فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش به بررسی نقش عزت نفس در تربیت اخلاقی مادر از دیدگاه نهج البلاغه پرداخته است. روش تحقیق: به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از گردآوری داده های کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق،کتاب نهج البلاغه و بیانات حضرت علی (علیه السلام ) در زمینه نقش عزت نفس در تربیت اخلاقی مادر را در برمی گیرد. تحلیل نهج البلاغه با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار ATLAS.ti صورت گرفته است که در طی آن گزاره های مرتبط کدگذاری و طبقه بندی شده اند نتایج نشان می دهد که عزت نفس به عنوان یک مفهوم چندبعدی و پیچیده، در صورتی که در تعامل اولیه با مادر به درستی پرورش نیابد، بازیابی و اصلاح آن در آینده دشوار است. ایجاد دلبستگی سالم و رابطه متعادل میان مادر و فرزند، به ویژه در دختران که مادر را به عنوان الگو و منبع همانندسازی می بینند، برای تقویت عزت نفس ضروری است. این یافته ها می تواند به عنوان راهنما و منبع مفیدی برای مشاوران خانواده در بهبود روابط خانوادگی و تربیت اخلاقی مؤثر باشد.
نقش روابط والد-فرزندی بر رفتار نوع دوستانه با میانجی گری تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی، قدردانی و حساسیت بین فردی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش روابط والد-فرزندی بر رفتار نوع دوستانه با میانجی گری حساسیت بین فردی، تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی و قدردانی در نوجوانان پسر طراحی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر 15 تا 21ساله شهر اصفهان در سال 1400 بود که از بین آنها 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های رفتار نوع دوستانه، روابط والد (پدر-مادر)-فرزند، پرسشنامه حساسیت بین فردی، پرسشنامه اعتماد اجتماعی، پرسشنامه احساس تعلق اجتماعی و پرسشنامه قدردانی-فرم 6سؤالی جمع آوری شد. نتایج تحلیل مدل به طورکلی حاکی از آن است که مدل دارای برازش است و همچنین، از بین متغیر های موجود در پژوهش، رابطه پدر-فرزند به طور غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی قدردانی و رابطه مادر-فرزند هم به طور غیرمستقیم از طریق متغیرهای میانجی قدردانی، تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی با متغیر رفتار نوع دوستانه رابطه دارد. به این ترتیب، تعاملات پدر و مادر با فرزند به واسطه قدردانی (برای پدر) و تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی و قدردانی (برای مادر) می تواند در افزایش رفتار نوع دوستانه مؤثر باشد. بر این اساس، می توان گفت روابط والدین و فرزند یکی از متغیرهای مؤثر در رشد و تکامل کودکان و نوجوانان به عنوان بستری برای شکل گیری صفات و عوامل مؤثر در پیدایش رفتار نوع دوستانه کودکان است.
شناسایی شایستگی های رهبری دیجیتالی در عصر دیجیتال
حوزههای تخصصی:
زمینه: رهبران در عصر دیجیتالی باید خود را با فناوری ها و راه های ارتباطی جدید تطبیق دهند تا به طور مؤثر سازمان ها را در عصر دیجیتالی رهبری کنند و این امر مستلزم توسعه مهارت ها و شایستگی های جدید رهبران می باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های رهبری دیجیتالی در عصر دیجیتالی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، با رویکرد کیفی از نوع مرور روایتی در چهار مرحله شامل: اجرای راهبردهای جستجو، جمع آوری اسناد علمی، گزینش و انتخاب و در نهایت تحلیل اسناد علمی، بهره گرفته و بر این اساس 20 سند انتخاب و تحلیل شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش کدگذاری باز (111کد)، کدهای محوری (6 کد) و در نهایت کد انتخابی که همان شایستگی های رهبری دیجیتالی است، استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش، شایستگی های رهبری دیجیتالی را در 6 بُعد نشان داد که شامل: 1. شایستگی های فردی مانند تاب آوری و انعطاف پذیری، کنجکاوی، فعال بودن، خودآگاهی، چابکی، یادگیری مادام العمر، ابتکار عمل، خودمختاری، آینده نگری، 2. شایستگی های اجتماعی/بین فردی رهبری دیجیتالی، القای اعتماد، تقویت اعتماد، ارتباطات دیجیتالی، مشارکت و رفتار مساوی با همه، شایستگی فرهنگی و آگاهی فرهنگی، تضمین حفظ حریم خصوصی، پرورش فرهنگ دیجیتال می باشد. 3. شایستگی های سازمانی رهبری دیجیتالی مانند: پذیرش تغییر، کارآفرینی، تقسیم مسئولیت، داشتن چشم انداز دیجیتالی، ادغام فناوری در بافت اجتماعی سازمان، امنیت و انطباق با مقررات، سازماندهی و بسیج منابع برای دستیابی به نتایج اولویت بندی شده در زمینه دیجیتال، دانش طراحی سازمانی، فرآیندهای اداری و گردش کار، 4. شایستگی های مدیریتی شامل: مدیریت پروژه، مدیریت داده ها و تصمیم گیری مبتنی بر داده، مدیریت تغییر، مدیریت نوآوری، مدیریت ریسک، رهبری و حکمرانی چابک، به اشتراک گذاری دانش، مدیریت زمان، مدیریت و تبدیل سازمان در یک بخش عمومی با قابلیت دیجیتالی می باشد. 5. شایستگی های فناورانه شامل: استفاده از رسانه های اجتماعی، رایانش ابری و استفاده از داده های بزرگ، مهارت های فناورانه، کنترل ابزارها و فناوری های دیجیتالی، سواد دیجیتالی، و در نهایت 6. شایستگی های شناختی رهبری دیجیتالی شامل: تفکر انتقادی، تفکر سیستمی، توانایی حل مسئله، تفکر عملی، تفکر تحلیلی، هوش دیجیتالی/فناوری، تجزیه و تحلیل داده ها، مهارت های تحلیلی و هوش رقابتی دیجیتال می باشد. نتیجه گیری: در عصر دیجیتال، رهبری و شایستگی های رهبری از عناصر کلیدی موفقیت سازمان ها و به عنوان یک فرآیند پیچیده سازمانی است که در سال های اخیر تحت تأثیر فناوری های دیجیتالی قرار گرفته است. لذا نقش رهبران به اقتضای تحولات فناوری های دیجیتالی تغییر کرده است و توسعه شایستگی های رهبران دیجیتال برای سازمان ها به عنوان یک چالش راهبردی تبدیل شده است در نتیجه توصیه می شود که سازمان ها، توسعه مهارت ها و شایستگی های رهبری دیجیتالی را برای ایجاد رشد و موفقیت پایدار در اولویت خود قرار دهند.
علل اطاله ی دادرسی در هیأت رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان و تأثیر آن ها در هیات های دبیرخانه ی ستاد مبارزه با مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۲۴۰-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف: تصمیم گیری در خصوص ادعاهای مطروحه منتهی به رسیدگی قضایی یا شبه قضایی در زمان معقول با رعایت اصول دادرسی منصفانه تضمین گر عدالت است. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی بود. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای یا اسنادی و همچنین مصاحبه و از طریق مراجعه به منابع، اصول و قواعدحقوقی و غیره تلاش شده تا به این پرسش که چه عواملی در رسیدگی به تخلفات اداری-مراجع شبه قضایی- موجب اطاله دادرسی می شود. در این زمینه و چگونگی و چرایی موضوع در مجموعه ای پس از تبیین مفهومی، تاریخچه تقنینی رسیدگی به تخلفات اداری و ساختار جاری ناظر بر رسیدگی به تخلفات اداری، به اجمال عواملی از قبیل ضعف در شفافیت مصادیق تخلفات در قانون رسیدگی به تخلفات اداری، ابهام در تشدید تنبیهات، ایهام در اعمال تخفیفات متناسب با موقعیت شغلی، متناسب نبودن قانونی تخلفات و تنبیهات، نارسایی قانون در حقوق دفاعی متهم، اشکال در تعیین مراجع عالی و تالی، اشکال در مرجع حل اختلاف در صلاحیت و نظارت سلسله مراتبی مراجع عالی و تالی، شفاف نبودن قلمرو اجرای قانون در مکان و زمان، ابهام در شروع به رسیدگی و فوریت، ناکافی بودن تعیین مواعد قانونی، ابهام در امضای اوراق، ناکافی بودن ضوابط استفاده از کارشناس، ضعف در مقررات ابلاغ و نظارت بر آن، ضرورت پیش بینی محدودیت های ناظر بر عدم مداخله افراد ذی نفوذ و غیره در اطاله ی رسیدگی در هیئت ها احصاء شده است. در این پژوهش، بامطالعه موردی، عملکرد دبیرخانه ی ستاد مبارزه با مواد مخدر از طریق مطالعه پرونده های مختومه و مطروحه در هیأت تخلفات اداری این مرجع و کسب نظر از دست اندرکاران مربوط مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد عواملی از قبیل ایرادات تقنینی، نیروی انسانی، ضعف در استفاده از تخصص در رسیدگی و غیره موجب اطاله می گردد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش اقداماتی از قبیل ضرورت آموزش اجباری برای اعضاء، تدوین آیین دادرسی متناسب، آموزش کارمندان، استفاده از وکلاء و مشاوران حقوقی می تواند اطاله را به حداقل ممکن کاهش دهد.
بررسی اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج ها در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۷۵-۱۶۲
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی تأثیر آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج ها در آستانه طلاق می باشد. روش: روش تحقیق به صورت کمی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زوج ها در آستانه طلاق استان تهران منطقه 11 و 12 هستند که در دامنه سنی بین 25 تا 35 سال باشند و بصورت داوطلبانه و براساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شده اند. تعداد نمونه پژوهش 20 نفر از زوج ها در آستانه طلاق بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از زوج های در آستانه طلاق که برای انجام امور حقوقی به مراکز حقوقی و مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه حساسیت بین فردی بود و برای آزمون فرضیه های تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری با رعایت مفروضه ها (همگنی ضرایب رگرسیون، خطی بودن رابطه بین متغیرها، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، همگنی واریانسها) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابعاد حساسیت بین فردی (آگاهی بین فردی، نیاز به تأیید، اضطراب جدایی، کمرویی و عزت نفسه) در زوج های در آستانه طلاق که آموزش رویکرد هیجان مدار دریافت کردند کمتر از زوج هایی است که این آموزش را دریافت نکردند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که برنامه آموزش رویکرد هیجان مدار تأثیر معناداری بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج هایی در آستانه طلاق داشته و می تواند به عنوان برنامه آموزشی موثر مورد توجه روان شناسان و مشاوران باشد. شماره ی مقاله: ۷
اثربخشی زندگی درمانی بر بهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از شایع ترین بیماری های مزمن دستگاه گوارش، نشانگان روده تحریک پذیر است که می تواند فرایندهای شناختی، هیجانی و روان شناختی بیماران را متأثر سازد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زندگی درمانی بر بهزیستیروانشناختی و امیدواری بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیربود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود.جامعه آماری شامل کلیه بیماران مراجعه کننده با شکایت علائم نشانگان روده تحریک پذیر به مطب های خصوصی فوق تخصص گوارش شهر ساری در سال 1400 بودند که تعداد 30 نفر با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و همکاران(1980) و امیدواری (1999) و پروتکل زندگی درمانی حسن زاده (1399) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره و نسخه ۲۲ نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (001/0=P). به طور کلی زندگی درمانی موجب افزایش نمره کلی بهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد زندگی درمانی منجر به افزایش یهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر شد. لذا می توان از زندگی درمانی در کنار درمان های دارویی به عنوان یک مداخله کمکی، حمایتی و توان بخشی در راستای بهبود توان بخشی و ارتقاء کیفیت زندگی بیماران به کار گرفته شود.
نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف، نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 1404-1403 تشکیل دادند که بر اساس فرمول تاباچنیک و فیدل (2007)، تعداد 138 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای ایده پردازی خودکشی (بک و استیر، 1991)، پریشانی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2003) و راهبردهای مقابله ای (بیلینگز و موس، 1981)، استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی با نرم افزار SPSS-V25 استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی بین راهبردهای مثبت مقابله ای و ایده پردازی خودکشی، منفی و معنی دار است. ضریب همبستگی پریشانی روان شناختی و راهبردهای مثبت مقابله ای، منفی و معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که راهبرهای مثبت مقابله ای توانسته است در رابطه بین دو متغیر پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی نقش تعدیل کننده داشته باشد. این نتایج اهمیت توجه به توسعه و تقویت راهبردهای مثبت مقابله ای را به عنوان یک مداخله کلیدی در پیشگیری از خودکشی و بهبود سلامت روانی افراد تأکید می کند. پژوهش حاضر می تواند به متخصصان سلامت روان در طراحی برنامه های مداخله ای مؤثر برای کاهش خطر خودکشی کمک کند.
اثرطرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر خویشتن پذیری و نشخوار فکری زنان با دیابت و پر اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش طرحواره درمانی در مقایسه با درمان پذیرش و تعهد (ACT) با خویشتن پذیری و نشخوار فکری زنان با دیابت و پراشتهایی عصبی بود.روش: این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پی گیری دو ماهه می باشد. جامعه آماری همه زنان با اختلال همزمان دیابت و پر اشتهای روانی شهر مشهد در نیمه اول سال 1402بود که به مراکز درمانی، مراجعه کرده بودند. تعداد 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی درسه گروه طرحواره درمانی ( 15 نفر)، درمان پذیرش وتعهد ( 15 نفر) و گروه گواه ( 15 نفر) تقسیم شدند. برای ارزیابی خویشتن پذیری از پرسشنامه چمبرلند و هاگا (2001) و جهت سنجش نشخوار فکری از آزمون تری نور و همکاران (۲۰۰۳) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. گروه آزمایش طرحواره درمانی تحت مداخله بسته آموزشی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش پذیرش و تعهد تحت مداخله درمانی هیز و همکاران (2012) به مدت ده جلسه یک ساعته قرار گرفتند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد بر نشخوار ذهنی (P<0/01)، (63/29F=) و خویشتن پذیری (P<0/01)، (83/49F=) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پی گیری پایدار است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد بین دو گروه پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی تفاوت معناداری در خویشتن پذیری و نشخوار فکری وجود دارد (P<0/05)؛ بنابراین پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری بر کاهش نشخوار فکری و افزایش خویشتن پذیری زنان داشته است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت: با آموزش رویکردهای درمانی روان شناختی مانند طرحواره و درمان پذیرش و تعهد به زنان می توان در کنترل دیابت و پیشگیری از پرخوری عصبی آنان کمک کرد. همچنین با کنترل پرخوری عصبی می توان آنان را از عوارض جانبی آسیب های جسمانی، روانی و اجتماعی پرخوری عصبی حفظ کرد و بدین ترتیب مادران سالم تر و جامعه سالم تری داشت.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد بر ابرازگری هیجانی و تاب آوری خانوادگی در زوجین در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
14 - 25
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد بر ابرازگری هیجانی و تاب آوری خانوادگی در زوجین در آستانه طلاق انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین در آستانه طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه یک شهر تهران در فصل پاییز سال 1402 بود. در این پژوهش تعداد 18 زوج (36 نفر) با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (9 زوج در گروه آزمایش و 9 زوج در گروه گواه). زوجین حاضر در گروه آزمایش زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد (10 جلسه) را طی ده هفته دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)، پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) و پرسشنامه تاب آوری خانوادگی (FRQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد بر ابرازگری هیجانی (0/001>P؛ 0/62=Eta؛ 57/77=F) و تاب آوری خانوادگی (0/001>P؛ 0/57=Eta؛ 45/21=F) در زوجین در آستانه طلاق تاثیر دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد با بکارگیری فنونی همانند آشنایی با بازدارنده ها و سوق دهنده ها در روابط زناشویی، آشنایی با انواع نوازش، شناسایی قواعد خانوادگی و بازسازی مجدد روابط زناشویی می تواند به عنوانی رویکردی موثر در جهت بهبود ابرازگری هیجانی و تاب آوری خانوادگی در زوجین در آستانه طلاق مورد استفاده قرار داد.
مقایسه اثربخشی تحریک مستقیم فرا جمجمه ای و ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی، نشخوار فکری و نگرانی در دانشجویان دارای نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
26 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی، نشخوار فکری و نگرانی در دانشجویان دارای نشانگان افسردگی انجام شد.روش: پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری در سه گروه ذهن آگاهی، درمان تحریک مستقیم فرا جمجمه ای و کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه زنجان در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودند که پس از اجرای پرسشنامه اینترنتی افسردگی بک بر روی ۴۰۰ نفر، 45 نفر از افراد با نمره متوسط یا بالاتر به روش تصادفی انتخاب و به تصادف یه یکی از دو گروه آزمایش و یا کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. در هرگروه آزمایش مداخله های مربوطه انجام شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان جلسات و دو ماه بعد پس آزمون و پیگیری انجام شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) و با استفاده از نرم افزار spss26 تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: نتایج اثربخشی هر دو روش درمانی ذهن آگاهی و تحریک مستقیم فراجمجمه ای را در کاهش نشانگان افسردگی، نگرانی، نشخوار فکری و افزایش انعطاف پذیری شناختی نشان داد. تحلیل پیگیری نشان داد اثربخشی ذهن آگاهی بر افسردگی، نشخوار فکری و نگرانی بیشتر از تحریک مستقیم فراجمجمه ای بود؛ اما اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر افزایش انعطاف پذیری شناختی بیشتر بود.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش علائم افسردگی موثر بوده اما اثربخشی آن ها متفاوت است؛ بنابراین توجه به نشانه ها و شکایت های اختصاصی بیماران افسرده در انتخاب درمان موثر باید مدنظر قرار داده شود.
نقش میانجیگری استقامت معنوی در رابطه کشمکش های مذهبی / معنوی و دلبستگی به خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
115 - 130
حوزههای تخصصی:
استقامت معنوی یک متغیر نسبتاً جدید برای کمک به افراد برای عبور از چالش ها در طول زندگی می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری استقامت معنوی در رابطه بین کشمکش های مذهبی / معنوی با دلبستگی به خدا می باشد. تحقیق حاضر بر حسب هدف کاربردی و بر حسب شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای برآورد حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 380 نفر انتخاب شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار spss نسخه 22 و تحلیل مسیر استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های چالش های مذهبی / معنوی (اکسلین و همکاران، 2014)؛ استقامت معنوی (ونتونگرن و همکاران، 2019) و دلبستگی به خدا (بک و مک دونالد (2004) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد کشمکش های مذهبی / معنوی بر استقامت معنوی تأثیر مثبت دارد. کشمکش های مذهبی / معنوی بر دلبستگی به خدا تأثیر منفی دارد و در نهایت استقامت معنوی نقش میانجیگری را در تأثیر کشمکش های مذهبی / معنوی بر دلبستگی به خدا ایفا می کند. استقامت معنوی می تواند به عنوان عامل میانجی برای مقابله با کشمکش ها ازجمله کشمکش های مذهبی / معنوی باشد.
هنجاریابی و تعیین ویژگی های روان سنجی و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه یادگیری مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر هنجاریابی پرسشنامه آگاهی از یادگیری مستقل و تعیین ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی آن در دانشجویان دانشگاه های شهر تهران پرداخته است که از لحاظ هدف در زمره تحقیقات کاربردی و از لحاظ طرح گردآوری داده ها، جز تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه پژوهش شامل 427 دانشجو که به صورت تصادفی از میان دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران در سال 96-95 انتخاب شدند، بودند. پس از جمع آوری داده ها، ابتدا پارامترهای سؤالات به وسیله نظریه کلاسیک برآورد گردید، پس از حذف سؤالات نامناسب اعتبار آزمون توسط آلفای کرونباخ، مقدار 90/0 محاسبه گردید و روایی واگرا و همگرای پرسشنامه با پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری بررسی شد. به منظور برازش داده های پرسشنامه با مدل اولیه، تحلیل عاملی تأییدی توسط نرم افزار LISREL به کار گرفته شد و نیز برای تعیین ساختار پرسشنامه در جامعه ی دانشجویان دانشگاه های شهر تهران تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی و چرخش ابلیمن مورداستفاده قرار گرفت، پارامترهای سؤالات پرسشنامه توسط مدل چند ارزشی GRM با استفاده از نرم افزار R برآورد گردید. نتایج بیانگر این بود که همان سؤال هایی که در تحلیل کلاسیک از آزمون کنار گذاشته شدند اینجا نیز دارای ضریب تشخیص پایین بودند و توابع آگاهی آن ها نیز هیچ گونه آگاهی را در سطح صفت مورد اندازه گیری فراهم نکرد، درنهایت داده ها با مدل یک، دو و سه پارامتری و مدل GRM برازش داده شد، و بهترین مدل برای برازش داده ها مدل GRM بود. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها، پرسشنامه ی جدید با 37 سؤال منطبق با جامعه ی دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به دست آمد.
روند تحول تفکّر انتقادی دانشجویان دوره کارشناسی روان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
7 - 39
حوزههای تخصصی:
تقویت مهارت های تفکّر علمی برجسته ترین کارکرد مؤسسات آموزشی است، و تفکّر انتقادی هدف اصلی مؤسسات آموزش عالی به منظور افزایش شایستگی دانشجویان در قرن 21 بوده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه روند تحول تفکّر انتقادی دانشجویان روانشناسی در طول چهار ساله تحصیل بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی در یک مطالعه مقطعی بود. جامعه آماری و نمونه مورد مطالعه همه دانشجویان ورودی1398 تا 1401 رشته روان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی که تعداد آنها 87 نفر بود. برای سنجش تفکّر انتقادی دانشجویان، از آزمون تفکّر انتقادی واتسون-گلاسر(1937) استفاده شد. این آزمون دارای 80 سوال و پنج خرده آزمون استنباط، شناسایی مفروضه ها، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی استدلال های منطقی است که هر 16 سوال آن یک مولفه را می سنجد. برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل تشخیصی استفاده شد. نتایج نشان داد که تفکّرانتقادی و مولفه های تفکّر انتقادی دانشجویان پایین و ضعیف است. روند کلی تحول تفکّر انتقادی در دانشجویان در طول چهارساله تحصیل صعودی است، گرچه این روند در سال سوم کمی نزولی بود. مولفه های شناسایی مفروضه ها، استنتاج، تعبیرو تفسیر، و ارزشیابی استدلال های منطقی روند افزایشی معنی دار داشت، اما مولفه استنباط روند معنی داری نداشت. بعلاوه، مؤلفه های تعبیر و تفسیر، و شناسایی مفروضه ها بیشتر از سایر مؤلفه ها در ایجاد تمایز در چهار ورودی مورد بررسی تأثیر دارد و ارزشیابی استدلال های کمترین تأثیر را دارد. پس می توان نتیجه گیری کرد که با وجود اینکه تفکر انتقادی دانشجویان ضعیف ارزیابی می-شود، اما تحصیلات دانشگاهی بر روند رشد تفکّر انتقادی دانشجویان روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی موثر بوده است.
مدل ساختاری شادکامی بر اساس ذهن آگاهی با نقش میانجی هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری در رابطه بین ذهن آگاهی و شادکامی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی، از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. ۳۷۳ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات، از فرم کوتاه پرسش نامه شادکامی آکسفورد، فرم کوتاه سیاهه ذهن آگاهی فرایبورگ، پرسش نامه هوش هیجانی برادبری و گریوز، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود و فرم کوتاه مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون استفاده شد. برای تحلیل دا ده ها، از روش ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر شادکامی، هوش هیجانی و شفقت به خود، همچنین، اثرات مستقیم هوش هیجانی و شفقت به خود بر تاب آوری و شادکامی معنادار است. به علاوه، هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری، رابطه بین ذهن آگاهی و شادکامی را میانجی گری می کنند و اثر مسیر غیرمستقیم ذهن آگاهی بر شادکامی معنادار است به این صورت که ذهن آگاهی با افزایش هوش هیجانی و شفقت به خود منجر به افزایش تاب آوری می شود و با افزایش تاب آوری، شادکامی افزایش می یابد. این یافته ها دارای تلویحات کاربردی مهم برای مداخله های آموزشی-مشاوره ای جهت بهبود شادکامی است.
مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت به خود با پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
260 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت به خود با پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی بود. روش این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش بیماران دیالیزی شهر کاشان از فروردین تا مرداد سال 1403 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین(2023) و با روش نمونه گیری هدفمند 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی کسلر(K-10) کسلر و همکاران(2003)، سیاهه ذهن آگاهی فرایبورگ(FMI) والش و همکاران(2006)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود(SF-SCS) رائس و همکاران(2011) و مقیاس تجربه توان خودمراقبتی(ESCAS) کئرنی و فلیسچر(1979) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. نرم افزار تحلیل داده ها برنامه SPSS و AMOS نسخه 28 بود. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم ذهن آگاهی(0/62-=β و 0/001=sig) و شفقت به خود (0/53- =β و 0/001=sig) بر پریشانی روانشناختی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی (0/50- =β و 0/001=sig) و شفقت به خود (0/47- =β و 0/002=sig) با پریشانی روانشناختی نقش میانجی و معنادار دارد. مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/05=RMSEA و 0/05>p). با توجه به یافته های این پژوهش و اهمیت نقش ذهن آگاهی و شفقت به خود در پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی استفاده از آموزش ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر شفقت به خود برای بهبود پریشانی روانشناختی در این بیماران پیشنهاد می شود.
مدل ساختاری بلوغ عاطفی بر اساس سبک های هویت با نقش میانجی گری معنای زندگی در نوجوانان متوسطه دوم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای معنای زندگی در رابطه بین سبک های هویت با بلوغ عاطفی شده انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه نوجوانان دختر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند. به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای تعداد 289 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس بلوغ عاطفی (EMS، سینگ و بهارگاوا، 1990)، سیاهه سبک هویت (ISI، برزونسکی، 1992) و پرسشنامه معنای زندگی (MLQ، استگر و همکاران، 2006) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که سبک های هویت اطلاعاتی و متعهد به صورت مستقیم قادر به پیش بینی بلوغ عاطفی بودند (۰01/۰p‹). همچنین سبک های هویتی سردرگم و هنجاری به صورت غیرمستقیم از طریق معنای زندگی توانستند بلوغ عاطفی را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که سبک های هویت با توجه به نقش مهم معنای زندگی می توانند تبیین کننده بلوغ عاطفی باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر ضروری است.
اثربخشی مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک بر حل مساله اجتماعی و نگرش به بزهکاری نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک بر حل مساله اجتماعی و نگرش به بزهکاری نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر ساری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان پسر بزهکار مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر ساری در سال 1402 بودند که از بین آنها 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش دوازده جلسه 60 دقیقه ای تحت مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه حل مساله اجتماعی (SPSI، دی زوریلا و همکاران، 2002) و پرسشنامه نگرش به رفتارهای بزهکارانه (ADB، فضلی، 1389) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون حل مساله اجتماعی و نگرش به بزهکاری در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک یک رویکرد مناسب برای افزایش حل مساله اجتماعی و بهبود نگرش به بزهکاری نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت است.
اثربخشی رویکرد روان پویشی فشرده و کوتاه مدت بر ترس از صمیمیت و تنظیم هیجان نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاه مدت بر ترس از صمیمیت و تنظیم هیجان نوجوانان انجام شد. مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله شهر رشت در سال 1402 بود که از این بین تعداد 34 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه ی 60 دقیقه ای در برنامه روان درمانی روانپویشی فشرده و کوتاه مدت (دوانلو، 1996) شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) گراتز و رومر (2004) و پرسشنامه ترس از صمیمیت (FIS) دسکاتنر و تلن (1991) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که رویکرد روان پویشی فشرده و کوتاه مدت باعث کاهش معنادار نمرات ترس از صمیمیت و مشکل در تنظیم هیجان نوجوانان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، در مراحل پس آزمون (01/0P<) و پیگیری (05/0P<) شده است. می توان نتیجه گرفت که رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاه مدت می تواند بر ترس از صمیمیت و تنظیم هیجان نوجوانان مؤثر باشد.
رابطه بین شفقت بدنی و اضطراب اجتماعی با نقش میانجی شرم بدنی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی شرم بدنی در رابطه بین شفقت بدنی و اضطراب اجتماعی بود. این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان در سال 1402 بودند؛ در این مطالعه 280 دانشجو به روش دردسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس شفقت به بدن (BCS؛ آلتمن و همکاران، 2020)، پرسشنامه اضطراب اجتماعی بزرگسالان (SAQ-A30، کابالو و همکاران، 2010) و مقیاس شرم از تصویر بدنی (BISS، دوارت و همکاران، 2014) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج ضرایب اثرات مستقیم نشان داد که شفقت بدنی به طور منفی بر اضطراب اجتماعی اثر مستقیم و معنادار داشت؛ شرم بدنی به طور مثبت بر اضطراب اجتماعی اثر مستقیم داشت؛ همچنین شفقت بدنی به طور منفی بر شرم بدنی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که شرم بدنی بین شفقت به بدن و اضطراب اجتماعی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه نشان داد که شفقت بدنی نقش موثری بر کاهش اضطراب اجتماعی داشت؛ همچنین این رابطه توسط شرم بدنی میانجی گری شد. در واقع می توان گفت که شفقت به واسطه کاهش شرم بدنی منجر به بهبود اضطراب اجتماعی شد.
نقش واسطه ای مشکلات بین شخصی در رابطه بین ویژگی های شخصیت و اختلال عملکرد جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر پدیدآیی اختلال های جنسی اهمیت بسزایی دارد. آگاهی از شیوه عملکرد و رابطه این متغیرها با یکدیگر در حوزه پیشگیری و درمان اختلال های جنسی می تواند سلامت جنسی زوجین را بهبود بخشد و هزینه های تحمیل شده روان شناختی و جامعه شناختی آن را کاهش دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای مشکلات بین شخصی در رابطه بین ویژگی های شخصیت و اختلال عملکرد جنسی در بیماران مبتلا به اختلال عملکرد جنسی شهر تهران انجام شد. تعداد 101 بیمار مبتلا به اختلال عملکرد جنسی (49 زن، 52 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس پنج عاملی شخصیت نئو (NEO-FFI)، مقیاس عملکرد جنسی (FSFI، IIEF) و مقیاس مشکلات بین شخصی (IIP) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیت با اختلال عملکرد جنسی و مشکلات بین شخصی و اختلال عملکرد جنسی با مشکلات بین شخصی رابطه داشت (01/0=p). نقش واسطه ای مشکلات بین شخصی در رابطه بین ویژگی های شخصیت و اختلال عملکرد جنسی تأیید شد (01/0p>، 47/0=β). بر اساس یافته های پژوهش می توان نقش ویژگی های شخصیت و تأثیر آن بر مشکلات بین شخصی و در نتیجه اختلال عملکرد جنسی را تأیید کرد. استفاده از این یافته ها در زمینه پیشگیری از اختلال های جنسی و درمان اختلال های جنسی از دستاوردهای عملی این پژوهش محسوب می شود.