فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش بسته شناختی رفتاری بر عزت نفس، اضطراب، اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر آسیب دیده از طلاق در خانواده های نظامی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه و جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر شاغل به تحصیل در مدارس متوسطه اول ساکن شهر کلاله آسیب دیده از طلاق که به روش نمونه گیری هدفمند 33 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) تقسیم شدند. بسته آموزشی شناختی-رفتاری محقق ساخته برای گروه آزمایش در 12 جلسه 90 دقیقه ای اجراء شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965)، پرسشنامه اضطراب بک و همکاران (1988)، پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی تاکمن (2001) بود. تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل کواریانس با اندازه گیریهای مکرر استفاده شد. در متغیرهای عزت نفس، اضطراب و اهمال کاری تحصیلی، اثر اصلی زمان و اثر متقابل زمان و گروه به لحاظ آماری معنادار بود. براساس اندازه اثر، در متغیر عزت نفس 42 درصد، اضطراب 44 درصد و اهمال کاری تحصیلی 28 درصد از نمرات ناشی از اثربخشی بسته آموزشی شناختی رفتاری بر گروه آزمایش بود.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی کاهش وابستگی آسیب زا به فضای مجازی در نوجوانان
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانی دوره ای مهم در گستره زندگی است که کیفیت عملکرد در آن می تواند بر سلامت روان در بزرگسالی افراد بسیار مؤثر باشد. در حال حاضر زندگی همه افراد به ویژه نوجوانان پیوندی جدانشدنی و عمیق با فضای مجازی دارد که می توان برای آن فرصت ها و آسیب های متعددی را در نظر گرفت. با توجه به حساسیت دوره نوجوانی طراحی مداخلاتی کارآمد و به روز و مبتنی بر فرهنگ در زمینه کاهش وابستگی آسیب زا به فضای مجازی در نوجوانان مورد تأکید است. هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی کاهش وابستگی آسیب زا به فضای مجازی در نوجوانان انجام گردید. روش: روش این پژوهش از نوع کیفی و به روش سنتزپژوهی آمیخته بود. به منظور طراحی بسته آموزشی، از نتایج و مبانی نظری موجود در پژوهش های انجام شده استفاده گردید. برای کسب اطمینان از روایی مطلوب بسته آموزشی، از روش روایی محتوایی با استفاده از مدل لاوشه با پانل خبرگان 10 نفری شامل متخصصان حوزه روان شناسی و علوم تربیتی و از دو ضریب کمی نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی استفاده شد. یافته ها: بر اساس پژوهش های انجام شده بسته آموزشی در قالب 9 جلسه تدوین شد. دو ضریب کمی نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی به ترتیب 94/0 و 79/0 محاسبه گردید. این پژوهش نشان داد که کلیه جلسات بسته طراحی شده ضروری است و محتوای کلیه جلسات، کاملاً مرتبط و یا مرتبط با اهداف تشخیص داده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بسته آموزشی کاهش وابستگی آسیب زا به فضای مجازی در نوجوانان از روایی محتوایی مناسب برخوردار است و روایی و پایایی لازم را برای انجام کارهای مشاوره و پژوهش دارد. به عبارتی بسته آموزشی تدوین شده در کاهش وابستگی آسیب زا به فضای مجازی در نوجوانان مؤثر است.
Attachment styles and Positive Feelings in Infertile Couples: The Mediating Role of Emotional Information Processing(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۳ - Serial Number ۲۱, Summer ۲۰۲۴
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the mediating role of emotional information processing in the relationship between attachment styles and positive feelings towards the spouse in infertile couples. Method: The method of the present research was a correlational description based on the practical purpose . The statistical population included infertile couples in Tehran, among whom 200 were selected by convenience sampling. The data were collected by the Experiences in Close Relationships (ECR) Scale (Brennan et al., 1998), Positive Feelings toward Spouse Questionnaire (The State University of New York., 1975), and Emotional Processing Scale (Baker et al., 2010) and analyzed by Pearson correlation and structural equation modeling using SPSS25 and AMOS24. The results of structural equation modeling demonstrated that avoidant and anxious attachments had a significant indirect effect, with effect sizes of -0.10 and -0.20, respectively, on positive feelings toward the spouse mediated by emotional information processing (p<0.01). Conclusion: The obtained results showed that avoidant attachment has a positive and significant relationship with the components of avoidance and emotional control, and anxious attachment has a positive and significant relationship with the components of suppression, unpleasant emotional experience and unprocessed emotional symptoms.The result highlighted the importance of designing and evaluating interventions based on attachment and improving emotional processing to foster and repair the relationships of infertile couples.
تحلیل نقش عفاف و حجاب در تحکیم مبانی اخلاقی و حقوقی خانواده: رویکردی فرهنگی و اجتماعی
حوزههای تخصصی:
خانواده، به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی، نقشی کلیدی در پایداری فرهنگی و اجتماعی جوامع ایفا می کند. در این میان، عفاف و حجاب نه تنها مؤلفه هایی هویتی در جوامع اسلامی اند، بلکه به عنوان ابزارهایی مؤثر در تنظیم روابط اجتماعی، تحکیم بنیان های خانوادگی و تقویت اصول اخلاقی و حقوقی نقش آفرینی می کنند. حجاب، علاوه بر بُعد دینی و فرهنگی، در چارچوب حقوقی نیز قابل تحلیل است و می تواند در حفظ کرامت انسانی، تقویت امنیت اجتماعی و کاهش آسیب های اخلاقی مؤثر باشد. این پژوهش، با رویکردی میان رشته ای و روش توصیفی- تحلیلی ، به بررسی نقش عفاف و حجاب در استحکام مبانی اخلاقی و حقوقی خانواده پرداخته است. یافته ها نشان داد که حجاب نه تنها عاملی برای هویت سازی دینی، بلکه ابزاری اجتماعی در تنظیم مناسبات خانوادگی و جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی است. همچنین از منظر حقوقی، حجاب می تواند در حفظ نظم اجتماعی، حمایت از حقوق فردی و جمعی و تحکیم نهاد خانواده نقش آفرین باشد. بر این اساس، تقویت بنیان های خانواده مستلزم نهادینه سازی ارزش های اخلاقی و حقوقی مرتبط با عفاف و حجاب است. این مطالعه پیشنهاد می کند که سیاست گذاری های فرهنگی و اجتماعی با رویکردی جامع به ابعاد دینی، حقوقی و جامعه شناختی حجاب تدوین شوند و پژوهش های تطبیقی در جوامع مختلف برای شناخت بهتر تأثیرات آن بر نهاد خانواده گسترش یابد.
اثربخشی بسته هنردرمانی بیانگر مبتنی بر برنامه گربه سازگار بر کاهش ترس از شکست در کودکان جنگ سوریه دارای علائم استرس آسیب ثانویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1339 - 1358
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است که جنگ در سوریه به طور قابل توجهی بر روی سلامت روان کودکان تأثیر گذاشته و باعث افزایش میزان استرس و اضطراب آن ها شده است، پژوهش های مختلف حاکی از آن است که میزان استرس و اضطراب را می توان با بهره گیری از مداخلات هنردرمانی و روانشناختی تعدیل کرد. با وجود این، کاربرد هنردرمانی مبتنی بر مداخلات روانشناختی، در آسیب های ناشی از جنگ بر کودکان سوری، مغفول مانده است.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخله هنردرمانی بیانگر مبتنی بر برنامه گربه سازگار در کاهش ترس از شکست در کودکان تحت تأثیر جنگ سوریه و دچار استرس آسیب ثانویه (STS) انجام شده است.
روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری (3 ماهه) با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی کودکان 10-12 سال سوری در معرض جنگ بود که از این جامعه آماری، کودکانی که به علت جنگ به شهر السلمیه نقل مکان کرده بودند (153 نفر) مورد آزمون مقیاس تشخیصی استرس آسیب ثانویه (براید و همکاران،2004)، قرار گرفتند که تعداد 44 نفر با علائم بیشتر (کسب نمره بالاتر) انتخاب شدند و بر اساس ملاک ورود و خروج، از این کودکان 20 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش (گروه مداخله هنردرمانی بیانگر) وگواه گمارده شدند. در جلسات مداخله هنردرمانی از بسته هنردرمانی بیانگر مبتنی بر برنامه گربه سازگار (کلثوم و همکاران، 2023) و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ارزیابی شکست در عملکرد PFAI (کونروی و همکاران، 2002) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز تحلیل واریانس اندازه گیری تکرارشده (مکرر) و نرم افزار SPSSv26 مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد مداخله هنردرمانی بیانگر مبتنی بر برنامه گربه سازگار بر کاهش علائم ترس از شکست و ابعاد آن (ترس از تجربه شرم و خجالت، ترس از کاهش عزت نفس، ترس از داشتن آینده ای نامعلوم، ترس از دست دادن علاقه افراد مهم و ترس از ناراحت شدن افراد مهم (در کودکان سوری مؤثر بوده است (0/05p<).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل شد که هنردرمانی بیانگر مبتنی بر برنامه گربه سازگار می تواند باعث کاهش میزان علائم ترس از شکست و زیرمقیاس های آن بر کودکان متأثر از جنگ شده و تکرار آزمایش در کودکان دیگر متأثر از جنگ با نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی پیشگیری از اهمالکاری تحصیلی و درمان مبتنی برپذیرش وتعهد بر انگیزه تحصیلی و عملکردتحصیلی دانش آموزان اهمالکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
156 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف: اهمالکاری تحصیلی از جمله مسائل مطرح در حیطه آموزش است که نه تنها آینده تحصیلی دانش آموزان را از ابعاد گوناگون تحت تأثیر قرار می دهد بلکه سرنوشت آنها را درحیطه های گوناگون تعیین خواهد کرد. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی پیشگیری از اهمالکاری تحصیلی ودرمان مبتنی برپذیرش وتعهد بر انگیزه تحصیلی و عملکردتحصیلی دانش آموزان اهمالکارانجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه مبتلابه اهمالکاری تحصیلی در شهر اصفهان بودند. که از میان آنان 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (بسته آموزشی پیشگیری از اهمالکاری تحصیلی، درمان مبتنی بر پدیزش و تعهد) و یک گروه کنترل جایگزین شدند(هرگروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اهمالکاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، انگیزش تحصیلی (عبدخدایی و همکاران، 1387) و عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان داد بسته آموزشی پیشگیری از اهمالکاری تحصیلی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انگیزه تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان اهمالکار تأثیرمعنادراری داشت (001/0>p) و بین دو روش مداخله در این زمینه تفاوت معنی داری وجود دارد. به طوری که بسته آموزشی پیشگیری از اهمالکاری تحصیلی از اثربخشی بیشتری برخوردار بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان از بسته آموزشی پیشگیری از اهمالکاری تحصیلی به منظور افزایش انگیزه تحصیلی و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان اهمالکار استفاده نمود
رابطه ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی، تنظیم شناختی هیجان و انعطاف پذیری شناختی در بیماران با تشخیص اختلال افسردگی مزمن
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی، تنظیم شناختی هیجان و انعطاف پذیری شناختی در بیماران با تشخیص اختلال افسردگی مزمن صورت پذیرفت. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی بیماران با تشخیص افسردگی مزمن بستری در مراکز نگهداری بیماران روانی مزمن شهرستان ملارد شهر تهران در سال 99-1398 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از بین بیماران 120 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام توسط نرم افزارSPSS-21 استفاده گردید. یافته ها نشان داد بین مجموع 5 عامل ذهن آگاهی و نمره کل این مؤلفه باهمه متغیرهای پیش بین (انعطاف پذیری شناختی، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی) در سطح (001/0) رابطه معناداری وجود دارد. بالاترین سطح همبستگی در مؤلفه انعطاف پذیری شناختی با خرده مقیاس غیر قضاوتی بودن (351/0) و ذهن آگاهی کلی (367/0) بود. در مؤلفه تنظیم شناختی هیجان با خرده مقیاس توصیف (431/0) وذهن آگاهی کلی (513/0). بالاترین سطح همبستگی را نشان داد. در بهزیستی روان شناختی با خرده مقیاس غیر قضاوتی بودن (365/0) و ذهن آگاهی کلی (544/0). بالاترین سطح همبستگی را نشان داد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سه مؤلفه انعطاف پذیری شناختی، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روان شناختی قادرند 54 درصد (541/0=R2 ) از ذهن آگاهی را در بیماران با تشخیص افسردگی مزمن را تبیین کنند. سهم تفکیکی هر یک نیز به ترتیب برابر با 198/0، 187/0، و 156/0 بود. نتیجه کلی نشان داد که انعطاف پذیری شناختی، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روان شناختی تبیین معناداری از ذهن آگاهی ارائه می دهند. درواقع این سه مؤلفه قادر اند ذهن آگاهی را در بیماران با تشخیص افسردگی مزمن به گونه معنادار تبیین و پیش بینی کنند.
A Jamesonian Reading of Joyce Carol Oates’ Selected Short Stories(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of preventive Counselling, Volume ۵, Issue ۱, March ۲۰۲۴
108 - 123
حوزههای تخصصی:
The purpose of this essay is to analyze the concept of culture in the collection of short stories entitled as Lovely,Deep, Dark and I Am No One You Know by Joyce Carol Oates through Fredric Jameson’s theory of postmodern culture.The portraits of women,men,and children show Oates's compassion for the human life in the modern society.According to Jameson,postmodern culture is the internal and superstructural expression of a whole new wave of American military and economic domination throughout the world: in this sense,as throughout class history, the underside of culture is blood, torture,death, and terror.Lovely,Deep,Dark and I Am No One You Know represent the spot of postmodern man’s struggle with his background and real culture.The stories are associated with an avant-garde movement in which nature is gone and this feature can be seen in all collections of the stories.They create a deconstructed condition in which there is no direct relation between social beings.The setting of the stories reminds the postmodern society which is the metaphor for the current American society with a revolutionized culture.The place that the authors have created in the stories is devoid of natural life and happiness.It is a fabricated place in which the people are programmed like robots.Throughout the stories,the authors represent technological pessimism which refers to the sense of disappointment,anxiety,and menace in subjects due to technological issues.The researcher contributes to identify the main cause of Oates’s attack to her characters in these collections.The main purpose of research paper finds the cause of Oates’s message in postmodern world
تدوین پروتکل درمانی اختلال شخصیت خودشیفته مبتنی بر درمان چند بعدی معنوی و منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
187 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین پروتکل درمانی اختلال شخصیت خودشیفته مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی و منابع اسلامی صورت پذیرفت.روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع اسلامی و براساس درمان چندبعدی معنوی تدوین شد. بیست جلسه بسته درمان اسلامی اختلال شخصیت خودشیفته مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی طراحی و سپس روایی نشانه ها و درمان های به دست آمده از منابع اسلامی و محتوای جلسات درمان با پرسشنامه های مربوطه، از سوی متخصصان ارزیابی شد. داده ها با استفاده از شاخص روایی محتوا (CVI) و ضریب نسبت روایی محتوا (CVR) تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: CVR نشانه ها و درمان های منتج از منابع اسلامی و نیز محتوای تمام جلسات درمانی تأیید شد و CVI برای هر دو مورد بیش از 79/0 به دست آمد.نتیجه گیری: تناسب نشانه ها با منابع اسلامی و محتوای جلسات پروتکل درمانی اختلال شخصیت خودشیفته مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی از سوی متخصصان روا بود. با توجه به نتایج پژوهش، این روش درمانی می تواند برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته به کار رود.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سنجش ارزش های اخلاقی در دانشجویان: رویکرد اخلاق سه وجهی به روان شناسی اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
103 - 130
حوزههای تخصصی:
ارزش های اخلاقی موضوعی مورد علاقه برای پژوهشگران و عامه مردم است. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سنجش ارزش های اخلاقی (EVA) بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در سال 1401- 1400 در دانشگاه تهران بودند که 422 نفر از آن ها در پژوهش شرکت کردند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های سنجش ارزش های اخلاقی (پادیلا-واکر و جنسن، 2016)، ادراک شایستگی (هارتر، 1989)، تعهد مذهبی (ورتینگتون و همکاران، 2003) و کیفیت روابط بین فردی (پیرس و همکاران، 1991) که به صورت آنلاین در اختیار آنها قرار گرفت، پاسخ دادند. تحلیل ها در چند گام شامل تحلیل آیتم، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، محاسبه پایایی و روایی همگرا انجام شد. نتایج تحلیل آیتم نشان داد تمام آیتم ها از کفایت لازم برخوردار هستند. تحلیل عاملی اکتشافی منجر به استخراج سه عامل شد که به ترتیب بر اساس اندازه ارزش ویژه، عامل های اخلاق مبتنی بر الوهیت، اخلاق مبتنی بر جمع و اخلاق مبتنی بر خودمختاری بودند. تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم نیز ساختار سه عاملی به همراه یک عامل کلی ارزش های اخلاقی را تایید کرد. روایی همگرا، پایایی کل و پایایی عامل ها مناسب بود؛ بنابراین پرسشنامه سنجش ارزش های اخلاقی در جامعه دانشجویان ایرانی دارای پایایی و روایی مناسب است و می توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر برای سنجش ارزش های اخلاقی در دانشجویان استفاده کرد.
تأثیر بازی درمانی گروهی بر مشکلات رفتاری و پرخاشگری کودکان مضطرب 7 تا 12 سال
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
33 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش مشکلات رفتاری و پرخاشگری کودکان مضطرب 7 تا 12 سال بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با الگوی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان دوره ابتدایی مضطرب ناحیه 4 تهران به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین داشتند. گردآوری داده ها با پرسش نامه مشکلات رفتاری راتر- فرم والدین (RCBQ) و پرسش نامه پرخاشگری (AQ) صورت گرفت. گروه آزمایش بازی درمانی گروهی را طی 8 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بین میانگین مشکلات رفتاری و پرخاشگری در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (0.05>P) و بازی درمانی گروهی باعث کاهش نمرات مشکلات رفتاری و پرخاشگری در گروه آزمایش شده است. بر این اساس به نظر می رسد بازی درمانی گروهی مداخله ای اثربخش جهت کاهش مشکلات رفتاری و پرخاشگری در کودکان مضطرب 7 تا 12 سال است.
گرایش به رفتارهای پرخطر در سرآغاز جوانی: نقش تعیین کننده تکانشگری و تنظیم شناختی هیجان
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
60 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعیین کننده ابعاد تکانشگری و نظم جویی شناختی هیجان در گرایش دانشجویان به رفتارهای پرخطر بود. در یک طرح همبستگی، تعداد 244 نفر (112 دختر و 132 پسر) از دانشجویان سال اول دوره کارشناسی یکی از دانشگاه های شهر بجنورد با روش طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند و مقیاس خطر پذیری نوجوانان ایرانی (IARS)، مقیاس تکانشگری بارت (BIS-11) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام صورت گرفت. نتایج گویای آن بود که گرایش به مصرف مواد مخدر (0.12=R2)، الکل (0.04=R2)، سیگار (0.08=R2)، گرایش به خشونت (0.06=R2)، رفتار جنسی (0.24=R2) و برقراری رابطه با جنس مخالف (0.10=R2) بر حسب ابعاد تنظیم شناختی هیجان و تکانشگری قابل تبیین هستند. در مجموع نتایج این پژوهش گویای آن بود که تکانشگری یا عمل بدون تأمل و تنظیم شناختی هیجان یا فرایندهای بازبینی، ارزیابی و تعدیل واکنش های هیجانی در گرایش دانشجویان به رفتار های پرخطر نقش دارند.
The Effectiveness of the Integrated Approach of Meaning Therapy and Hope Therapy on Tolerance of Ambiguity, Alexithymia, and Psychological Hardiness of Women with Breast Cancer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
33 - 46
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the effectiveness of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy on tolerance of ambiguity, alexithymia, and psychological hardiness of women with breast cancer in Dezful City.
Method: The statistical population of this study consisted of all women with breast cancer in Dezful in 2021, from whom 30 people were randomly selected and assigned to experimental and control groups. Toronto Alexithymia Scale (Taylor, 1986), Ambiguity Tolerance Scale, and Hardiness Questionnaire (Kobasa et al.,1982) were administered to both groups. Then the experimental group was subjected to group therapy of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy. The number of therapy sessions was eight 90-minute sessions, and after the end of the training course, both experimental and control groups completed the research questionnaires again. After collecting data, multivariate and univariate analyses of variance were used to analyze data via SPSS software.
Results: The results of the data analysis confirmed the effectiveness of this integrated approach on tolerance of ambiguity, alexithymia, and psychological hardiness (p≤ 0/001). Also, the results showed the effect of this integrated approach on the dimensions of alexithymia (difficulty in recognizing emotions, difficulty in describing feelings, and extrovert thinking) and the dimensions of psychological hardiness (commitment, control, and struggle).
Conclusion: The findings of this study could lead to positive consequences of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy in women with breast cancer
ساخت و رواسازی آزمون سنجش عقده های روانی مبتنی بر روانشناسی تحلیلی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۳۰۴-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: عقده های روانی نقش مهمی در روان رنجوری فرد بر عهده دارند، بنایراین تلاش برای شناسایی و درمان عقده های روانی از جایگاه ویژه ای در روانشناسی تحلیلی یونگ برخوردار است. بررسی ادبیات موجود در این حوزه نشان می دهد ابزاری معتبر برای اندازه گیری عقده های روانی در دسترس نیست. هدف: این پژوهش با هدف ساخت و تعیین ساختارعاملی آزمون عقده های روانی مبتنی بر روانشناسی تحلیلی یونگ انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع آمبخته (کیفی-کمی) اکتشافی است که در مرحله اول پژوهش کیفی و با روش تحلیل مضمون بود و در مرحله کمی یک مطالعه توصیفی از نوع توسعه ای-کاربردی طراحی و اجرا شد. جامعه آماری در بخش کیفی کلیه متخصصان حوزه روانشناسی بالینی شهر تهران آشنا با مفاهیم یونگ و آثار یونگ و پسایونگی ها بود. نمونه پژوهش 12 نفر از متخصصان روانشناسی بالینی شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها کیفی از تحلیل مضامین و ترسیم شبکه از نرم افزار MaxQDA2020 با کدگذاری باز و محوری به منظور تطبیق عقده ها با کهن الگوها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مضمون 3 عامل اصلی تدارک سفر، سفر و بازگشت از سفر را به عنوان سه مضمون اصلی و در 28 مضمون فرعی شناسایی کرد. جامعه آماری در بخش کمی را کلیه افراد مراجعه کننده به سرای سلامت شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 320 نفر از افراد مراجعه کننده به محلات سرای سلامت شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به آزمون محقق ساخته عقده های روانی و عواطف مثبت و منفی (واتسون و تلگن، 1988) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS. 27 و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد. یافته ها: نتایج روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به صورت کیفی و کمی تأیید شد. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی 28 عامل را در 86 سؤال تأیید که این عوامل 62 درصد از واریانس عقده های روانی را تبیین کردند. همسانی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای هر کدام از عامل ها بالاتر از 7/0 بود. همچنین ضریب همبستگی پرسشنامه عقده های با فهرست عواطف مثبت و منفی روانی نشان دهنده روایی ملاکی (همزمان) مطلوب آن بود. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت آزمون سنجش عقده های روانی از ویژگی های روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می تواند به روانشناسان کمک کند در فهم عمیق تر عقده ها و تعیین مسیر درمانی مؤثرتر برای مراجعین خود قدم بردارند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرش های ناکارآمد، خودکارآمدی ترک و بهزیستی روان شناختی در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۲۰۴-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی پذیرش و تعهد بر نگرش های ناکارآمد، خودکارآمدی ترک و بهزیستی روان شناختی افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر خرم آباد در سال 1402 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) وکنترل (15 نفر) قرارگرفتند. شرکت کنندگان هردو گروه پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد، خودکارآمدی ترک و بهزیستی روان شناختی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. درمان مبتنی پذیرش و تعهد در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دوگروه تفاوت معنی داری وجود داشت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، باعث کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش خودکارآمدی ترک و بهزیستی روانشناختی در افراد وابسته به مواد مخدر شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود نگرش های ناکارآمد، خودکارآمدی ترک و بهزیستی روان شناختی افراد وابسته به مواد مخدر بود. بنابراین، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند در جهت کاهش وابستگی به مواد مخدر مورد استفاده قرار گیرد.
نقش مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس در پیش بینی خودکارآمدی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیدههدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس در پیش بینی خودکارآمدی شغلی معلمان بود. روش: طرح این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را معلمان مناطق 22 گانه شهر تهران تشکیل دادند و از این بین، 300 نفر بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه-های خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994)، مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان کارول (1991)، هوش سازمانی آلبرشت (2003) و عزت نفس روزنبرگ (1965) پاسخ دادند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل هم زمان در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس یافته ها، مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس با خودکارآمدی شغلی معلمان همبستگی مثبت و معنی-دار داشتند (01/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد متغیر مسئولیت پذیری اجتماعی به میزان 19 درصد، هوش سازمانی به میزان 27 درصد و عزت نفس به میزان 14 درصد (در مجموع 60 درصد) قدرت پیش بینی کنندگی خودکارآمدی شغلی معلمان را داشتند (01/0>p). نتایج: طبق این نتایج برای بهبود خودکارآمدی شغلی معلمان می توان زمینه را برای بهبود مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس آنان فراهم ساخت.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
107 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکرانتقادی بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص صورت گرفت. روش پژوهش از نوع تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 9 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز مشکلات یادگیری خاص ناحیه سه تبریز در نیمه دوم سال 1400 بود. از این بین تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارش تصادفی شدند. ابزارهای مورد استفاده پژوهش پرسشنامه توجه و پردازش شناختی و تنظیم هیجان بود. فرضیه های پژوهش بااستفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد سطح معنی داری در تمامی مقایسه ها کمتر از 05/0 بود که نشان داد مداخله آموزش تفکرانتقادی بر توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان اثربخشی معناداری داشت (05/0>p). بررسی اندازه اثر نشان داد که بیشترین تفاوت در نمره کل پردازش شناختی باضریب 710/0 مشاهده شد. نتیجه پژوهش حاضر فاقد بررسی پیگیری بلندمدت بود. لذا پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده اثربخشی این مداخلات را به صورت پیگیری بلندمدت بررسی کنند و آموزش تفکر انتقادی به عنوان رویکردی نوین در کنار مداخلات آموزشی به مربیان مراکز اختلالات یادگیری خاص آموزش داده شود تا این مربیان در مداخلات خود این راهبردها را به کار گیرند.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
74 - 83
حوزههای تخصصی:
والدین کودکان کم توان ذهنی در تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی با چالش های خاصی مواجه هستند و به آموزش و برنامه ریزی نیاز دارند. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تاثیر آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 می شد. نمونه شامل 32 مادر بود که به روش نمونه گیری در دسترس از مدارس استثنایی انتخاب شدند. آنها با روش تصادفی به دو گروه 16 نفری تقسیم و در یکی از گروه های آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. تمام آزمودنی ها مقیاس تاب آوری (کانر-دیویدسون، 2003) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در برنامه آموزش راهبردهای تنظیم هیجان شرکت کرد اما گروه کنترل از برنامه رایج مدرسه استفاده کرد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به طور معناداری بر تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی تاثیر داشت (0/001>P). نتایج حاکی از آن بود که این برنامه برای بهبود تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی این مادران مفید و موثر بود. در نتیجه برنامه ریزی برای آموزش راهبردهای تنظیم هیجان نقش مهمی در تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی دارد.
Comparison of Parenting Stress and Locus of Control in Parents of Children with and without Specific Learning Disorder
حوزههای تخصصی:
Objective: Families frequently experience a variety of wonderful occurrences and, at times, face difficult circumstances, such as the birth of a child with special needs. These conditions can profoundly affect the dynamics of a family. This research aimed to examine parental stress and locus of control between parents of children with certain learning disorder and those without.Methods: This study utilized a descriptive-comparative methodology. The statistics population comprised all primary school students in the city of Talesh during March to June 2024. The research sample consisted of 116 people (56 parents of children with specific learning disorder and 60 parents with children without specific learning disorder) who were selected through purposive sampling. The data were analyzed using the Parenting Stress Index (PSI) and the Internal-External Locus of Control (IPC) scale. Multivariate analysis of variance and independent t-tests were employed to analyze the data.Results: The findings revealed a notable disparity in parental stress and locus of control between parents of children with specific learning disorder and those without (P<0.05).Conclusion: The findings indicate that parents of children with learning disorder endure elevated stress levels and a heightened perception of loss of control, hence increasing their risk.
The Relationship between Coping Styles and Psychological Well-being of Women Heads of Households
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between coping styles and psychological well-being in female heads of households.Methods: The research design was quantitative, descriptive and within the framework of the correlational method. The statistical population of the research was formed by all the women heads of the household in Sarai, Yousef Abad neighborhood of Tehran in 2024. In this study, using convenience sampling, 50 women were selected as samples. In order to collect research data, Coping Styles Questionnaire for Stressful Situations (CISS) and Ryff scale of psychological well-being (RSPWB) were used. The collected data were analyzed using SPSS-26 software, and research hypotheses and data were analyzed using correlation test, one-sample t, one-factor ANOVA, and Tukey's post hoc test.Results: The results showed that there is a significant positive relationship between problem-oriented coping style and psychological well-being in women heads of households. Also, there is a significant negative relationship between emotional and avoidant coping styles with psychological well-being. According to (P<0.01) for all hypotheses, the level of significance has been proven.Conclusion: Therefore, it can be concluded that female heads of households who use a problem-oriented coping style have a greater sense of self-efficacy and peace of mind, and the use of previous experiences in solving various life problems will make them self-reliant people. And they have higher psychological well-being, and in contrast to female heads of households who use an emotional and avoidant coping style, they have lower psychological well-being.