فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
78 - 97
حوزههای تخصصی:
حفظ و تداوم سبک زندگی تغذیه ای در هر فرهنگ به عنوان یک مولفه هویتی از اهمیت خاصی برخوردار است. تداوم این فرهنگ همچنین تاثیر مثبتی در امنیت غذایی مردم جامعه دارد، که نتیجه ی آن می تواند پرورش انسان های سالم و جامعه ای کارآمد باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل فرهنگی مرتبط با سبک زندگی تغذیه ای (با تاکید بر مصرف غذای بیرون بر) در بین ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز نگاشته شده است. این پژوهش به روش پیمایشی با رویکرد کمی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز بوده که تا سال 1395 برابر با 1193693 نفر برآورد شده است. داده ها در این پژوهش به کمک روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای جمع آوری شده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 420 نفر است. در این پژوهش، سرمایه فرهنگی در ابعاد عینیت یافته، تجسم یافته و نهادی مورد بررسی قرار گرفته است. متغیر سرمایه فرهنگی با سبک تغذیه ای ارتباط معناداری نداشته است. سرمایه فرهنگی در بعد نهادی، رابطه معناداری با سبک تغذیه ای داشته است. در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که در بین مردم شیراز سبک تغذیه ای مبتنی بر بیرون بر هنوز نتوانسته است به سبک رایج تغذیه ای تبدیل شود. واژگان کلیدی: سبک زندگی، سبک زندگی تغذیه ای، فست فود، مصرف غذای بیرونبر
مطالعه کیفی نقش توسعه حرفه ای در فرآیند تنزل منزلت اجتماعی معلمان (نمونه پژوهش: معلمان شاغل در استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی معنا کاوانه نقش توسعه حرفه ای در منزلت اجتماعی معلمان است. روش پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد (گرندد تئوری) است. جمعیت آماری پژوهش از میان معلمان شاغل در آموزش و پرورش غرب استان تهران و بر اساس اصل اشباع نظری 19 نفرازآنان انتخاب شدند. سئوالات مصاحبه بر اساس نظر گروه هدایت کننده تحقیق و با استفاده از روش دلفی به رویت و ملاحظه صاحب نظران رشته های جامعه شناسی، مدیریت و علوم تربیتی رسید و روایی محتوایی به مدد خبرگان مورد تایید قرار گرفت و همچنین برای سنجش پایایی آن از ضریب کاپا (میزان توافق بین داوران) استفاده شد. مفاهیم استخراج شده از این مصاحبه ها شامل 54 گزاره اولیه مفهومی در بخش توسعه حرفه ای، 132 گزاره مفهومی در بخش منزلت اجتماعی و 45 گزاره اولیه مفهومی در بخش نقش توسعه حرفه ای در منزلت اجتماعی معلمان بدست آمد. این مفاهیم طی سه مرحله کدگذاری های باز، محوری و گزینشی و در قالب یک الگوی نظری ( پارادایم ) و با محوریت یک مقوله اصلی ( مقوله هسته )، شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها منعکس شده است. تحلیل داده های تحقیق نشان از نقش توسعه حرفه ای در جایگاه منزلتی معلمان دارد و بیان می دارد که بین دو مقوله اصلی پژوهش یعنی توسعه حرفه ای و منزلت اجتماعی معلمان ارتباطی هم افزا و مستقیم وجود دارد که در آن نقش معلمان، نقشی تعیین کننده وتاثیرگذار است. پارادایم یا طرح الگوواره ( طرح شماتیک) در بخش یافته ها و نتایج تحقیق آورده شده است.
مکانیسم و تبیین؛ تبیین رئالیستی انتقادی و جایگاه مکانیسم های علی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
327 - 352
حوزههای تخصصی:
رئالیسم انتقادی به عنوان رویکردی در فلسفه علم، در مقابل منازعات پوزیتیویستی و پست مدرن، وظیفه خود را دفاع از ماهیت انتقادی و رهایی بخش پژوهش های علمی و فلسفی معرفی می کند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این دو پرسش است: ماهیت تبیین در رئالیسم انتقادی چیست؟ این مکانیسم های مولد چه نقشی در تبیین رئالیستی انتقادی دارند؟ یافته ها نشان می دهد از منظر این رهیافت، واقعیت، ماهیت چند لایه ای دارد و هر لایه از واقعیت در شرایط خاصی امکان ظهور می یابد و در نوع خاصی از سیستم باز یا بسته قابل مطالعه است. همچنین برای مطالعه هر لایه به روش شناسی های ویژه ای نیاز داریم. این لایه ها هم هدف غایی مطالعه در پژوهش های رئالیستی انتقادی اند و نقش کلیدی در صورتبندی لایه های مختلف واقعیت دارند. از منظر هستی شناختی، این مکانیسم ها اگرچه پنهان اند و به سادگی به چنگ محقق نمی آیند اما سازوکار علی بنیادی رویدادها هستند. همچنین، در هر لایه از واقعیت مورد نظر مکانیسم های مولد علی وجود دارند که امکان تحقق آن لایه را ممکن می کند. تبیین رئالیستی انتقادی به معنای یافتن روابط علی میان متغیرها نیست بلکه به معنای کشف و شناسایی مکانیسم های مولد علی زیربنایی است. علاوه بر این، در این مکتب میان قانون علمی با روال مندی و توالی میان رویدادها نیز تمایز وجود دارد. در پایان، بر این نکته انگشت تاکید می گذارم که رئالیسم انتقادی یک لنز است نه یک ابزار. در پایان، بر این نکته انگشت تاکید می گذارم که رئالیسم انتقادی یک لنز است نه یک ابزار.
تبیین مدل ارزیابی کارآیی آموزشی معلمان بر اساس استانداردهای مدیریت کیفیت فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
136 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تبیین مدل ارزیابی کارآیی آموزشی معلمان با توجه به استانداردهای مدیریت کیفیت فراگیر انجام شده است. روش شناسی: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده ها کیفی است. جامعه هدف شامل کلیه متخصصان و اساتید تعلیم و تربیت دانشگاهی در استان کربلای عراق بودند که دارای دانش آکادمیک در حوزه مربوطه و سابقه انتشار مقاله یا کتاب در زمینه ارزیابی اموزشی می باشند. انتخاب نمونه ها به صورت هدفمند صورت گرفته است و حجم نمونه نیز طبق اصل اشباع نظری 10 نفر تعیین شده است. ابزار تحقیق شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که جهت سنجش روایی آن از ارزیابی قضاوت های خبرگان استفاده شده است و برای محاسبه پایایی، از میان مصاحبه های انجام گرفته چند مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب و هر کدام از آن ها در یک فاصله زمانی کوتاه و مشخص دو بار کدگذاری شدند و میزان توافق بین این کدگذاری ها مبنای محاسبه پایایی قرار گرفت. با تحلیل محتوای مصاحبه ها و استخراج کدها، ابعاد و مولفه های ارزیابی کارآیی آموزشی معلمان بر اساس استانداردهای مدیریت کیفیت فراگیر شناسایی شدند. فرایند کدگذاری نظری داده ها از طریق نرم افزار مکس کیودا نسخه 2020 صورت گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در پایان فرایند کدگذاری باز 96 مفهوم برچسب گذاری شد. در پایان این مرحله، مفاهیم اولیه بررسی، تحلیل و دسته بندی شدند تا مقولات فرعی شناسایی شوند. بر این اساس در کدگذاری محوری 32 مقولیه فرعی از بین کدهای باز استخراج شدند. در نهایت، مقولات فرعی در هشت اصل مدیریت کیفیت فراگیر شامل تمرکز بر مشتری، تعهد کل کارکنان، سیستم یکپارچه، رویکرد فرآیند محور، بهبود مستمر، تصمیم گیری مبتنی بر واقعیت، ارتباط موثر، تفکر استراتژیک-رهبری دسته بندی شدند. نتیجه گیری: در نهایت، مدل پیشنهادی ارزیابی کارآیی آموزشی معلمان بر اساس استانداردهای مدیریت کیفیت فراگیر می تواند به بهبود کیفیت آموزشی و ارتقاء عملکرد معلمان در سیستم آموزشی کمک کند.
دگرگونی نسلی در زندگی علمی دانشگاهی (مورد مطالعه: دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر دگرگونی هایی در دانشگاه ایران روی داده است و عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشگاهیان مورد بحث قرار گرفته که قابل تأمل است. به نظر برخی از ارزش ها، هنجارهای دانشگاهی در طی نسل ها رنگ باخته اند که مطالعیه آن از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف این پژوهش مطالعیه کیفی تحولات نسلی دانشگاهیان و علل و پیامدهای آن در نیم قرن گذشته است. روش تحقیق کیفی و از نظرییه زمینه ای استفاده شده است. جامعیه موردمطالعه استاد تمام های سه دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی بودند که برحسب سن، سابقیه عضویت علمی و جریانات اجتماعی در سه نسل از هم تفکیک و نمونه ها به صورت هدفمند از میان آن ها انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبیه اکتشافی و نیم ساختاریافته استفاده شد. داده ها با 52 مصاحبه به اشباع نظری رسید و با نرم افزار اطلس تی آی مورد تحلیل قرار گرفت. از استخراج مصاحبه ها 26 مقولیه محوری به دست آمد. یافته ها نشان داد که طی سه نسل دانشگاهی، اخلاق مداری و رعایت هنجارهای آکادمیک به سمت امور صنفی و ارتقاء پیش می رود. پول و منفعت فراتر از علم رفته است. شیویه جامعه پذیری از استادشاگردی به دانشجومحوری تقلیل یافته است. ارتباط عاطفی حضوری به تعامل علمی غیرحضوری تبدیل شده است. سنت اقامت در پردیس به فعالیت بیرون از پردیس دانشگاهی تغییر یافته است؛ نتیجه این که به رغم مشترکات بین سه نسل، دگرگونی در سبک زندگی علمی دانشگاهیان اتفاق افتاده است و دانشگاه نخبه گرایانیه آموزشی به سمت دانشگاه توده گرایانه و کارآفرین پژوهشی پیش می رود. درآمدزایی از علم، ارزش های ذاتی آن را تحت تأثیر قرار داده و کمّیت بر کیفیت غلبه کرده است.
شناسایی و رتبه بندی موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سازمان های مردم نهاد استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
239 - 272
این تحقیق با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سمن های استان چهارمحال و بختیاری و بر مبنای روش کیفی صورت گرفته است. بر این اساس نخست با اجرای مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران سمن های استان، موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی شناسایی و در مرحله بعدی به رتبه بندی عوامل احصا شده با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش 74 نفر از مدیران سمن های استان چهارمحال و بختیاری بوده که نمونه تصادفی 20 نفره برای مصاحبه و نمونه 40 نفره تصادفی برای پرسشنامه رتبه بندی از میان آن ها انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عامل عدم همکاری دولت و ارگان های دولتی در رتبه نخست و عامل عدم آگاهی سمن ها از کارآفرینی اجتماعی در رتبه دوم و عوامل عدم استقبال افراد از طرح های کارآفرینانه و سبک زندگی مردم و مانع ذهنی آن ها در رتبه های بعدی قرار گرفتند. تسهیل ارائه مجوز به فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی و حمایت مالی از آن ها، برگزاری کارگاه های آموزشی برای فعالین سازمان های مردم نهاد و نیز فرهنگ سازی در میان مردم برای میل به فعالیت های جمعی توسط رسانه های عمومی از جمله راهکارهای رفع موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سمن های استان چهارمحال و بختیاری می باشد.
تحلیل پدیدارشناسانه سرطان زیسته (مورد مطالعه بیماران بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرطان، به مثابیه بیماری ای لاعلاج، به شدت زندگی افراد مبتلا را از جنبه های گوناگون بدنی، روان شناختی و اجتماعی متحول می سازد. سرطان را می توان از منظرها و با رویکردهای مختلفی بررسی کرد. از مهم ترین روش های بررسی این پدیده، بررسی و تحلیل آن از منظر کسانی است که سرطان را می زیند و با آن دست و پنجه نرم می کنند. برای شناخت و واکاوی سرطان زیسته، هدف این مقاله توصیف و تحلیل پدیدارشناسانیه سرطان در بین 12 نفر از بیماران مبتلا به سرطان بستری شده در بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد بوده است. رویکرد پدیدارشناسی ون منن برای مطالعه انتخاب شد. نمونه گیری از نوع غیراحتمالی و هدفمند بود و از تکنیک مصاحبیه باز و نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. براساس یافته های تحقیق، بیماران وضعیت زیستیه خود را در حالات بدنی متناقض به همراه احساس غریبگی، انقطاع و پیش بینی ناپذیری زمانی، روابط اجتماعی مبتنی بر حمایت تا طرد همه جانبه و مرگ اندیشی و مرگ هراسی مداوم تا چنگ انداختن به نیروهای ماورای طبیعی توصیف و تفسیر کردند.
تصویر رویدادهای جهانی در مطبوعات ایران (تحلیلِ ساختار و محتوای اخار خارجی در روزنامه های ایران، جام جم، شرق و همشهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
65 - 86
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نحوه پوشش رویدادهای بین المللی در روزنامه های سراسری ایران از رهگذرِ تحلیلِ ساختار و محتوای مطالب خارجی ایران، جام جم، شرق و همشهری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی است و مطالب خارجی روزنامه ها در یک هفته آماری در چهار ماه نخست سال 1399 تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختار اصلی مطالب خارجی در روزنامه های ایران بر روی موضوعات "علم و فناوری و بهداشت و درمان" تمرکز دارد و بیشتر مطالب دارای ارزش خبری "تضاد و برخورد" است. شکل ارائه مطالب خارجی بیشتر به صورت "خبر" است؛ هر چند که همشهری و ایران در انتشار مطالب خارجی به قالب های "گزارش، تحلیل و تفسیر" نیز توجه بیشتری نشان داده اند. نتایج تحلیل های آماری در مجموع نشاندهنده توجه کم روزنامه ها به "نگارش منبع اخبار" به عنوان یک اصل حرفه ای و اخلاقی است. با این حال، روزنامه ایران بیشتر از روزنامه های دیگر به ذکر منبع در نگارش اخبار خارجی توجه نشان داده است. همچنین روزنامه های مورد مطالعه از منظر تهیه و انتشار اخبار خارجی وابستگی بسیار زیادی به رسانه های بین المللی دارند و سهم خبرگزاری های داخلی در این خصوص بسیار ناچیز و قابل چشم پوشی است. از نظر تمرکز بر پوشش اخبار مناطق مختلف جهان، بیشتر تاکید روزنامه ها بر "اروپا و آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا)" است.
مسائل سازمان های خیریه در ارتباط با دولت و بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۲۹۹-۲۶۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر پایهٔ نظریه آرایش مناسب میان سه بخش دولتی، خصوصی و جامعه مدنی، ضمن توضیح نحوه همکنش و ارتباط سازمان های جامعه مدنی با دولت و بازار؛ می کوشد با شناساندن رویکردی جدید، بازگفت متفاوت تری از دو رویکرد رقیب ارائه دهد. در این رویکرد، خیریه ها سازمان های غیردولتی و غیربازاری هستند که در استقلال نسبی و نحوه تعامل و ارتباطشان با دو عرصه دیگر فهم پذیر می شوند و مسائل آن ها رؤیت پذیر می شود. این مطالعه با روش کیفی و تکنیک دلفی در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۲۹ نفر از دست اندرکاران مؤسسات خیریه در کشور انجام شده است. یافته ها نشان داد برجسته ترین مسائل این سازمان ها در مورد دولت عبارت از دولتی کردن هرچه بیشتر خیریه ها، نبود قوانین کارآمد، رقیب پنداری خیریه ها از سوی دولت، فقدان یکپارچگی مرجعیت در صدور مجوز و نظارت است. همچنین، چالش بنیادین این سازمان ها در مورد بازار، بی تفاوتی بنگاه های اقتصادی نسبت به مسئولیت اجتماعی و سازمان های خیریه است. با چنین مسائلی، خیریه ها به پیچ ومهره های بوروکراسی دولتی تبدیل می شوند که تنها در برابر دولت تعهد و مسئولیت دارند و کارکرد آن ها فقط جنبه تسکینی دارد که این، سرآغاز انحطاط آن هاست. افزون بر آن، این سازمان ها رابطه همیشگی و بایسته ای با بنگاه های خصوصی ندارند. درنهایت می توان گفت آرایش مناسبی میان سه عرصه پیش گفته برقرار نیست و مسائل این سازمان ها در نبود آرایش مناسب رؤیت پذیر می شود.
تحلیلی بر شاخص های توسعه پایدار در محلات شهری (نمونه موردی: محلات 14 گانه منطقه 3 شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
125 - 156
حوزههای تخصصی:
محله های شهری به عنوان کوچک ترین واحد سازمان فضایی شهر در پایداری شهری نقش اساسی ایفا می کنند؛ به گونه ای که پایداری محله ها می تواند معیاری برای تحلیل نتیجه سیاست های شهری باشد که جنبه ها و موضوعات مختلف شهری را باهم مرتبط می کند. با وجود اهمیت شاخص های پایداری محله ای، تاکنون کمتر به مسئله شاخص های پایدار تأثیرگذار در ساماندهی محله های شهری اصفهان پرداخته شده اس ت. از این رو، هدف پژوهش حاضر ارزیابی پایداری محلات 14 گانه منطقه 3 شهر اصفهان است که با استفاده از روش کمی انجام شده است. جامعه آماری شامل شهروندان شهر اصفهان است و حجم نمونه نیز 425 نفر از ساکنان محلات منطقه 3 شهر اصفهان بوده که با استفاده از فرمول کوکران برآورد شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T در قالب نرم افزارSPSS 20 و روش ANPدر قالب نرم افزار تحلیل شبکه ای Super Decision استفاده شد. نتایج حاصل از آزمونT نشان می دهد که از نظر شهروندان دو شاخص کالبدی-زیست محیطی و بهداشتی-درمانی در وضعیت پایداری قرارگرفته است؛ درحالی که دو شاخص اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی در سطح ناپایداری قرار گرفته که باعث نارضایتی شهروندان شده است. همچنین، نتایج مدلANP حاکی از آن است که معیار کالبدی-زیست محیطی با وزن نرمال 0.305 اولویت اول، معیار اقتصادی با وزن نرمال 0.285 در اولویت دوم ، معیار اجتماعی-فرهنگی با وزن نرمال 0.157 در اولویت سوم، معیار بهداشتی–درمانی با وزن نرمال 0.147 در اولویت چهارم قرار دارد. از نظر اولویت بندی نهایی نیز به ترتیب محلّه های خواجو، چرخاب، باغ کاران، ملک، نقش جهان، احمدآباد، شهشهان، قلعه طبره، سرچشمه، سنبلستان، گلزار، امام زاده اسماعیل، جویباره و سرتاوه از پایدارترین تا ناپایدارترین سطح وضعیت از نظر توسعه پایدار محلّه ای قرارگرفته اند.
سلبریتی ها و جذب افکار عمومی: بررسی نقش الگوهای مورد استفاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله ضمن بررسی شاخص های عینی به دنبال درک رفتار سلبریتی ها در فضای مجازی است که چگونه بر مخاطبان و افکارعمومی تأثیر می گذارند. مطالعه پیشینه تحقیقات منجر به استخراج شاخص های دهگانه ای شد که سلبریتی ها برای ایفای نقش در شبکه اجتماعی و جذب طرفداران استفاده می کنند. فرض پژوهش این است که بین این الگوها و جذب افکار عمومی رابطه وجود دارد.روش پژوهش: روش پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش کاربران ایرانی فعال در اینستاگرام و دنبال کننده 10 نفر از سلبریتی های فعال و شاخص می باشند. از فرمول کوکران برای محاسبه حجم نمونه جوامع نامعین استفاده شد. پژوهشگر پرسشنامه را برای 40 نفر از دنبال کننده های هر سلبریتی ارسال نمود که در مجموع 400 پرسشنامه تکمیل و دریافت شد که مشخص شد هر کاربر میانگین 9/5 سلبریتی را دنبال و 3/5 ساعت را در شبکه های اجتماعی می گذراند.یافته ها: براساس یافته ها بین الگوهای مورداستفاده سلبریتی ها و جذب افکارعمومی به میزان 0/759در مقیاس همبستگی پیرسون رابطه معنادار وجود دارد، که براساس جنسیت تفاوت معنادار نیست، اما براساس سطح تحصیلات تفاوت معنادار است و افراد با تحصیلات پایین تر بیشتر از افراد با تحصیلات بالاتر تحت تأثیر سلبریتی ها قرار می گیرند. از شاخص های دهگانه "تقلید و الگوبرداری" و "سبک زندگی" قوی ترین ارتباط و بیشترین تأثیر را بر افکارعمومی می گذارند.نتیجه گیری: یافته ها نظریات چارچوب نظری همچون جامعه نمایشی، مصرف فرهنگی و رابطه فرااجتماعی را تایید می کند و سلبریتی ها در بستر رسانه های اجتماعی جدید، نه تنها منشا سرگرمی هستند، بلکه با تأثیر زیاد بر نگرش و افکارکاربران، نقش قابل توجهی در جذب و شکل دهی افکارعمومی ایفا می کنند. موضوعاتی که سلبریتی ها مطرح می کنند ازنظر افکارعمومی بااهمیت است و میزان حضور در شبکه های اجتماعی و دنبال کردن صفحات سلبریتی ها می تواند برای کاربران الگوسازی کند و نه تنها در شکل دهی به جریان افکار عمومی موثر هستند، بلکه آن ها را تقویت یا تضعیف می کنند بنابراین لزوم توجه به این مسئله و پیامدهای آن برای سیاستگذاران و متخصصان رسانه را آشکارتر می سازد.
اقتباس بصری از دیزنی در انیمیشن های معاصر ایرانی (مطالعه موردی: انیمیشن سینمایی «پسر دلفینی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
119 - 148
حوزههای تخصصی:
از رویکردهای رایج در انتخاب سبک بصری یک فیلم انیمیشن، وام گیری از سبک بصری آثار موفق معاصر است. در این رویکرد، با جلب توجه مخاطبان نسبت به تصاویر آشنای برگرفته از آثار موفق و بازآفرینی نمونه های مشابه، آثاری خلق می شوند که به مذاق مخاطب خوش می آید و به دنبال آن، از فیلم استقبال می شود. اما امکان اقتباس بصری و وام گیری از هرسنت تصویری، چالش هایی را نیز به همراه دارد. چه بسا برای اجرای بهینه، شرایطی لازم است که به راحتی قابل دست یابی نیستند. در سال های اخیر، برخی سازندگان انیمیشن های ایرانی اقدام به تولید آثاری با رویکرد به این قبیل از اقتباس های بصری کرده اند که نقد و بررسی آنها می تواند برای دیگر انیمیشن سازان مفید واقع شود. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، با رویکرد کیفی متکی بر روش تطبیقی، شباهت عناصر بصری (کاراکترها و محیط) در انیمیشن «پسر دلفینی» (محصول 1401 ایران) با انیمیشن های شرکت دیزنی بررسی شده است. پس از تشریح زیبایی شناسی دیزنی و تبیین جایگاه انیمیشن «پسر دلفینی» در فرایند این نوع وام گیری بصری، در نهایت به این سؤال پاسخ داده شده که در ساخت انیمیشن هایی به سبک و سیاق «پسر دلفینی»، چه ملزومات و شرایطی ضروری به نظر می رسند؟ براساس یافته ها، برخورداری از سرمایه مالی متناسب، سرمایه انسانی، نیروی کار متخصص و مهم تر از همه، تعلق به بستر و سنت تصویری مبتنی بر واقع گرایی، از اصلی ترین ملزومات تولید این قبیل آثار به شمار می آیند.
شناسایی پیشران های مؤثر بر حکمرانی برای کاهش مسائل شهری با کمک نرم افزار Mic Mac(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
19 - 34
حوزههای تخصصی:
با سرعت گرفتن روند شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری شاهد بالارفتن میزان مطالبات شهروندان خواهیم بود. حکمرانی خوب شهری نقش نهادهای مدنی را به عنوان مدافع حقوق شهروندی و تقویت کننده مشارکت مردمی در دست یابی به عدالت شهری فراهم می نماید. بنابراین در جهت ارائه راهکارهای مناسب دست یابی و گسترش حکمرانی خوب شهری شناخت پیشران های موثر در این حوزه گامی بسیار مهم می باشد. مدیریت این روابط نیازمند کسب درکی عمیق و سیستمی از پیشران ها، عوامل کلیدی و متغیرهای اصلی تاثیر گذار بر شکل گیری آن می باشد که هدف اصلی تحقیق پیش رو بر این مهم استوار گردیده است. فرایند تحقیق مشتمل بر 4 فاز شناسایی و معرفی سیستم، صورتبندی ساختاری تاثیرات متقابل و تحلیل متغیرها و تعیین متغیرهای کلیدی بود. لذا با مراجعه به خبرگان علمی و حرفه ای و نیز استفاده از روش تحلیل ساختاری اثرات متقاطع با نرم افزار میک مک، تعداد 20 متغیر در قالب الگوی پستل شناسایی و جهت تعیین متغیرهای کلیدی با هدف مدیریت آینده روابط فیمابین تحلیل گردید. بر این اساس از بین متغیرهای 20 گانه مورد مطالعه، حاکمیت قانون به عنوان پیشران و متغیرهایی چون شفافیت، عدالت، پاسخگویی ، مشارکت ، اجماع پذیری پیشران های کلیدی آن می باشند که بیشترین قابلیت را در اعمال مدیریت در جهت گسترش حکمرانی خوب شهری دارند. در نتیجه سیستم مورد نظر ناپایدار بوده است.
تبلیغات شهری و تأثیر آن بر رفتار شهروندان با رویکرد تغییرات اجتماعی و فرهنگی (مورد مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبلیغات شهری به عنوان یکی از ابزارهای مهم در مدیریت و توسعه شهرها، تأثیرات قابل توجهی بر تغییرات اجتماعی و فرهنگی شهروندان دارد. به طورخاص، این پژوهش به دنبال شناسایی نقش تبلیغات در ارتقای فرهنگ شهروندی، افزایش مشارکت اجتماعی و بهبود رفتار شهروندان شهر اصفهان می باشد. همچنین هدف آن ارائه راهکارهایی برای استفاده مؤثرتر از تبلیغات شهری جهت تقویت هنجارهای اجتماعی است. روش تحقیق این مطالعه توصیفی-تحلیلی است و داده ها ازطریق مشاهده و واکاوی مستندات گردآوری شده و بااستفاده از روش های تحلیلی روابط میان متغیرها موردتبیین قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که تبلیغات شهری به ویژه تبلیغات محیطی، نقش به سزایی در ارتقاء فرهنگ شهروندی، افزایش مشارکت اجتماعی، تقویت هنجارهای مدنی و بهبود رفتارهای اجتماعی دارد. همچنین، تأثیر تبلیغات بر مؤلفه هایی به مثابه مسئولیت پذیری اجتماعی، اعتماد بین فردی، گرایش به رعایت قانون و نوع دوستی موردتأیید قرار گرفته است. این نتایج بیانگر آن است که تبلیغات شهری می تواند ابزاری مؤثر برای نهادینه سازی رفتارهای مطلوب اجتماعی و فرهنگی در جوامع شهری باشد. بااین حال، عدم استفاده صحیح و هدف مند از تبلیغات می تواند پیامدهای منفی به مانند کاهش حس مشارکت اجتماعی و کم توجهی به فرهنگ عمومی را درپی داشته باشد. این تفحص به ویژه به سان برنامه ریزان و مدیران شهری توصیه می کند تا بااستفاده از تبلیغات هدف مند و برنامه ریزی شده، گام های مؤثری درجهت ارتقای رفتارهای اجتماعی و فرهنگی شهروندان بردارند و کیفیت زندگی شهری را بهبود بخشند.
تحلیل رابطه بین مطالعه روزنامه و میزان اعتماد اجتماعی (مطالعه موردی: شهرستان پارس آباد مغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به مطالعه رابطه میزان مطالعه روزنامه با میزان اعتماد اجتماعی می پردازد. ما در پژوهش حاضر اعتماد را در سه نوع، اعتماد میان فردی، عام و نهادی مورد توجه قرارد داده ایم. روش تحقیق مورد استفاده پیمایش است که داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه به شکل میدانی جمع آوری شده است. همچنین تعداد 383 نمونه انتخاب شده و به شیوه نمونه گیری خوشه ای سیستماتیک عملیاتی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین میزان استفاده از روزنامه با هیچ کدام از انواع اعتماد اجتماعی رابطه معنی دار وجود ندارد. ضرایب ها، نشان دهنده همبستگی منفی بین میزان استفاده از روزنامه و انواع اعتماد اجتماعی هستند بدین معنی که استفاده از روزنامه میزان انواع اعتماد اجتماعی را پایین می آورد اما مطالعه انواع پیام روزنامه ها انواع اعتماد اجتماعی را تحت تاثیر معنی دار قرار می دهد. همچنین بین میزان روزنامه خواندن و متغیرهای ارزیابی از مسئولان و احساس امنیت اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد. سطوح معنی داری برای ارزیابی از محیط نشان دهنده رابطه معنی دار بین متغیرهای مذکور می باشد.علاوه بر این بین میزان استفاده از روزنامه ها و متغیرهای عام گرایی، تعهد اجتماعی و ارزیابی از محیط ارتباط معنی داری وجود ندارد. در مجموع می توان گفت که میزان مطالعه روزنامه با تاثیرگذاری بر متغیرهای واسط تحقیق، میزان انواع اعتماد اجتماعی را تحت تاثیر معنادار قرار می دهد.
Presenting a Model for Virtual Education Considering Educational Equity with a Phenomenological Approach in Schools of Golestan Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The use of virtual education has seen significant growth compared to the past, making it essential to consider it within the context of educational equity. Consequently, this study aimed to present a model for virtual education considering educational equity with a phenomenological approach in schools of Golestan province.
Methodology: This study was applied in terms of its objectives and qualitative in its implementation. The research population consisted of experts and professionals in the field of education in Golestan province, from which 11 individuals were selected as the sample using a purposive sampling method based on the principle of theoretical saturation. The research instruments included a demographic information form and semi-structured interviews, the validity and reliability of which were confirmed. Data were analyzed using thematic analysis.
Findings: The findings revealed that virtual education, considering educational equity with a phenomenological approach in schools of Golestan province, comprises 49 sub-categories within 10 main categories including equity-focused virtual education, development of virtual education in rural areas, enhancement of teachers' digital skills, equity in social media, improvement of students' technological skills, culture building for virtual education, a comprehensive monitoring system for virtual education, virtual education performance assessment system, understanding the gaps related to electronic education infrastructure facilities, and strategic planning for virtual education. Eventually, a model for virtual education considering educational equity with a phenomenological approach was designed for schools in Golestan province.
Conclusion: The designed model of virtual education, considering educational equity with a phenomenological approach, can have significant practical implications for specialists and educational planners. By focusing on its main and sub-categories, they can create an environment conducive to improving virtual education with an emphasis on educational equity.
Design and Validation of a Curriculum Model Based on Positive Education Approach in Iran's Secondary Education(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
179 - 188
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the methods of curriculum design is based on the positive education approach. Therefore, the aim of this study was to design and validate a curriculum model based on the positive education approach in Iran's secondary education.
Methodology: This study was applied and mixed-methods in terms of objective and implementation, respectively. The research population in both design and validation parts consisted of experts and scholars in the fields of educational studies, educational management, educational psychology, and research and planning experts for the compilation of secondary education textbooks. The sample of this study, based on the principle of theoretical saturation, included 22 individuals who were selected through purposive sampling and were subjected to semi-structured interviews and completion of a researcher-made questionnaire. The data obtained from the interviews and questionnaires were analyzed using coding methods based on grounded theory, exploratory factor analysis, and structural equation modeling.
Findings: Coding findings revealed that for the curriculum model based on the positive education approach in Iran's secondary education, 50 components were identified in 4 categories: causal factors (16 components), contextual and intervening factors (18 components), strategies (8 components), and effects and outcomes (8 components). Validity was confirmed through triangulation method and peer review, and reliability was calculated at 77 percent using the inter-rater agreement method. Findings from the exploratory factor analysis showed that the factor loading of each of the 50 components was appropriate, and 11 components were able to explain 86.4 percent of the total variance of the curriculum based on the positive education approach in Iran's secondary education. Structural equation modeling findings indicated that the curriculum model had a suitable fit and significantly impacted all four categories: causal factors, contextual and intervening factors, strategies, and effects and outcomes.
Conclusion: Curriculum specialists and planners, based on the categories and components of this study, can take effective steps towards improving the curriculum based on the positive education approach in Iran's secondary education.
نقش سازمان های مردم نهاد در بازتوانی اجتماعی معتادان بهبود یافته در شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، سازمان های مردم نهاد افزایش زیادی داشته است.این سازمان ها در حوزه های مختلف از جمله حمایت و بازتوانی اجتماعی معتادان فعالیت داشته اند. لذا این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که «سازمان های مردم نهاد چه نقشی در بازتوانی معتادان بهبود یافته به جامعه دارند»، انجام شد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لخاظ روش،کمی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان بهبود یافته و استفاده کننده از خدمات سازمان های مردم نهاد در شهر تهران بود. شیوه نمونه گیری، تصادفی ساده وحجم نمونه ۳۰۰ نفر بود. ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بود. نتایج آزمون همبستگی نشان داد بین میزان حمایت اجتماعی، ارضای نیازها، مشارکت اجتماعی و نظارت اجتماعی بر افزایش بازتوانی اجتماعی معتادان، رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد. یافته ها نشان داد که بین سازمان های مردم نهاد و بازتوانی اجتماعی، همبستگی مثبت و معنی دار (۵۳۲/۰) وجود دارد.این امر بیانگر این است که هر چه میزان خدمات و حمایت های ارائه شده توسط این سازمان ها افزایش یابد، بازتوانی اجتماعی نیز بهبود می یابد. همچنین، همبستگی مثبت و معنی داری که بین حمایت اجتماعی (۴۳۲/۰)،کنترل اجتماعی (۴۲۱/۰)، ارضای نیازها (۲۹۶/۰) و مشارکت اجتماعی (۳۵۴/۰) با بازتوانی اجتماعی وجود دارد،نشان دهنده این است که افزایش هر یک از این متغیرها می تواند به بهبود بازتوانی اجتماعی کمک کند. ضریب بتای ۰.۴۵۳ برای سازمان های مردم نهاد به این معنی است که این متغیر تأثیر مثبت بر بازتوانی اجتماعی دارد. درنتیجه می توان گفت سازمان های مردم نهاد با ایجاد شبکه های حمایتی، فراهم کردن امکانات برای ارضای نیازهای اساسی معتادان بهبود یافته و ارتقای فرصت های مشارکت اجتماعی، بستری مناسب برای بازتوانی اجتماعی فراهم می کند.
بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
122 - 153
حوزههای تخصصی:
تفاوت بین گروه های سنی موضوع بسیار مهمی است که می تواند منشأ پدیده ها و مسائل گوناگون فرهنگی و اجتماعی شود. هدف این پژوهش بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان بود. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی پژوهش گرساخته بود. جامعه ی آماری شامل زنان و مردان بالای ۱۵ سال شهر تویسرکان در سال ۱۳۹۹ است که با توجه به جدول مورگان و کرجسی، ۳۹۲ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند روایی با روش های توافق متخصصان، صوری، و سازه به ترتیب 75/0 ، 76/0 و84/0برآورد شد، همچنین پایایی با روش همسانی درونی 82/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، t مستقل، و تحلیل مسیر در برنامه ی SPSS-25 انجام شد. نتایج نشان داد که بین نسل ها ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و نسل مسن سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند؛ بین زنان و مردان ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و مردان، سرمایه ی اجتماعی بیشتری نسبت به زنان دارند. بین گروه های سنی ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و گروه سنی ۶۶ تا ۷۵ ساله، سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند. همچنین، بین میزان درآمد و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد (05/0 > P). به طور خلاصه، می توان گفت بین متغیرهای نسل، جنسیت، گروه های سنی، میزان درآمد، نوع شغل، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، محل زندگی، سن ازدواج، حضور در اجتماع، و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بین جنس و نیز بین نسل های مختلف ازنظر متغیرهای سن ازدواج، حضور در اجتماع، سرمایه ی اقتصادی، آزادی های فردی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحرک اجتماعی تفاوت وجود دارد.
زنان معلول ایرانی: بازنمود خود در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
135 - 160
حوزههای تخصصی:
اینستاگرام به عنوان پلتفرم شبکه اجتماعی نقش مهمی در بازنمود خود دارد. معلولان با استفاده از اینستاگرام می توانند به بازنمود خود و کاهش انگ اجتماعی دست بزنند. هدف پژوهش حاضر شناخت نحوه بازنمود خود زنان معلول در اینستاگرام است. این پژوهش بر مبنای نظریه گافمن در زمینه مدیریت تأثیر و انگ اجتماعی و دیدگاه پسا فمینیستی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. تصاویر و کپشن های پست های اینستاگرامی شانزده زن معلول ایرانی که در اینستاگرام فعال بودند، تحلیل شده است. بر اساس نتایج، زنان معلول برای مدیریت تأثیر و کاهش انگ معلولیت، از تصاویری با محتوای آراستگی، حضور و فعالیت خارج از منزل، مهرورزی و عشق ورزی استفاده می کنند. در محتوای کپشن ها بیشتر به رابطه خود با جهان (دیگران، خدا، طبیعت و اشیا) توجه شده و کمترین تأکید روی ماهیت جهان بوده است. در معرفی خود، تم های مربوط به قدرتمندی، توانمندی، قوی بودن و شادی تکرار شده است. بلاگرها با استفاده از ترکیب تصویر و متن به انتقال پیام "زن معلول، ناتوان نیست" مبادرت می ورزند.