فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۰۱ تا ۷٬۰۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر انتخاب نام بود و با توجّه به هدف درک پدیده انتخاب نام فرزندان و نیاز به فهمیدن و کشف پیچیدگی های فرآیند آن، به روش پژوهش کیفی بنیادبخشی نظریه انجام شده است. جامعه آماری، کلیّه خانواده هایی بودند که در سال 1397 برای ثبت نام و گرفتن شناسنامه فرزندشان به اداره ثبت و احوال شهر بیرجند مراجعه داشته اند که از این تعداد 38 نفر از والدین شهر بیرجند دارای فرزند خردسال به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و اطلاعات با مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شدند. یافته ها در چهار دسته شرایط زمینه ساز، مداخله گر (محیطی)، عوامل علی و پیامدهای انتخاب نام مقوله بندی و الگوی نام گذاری ارائه شد. مهم ترین عوامل زمینه ساز شامل عوامل «مذهبی، آگاهی والدین از ریشه و معنای نام، باورهای شخصی زوجین، توجه به تازه و تک بودن نام، ریشه ملی و ایرانی داشتن و اصیل بودن نام، هم آوا بودن با نام خواهر و برادراش و نام خانوادگی، توجه به زبان شناسی نام و زمان (فصل)» بود. مهم ترین عوامل مداخله گر شامل «نگاه اطرافیان و نظرات اطرافیان (خانواده ها)، مد و با کلاس بودن، فرهنگ، تأثیر رسانه ها» می باشد و مهم ترین عوامل علی شامل «مسئول بودن در قبال نام و بازخواست نشدن از طرف فرزند، شرایط و اتفاق خاص، زنده نگهداشتن نام یکی از عزیزان، تاثیرگذاشتن در شخصیت فرزندان، آرامش بخش بودن نام برای والدین و الگو گرفتن از نام بچه های دوست داشتنی» بود. با توجه به این عوامل سه پیامد مهم نیز از جمله «شکل گیری هویت مذهبی در فرزندان، حفظ کلاس و طبقه اجتماعی خانواده و شکل گیری هویت ملی در فرزندان» مطرح شد. نتایج پژوهش نشان داد، در سال های اخیر تحولاتی در شیوه نام گذاری فرزندان صورت گرفته است که این پدیده هم معلول و هم علت تغییر در ارزش ها و باورهای حاکم بر جامعه است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر کاهش علائم افراد دچار استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۲۰۸-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر کاهش علائم افراد دچار استرس پس از سانحه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه مراجعه کننده به بیمارستانی ایثار شهر اردبیل در سال 1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و در سه گروه 15 نفری به صورت تصادفی جایگذاری شدند. یک گروه 8 جلسه 75 دقیقه ای مداخله ی حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد و گروه دیگر 8 جلسه 75 دقیقه ای درمان شناختی–رفتاری دریافت کردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس اختلال استرس پس از ضربه ( (PCL، (ویدرز و همکاران، 1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS 22 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته ها نشان داد هر دو درمان شناختی-رفتاری و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر کاهش علائم افراد دچار استرس پس از سانحه تأثیر معناداری داشتند (01/0p<). نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که مداخله حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد تاثیر بیشتر بر کاهش علائم افراد دچار استرس پس از سانحه داشت (01/0p<). نتایج حاصله بر استفاده بیشتر از مداخله حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد برای علائم استرس پس از سانحه اشاره دارد.
A Causal Model of Relationship between Basic Psychological Needs and Academic Resilience: The Mediating Role of Ambiguity Tolerance in Online Education
حوزههای تخصصی:
The present research was conducted to investigate the causal model of relationship between basic psychological needs and academic resilience in online education with the mediating role of ambiguity tolerance. The current research was applied in terms of purpose and correlational in terms of method. The population of the current research was Rahman Institute of Higher Education’s student studying in the academic year 2021-2022. Two hundred and seven students out of the population were selected through convenience sampling method. The data collection tool in the present research included The Basic Needs Satisfaction in General Scale (BNSG-S), Academic Resilience Inventory (ARI), and ambiguity tolerance (AT). Then the data were analyzed through structural equation method using SPSS 22 and Smart PLS 3 software. The research results showed that basic psychological needs positively and directly affect academic resilience (P<0.05). Moreover, the results revealed that ambiguity tolerance had a direct and positive effect on academic resilience (P<0.05). On the other hand, the indirect effect of basic psychological needs on academic resilience was confirmed through ambiguity tolerance (p<0.05); Therefore, it can be concluded that students whose basic psychological needs were satisfied more, had more tolerance for ambiguity; they were also more academically resilient; in the meantime, providing basic needs was especially important; Therefore, higher education administrators of the country should strive to develop these abilities in students.The present research was conducted to investigate the causal model of relationship between basic psychological needs and academic resilience in online education with the mediating role of ambiguity tolerance.
بازسازی تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی با استفاده از سیگنال های الکتروآنسفالوگرام با روش شبکه های کانولوشنی همبند متراکم خود رمزنگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: داده های استفاده شده در این مدل یادگیر از ثبت هم زمان تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی و سیگنال های الکتروآنسفالوگرام در حین انجام تکلیف شناختی نقاط تصادفی متحرک برای سنجش میزان اطمینان در تصمیم گیری ادراکی تشکیل شده است با یادگیری مدل می توان از داده های سیگنال های الکتروآنسفالوگرام در آینده به طور مستقل استفاده کرد. هدف این پژوهش بازسازی تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی با استفاده از سیگنال های الکتروآنسفالوگرام است این پژوهش کاربردی است که بر روی داده های ثبت شده هم زمان صورت پذیرفته است. روش کار: داده های الکتروآنسفالوگرام به عنوان ورودی مدل و داده های تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی به عنوان خروجی مدل در نظر گرفته شده و مدل یاد می گیرد که چطور از داده هایی با قالب ورودی، داده هایی از جنس قالب خروجی تولید نماید. قبل از ورود داده ها به مدل داده های ورودی برای بالا رفتن دقت مدل با حذف آرتیفکت ها با روش fastICA و تبدیل شدن به ماتریس گرامیان پیش پردازش می شود. یافته ها: مدل نسبت به سایر روش ها برتری های مناسبی را در زمان آموزش و دقت مدل نشان داده است و مدل عمیق یادگیر کانولوشنی پیشنهادی با دقت مطلوبی موفق به شبیه سازی تصاویر تصویربرداری تشدید مغناطیسی از روی سیگنال های الکتروآنسفالوگرام گردید. نتیجه گیری: با استفاده از مدل عمیق یادگیر کانولوشنی پیشنهادی می توان به ارتباط بین فضای ساختاری و فضای رفتاری مغز پی برد و آن را جهت مطالعه هر بخش، پیاده سازی نمود.
تأثیر برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار در افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند دچار اختلال ناخشنودی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به موضوعیت دو گروه جنسیتی در جوامع، جای شگفتی نیست که برخی والدین به مجرد آگاه شدن از انتخاب جنسیت ناهمخوان با جنس فرزندان، به دلیل تنش برآمده از شرم و سرافکندگی دچار مشکلات روانی شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند با اختلال ناخشنودی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه کنترل بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دوره پیگیری سه ماهه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را همه مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی و مراجعه کننده به مرکز بهزیستی و انستیتو روان پزشکی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از میان آن ها بر پایه پرسشنامه هویت جنسیتی (Deogracias et al, 2007) و مصاحبه بالینی ساختاریافته طبق معیارهای DSM-5 با فرزندانشان،30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های انتخاب شده در هر دو گروه به وسیله پیش آزمون و توسط پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی (Lovibond & Lovibond, 1996) مورداندازه گیری قرار گرفتند، پس ازآن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار (Bögels & Restifo, 2014) به گروه آزمایش آموزش داده شد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از آموزش در هر دو گروه پس آزمون اجراشده و همچنین پس از سه ماه آزمون پیگیری از هر دو گروه به عمل آمد. داده های به دست آمده با به کارگیری روش آماری واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار مایه بهبود سطح افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است (05/0 P<). بر این بنیاد پیشنهاد می شود که مشاوران و روان شناسان از این روش در مراکز مشاوره برای این گروه از مادران استفاده کنند.
شناسایی مؤلفه های مؤثر برارتقاء ظرفیت کارتیمی درمدارس ابتدایی بر اساس سند تحول آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
55 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های مؤثر برارتقاء ظرفیت کارتیمی در مدارس ابتدایی براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است. روش پژوهش توصیفی بود که به شکل میدانی و به صورت کیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه افراد مطلع در خصوص تعلیم و تربیت، سند تحول آموزش و پرورش، مدیران و معلمان مقطع ابتدایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بدین منظور10 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. برای شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء کار تیمی در مدارس ابتدایی، از تحلیل تماتیک استفاده شد. نتایج حاصل از کدگذاری باز، محوری و انتخابی پژوهش به شناسایی و انتخاب شش مؤلفه اصلی ساختاری، محتوایی، زمینه ای، فرهنگی، مجازی و اقتصادی منجر گردید. همچنین چهارده زیرمقوله برای مقولات اصلی مؤثر بر ارتقاءظرفیت کار تیمی در مدارس ابتدایی شهر تهران استخراج شدند که عبارت اند ازساختار سازمانی، رهبری سازمانی، ظرفیت دانشی سازمان، فرهنگ سازمانی، ارزیابی عملکرد، نظام تشویق و تنبیه، سیستم آموزشی دبستان، سیستم گزینش همکاران آموزشی و تربیتی، رهبری، فرهنگ، تکنولوژی، قابلیت های منابع انسانی، اثربخشی کار تیمی و امکانات اقتصادی .یافته ها حاکی از این بود که فعالان عرصه فرهنگ و تعلیم و تربیت باید به کار تیمی در مدارس ابتدایی اهمیت بیشتری داده و دانش آموزان را به دانش مهارت های کار تیمی تجهیز کنند و تلاش کنند که با یک تربیت اجتماعی صحیح و در عین حال فعال و در قالب شش بعد مذکورظرفیت کار تیمی را ارتقاء داده و از این طریق به اجتماعی شدن متربیان کمک کنند.
تأثیر میزان بازی در آموزش بر مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی کودکان پیش دبستانی منطقه چهار شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر میزان بازی در آموزش بر مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی کودکان پیش دبستانی منطقه چهار شهر تهران از دیدگاه مربیان آنها به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد. روش: جامعه آماری شامل کلیه مربیان پیش دبستانی منطقه چهار شهر تهران که در سال تحصیلی 1400 مشغول به خدمت بودند، که در مجموع 650 نفر بودند که 242 نفر طبق جدول کرجسی و مورگان به روش طبقه ای نسبی و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته شامل 55 گویه استفاده شد. روایی پرسشنامه مذکور نیز توسط افراد صاحب نظر (10 نفر) تایید شد و پایایی آن نیز پس از اجرای آزمایشی بین 30 نفر از آزمودنی ها به وسیله آلفای کرونباخ، با ضریب 871/0محاسبه و تایید شد و در نهایت داده ها به روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد؛ از نظر مربیان پیش دبستانی منطقه چهار شهر تهران تکنیک های بازی در آموزش(بازی با سفال، بازی های عروسکی، قصه گویی و کشیدن نقاشی) به میزان زیادی بر مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی کودکان تأثیر دارد. نتیجه گیری: همچنین بیشترین میزان میانگین در بین مولفه های تاثیر تکنیک های بازی در آموزش با (95/3) به مولفه تاثیر بازی با سفال و کمترین میزان آن نیز با (76/3) به مولفه تاثیر کشیدن نقاشی اختصاص دارد.
مروری نظام مند بر پژوهش های قراردادهای روان شناختی پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرارداد روان شناختی به عنوان باور و ادارک کارکنان در مورد شرایط و ضوابط یک توافق مبادله متقابل بین آن ها و طرف دیگر تعریف شده است. هدف پژوهش حاضر ارائه یک نمای جامع و واضح از پژوهش های قراردادهای روان شناختی و پیشنهاد مسیرهای پژوهشی برای پژوهشگران آتی جهت پر کردن شکاف های پژوهشی می باشد. جستجوی نظام مند در پایگاه های اطلاعاتی معتبر بین المللی و داخلی در آذرماه 1400 انجام شد. با پیروی از پروتکل های ابزار پیشنهادی برای بررسی مرور نظام مند و معیارهای ورود و خروج درنهایت 22 مقاله وارد تحلیل بخش کیفی شدند. قراردادهای روان شناختی پرستاران را می توان به سه مضمون کلی تقسیم کرد. مضمون اول بر فرایند شکل گیری و توسعه قرارداد روان شناختی متمرکز است. مضمون دوم، بر شناسایی محتوا و ماهیت این قراردادها متمرکز است. مضمون سوم، بر فرایند تحقق و نقض قرارداد روان شناختی متمرکز است. نتایج نشان می دهد که باوجود علاقه و فعالیت روبه رشد تحقیقات منتشرشده درمورد پرستاران و قراردادهای روان شناختی، و علی رغم تشخیص این موضوع که مفهوم قراردادهای روان شناختی یک چارچوب نظری ارزشمند برای کمک به درک تجربیات پرستاران و چگونگی مدیریت بهتر بیمارستان هاست، هنوز اطلاعات زیادی در رابطه با قراردادهای روان شناختی پرستاران وجود دارد که پژوهشگران باید آن ها را مورد مطالعه قرار دهند.
طراحی و اعتبارسنجی مقیاس طیب سخن مبتنی بر منابع قرآنی و دینی
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
45 - 65
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط با کودک و تأثیرگذاری بر او به صورتی که اصل ارتباط مستمر حفظ شود حائز اهمیت است. برقراری ارتباط مستمر با استفاده از ابزارهای مختلف کلامی و حسی می تواند اثرات مطلوبی را در رشد تفکر، ایجاد عاطفه، پاشیده شدن بذر ایمان و اعتماد به والدین برجای بگذارد و مفهوم اعتماد و ولایت به والدین را در سنین بعد برای کودک تثبیت کند. بر اساس ساختاری که خداوند در لوح وجودی انسان قرار داده و همچنین قدرت دریافت و انتقال کلام می توان کلام را عامل ثبت حقایق در وجود انسان و نیز انتقال آن دانست. به همین دلیل در هر آموزشی در هر مقطع از دوران زندگی انسان، نقش کلام نقشی برجسته و ضروری است. بر این اساس هرقدر به این نقش توجه بیشتری شود امر آموزش سریع تر و بهتر صورت می گیرد. با عنایت به اثر فراوان کلام در تربیت و آموزش فرزند، هدف از انجام پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی مقیاس طیب سخن مبتنی بر منابع قرآنی و دینی بوده است. با توجه به ساخت مقیاس از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. با استفاده از منابع و کتب مرتبط دینی و قرآن در ابتدا مضامین مرتبط استخراج و سپس به طراحی گویه ها پرداخته شد که پس از بررسی توسط متخصصین مسلط بر این حیطه درنهایت 26 گویه طراحی شد. بررسی روایی مقیاس از طریق ارزیابی روایی محتوایی، روایی ملاک و روایی صوری موردبررسی قرار گرفت. جهت تعیین پایایی مقیاس از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های حاصل از تحلیل های آماری نشان داد که روایی صوری و محتوایی و ملاک مقیاس طیب سخن قابل قبول است. محاسبه شاخص آلفای کرونباخ نیز بیان گر این موضوع است که مقیاس ساخته شده از اعتبار بالایی برخوردار است. درمجموع با توجه به نتایج حاصل از روایی و پایایی مقیاس طیب سخن می توان بیان کرد مقیاس طیب سخن ابزاری روا و پایا برای سنجش ابعاد مختلف کلام است.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر تاب آوری بیماران قلبی- عروقی پس از عمل جراحی قلب باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
21 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی از جمله بیماری هایی هستند که علاوه بر علل جسمانی، دارای علت های روانشناختی متعددی نیز می باشند و از این رو مداخلات روانشناختی نیز می تواند در این بیماری ها سودمند باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر تاب آوری بیماران قلبی- عروقی پس از عمل جراحی قلب باز بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، تمامی بیماران قلبی- عروقی پس از عمل جراحی قلب باز در بیمارستان منتخب آجا تهران در سال 1400 بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند، به پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون (2003) پاسخ دادند و تحت 14جلسه روان درمانی قرار گرفتند. شیوه آماری مورد استفاده نیز شامل تحلیل کوواریانس چند متغیره بود که از طریق نرم افزار آماری spss-23 انجام پذیرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد درمان شناختی- رفتاری باعث ایجاد تفاوت معنادار در مؤلفه های تصور از شایستگی فردی، پذیرش مثبت تغییر و تأثیرات معنوی در دو گروه آزمایش و کنترل شد، به طوری که گروه آزمایش در پس آزمون، در این مؤلفه ها میانگین نمرات بیشتری را نسبت به گروه کنترل کسب کرده بودند. نتیجه گیری: از این روش درمانی علاوه بر مداخلات پزشکی، می توان برای کسانی که مشکلات قلبی- عروقی دارند و جهت افزایش تاب آوری به منظور سازگاری با محدودیت های بعد از عمل جراحی قلب باز و مواجهه با عوامل استرس زا استفاده کرد.
مروری نظری بر مفهوم سوپرایگو از منظر رویکردهای روانکاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی مفهوم سوپرایگو از منظر رویکردهای روانکاوی و به طور خاص نظریه فروید و آنا فروید و سایر نظریه پردازان شاخص روابط موضوعی (کلاین و بیون) و مکتب مستقل بریتانیا (فربرن و وینی کات) است. با توجه به نقش قابل توجه سوپرایگوی مرضی در اختلالات روانی، درک بهتر این مفهوم و عوامل زمینه ساز شکل گیری سوپرایگوی مرضی در راستای فهم مکانیسم های زمینه ساز اختلالات روانی و در نتیجه درمان آنها تاثیر بسزایی دارد. از منظر بسیاری از رویکردهای روانکاوی و روانپویشی هدف نهایی درمان چیزی نیست جز مقابله با خواسته های سوپرایگو، و سپس در نتیجه آن، تقویت ایگوی تضعیف شده و کمک به آن برای بازیابی تسلط خود بر حیات ذهنی سوژه. بنابراین جدا کردن بخش های ایگو از سوپرایگو و به چالش کشیدن بیمار برای توقف خودتخریبی و اولویت دادن به بخش سالم خود و جایگزینی سوپرایگوی مشفق به جای سوپرایگوی پرخاشگر باید از اهداف اصلی همه رویکردهای درمانی باشد.
واکاوی تجارب زیسته و ادراکات دبیران از نحوه شکل گیری هویت دینی در دانش آموزان (یک مطالعه کیفی پدیدارشناسی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات پدیدارشناسی عموماً با ادراک یا مفاهیم، نگرش و عقاید، احساسات و عواطف افراد سروکار دارد. در این رویکرد، با استفاده از مصاحبه می توان تجارب افراد از پدیده ها را استخراج کرد. این مطالعه با هدف تجارب زیسته دبیران به عنوان متخصصان در خصوص نحوه شکل گیری هویت دینی با استفاده از روش پدیدارشناسی پرداخته است. روش ها: روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدار شناسی است. شرکت کنندگان در این پژوهش، دبیران و سرگروهان درسی دوره اول متوسطه در شهر میناب بوده اند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روش نمونه گیری با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انجام -گرفته است. مصاحبه با 12 نفر از دبیران که به صورت نیمه ساختار-یافته بود تا آنجا ادامه پیدا کرد که به اشباع رسید. یافته ها: نشان می دهد، بیان مسائل دینی در قالب داستان، بیان تجربیات شخصی در حیطه مسائل دینی، عمل به فرایض دینی به صورت عملی و ایجاد شورونشاط در فضای کلاس های دینی و پرسش و پاسخ به صورت که دانش آموزان بتوانند سؤالاتی که با آن ها درگیر هستند را بیان کرده و پاسخ خود را دریافت کنند جزو عواملی هستند که در گفته های دانش آموزان به عنوان عوامل مؤثر بر هویت یابی دینی شناسایی شده اند. نتیجه گیری: فرآیند شکل گیری هویت دینی دانش آموزان باید در معلمان، منابع درسی و برنامه درسی پیگیری شود. در صورت هماهنگی بین این جنبه ها، می توان گفت تا حد زیادی هویت دینی دانش آموزان در مسیر درست قرار خواهد گرفت.
آیا قدرت، ذهن را فاسد می کند؟ تأثیر قدرت بر استدلال اخلاقی و رفتار منفعت طلبانه
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
194 - 225
حوزههای تخصصی:
این مقاله به یک آزمایش تجربی می پردازد، آزمایشی انگیزشی که می کوشد به پاسخی برای این دو سؤال دست یابد: آیا قدرت رهبران بر شکل گیری استدلال ایشان پیرامون مسائل اخلاقی تأثیر می گذارد و آیا چنین استدلال هایی متعاقباً بر بروز رفتار منفعت طلبانه از سوی رهبران مؤثر است؟ در این یک آزمایش از دو مؤلفه برای تحریک و دستکاری قدرت رهبراستفاده شده است: تعداد پیروانی که بر آنها قدرت اعمال می شود (قدرت بر تعداد پیروان بیشتر در مقابل پیروان کمتر) و تعداد گزینه هایی که رهبران برای اعمال اراده خود بر دیگران در اختیار دارند. نتایج حاکیست برخورداری از قدرت بر تعداد پیروان بیشتر، استدلالهای اخلاقیِ رهبران را کاهش می دهد درحالی که برخورداری از قدرت بالاتر در اعمال اراده به آنها امکان می دهد درگیر رفتارهای منفعت طلبانه شوند. همچنین شواهدی وجود دارد دال اینکه با کاهش استدلالهای اخلاقی احتمال بروز رفتارهای منفعت طلبانه افزایش می یابد. اما تأثیر قدرت به واسطه متغیر استدلال اخلاقی نیست بلکه قدرت، نفع شخصی را در داخل و خارج از کانتکست اختیارات، فعال می کند. همچنین طبق یافته های این تحقیق، استدلال اخلاقی یک فرآیند شناختی پایدار نیست بلکه ممکن است نشانگر یک راه فرعی باشد که از طریق آن قدرت بر رفتار منفعت طلبانه تأثیر می گذارد.
درمان ارتباط جنسی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت ارگاسم و عملکرد جنسی زنان مبتلا به اختلال ارگاسم: یک کارآزمایی بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف کیفیت رابطه جنسی و به ویژه مرحله ارگاسم یکی از مهم ترین مسائل حوزه سلامت جنسی و باروری محسوب می شود. باتوجه به اهمیت مسئله و نظر به نیاز به شواهد علمی و مطالعات قابل استناد برای تدبیر مداخلات اثربخش و کارآمد، مطالعه حاضر به بررسی اثربخشی درمان ارتباط جنسی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان اختلال در زنان مبتلا به اختلال ارگاسم می پردازد. مواد و روش ها این پژوهش یک مطالعه تجربی ازنوع کارآزمایی بالینی با جامعه آماری زنان متأهل ایرانی مراجعه کننده به کلینیک های دانشگاهی خانواده، اختلالات جنسی و نیز روان شناسی و روان پزشکی اجرا شده است. به منظور اجرای پژوهش، 25 نفر از زنان واجد شرایط با داشتن ملاک های ورود با روش دردسترس انتخاب و پس از کسب رضایت آگاهانه، پرسش نامه عملکرد جنسی و پرسش نامه محقق ساخته کیفیت تجربه ارگاسم تکمیل شد. سپس آموزش های اولیه درخصوص ساختار و عملکرد دستگاه جنسی زوجین و فرایندهای پاسخ جنسی و اختلالی که در حال حاضر با آن روبه رو هستند، ارائه شد و پروتکل درمان ارتباط جنسی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه برای داوطلبان اجرا شد. بررسی تغییر عملکرد جنسی و نشانگان اختلالات ارگاسم، قبل از مداخله، پس از تکمیل مداخله و 3 ماه پس از مداخله به روش تحلیل واریانس چندمتغیره ارزیابی و تحلیل شد. یافته ها در مقایسه با نتایج ثبت شده پیش از مداخله، درمان ارتباط جنسی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی زمان انجام مطالعه در شرکت کنندگان افزایش داد و ارتباط بین درمان و زمان اثر متقابل را معنادار نشان داد. در ارزیابی تأثیر مداخله، براساس نتایج پرسش نامه عملکرد جنسی، تغییرات عملکرد جنسی تفاوت معنا دار پیدا کرد (F(2, 22)=195/95, P<0/0001). نتایج حاصل از تحلیل پرسش نامه محقق ساخته (F(2, 22)=330/97, P<0/0001)، ابزار سنجش نمره ارگاسم (F(2, 22)=352/28, P<0/0001) و نیز ارزیابی تعداد دفعات روابط جنسی در ماه (F(2, 22)=183/15, P<0/0001) نیز اختلاف معنادار در بهبود نشانگان اختلالات ارگاسم را نشان دادند. نتیجه گیری باتوجه به نتایج مطالعه، به نظر می رسد روش های درمانی که بتواند ذهن فرد را بر فرایند تجربه جنسی متمرکز کند، در بهبود و درمان اختلالات جنسی از جمله اختلال ارگاسم مؤثر باشد.
تحلیل فعالیت های فرهنگی – اجتماعی دانشگاه فرهنگیان با ارائه راهکارهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
1 - 24
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل فعالیت های فرهنگی – اجتماعی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) بود. در بخش کیفی، 11 نفر از معاونان و کارشناسان فرهنگی دانشگاه فرهنگیان به صورت هدفمند و تا رسیدن به اشباع داده ای مصاحبه شدند. جامعه آماری بخش کمّی شامل معاونان و کارشناسان فرهنگی- اجتماعی و دانشجویان دختر و پسر دانشگاه فرهنگیان کشور بودند که با استفاده از فرمول کوکران 353 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند. تحلیل داده های کیفی به روش کُلایزی انجام گرفت و داده های بخش کمّی نیز با نرم افزارهای Spss22 و PLS3 تحلیل شد. در یافته های بخش کیفی، حمایت برنامه محور، ارتقای انگیزه مشارکت، برنامه های بومی و نیاز محور و تعاملات فرهنگی به عنوان عوامل اثرگذار بر این فعالیت ها؛ مدیریت و رهبری هدفمند، تعاملات و هماهنگی ها و تمرکززدایی به عنوان راهکارهای اجرایی برای رسیدن به نتایج مطلوب به دست آمد. یافته های بخش کمّی پژوهش نیز، عوامل اثرگذار بر فعالیت های فرهنگی – اجتماعی دانشجویان و راهکارهای اجرایی مناسبی تائید کرد. درنتیجه، می توان گفت که مدیران و متولیان فرهنگی دانشگاه فرهنگیان، می توانند با الهام گیری از آن و با استفاده از عوامل اثرگذار بر فعالیت های فرهنگی – اجتماعی و راهکارهای اجرایی مناسب، نسبت به طراحی وضعیت مطلوب فعالیت های فرهنگی – اجتماعی در دانشگاه فرهنگیان اقدام کنند و نتایج حاصل از این پژوهش را به عنوان یک چارچوب در فرایند برنامه ریزی فعالیت های فرهنگی- اجتماعی استفاده کنند.
نقش تعدیل گر هویت اخلاقی در تأثیر سیستم های کاری با عملکرد بالا بر رفتارهای فراسازمانی غیراخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۷۹۶-۷۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی در خصوص هویت کارکنان در کشور انجام شده است. اما پژوهشی که هویت اخلاقی کارکنان ورزشی را به صورت نقش تعدیلگر در تأثیر سیستم های کاری با عملکرد بالا و رفتارهای فراسازمامی غیراخلاقی مورد برسی قرار داده باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیلگر هویت اخلاقی در تأثیر سیستم های کاری با عملکرد بالا بر رفتارهای فراسازمانی غیراخلاقی در کارکنان ورزشی انجام گرفت. روش: مطالعه حاضر از سری مطالعات همبستگی می باشد که با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. جامعه آماری آن کارکنان وزارت ورزش و جوانان کشور بود که از بین آن ها تعداد 324 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری پرسشنامه ی هویت اخلاقی آکوئینو و رید (2002)؛ سیستم های کاری با عملکرد بالا زاچارتوس (2005) و رفتارهای فرا سازمانی غیراخلاقی آمفوس و همکاران (2010) برای متغیرهای پژوهش بود. روایی ابزارها با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج مدل سازی معادلات ساختاری و بارهای عاملی نشان داد که سیستم های کاری با عملکرد بالا و هویت اخلاقی به ترتیب 0/62 و 0/45 بر رفتارهای فراسازمانی غیر اخلاقی تأثیرگذار باشد. همچنین هویت اخلاقی می تواند با عنوان متغیر تعدیلگر میزان تأثیر سیستم های کاری بر رفتار فراسازمانی را به میزان 0/184 تشدید نماید. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر متغیرهای بررسی شده در این پژوهش پیشنهاد می شود که مدیران وزارت ورزش و جوانان کشور با انجام حمایت های لازم در جهت افزایش هویت و به خصوص هویت اخلاقی کارکنان خود باعث شوند تا کارکنان از هرگونه فعالیت درزمینه ی فعالیت های مثبت سازمان کم کاری ننمایند.
شناسایی نیازهای آموزشی پیش از ازدواج مجدد: یک مطالعه گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۸۸۴-۸۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: ازدواج مجدد با اینکه فرصت دوباره ای برای تجربه زندگی مشترک است؛ ولی پیشینه های نظری و تجربی انجام شده در این زمینه بیانگر این واقعیت است که این گروه تنش های زیادی را تجربه می کنند و همچنین میزان طلاق در بین آن ها در سطح بالایی قرار دارد. با این حال چالش های ادراکی و نیازهای آموزشی این گروه بطور جامع تاکنون در پژوهش خاصی مورد شناسایی قرار نگرفته است و در این زمینه خلاء پژوهشی وجود دارد هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای آموزشی پیش از ازدواج مجدد بودروش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. پژوهشگر از میان زنان و مردان، 16 نفر و از میان متخصصین، 12 نفر را برای مشارکت در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب کرد. مصاحبه ها ضبط و با استفاده از روشِ تحلیل اشتراوس و کوربن (1998) تحلیل شدیافته ها: واکاوی بیانات مصاحبه شوندگان منجر به طراحی مدل آمادگی برای ازدواج مجدد، با یک مقوله هسته ای (انتخابی واقع بینانه و ورودی ایمن به رابطه پرچالش)، چهار عامل علی (روشن سازی ملاک های ازدواج مجدد، واکاوی آمادگی های فرد، شناخت با غایت تناسب سنجی و همچنین وارسی احتمال وجود چرایی های ناسالم جهت ازدواج مجدد)، سه عامل زمینه ساز (آگاهی نسبت به نقش مانع زایی خانواده، بینش دهی نسبت به چالش های زوجی و چالش های والدگری)؛ چهار عامل مداخله ای (تسهیل رهایی فرد از رابطه قبلی، تقویت توانمندی های درون فردی، تقویت مهارت های زوجی و آموزش ضرورت های ارتباطی در تعامل با فرزندان)، چهار کنش (حل مشارکتی چالش های مرتبط با فرزندان، پذیرش چالش های زوجی و مشارکت در رسیدگی به آن ها، ترسیم روابط والد _ فرزندی مبتنی بر مهرورزی و ترسیم رابطه زناشویی مبتنی بر عشق) و یک پیامد (زندگی زناشویی مجدد با کیفیت) شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش، زمینه را برای طراحی برنامه های آموزشی پیش از ازدواج مجدد فراهم کرد. برنامه هایی که اجرایی شدن آن، احتمال داشتن پیوند مجدد توام با کیفیت را افزایش می دهد.
رابطه استرس ادراک شده و حس انسجام با اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان: نقش میانجی تحمل پریشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه بین استرس ادراک شده و حس انسجام با اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ کﻠیﻪ داﻧشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اضطراب بیماری کرونا (CDAS، علی پور و همکاران، 1398)، تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران، 1983) و حس انسجام (SOC، آنتونووسکی، 1993) جمع آوری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 21 استفاده گردید. نتایج نشان داد که مدل با داده های پژوهش برازش دارد (01/0>P). با توجه به یافته ها، استرس ادراک شده، حس انسجام و تحمل پریشانی بر اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان اثر مستقیم دارند. همچنین، استرس ادراک شده و حس انسجام از طریق تحمل پریشانی بر اضطراب بیماری کرونا اثر غیرمستقیم دارند (01/0>P). بنابراین، نتایج پژوهش نشان می دهد حس انسجام و تحمل پریشانی بالا، با وجود استرس ادراک شده می تواند مانع تأثیر عوامل استرس زای بیماری کرونا بر سلامت افراد شود.
پایداری ازدواج بر اساس کیفیت رابطه والدین و دلبستگی: نقش میانجی خود شیفتگی، بیگانگی و تجربه مایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۹۶-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مدل پایداری ازدواج بر اساس کیفیت رابطه والدین و دلبستگی با نقش میانجی خود شیفتگی، بیگانگی و تجربه مایی انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 325 نفر انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های شاخص عدم ثبات زناشویی(MII) ادواردز و همکاران (1987)، شخصیت خودشیفته(NPI-16) آمز و همکاران (2006)، اتحاد زناشویی(MAQ) چراغی و همکاران (1396)، کیفیت رابطه والدین(PRQS) آذرین و همکاران (1973) و خرده مقیاس های دلبستگی و از خودبیگانگی در پرسشنامه روابط موضوعی بل(BORRTI) (1995) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل مسیر و نرم افزارهای آماری spss 27 و Lisrel 8.8 انجام شد. در این مدل کیفیت رابطه والدین رابطه مستقم و معناداری با پایداری ازدواج داشت (01/0P<) و دلبستگی رابطه مستقم و معناداری با پایداری ازدواج نداشت (05/0< P)، همچنین کیفیت رابطه والدین و دلبستگی بصورت غیرمستقیم بواسطه از خودبیگانگی، تجربه مایی و خودشیفتگی قادر به پیش بینی پایداری ازدواج بود (05/0P<). یافته ها نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. بنابراین یافته های پژوهش مبنی بر ارتباط کیفیت رابطه والدین و دلبستگی با پایداری ازدواج بواسطه از خودبیگانگی، تجربه مایی و خودشیفتگی می باشد.
اثربخشی آموزش آنلاین مفاهیم واقعیت درمانی بر تنظیم شناختی هیجان و اضطراب مادران دانش آموزان در ایام قرنطینه ناشی از ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش آنلاین مفاهیم واقعیت درمانی بر تنظیم شناختی هیجان و اضطراب مادران دانش آموزان در ایام قرنطینه ناشی از ویروس کرونا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دانش آموزان دختر مدارس غیرانتفاعی دوره ابتدایی ناحیه 1 آموزش و پرورش شهر قزوین در سال تحصیلی 1400-99 بود، که 30 نفر بصورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 8 جلسه بصورت مجازی تحت آموزش مفاهیم واقعیت درمانی قرار گرفتند، در این مدت گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) (گارنفسکی و همکاران، 2006) و مقیاس اضطراب کتل (CAS)(1957) بود. یافته های به دست آمده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<) بدین معنا که آموزش آنلاین مفاهیم واقعیت درمانی موجب افزایش و بهبود تنظیم شناختی هیجان و کاهش اضطراب مادران دانش آموزان در ایام قرنطینه ناشی از ویروس کرونا شده است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت از آموزش آنلاین واقعیت درمانی می توان به عنوان یک روش مؤثر در کاهش مشکلات روان شناختی مورد استفاده درمانگران و مشاوران قرار گیرد.