فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پردازش هیجانی و اضطراب کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی پسر 9 تا 12 ساله مبتلا به ضرب آهنگ شناختی کند شهر تبریز در سال 1402 بود. حجم نمونه شامل 45 نفر از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در گرو ه های آزمایش و گواه جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی اول آموزش تاب آوری طی 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول چهار هفته و برای گروه آزمایشی دوم، آموزش تنظیم شناختی هیجان طی 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول چهار هفته اجرا شد. در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند، مقیاس پردازش هیجانی و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پردازش هیجانی و اضطراب کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند تاثیر دارد (05/0p<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین دو روش درمانی در پردازش هیجانی و اضطراب تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0p>). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اهمیت استفاده از مداخلات روان شناختی هدفمند مانند آموزش تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان را در بهبود مؤلفه های هیجانی کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند نشان می دهد و بر لزوم توجه به این کودکان در برنامه های آموزشی تأکید دارد.
الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی مبتنی بر راهبردهای منفی تنظیم هیجان با نقش میانجی خودراهبردی در یادگیری دانش آموزان دروه دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۱۸۹-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تحریف های شناختی، اجتناب تجربه ای، و مهارت خودمهارگری نوجوانان با علائم اختلال وسواس- بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
۱۳۳-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال وسواس- بی اختیاری یکی از اختلالات مزمن و ناتوان کننده در دوره نوجوانی است که با افکار مزاحم، بی اختیاری های ذهنی و رفتاری، و سطوح بالای اجتناب شناختی و هیجانی همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحریف های شناختی، اجتناب تجربه ای، و مهارت خودمهارگری نوجوانان دارای علائم اختلال وسواسی- بی اختیاری انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع متوسطه یکم استان قزوین در سال تحصیلی 1403-1404 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36 دانش آموز که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری شامل مقیاس وسواسی- بی اختیاری ییل براون (اسکاهیل و همکاران، 1997)، مقیاس تحریفات شناختی بین فردی (حمامچی و بویوکوزترک، 2004)، پرسشنامه اجتناب تجربه ای پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011)، و مقیاس خودمهارگری (کندال و ویلکاکس، 1979) بود. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای درمام مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز و همکاران (2011) را دریافت کردند. در انتها داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره توسط SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت معناداری موجب کاهش طرد بین فردی (22/56=F)، انتظارات غیرواقعی از روابط (78/71=F)، ادراک نادرست بین فردی (99/39=F)، اجتناب تجربه ای (91/67=F)، و افزایش خودمهارگری (90/54=F) در نوجوانان دارای علائم اختلال وسواسی- بی اختیاری شد (01/0>P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با کاهش تحریف های شناختی بین فردی و اجتناب تجربه ای، نقش مؤثری در بازسازی باورهای ناکارآمد و افزایش پذیرش تجربیات درونی ایفا کرده است؛ این فرایند به کاهش تنش روانی و شکست چرخه های وسواسی در نوجوانان منجر شد.
مدل یابی رفتارهای مشکل ساز نوجوانان بر اساس ساختار شخصیت: نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
103 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف: اقدام به رفتار های مشکل ساز یکی از شایع ترین مشکلات رفتاری در نوجوانی است. این پژوهش باهدف مدل-یابی رفتار های مشکل ساز بر اساس ساختار شخصیت با نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر همبستگی بود. کلیه دانش آموزان ۱۴ تا ۱۷ سال شهرستان زاوه در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ جامعه آماری این مطالعه را تشکیل می دادند (۴۴۲۳=N). شرکت کنندگان ۴۱۰ دانش آموز (۱۴۲ پسر و ۲۶۸ دختر) بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه رفتار های مشکل ساز (یوان و همکاران، ۲۰۲۲)، پرسشنامه ساختار شخصیت نوجوانان (بنزی و همکاران، ۲۰۲۲) و مقیاس وابستگی همتایان انحرافی (سونگ و همکاران، ۲۰۱۴) پاسخ دادند. فرضیه ها با مدل یابی معادلات ساختاری آزمون شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ساختاری رفتار های مشکل ساز بر اساس ساختار شخصیت با نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان از برازش خوبی برخوردار بود. ساختار شخصیت بر رفتار مشکل ساز (۳۸/۰-) و وابستگی انحرافی به همسالان بر رفتار مشکل ساز (۱۴/۰) اثر ساختاری مستقیم داشتند. نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان (۰۹۲/۰-) در رابطه ساختار شخصیت با رفتار مشکل ساز تأیید شد که همگی معنادار بودند (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: ساختار شخصیت یکی از پیشایند های رفتار های مشکل ساز نوجوانان است. وابستگی انحرافی به همسالان تسهیل کننده رفتار های مشکل ساز نوجوانان است. در طراحی و اجرای مداخلات برای پیشگیری و کنترل رفتار های مشکل ساز باید به نقش این عوامل توجه نمود.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر اضطراب: مروری نظام مند و فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۶
255 - 280
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مرور اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر اضطراب در قالب فرا تحلیل انجام گرفت. جامعه آماری فرا تحلیل حاضر، پژوهش های در دسترس مرتبط با اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر اضطراب در بانک های اطلاعاتی رایانه ای در دسترس در ایران، از قبیل پایگاه علمی جهاد دانشگاهی (SID)، بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران)، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز) در بین سال های 1380 تا 1401 و همچنین پایگاه های علمی خارجی Science Direct، PubMed و Google Scholar که در سال های 2000 تا 2022 منتشرشده اند، است. بر اساس ملاک های تعریف شده ورود و خروج پژوهش های اولیه، 21 اندازه اثر از 22 مطالعه اولیه توسط نرم افزار CMA موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. میزان اندازه اثر ترکیبی کل با توجه به معیار کوهن بزرگ ارزیابی شد و بیانگر اثر مثبت آموزش مهارت حل مسئله بر اضطراب است. ازآنجاکه روش آم وزش ح ل مس ئله ب ه ارتق اء مه ارت بالین ی، کاه ش اضط راب و اس ترس منجر می شود، بنابرای ن پیش نهاد می شود آموزش مهارت های ح ل مس ئله در برنامه آموزشی مدارس گنجانده شود
The Effect of Individual and Group Sexual Skills Training on Sexual Satisfaction and Sexual Self-Esteem in Women: A Quasi-Experimental Study on the Effectiveness of Individual Sexual Skills Training on Sexual Satisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effects of individual and group training in sexual skills on sexual satisfaction and sexual self-esteem among women attending comprehensive health centers in Sanandaj. Methods: This quasi-experimental study was conducted on 60 women attending comprehensive health centers in Sanandaj, who were randomly assigned to three groups: individual training, group training, and control. Data collection tools included a demographic and obstetric questionnaire, the Hudson Sexual Satisfaction Questionnaire, and the Sexual Self-Esteem Inventory–Short Form (SSEI-W-SF). Data were collected according to the objectives of the study and analyzed using STATA version 12. The significance level was set at 0.05. Findings: Based on the results, all three study groups were homogeneous in terms of demographic and clinical characteristics. Four weeks after the intervention, the mean and standard deviation of sexual satisfaction in the individual training group showed a statistically significant difference (p < 0.05; p = 0.00). However, the mean satisfaction scores in the group training and control groups did not show a statistically significant difference. In all three groups, the mean and standard deviation of sexual self-esteem scores four weeks after training did not show a significant difference. Conclusion: The results of this study demonstrated that individual-based training leads to an increase in sexual satisfaction. Utilizing this educational approach in comprehensive health centers can enhance women's sexual health and improve the dysfunctional cycle of family clinical relationships.
چالش های خانوادگی زوجین شاغل در شرایط بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
157 - 189
حوزههای تخصصی:
افزایش تعارض میان زیرمنظومه های زن و شوهری، والدینی و فرزندان از جمله پیامدهای منفی قرنطینه خانگی ناشی از شیوع ویروس کرونا، بویژه در زوج های هر دو شاغل است. از اینرو مطالعه حاضر با هدف شناسایی چالش های خانوادگی زوجین شاغل در شرایط بحران و به روش پدیدارشناسانه انجام شده است. جامعه مورد مطالعه برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش که زوج های شاغل شهر تهران در سال 1399 که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند را شامل شد. نمونه شامل 16 نفر از زوجین هر دو شاغل بود که بر اساس منطق نمونه-گیری هدفمند و به شیوه دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار استفاده شد و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. تحلیل و تجزیه داده ها با استفاده از روش توصیفی کلایزی انجام شد. یافته های پژوهش حاضر "تجربه عواطف منفی و ناخوشایند روانی، نگرانی های وسواس گونه نسبت به رعایت پروتکل های بهداشتی، تجربه آشفتگی در رابطه زناشویی، تجربه تعارض والدگری، تجربه تعارض خواهر- برادری، سرریز شدن تعارض کار- خانواده، سرریز شدن تعارض خانواده- کار، تجربه چالش و تنگنای مالی- اقتصادی، چالش های والدگری مدرسه محور، تجربه مشکلات جسمانی و آشفتگی در اوقات فراغت" می باشد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که زوج های هر دو شاغل در شرایط بحران طیفی از چالش های خانوادگی چند وجهی که از یک سو کاملا درون فردی و از سوی دیگر طیف کاملا میان فردی است را تجربه می کنند که با اضافه شدن مسائل شغلی، فرسودگی چند وجهی مضاعفی را ادراک دارند.
پژوهشی در رفتار شهروندی سازمانی: یک مرور مفهومی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
56 - 83
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر، رفتار شهروندی سازمانی به عنوان یکی از مفاهیم مهمِ رفتار سازمانی مورد توجه پژوهشگران بوده و محققان بسیاری در سراسر جهان در حال انجام تحقیقات تجربی در این زمینه هستند. ما در این پژوهش به بررسی مطالعات مرتبط با رفتار شهروندی سازمانی طی دو دهه اخیر پرداخته و روندها و ویژگی های متمایز آن را شناسایی کردیم. در این پژوهش از تحقیقات منتشر شده در دو دهه اخیر که عبارت «رفتار شهروندی سازمانی » در چکیده آن ها شامل می شده است، تعداد 120 مقاله را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و خلاصه بررسی ها را به ترتیب از گذشته تا کنون ارائه نمودیم. هدف از این پژوهش ارائه سیر مطالعات انجام شده در دو دهه اخیر و بیان نقطه نظرات محققان این حوزه و نیز نتایج تجربی حاصل از پژوهش های ایشان بوده است. هر چند که ممکن است این پژوهش برای درک کل تحقیقات رفتار شهروندی سازمانی ناکافی باشد، لیکن برای درک وضعیت فعلی این تحقیقات می تواند مفید واقع گردد.
اعتباریابی نسخه ایرانی مقیاس آسیب پذیری روانی در بین دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
155-172
حوزههای تخصصی:
نوجوانی دوره ای است که با تغییرات سریع بیولوژیکی، عاطفی، شناختی و اجتماعی مشخص می شود و یک مرحله رشدی ناپایدار است. بنابراین شناسایی میزان بهزیستی و سلامت روان نوجوانان نیازمند طراحی ابزارهای دقیق و معتبری می باشد و یکی از دقیق ترین و معتبرترین ابزارها در جمعیت نوجوانان مقیاس آسیب پذیری روانی می باشد. هدف پژوهش حاضر اعتباریابی مقیاس آسیب پذیری روانی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان زاهدان در سال 1403-1404 در ایران بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل عاملی تاییدی بود و جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان زاهدان تشکیل می دادند که 200 دانش آموز (100 دختر و 100 پسر) از طریق پلتفرم پرس لاین به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و مقیاس آسیب پذیری روانی را تکمیل کردند. معیارهای ورود شامل نوجوانانی با ۱۵ سال یا بیشتر با تحصیلات متوسطه بود. سن شرکت کنندگان از ۱۵ سال تا ۱۸ سال متغیر بود. جمع آوری داده ها بین اسفند 1403 و اردیبهشت 1404 انجام شد. نتایج نشان داد که مقیاس آسیب پذیری روانی با آلفای کرونباخ برابر با 76/0 سازگاری درونی خوبی را نشان داد. مدل نشان دهنده ابزاری با ساختار تک عاملی بود که هر 6 گویه را در یک بعد واحد، مطابق با مدل اصلی گردآوری کرد. شاخص های برازش مدل مورد تایید قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مقیاس آسیب پذیری روانی ابزاری قابل اعتماد است که متخصصان سلامت را قادر می سازد تا آسیب پذیری روانی افراد را در زمینه های مختلف بالینی و زمینه های غیربالینی مانند مدارس در طول چرخه زندگی ارزیابی کنند.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری بر درد، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان های روان شناختی، با تأکید بر منابع درونی فرد در مقابله با بیماری های روانی، تدابیر درمانی مناسبی برای کمک بیماران، به خصوص زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی فراهم نموده است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری بر درد، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش - پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی شهر ساری بودند. ۳۶ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش، آزمایش و گواه تقسیم شدند و گروه های آزمایش، ۸ جلسه درمان دریافت کردند. ابزارها شامل پرسش نامه های تنظیم هیجان گارنفسکی، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، درد محمدیان و غربالگری سمپتوم پیش از قاعدگی بود. داده ها با روش کوواریانس چند متغیره، آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین نمرات میانگین درد، کیفیت زندگی و تنظیم هیجان در اثر درمان پذیرش و تعهد و هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری تفاوت معناداری وجود ندارد. هر دو درمان با توجه به ماهیت روان شناختی اختلال ملال پیش از قاعدگی باعث بهبود کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و درد شدند. نتیجه گیری: درمان پذیرش و تعهد و هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری بر درد، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی مؤثر است. پیشنهاد می شود برای درد، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی از آن استفاده شود.
مقایسه چشم انداز زمان، هیجان ابراز شده، تاب آوری و خردمندی در مادران دارای کودک ناتوان ذهنی و مادران دارای کودک سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
167 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه تاب آوری، خردمندی، هیجان ابرازشده و چشم انداز زمان در مادران دارای کودک ناتوان ذهنی و مادران دارای کودک سالم بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای بود که نمونه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی و مادران دارای کودکان عادی 7 تا 12 ساله در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر ارومیه بودند که از میان آنان 120 مادر،60 مادر دارای فرزند کم توان ذهنی و 60 مادر دارای فرزند عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های چشم انداز زمان زیمباردو و بوید، مقیاس تاب آوری کونور و دیودسون، ابرازگری هیجانی کینگ و امونز و پرسشنامه خرد آردلت پاسخ دادند. تحلی ل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری انجام شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 23 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد مؤلفه های چشم انداز زمان، هیجان ابرازشده، تاب آوری و خردمندی در مادران دارای کودک ناتوان ذهنی در مقایسه با مادران دارای کودک سالم تفاوت معناداری دارد. به بیان دیگر، مادران دارای کودک ناتوان ذهنی در مقایسه با مادران دارای کودک عادی، خردمندی کمتر، حال جبرگرای بیشتر، گذشته مثبت و حال آینده نگر کمتری، تاب آوری کمتر، هیجان منفی بیشتر و هیجان های مثبت کمتری را تجربه می کنند. این یافته ها اهمیت مطالعه متغیرهای تأثیرگذار بر سلامت روان شناختی مراقبان کودکان کم توان ذهنی را روشن می سازد.
مقایسه تاثیر آموزش مهارت های توجه آگاهی و بازی های شناختی رفتاری بر حل مساله در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش مهارت های توجه آگاهی و بازی های شناختی رفتاری بر حل مساله در دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش شناسی: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی (کلاس 4 تا 6) منطقه 7 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402، تشکیل دادند که از بین آنها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش توجه آگاهی به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش بازی های شناختی رفتاری نیز 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه حل مسئله (هپنر و پترسون،1987) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری حل مساله دانش آموزان ابتدایی را بهبود بخشند. با این تفاوت که میزان تغییر در حل مساله در گروه بازی درمانی بازی های شناختی رفتاری بهبود بیشتری نسبت به آموزش مهارت های توجه آگاهی داشته است (0.01 > p). نتیجه گیری: این یافته ها نشان دهنده اهمیت توجه آگاهی در فرآیند یادگیری و حل مسأله در سنین ابتدایی است و می تواند به عنوان مبنای طراحی برنامه های آموزشی مؤثر برای دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
مرور نظام مند و تحلیل مداخلات مبتنی بر نظریه دلبستگی برای بهبود کیفیت رابطه معلم-دانش آموز: یافته های جهانی، چالش ها و توصیه هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
120 - 87
حوزههای تخصصی:
کیفیت رابطه معلم-دانش آموز تأثیرات قابل توجهی بر نتایج تحصیلی و غیرتحصیلی دانش آموزان دارد و نظریه دلبستگی، به عنوان چارچوبی کارآمد برای توسعه مداخلات اثربخش با هدف بهبود کیفیت این رابطه شناخته شده است. این پژوهش مروری با هدف بررسی نظام مند وضعیت فعلی مداخلات مبتنی بر نظریه دلبستگی برای بهبود کیفیت رابطه معلم–دانش آموز در سطح جهان و ایران، تحلیل و مقایسه محتوای این مداخلات، و ارائه توصیه هایی برای کاربرد در شرایط ایران انجام شد. با استفاده از رویکرد نظام مند پریزما، 24 پژوهش واجد شرایط انتخاب و محتوای 19 مداخله ی معرفی شده در آن ها بررسی شدند. یافته ها نشان داد که توسعه مداخلات در این زمینه با چالش های قابل توجهی همراه است. نتایج حاکی از آن بود که مداخلات متنوع موجود، عمدتاً در فرهنگ های فردگرای غربی توسعه یافته اند و تاکنون مداخله ای متناسب با نیازها و ویژگی های فرهنگی ایران طراحی نشده است. همچنین در سطح جهانی، کمبود مداخلات برای مقاطع بالاتر از ابتدایی و عدم توجه کافی به نیازهای تحولی دانش آموزان شناسایی شد. این نتایج بر ضرورت توسعه مداخلات مبتنی بر نظریه دلبستگی، متناسب با فرهنگ و نیازهای تحولی دانش آموزان در ایران تأکید دارد. یافته های این پژوهش می تواند راهگشای سیاست گذاران آموزشی، پژوهشگران و معلمان در توسعه مداخلات اثربخش برای بهبود رابطه معلم-دانش آموز در کشور باشد.
مقایسه اثربخشی درمان ترکیبی واقعیت مجازی و ذهن آگاهی با مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت بر انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۲۹۱-۲۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب و نگرانی بیش از حد و مداوم که کنترل آن دشوار است و با فعالیت های روزمره تداخل دارد، ممکن است نشانه اختلال اضطراب فراگیر باشد. در سال های اخیر، تکنیک های دیجیتال، مانند واقعیت مجازی همراه با مداخلات روانشناختی سنتی تر مورد استفاده قرار گرفته اند. بنابراین به کارگیری این مداخلات به خاطر مقون به صرف بودن در کنار مداخلات سنتی یک ضرورت پژوهشی و تجربی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی درمان ترکیبی واقعیت مجازی و ذهن آگاهی با مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت بر انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد داری علائم اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره رکن منطقه 3، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی بهزیستی منطقه 6 و خدمات روانشناختی و مشاوره آریاز منطقه 6 تهران در سال 1401 بودند. نمونه شامل 45 نفر از افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. پیش آزمون برای هر سه گروه شرکت کننده توسط پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزیر و همکاران، 2006) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و فندروال، 2010) اجرا شد و گروه های آزمایش بصورت مجزا و هفتگی مداخله را طی 8 جلسه دریافت نمودند. داده ها با آزمون تحلیل تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که در هر دوگروه آزمایش درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی و آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری در انعطاف پذیری شناختی تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0 >P). نتایج حاصل از آزمون های تعقیبی بنفرونی نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی واقعیت مجازی و ذهن آگاهی با مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت بر افزایش انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی جهت ارائه الگو در آیین نام اجرایی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۱۵۶-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: از آنجا که مدرسه محور آموزش وپرورش بوده، می توان از الگوی رهبری توجهی، به سبب ظرفیت روانشناختی، کل گرایانه و تحول گرای آن در مدیریت این سازمان دانش محور نهایت استفاده را برد. بنابراین انجام مطالعه در این زمینه برای مدیران و متولیان سازمان آموزش و پرورش در جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه ضروری بود. هدف: این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی در سیاستگذاری آموزش وپرورش ایران انجام شد. روش: پژوهش از نوع کیفی و تحلیل مضمون بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه اسناد در زمینه علوم تربیتی و آموزش کشور تشکیل می دهد و نمونه آماری آیین نامه اجرایی مدارس (1400) بوده است که پرسش این پژوهش بر آن اعمال شده است، سند آیین نامه اجرایی مدارس بوده است. داده های حاصل از کدگذاری به کمک روش تحلیل مضمون (کلارک و براون، 2018) تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از انجام تحلیل مضمون به موارد بسیار زیادی درباره ابعاد و مولفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی اشاره کرده اند که پس از تحلیل به سه مضمون فراگیر و 14 مضامین سامان دهنده اصلی که شامل تمرکز درون شخصی (فلسفی، فیزکی، معنوی، روانی و عاطفی)، تمرکز بیرونی (فردی، تیمی، اجتماعی و سازمانی) و تمرکز زمانی (حال، آینده، گذشته، آینده میان مدت و آینده کوتاه مدت) طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: از آنجا که این سند مدیر را مهمترین رکن مدرسه می داند چارچوب روانشناختی و محیطی را برای او در مقام مدیر- رهبر در مدرسه فراهم می آورد که بتواند به دیدی روشن به هدایت آموزش و پرورش در مدرسه بپردازد. همچنین باوجود آنکه از منظر رهبری توجهی، سند مورد نظر قابلیت ها و ظرفیت های چشمگیری برای خروج آموزش وپرورش از وضعیت موجود دارد، منتهی نیازمند تمهیداتی است که بتواند هرچه بهتر در عمل واقعیت پیدا کند.
بررسی تأثیر سلول درمانی بر افزایش ترشح سرتونین در افسردگی به وسیله سلول های بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۲۵۳-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سلول های بنیادی نقش مهمی در بازسازی بافت ها و درمان بیماری ها دارند، بنابراین مطالعه حاضر باهدف بررسی تأثیر سلول درمانی برافزایش ترشح سرتونین در افسردگی به وسیله سلول های انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش موش های بالغ نژاد سوری، معروف به رت سوری بودند. تعداد 40 موش رت سوری به صورت هدفمند و بر اساس معیارهای ورود به تحقیق، به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 20 عدد). ابتدا سطح سروتونین خون دو گروه اندازه گیری شد، سپس گروه آزمایش سلول های بنیادی بند ناف را از طریق تزریق دریافت کرد و در این زمان گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از دریافت سلول های بنیادی، میزان ترشح سروتونین دو گروه مجدداً موردبررسی قرار گرفت، در تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 25 و تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون میزان ترشح سرتونین در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (01/0>p)، بنابراین سلول درمانی موجب افزایش میزان ترشح سرتونین در افسردگی به وسیله سلول های بنیادی شده است. نتیجه گیری: سلول های بنیادی می توانند به عنوان نویدبخش درمان بیماری های شناختی و روانی و استراتژی های درحال توسعه جدید برای درمان بیماری های سیستم عصبی ازجمله افسردگی در نظر گرفته شوند.
اثرات منفی روان درمانی های پویشی بر اساس ویژگی های درمانگر، درمانجو و رویکرد درمانی: یک مطالع کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: همان گونه که اشکال مختلف روان درمانی پویشی می تواند به عنوان ابزاری مؤثر برای درمان اختلالات روانی مورد توجه قرار گیرد، می تواند با اثرات منفی نیز همراه باشد. با این حال، علی رغم مطالعات مختلف، در زمینه اثرات منفی روان درمانی های پویشی، مطالعات کیفی اندکی صورت گرفته است. هدف: هدف از انجام این پژوهش کیفی، ارائه مدلی مفهومی از اثرات منفی روان درمانی های پویشی بر اساس ویژگی های درمانگر، درمانجو و رویکرد درمانی بود.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد (گراندد تئوری) انجام شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی روان درمانگران پویشی تهران و درمانجویان ساکن شهر تهران در سال های 1402 و 1403 بود که از یکی از شیوه های روان درمانی پویشی، استفاده کرده بودند. نمونه مورد پژوهش شامل 18 نفر از درمانگران پویشی و 8 نفر از درمانجویانی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با روش اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل شدندیافته ها: در تحلیل نهایی داده ها، 17 مضمون محوری شامل مکانیسم های دفاعی بدوی درمانجو،کیفیت رابطه با والدین، ویژگی های شخصیتی درمانجو، مقاومت به درمان، آشفتگی در ساختار خانواده، ویژگی های شخصیتی درمانگر، خطاهای حرفه ای درمانگر، تخطی از مرزهای درمانی، عدم تسلط حرفه ای، مشکلات زندگی جاری درمانگر، عینی نبودن معیارهای ارزیابی در رویکردهای پویشی، بدون ساختار بودن درمان های پویشی، تشدید نشانگان، تشدید مشکلات روان تنی، تشدید گرایش های خود تخریبی، اخلال در عملکرد، شناسایی شدند و در نهایت "بافتار تعاملی درمانگر و درمانجو" به عنوان مضمون مرکزی انتخاب شد.نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، مهم ترین عامل مؤثر بر اثرات منفی روان درمانی های پویشی، فضای تعاملی بین درمانگر و درمانجو بود،پیشنهاد می شود ویژگی های شخصیتی درمانگ
اثربخشی درمان راه حل محور بر انعطاف پذیری هیجانی و معنای زندگی زنان مواجه شده با پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان راه حل محور بر انعطاف پذیری هیجانی و معنای زندگی زنان مواجه شده با پیمان شکنی همسر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 18 شهر تهران در سال 1402 بود. از بین جامعه ی آماری پژوهش تعداد 30 زن به روش دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر آزمایش و کنترل جایگذاری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انعطاف پذیری هیجانی رشید و بیات (1398، EFI) و معنای زندگی استگر و همکاران (2006، MLQ) استفاده شد. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه درمان راه حل محور گرانت را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون انعطاف پذیری هیجانی و معنای زندگی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 01/0>P وجود داشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان راه حل محور تأثیر قابل قبولی در بهبود انعطاف پذیری هیجانی و معنای زندگی افراد مواجه شده با پیمان شکنی همسر داشته است.
رابطه بین والدگری هلیکوپتری و اعتیاد به گوشی هوشمند با نقش واسطه ای خودتنظیمی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین والدگری هلیکوپتری و اعتیاد به گوشی هوشمند با نقش واسطه ای خودتنظیمی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضرتوصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال 1403 از مقطع کارشناسی تا دکتری بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس 210 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس والدگری هلیکوپتری (HPS؛ لیموین و باچمن، 2011)، فرم کوتاه پرسشنامه خودتنظیمی (SSRQ؛ کری و همکاران، 2004) و پرسشنامه اعتیاد به تلفن همراه (MPAQ؛ سواری، 1392) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد که اثرات مستقیم والدگری هلیکوپتری و خودتنظیمی بر اعتیاد به گوشی هوشمند معنادار بود (05/0>P)؛ همچنین اثر مستقیم والدگری هلیکوتری بر خودتنظیمی معنادار بود (05/0>P)؛ نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که خودتنظیمی در رابطه بین والدگری هلیکوپتری و اعتیاد به گوشی هوشمند نقش میانجی داشت (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که والدگری هلیکوپتری به صورت مستقیم و با نقش میانجی خودتنظیمی بر اعتیاد به گوشی هوشمند در دانشجویان اثر داشت.
رابطه صدا بیزاری و پرخاشگری با نقش میانجی حساسیت اضطرابی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین صدا بیزاری و پرخاشگری با نقش میانجی حساسیت اضطرابی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه گیلان در سال 1403 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر از آن ها در یک نظرسنجی آنلاین مشارکت کردند و به پرسشنامه پرخاشگری باس-پری (BPAQ؛ باس و پری، 1992)، پرسشنامه صدا بیزاری (MQ؛ وو و همکاران، 2014) و مقیاس حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده (ASI-R؛ رایس و پترسون، 1986) پاسخ دادند. داده ها به روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد که صدابیزاری و حساسیت اضطرابی بر پرخاشگری به طور مثبت اثر مستقیم داشتند؛ همچنین صدابیزاری بر حساسیت اضطرابی به طور مثبت اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که حساسیت اضطرابی در رابطه بین صدابیزاری و پرخاشگری نقش میانجی داشت (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که صدابیزاری به عنوان یک محرک آزار دهنده به صورت مستقیم و با میانجی گری حساسیت اضطرابی بر افزایش پرخاشگری موثر است.