فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره راه حل محور بر درگیری، اهمال کاری و هدف گرایی تحصیلی در دانشجویان مشروطی دارای فرسودگی تحصیلی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان مشروطی دانشگاه آزاد انار در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل داد. از این جامعه آماری تعداد 30 نفر دانشجوی مشروطی که دارای فرسودگی تحصیلی بودند با استفاده نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (2007)، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و همکاران (2013، AES)، پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولمون و راثبلوم (1994، APS) و پرسشنامه هدف گرایی تحصیلی بوفارد و همکاران (1998، (AGOS بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هر هفته یک جلسه و هر جلسه 90 دقیقه بر اساس محتوای جلسات درمانی رویکرد راه حل محور شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون درگیری، اهمال کاری و هدف گرایی تحصیلی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح (001/0>P) وجود داشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان اظهار داشت که مداخله راه حل محور می تواند رویکرد مناسبی برای بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروطی دارای فرسودگی تحصیلی باشد.
نقش میانجی شفقت در رابطه هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شفقت در رابطه هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی با استفاده از مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دختران نوجوان پایه اول تا سوم (متوسطه دوم) دبیرستان های شهرستان ملایر در سال تحصیلی 1401-1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 452 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB) ریف (1989)، پرسشنامه هوش هیجانی (SEIS) شات و همکاران (1998) و پرسشنامه شفقت (CS) ناس و ساک (2020) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که که تنظیم هیجان (002/0=P) و بهره برداری هیجان (005/0=P) به عنوان دو مولفه هوش هیجانی و همچنین شفقت (05/0=P) اثر مستقیم معناداری بر بهزیستی روان شناختی داشت، ولی ابراز هیجان اثر مستقیم معناداری بر روی بهزیستی روان شناختی نشان نداد (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که تنظیم هیجان (04/0=P) اثر غیر مستقیم معناداری بر بهزیستی روان شناختی داشت، اما بهره برداری هیجان و ابراز هیجان اثر غیرمستقیم معناداری نشان ندادند (05/0<P). این نتایج نشان می دهد که شفقت با توجه به نقش تنظیم هیجان به عنوان مولفه هوش هیجانی می تواند تبیین کننده بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان باشد.
تبیین مدل سلامت روان بر اساس استرس ناباروری با واسطه گری استرس ادراک شده در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۴۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل سلامت روان بر اساس استرس ناباروری با واسطه گری استرس ادراک شده در زنان نابارور انجام شد. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز ناباروری رویان و بیمارستان صارم در شهر تهران برای درمان ناباروری در سال 1402 تشکیل دادند. لذا از طریق مراجعه به این مراکز و بررسی پرونده زنان نابارور و با در نظر گرفتن معیارهای ورود، تعداد 270 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های استرس ادراک شده PSS)، کوهن، 1983)، استرس ناباروری (FPI، نیوتن، 1999) و سلامت روانی (GHQ، گلدبرگ و هیلر، 1972) بودند. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. بر اساس یافته های به دست آمده استرس ناباروری بر سلامت روان و استرس ادراک شده اثر مثبت و معنادار دارد (01/0>P). همچنین استرس ادراک شده بر سلامت روان اثر مثبت و معنادار دارد (01/0>P). همچنین با ورود متغیر استرس ادراک شده به مدل اثر غیرمستقیم استرس ناباروری بر سلامت روان معنادار شد (01/0>P). بنابراین نتایج این پژوهش اهمیت استرس ادراک شده را به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین استرس ناباروری با سلامت روان زنان نابارور نشان داد.
Comparing the Effectiveness of Schema Therapy and Emotion-Focused Therapy on Attitudes Towards Infidelity Among Individuals Experiencing Marital Conflict(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Marital conflict is one of the serious problems in couples' interactions, which is considered as the cause of marital infidelity or divorce in many cases. This research was conducted with the aim of comparing the effectiveness of schema therapy and emotion focused therapy on the attitude towards marital infidelity of people with marital conflict. Methods: The research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design with two experimental groups and a control group along with a follow-up test period. From the statistical population of women referring to the clinics of the 1st district of Tehran, 45 people were selected using the available method and replaced in three groups using a random method. Whatley's marital infidelity questionnaire (2006) was used. First, the pre-test of the attitude towards extrapolation was implemented for all three groups, then schema therapy (Yang, 2003) and emotion focused therapy (Greenberg, 2004) were implemented for the experimental groups, but no intervention was applied for the control group; Finally, the post-test and the follow-up test were performed for all three groups. Findings: The results of the repeated measurement test showed that both schema therapy and emotion focused groups are effective in reducing attitudes towards marital infidelity (f=8.447 and p=0.001). Bonferroni's post hoc test showed that there is no significant difference in the effectiveness of the two schema therapy and emotion focused approaches. Conclusion: To improve the attitude towards marital infidelity of people with marital conflict, it is suggested to use both schema therapy and emotion focused interventions.
The Mediating Role of Resilience and Self-Compassion in the Relationship Between Perceived Stress and Psychological Distress with Marital Adjustment During the COVID-19 Pandemic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to examine the mediating role of resilience and self-compassion in the relationship between perceived stress and psychological distress with marital adjustment among individuals attending counseling centers during the COVID-19 pandemic. Methods: This research was conducted using a descriptive-correlational methodology through the structural equation modeling approach. The population included all individuals with marital discord attending private counseling centers in Isfahan during the winter of 2021, who were experiencing the COVID-19 pandemic. A total of 150 people were selected through convenience sampling and responded to the research instruments. Research Instruments: The instruments included the Kessler Psychological Distress Scale (Kessler et al., 2003), the Spanier Marital Adjustment Scale (Spanier, 1976), the Self-Compassion Scale by Neff et al. (2011), the Connor-Davidson Resilience Scale (Connor & Davidson, 2003), and the Perceived COVID-19 Stress Scale by Campo-Arias et al. (2020). Data were analyzed using PLS software and structural equation modeling. Findings: The results indicated that the effect of stress on resilience was significant (t=7.61), stress on self-compassion (t=3.91), resilience on adjustment (t=9.34), compassion on marital adjustment (t=2.09), psychological distress on resilience (t=5.4), and psychological distress on self-compassion (t=2.56) were significant (p≤0.05), and resilience and self-compassion played mediating roles between the variables. Conclusion: According to the findings of this study, reducing perceived stress and psychological distress impacts increasing resilience and self-compassion, and with the enhancement of self-compassion and resilience, marital adjustment improves.
Predicting Sleep Quality Based on Migraine Headaches and Rumination in Women with Panic Attacks(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
167-173
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict sleep quality based on migraine headaches and rumination in women with panic attacks. Methods: This applied and descriptive-correlational study included a sample of women who visited psychological clinics in the city of Isfahan. Using convenience sampling, 210 participants were selected. Data were collected using the Pittsburgh Sleep Quality Index (1989), Ahvaz Migraine Headache Symptoms Questionnaire (1997), and the Rumination-Reflection Questionnaire by Trapnell and Campbell (1999). For data analysis, simultaneous multiple regression was performed using SPSS version 21. Findings: The findings indicated that migraine headaches and rumination could explain 30.5% of the variance in sleep quality among patients with panic attacks. Specifically, with each standard deviation increase in migraine headache and rumination scores, there was a corresponding increase of 0.532 and 0.371 standard deviations in sleep quality scores, respectively (P < 0.01). Conclusion: Based on the results, migraine headaches and rumination can predict sleep quality in patients with panic attacks.
The Mediating Role of Metacognitive Beliefs in the Relationship between Family Communication Patterns and Perfectionism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The Present Study was Conducted to investigate the Mediating Role of Metacognitive Beliefs in the Relationship Between Family Communication Patterns and Perfectionism. The Current Research was a Correlational and Structural Equation Type.
Methods: The Statistical Population of the Research Included All Male and Female Undergraduate, Master's and Doctoral Students at the University of Guilan who were Studying in 2022-2023. 204 People were Selected by Random Sampling Method and Answered the Perfectionism, Metacognitive Beliefs and Family Communication Patterns Questionnaires. Data Were Analyzed Using Structural Equation Modeling with SPSS-27 and SMART-PLS-3 Statistical Software.
Results:The Results of Structural Equations Showed that the Fit of the Structural Model of the Family Communication Pattern with The Mediating Role of Metacognitive Beliefs on Perfectionism is Optimal so that Communication Orientation and Conformity Through Metacognitive Beliefs Have an Indirect Relationship with Perfectionism.
Conclusion: According to the present study, the metacognitive beliefs of students are affected by the family communication pattern, which affects their perfectionism.
پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه مدارس استعداد درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
125-137
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه وابستگی به تلفن همراه و تأثیر منفی آن بر زندگی روزانه افراد، بروز آسیب های ذهنی، جسمی و اجتماعی را در پی داشته است. لذا پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم انجام شد.
روش: این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم مدارس استعدادهای درخشان شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱ بود (1500N=) که 336 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد اعتیاد به تلفن همراه لیونگ (۲۰۰۸)، احساس تنهایی دی تاماسو (۲۰۰۴)، اضطراب اجتماعی پاکلک و ویدک (۲۰۰۸) گردآوری و با استفاده از آزمون رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که ابعاد احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی با مؤلفه های اعتیاد به تلفن همراه رابطه مستقیم و معناداری دارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد، از بین ابعاد احساس تنهایی، تنهایی خانوادگی و از بین ابعاد اضطراب اجتماعی، بعد رفتاری، سهم قوی تری در پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه دارد. همچنین از بین ابعاد احساس تنهایی، تنهایی عاطفی، سهم قوی تری در پیش بینی اضطراب اجتماعی دارد (۰5/۰>p). نتایج تحلیل مسیر هم نشان داد، احساس تنهایی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر اعتیاد به تلفن همراه و نیز اضطراب اجتماعی به طور مستقیم بر اعتیاد به تلفن همراه تاثیر داشته است.
نتیجه گیری: احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی سهم قوی و معنادار در اعتیاد به تلفن همراه دارند و آگاهی بخشی جامعه درباره فناوری و استفاده صحیح از آنها، حائز اهمیت است.
پیش بینی تنهایی اجتماعی و عاطفی در دانشجویان بر اساس بدتنظیمی هیجانی: نقش تعدیل کننده جنسیت
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش بدتنظیمی هیجانی در پیش بینی تنهایی اجتماعی و عاطفی دانشجویان با نقش تعدیل کننده جنسیت بود. در یک طرح توصیفی-همبستگی، تعداد 152 نفر از دانشجویان شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها به صورت الکترونیکی و از طریق شبکه های اجتماعی صورت گرفت. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس نارسایی ها در کنش وری اجرایی بارکلی (BDEFS) و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان (SELSA-S) بود. تحلیل داده ها با تحلیل رگرسیون چندگانه و z فیشر انجام شد. نتایج حاکی از ارتباط منفی و معنادار بدتنظیمی هیجانی با تنهایی اجتماعی و عاطفی در کل نمونه بود. تنهایی اجتماعی در مقایسه با تنهایی عاطفی همبستگی بالاتری با بدتنظیمی هیجانی داشت. اما تفاوت آنها غیرمعنادار بود (0.05<P). علاوه بر آن بدتنظیمی هیجانی در گروه زنان با تنهایی اجتماعی و عاطفی در ارتباط بود. اما در میان مردان تنها با تنهایی اجتماعی رابطه داشت. تفاوت معناداری میان همبستگی بدتنظیمی هیجانی با تنهایی اجتماعی و عاطفی در زنان وجود نداشت (0.05<P). اما در گروه مردان این تفاوت معنادار بود (0.05>P). به نظر می رسد بدتنظیمی هیجانی بر احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی به ویژه در زنان اثر دارد و آن را پیش بینی می کند.
نقش میانجی اضطراب صفت در رابطه خودتوصیفی بدنی و کمال گرایی منفی با عملکرد جنسی در زنان مبتلا به واژینیسموس
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
31 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش میانجی اضطراب صفت در رابطه خودتوصیفی بدنی و کمال گرایی منفی با عملکرد جنسی در زنان مبتلا به واژینیسموس بود. تعداد 280 نفر از زنان مبتلا به واژینیسموس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه خود توصیفی بدنی (PSDQ)، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی (PANPS)، سیاهه اضطراب حالت-صفت (STAI) و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) انجام شد. از تحلیل مسیر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که خودتوصیفی بدنی و کمال گرایی منفی بر عملکرد جنسی زنان اثرمستقیم و معناداری دارند (0.01>P). اثرات غیرمستقیم خود توصیفی بدنی و کمال گرایی منفی بر عملکرد جنسی زنان به واسطه اضطراب صفت نیز معنادار بود (0.01>P). یافته های این پژوهش نشان داد که بین خود توصیفی بدنی و کمال گرایی منفی با عملکرد جنسی در زنان مبتلا به اختلال واژینیسموس رابطه وجود دارد. همچنین در این ارتباط اضطراب صفت نقش واسطه ای دارد. به نظر می رسد این یافته ها می تواند به درمانگران در کمک به بیماران مبتلا به واژینیسموس کمک کند.
پیش بینی میزان مستعد بودن طلاق بر اساس سبک تبادلی، خودتنظیمی هیجان، سبک زندگی و صمیمیت جنسی در بین زوجین شهر تبریز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
75 - 90
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از این پژوهش ارائه مدل پیش بینی کننده میزان مستعد بودن طلاق بر اساس سبک تبادلی، خودتنظیمی هیجان، سبک زندگی و صمیمیت جنسی در بین زوجین شهر تبریز بود. روش: جامعه آماری تحقیق، افراد متاهل بخش 1 شهر تبریز است که از روش نمونه گیری تصادفی ساده برای حجم نمونه استفاده شده است و از فرمول کوکران برای حجم نمونه برای جوامع نامحدود استفاده گردیده که برابر با 384 نفر است. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از روش میدانی و با کمک پرسشنامه استفاده شد که برای مستعدبودن طلاق، پرسشنامه میزان بی ثباتی ازدواج (احتمال طلاق) ادواردز و همکاران(1987) برای سبک تبادلی از پرسشنامه سبک تبادل اجتماعی لیپمن و همکاران (2011)؛ برای خودتنظیمی هیجانی از پرسشنامه استاندارد خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010)؛ برای سبک زندگی از پرسشنامه سبک زندگی لعلی و همکاران (1391) و برای صمیمیت جنسی از پرسشنامه استاندارد صمیمیت جنسی (بطلانی، احمدی، بهرامی و شاه سیاه، 1389؛ به نقل از فیروزی، 1392) استفاده شده است. به منظور تحلیل داده ها برای آزمون فرضیات تحقیق از آزمون همبستگی و آزمون رگرسیون استفاده شده است. بدین صورت که در بخش توصیفی از شاخص های همچون میانگین ،واریانس و انحراف استاندارد و در بخش استنباطی از آزمون رگرسیون استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از این است که بین مستعدبودن طلاق با سبک تبادلی در بین زوجین شهر تبریز رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. بین مستعدبودن طلاق با خودتنظیمی هیجان در بین زوجین شهر تبریز رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. بین مستعد بودن طلاق با سبک زندگی در بین زوجین شهر تبریز رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
151 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بهبودیافتگان از بیماری کووید-19 که در سه ماه دوم سال 1400 از بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد، مرخص شده بودند، بود که از بین آنان تعداد 24 نفر، 12 نفر در گروه گواه و 12 در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های فاجعه پنداری سولیوان و همکاران (1995، PCS) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003، SWS) و پروتکل درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران (2006) در 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. درنتیجه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبودیافتگان دوره کووید-19، مورد توجه قرار داده شود.
اثربخشی روان درمان گری مثبت نگر بر چشم انداز زمان و سرمایه روانشناختی مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۵۹-۲۴۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: در زمینه مطالعه تأثیر پروتکل های روان درمانی، توجه به ابعاد متعدد رفاه روانی برای مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص از اهمیت برخوردار است. مادران این کودکان غالباً با چالش های عاطفی و روانشناختی منحصربه فردی مواجه هستند که می تواند بر نگرش زمانی و سطوح سرمایه روانشناختی آن ها تأثیر گذارد. با این حال، مطالعات کمی به طور ویژه بر رویکردهای مثبت نگر در میان این گروه و تأثیرات بالقوه آن بر افق دید زمانی و سرمایه روانی آن ها تمرکز داشته اند. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تعیین اثربخشی روانشناسی مثبت نگر بر چشم انداز زمان و سرمایه روانشناختی مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس برابر با 30 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق دو پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) و سیاهه چشم انداز زمان (زیمباردو و بوید، 1999) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نسخه 21 نرم افزار (SPSS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش روانشناسی مثبت نگر بر چشم انداز زمان و سرمایه روانشناختی مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص تأثیر مثبت و معنادار دارد (05/0 >p). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده تأثیر مثبت روان درمانی مثبت نگر بر افزایش سطوح سرمایه روانشناختی و بهبود چشم انداز زمانی در مادران دارای فرزندان با اختلال یادگیری خاص است. این یافته ها از کاربست و اهمیت استفاده از رویکردهای مثبت نگر در مداخلات روانشناختی حمایت می کنند، که می توانند به عنوان راهکاری مؤثر برای تقویت توانایی های مقابله ای و بهزیستی روانشناختی در این جامعه مورد استفاده قرار گیرند.
پژوهشی میدانی در مفاهیم فرسودگی شغلی، تعارض کار-خانواده، سرمایه روانشناختی و سلامت روان معلمان با تأکید بر نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۹۱-۲۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: بررسی ادبیات حوزه معلمان ابتدایی و عوامل مؤثر بر شغل آن ها مانند فرسودگی شغلی، سلامت روانی، سرمایه اجتماعی و تعارض کار-خانواده نشان داد تاکنون مطالعه ای به بررسی تفاوت های جنسیتی معلمان ابتدایی شهر تهران از این منظر نپرداخته است. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تفاوت های جنسیتی در فرسودگی شغلی، تعارض کار-خانواده، سلامت روانی و سرمایه روانشناختی در معلمان ابتدایی شهر تهران بود. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع پس رویدادی و علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل معلمین ابتدایی شهر تهران (12656 نفر) و نمونه 400 نفر (223 زن و 177 مرد) بود که با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب مساوی (از هر منطقه 50 معلم) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی شغلی (مسلش و جکسون، 1981) پرسشنامه تعارض کار و خانواده (کارلسون و همکاران، 2000) پرسشنامه سلامت روانی (گلدبرگ و هیلر، 1979) پرسشنامه سرمایه روانشاختی (لوتانز، 2007) بود. روش تجزیه و تحلیل شامل استفاده از میانگین، انحراف معیار، کجی، کشیدگی و آزمون t مستقل بود. یافته ها: تفاوت جنسیتی معناداری در فرسودگی شغلی، سرمایه روانشناختی و تعارض کار خانواده وجود دارد. فرسودگی شغلی، سرمایه روانشناختی و تعارض کار خانواده در معلمان زن به طور معناداری بیشتر از معلمان مرد بود (05/0 >P) ولی تفاوت دو جنس در متغیر سلامت روان معنادار نبود (05/0 <P). نتیجه گیری: امروزه زنان در کنار نقش کلیدی در خانواده و تربیت فرزندان، به عنوان نیروی انسانی توانمند و کارآمد در جامعه حضور دارند. وجود مشکل در هر کدام از این دو حوزه آسیب زاست. طبق یافته های این پژوهش و با توجه به بالاتر بودن میزان این متغیرها در معلمان زن، فراهم نمودن خدمات مشاوره روانشناختی و کارگاه های آموزشی روانشناسی ویژه آن ها و انعطاف پذیر کردن ساعات کاری معلمان در جهت کاهش میزان فرسودگی شغلی و تعارض کار-خانواده در معلمان می تواند مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری بر تغییر سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مادران کودکان دبستانی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری بر تغییر سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مادران کودکان دبستانی شهر تهران موردبررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دانش آموزان مدارس دولتی مقطع دبستان منطقه 3 شهر تهران که در سال 1393-94 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از این جامعه بود، که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. و افراد به طور گمارش تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شد. برای سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی، به ترتیب پرسشنامه هازن شیور برای دل بستگی و پرسشنامه الکسیس جی. واکر و لیندا تامپسون برای مقیاس صمیمیت به کاربرده شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است که پس ازآنتخاب گروه آزمایش و گواه، مداخله آزمایشی (آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری) بر روی گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 70 دقیقه ای و یک جلسه در هفته اجرا گردید، و پس از اتمام برنامه ی آموزشی از هر 2 گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد و یافته های به دست آمده نشان داد که آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری باعث بهبود سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. و نتیجه می گیریم که این آموزش ها می تواند بر بهبود سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مؤثر باشد.
پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری دانش آموزان بر اساس اضطراب، احساس شایستگی و مهارت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
103 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری دانش آموزان بر اساس اضطراب، احساس شایستگی و مهارت های اجتماعی بود. روش مطالعه توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر قم در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که تعداد آنها بر اساس آمار اداره کل آموزش و پرورش 7000 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و با توجه به فرمول کوکران تعداد 364 نفر محاسبه شد که پس از جمع آوری داده ها و کنار گذاشتن پرسشنامه های مخدوش تعداد نهایی 332 نفر انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مشکلات رفتاری آخن باخ (CBCL، 2001)، اضطراب بک و همکاران (AI، 1988)، احساس شایستگی هیجانی اجتماعی زو و همکاران (SECQ، 2012) و مهارت های اجتماعی ماتسون (MESSY، 1983) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش هم زمان مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد مشکلات هیجانی و رفتاری دانش آموزان براساس اضطراب، احساس شایستگی و مهارت های اجتماعی قابل پیش بینی است (05/0>p) و 8/26 درصد از واریانس مشکلات هیجانی رفتاری را تببین می کنند. نتیجه گیری می شود اضطراب، احساس شایستگی و مهارت های اجتماعی می تواند بر مشکلات هیجانی رفتاری دانش آموزان موثر باشد.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارآمدی و تصویر بدنی در افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
155 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارامدی و تصویر بدنی در مبتلایان به اضافه وزن و چاقی بوده است.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اضافه وزن و چاقی شهر اهواز در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج، نهایتا 63 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی تعداد40 نفر از آنها انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تصویر بدن (لیتلتون) و مقیاس خودکارآمدی (کلارک) بود. گروه آزمایش، سیزده جلسه 20 دقیقه ای هفتگی دو بار تحریک آندی نقطه DLPFC را دریافت نمودند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت ننمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-21 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معنی داری میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ کارامدی (000/0F=124.4, P<) با اندازه اثر 89/0 و تصویر بدنی (000/0F=6.9, P<) با اندازه اثر 32/0 بوده است، همچنین میزان خودکارآمدی وزن در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. میزان ترس از تصویر بدنی در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت.
نتیجه گیری: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند برای درمان اضافه وزن و چاقی سودمند و کارآمد باشد و در کلینیک های تغذیه، روانشناسی و مشاوره مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیس پپسی موجب بروز مشکلات روان شناختی و دردهای مزمن در افراد می شود. برای رفع این مشکلات به مداخلاتی مانند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نیاز می باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران تا ۵۰20 تا ساله با تشخیص سوء هاضمه بدون زخم در کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بعثت شهر کرمان در سال 1401 بودند. از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر(، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه، 90 دقیقه ای به صورت گروهی، دریافت کردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پرسشنامه درد مک گیل (2009) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات انعطاف پذیری شناختی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معنی داری یافته است. هم چنین میانگین نمرات درد مزمن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معنی داری یافته است (001/0P<).
نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش درد مزمن در بیماران مبتلا به دیس پپسی دارای اثربخشی و کارایی بود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اهمال کاری تحصیلی و خود مهارگری دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۱۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اهمال کاری تحصیلی و خودمهارگری دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به اینترنت انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه این پژ وهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر لاهیجان در سال 1401 بود که از بین آن ها، 34 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی به یک گروه آزمایش (17 نفر) و یک گروه کنترل (17 نفر) تخصیص یافتند. پرسشنامه های پژوهش شامل: مقیاس اهمال کاری تحصیلی (PASS، سولومون و راثبلوم، 1984) و پرسشنامه خودمهارگری (SCQ، تانجنی و همکاران، 2004) بودند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون میانگین اهمال کاری تحصیلی و زیرمقیاس های آن (آماده شدن برای امتحانات، آماده کردن تکالیف، آماده کردن مقالات) و خودمهارگری در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت؛ اما بین میانگین پس آزمون و پیگیری اهمال کاری تحصیلی و زیرمقیاس های آن و خودمهارگری تفاوت معناداری دیده نشد (05/0 P>)؛ به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان یک مداخله پایدار بر کاهش اهمال کاری تحصیلی و افزایش خودمهارگری دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به اینترنت مؤثر می باشد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت ورزی بر بلوغ عاطفی و احساس شرم در دختران با سندرم پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت ورزی بر بلوغ عاطفی و احساس شرم در دختران با سندرم پیش از قاعدگی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول مدارس شهر مشهد بود که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند؛ 30 دانش آموز به روش هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی ساده گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس بلوغ عاطفی (EMS؛ سینگ و بهارگاوا، 1988) و مقیاس احساس گناه و شرم (GASP؛ کوهن و همکاران، 2011) استفاده شد. اعضای گروه مداخله طی 8 جلسه درمان متمرکز بر شفقت را دریافت کردند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری بلوغ عاطفی و احساس شرم تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p) و درمان متمرکز بر شفقت دارای ماندگاری اثر در دوره پیگیری بود (05/0>p). در مجموع می توان نتیجه گرفت که درمان متمرکز بر شفقت یک درمان موثر بر بهبود بلوغ عاطفی و کاهش احساس شرم در دختران با سندرم پیش از قاعدگی بوده است.