فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۶۱ تا ۴٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
"
روابط بین متغیرهای فرسودگی شغلی و سلامت روانشناختی در دبیران دبیرستانهای تهران در این پژوهش، بررسی شد. فهرست فرسودگی مازلاچ (MBI : مازلاچ و جکسون، 1981) و فهرست تجدیدنظر شده نشانههای روانی (SCL-90-R، دروگاتیس، 1975) در 137 زن و 163 مرد از دبیران شاغل در دبیرستانهای تهران که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند، اجرا شد. برای تحلیل دادهها، ضریب همبستگی پیرسون به کار رفت. نتایج همبستگیهای مثبت معنادار بین متغیرهای فرسودگی شغلی شامل خستگی هیجانی و شخصیت زدایی، با متغیرهای سلامت روانشناختی شامل شکایتهای جسمانی، وسواس بیاختیاری، حساسیت در روابط بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، هراس، افکار پارانویید و روان گسستگی را در زنان و مردان نشان دادند. افزون بر این، بین فقدان تحقق شخصی (به منزله یک متغیر فرسودگی) و همه متغیرهای سلامت روانشناختی در دبیران مرد، همبستگی منفی و معنادار مشاهده شد. استلزامهای این یافتهها و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده مورد بحث قرار گرفت.
"
مقایسه اثربخشی درمان راه حل- محور دیشیزر به صورت انفرادی و توأم در کاهش تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسة اثربخشی درمان راه حل- محور دیشیزر به صورت انفرادی و توأم در کاهش تعارضات زناشویی بود.آزمودنی های نمونة پژوهش شامل 33 زوج(66 نفر زن و مرد) از 150 زوج متقاضی مشاوره بودند که به دلیل درگیری و تعارض به شعب شورای حل اختلاف وابسته به دادگستری شهر اهواز مراجعه داشتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه 42 سؤالی تعارضات زناشویی (99/0=α)که توسط براتی و زیر نظر ثنایی (1375) تهیه شده بود، استفاده شد و زوج های نمونة پژوهش آن را در مرحلة قبل و بعد از مداخله آزمایشی (ارائه متغیر مستقل) تکمیل نمودند. داده های به دست آمده با روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی روی میانگین تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آماری نشان داد که هر دو شیوه زوج درمانی در کاهش تعارضات زناشویی مؤثر بوده اند. به علاوه در مقایسه شیوه های مختلف زوج درمانی با همدیگر نتایج زیر به دست آمد: بین شیوه انفرادی و توأم راه حل- محور در کل تعارضات زناشویی و خرده مقیاس های کاهش همکاری، افزایش واکنش هیجانی، جلب حمایت فرزندان و افزایش رابطه با خویشاوندان خود تفاوت معنی داری مشاهده نشد. لیکن در خرده مقیاس های کاهش رابطه با خویشاوندان همسر و جدا کردن امور مالی، شیوة زوج درمانی توأم راه حل- محور اثر بخش تر و برای خرده مقیاس کاهش رابطه جنسی، شیوه انفرادی راه حل محوراثربخش تر نشان داد.
رواسازی، اعتباریابی و تحلیل عاملی سیاهه تمایلات تفکر انتقادی کالیفرنیا در نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های رفتاری مدیران و کارکنان در حوزه ی ارتباطات با رویکرد دینی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سازمانی و صنعتی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق عملی (اخلاق دستوری)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و حکومت
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات و فرهنگ
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات سینمایی، موسیقی و بصری
مقایسه مسائل اخلاقی «رازداری»، «تقوا» و «دوری از شهوت پرستی» در مشاوره اسلامی و نظام نامه اخلاقی انجمن مشاوره آمریکا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مشاورة اسلامی و نظام نامة اخلاقی انجمن مشاوره امریکا (ACA)1 به رغم وجوه اشتراکهایی در سه مسئلة مهم «رازداری»، «تقوا» و «دوری از شهوت پرستی»، تفاوت های قابل ملاحظه ای دارند که مقالة حاضر در صدد تبیین آنهاست. «رازداری» از اموری است که در هر دو نظام اهمیت زیادی دارد؛ اما «موارد نقض رازداری» که در ACA بدان ها اشاره شده است، از نظر اسلام کمتر، و با قیود بیشتری جایز است. «تقوا» و خدامحوری مهم ترین اصل در مشاورة اسلامی است. در حالیکه در نظام نامة اخلاقی انجمن مشاورة امریکا، به جای خدامحوری، قانون محوری مورد توجه میباشد. در نوع رابطة جنسی با مُراجع و یا رعایت عفاف و دوری از شهوت پرستی نیز، این دو نظام تفاوت های قابل ملاحظه ای دارند. افزون بر آن، نظر اسلام در سه حیطة ذکرشدة ACA، حرمت دوچندان آزار جنسی مُراجع و عدم جواز رابطة جنسی در صورت آسیب رسانی به مُراجع یا فرایند درمان است.
در مجموع، اسلام و ACA به «رازداری» به عنوان یکی از مهم ترین ارکان مشاوره مینگرند و «آزار جنسی» مراجع را جایز نمیشمارند. اسلام شرط مهم مشاور را «تقوا» برمیشمارد که در ACA بدان توجه نشده است.
سبک های یادگیری، ارزیابی و تدریس
حوزههای تخصصی:
تاثیر موسیقی ارف در بهبود ساخت دهی زمانی (ضرب آهنگ)
حوزههای تخصصی:
"
تأثیر موسیقی ارف در بهبود ساختهای ضربآهنگی در دختران 11-6 سال شهر تهران در این پژوهش بررسی شده است. از بین دانش آموزانی که در کلاسهای آموزش موسیقی نام نویسی کرده بودند، 42 نفر برای گروه آزمایش انتخاب و بر اساس سن تحول یافتگی عقلی با استفاده از آزمون آدمک رنگی با همان تعداد از آزمودنی در گروه کنترل همتا شدند. آزمون ضربآهنگی استامباک در سه بخش سرعت ارتجالی ضربه ها، بازپدیدآوری ساختهای ضربآهنگی شنیداری، رمزگرایی وبازپدیدآوری دیداری پیش از آموزش موسیقی و سه ماه پس از آن به هر دو گروه ارائه شد. تحلیل دادهها نشان داد: (1) درحالی که تفاوت معناداری در کاهش سرعت ارتجالی وجود نداشت اما بهبود نظمدهی به ضربهها در آزمودنیهای گروه آزمایش مشاهده شد. (2) مقایسه نتایج دو گروه در بازپدیدآوری شنیداری به نتایج معنادار منجر نشد. (3) رمزگرایی دانش آموزانی که آموزش موسیقی دریافت کرده بودند بهبود بیشتری را نشان داد و بازپدیدآوری ساختهای ضربآهنگی فقط در گروه سنی 11-10 گروه آزمایشی پیشرفت داشت. نتیجه آنکه، تأثیر موسیقی ارف فقط در نظم ضربههای نواخته شده و بازپدیدآوری ساختهای ضربآهنگی دیداری گروه سنی 11-10 سال قابل مشاهده است.)
"
بررسی روایی و پایایی مقیاس دلبستگی به خدا
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه روایی و پایایی مقیاس دلبستگی به خدا بک و مک-دونالد(2004) انجام شده است. ابزار به کار برده شده در این پژوهش، مقیاس دلبستگی به خدا بک و مک دونالد است که دارای 28 سوال بوده و توسط متخصصان روانشناسی ترجمه و به کمک متخصص آموزش زبان انگلیسی ترجمه برگردان شد. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر مقطع متوسطه شهر شیراز که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بودند، است. نمونه آماری این تحقیق مشتمل بر 360 دانش آموز(180 دختر و 180 پسر) می باشد که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده گردید و به وسیله مقیاس دلبستگی به خدا بک و مک دونالد(2004) ارزیابی شدند. در خصوص سنجش روایی همگرای مقیاس مذکور از مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت(1967) استفاده گردید که بر روی 60 نفر از گروه نمونه اجرا شد. به منظور بررسی پایایی به فاصله یک هفته، مجدداً تعداد 70 نفر از آزمودنی ها به وسیله مقیاس دلبستگی به خدا بک و مک دونالد(2004) مورد بازآزمایی قرار گرفتند. داده ها به کمک آزمون های آماری t مستقل، انحراف استاندارد(SD)، تحلیل عامل به شیوه اکتشافی(PC)، ضریب همبستگی و ضریب آلفای کرونباخ تحلیل شدند. به کمک تحلیل عاملی چهار عامل توجه به خدا، اعتماد در مقابل عدم اعتماد، توکل و ارتباط با خدا از مقیاس دلبستگی به خدا بک و مک دونالد(2004) استخراج گردید. ضریب پایایی این مقیاس به شیوه بازآزمایی برابر 58/0 بود. همچنین همبستگی بالای عوامل با کل مقیاس نشان دهنده کفایت و کارایی این مقیاس برای کاربرد پژوهشگران، متخصصان و روانشناسان در ایران است. مقیاس دلبستگی به خدا بک و مک دونالد دارای روایی و پایایی مناسب برای استفاده پژوهش گران و متخصصان در ایران است.
اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان بوده است. روش پژوهش، نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان دختر دبیرستان های بزرگ دولتی منطقه دو شهر تهران بود که از طریق ترکیبی از روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای 50 نفر (برای دو گروه 25 نفری آزمایش و گواه) انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش خانواده (FAD)، می باشد که به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته های پژوهش نشان دادند که این روش بر بهبود عملکرد خانواده مادران مؤثر می باشد. بدین معنا که آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای، «نقش ها»، «حل مسئله» و «ابراز عواطف» آنان را بهبود می بخشد.
نقش مؤلّفه های انسان افزار بر بهره وری نیروی انسانی از دیدگاه مدیران و کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه نقش مؤلّفه های انسان افزار بر بهره وری نیروی انسانی و روش آن پیمایشی بود. جامعه آماری آن مدیران و کارکنان دانشگاه الزهراء در سال (86-85) و حجم آن به ترتیب 39 و 73 نفر بودند. برای گرد آوری داده ها از دو پرسشنامه محقق ساخته، مؤلفه های انسان افزار براساس مدل سومانث و پرسشنامه استاندارد بهره وری نیروی انسانی هرسی و گلداسمیت استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داداز نظر مدیران به مؤلّفه های انسان افزار در این دانشگاه توجهی نشد. از نظر کارکنان بهره مندی از بعضی مؤلّفه ها در حد کم و بهره مندی از سایر مؤلّفه ها در حد زیاد بود. بین میزان بهره وری نیروی انسانی براساس مؤلّفه های انسان افزار و شاخص های بهره وری بین دانشکده ها و مراکز ستادی تفاوتی وجود نداشت.
هدف علم و فلسفه (علم برای عمل، فلسفه برای نتیجه)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی راهبردهای یادگیری ، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی براساس اهداف پیشرفت دانش آموزان سال دوم متوسطه شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی ارتباط اهداف پیشرفت با راهبردهای یادگیری، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال دوم مقطع دبیرستان انجام شد. 323 دانش آموز (178دختر و 145 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه: 1) جهت گیری انگیزشی ،2) خرده مقیاس های درگیری شناختی پرسشنامه راهبردهای یادگیری و انگیزشی (MSLQ) ، 3) مقیاس خودکارآمدی عمومی (GS) و هم چنین معدل ترم قبل دانش آموزان استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد. تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که: بین هدف تکلیف درگیری و راهبردهای یادگیری سطحی و عمیق و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، بین هدف خوددرگیری و راهبردهای یادگیری سطحی و عمیق و خودکارآمدی رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد؛ بین هدف اجتناب از کار و خودکارآمدی رابطه منفی وجود دارد . آزمون t مستقل نشان داد که میان دانش آموزان دختر و پسر در اهداف خود درگیر و اجتناب از کار تفاوتی معنادار وجود ندارد، ولی به لحاظ تکلیف درگیری میان دانش آموزان دختر و پسر تفاوتی معنا دار وجود دارد.
تفاوت های فردی در توانایی های شناختی و سبک های عاطفی با توجه به گرایش های شخصیتی صبحی و عصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد توانایی های شناختی و سبک های عاطفی سازگاری، پنهان کاری و تحمل بر اساس تفاوت های فردی در گرایش های صبحگاهی و شامگاهی بود. به همین منظور 304 نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند، سپس پرسش نامه تیپ های صبحگاهی و شامگاهی به منظور پاسخگویی در بین آنها توزیع گردید. پس از تحلیل نتایج اولیه تعداد 60 نفر بر اساس نمرات کسب شده در پرسش نامه تیپ های صبحگاهی و شامگاهی، به صورت افراد دارای گرایش شخصیتی صبحگاهی، شامگاهی و بین بینی انتحاب شدند. در نهایت مقیاس توانایی های شناختی و سبک های عاطفی به طور انفرادی و به منظور گردآوری داده ها بین شرکت کنندگان پژوهش توزیع گردید. داده های جمع آوری شده به منظور بررسی اهداف پژوهش، با استفاده از شاخص های توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون های تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که بین ابعاد توانایی های شناختی بر اساس گرایش های صبحگاهی، شامگاهی و بین بینی تفاوت معنادار وجود دارد و تیپ های شامگاهی در برخی ابعاد توانایی شناختی مانند: کنترل مهاری، تصمیم گیری و توجه در مقایسه با تیپ گرایش صبحگاهی تفاوت معناداری نشان دادند (05/0p#,
ساخت و استاندارد سازی آزمون نگرش سنج به مواد مخدر و تعیین رابطه بیان مؤلفه های فردی و خانوادگی با آن
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار آزمونهای تشخیص بیماری
- حوزههای تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار آزمونهای مشاوره خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
نقش تعدیل کنندة راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطة بین ناگویی هیجانی و مشکلات بین شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر بخشی روش ابزرا وجود بر عزت نفس و سلامت عمومی دانش آموزان نابینای عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه دینداری و تاب آوری در دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه دینداری و تاب آوری در دانش آموزان شهر شیراز بود. بدین منظور از میان کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره راهنمایی و دبیرستان شهر شیراز، 540 نفر (281 دختر و 259 پسر) به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دینداری گلاک و استارک (1965) و مقیاس تاب آوری کونور و دیوید سون (2003) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آماره های توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون قدم به قدم و آزمون تی مستقل) انجام شد. نتایج نشان داد همه ابعاد دینداری، رابطه مثبت و معنا داری با تاب آوری دانش آموزان دختر و پسر داشتند. با این حال تنها ابعاد پیامدی و عاطفی، پیش بین معنا داری برای تاب آوری بودند. بعد عاطفی در دانش آموزان پسر و ابعاد عاطفی و پیامدی در دانش آموزان دختر، تنها پیش بین های معنا دار تاب آوری بودند. همچنین میانگین تاب آوری دانش آموزان پسر به طور معنا داری بالاتر از میانگین دانش آموزان دختر بود. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که دینداری می تواند موجب ارتقاء تاب آوری در دانش آموزان شود. بر این اساس پیشنهادهایی برای استفاده پژوهشگران و دست اندرکاران تعلیم و تربیت دینی ارائه شد.
شیوه های کنار آمدن تیپ های مختلف شخصیتی با فشارهای روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوه های کنار آمدن تیپ های مختلف شخصیتی با فشارهای روانی بود که با روش همبستگی انجام شد. نمونه آماری 635 نفر از دانشجویان دوره های کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی 88- 1387 بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو مقیاس سنجش تیپ های شخصیتی و نحوه کنار آمدن با فشارهای روانی استفاده شد، که رضاخانی (1388)آن ها را تدوین و هنجاریابی کرده بود. پس از تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیری نتایج زیر به دست آمد: افراد دارای تیپ شخصیتی A به هنگام احساس فشار روانی بیش از افراد تیپ B از راهبرد مسأله مدار استفاده می کنند. با افزایش فشار روانی، احتمال استفاده افراد تیپ شخصیتی A از راهبرد کنار آمدن هیجان مدار افزایش مییابد، ولی این احتمال در افراد تیپ شخصیتی B کاهش پیدا می کند. با افزایش فشار روانی در افراد تیپ A، احتمال استفاده از راهبردهای اجتناب مدار افزایش مییابد، ولی این مسأله در افراد تیپ شخصیتی B صادق نیست. بین ویژگی های شخصیتی افراد تیپ وسواسی و راهبردهای کنار آمدن رابطه معنادار مشاهده نشد. بیشترین راهبرد مورد استفاده افراد هر سه تیپ شخصیتی، راهبرد هیجان مدار است.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، برشدت علائم اختلال وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ بر کاهش علائم اختلال وسواسی- جبری، بوده است.
روش: بدین منظور تعداد 20 نفر از مراجعان مبتلای داوطلب، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس، انتخاب، و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10نفر) گمارش شدند. برای گروه آزمایش 12 جلسه گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، به صورت هفتگی اجرا شد، اما گروه کنترل در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. پرسشنامه ی وسواسی- جبری ییل براون در مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، منجر به کاهش معنی دار شدت نشانه های وسواسی- جبری گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است. نتایج پیگیری سه ماهه نیز حاکی از تداوم معنادار اثربخشی مداخله بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، می تواند به عنوان روش مؤثری در بهبود نشانه های اختلال وسواسی- جبری به کار رود.