فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۵۰۱ تا ۷٬۵۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۱۴-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
شرم هیجانی خودآگاه و ناتوان کننده است که هم در جوار دیگران و هم در تنهایی تجربه می شود. پژوهش های بسیاری از رابطه میان استعداد شرم، یعنی گرایش به تجربه شرم در غیاب محرک های متناسب، و آسیب شناسی روانی حکایت دارند. استعداد شرم ریشه هایی تحولی داشته و در این باره میان نظریه پردازان نامدار اتفاق نظر وجود دارد. فرض بر این است که ناایمنی در دلبستگی و نقص در ظرفیت ذهنی سازی، که دست دردست هم و در بستر تجارب اولیه کودکی شکل می گیرند، موجب کاشته شدن بذر استعداد شرم در فرد می شوند. مقاله حاضر تلاشی است در راستای یکپارچه سازی پیشینه نظری و پژوهشی درباره رابطه استعداد شرم با سبک های دلبستگی و ظرفیت ذهنی سازی، و طرح پیشنهاد هایی برای پژوهش های آینده در این حیطه.
چالش های پیش روی مادران شاغل در حیطه نگهداری از فرزند خردسال: یک مطالعه ی کیفی پدیدار شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۹۴-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی چالش های پیش روی مادران شاغل در حیطه ی نگهداری از فرزندان خردسال بود. پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفت. جامعه ی پژوهش، مادران شاغل دارای فرزند خردسال در کادر درمان بیمارستان علی اکبر مشهد در سال 1400 بودند. مصاحبه شوندگان با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شده و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و با مصاحبه با 9 شرکت کننده تکمیل شد. داده ها با مصاحبه های بدون ساختار و عمیق به دست آمد و با روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها در 5 مضمون اصلی «مشکلات مربوط به شیوه های مختلف نگهداری، مشکلات مربوط به بیماری فرزندان، احساس گناه، ضرورت وجود فرد حامی و مشکلات شغلی» طبقه بندی شدند. با توجه به یافته های پژوهش، زنان شاغل، پس از فرزندآوری در حیطه ی نگهداری از فرزندانشان با مشکلات و چالش های متعددی رو به رو بودند. از آنجایی که بخش مهمی از جامعه ی ما را زنان و مادران تشکیل می دهند، برطرف نکردن مشکلات و دغدغه های آن ها، می تواند جامعه را در به کارگیری این سرمایه های انسانی ارزشمند به ویژه در مشاغل مهم و حساسی مانند کادر درمانی محروم نماید؛ بنابراین جهت ارتقای کیفیت شغلی و مادری آن ها، نیاز به توجه بیشتر و فراهم آوردن اقداماتی جهت کاهش این دغدغه ها می باشد.
نقش تعیین کننده تاب آوری و بهزیستی روانشناختی در پیش بینی تنیدگی بیماران مبتلا به کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۳۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی تنیدگی ناشی از کرونا بر اساس تاب آوری و بهزیستی روانی در بین بیماران مبتلا به کووید-19 شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع روش تحقیق توصیفی –همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به کووید-19 که از ابتدای بهمن 1399 تا پایان فروردین1400 به بیمارستان مراجعه نمودند. حجم نمونه 150 نفر بود که با توجه به معیارهای ورود به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس استرس کرونا (Css، سلیمی و همکاران، 1399)، مقیاس تاب آوری (CD-RISC، کونور و دیویدسون ،۲۰۰۳) و پرسشنامه بهزیستی روانی (ریف، 1989) بود. جهت بررسی فرضیه های پژوهش از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایچ پژوهش نشان داد که کاهش میزان تاب آوری و کاهش بهزیستی روانی در بین بیماران مبتلا به کووید-19 می تواند افزایش تنیدگی در آنها را پیش بینی کند. در نتیجه با افزایش میزان تاب آوری و بهزیستی روانی می توان کاهش تنیدگی را در بیماران پیش بینی کرد و پیشنهاد می شود در مراکز درمانی آموزشهای مناسبی در زمینه افزایش تاب آوری و بهزیستی روانی صورت پذیرد تا میزان تنیدگی ناشی از بیماری کاهش پیدا کند.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
7 - 20
حوزههای تخصصی:
نوجوانی دوره حساسی از زندگی می باشد و نوجوانان بزهکار در معرض آسیب های روان شناختی بسیاری هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار شهر تهران بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان بزهکار 18- 14 ساله کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال بود که از بین آنان تعداد 24 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) جایگزین شدند از پرسش نامه های سلامت روان، سازگاری اجتماعی و سنجش نگرش به بزهکاری استفاده شد. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته تحت مشاوره گروهی با رویکرد راه حل محور قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار تأثیر معنا دار دارد. نتایج پژوهش حاضر قابلیت این را دارد که مورداستفاده نظری و کاربردی مشاوران، روان شناسان و سازمان های ذی ربط قرار بگیرد.
The Effectiveness of Acceptance and Commitment Based Therapy on Psychological Capital of Mothers of Children with Autism Spectrum Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The birth of a child with special needs causes problems for the family. The aim of this study was to determine the effectiveness of acceptance and commitment based therapy on the psychological capital of mothers of children with autism spectrum disorder. Methods: The research was quasi-experimental with pretest and posttest. The statistical population included all mothers of boys aged 8 to 12 years with autism spectrum disorder in medical and rehabilitation centers in Yazd in 1398. Thirty mothers were selected by available sampling method from Survival Rehabilitation Center as a research sample and randomly placed in two experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. Subjects were assessed by the Psychological Capital Questionnaire. Intervention program of acceptance and commitment-based treatment was performed in 10 sessions of 90 minutes only on the experimental group and the control group did not receive any intervention. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance through SPSS24 software. Results: The results showed that acceptance and commitment-based therapy improved the psychological capital of mothers of children with autism spectrum disorder (p 0.01). It can be concluded that acceptance and commitment-based therapy helps mothers of children with autism spectrum disorder to consciously accept their suffering and understand that it is part of the life process and to make more conscious choices in situations of suffering and be more effective. Conclusion: Therefore, according to this finding, therapists can use acceptance and commitment-based therapy as an intervention method in this area.
اثربخشی ماساژ بازتابی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
67 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بروز بیماری های مزمن جسمی همچون آسیب مغزی تروماتیک سبب آسیب های هیجانی و روان شناختی در بیماران می شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ماساژ بازتابی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران دارای آسیب تروماتیک مغزی مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان در سه ماهه پاییز 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 بیمار دارای آسیب تروماتیک مغزی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 بیمار). گروه آزمایش ماساژ بازتابی را طی یک ماه در 8 جلسه دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 3 بیمار در گروه آزمایش و 2 بیمار در گروه گواه از پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل اضطراب (بک و همکاران، 1988) و ادراک درد (ملزاک، 1997) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ماساژ بازتابی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک تأثیر معنادار دارد (p <0/001 ). بدین صورت که این روش توانسته منجر به کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک شود . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که ماساژ بازتابی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک مورد استفاده گیرد.
ارزیابی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه منطقی- تجربی و رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک تفکر، یک روش تفکر، و ترجیح افراد برای بکارگیری توانایی های خود است. روانشناسان برای تفکر و پردازش اطلاعات دو سبک را پیشنهاد کرده اند. سیستم تجربی، که اتوماتیک و غیرکلامی؛ و سیستم منطقی، که تحلیلی و کلامی است. هدف از پژوهش، ارزیابی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه منطقی- تجربی، و یافتن رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان بود. مطالعه مقطعی، به روش زمینه یابی توصیفی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی و سماء واحد رودهن بود. تعداد 503 دانشجو به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب، و پرسشنامه منطقی- تجربی را پرکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی، تست اسکری، آلفای کرونباخ استفاده گردید. پس از تحلیل، چهار مؤلفه شناسایی شد: توانایی منطقی، درگیری منطقی، توانایی تجربی، درگیری تجربی؛ که ضریب آلفای کرونباخ آنها، 682/0، 823/0، 695/0، 750/0 بود. برای ارزیابی اعتبار، پرسشنامه با فاصله دو هفته اجرا شد. ضریب همبستگی مؤلفه ها 79/0، 78/0، 73/0 و 76/0 بود. پاسخ دانشجویان به پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کراچ، 2001)، و بررسی روایی ملاکی نشان داد، تفکر منطقی با راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت منفی و با راهبردهای مثبت آن به صورت مثبت، و تفکر تجربی با راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت مثبت و با راهبردهای مثبت آن به صورت منفی همبسته است. در مجموع، افراد منطق گرا، راهبردهای مثبت تنظیم هیجان را بیشتر و راهبردهای منفی را کمتر بکار بردند. در مجموع، پرسشنامه منطقی- تجربی، پایایی و روایی همگرای مناسبی داشته، و می توان از آن برای بهبود تدریس و روان درمانی کمک گرفت.۸
نقش پیچیدگی خود، ساختار ارزش گذاری خودپنداره و وضوح خودپنداره در پیش بینی انعطاف پذیری شناختی در نوجوانان مهاجر افغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانان مهاجر از آسیب پذیرترین قشرهای اجتماعی بوده و بررسی عواملی که به ارتقای سازگاری این گروه کمک کند حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف پیش بینی انعطاف پذیری شناختی بر مبنای ویژگی های خود ساختاری انجام شد. روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود. سه ویژگی خود ساختاری شامل پیچیدگی خود، وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری خودپنداره به عنوان متغیرهای پیش بین و انعطاف پذیری شناختی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شدند. جامعه آماری شامل تمام نوجوانان مهاجر افغان با سواد خواندن و نوشتن در دامنه سنی 11 تا 19 سال که در ایران سکونت دارند بود. نمونه ای به حجم 147 نفر از چهار شهر تهران، قم، سمنان و مشهد به شیوه نمونه گیری نوع در دسترس وارد مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از تکلیف دسته بندی اسنادهای خود توصیفی Linville (1985)، مقیاس وضوح خودپنداره Campbell (1996) و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (1993) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-22 و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام انجام شد. یافته ها:. با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون از میان ویژگی های خود ساختاری، دو ویژگی وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری می توانند در پیش بینی انعطاف پذیری شناختی نقش داشته باشند. این دو ویژگی در مجموع توانستند 8/10 درصد از واریانس شاخص تعداد طبقات تکمیل شده و 7/11 درصد از واریانس شاخص تعداد پاسخ های منفی آزمون ویسکانسین را تبیین کنند. از بین ویژگی های خود ساختاری صرفا ساختار ارزش گذاری توانست در مجموع 9/4 درصد از واریانس شاخص تعداد خطاهای درجاماندگی را پیش بینی کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، دو ویژگی خود ساختاری شامل وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری خودپنداره با انعطاف پذیری شناختی نوجوانان مهاجر افغان مرتبط بوده و قادر به پیش بینی آن هستند که می توانند در برنامه ریزی برای ارتقا سازگاری، آنها را مد نظر قرار داد.
پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان طی دوران کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی در معلمان یک پدیده روان شناختی مزمن خستگی و بی علاقگی است که دوران همه گیری کرونا از نظر فشردگی برنامه های آموزشی ممکن است در این زمینه تأثیرگذار باشد. از جمله عواملی که باعث سازگاری موثر با عوامل خطر می شود و می تواند نقش موثری در کاهش فرسودگی شغلی داشته باشد، تاب آوری و بهزیستی روانشناختی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه دوم شاغل در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بر اساس جدول مورگان تعداد 357 نفر از معلمان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به دلیل تعطیلی مدارس پرسش نامه ها از طریق شبکه های مجازی با توزیع لینک آنلاین در اختیار نمونه آماری قرار داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه فرسودگی شغلی، مقیاس تاب آوری و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی استفاده شد. از تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر دو متغیر پیش بین، یعنی تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با متغیر ملاک (فرسودگی شغلی معلمان) رابطه منفی و معنی داری دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر چه میزان تاب آوری و بهزیستی روانشناختی بالاتر باشد، میزان فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 پایین تر خواهد بود.
رابطه جو محیط کار و امید به زندگی با سازگاری شغلی: نقش میانجی نیاز به پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه فضای خدمت و امید به زندگی با سازگاری شغلی با توجه به نقش میانجی نیاز به پیشرفت کارکنان مجتمع فولاد بناب انجام شد. این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان مجتمع فولاد بناب بودند. تعداد 284 نفر به عنوان حجم نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها ، پرسش نامه های فضای خدمت، سازگاری شغلی، امید به زندگی و نیاز به پیشرفت بود که روایی توسط صاحبنظران دانشگاهی و پایایی نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شدند. به منظور تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماری Lisrel و SPSS استفاده گردید. یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که بین محیط خدمت با نیاز به پیشرفت و سازگاری شغلی کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین امید به زندگی کارکنان با نیاز به پیشرفت و و سازگاری شغلی آن ها نیز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچمین بین نیاز به پیشرفت کارکنان با سازگاری شغلی آن ها رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نقش میانجی نیاز به پیشرفت در رابطه بین محیط خدمت و امید به زندگی با سازگاری شغلی کارکنان تأیید شد. با توجه به نظارت کاملی که مدیران واحدهای کاری بر کارکنان خود دارند، آن ها را مورد ارزیابی قرار می دهند و بازخورد عملکردی آن ها را ارائه می دهند، وجود جو صمیمی میان کارکنان و استفاده از سلسله مراتب سازمانی انعطاف پذیر باعث می شود کارکنان به قوانین سازمانی احترام بگذارند و موجبات ایجاد یک فرهنگ کاری قوی در شرکت را پایه گذاری کنند.
بررسی مقدماتی درمان اختلالات روانی از منظر قرآن مجید با تأملی بر سوره مبارکه «ق»
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 139
حوزههای تخصصی:
ماهیت زندگی انسان به دلیل وجود مشکلات و ناگواری های اجتناب ناپذیر، از دردهای جسمانی و روانی جدا نیست. هدف روان درمانی کمک به انسان ها برای مواجهه با مسائل زندگی بدون رنج و عذاب است. بر این اساس هدف از این پژوهش آن است که با استفاده از آموزه های قرآن مجید به عنوان منبعی وحیانی برای شناخت انسان و مسائل پیرامون او، گامی در جهت کشف مؤلفه های مؤثر در درمان آسیب ها و اختلالات روانی برداشته شود. ازجمله مفاهیم نزدیک به این هدف در آیات قرآن، ذکر است که به وجهی از «خود» اشاره دارد که به پروردگارش متصل است. بنابراین برای مطالعه و استخراج الگوی تغییر، برای مواجهه با آسیب های روانی به مطالعه این مفهوم و نقش آن در ایجاد احساسات مطلوب در انسان نیاز است. برای دستیابی به این هدف پژوهش حاضر با روش کیفی و به شیوه تدبر سوره ای با محوریت سوره مبارکه «ق» انجام شد. یافته ها نشان داد عمده ترین اشکالی که در حوزه انسان وجود دارد، عدم توجه او به سیر تحول و رشد خودش است؛ یعنی فراموش می کند قرار است مسیری را طی کند تا در دنیا در مقامی استقرار پیدا کند و در آخرت نیز در آن مقام به فعلیت برسد و بر اساس آن زندگی دائمی اش را ادامه دهد؛ بنابراین مقصد اصلی درمان، قراردادن انسان در وضعیت هوشیارانه نسبت به آنچه در درون خود و روابط و پیرامونش اتفاق می افتد و خروج از غفلت و بی خبری نسبت به حقایق جاری در این ها است که با عنوان ذکر از آن یاد می شود. بر اساس نتایج به دست آمده از سوره ق، عوامل تقویت کننده این ذکر در انسان عبارت بودند از: انابه و توجه دائم به مقاصد الهی، خوف از وعید و قانون گرا بودن، داشتن خشیت و درک عظمت و موانع تحقق این ذکر نیز عبارتند از: سرگردانی و آشفتگی (در امر مریج بودن)، گیرندگی در جهت سوء و آسیب و ظهور صفات منفی (اثر فعال نشدن ذکر). همچنین این سوره اصلی ترین و مهم ترین فرآیند تحقق ذکر را توان شهادت معرفی می کند و از آن جایی که این توان، هم لازمه و هم نتیجه تحقق ذکر است، به نظر می رسد تقویت آن یکی از مهم ترین مسیرهای درمان اختلالات روانی و خروج انسان از رنج و عذاب به حساب بیاید.
رابطه شفقت به خود با کیفیت زندگی زناشویی در زوجین با تعارضات زناشویی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف رابطه شفقت به خود با کیفیت زندگی زناشویی در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش مقطعی از نوع مطالعات همبستگی بود؛ به این منظور نمونه ای به حجم 140 نفر بر اساس فرمول فیدل و تاباخنیک با روش نمونه گیری هدفمند از میان زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خانواده درمانی شهر تهران انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کیفیت زندگی زناشویی، فرم تجدیدنظر شده (RADS) و مقیاس شفقت خود (SCS) استفاده شد. با توجه به بیماری کرونا توزیع پرسشنامه ها به دو صورت چاپی (30 نفر) و الکترونیکی (110 نفر) در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS-20، انجام شد. نتایج در کل نمونه نشان داد که رابطه مؤلفه های شفقت به خود با کیفیت زندگی زناشویی معنادار است. همچنین مؤلفه های انزوا، ذهن آگاهی و همانندسازی افراطی و شفقت به خود (نمره کلی) می توانند کیفیت زندگی زناشویی را پیش بینی کنند (05/0 >P). به نظر می رسد که شفقت به خود و مؤلفه های آن یکی از شاخص های اصلی ارتقای کیفیت زندگی زناشویی و ازدواج پایدار می باشد و نقش تعیین کننده ای را در کیفیت زندگی زناشویی زوجین ایفا می کند؛ بنابراین با توجه به نقش متغیرهای شفقت به خود مشاوران خانواده و روانشناسان می توانند در بحث و بررسی درمان مشکلات زندگی زناشویی به بررسی این متغیرها بیشتر اهتمام ورزند.
بررسی نقش وضوح خود پنداره در رابطه بین فرهنگ سازمانی و هویت سازمانی (مورد مطالعه- مجتمع مس سرچشمه رفسنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
۱۳۷-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
بر اساس دیدگاه شناختی، طرح واره های شناختی، بعنوان یک خصوصیت مهم فردی، بر رفتار انسان تاثیرگذار هستند. از طرف دیگر، کارمندان می توانند با تحت تاثیر قرار دادن هویت و بافت سازمانی، موفقیت یا عدم موفقیت سازمان را تحت تاثیر قرار دهند. از این رو، در این مقاله، نقش وضوح خود پنداره، در رابطه بین هویت سازمانی و فرهنگ سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، کارمندان مجتمع مس سرچشمه، که در زمان انجام تحقیق بالغ بر 5190 نفر بودند، بعنوان جامعه آماری انتخاب و سپس با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 428 نفر بعنوان نمونه آماری معرفی شدند. در ادامه، با استفاده از پرسشنامه هویت سازمانی چنی (1983)، پرسشنامه وضوح خود پنداره کمبل و همکاران (1996) و ابزار سنجش فرهنگ سازمانی کامرون-کویین (2006) داده های مورد نیاز جمع آوری شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج تحقیق، وضوح خود پنداره علاوه بر تاثیر مستقیم بر هویت سازمانی، بعنوان یک متغیر میانجی، اثرات منفی فرهنگ سازمانی را بر هویت سازمانی تعدیل می کند. با توجه به نقش وضوح خود پنداره در رابطه بین هویت سازمانی و فرهنگ سازمانی و تاثیر آن بر هویت سازمانی، به نظر می رسد افزایش وضوح خود پنداره کارمندان باعث بهبود هویت سازمانی آنها می شود. از این رو، پیشنهاد می گردد در فرآیند جذب نیروی انسانی افرادی جذب سازمان شوند که از وضوح خود پنداره بالاتر برخوردار باشند. همچنین، پیشنهاد می گردد جهت بهبود وضوح خود پنداره کارمندان برنامه های آموزشی لازم تدوین و اجرا شود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی بر سازگاری رفتاری، اضطراب و ترس دندانپزشکی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی بر سازگاری رفتاری، اضطراب و ترس دندانپزشکی کودکان بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان ۱۱ الی۷ ساله مراجعه کننده به کلینیک دندانپزشکی تبریز در طول سال 1399 که دچار ترس و اضطراب بودند، تشکیل دادند. از بین کودکان مراجعه کننده به شیوه در دسترس تعداد30 کودک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. به طوری که گروه آزمایشی درمان فرا تشخیصی را به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه و طی 3 ماه دریافت کرد؛ در حالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس بررسی ترس کودکان- زیر شاخص دندانپزشکی (CFSSS) (کاتبرت و ملامد، 1982)، پرسشنامه اضطراب دندانپزشکی (DAQ) ونیهام و همکاران، 1980) و مقیاس رفتاری سازگاری (ABS) (فرانکل، 1962) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). در واقع درمان فراتشخیصی باعث کاهش ترس و اضطراب و افزایش سازگاری رفتاری کودکان در دندانپزشکی می شود.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی بر بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
113-128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: برخی از پژوهش ها نشان می دهد که دین و معنویت در افزایش بهزیستی روانی نقش دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی در بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی بود. روش کار: روش این پژوهش کارآزمایی تصادفی با پیش آزمون-پس آزمون است. از میان افراد مبتلا به افسردگی که به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، 42 نفر انتخاب شدند و درنهایت 30 نفر تا اتمام پژوهش باقی ماندند. 15 نفر درمان شناختی-رفتاری سنتی و 15 نفر درمان شناختی-رفتاری مذهبی را به صورت فردی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس DSM5 (SCID-I)، پرسش نامه های دین داری گلارک و استاک (CRS)، افسردگی بک؛ ویراست دوم (BDI-II)، عاطفه مثبت و منفی واتسون (PANAS) و امید اشنایدر (AHS) بود که شرکت کنندگان یک هفته پیش از شروع درمان و یک هفته بعد از اتمام جلسات درمانی به پرسش نامه ها پاسخ دادند. هر شیوه نامه شامل 10 جلسه 50 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مذهبی به صورت معناداری بیش از درمان شناختی-رفتاری سنتی موجب افزایش امید و مؤلفه های آن شد (001/0P<). همچنین، اگرچه دو درمان مذهبی و سنتی به طور معناداری موجب افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی شدند، اما اثربخشی آنها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: اگرچه درمان شناختی-رفتاری مذهبی موجب تقویت امید افراد می شود اما باید به لحاظ مؤلفه ها و فنون روان شناختی آمیخته به معنویت تقویت شود تا اثربخشی آن در افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی بیشتر شود.
The Impact of Brief Imago-based skills training on Self-Compassion, Life Quality and Marital Commitment of Women Who Filed for Divorce in Neishabour City(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of the present study was to investigate the effect of brief imago-based skills training on self-compassion, quality of life and marital commitment of women who filed for divorce. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest and follow-up design. The population included all women who filed for divorce, either referring or were referred to the psychological and counseling centers under the supervision of Welfare Organization in Neishabour. The sample was selected purposively. Then, 30 women were randomly assigned to the experimental and the control groups (i.e., each group included 15 participants). Data collection instruments included Neff’s Self-Compassion Scale (2003), World Health Organization’s short form of Quality of Life Scale (1989) and Adams and Jones’ Marital Commitment Questionnaire (1997). Data analysis was performed through multiple analyses of variance using SPSS software (version 25). The results showed that brief imago-based skills training positively affected self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce. Furthermore, the effectiveness of imago-based skills training in self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce was sustained. As a result, this treatment can be used by psychologists, counselors, and clinicians in psychological interventions related to self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce.
اثر بخشی طرحواره درمانی بر باورهای فراشناختی، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
121 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر باورهای فراشناخت، آمیختگی فکرکنش و نشخوار فکری زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر کرمان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه به صورت هدفمند از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره و روان شناسی شهر کرمان انتخاب شدند و به منظور اجرای پژوهش بعد از اجرای پرسشنامه های باورهای فراشناختی، آمیختگی فکرکنش و نشخوار فکری تعداد 40 نفر از مراجعه کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های باور فراشناخت ولز و همکاران، آمیختگی فکرکنش تورداسون و راچمن و نشخوار فکری هوکسما و مارو بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. داده ها با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی گروهی بر باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری در زنان مبتلا به اختلال فراگیر تأثیر دارد. به طوری که طرحواره درمانی گروهی باعث کاهش باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوارفکری در زنان می شود. طرحواه درمانی شیوه مناسبی جهت تعدیل ابعاد باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری در زنان مبتلا به اختلال فراگیر است.
تأثیر آموزش گروهی مثبت نگری بر بهزیستی روانی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر رضایت زناشویی و بهزیستی روانی در زنان متأهل بسیجی شهرستان آران و بیدگل انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. تعداد 28 زن متأهل به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 14نفری آزمایش و 14 نفری کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی بود. آموزش گروهی مثبت نگری برای گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته به اجرا گذاشته شد و در پایان مداخلات آموزشی و بعد از سه ماه در مرحله پیگیری، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده ها ازطریق تحلیل کواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مثبت نگری بر نمرات رضایت زناشویی زنان متأهل تأثیر مثبت داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است؛ اما آموزش مثبت نگری بر نمرات بهزیستی روانی زنان متأهل تأثیر نداشته است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود درمانگران در مراکز مشاوره ازدواج، از این برنامه آموزشی برای بهبود رضایت زناشویی مراجعان بهره ببرند.
رابطه نگرش های ناکارآمد و عواطف مثبت و منفی با نگرش به روابط فرازناشویی؛ با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری دینی در زوجین در آستانه طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
زوجین پایه گذار خانواده و خانواده رکن اصلی جامعه هستند به همین دلیل سلامت و پویایی جامعه در گرو سلامت خانواده و زوج است. از آنجا که هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نگرش های ناکارآمد و عواطف مثبت و منفی با نگرش به روابط فرازناشویی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری دینی در زوجین در آستانه طلاق است، از نظر نوع پژوهش توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه زوجین در آستانه طلاق شهر لار استان فارس بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق برای اندازه گیری متغیرهای مورد بررسی از پرسشنامه نگرش به خیانت (روابط فرازناشویی)؛ پرسشنامه جهت گیری دینی، پرسشنامه نگرش های ناکارآمد و پرسشنامه عواطف مثبت و منفی استفاده شد. یافته های بدست آمده نشان دهنده آن است که بین نگرش های ناکارآمد و عواطف منفی با روابط فرازناشویی رابطه مثبت وجود دارد. ارتباط بین نگرش های دینی با روابط فرازناشویی، منفی است و بین عواطف مثبت و روابط فرازناشویی رابطه معناداری وجود ندارد.
اثر طرد اجتماعی بر عزت نفس آشکار و ضمنی حالتی و نقش تعدیل گری عزت نفس صفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
131 - 145
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثر طرد اجتماعی بر عزت نفس آشکار و ضمنی حالتی، و نقش تعدیلگری عزت نفس آشکار و ضمنی صفتی در این رابطه انجام شد. روش: پژوهش از نوع آزمایشی با یک عامل برون آزمودنی دوسطحی (پذیرش/ طرد) بود. شرکت کنندگان 110 نفر (80% زن) با میانگین سن 4/27 سال بودند که به طور داوطلبانه و آنلاین در پاییز 1400 در مطالعه شرکت نمودند. شرکت کنندگان ابتدا به سنجه های عزت نفس آشکار و ضمنی صفتی پاسخ دادند، سپس تحت القای طرد اجتماعی با روش «نوشتن از تجربه گذشته» قرار گرفتند و در نهایت به سنجه های عزت نفس آشکار و ضمنی حالتی پاسخ دادند. برای سنجش عزت نفس آشکار از مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) و عزت نفس تک سئوالی (دانلان و همکاران، 2015) و برای سنجش عزت نفس ضمنی از آزمون تداعی ضمنی (گرینوالد و فارنام، 2000) و آزمون حرف-نام (کیتایاما و کاراساوا، 1997) استفاده شد. یافته ها: همسو با نظریه عقربه اجتماعی (لیری، 2012)، عزت نفس ضمنی حالتی در گروه طرد پایین تر از گروه پذیرش بود. در مقابل، عزت نفس آشکار حالتی در گروه طرد تفاوتی با گروه پذیرش نداشت. تبیین احتمالی این یافته می تواند فعال شدن مکانیزم های دفاعی آگاهانه برای محافظت از عزت نفس به دنبال طرد اجتماعی باشد. اثر طرد اجتماعی بر عزت نفس ضمنی حالتی توسط هیچ کدام از دو عزت نفس صفتی ضمنی و آشکار تعدیلگری نشد. در مقابل، اثر طرد اجتماعی بر عزت نفس آشکار حالتی، توسط هر دو نوع عزت نفس آشکار و ضمنی صفتی تعدیلگری شد. نتیجه گیری: عزت نفس آشکار حالتیِ کسانی که عزت نفس ضمنی صفتی بالاتر یا عزت نفس آشکار صفتی پایین تر داشتند کمتر در مقابل طرد آسیب پذیر بود. تفاوت عزت نفس آشکار و ضمنی حالتی در اثرپذیری از طرد اجتماعی در سطوح مختلف عزت نفس آشکار و ضمنی صفتی نیازمند بررسی بیشتر به نظر می رسد.