فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۸۱ تا ۲٬۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
59 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان سازمان بازرسی شهرداری تهران در سال 1401 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 220 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ و همکاران، 2003)، مقیاس ملال محیط کار (DUBC، ریجسیگر و همکاران، 2012) و بهزیستی روانشناختی (RSPWB، ریف، 1995) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر بهزیستی روانشناختی اثر منفی و معنادار و طرحواره های ناسازگار اولیه بر ملال شغلی اثر مثبت و معنادار داشت (01/0p<). همچنین اثر طرحواره های ناسازگار اولیه به واسطه ملال شغلی بر بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و ملال شغلی نقش کلیدی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی کارکنان دارند و توجه بیشتر مراکز مشاوره به این متغیر ها در جهت بهبود عملکرد کارکنان سازمان ضروری بنظر می رسد.
تأثیر مداخلات آموزش عصب روانشناختی خانواده محور بر ناسازگاری های زناشویی و نظم جویی شناختی-هیجانی مراجعین متأهل وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مشکلات رایج در خانواده معتادان، ناسازگاری زناشویی و نظم جویی شناختی-هیجانی است. یکی از درمان های مؤثر برای ناسازگاری زناشویی و نظم جویی شناختی-هیجانی، آموزش عصب روانشناختی خانواده محور است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مداخلات آموزش عصب روانشناختی خانواده محور بر ناسازگاری های زناشویی و نظم جویی شناختی-هیجانی مراجعین متأهل وابسته به مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی مراجعان مرد متأهل وابسته به مواد مخدر بستری در بخش اعصاب و روان بیمارستان کوثر سمنان در فاصله زمانی سال 1401 تا 1402 بودند، که با درنظر گرفتن ملاک های ورود و خروج و روش در دسترس تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد ناسازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) و نظم جویی شناختی هیجان (گرانفسکی و همکاران، 2001) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار ) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) با استفاده از نرم افزار SPSS24 و EXCEL انجام شد (05/0 >p). یافته ها: مداخلات آموزش عصب روانشناختی خانواده محور بر ناسازگاری های زناشویی و نظم جویی شناختی-هیجانی مراجعین متأهل وابسته به مواد مخدر تأثیر دارد (05/0 >p). نتیجه گیری: نتایج نشانگر اهمیت بخشیدن به آموزش های مبتنی بر علوم روانشناختی و عصب شناسی در حوزه خانواده و ارتقاء ارتباطات زناشویی و مهارت های نظم جویی شناختی-هیجانی در این گروه از افراد می باشد. این مداخلات نه تنها به بهبود روابط خانوادگی و زناشویی کمک می کنند بلکه به افزایش توانایی های مقابله با مشکلات مرتبط با وابستگی به مواد مخدر نیز کمک می نمایند.
کاربرد هوش مصنوعی (یادگیری ماشینی) در روانشناسی یادگیری: رونمایی از بینش ها و جهت گیری های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۹۷-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تلاقی هوش مصنوعی (AI)، روانشناسی و زبان شناسی کاربردی به ویژه در حوزه یادگیری زبان، مسیری جذاب را برای کاوش در فرآیندها و مکانیسم های پیچیده زیربنایی شناخت انسان باز کرده است. الگوریتم های یادگیری ماشینی این پتانسیل را دارند که اصول اساسی یادگیری زبان به ویژه درک مطلب را به عنوان متغیر اصلی یادگیری زبان روشن کنند ولی بررسی ادبیات این حوزه نشان داد تاکنون مطالعه ای به بررسی مهم ترین ویژگی های نحوی و واژگانی مؤثر بر درک مطلب زبان آموزان انگلیسی با تکنیک های یادگیری ماشین انجام نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مهم ترین ویژگی های نحوی و واژگانی مؤثر بر درک مطلب زبان آموزان انگلبسی با تکنیک های یادگیری ماشین نظارت شده بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری در این مطالعه شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر تهران در سال 1402 بود که زبان انگلیسی را در مؤسسات آموزش زبان یاد می گیرند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 360 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل آزمون BALA (یانگ، 2022) به صورت کتبی و گفتاری بود. برای تحلیل داده ها از الگوریتم های موجود در بسته نرم افزاری COVFEFE (کمیلی و سایرین، 2019) تحت نرم افزار Python استفاده شد. یافته ها: 260 ویژگی از متون کامپیوتری تهیه شده از پاسخ های گفتاری و نوشتاری زبان آموزان با استفاده از الگوریتم های پردازش زبان طبیعی (NLP) استخراج شد. سپس از مدل های یادگیری درخت تصمیم، نزدیک ترین همسایه، روش بردار پشتیبان، شبکه عصبی و روش خطی منظم برای پیش بینی درک مطلب با استفاده از ویژگی های زبانی استخراج شده استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تغییرات درک مطلب خواندن زبان آموزان را می توان با استفاده از ویژگی های دستوری و واژگانی استخراج شده به خوبی مدل سازی کرد. علاوه بر این، بیست ویژگی که بیشترین نقش را در تبیین واریانس دارند، شناسایی شد. این مطالعه نشان می دهد که روش های ML می توانند بررسی دقیق فرآیندهای زبانی مربوط به درک مطلب را تعیین کنند.
اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی و برنامه چند مؤلفه ای تحریک شناختی بر کارکردهای شناختی وکیفیت زندگی در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
25 - 39
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی و برنامه چندمؤلفه ای تحریک شناختی بر کارکردهای شناختی و کیفیت زندگی در سالمندان بود. روش پژوهش، نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه سالمندان ساکن شهرستان تبریز در سال 1402بودند. نمونه پژوهش شامل90 نفر سالمند بالای 60 سال به روش نمونه گیری هدفمند که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تحریک الکتریک مغزی و برنامه چندمؤلفه ای تحریک شناختی و گروه کنترل جایدهی شد. برای گروه اول آزمایشی، مداخله تحریک الکتریکی مغزی و برای گروه دوم نیز نرم افزار تحریک چندمؤلفه ای شناختی به مدت سه ماه استفاده گردید و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت ننمودند. مجموعه ارزیابی عصب روان شناختی کمبریج و پرسشنامه کیفیت زندگی 36 گویه ای استفاده شد. از اندازه گیری مکرر جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله تحریک الکتریکی مغزی و برنامه چندمؤلفه ای تحریک شناختی موجب بهبود کارکرد شناختی و کیفیت زندگی سالمندان شد؛ از این روی، با توجه به این یافته ها، استفاده از چنین برنامه هایی برای بهبود کارکرد شناختی سالمندان توصیه می شود
مقایسل اثربخشی روان درمانی مثبت گرا با طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی و باورهای غیر منطقی در زوج های متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
121 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه مقایسه میزان اثربخشی روان درمانی مثبت گرا با طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی و باورهای غیرمنطقی درزوج های متقاضی طلاق بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی زوج های متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. به روش نمونه گیری هدفمند 45 نفر انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش 1 هشت جلسه 90 دقیقه ای مداخلات درمانی مثبت گرا و گروه آزمایش 2 تحت ده جلسه 90 دقیقه ای مداخلات طرحواره درمانی را دریافت کردندو گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت استفاده شد. یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو مداخله در پس آزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر کیفیت زندگی و باورهای غیرمنطقی داشته و روان درمانی مثبت گرا در افزایش کیفیت زندگی، اثربخش تر از طرحواره درمانی؛ و در کاهش متغیر باورهای غیرمنطقی، طرحواره درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به روان درمانی مثبت گرا برای زوج ها داشت؛ لذا هر دو درمان می تواند کمک به سزایی در زمینه مسائل خانوادگی و جلوگیری از طلاق داشته باشد.
تبیین تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
93 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی انجام گردید . پژوهش حاضر از نوع رویکرد پدیدار شناسی می باشد که با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است که تعداد 32 مادر که دارای دو فرزند پیاپی در فاصله سنی یک تا سه سال بودند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه از این مادران تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه پیدا کرد. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد وکدگذاری از طریق سه مرحله باز، محوری و گزینشی انجام شد تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که تجربه مادران از داشتن دو فرزند پیاپی در 5 مقوله اصلی که شامل آموزشی، عاطفی، مالی، خانوادگی و اجتماعی می باشد مقوله های اولیه عبارتند از درس نخواندن، کمک همسر در مسائل آموزشی، علاقه زیاد به بازیهای کامپیوتری، بحث در خصوص برنامه تلویزیونی ، حسادت نداشتن، عدم همکاری در کارهای خانه، حسادت به همدیگر، ظلم شدن در حق بچه اول ، عصبانیت و خستگی ، فرق گذاشتن پدر بین دو کودک، تفاوت شخصیتی بین دو کودک، مشکلات مالی، تمایل به داشتن گوشی، اتاق و اسباب بازی مستقل ، تمایل به جشن تولد مستقل، تفاهم نداشتن زوجین در تربیت دو کودک، روابط زناشویی مناسب، مشکل در روابط جنسی، کمک همسر در کارهای خانه، هماهنگی در تربیت فرزند، نداشتن روابط اجتماعی ، عدم سازش دو کودک، بهتر شدن روابط اجتماعی می باشد
طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
91 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزار اکسل استفاده شد. در گام اول مؤلفه های فرهنگ خودمراقبتی سالمندان بر اساس مصاحبه عمیق با 28 نفر از خبرگان دانشگاهی به روش داده بنیاد، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 47 مقوله در قالب 6 مؤلفه (دانش خود مراقبتی، خودکارآمدی خود مراقبتی، مهارت خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی، خودمحوری خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی) بود. سپس در گام دوم مؤلفه های شناسایی شده با روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی و با تحلیل میک مک خوشه بندی شدند. نتایج نشان دادند مؤلفه های دانش خود مراقبتی در سطح سوم، مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در سطح دوم و خودکارآمدی خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در سطح اول قرار دارند و انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در خوشه وابسته، خودکارآمدی خود مراقبتی در خوشه پیوندی و دانش خود مراقبتی در خوشه مستقل و مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در خوشه خودمختار قرار گرفته اند.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آوری اطلاعات، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس استان مازندران در سال 1402-1403 بود که تعداد 36 بیمار ام اس به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش 18 نفر و گروه کنترل 18 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس وضعیت گسترش ناتوانی کرتزکه (EDSS)، پرسش نامه خودکارآمدی درد و مقیاس فاجعه سازی درد (PCS) بودند. به منظور اجرای مداخله در پژوهش، پروتکل درمانی 10 جلسه ای از کتاب درمان متمرکز بر شفقت برای درمانگران ACT، استخراج و اجرا شد. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 27 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها مطابق نتایج، درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت به طور معنی داری باعث افزایش خودکارآمدی درد و کاهش فاجعه سازی درد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (0/05>P). این اثرات نشان دهنده تفاوت معنی دار بین دو گروه در پس آزمون بودند، به طوری که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهبود بیشتری در متغیرهای موردمطالعه نشان داد. نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان دادند درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مؤثر است. براین اساس، می توان گفت این درمان با ترکیب اصول پذیرش و تعهد همراه با پرورش شفقت به خود، به بیماران کمک می کند تا احساس کارآمدی بیشتری بر درد خود داشته باشند و توانایی مقابله با آن را افزایش دهند. همچنین، این درمان با کاهش فاجعه سازی درد و تمرکز بر ارزش ها باعث می شود بیماران به جای تمرکز بر افکار منفی، به فعالیت های معنی دار بپردازند. پیشنهاد می شود در مراکز مربوطه آموزش داده شود و مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی رفتارهای خوردن بر اساس روابط موضوعی و سبک های دلبستگی: نقش واسطه ای مکانیزم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی رفتارهای خوردن ناسالم بر اساس روابط موضوعی و سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای مکانیزم های دفاعی بود. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه های رفتار خوردن داچ (DEBQ)، روابط موضوعی بل، سبک های دلبستگی بزرگسالان و مکانیزم های دفاعی (DSQ-40) جمع آوری و با مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که روابط موضوعی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتارهای خوردن ناسالم دارد. مکانیزم های رشد یافته به طور مستقیم بر رفتارهای خوردن ناسالم تأثیرگذار بودند. دلبستگی ایمن از طریق مکانیزم های دفاعی رشد یافته بر رفتارهای خوردن تأثیر معنادار داشت ولی دلبستگی های ناایمن تأثیر معناداری نداشتند. شاخص های برازش مدل نشان دادند که مدل نظری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است: روابط موضوعی، سبک های دلبستگی و مکانیزم های دفاعی بر رفتارهای خوردن ناسالم تأثیر دارند و تقویت عوامل مثبت می تواند به پیشگیری و کاهش شیوع این رفتارها کمک کند.
اثر بخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر عزت نفس و خودآگاهی دانشجویان دختر با تجربه شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
216 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر عزت نفس و خودآگاهی دانشجویان دختر با تجربه شکست عاطفی بود. روش این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده بود. جامعه هدف این پژوهش 22نفر از دانشجویان دختر موسسه آموزش عالی حکمت رضوی بود که دچار شکست عاطفی شده بودند، به صورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش را طی ده جلسه 90دقیقه ای دریافت نمودند، در حالی که گروه کنترل تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفتند. از پرسشنامه ضربه عشق راس(1999) جهت غربالگری آزمودنی ها و از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) و خودآگاهی کوپر اسمیت (1997) در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان به طور معناداری موجب افزایش عزت نفس و خودآگاهی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (p<0/05) . آموزش تنظیم شناختی هیجان ، روش مناسبی برای افزایش عزت نفس و خوآگاهی هیجانی در افرادی که دچار شکست عاطفی شده اند است و می تواند به عنوان مداخله ای مبتنی بر شواهد تجربی، مورد استفاده قرار بگیرد.
The Effectiveness of Attachment-Based, Brain-Based, and Mindful Parenting Training on Parental Stress in Children with Symptoms of Social Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of attachment-based, brain-based, and mindful parenting training on reducing parental stress in mothers of children exhibiting symptoms of social anxiety. Methods: A quasi-experimental design with a pre-test, post-test, and follow-up stages was used, involving 60 mothers from three elementary schools in Felard city. Participants were divided into four groups: attachment-based parenting, brain-based parenting, mindful parenting, and a control group. Each experimental group received eight 90-minute training sessions. Parental stress was measured using the Parenting Stress Index before and after the intervention and during follow-up. Data were analysed using SPSS-26 and analysis of variance with repeated measurements method. Findings: The brain-based parenting training significantly reduced parental stress in the post-test and follow-up stages compared to the control group. The attachment-based and mindful parenting trainings did not show significant effects on parental stress. Repeated measures ANOVA indicated significant within-group effects over time and interactions between time and group. The brain-based training had a notable impact on the mothers' ability to manage parenting stress effectively. Conclusion: Brain-based parenting training is an effective intervention for reducing parental stress among mothers of children with social anxiety symptoms. The findings highlight the importance of understanding brain functions in parenting strategies. Further research is needed to explore the potential long-term benefits of attachment-based and mindful parenting methods on parental stress.
Effectiveness of the Luthans Psychological Capital Intervention Model on Resilience and Social Adaptation of Turkmen Divorced Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the study was to investigate the effectiveness of the Luthans psychological capital intervention model on the resilience and social adaptation of Turkmen divorced women. Method: The research method was a quasi-experimental design with a control group, pre-test, post-test, and two-month follow-up. The population consisted of all Turkmen divorced women who had visited the Behravan counseling centers in Gonbad Kavous city in the first four months of the year 2019. Among them, 30 participants were selected and randomly assigned to either the experimental or control group. The experimental group received weekly group interventions in 10 sessions of 90 minutes each. Both groups completed the Resilience (Connor & Davidson, 2003) and Social Adaptation (Weissman & Paykel, 1974) questionnaires at three stages: pre-test, post-test, and follow-up. Data were analyzed using mixed ANOVA with repeated measures. Findings: The findings showed a significant difference between the two groups in resilience (F=8.79, p=0.006) and social adaptation (F=5.39, p=0.028) at the post-test and follow-up stages. Conclusion: Based on the findings of this study, it can be concluded that training in the psychological capital intervention model helps improve the quality of life of divorced women by enhancing resilience and social adaptation.
بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با فرسودگی شغلی در مدیران و معاونان مدارس ابتدایی منطقه سه شهرستان کرج
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
119 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با فرسودگی شغلی در مدیران و معاونان مدارس ابتدایی منطقه سه شهرستان کرج است. این پژوهش با روش توصیفی همبستگی انجام شد. جامعه آماری آن عبارت است از مدیر و دو تن از معاونان تمام دبستانهای منطقه سه شهرستان کرج که عبارت بودند از 640 نفر. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 240 نفر برآورد شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه 75 سوالی طرحواره های ناسازگار یونگ(1990)، پرسشنامه 22 سوالی فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981) بود. به منظور تحلیل استنباطی داده ها از روشهای آماری ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری بین طرحواره های ناسازگار اولیه با فرسودگی شغلی مدیران و معاونان مدارس شهرستان ایذه وجود داشت. همچنین همبستگی مثبت و معناداری بین طرحواره های ناسازگار اولیه با مولفه های خستگی عاطفی، عملکرد شخصی (عدم موفقیت فردی) و مسخ شخصیت مدیران و معاونان مدارس شهرستان ایذه وجود داشت.
مقایسه تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی در افراد وابسته به مت آمفتامین مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد با افراد غیر وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1225 - 1242
حوزههای تخصصی:
زمینه: وابستگی به مواد و به خصوص مت آمفتامین به دلیل تأثیر بر ساختار شناختی (از جمله برنامه ریزی، انعطاف پذیری و توجه) زمینه ساز تکانشگری می شود. بنابراین بررسی و مقایسه ابعاد تکانشگری در گروه های مختلف مصرف کننده مواد برای متناسب سازی مداخلات یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
هدف: این مطالعه با هدف مقایسه تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی در افراد وابسته به مت آمفتامین مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد با افراد غیر وابسته شهر شیراز انجام شد.
روش: پژوهش از نظر هدف کابردی و از نظر روش شناسی یک مطالعه علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را مردان وابسته به مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر شیراز در سال 1400 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از مصرف کنندگان مت آمفتامین و 30 نفر از افراد عادی از لحاظ سن، جنسیت و تحصیلات همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تکانشگری پاتون و همکاران (1995) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS.27 و تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین افراد مبتلا به مت آمفتامین و گروه غیر مصرف کننده در ابعاد تکانشگری عدم برنامه ریزی، تکانشگری حرکتی و نمره کل تکانشگری تفاوت وجود دارد (0/001 >P). به عبارت دیگر افراد مصرف کننده مت آمفتامین نمرات بالاتری در تکانشگری عدم برنام ه ریزی، تکانشگری حرکتی و نمره کل تکانشگری به دست آوردند. همچنین بین افراد مصرف کننده و غیر مصرف کننده در تکانشگری شناختی تفاوتی وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان نتیجه گرفت که تکانشگری می تواند در شروع، تداوم و عود پس از پرهیز از مصرف مواد تأثیرگذار است و مداخلات دارویی و روانشناختی باید به تکانشگری به عنوان یک سازه تسهیل کننده و تداوم بخش مصرف مواد توجه داشته باشند.
Psychometric Assessment of the Persian Version of Ethical and Legal Issues in Counseling Self-Efficacy Scale (ELICSES)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The Ethical and Legal Issues Self-Efficacy in Counseling (ELICSES) has been developed to evaluate counselors' and psychologists' self-efficacy in ethical and legal issues. Psychometric properties of the ELICSES in Iranian counselors and psychologists remain a largely unexplored realm. Method: The present study, therefore, seeks to translate the scale from English to Persian while also investigating the psychometric properties of the Persian version of the ELICSES. Online sampling was utilized to collect data from four hundred and forty-seven counselors, psychologists, and trainees who participated in the study. Ethical and Legal Issues in the Counseling Self-Efficacy Scale and Marlowe–Crowne Social Desirability Scale were used in the study. Results: The results of face (all items earned greater than 1.5 except one item (1.2)), content (overall CVI > 0.79, CVR > 0.62), and construct validity (CMIN=3.65, CFI=0.922, RMSE=0.45; also AVE> .5 and CR> .7) indicated that the ELICSES held appropriate validity and reliability. The results of the confirmatory factor analysis confirm the three factors of the ELICSES among Iranian counselors, psychologists, and trainees. Conclusion: These results suggested the validity and reliability of the ELICSES in evaluating self-efficacy when it comes to ethical and legal issues among Iranian counselors, psychologists, and trainees
Investigating the Effectiveness of Developing a Pre-Marriage Educational Package based on Film based on the Concepts of Sternberg's Theory on the Adjustment of Love Stories in Unmarried Girls(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: To investigate the effectiveness of developing a pre-marriage educational package based on the concepts of Sternberg's theory on love stories in single girls. Method: The current research is applied in terms of purpose, quasi-experimental in terms of research method, and pre-test-post-test with control group and follow-up stage in terms of research design. The statistical population of this research was made up of people who referred to Haft Sange Zendegi Educational Institute in 2023. Before conducting the training classes, both groups (including the intervention group and the control group) were evaluated with the research measurement tool. Then, for the intervention group, the film therapy program based on Sternberg's concepts was implemented in the amount of 25 sessions of two hours per hour. Results: According to the findings, the asymmetric story variable (P=0.861), thematic story variable (P<0.001), participatory story variable (P<0.001), narrative type story variable (P=0.863), genre story variable (P=0.976) There was no significant difference between the two experimental and control groups during the pre-test. Similarly, there was no significant difference between the two experimental and control groups during the pre-test (P=0.351), but there was a significant difference between the two post-test and follow-up periods between the control and experimental groups (P<0.001). However, there was no significant difference between post-test and follow-up in the thematic story variable (P=0.232). Likewise, there was no significant difference between the post-test and follow-up in the story variable (P=0.548). Conclusion: This study is unique in Iran as it involves premarital counseling based on movies.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی سراهای محله در منطقه 22 تهران در سال 1402 بود که از بین آنها تعداد نمونه 30 نفر که در پرسشنامه وسواس فکری عملی (Y-BOCS، ییل-براون، 1986) نمره بالایی کسب کردند، به شکل در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش و گروه کنترل) و هر گروه 15 نفر گمارش یافتند. ابتدا هر دو گروه به وسیله ابزار آزمون شامل مقیاس خودسرزنش گری (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس اجتناب شناختی (CAQ، سکستون و دوگاس، 2008) مورد سنجش قرار گرفتند و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله طرحواره درمانی یانگ و کلوسکو (2003) قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. لذا می توان اینگونه نتیجه گرفت که طرحواره درمانی بر کاهش خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی موثر بوده است.
مدل ساختاری باور به دنیای عادلانه بر اساس حمایت اجتماعی با نقش میانجی طرحواره های هیجانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
117 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر طرحواره های هیجانی در رابطه بین باور به دنیای عادلانه و حمایت اجتماعی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی دیابت در تهران بود که 350 نفر به صورت تصادفی از میان مراجعه کنندگان سه ماه پاییز سال 1400-1399 به کلینیک دیابت تابان (منطقه 2 تهران) انتخاب شدند. این پژوهش به دلیل دوران پاندمی ویروس کووید-19 به صورت مجازی انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس باور به دنیای عادلانه (Dalbert و Sutton & Douglas)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (Zimet et al.) و مقیاس طرحواره های هیجانی (Leahy) بود. داده های به دست آمده به روش تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل پژوهش وضعیت مطلوبی داشت (9/0<GFI)، و طرحواره های هیجانی در رابطه بین باور به دنیای عادلانه و حمایت اجتماعی نقش میانجی ایفا کرد. این مدل 63 درصد از تغییرات باور به دنیای عادلانه را در بیماران دیابتی تبیین می کند. این بدان معنی است که طرحواره های هیجانی نقش میانجی گری در رابطه بین حمایت اجتماعی و باور به دنیای عادلانه دارد.
پیش بینی اضطراب دانش آموزان براساس رضایتمندی زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب دانش آموزان براساس رضایتمندی زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه والدین بود. روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوم تا ششم ابتدایی ناحیه 1 و 2 شهرستان یزد در سال تحصیلی 1402-1401 و مادرانشان بودند، که براساس جدول مورگان، تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه ی اضطراب کودکان دبستانی اسپس (SCAS، 2003) و مادران آنان به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (ENRICH، 1989) و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF، 1988) پاسخ دادند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد، از بین متغیرهای پیش بین، رضایت زناشویی، به صورت منفی و معنادار و طرحواره های محرومیت هیجانی، رهاشدگی، استحقاق، اطاعت و بازداری هیجانی به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی اضطراب دانش آموزان بودند (05/0p<). در مجموع این متغیرها 7/90 درصد از اضطراب دانش آموزان را تبیین می کند. با توج ه ب ه نتای ج به دست آمده، نبود رضایت زناشویی و وجود طرحواره های ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، رهاشدگی، استحقاق، اطاعت و بازداری هیجانی) در مادران منجر به بروز علائم اضطرابی در فرزندانشان می شود.
سنجش گروهی میزان و انگیزه های عدم صداقت و مقایسه آن در مردان و زنان: یک مطالعه آزمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
159 - 169
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عدم صداقت، رفتار فراگیری است که همراه با منفعت شخصی و زیان رساندن به فرد، گروه دیگر یا جامعه است. بنابراین هدف این پژوهش سنجش گروهی میزان و انگیزه های عدم صداقت و مقایسه آن در مردان و زنان است. روش: پژوهش حاضر به صورت طرح پس آزمون با دو گروه مردان و زنان (مطالعه تک ضربه ای) انجام می شود. جامعه آماری متشکل از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه گیلان است. نمونه پژوهش حاضر شامل 189 دانشجو است که به روش نمونه گیری هدفمند و براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شده و در دو گروه مردان (92 نفر) و زنان ( 97نفر) قرار گرفتند و از روش پرتاپ تاس (فیشباخر، 2013) برای سنجش میزان و انگیزه های عدم صداقت استفاده شد و داده های حاصل با کمک آزمون دوجمله ای تحلیل شد. به منظور مقایسه ی میزان و انگیزه های عدم صداقت در دو جنس به ترتیب از آزمون t مستقل و آزمون خی دو استقلال استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که بخش قابل توجهی از مردان (z=4.78, df=91, p<0.001)، زنان (z=1.71, df=96, p<0.05) و کل شرکت کنندگان (z=4.66, df=188, p<0.001) با انگیزه «انسان اقتصادی» دست به رفتار عدم صداقت زده اند. انگیزه «تصویر منِ صادق» در مردان (z=1.15, df=91, p<0.045)و رفتار محافظه کارانه در زنان (z=1.71, df=96, p<0.05) در مواجهه با رفتار عدم صداقت مشاهده شد. همچنین مردان و زنان در میزان رفتار عدم صداقت (t=1.15, df=187, p<0.175) و انگیزه انسان اقتصادی (χ²=2.805, df = ... ,p<0.093) تفاوت معناداری نداشتند. نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها، دستیابی به سود حداکثر، در افراد برانگیزاننده ی رفتار عدم صداقت است و هچنین در مردان و زنان به ترتیب ارائه تصویر صادقانه از خویشتن و رفتار محافظه کارانه نمود بیشتری دارد.