فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به هدف شناسایی و ارائه الگوی مهار پرخاشگری با تکیه بر آموزه های دینی بود که با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی انجام گرفت. بدین منظور، آیات و روایات مربوط به پرخاشگری، از منابع اسلامی به شیوة کتابخانه ای گردآوری، سپس روایات به صورت موردی بررسی و تبیین روان شناختی از آنها صورت گرفت. راهکارهای ارائه شده در هر روایت استخراج و در پایان با استفاده از آنها، در یک چیدمانی منطقی و فرآیندمدار، الگوی مورد نظر پیشنهاد گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد، در الگوی حاضر فرد با چهار حوزة شناخت، رفتار، هیجان و معنویت مرتبط است. الگوی حاضر حکایت از آن دارد که مهار پرخاشگری از یک رفتار، در حوزه رفتار شروع می شود و موجب وقفه در بروز رفتار پرخاشگرانه می شود و این زمینه ای است برای استفاده از راهکارهای شناختی در جهت تصحیح افکار و به دنبال آن، هیجان فروکش می کند. در نتیجه، شخص به خویشتن داری می رسد که نتیجه آن، مهار رفتار پرخاشگرانه در موقعیت ناخوشایند است. استفاده از راهکارهای معنوی در حوزه هایی مانند رفتار و شناخت، فرد را با حوزه معنوی پیوند می دهد و زمینه ای برای تقویت و تسریع در مهار پرخاشگری فراهم می کند.
تجربه جوانان از زندگی با اینترنت: مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: گرچه امروزه رشد روزافزون تکنولوژی امکان رفاه و آسایش خانوادهها را فراهم نموده است، ولی با وجود فواید فراوان عاملی تهدید کننده برای جوانان نیز به حساب میآید. با توجه به ویژگیهای منحصربهفرد اینترنت که میتواند موجب استفاده طولانی مدت و بیش از اندازه و در نتیجه وابستگی و اعتیاد جوانان به این شبکه جهانی شود، این تحقیق کیفی، با هدف شناخت واقعی و عمیق از تجربه جوانان در زندگی با اینترنت انجام شده است.
روش : در این تحقیق از روش کیفی پدیدارشناسی تفسیری بنر استفاده شده است. روش اصلی جمعآوری اطلاعـات در این مطـالـعه مصــاحبــههــای نیمهسازمانیافته با 12 جوان ایرانی وابســته به اینترنت بود که از طریـــق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. تجزبه و تحلیل دادههای حاصل با روش درونمایهای بنر انجام شد.
یافتهها : به طور کلی 4 درونمایه اصلی و 8 درونمایه فرعی از نتایج این پژوهش استخراج شد. درونمایههای اصلی عبارتند از: 1- دنیای اینترنت به عنوان ایدهآل مجازی جوانان؛ 2- اینترنت و تغییر در سبک زندگی؛ 3- اینترنت حصاری برای تنهایی؛ 4- اینترنت و تغییر در وضعیت جسمی- روانی.
نتیجهگیری : اینترنت با داشتن شرایط دلانگیز و کاذب مجازی، بهخصوص برای جوانان، میتواند باعث گسیختگی تمام ابعاد زندگی آنها شده و ارتباطات سازنده این سنین را به عمق انزواطلبی و تنهایی بکشاند که نتیجه استفاده افراطی از این تکنولوژی است. این نتیجه، لزوم تلاش همگانی برنامهریزان آموزشی و پژوهشی و گسترش فرهنگ استفاده درست از این تکنولوژی را یادآوری میکند. "
"تحلیل محتوای مجله های علمی ـ پژوهشی روان شناختی ایران: موضوع و روشهای پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای مقاله هـای علمی ـ پژوهشی در مجله های روان شناسی شکل گرفت. سیصدوهفده مقاله منتشر شده در هفـت مجله علمی ـ پژوهشی بین سالهای 1386-1384، بـه طور تصادفی به 6 پژوهشگر روان شنـاسی ارائه شد تا براساس موضوع و روشهای پژوهشی آنها تحلیـل محتـوا شـوند. پژوهشگر دیگری نیز 20 درصد از مقاله های هدف را به طور تصادفی تحلیل کرد (ضریب توافق بین ارزیابها = 85/0). یافته هـا نشان دادند کـه قلمروهای روان شناسی سلامت، تحولی، تربیتی، بالینی و مشاوره ای، فراوانترین مـوضوعها و استانداردسازی آزمون، همبستگی، مدلهای علی، تجربی و شبـه تجربی فراوانترین روشهای پژوهش بودند. مقاله ای درباره روان شناسی ورزش یا مبتنی بر روشهای کیفی یافت نشد.
کارکردهای اجرایی در افراد افسرده و غیر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وجود نقایص در کارکردهای اجرایی، بویژه توجه در بیماران افسرده به خوبی مشخص شده است در این راستا، هدف مطالعه حاضر بررسی کارکردهای اجرایی در افراد افسرده، با تأکید بر توجه انتخابی، انتقالی و پایدار، در مقایسه با همتایان سالم بود.
روش: مطالعه حاضر یک پژوهش تحلیلی از نوع مقطعی و علی مقایسه ای است و جامعه آماری آن کلیه افراد افسرده مراجعه کننده به یک کلینیک روان شناسی در شهر تهران بودند. پس از انجام غربالگری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و مصاحبه تشخیصی ساختار نیافته بر اساس متن بازنگری شده نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، تعداد 30 نفر از افراد مبتلا به افسردگی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و تعداد 30 نفر از افراد سالم از نظر جنس، سن، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات با گروه بیمار همتا شدند. سپس آزمون های رایانه ای استروپ، دسته بندی کارت های ویسکانسین و عملکرد مداوم، بر روی آزمودنی های هر دو گروه اجرا شد.
یافته ها: برای تحلیل داده ها از آزمون تی دو گروه مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که دو گروه از نظر توجه انتخابی و توجه انتقالی با یکدیگر تفاوت معنادار دارند، اما بین دو گروه در توجه پایدار تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش تلویحات قابل توجهی در خصوص نقش افسردگی در تخریب کارکردهای اجرایی به خصوص در توجه پایدارِ و همچنین اهمیت به کارگیری درمان های افسردگی متمرکز بر نقایص کارکرد اجرایی این افراد، را در بر دارد.
پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و مولفههای تمایزیافتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده، یک نظام اجتماعی طبیعی است که در همهی مراحل تکوین آن زوجین، خرده نظام اصلی بوده و عوامل متعددی مانند سبکهای دلبستگی و مولفههای تمایزیافتگی در رضایت زناشویی آنها نقش دارند. هدف این پژوهش پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و مولفههای تمایزیافتگی است.
روشکار: پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوهی جمعآوری دادهها از نوع توصیفی بود که در چهارچوب یک طرح همبستگی پیشبین انجام شد. جامعهی آماری پژوهش حاضر، کارکنان متاهل دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 89-1388 بودند. از این جامعهی آماری با توجه به جنسیت 200 نفر انتخاب شدند. پس از حذف موارد ناقص حجم نمونه به 184 نفر کاهش یافت. دامنهی سنی آزمودنیها از 23 تا 54 سال بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رضایت زناشویی انریچ، تمایزیافتگی خود اسکوورون و دلبستگی بزرگسال هازن و شیور استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافتهها: از بین مولفههای تمایزیافتگی خود، موقعیت منو از مولفههای سبک دلبستگی، سبک دلبستگی دوسوگرا (001/0P<)بهترین پیشبینیکنندههای رضایت زناشویی هستند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش از این باور حمایت میکند که روابط اولیهی افراد در محیط خانواده به شکلگیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر میگردد و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوجین در بزرگسالی تاثیر مستقیم میگذارد.
نقد و بررسی کتاب: اصول و فنون راهنمایی و مشاوره در دور ههای تحصیلی؛ مؤلف: احمد صافی
حوزههای تخصصی:
تبیین انتقادی جایگاه علوم اعصاب، در قلمرو دانش و عمل تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع فنون تصویربرداری عصبی در سال های اخیر، امکان فوق العاده ای برای پژوهشگران فراهم کرده است تا فهم بهتری از ساختار و کارکرد مغز انسان به دست آورند. در پرتو بهره گیری از این فن آوری های تصویربرداری عصبی پیشرفته، یافته های پژوهشگران حیطه مغز، در زمینه تفکر، هیجان، انگیزش، یادگیری و رشد، موجی از بینش های جدید به دنبال داشته که تبیین های موجود درباره موضوعات تربیتی را تحت تاثیر جدی قرار داده است. از این رو، بسیاری از متخصصان علوم اعصاب و تربیت ادعا می کنند که برقراری پیوند بین علوم اعصاب و علوم تربیتی می-تواند نقش عمده ای در بهبود دانش، سیاست و عمل تربیتی ایفا کند. کاربرد و دلالت ها و کاربرد های تربیتی معتبر استنباط شده از یافته های علوم اعصاب نیز از این ادعا حمایت می کنند؛ اما با وجود این، به نظر برخی منتقدان، رابطه میان کارکردهای عصبی و عمل تربیتی بسیار محدود و شکاف بین علوم اعصاب و علوم تربیتی به قدری زیاد است که امکان برقراری پیوند مستقیم بین آنها وجود ندارد و باید رشته های دیگری همچون «روان شناسی شناختی» و یا «علوم اعصاب شناختی» واسطه برقراری این پیوند شوند. اما از چشم انداز تربیتی، ماهیت دانش تربیت به عنوان یک دانش کاربردی ایجاب می کند که برای دستیابی به اهداف تربیتی، از علوم اعصاب نیز همچون سایر علوم توصیفی (از قبیل روان شناسی و جامعه شناسی) استفاده شود که این امر از طریق استخراج دلالت ها و کاربردهای تربیتی معتبر از مبانی اعصاب شناختی تربیت محقق خواهد شد. بنابراین، ایجاد پیوند بین این دو دانش هم ضروری و هم امکان پذیر است، چرا که می توان در تعامل و تلفیق با «فلسفه تربیتی»، «جامعه شناسی تربیتی»، و «روان شناسی تربیتی» از «اعصاب شناسی تربیتی (علوم اعصاب تربیتی)» هم برای بهبود دانش، سیاست و عمل تربیت بهره گرفت. با این وجود، مهم ترین اصل درخور توجه در این ارتباط، اصل هوشیاری و احتیاط در تفسیر و استفاده تربیتی از یافته ها ی پژوهش مغز است که تحقق این امر هم مستلزم فراهم کردن زمینه تعامل و مشارکت سازنده و واقعی بین دانشمندان و پژوهشگران علوم اعصاب و تربیت و تلفیق علوم اعصاب شناختی و علوم اعصاب تربیتی در برنامه های درسی علوم-تربیتی و تربیت معلم است
پیش گیری از طلاق عاطفی
پروتکل مشاوره ی گروهی، آدلری (قسمت دوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی تطبیقی مدل تربیت دینی از دیدگاه صدرالمتألهین و اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تربیت دینی»، تربیتی جامع و منشوری کامل در جهت ارتقای انسان به سوی کمال است. و مقاله ی حاضر نیز در این راستا و با توجه به این ضرورت، به بررسی مبادی، مبانی و ره آوردهای دو مدل تربیتی در خور استنتاج از آرای دو متفکر بزرگ در دو حیطه ی تأثیرگذار بر زندگی انسان می پردازد. دیدگاه یک روان شناس به نام اریک فروم (1980 - 1900) و یک فیلسوف اسلامی به نام ملاصدرا که هر دو مسأله ی دین و کارکردهای خداباوری را در کانون توجه خود قرار داده اند. اریک فروم که از طرفداران روان شناسی اجتماعی است و روان شناسی فردی را مردود می شمرد به شدت از تأثیر اجتماعی دین دفاع می کند و از این منظر، به تبیین روان شناختی دین می پردازد و صدرا نیز فیلسوفی است که معتقد است هر موجودی از شوق و عطشی فطری نسبت به کمال ویژه ی خود برخوردار است. او حس کمال جویی و سعادت طلبی را در نهاد همه ی موجودات، اعم از محسوس، طبیعی و نفوس و حتی عقول، متمرکز می داند.
مقاله ی حاضر با مقایسه ی مفاهیم بنیادین دین، تربیت و تأثیرات متقابل این دو بر یک دیگر از دیدگاه این دو اندیشمند، به مقایسه ی مدل تربیت دینی در ساحت فکری ایشان پرداخته و با اشاره به نقاط هم سو و در عین حال، جهات افتراق دیدگاه آن ها و بیان وجوه مختلفی هم چون حرکت و شدن، عشق ورزی، اخلاق، آزادی، دست یابی به سعادت و ... در نهایت برتری نگرش صدرایی را آشکار خواهد نمود.
تجربه افسردگی و طردشدگی از سوی همسالان در نوجوانان دارای بیماری مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"بیماری مزمن، نه تنها نوجوانان را در معرض خطر اختلالهایی مانند افسردگی قرار می دهد بلکه ممکن است به طردشدگی آنها از سوی همسالان نیز منجر شود. این پژوهش افسردگی و طردشدگی از سوی همسالان را در نوجـوانان دارای بیماری مزمن با نوجوانان سالم مقایسه کرد. نمونـه ای متشکل از 33 نوجوان بیمار مزمن و 33 نوجوان سالم از دبیرستانهای شهر تهران به روش نمونه برداری چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه طـردشدگی از سوی همسالان (طهماسیان، 1384) و فهرست افسردگی کودک (کوواکس، 1992) پاسخ دادند. نتایج، همبستگی مثبت و معنادار بین افسردگی و طردشدگی از سوی همسالان (41/0=r، 001/0P<) را نشان دادند. میانگین نمره های افسردگی و طردشدگی از سوی همسالان در بیماران مزمن بالاتر از دانش آموزان سالم بود (001/0P<). افسردگی پسران و دختران دارای بیماری مزمن، با یکدیگر تفاوت نداشت. در حالی که پسران بیمار مزمن در مقایسه با دختران، طردشدگی بیشتری از سوی همسالان را گزارش کردند.
"
بررسی ویژگی های روان سنجی و هنجاریابی پرسش نامه شیوه زندگی (BASIS-A) بر روی جوانان 18 تا 40 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ساختار عاملی پرسش نامه مقیاس های اساسی آدلری برای موفقیت بین فردی - نسخه بزرگسالان (آزمون شیوه زندگی) (BASIS-A)، و دستیابی به ابزاری دقیق در سنجش شیوه زندگی برای نمونه جمعیت ایرانی اجرا گردید. در این پژوهش با به کارگیری روش تحلیل عاملی ساختار پرسشنامه مزبور در نمونه جمعیت ایرانی بررسی شد و همچنین به مقایسه این نمونه با توجه به جنس پرداخته شد. در نهایت نیمرخ نمونه مورد نظر ارایه گردید. بدین منظور اطلاعات پرسش نامه های نمونه تحقیق شامل 513 نفر زن و مرد در تهران که 46.4 درصد مرد و 53.6 درصد زن و 65.5 درصد متاهل و 34.1 درصد مجرد بودند و از نظر ترکیب سنی در دامنه 18 تا 40 سال قرار داشتند، و از میانگین سنی 29.4 و انحراف استاندارد 7 برخوردار بودند، مورد مطالعه قرار گرفت و برای پاسخ گویی به سوال های پژوهش، داده های حاصل به کمک روش تحلیلی عاملی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه ضمن ارایه هنجار ایرانی پرسش نامه BASIS-A، نشان داد که این پرسش نامه در نمونه جمعیت ایرانی همانند نسخه اصلی دارای 5 عامل اصلی تحت عنوان نیاز به تایید، کنار آمدن، مسوولیت پذیری، محتاط بودن و تعلق- علاقه اجتماعی است و از 5 عامل فرعی به دست آمده چهار عامل با عامل های پرسش نامه اصلی همبستگی بالا داشت و تحت عنوان کوشش برای رسیدن به کمال، مستحق بودن، مورد علاقه هم بودن و ملایمت نام گذاری شد و فقط یکی از عامل ها با عامل پرسش نامه اصلی همبسته نبود ولی به دلیل همبستگی سوال های آن با پرسش نامه اصلی به عنوان عامل فرعی جانبی در پرسش نامه نگه داشته شد. به عنوان نتیجه گیری کلی می توان از آزمون BASIS-A برای ارزیابی شیوه زندگی در فرآیند روان درمانی، مشاوره خانواده و مشاوره و هدایت شغلی و تحصیلی استفاده کرد.
تفکر خلاق و رابطه آن با موفقیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان و ارتباط آن را با موفقیت تحصیلی و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی، دوره و رشته تحصیلی بررسی کرده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و در حوزه مقایسه پس رویدادی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دوره کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در سال تحصیلی 86 ـ85 تشکیل داده اند که به روش تصادفی طبقه ای و از طریق فرمول انتخاب حجم نمونه تعداد 250 نفر برگزیده شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه تفکر خلاق پیتر هانی است که برخی مشخصات جمعیت شناختی به آن اضافه گردید. داده های این پژوهش در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t همبسته، t مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون توکی و ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که دانشجویان به میزان متوسط از تفکر خلاق بهره مند هستند. همچنین بین میزان استفاده از تفکر خلاق و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی و رشته تحصیلی دانشجویان ارتباط معناداری وجود ندارد، در صورتی که بین میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان دوره های (مقاطع) تحصیلی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. براساس نتایج آزمون توکی، اختلاف بین تفکر خلاق دانشجویان دوره کاردانی با کارشناسی ارشد و کارشناسی با کارشناسی ارشد در سطح 05/0≥P معنادار بوده است. تفکر خلاق در دانشجویان دوره کارشناسی ارشد بیشتر و در دانشجویان دوره کاردانی کمتر مشاهده گردید.
تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر عملکرد هوشی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی روش نوروفیدبک و مقایسه آن با ریتالین و درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین توأم در کاهش علائم اختلال بیش فعالی / کمبود توجه انجام شده، یعنی اثربخشی این روشهای درمانی را بر افزایش نمرات هوشی آزمودنیها مد نظر قرار داده است.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی که به شکل (Case series) انجام شد، تعداد 16 نفر آزمودنی مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه نوع مرکب که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، در 4 گروه مختلف به مدت 10 هفته تحت درمان با هر یک از سه رویکرد فوق قرارگرفتند. گروه چهارم هیچ درمانی نگرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین در هر 4 آزمودنی موجب افزایش هوشبهر شده است. درمان با ریتالین به تنهایی نیز در هر 4 آزمودنی موجب افزایش نمرات هوشی گردید، اما این میزان در برخی موارد خیلی قابل توجه نبود. روش درمانی نوروفیدبک نیز در 3 نفر از آزمودنیها موجب افزایش نمره هوشبهر گردید. در گروه چهارم تغییراتی حاصل نشد.
نتیجه گیری: اثربخشی درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین در افزایش نمرات کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی / نقص توجه در آزمون هوشی تجدید نظر شده وکسلر کودکان بیشتر از هریک از دو روش دیگر به تنهایی است. "
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ و فلئوکزتین در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه میزان اثربخشی رفتار درمانی شناختی، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ و فلئوکزتین در بیماران وسواسی- اجباری است. این بررسی از نوع آزمایشی بود. آزمودنی های پژوهش را 59 نفر بیمار وسواسی- اجباری که به صورت جایگزینی تصادفی در چهار گروه رفتار درمانی شناختی، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ، فلئوکزتین و لیست انتظار جای داده شده بودند، تشکیل می دادند. آزمودنی های چهار گروه از نظر متغیرهایی چون سن، جنس، سطح تحصیلات و وضیعت تاهل همتاسازی شده بودند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، افسردگی بک و اضطراب بک استفاده شد. نمره های به دست آمده از ارزیابی ها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون ودو ماه بعد از پس آزمون ) به کمک آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه و آزمون تعقیبی«تی» توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کاهش علائم وسواسی، رفتار درمانی شناختی مؤثرتر از فلئوکزتین در هر دو دوره کوتاه مدت (05/0=P) و بلند مدت (01/0=P) است. همچنین بین رفتار درمانی شناختی و گروه کنترل، این تفاوت در کوتاه مدت و بلند مدت معنادار است (01/0)P. مواجههسازی و جلوگیری از پاسخ فقط در بلند مدت مؤثرتر از فلئوگزتین است (05/0=P) و بین مواجهه سازی وجلوگیری ازپاسخ و گروه کنترل، این تفاوت در کوتاه مدت وبلند مدت معنادار است (01/0=P)، اما این تفاوت بین فلئوکزتین و گروه کنترل فقط در کوتاه مدت معنادار است (05/0=P). در کاهش علائم افسردگی بیماران وسواسی هم فلئوکزتین اثر درمانی بیش تری نسبت به رفتار درمانی شناختی در کوتاه مدت وبلند مدت (05/0)P و همچنین نسبت به مواجهه سازی و جلوگیری ازپاسخ درکوتاه مدت (01/0=P) و بلند مدت (05/0=P) دارد. همچنین بین فلئوکزتین و گروه کنترل، این تفاوت درکوتاهمدت (01/0=P) و بلند مدت (05/0=P) معنادار است. بر پایه یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که رفتار درمانی شناختی و مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ در کاهش علائم وسواسی بیماران وسواسی- اجباری و فلئوکزتین هم در کاهش سطح افسردگی این بیماران اثر درمانی عمده دارند. همچنین رفتار درمانی شناختی و مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ در طولانیمدت بیش تر از فلئوکزتین اثرهای درمانی خود را حفظ می کند.
نقش سیستم های مغزی ـ رفتاری در پیش بینی سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سوء مصرف مواد یکی از مشکلات بحرانی جهانی و نیز کشور ما می باشد که تا کنون رویکردهای تبیینی مختلفی در این زمینه مطرح شده و مورد مطالعه قرار گرفته اند. یکی از رویکردهای مفید سال های اخیر، رویکرد اعتیاد به عنوان یک بیماری مغزی می باشد. در این راستا، تئوری حساسیت به تقویت گری فرضیه هایی مبنی بر نقش سیستم های مغزی در گرایش افراد به سوء مصرف مواد را مطرح نموده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی نقش سیستم های فعال کننده و بازدارنده رفتاری در گرایش افراد به سوء مصرف مواد می باشد.
روش: در پژوهش حاضر که از نوع طرح های توصیفی- همبستگی (پیش بینی) است؛ نمونه مورد مطالعه شامل 43 مرد سوء مصرف کننده مواد اپیوئیدی می باشد که پس از تشخیص پزشک، پرسشنامه BIS/BAS (کارور و وایت 1994) را تکمیل کردند. گروه کنترل نیز شامل 43 مرد فاقد سابقه مصرف مواد می باشد.
یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان می دهد که تفاوت های معناداری در نمرات سیستم فعال ساز رفتاری و خرده سیستم جستجوی لذت با ضرایب بتای 12/0 و 31/0 بین دو گروه مصرف کننده مواد اپیوئیدی و گروه کنترل وجود دارد یعنی این دو متغیر می توانند تمایل به مواد افیونی را پیش بینی کنند. یعنی با افزایش نمرات این دو متغیر، احتمال سوء مصرف مواد افزایش می یابد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، نشان دهنده نقش پیش بینی کننده سیستم فعال ساز رفتاری BAS و یکی از خرده مقیاس های آن یعنی زیر مقیاس جستجوی لذت، در گرایش افراد به سوء مصرف مواد می باشد. در مورد نقش سیستم بازدارنده رفتاری BIS، در مطالعه حاضر تفاوت معناداری بین افراد عادی مورد مطالعه و نمونه سوء مصرف کننده مواد دیده نشد.
پایانی نسخه فارسی مصاحبه تشخیصی جامع بین المللی (CIDI) برای تشخیص اسکیزوفرنیا و اختلال دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی پایایی تشخیص طول عمر اسکیزوفرنیا و اختلال دو قطبی با استفاده از مصاحبه تشخیصی جامع بین المللی در دو سیستم تشخیصی DSM-IV و ICD-10 بود.
روش: این مطالعه هنجاریابی آزمون در سه مرحله ترجمه ابزار، مطالعه روایی و پایایی، و بررسی قابلیت اجرا انجام و پایایی تشخیصی اختلالات دوقطبی و اسکیزوفرنیا با روش آزمون - بازآزمون ارزیابی شد. مصاحبه کنندگان آموزش دیده با 100 نفر از افراد مراجعه کننده به چهار مرکز درمانی دانشگاهی، دو بار به فاصله سه تا هفت روز مصاحبه کردند (برای 65 نفر CIDI کامل و برای 35 نفر مدول سایکوز/ مانیا اجرا شد).
یافته ها: پایایی آزمون - بازآزمون برای اختلال دوقطبی در سیستم تشخیصی DSM-IV متوسط و در سیستم ICD-10 ضعیف بود. پایایی – آزمون - بازآزمون در دو سیستم تشخیصی برای اسکیزوفرنیا ضعیف ارزیابی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که پایایی فقط برای تشخیص اختلال دوقطبی در سیستم DSM-IV مناسب است و در بقیه موارد پایایی مناسبی وجود ندارد. البته نتایج به دلیل انتخاب نمونه ها از جمعیت بالینی، به جمعیت عمومی تعمیم پذیر نمی باشد. با توجه به نتایج به دست آمده، تطابق سوال های کلیدی ابتدایی با فرهنگ ایرانی قابل بررسی می باشد.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی از طریق قصه های قرآنی بر کودکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قصه گویی در طول تاریخ همواره مورد علاقه و توجه بشر بوده و برای او جذابیت خاصی داشته و یکی از ابزارهای مهم اصلاح رفتار محسوب شده است. قرآن کریم نیز به نیاز بشر و گرایش او به قصه توجه نشان داده و با تأکید بر علایق طبیعی انسان، بسیاری از مباحث ظریف اعتقادی، اجتماعی و اخلاقی را در قالب زیباترین داستان ها طرح و ارائه نموده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی از طریق قصه های قرآنی بر کودکان صورت گرفته است. روش پژوهش، شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و انجام پیش آزمون و پس آزمون بود. حجم نمونه، شامل 40 کودک 6-4 ساله، از سه مهد کودک در شهر خوی در سال 1391-1390 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. نتایج آزمون تحلیل کواریانس در سطح 05/0= α نشان داد که بین میانگین نمرات کودکان گروه آزمایش و کنترل در زمینه تأثیر قصه های قرآنی بر مؤلفه های مهارت های اجتماعی (رفتارهای نوع دوستانه، رفتارهای اجتماعی نامناسب، رفتارهای تکانشی، رابطه با همسالان، برتری طلبی و اطمینان زیاد به خود داشتن) تفاوت معنی داری وجود داشت.