فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۸۱ تا ۷٬۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی افسردگی براساس مؤلفه های خودشفقتی (خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن آگاهی و شناخت بیش از حد) در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز بود.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش بین بود. آزمودنی های آن را 180 دانشجوی دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی در طی یک سال گذشته تشکیل می دادند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه گیری هدفمند و همچنین نمونه گیری گلوله برفی انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های 13 سؤالی افسردگی بک و خودشفقتی نف بودند.
یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پژوهش قادر به پیش بینی افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز است. همچنین در تحلیل ممیز به روش گام به گام مشخص گردید که کارآمدترین متغیرها در پیش بینی افسردگی به ترتیب 1- ذهن آگاهی 2- انزوا 3- خودقضاوتی و 4- خودمهربانی هستند. در بررسی متغیرها به صورت جداگانه نیز مشخص گردید که همه ی متغیرها شامل خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن آگاهی و شناخت بیش از حد پیش بین های معنی داری برای افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی در دانشگاه های شهر اهواز می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که خودشفقتی قادر به پیش بینی افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی می باشد.
رابطه تجربه بی نزاکتی در محیط کار و عدالت سازمانی با ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار: میانجی گری نقش عاطفه منفی و تعدیل گری روان رنجورخویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تجربه بی نزاکتی در محیط کار و عدالت سازمانی، با ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار و در نظر گرفتن نقش میانجی عاطفه منفی و تعدیلی روان رنجورخویی انجام گردید. این پژوهش از نوع رابطه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر 411 نفر پرسنل یک سازمان خدماتی بود که از میان آنان 198 نفر به صورت تصادفی ساده گزینش شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تجربه بی نزاکتی در محیط کار (کورتینا و همکاران، 2001)، پرسشنامه عدالت سازمانی (کالکویت، 2001)، مقیاس بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل (ون کاتویک و همکاران، 2000)، مقیاس ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار (بلو و آندرسون، 2005) و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1985) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل میانجی ماکرو پریچر و هایز (2008) و تحلیل تعدیلی هایز و ماتس (2009) استفاده گردید. نتایج نشان داد تجربه بی نزاکتی در محیط کار، عدالت بین فردی، عدالت اطلاعاتی، روان رنجورخویی و عاطفه منفی با ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار رابطه معناداری دارند (01/0P<). به علاوه، عاطفه منفی رابطه بین عدالت تعاملی و ارتکاب بی نزاکتی را میانجی گری می کند (05/0P<). یافته ها حاکی از آن بود که قربانیان بی نزاکتی با ارتکاب بی نزاکتی، این رفتار را تلافی کرده و روان رنجورخویی این رابطه را تعدیل می کند. به عبارت دیگر، رابطه بین تجربه بی نزاکتی و ارتکاب بی نزاکتی در افراد با روان رنجورخویی بالا، بیشتر از افراد با روان رنجورخویی پایین است (01/0P<).
کاهش علایم و نشانه های افسردگی با استفاده از مداخله های مثبت گرا: مطالعه ی تک آزمودنی چند خط پایه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی کارآمدی روان درمانی مثبت گرا در کاهش افسردگی افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی بود.
روش کار: برای انجام این پژوهش در سال 1393 از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره ی پی گیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه ی نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. برای هر کدام از ایشان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه، خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی بک-ویرایش دوم، مقیاس افسردگی هامیلتون-17، مقیاس عاطفه ی مثبت و منفی، آزمون جهت گیری شادکامی و پرسش نامه ی معنا در زندگی در مرحله ی خط پایه، جلسات درمان و چهار ماه بعد از پایان درمان (پی گیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس دستورالعمل سلیگمن و همکاران (2006) در 6 جلسه توسط پژوهشگر انجام شد.
یافته ها: این پژوهش نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع درمان روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (71%) و افسردگی هامیلتون (61%) نشان می دهند. این نتایج در پایان دوره ی پی گیری نیز حفظ شده و درمان برای هر سه مراجع، موثر بوده است. هم چنین طراز نمرات شرکت کنندگان در مولفه های روان درمانی مثبت گرا مثل احساس لذت، تقویت توان مندی ها و احساس معنا در طی جلسات درمان، روند افزایشی داشته است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرا به عنوان یک درمان کوتاه مدت موثر برای کاهش علایم و نشانه های افسردگی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
باور به «جهان آخرت اسلامی» تعدیل کننده رابطه «باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه» با «سلامت روان شناختی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش «باور به جهان آخرت عادلانه اسلامی» در رابطه «باور به دنیای ناعادلانه و عادلانه برای خود و دیگران» با «سلامت روان شناختی» اجرا شد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان رشته روان شناسی بودند که از بین آنها 267 نفر انتخاب و به پرسشنامه های باور به جهان آخرت، باور به جهان آخرت عادلانه، باور به دنیای ناعادلانه و عادلانه برای خود و دیگران و بهزیستی روان شناختی پاسخ دادند. نتایج نشان داد بین باور به جهان آخرت و باور به دنیای عادلانه برای دیگران با سلامت روان شناختی ادراک شده رابطه مثبت معنادار وجود دارد (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که باور به جهان آخرت، رابطه باور به دنیای عادلانه برای دیگران را با سلامت روان شناختی ادراک شده تعدیل می نماید.
رابطهی انواع فرعی اختلال وسواسیجبری با افسردگی در نمونههای غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی از جمله شایع ترین اختلالهایی است که با اختلال وسواسیجبری همپوشی دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا کیفیت این رابطه را در نمونههای غیربالینی و براساس انواع فرعی وسواسیجبری بررسی نماید.
روشکار: این پژوهش در یک زمینه علی مقایسهای و همبستگی انجام شد. نمونهای به حجم 409 نفر (182 نفر مرد و 227 نفر زن) از بین دانشجویان دانشگاههای پیامنور تبریز، سراب و اردبیل در سال تحصیلی 88-1387 به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکتکنندهها به پرسشنامهی افسردگی بک و مقیاس وسواس پادوا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها:میزان افسردگی در نوع فرعی وارسی کمتر از انواع دیگر وسواس است و به عبارتی وسواسهای مرتبط با عدم کنترل بر فعالیت های ذهنی، تمایل و نگرانی در مورد از دست دادن کنترل رفتارهای حرکتی و آلودگی بیشترین میزان افسردگی را دارا هستند (61/89 و 01/116 و 27/162 = F، 0001/0 P< ).
نتیجهگیری: رابطهی بیشتر افسردگی با وسواسهای فکری با یافتههایی هماهنگ است که نشان دادهاند وسواسهای فکری در مقایسه با وسواسهای عملی بهرهی کمتری از درمان میبرند.
بررسی تأثیر مدارس هوشمند بر اضطراب رایانه، خودتنظیمی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی و مقایسه آن با مدارس غیر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدارس هوشمند بر اضطراب رایانه، خودتنظیمی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی و مقایسه آن با مدارس غیر هوشمند بود. بدین منظور با بهره گیری از روش علی- مقایسه ای، اطلاعات با استفاده از 3 پرسشنامه اضطراب رایانه CARS، خودتنظیمی بوفارد و عملکرد تحصیلی درتاج جمع آوری شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه اول دبیرستان شهر یزد در سال تحصیلی92-1391 بود. نمونه پژوهش شامل 102 دانش-آموز مدارس هوشمند بودند که به روش تمام شماری و 102 دانش آموز مدارس غیرهوشمند که به شیوه همتاسازی (بر اساس جنس، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی) انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه های آمار توصیفی و در سطح استنباطی از آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین مدارس هوشمند و غیر هوشمند در متغیرهای اضطراب رایانه، خودتنظیمی و عملکرد تحصیلی تفاوت وجود دارد. بین متغیرهای خودتنظیمی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، بین متغیرهای خودتنظیمی و اضطراب رایانه رابطه منفی و معناداری وجود دارد و بین اضطراب رایانه و عملکرد تحصیلی رابطه معناداری به دست نیامد. در نتیجه کاربرد فناوری جدید در مدارس هوشمند می تواند بسیاری از مشکلات آموزشی را حل کند.
پیش بینی عملکرد خواندن بر اساس اندوزش کوتاه مدت و اجرایی مرکزی حافظه فعال در کودکان 8 و 11 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد خواندن بر اساس اندوزش کوتاه مدت (حلقه واج شناختی و لوح دیداری فضایی) و اجرایی مرکزی حافظه فعال منطبق بر مدل بدلی در کودکان 8 و 11 ساله بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری 43304 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه دوم و پنجم مدارس ابتدایی شهر تبریز بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از میان آن ها 352 (182 نفر پایه دوم و 170 نفر پایه پنجم) نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، تکلیف فراخنای مستقیم اعداد، تکلیف کیم کاراد، تکلیف فراخنای شمارش و آزمون محقق ساخته خواندن بود. برای بررسی توان پیش یبنی و تبیین واریانس عملکرد خواندن از طریق متغیرهای پیش بین پژوهش از تحلیل رگرسیون چندمتغیره گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد از میان مؤلفه های حافظه فعال، در کودکان 8 ساله، حلقه واج شناختی (00/0=P) و در کودکان 11 ساله، اجرایی مرکزی (00/0=P) سهم بیشتری در پیش بینی عملکرد خواندن داشتند. بر اساس نتایج می توان گفت توجه به کارکردهای حافظه فعال به عنوان مهمترین ابزار تسهیل یادگیری در بهبود عملکرد خواندن تاثیر بسزایی خواهد داشت.
تأثیر آموزش یکپارچگی حسی بر مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکپارچگی حسی، بهبود توانایی کودکان برای پردازش و سازماندهی اطلاعات حسی است. زمانی که مغز بتواند اطلاعات حسی را سازماندهی نماید، نتیجه آن، بهبود عملکرد مهارت های زندگی، رشد عاطفی و رشد عمومی می باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش یکپارچگی حسی بر مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD) بود.
مواد و روش ها: مطالعه آزمایشی حاضر به روش پیش آزمون- پس آزمون و با گروه شاهد انجام گرفت و در آن، ٢٠ نفر از دانش آموزان ابتدایی مبتلا به ADHD شهر اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند. این افراد پس از انتخاب تصادفی، بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و در طی روش نمونه گیری چندمرحله ای، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه Conners (فرم والد و معلم) و پرسش نامه عصب روان شناختی کودک و نوجوان Conners بود. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین عملکرد دو گروه آزمایش و شاهد در مهارت های عصب روان شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش یکپارچگی حسی بر مهارت های عصب روان شناختی کودکان تأثیر دارد و می توان از این روش آموزشی در توان بخشی و آموزش کودکان دارای ADHD بهره برد. علاوه بر این، می توان از این روش در مراکز آمادگی و پیش دبستانی استفاده نمود تا از بروز اختلال ADHD در دوران تحصیلی جلوگیری به عمل آید.
اثربخشی آموزشی افزایش عاطفه مثبت بر میزان رضایت زناشویی و سبک دلبستگی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر اساس اهمیت جنبش روانشناختی مثبت نگر در قرن حاضر، به اثربخشی آموزشی افزایش عاطفه مثبت بر میزان رضایت زناشویی و سبک دلبستگی توجه کرده است و فرضیه آن مبتنی بر این است که آموزش عاطفه مثبت به رضایت زناشویی و تغییر در سبک دلبستگی منجر می شود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون دو گروهی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان متأهل کشور بودند و جامعه دردسترس پژوهش دانشجویان متأهل دانشگاه علامه طباطبایی بودند که سبک دلبستگی ناایمن داشتند، که بر اساس نمونه گیری در دسترس 24 نفر از دانشجویان مذکور، انتخاب و در دو گروه12 نفری آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های تجارب شخصی در روابط صمیمانه - فرم تجدید نظر شده(ECR-R)، رضایت زناشویی انریچ(فرم کوتاه)، پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی (PANAS) و پروتکل درمانی افزایش عاطفه مثبت است. نتایج تحلیل آماریTمستقل نشان داد که آموزش افزایش عاطفه به افزایش رضایت زناشویی و تغییر در سبک دلبستگی در دانشجویان متأهل دارای سبک دلبستگی ناایمن منجر شد.
رابطه روش های تدریس (مباحثه گروهی،پرسش وپاسخ،نمایش علمی وسخنرانی) باانگیزه پیشرفت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر روش های آموزشی مباحثه گروهی،پرسش و پاسخ،نمایش علمی و سخنرانی بر انگیزه پیشرفت دانشجویان بود.جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان مراکز تربیت معلم استان البرز بودند.در یک طرح نیمه آزمایشی 270 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب ودرچهار گروه جایگزین شدند.د انشجویان نمونه تحقیق پس از قرارگرفتن در گروه های چهارگانه روش تدریس (مباحثه گروهی، پرسش و پاسخ،نمایش علمی و سخنرانی )به مدت یک ترم تحصیلی درس مشترکی(روانشناسی تربیتی)را با روش های تدریس اختصاصی گروه خود گذراندند.در خاتمه ترم انگیزه پیشرفت گروه ها بوسیله پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس(1970) و با در نظر گرفتن چهارمولفه اصلی انگیزه پیشرفت هرمنس یعنی اعتماد به نفس،پشتکار،آینده نگری وسخت کوشی، اندازه گیری شد.برای تحلیل داده ها ازروش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا)،تحلیل واریانس یک راهه (آنوا) وآزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته هانشان دادکه میزان انگیزه پیشرفت دانشجویان باتوجه به روش های مختلف تدریس (مباحثه گروهی ،پرسش وپاسخ،نمایش علمی وسخنرانی) متفاوت است. همچنین نتایج تحلیل ها نشان داد دانشجویانی که باروش مباحثه گروهی آموزش می بینند انگیزه پیشرفت بیشتری ازخود نشان می دهند.بر همین اساس به ترتیب روش های نمایش علمی،پرسش وپاسخ بر انگیزه پیشرفت دانشجویان تاثیر گذاربودند بنابراین دانشجویانی که با شیوه های نوین آموزش می بینند به انگیزه پیشرفت بیشتری دست میابند.
تأثیر شیوه آموزش به خود دستور دادن بر عملکرد حل مسأله ریاضی و میزان توجه دانش آموزان دختر تکانشی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر شیوه آموزش به خود دستور دادن (خودآموزی) بر عملکرد حل مساله ریاضی و میزان توجه (عملکرد در آزمون های رمزگردانی وکسلر و همتایابی اشکال آشنا Matching Familiar Figures Test [MFFT]) در دانش آموزان تکانشی شهر جیرفت بود. آزمودنی ها، 24 دانش آموز دختر پایه اول راهنمایی با سبک شناختی تکانشی بودند که از طریق اجرای MFFT و به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه هشت نفره (آزمایش، گواه 1 و گواه 2) تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: آزمون های همتایابی اشکال آشنا، خرده آزمون رمزگردانی، آزمون معلم ساخته حل مساله ریاضی، و آزمون هوش کتل. گروه آزمایشی طی شش جلسه دو ساعته، راهبردهای حل مساله ریاضی را از طریق شیوه به خود دستور دادن دریافت نمود، گروه 1 تحت آموزش سنتی قرار گرفت و در گروه گواه 2 مداخله ای نشد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره، نشانگر تاثیر شیوه آموزشی بر عملکرد حل مساله ریاضی گروه آزمایشی بود (P=0.001).
بررسی اثر پذیری میزان سازگاری زناشویی از باورهای غیر منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر پذیری میزان سازگاری زناشویی از باورهای غیر منطقی است . جامعه ی مورد مطالعه کلیه زوجین شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد نمونه، 388 نفر و 194 زوج (194زن 194 مرد) که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند ، انتخاب شدند. و همه زوج های انتخاب شده پرسشنامه هنجاریابی شده باورهای غیرمنطقی جونز و سازگاری زناشویی اسپانیر را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون خطی و همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج نشان داد که بین مقیاس های باورهای غیر منطقی با سازگاری ارتباط خطی و معنادار وجود دارد. به طور کلی نتایج نشان می دهد که سازگاری زناشویی ، توسط باورهای غیر منطقی تبیین می شود. نتیجه گیری: هرچه نمره باورهای غیر منطقی افزایش یابد، سطح سازگاری زناشویی کاهش می یابد
مقایسه تأثیر گروه درمانگری مبتنی بر اصلاح سبک زندگی و گروه درمانگری شناختی در مدیریت وزن و ارتقای کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی گروه درمانگری مبتنی بر اصلاح سبک زندگی و گروه درمانگری شناختی بر کاهش شاخص توده بدنی (BMI) و بهبود کیفیت زندگی در زنان دارای اضافه وزن صورت گرفته است.
روش: بدین منظور از میان زنان داوطلب، 26 نفر براساس معیارهای ورود- خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند (گروهدرمانگری با اصلاح سبک زندگی و گروه درمانگری شناختی). آزمودنیهای دو گروه قبل از مداخله و پایان ماههای چهارم و هفتم به گویههای پرسشنامه کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با چاقی پاسخ دادند و BMI آنها نیز محاسبه شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نسخه شانزدهم نرمافزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: هر دو مداخله اصلاح سبک زندگی و شناختی به کاهش BMI و بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با چاقی میانجامند (05/0>P). اما دو مداخله در اصلاح متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری با هم نداشتند (05/0<P).
نتیجهگیری: نتیجهگیری کلی این است که دو مداخله با اصلاح باورهای مخرب و رفتارهای نارساکنشور افراد درباره غذا خوردن به بهبود کنشوری جسمی و کاهش ناراحتی بدنی همراه با اصلاح شاخصهای اضافه وزن منجر میشوند.