن مشتریان به سمت سایر بانک ها بیش از هر زمانی می بایست در پی درک نیازها و در خواسته های مشتریان باشند تا بتوانند نیازهای آن ها را شناسایی و در جهت رفع آن ها گام بردارند و روابط بلند مدتی با آن ها برقرار کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناخت مولفه های مهم در حفظ مشتریان برتر بانک سینا و در چارچوب رویکرد کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. همچنین داده ها با 31 مصاحبه نیمه ساختاریافته در شهر تهران جمع آوری شد. نتایج در چهار مقوله اصلی (استراتژی مشتری محور، ایده ها و خدمات نوین، ارتباطات جامع و موثر مشتری محور و مدیریت دانش مشتری) و مقوله هسته ای (مدیریت ارتباط با مشتری) مطرح شد. یافته های پژوهش نشان داد مدیریت ارتباط با مشتری، فرایندها و تمام فعالیت های کسب وکار را حول مشتری یکپارچه می سازد تا به ایجاد و حفظ ارتباطات بلند مدت و سودآور با مشتریان منجر شود. همچنین مدیریت ارتباط با مشتری، به عنوان یک ضرورت در بانک سینا مطرح است و استفاده و اجرای مؤثر این تکنولوژی می تواند افزایش رضایت مشتریان، وفاداری و جذب آن ها و در نتیجه سرمایه گذاری و بهبود عملکرد بانک را به دنبال داشته باشد.
مؤلفه های روایت خبری تأثیرگذار و چالش های آن در بخش های خبری تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
21 - 40
حوزههای تخصصی:
موضوع: استفاده از سبک روایت در خبر اهمیت زیادی دارد و رسانه اثرگذار باید توانایی غلبه روایی داشته باشد. رسانه ملی به خصوص تلویزیون به عنوان یک رسانه سنتی و مورد ارجاع مخاطبان باید اطلاعات و اخبار را به گونه ای روایت کند که روایت تلویزیون به عنوان روایت قانع کننده و تأثیرگذار پذیرفته شود. بر این اساس هدف این پژوهش، بررسی ابعاد و مؤلفه های روایت تأثیرگذار خبری و ارزیابی موانع و چالش ها برای تولید روایت خبری موثر پیش روی تولیدکنندگان است.روش: استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه استاندارد که داده ها از دوازده نفراز استادان ارتباطات و رسانه، جامعه شناسی، خبرنگاران تلویزیونی و دبیران و سردبیران بر جمع آوری شده و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی دسته بندی شدند.یافته ها: طبق کدگذاری ها از یافته های پژوهش ده مضمون فراگیر و هجده مضمون سازمان دهنده به دست آمد که با رسم شبکه مضامین مشخص شده است. مضامین فراگیر با مضمون هایی چون: رعایت «پیش نیازهای رسانه ای تولید روایت خبری»،استفاده از«شاخص های روایت تأثیرگذار و غالب»درتولید روایت و «مخاطب شناسی» و «شناخت هنجارهای رسانه ای تولید روایت» و مواردی مانند «اعتمادزایی رسانه ای»، و «ویژگی های خبرنگاران» به دسته بندی نهایی رسیدوهم چنین موانع وچالشهای پیش روی تولیدکنندگان روایت شناسایی شد.نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، تولیدکنندگان روایت برای تاثیرگذاری موثرتر بر مخاطبین با استفاده از مولفه های روایت مطلوب که در این پژوهش به آن دست پیداکرده ایم، می توانند، روایت حرفه ای ومطلوب تولیدکنند. از مهمترین مولفه ها، میتوان به داشتن نگاه حرفه ایی، توجه به فرم و محتوا و جذابیت های بصری، بهره مندی از تکنولوژی های جدید، دسترسی به آرشیو و استفاده از ژانر روزنامه نگاری تحقیقی اشاره کرد.
تحلیل تماتیک حجاب از منظر دختران جوان (در شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
179 - 212
حوزههای تخصصی:
تغییرات سریع و بی سابقه متأثر از جریان گذار به مدرنیته و جهانی شدن فرهنگ، چالش ها و تناقض های فراوانی را در حوزه های مختلف، ازجمله حوزه مسائل دینی و ارزشی، به ویژه مسأله پوشش و حجاب زنان موجب شده است؛ درهمین ارتباط، دختران نسل های بعد از انقلاب اسلامی در ایران از طریق بازاندیشی مسأله حجاب، سعی در تمایز بخشی خویش با دیگری داشته اند. این پژوهش با هدف واکاوی تفاوت های نگرشی سه دهه از دختران بعد از انقلاب اسلامی در باب مسأله حجاب؛ به روش تحلیل تماتیک با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با ۲۹ نفر از زنان ساکن شهر شیراز، صورت پذیرفته است. سیمای جمعیتی زنان موردمطالعه نشان داد که اغلب دارای تحصیلات دانشگاهی با میانگین سنی ۲۵ و ۱۳ نفر مقیّد و ۱۶ نفر مخالف حجاب بوده اند. یافته های این مطالعه درباره دلایل نگرش های متفاوت سه دهه از دختران در باب مسأله حجاب، در هشت مقوله حجاب ابزار جناح های سیاسی، تأیید دوستان، ارزش درونی خانواده، حجاب شخصی، حجاب مبتنی بر شرایط اجتماعی، حجاب تبعیض جنسیتی، حجاب تکلیفی و حجاب به عنوان قانون دسته بندی می شوند. بدین اساس، آن چه به عنوان نتیجه این بررسی می توان استدلال کرد، این است که رعایت حجاب و پوشش مطابق با ارزش ها و هنجارهای دینی، هنوز یکی از پاشنه آشیل های سبک زندگی اسلامی ایرانی به شمار می آید؛ هر چند که امروز زنان ما در مسأله حجاب هم در چالش بین سنت و مدرنیته درگیر شده اند، به گونه ای که سبک پوششی نسل دختران جوان ما دچار بازاندیشی شده و سبک های پوششی متفاوتی از زنان مشاهده می شود. مکتب اومانیسم و لیبرالیسم و تأثیر پدیده جهانی شدن نگاه به حجاب را در کشور تغییر داده است.
تحلیل پدیدارشناختی فرهنگ خوابگاهی: تجربیات و ادراکات دانشجویان دختر از زندگی خوابگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
125 - 166
حوزههای تخصصی:
فرهنگ خوابگاهی به عنوان زیرمجموعه ای از فرهنگ دانشگاهی موضوعی بسیار مهم است، چراکه به طور مستقیم بر زندگی فردی و اجتماعی دانشجویان تأثیرگذار است. به رغم اهمیت این موضوع، در کشور ما سیاست گذاران آموزش عالی چندان به آن نپرداخته اند. هدف این مقاله، بیان چالش ها و فرصت های زندگی خوابگاهی دانشجویان دختر است. این تحقیق با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفته است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 10 نفر از دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه دانشگاه ارومیه که حداقل دو ترم و حداکثر پنج ترم سابقه حضور در خوابگاه را داشتند، انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. مصاحبه ها تا زمان اشباع ادامه یافتند و با روش کولایزی مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفتند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که زندگی در خوابگاه های دانشجویی برای دختران دانشجو همراه با چالش های و فرصت های متعددی است. چالش های زندگی خوابگاهی از دیدگاه دختران دانشجو عبارت اند از: نداشتن حریم خصوصی، بی نظمی در ساعت خواب وبیداری، بی ثباتی شخصیت، کم بودن امکانات خوابگاهی، فشار روحی روانی و به حاشیه رفتن درس خواندن. در کنار این چالش ها، دانشجویان به فرصت های زندگی خوابگاهی هم اشاره کرده اند. فرصت هایی چون استقلال فردی، تکامل شخصیت، کسب تجارب زندگی اجتماعی، خود مدیریت زندگی و تقویت روحیه همکاری، بخشی از مهم ترین فرصت هایی بودند که دانشجویان به آن اشاره کرده اند؛ بنابراین بر مبنای این یافته ها فرهنگ خوابگاه های دانشجویی در کنار چالش ها و مشکلاتی که برای دانشجویان ایجاد می کنند می توانند فرصت ها و زمینه های ارتقای توانمندی و مهارت های زندگی اجتماعی دانشجویان را فراهم کنند تا منجر به رشد فردی و اجتماعی دانشجویان شود.
تفسیرکارگران از آسیب دیدگی ناشی از کار: مطالعه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
43 - 77
حوزههای تخصصی:
آسیب دیدگی ناشی از کار یکی از عوامل از دست دادن شغل و تحمل پیامدهای منفی روانی، حرفه ای و اجتماعی برای کارگران است.این مقاله با هدف ارتقای دانش مربوط به انگ نسبت به کارگران آسیب دیده، به ویژه توضیح ماهیت و فرآیندهای انگ و تأثیر آن بر زندگی کارگران آسیب دیده انجام شده است. در این مطالعه از روش داده بنیاد ساخت گرا با رویکرد تفسیری- برساخت گرایی استفاده شده است. از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان تکنیک گردآوری داده ها بکار گرفته شده است. روش نمونه گیری هدفمند و از نوع نظری است. نمونه ها از طریق مراجعه به اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی به دست آمده اند. به این ترتیب با رسیدن تعداد نمونه ها به 11 نفر اشباع نظری حاصل شد. تحلیل داده ها با روش داده بنیاد برساخت گرا، انجام شده است. واکاوی تجربه مشارکت کنندگان ما را به موارد متعددی از تجربه برچسب های منفی، انسداد مسیر موفقیت شغلی، از بین رفتن مشروعیت آسیب دیدگی و تجربه دلخواه نبودن در روابط بین فردی رسانده است که در مقوله هایی همچون ضعف همدلی، دشواری بازگشت، تحمیل هزینه چندگانه، تقلای پذیرش و اثبات و ضعف نظارت و حمایت سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. مقوله مرکزی تسری آسیب از طریق داغ ننگ(دومینوی آسیب/داغ ننگ) می باشد که گسترش محرومیت ها و طرد ناشی از داغ ننگ آسیب دیدگی را در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی مورد توجه قرار میدهد.
خوانش انتقادی نیچه از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله نفس و بدن در تاریخ تفکر غربی با پشتوانه افلاطونی مسیحی منجر به ایجاد درک نوع خاصی از مفهوم شناخت و حقیقت شده بود. نظم گفتمان کلاسیک فلسفه با نقدهای رادیکال نیچه به یکباره فروپاشید و با ایجاد گفتمانی جدید، نظم نوینی را در پهنه جهان فلسفی معاصر پدید آورد. نیچه آنچه را که قرن ها تحت مرجعیّت افلاطونی مسیحی منجر به حذف بدن از پهنه آرای فلسفی گشته بود دوباره وارد عرصه تفکر ساخت. نیچه از بدن به عنوان ”عقل بزرگ“ و از آگاهی به عنوان ”عقل کوچک“ یاد می کند و بدین شکل پاتوس را مقدم و شرط هرگونه اتوس معرفی کرده و با ایده بازگشت به طبیعت و بدن از مؤلفه های حیات در جهت حفظ و قوام زندگی با احیای استعاره به مثابه رسانه و زبان بدن حمایت می کند. در زیبایی شناسی فیزیولوژیک نیچه، بدن به مثابه چشم اندازی برای درک جهان مطرح می گردد و مبنای تفسیر نوین جهان بر اساس ارزش های جدید برای عبور از نیهیلیسم متافیزیکی و نام گذاری مجدد بر مبنای بدن و با زبان استعاره می شود.
تدوین مدل ساختاری شادکامی دانش آموزان بر اساس تاب آوری، عزت نفس و رضایت از مدرسه با واسطه گری خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
107 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری شادکامی دانش آموزان بر اساس تاب آوری، عزت نفس و رضایت از مدرسه با واسطه گری خودکارآمدی انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود که در قالب مدل تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم مناطق 2 و 5 شهر تهران که در سال تحصیلی 1402- 1401 در رشته های مختلف تحصیلی مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. برای تعیین حجم نمونه از اصول تعیین حجم نمونه در مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد و تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آنها با استفاده از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفت. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه های شادکامی آکسفورد، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت، پرسشنامه خودکارآمدی نوجوانان موریس و خرده مقیاس رضایت از مدرسه مربوط به مقیاس چند بُعدی رضایت از زندگی دانش آموزان صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ها به ترتیب 93/0، 91/0، 89/0 و 88/0 و 88/0 به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آنها با استفاده از نظر متخصصان تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS و AMOS صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل اصلی پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش دارد و همه شاخص های نیکویی برازش در حد عالی بودند (1=CFI، 000/0RMSEA=، 0X2=). بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده بین هر سه متغیر برون زا موجود در مدل (تاب آوری، عزت نفس و رضایت از مدرسه) با متغیر درون زا اصلی (شادکامی) هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم رابطه وجود دارد و متغیر خودکارآمدی رابطه بین این متغیرها را میانجی گری می کند.
نحوه ی بازنمایی زنان در آثار عکاسان خبری ایران پسا انقلاب: تحلیل گفتمان انتقادی آثار کریستین اسپنگلر و ژیل پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان ایرانی در بحبوحه ی انقلاب نمود زیادی در تصاویر و عکس های ثبت شده از این واقعه داشتند؛ امری که تا قبل از آن کمتر دیده شده بود. حضور زنان محجبه با آن پوشش خاص و متفاوت در وقایع انقلاب و اعتراضات، برای عکاسان علی الخصوص عکاسان غیرایرانی جالب توجه بود. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به بازنمایی زنان در ایران پساانقلاب در آثار عکاسی ژیل پرس و کریستین اسپنگلر می پردازد. این پژوهش از طریق بررسی دقیق عناصر بصری و متون پیرامونی به دنبال کشف و آشکارسازی گفتمان نهفته در این عکس ها است. روش فرکلاف با تکیه بر طیفی از عناصر بصری و متنی، تجزیه وتحلیل جامعی از انتخاب های خلاقانه عکاسان و گفتمان های زیربنایی آن ها را امکان پذیر می کند. مقاله ی حاضر با بررسی روایت بصری ثبت شده توسط این عکاسان، ادعا می کند که تصاویر آن ها بینش منحصربه فردی در مورد ماهیت چندوجهی بازنمایی زنان در ایران پساانقلاب را ارائه می دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که این دو عکاس غیرایرانی رویکردهای متمایزی را در ثبت پیچیدگی وضعیت زنان در حین انقلاب و پس از آن اتخاذ کرده و دیدگاه های متنوعی را نشان می دهند. ثانیاً، تجزیه وتحلیل استفاده عکاسان از روش های بصری، نمادگرایی و تکنیک های کادربندی برای انتقال روایت های خاص و برانگیختن پاسخ های منطقی خاص را آشکار می کند.. یافته های پژوهش نشان می دهد در حالیکه در عکس های اسپنگلر نوعی همدلی با زنان ایرانی وجود داشته و آن ها را به رغم نوع پوشش شان، سوژه هایی کنشگر به تصویر می کشد، عکس های پرس بیشتر بر انفعال و به حاشیه رانده شدن زنان تاکید دارد.
نفی به رسمیت شناسی دانش آموزان از سوی معلمان و اولیای مدرسه (مطالعه ای درخصوص دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
211 - 237
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی این است که به وضعیت و فعلیتِ سطوح به رسمیت شناسی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران از سوی معلمان و اولیای مدرسه، همراه با مفاهیم فرعی ملازم با آن، بپردازد. نظریه به رسمیت شناسی هونت چارچوبی را برای فهم تجربه زیسته دانش آموزان فراهم می کند که ناظر بر روابطشان با معلمان و اولیای مدرسه است. روش مطالعه: در این پژوهش پدیدارشناسی تفسیری بود و انتخاب مشارکت کنندگان (13 نفر) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با استراتژی حداکثر تغییرات و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شده است. یافته ها: سه مضمون اصلی برای بیان تجارب زیسته دانش آموزان از داده ها استخراج شده است: «نظام شخصیتی معلمان و اولیای مدرسه»، «تبعیض» و «ترویج ایدئولوژی رسمی مذهب بنیاد». تجارب منفیی صورت بندی شده ذیل مضمون «ترویج ایدئولوژی رسمی مذهب بنیادْ» بیشتر با سطوح دوم و به خصوص سوم بی احترامی نزد هونت در تناظرند و مجموعه تجارب منفی ای که با مضامینِ «نظام شخصیتی اولیای مدرسه» و «تبعیض» از آن ها یاد کردیم شامل هر سه سطح بی احترامی در نظریه وی هستند. محبت نکردن به دانش آموزان و حمایت نکردن از آن ها، القای احساسات منفی به دانش آموزان و نداشتن همدلی با آن ها همگی احساساتی هستند که به سطح نخست بی احترامی اشاره دارند و زمانی که با مجبورکردن دانش آموزان به تبعیت از ایدئولوژی خاصی روبه رو هستیم، نفی هرگونه کثرت در میان است که همه مصداق بی احترامی در سطح دوم اند؛ و درنهایت ایدئولوژی مرکزگرایی و همچنین تجویز نحوه مشخصی از زیست/ بودنْ بی احترامی در سطح سوم است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر این است که فرآیند به رسمیت شناسی دانش آموزان در مدرسه مخدوش است و این می تواند باعث شود آ ن ها برای شناخت امر جمعی، به وجه عام، با مشکل مواجه شوند. درواقع می توان مدرسه را اجتماعی در نظر گرفت که مطالبه به رسمیت شناسی در آن با اخلال مواجه است.
Gödel and the Cyberspace: Rethinking Cyberethics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۸, Issue ۲, July ۲۰۲۴
285 - 294
حوزههای تخصصی:
One of the epistemological debates on Cyberethics is the ethical implications of indeterminacy in cyberspace which results from its inherent zero-infinity binary logic. Since this logic is both of linguistic and mathematical nature, we contend that it can be discursively problematized. The central question here is: how can cyberethics be talked about in light of the fact that the zero-one binary in the cyberspace is regenerated endlessly and infinitely despite our invariant situation? The second question to be touch upon is: How can the problem of indeterminacy in the cyberspace leads to a crisis in our real -world cognitive schemas? Given that the indeterminacy in the cyberspace originates from a syntactic shift in its verification-falsification logic, we argue that this logic can be problematized by Gödel's Incompleteness Theorem together with Cantor’s continuum hypothesis. To this end, the present paper situates itself within the axiomatic apparatus of these two scholars to rethink the cyberethics. It is an exploratory qualitative research, based on deductive approach, seeking to unearth an underresearched problem based on existing hypotheses. Methodologically, it is subsumed under library research for its drawing on books and theories that are directly relevant to the research problem at hand.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
150 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی نقش موثری در موفقیت نظام های آموزشی دارد و برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی می تواند در این زمینه کمک کننده باشد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان و متخصصان آشنا به حیطه پژوهش بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 10 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و متخصصان بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 33/83 درصد و ضریب توافق بین دوکدگذار 22/72 درصد محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این مطالعه حاکی از آن بود که برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه دارای 36 مفهوم، 9 مولفه و 6 بعد بود؛ به طوری که عوامل علّی شامل یک بعد شناخت فرصت های کارآفرینانه با دو مولفه ارتباط با بازار کار و سیاست ها و اهداف کارآفرینی، پدیده محوری شامل یک بعد فرآیندهای محوری طراحی برنامه درسی با یک مولفه طراحی برنامه درسی، عوامل زمینه ای شامل یک بعد دانش عملیاتی با دو مولفه کسب تجربه های واقعی در قالب فعالیت های عملی و مدیریت کسب وکار، عوامل مداخله گر شامل یک بعد موانع پیش روی کارآفرینی با یک مولفه مداخله های اجرایی خط مشی برنامه درسی آموزش کارآفرینی، راهبردها شامل یک بعد فعالیت های یادگیری با دو مولفه راه اندازی کسب وکار و توسعه مهارت ها و پیامدها شامل یک بعد رخداد نتایج تصمیم گیری با یک مولفه موفقیت برنامه درسی آموزش کارآفرینی بود. در پایان، الگوی کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه طراحی شد.
نتیجه گیری: بر اساس ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه، متخصصان و برنامه ریزان می توانند گام موثری در جهت بهبود طراحی برنامه درسی بردارند.