فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۰۱ تا ۱۰٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا بر آخرت نگری و سلامت روان زنان افسرده شهر کرمان انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گمارش تصادفی می باشد. جامعه آماری پژوهش را زنان افسرده تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 30 زن افسرده بود که با استفاده از مقیاس افسردگی بک، افسرده تشخیص داده شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل، هر کدام 15 نفر قرار گرفتند. به گروه آزمایشی کارگاه معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا در 10 جلسه ارائه شد و گروه کنترل برنامه ای دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از آزمایش به مقیاس های آخرت نگری و سلامت روان پاسخ دادند. نتایج نشان داد معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن بر آخرت نگری و سلامت روان زنان تأثیر داشته است (001/0P<). تلفیق معنادرمانی با امور معنوی به زنان افسرده در معطوف ساختن آرزوها به زندگی اخروی و شناخت واقعیت دنیا کمک می کند و منجر به افزایش آخرت نگری و به دنبال آن سلامت روان آنان می گردد.
اثربخشی درمان خودنظم جویی هیجانی بر تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سردردهای میگرنی علاوه بر مشکلات جسمانی، می تواند فرایندهای شناختی، هیجانی و روان شناختی بیماران را نیز متأثر سازد که ضروری است با بکارگیری درمان های روان شناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خودنظم جویی هیجانی بر تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش افراد مبتلا به سردردهای میگرنی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر زنجان در سه ماهه تابستان سال ۱۳۹۸ بود. در این پژوهش تعداد ۳۰ فرد دارای سردردهای میگرنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه ۱۵ نفر). گروه آزمایش درمان خودنظم جویی هیجانی را در ۱۰ جلسه ۷۵ دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان خودنظم جویی هیجانی بر تحمل پریشانی (۶۲/۰۸= F؛ ۰/۰۰۰۱≥P) و مهارت های ذهن آگاهی (۲۶/۸۳= F؛ ۰/۰۰۰۱≥P) افراد مبتلا به سردردهای میگرنی تأثیر معنادار دارد. مقدار تاثیر این درمان بر میزان تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی به ترتیب ۶۹% و ۵۲% بوده است. نتیجه گیری: براساس نتایج حاضر می توان گفت درمان خودنظم جویی هیجانی با بهره گیری از تکنیک های همچون شناخت هیجانات، مدیریت کردن آن و آموزش تخلیه هیجانی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی مورد استفاده گیرد.
تأثیر سبک های یادگیری بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دستیاران بالینی (مطالعه موردی دانشگاه علوم پزشکی مازندران)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هزاره سوم با تأکید بر رویکرد آموزش مادام العمر و توجه به اصول یادگیری یونسکو که مبتنی بر بینش ، دانش، توانش و پرورش و بالندگی است. شیوه های آموزش و یادگیری را دگرگون ساخته، و چشم انداز جدیدی را در بحث آموزش و سبک های یادگیری در جهت خودکارامدی مطرح ساخته است. لذا هدف کلی از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سبک های یادگیری بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دستیاران بالینی دانشگاه علوم پزشکی مازندران بود. روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی _ پیمایشی است. جامعه آماری 570 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دستیاران بالینی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در نیمسال اول سال تحصیلی 97-1396 بودند. حجم نمونه بر طبق جدول به روش تصادفی طبقه ای 234 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه گیری، شامل دو پرسش نامه به شرح پرسش نامه سبک های یادگیری و خودکارآمدی بود. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون های تحلیل واریانس یک راهه، تعقیبی توکی و رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 انجام گرفت. یافته ها: میزان خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان بالاتر از حد متوسط است. شیوه های یادگیری (تجربه عینی، مشاهده تأملی، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال) بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان تأثیر مثبت و معنادار دارند. همچنین سبک های یادگیری بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دستیاران بالینی دانشگاه علوم پزشکی مازندران تأثیر معناداری دارند و میزان خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان با سبک یادگیری واگرا، بیشتر از سایر سبک ها است. نتیجه گیری: پژوهش فوق می تواند چشم انداز جدیدی در راستای تغییر سیاست های کلی مدیران و مسئولان دانشگاه علوم پزشکی مازندران در راستای بازبینی برنامه ها و توجه و تمرکز بر برنامه ریزی های مبتنی بر سبک یادگیری دانشجویان ایجاد کند و از این طریق موجبات بهبود عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان را فراهم سازد.
تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر خودنظم بخشی هیجانی و تاب آوری روان شناختی کودکان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۱۰۶-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان بدسرپرست بیش از سایر همسالان در معرض خطر رفتارهای غیرانطباقی قرار دارند که در نتیجه به کارگیری درمان های روان شناختی برای آنها بسیار ضروری است؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی تأثیر ذهن آگاهی کودک محور بر خودنظم بخشی هیجانی و تاب آوری روان شناختی کودکان بدسرپرست بود. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی کودکان بدسرپرست 9 تا 13 ساله دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند که تعداد 40 نفر از آنهابه شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس مداخله ذهن آگاهی کودک محور در طی سه ماه در 10 جلسه 60 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد و گروه گواه، این مداخله را دریافت نکرد. همچنین از پرسشنامه های خودنظم بخشی هیجانی (گروس و جان، 2003) و تاب آوری کودکان و نوجوانان (انگار و لیبنبرگ، 2009) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده با شیوه تحلیل کواریانس و با نرم افزار آماری SPSS23 انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ذهن آگاهی کودک محور بر خودنظم بخشی هیجانی (0/001>P؛ 94/65=F) و تاب آوری روان شناختی(0/001>P؛ 74/22=F) کودکان بدسرپرست، تأثیر مثبت معنادار داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که ذهن آگاهی کودک محور باعث احساس بدون قضاوت و فراتر از آگاهی در کودکان شده است و در نتیجه تغییرات مثبتی را در افراد نمونه، منجر شده است.
مدل یابی روابط ساختاری اشتیاق تحصیلی دانشجویان بر اساس کمک طلبی تحصیلی، تدریس تحول آفرین، حمایت اجتماعی با میانجیگری نقش سرزندگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
101 - 122
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اشتیاق تحصیلی یکی از شاخص های مهم کیفیت دانشگاهی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط ساختاری اشتیاق تحصیلی دانشجویان بر اساس کمک طلبی، تدریس تحول آفرین، حمایت اجتماعی با میانجیگری نقش سرزندگی تحصیلی انجام شد. روش: جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دوره کارشناسی مجتمع آموزش عالی اسفراین در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 304 دانشجو (253 پسر، 51 دختر) بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی (فردریکز و همکاران، 2004)، سرزندگی تحصیلی (حسین چاری و دهقانی زاده، 1391)، کمک طلبی (ریان و پنتریچ، 1997)، حمایت اجتماعی ادراک شده(زیمت وهمکاران، 1988) و تدریس تحول آفرین (بوچامپ و همکاران، 2010) استفاده شد. یافته ها: حمایت اجتماعی ادراک شده، کمک طلبی و تدریس تحول آفرین مستقیماً بر اشتیاق تحصیلی اثر داشتند. همچنین حمایت اجتماعی، کمک طلبی و تدریس تحول آفرین به شکل غیرمستقیم و از طریق سرزندگی تحصیلی با اشتیاق تحصیلی ارتباط داشتند. سرزندگی تحصیلی نقش میانجیگری بین کمک طلبی تحصیلی، تدریس تحول آفرین، حمایت اجتماعی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان داشت. در مجموع متغیرهای پژوهش توانستند، حدود 31 درصد از واریانس اشتیاق تحصیلی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با تقویت کمک طلبی تحصیلی دانشجویان، حمایت اجتماعی و استفاده استادان از روش تدریس تحول آفرین می توان به دانشجویان کمک کرد تا بر مسائل و مشکلات تحصیلی خود غلبه کنند و سرزندگی تحصیلی خود را افزایش دهند. این عوامل می تواند در تعامل با یکدیگر، اشتیاق تحصیلی دانشجویان را ارتقاء بخشند.
اثر بخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب بدنی، شناختی، رفتاری و کیفیت خواب مادران باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بارداری مهم ترین چرخه ی تولیدمثل است که برای زنان فرایندی طبیعی به شمار می آید بااین وجود به دلیل تغییراتی که در حوزه های روان شناختی و اجتماعی روی می دهد، می تواند با اختلالات خلقی و اضطرابی همراه باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب بدنی، شناختی و رفتاری و کیفیت خواب مادران باردار انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش یک تحقیق نیمه آزمایشی بر اساس طرح گروه آزمایش و کنترل همراه با پیش آزمون و پس آزمون بود که در آن ۶۰ نفر از مادران باردار واجد شرایط بیمارستان امین شهر اصفهان به صورت هدفمند انتخاب و به روش تصادفی سازی بلوکی در دو گروه ۳۰ نفره توزیع شدند. از هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه های اضطراب بدنی، شناختی و رفتاری و کیفیت خواب، مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ی ۵/۲ ساعته (هفته ای یک بار) تحت آموزش مداخله ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت. سپس مرحله پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با نسخه ۲۵ نرم افزار SPSS و آزمون های آماری T-Test مستقل و T زوجی بررسی شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهند درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و کیفیت خواب تأثیر داشته است (P<۰/۰۵). نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش اضطراب بدنی، شناختی، رفتاری و بهبود کیفیت خواب مادران باردار می شود. بنابر این در نظر گرفتن نقش این مداخله توسط متخصصان حوزه ی سلامت و درمانگران در مراکز بهداشت مادران ضروری به نظر می رسد.
رابطه بین ویژگی های محیط مسکونی با افسردگی ساکنان: یک مقاله مروری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای افسردگی و خطرات ناشی از آن که زندگی فردی و اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد تلاش بر آن است تا عوامل محیط مسکونی مرتبط با آن شناسایی گردد تا در ادامه پژوهش های آتی بتوانند از آن در جهت ارتقای محیط های مسکونی با رویکرد کاهش افسردگی بهره گیرند. پژوهش حاضر با هدف مرور مطالعات انجام شده با موضوع رابطه بین ویژگی های محیط مسکونی و افسردگی ساکنین آن انجام شده است. مواد و روش ها: در این مقاله مروری برای یافتن مستندات مرتبط با موضوع مقاله، نویسنده به بررسی منظم پیشینه منتشرشده بین سال های ۲۰۲۰- ۲۰۰۵ در مورد رابطه بین ویژگی های محیط مسکونی و افسردگی پرداخته و مطالعات مرتبط موردنظر در پایگاه داده های Pub Med، Elsevier، google scholar، Isi، MDPI، BMC، Magiran، SID با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط هم چون: رابطه بین محیط ساخته شده، محیط فیزیکی، محیط زندگی، محیط همسایگی و محله، محیط داخلی و خارجی، محیط طبیعی، محیط مسکونی، محیط کالبدی با سلامت روان (افسردگی، اختلالات روانی) بررسی گردید. یافته ها: از بین تعداد ۹۶ مقاله انتخابی مرتبط با موضوع، اکثر مقالات مقطعی بودند و رابطه آماری معنی داری میان حداقل یکی از ویژگی های محیط مسکونی و افسردگی را تأیید می کردند. از بین جنبه های متفاوت ویژگی های محیط، عدم دسترسی به فضاهای سبز، ویژگی های همسایگی، آلودگی صوتی، خصوصیات محیط ساخته شده، میزان روشنایی و قابلیت پیاده روی با خلق افسرده مرتبط تر بود و این رابطه برای زیبایی محیط، محیط شهری، دسترسی به خدمات و تراکم جمعیت و تداخل فواصل روانی تناقض هایی را نشان می داد. نتیجه گیری: مرور نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که ویژگی های محیط ساخته شده مسکونی در بسیاری از جنبه ها با افسردگی مرتبط است و توجه به آن برای ارتقای سلامت روان (کاهش افسردگی) ساکنین محیط های مسکونی ضروری است.
عوامل مؤثر بر حفظ تعهد زناشویی در دوره های فشار اقتصادی از دیدگاه زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۵۳)
175-186
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر تعهد زناشویی در دوره های فشار اقتصادی از دیدگاه زنان متأهل بود. بدین منظور، از رویکرد کیفی با روش پدیدارشناسی استفاده شد. میدان پژوهش شامل 15 زن متأهل شهر بندرعباس بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید و از طریق روش تحلیل مضمون تحلیل شد. یافته ها نشان داد عوامل موثر بر حفظ تعهد زناشویی چهار مضمون اصلی را تشکیل می دهند: عوامل مربوط به خانواده هسته ای، عوامل مربوط به خانواده اصلی، عوامل اعتقادی-فرهنگی و عوامل روان شناختی. عوامل مربوط به خانواده هسته ای شامل دو مضمون فرعی (عوامل مربوط به رابطه ی زوجین و عوامل مربوط به فرزند)، عوامل مربوط به خانواده اصلی شامل دو مضمون فرعی (انجام وظایف و مسئولیت پذیری و فرزند پروری)، عوامل اعتقادی-فرهنگی شامل سه مضمون فرعی (باورهای مذهبی، باورهای برخاسته از فرهنگ محلی، باورهای فرهنگ ملی)، عوامل روان شناختی شامل پنج مضمون فرعی (عوامل عاطفی، عوامل مربوط به ادراک فرد از طرف مقابل، عوامل نگرشی، سواد ارتباطی و عوامل شخصیتی) بودند. این یافته ها می تواند در حوزه پیشگیری از طلاق و تحکیم خانواده مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی رابطه ی ارشادگری و رضایت شغلی با توجه به نقش واسطه ای عدالت و تعهد سازمانی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت شغلی پرستاران به عنوان اعضای مهم تیم سلامت و بزرگترین بخش کارکنان سیستم های مراقبت بهداشتی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی رابطه ارشادگری و رضایت شغلی پرستاران با توجه به نقش واسطه ای عدالت و تعهد سازمانی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. 205 نفر از پرستاران بیمارستان پورسینای رشت در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه کارکردهای ارشادگری (کاسترو، اسکاندرا و ویلیام)، شاخص توصیف شغل (اسمیت، کندال و هالین)، پرسشنامه عدالت سازمانی (نیهوف و مورمن) و پرسشنامه تعهد سازمانی (آلن و مایر) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و بوت استراپ تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثر مستقیم ارشادگری روی رضایت شغلی معنی دار است؛ همچنین تعهد و عدالت سازمانی نقش واسطه گرانه ای در رابطه ی میان ارشادگری و رضایت شغلی دارند. با توجه به یافته ها می توان انتظار داشت با بهبود ارشادگری در سازمان های درمانی، رضایت شغلی پرستاران افزایش یابد. علاوه برآن سرپرستان بخش های پرستاری می توانند با بهبود رفتارهای عادلانه و متعهدانه شغلی، نقش خود را به عنوان یک ارشادگر سازمانی در جهت تقویت رضایت شغلی پرستاران تحت نظارت خود مستحکم تر نمایند. دلالت های ضمنی این نتایج با محوریت بهبود رضایت شغلی مورد بحث قرار گرفته است.
تأثیر توانبخشی شناختی گروهی بر توانایی حل مسئله در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش ها نشان دادند که یکی از مشکلات اصلی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، مشکلات آنها در مهارت های حل مسئله در موقعیت های مختلف است. شیوه های مختلفی برای درمان و توانبخشی این کودکان به کار رفته است، اما این مطالعه با هدف بررسی تأثیر توانبخشی شناختی گروهی بر توانایی حل مسئله دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی منطقه 12 شهر تهران در نیمه اول سال تحصیلی 1397-1396 تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس بر حسب شرایط ورود و خروج از نمونه، و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 30- 45 دقیقه آموزش گروهی توانبخشی شناختی را دریافت کردند، ولی گروه گواه این مداخله را دریافت نکرده است. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (اسپیرافکین و گادو، 1994) و آزمون برج لندن (شالیس، 1982) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد توانبخشی شناختی مبتنی گروهی، تأثیر معناداری بر بهبود توانایی حل مسئله در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی داشت (0/01P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه مبنی بر تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر آموزش گروهی بر مهارت های حل مسئله در دانش آموزان با نارسایی توجه / فزون کنشی می توان نتیجه گیری کرد که این شیوه درمانی با تقویت مناطق مغزی مربوط به توجه و تمرکز باعث بهبود عملکرد این کودکان در حیطه های مختلف تحصیلی و رفتاری می شود.
تأثیر آموزش مشاوره تحصیلی گروهی بر احساس تعلق به مدرسه و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مشاوره تحصیلی گروهی بر بهبود احساس تعلق به مدرسه و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان پسر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر مشهد در نیم سال تحصیلی دوم 98-1397 تشکیل دادند. از بین آنها 30 نفر به روش نمونه خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. برنامه آموزشی مشاوره تحصیلی در طی 8جلسه، 60 دقیقه ای (هر هفته 1جلسه) به صورت گروهی، بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ درحالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های احساس تعلق به مدرسه بری و همکاران (2004) و اشتیاق تحصیلی پینتریچ و همکاران (1991)، استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای احساس تعلق به مدرسه و اشتیاق تحصیلی، تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود تا جهت افزایش احساس تعلق به مدرسه و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان، برنامه آموزش مشاوره تحصیلی به عنوان مداخله ای سودمند، مورد توجه مشاوران مدارس قرار گیرد.
ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس کوتاه اضطراب دفاع از پایان نامه تحصیلی(ATS-BF) در دانشجویان ایرانی: تحلیل عاملی اکتشافی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس کوتاه اضطراب دفاع از پایان نامه ( ATS-SF ) در دانشجویان ایرانی بود. این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیل عاملی اکتشافی است. 400 دانشجوی ایرانی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس (آنلاین) انتخاب شدند و مقیاس کوتاه اضطراب پایان نامه ( ATS-SF ) محقق ساخته ( 1399 )، مقیاس استقامت تحصیلی ( AGS ) کلارک و مالکی ( 2019 ) و مقیاس عزت نفس ( RSEs ) روزنبرگ ( 1989 ) را تکمیل کردند. همچنین تحلیل داده ها با استفاده از روش همسانی درونی، روایی همگرا، افتراقی و ساختار عاملی اکتشافی انجام شد. نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی دو عامل «علائم روانی اضطراب دفاع» و «علائم جسمانی اضطراب دفاع» را نشان داد که درمجموع 62 / 53 از واریانس مقیاس اضطراب دفاع را تبیین کردند. همچنین، نتایج نشان داد که دامنه ضرایب آلفا برای دو عامل مقیاس از 0/84 تا 0/87 و ضریب آلفای کل مقیاس 0/91 و ضریب همبستگی آن با استقامت تحصیلی ( 0/404- = r و 0/01 > P )، عزت نفس مثبت ( 0/443- = r و 0/01> P ) و عزت نفس منفی ( 0/424 = r و 0/01> P ) به دست آمد که نشان دهنده روایی همگرا و افتراقی مقیاس اضطراب دفاع است. با توجه به روایی و پایایی مطلوب این مقیاس، می توان ازآن جهت سنجش اضطراب دفاع در بین جامعه دانشجویان تحصیلات تکمیلی کارشناس ارشد و دکترا استفاده کرد .
نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین تاب آوری و سرزندگی تحصیلی با احساس تنهایی در همشیرهای کودکان با اختلال های عصبی-تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های عصبی-تحولی به گروهی از اختلالات گفته می شود که در دوره تحول و پیش از ورود کودک به مدرسه شروع می شوند و به آسیب در کارکرد فردی، اجتماعی، تحصیلی و حرفه ای، منجر می شوند . حضور یک کودک با ناتوانی در خانواده، باعث ایجاد مشکلات و تنش هایی در روابط بین اعضای خانواده و روند معمول زندگی روزمره آنها می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی بر رابطه بین تاب آوری و سرزندگی تحصیلی با احساس تنهایی در همشیرهای کودکان با اختلالات عصبی- تحولی است. روش: بدین منظور در یک طرح پژوهشی توصیفی- همبستگی، از میان کودکان دارای همشیر با اختلال عصبی- تحولی ساکن شهرهای تهران و کرج در سال 1398، تعداد 200 آزمودنی 9 تا 18 سال با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس های تاب آوری کودک و نوجوان (انگار و لینبرگ، 2009)، سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391)، احساس تنهایی (آشروهمکاران، 2010) و ترس از ارزیابی منفی (لری، 1983) بود. داده های آزمودنی ها با استفاده از الگویابی تحلیل مسیر مورد وارسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد تاب آوری و سرزندگی تحصیلی، اثر منفی معنا دار؛ و ترس از ارزیابی منفی تأثیر مثبت معنادار بر احساس تنهایی داشتند (0/01> p ). همچنین رابطه غیرمستقیم تاب آوری و سرزندگی تحصیلی با احساس تنهایی در همشیرهای کودکان با اختلال عصبی- تحولی با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی با 95 درصد اطمینان تأیید می شود (0/05> p ). نتیجه گیری: در تدوین مداخلات روان شناختی برای بهبود احساس تنهایی در کودکان باید به تاب آوری و سرزندگی تحصیلی و نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی توجه ویژه ای شود. حضور کودک مبتلا به اختلال عصبی- تحولی در خانواده، تأثیرات زیادی روی دیگر اعضای خانواده خواهد داشت و شرایط پیرامونی مانند محیط خانواده و اجتماع، حمایت عاطفی و هیجانی والدین و دوستان، دسترسی پذیری امکانات، و حمایت های اجتماعی و مالی، همگی می توانند در مطلوب تر شدن و یا بالعکس نامطلوب شدن شرایط، تأثیرات قابل توجهی داشته باشند.
ارائه مدل پیش بینی رفتارهای یاری رسان بر اساس متغیرهای ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی با توجه به متغیر میانجی مسئولیت پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش با هدف تعیین ارائه مدل پیش بینی رفتارهای یاری رسان بر اساس متغیرهای ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی با توجه به متغیر میانجی مسئولیت پذیری انجام گردید. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی افراد کمک رسان در سیل سال 1398 خوزستان بود. به منظور تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران بر مبنای جامعه غیر تعریف شده استفاده شد و ۳۸۷ نفر به روش نمونه گیری خوشه-ای انتخاب شدند. براین مبنا شهر خوزستان به 5 منطقه جغرافیایی شامل شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شد. سپس از هر منطقه یک منطقه سیل زده به صورت تصادفی انتخاب شدند و در هر منطقه، دو کمپ اسکان سیل-زدگان انتخاب و به آن مراجعه شد و به صورت تصادفی آزمودنی های غیر آسیب دیده که به منظور کمک رسانی به این مراکز مراجعه نموده اند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های رفتار یاری رسانی درخشنده -نیا و نوری (۱۳۸۴)، ادراک خطر بین تین (199۳)، خودکارآمدی شرر (1982)، حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (۲۰۰۲) و مسئولیت پذیری گاف (۱۹۸۴) بود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش آماری تحلیل مسیر به کمک دو نرم افزارSPSS وAMOS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر ضرایب غیرمستقیم نشان داد که مسئولیت پذیری می تواند در رابطه بین متغیرهای حل مسئله اجتماعی و خودکارآمدی با رفتار یاری رسان امدادگران سیل خوزستان نقش میانجی گری ایفا نماید (0۵/0>P) درحالیکه مسئولیت پذیری نتوانسته است نقش میانجی گری را در رابطه بین ادراک ریسک با رفتار یاری رسان امدادگران ایفا نماید (0۵/0< p).
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر دانش آموزان بر اساس سرسختی روان شناختی، سبک-های مقابله ای و انعطاف پذیری روان شناختی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر دانش آموزان بر اساس سرسختی روان شناختی، سبک های مقابله ای و انعطاف پذیری روان شناختی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان سرایان در سال تحصیلی 98- 1397 بوده اند که تعداد کل آن ها حدود 1100 نفر برآورد شد. از جامعه مورد نظر با استفاده از جدول مورگان و کرجسی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 230 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های گرایش به رفتارهای پرخطر رشید و مارابی، سرسختی روان شناختی کوباسا، سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن و انعطاف پذیری روان شناختی دنیس و وندروال استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون چندمتغیره به روش گام به گام استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، بین سرسختی روان شناختی، سبک مقابله ای مسأله م دار و انعطاف پذیری روان شناختی با گرایش به رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه منفی معنی داری وجود دارد؛ درحالی که، بین سبک مقابله ای هیجان مدار با گرایش به رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری به دست آمد. به ترتیب انعطاف پذیری روان شناختی، سرسختی روان شناختی و سبک های مقابله ای هیجان مدار و مسئله مدار بیشترین قدرت در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر را دارند. نتیجه گیری: در مجموع، با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت که انعطاف پذیری روان شناختی وسرسختی روان شناختی بالا و سبک های مقابله ای سازگارانه، می توانند باعث کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در دانش آموزان شوند و بالعکس
اثربخشی فیلیال تراپی بر رفتارهای خموده در دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان با اختلال یادگیری خاص فعالیت فیزیکی پایین و رفتارهای خموده بالایی دارند. هدف پژوهش، بررسی اثربخشی فیلیال تراپی بر کاهش رفتارهای خموده کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه پلاسیبو و کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش را 116 مادر کودکان 7 تا 11 با اختلال یادگیری خاص در شهرستان ملایر تشکیل دادند؛ از میان مادران، 95 مادر (90/91 درصد) رفتار خموده فرزند خود را بالاتر از نقطه برش (700 دقیقه یا 11 ساعت و 40 دقیقه در هفته؛ فیشر و همکاران، 2012) ارزیابی کرده بودند. از میان این مادران، 42 نفر به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (12نفر)، پلاسیبو (12نفر) و کنترل (12نفر) جایگزین شدند. برای ارزیابی رفتارهای خموده از مقیاس صفحه نمایش هفتگی کودک (نگاه کردن به تلویزیون، تبلت و غیره) استفاده شد. در این پژوهش، فیلیال تراپی به صورت گروهی در ده جلسه دوساعته آموزش داده شد. گروه پلاسیبو به صورت هفتگی اطلاعاتی در زمینه اختلال یادگیری خاص را دریافت می کردند و در جلسات پرسش و پاسخ در این زمینه شرکت کردند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج نشان داد که فیلیال تراپی در مقایسه با پلاسیبو و گروه کنترل بر کاهش رفتارهای خموده (در طول هفته و آخر هفته) تأثیر معنی دار داشته است. اما بین نمرات گروه پلاسیبو در پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود نداشت. بر اساس یافته ها، فیلیال تراپی برای کاهش رفتارهای خموده در میان دانش آموزان به ویژه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص پیشنهاد می شود.
طلاق عاطفی: نقش ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان پیش بین کنندگی ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا برای طلاق عاطفی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 238 نفر از جامعه طلاب و دانشجویان مرد و زن متأهل شهر قم در سال تحصیلی 1399-1398 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های طلاق عاطفی، دلبستگی به خدا و ویژگی های شخصیتی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی و موافق بودن، روان آزردگی و گشودگی با طلاق عاطفی ارتباط وجود دارد. همچنین رابطه بین همه مؤلفه های سبک دلبستگی به خدا با طلاق عاطفی منفی و معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که ویژگی های شخصیتی برون گرایی و موافق بودن به صورت منفی و ویژگی های شخصیتی باوجدان بودن و روان آزردگی به صورت مثبت در مجموع 12 درصد از واریانس طلاق عاطفی را پیش بینی می کنند. همچنین مؤلفه دید مثبت از خدا و جوارجویی از مؤلفه های دلبستگی به خدا نیز در مجموع 15 درصد از واریانس طلاق عاطفی را تبیین می کنند. این یافته ها نقش مهم ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا در پیش بینی طلاق عاطفی بین زوجین را نشان می دهد.
تاثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر رابطه والد-فرزندی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
93 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: بروز آسیب های روان شناختی همچون اختلال نافرمانی مقابله ای منجر به تخریب رابطه های اجتماعی و خانوادگی کودکان و نوجوانان می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر رابطه والد-فرزندی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مشغول به تحصیل در مدارس دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش تنظیم شناختی هیجان را طی هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سلامت روان کودکان و نوجوانان (گادو و اسپرافکین؛ 1994) و پرسشنامه رابطه والد- فرزندی (فاین، مورلند شوبل، 1983) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS ویرایش 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان بر رابطه والد-فرزندی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای تأثیر معناداری داشته است (0001/0>p). بدین صورت که میانگین نمرات رابطه والد-فرزندی با پدر و مادر در گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون به ترتیب 42/74 و 14/83 و در مرحله پس آزمون 59/93 و 42/104 به دست آمد. این در حالی بود که میانگین نمرات رابطه والد-فرزندی با پدر و مادر در گروه گواه در مرحله پیش آزمون به ترتیب 68/71 و 31/84 و در مرحله پس آزمون 18/70 و 43/85 محاسبه شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش تنظیم شناختی هیجان با بهره گیری از فنون شناختی و هیجانی می تواند رابطه والد- فرزندی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس آموزش تنظیم شناختی هیجان می تواند به عنوان درمانی موثر، جهت بهبود رابطه والد- فرزندی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مورد استفاده قرار گیرد
تغییر نگرش نسبت به تابوی قاعدگی از جوامع بدوی تا عصر رسانه (مطالعه مروری سیستماتیک)
حوزههای تخصصی:
هدف: قاعدگی یک فرآیند بیولوژیک و اتفاقی مهم در زندگی زنان است، اما این فرآیند و سازو کارهای فرهنگی و اجتماعی مرتبط با آن چنان در هم تنیده شده اند که طیف گسترده ای از قوانین و محدودیت ها ( تحت عنوان تابو) را در مورد قاعدگی و چگونگی عملکرد زنان بوجود آورده اند؛ تابو ها رفتار زنان را به شدت محدود می کنند و بر سلامت روانی و جسمانی آنها تاثیرات منفی می گذارند. به همین منظور هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش رسانه ها بر تداوم و کاهش تابو های قاعدگی است. روش شناسی: مطالعه حاضر از نوع پژوهش مروری سیستماتیک است. به منظور انجام مطالعه ، در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Springer، ScienceDirect، SID، Noormags وCivilica از کلید واژه های مرتبط استفاده شد و مجموعه مقالات منتشر شده از1950 تا 2021 استخراج گردید. یافته: ایدئولوژی غالب جوامع نسبت به قاعدگی سکوت، پنهان کاری و انکار آن است که اکثر رسانه ها به اشکال مختلف این ایدئولوژی را بازتولید می کنند و منجر به تقویت آن می شوند. اما ارائه اطلاعات مختلف به شیوه های گوناگون در رابطه با قاعدگی، بدون سوگیری به عادی سازی فرایند طبیعی قاعدگی و کاهش تابو پیرامون آن کمک می کند. نتیجه گیری: فرایند عادی سازی قاعدگی به زمان زیادی نیاز دارد اما با کمک مداخله در چارچوب بندی استراتژیک رسانه به عنوان عامل تغییر، می توانیم جامعه را سریع تر به سمت عادی شدن قاعدگی پیش ببریم. رسانه به عنوان یک منبع اطلاع رسانی گسترده و در دسترس، می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند در جهت آموزش و شکستن تابوی قاعدگی مورد استفاده ی صحیح قرار گیرد.
رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روان با توجه به نقش تعدیل گر سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روان با توجه به نقش تعدیل گر سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور بود. روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شاغل در بخش ستاد و عملیات شرکت گاز خوزستان- اهواز بود (320N = ). بر همین اساس، تمامی اعضای جامعه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ و هیلر، فرسودگی شغلی مسلچ، سرسختی روان شناختی کیامرثی و عزت نفس سازمان محور پیرس و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که فرسودگی شغلی با سلامت روان رابطه منفی و معنی داری دارد. علاوه بر این، سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور توانستند رابطه میان فرسودگی شغلی و سلامت روان را تعدیل کنند.