فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۵۶۱ تا ۱۲٬۵۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
مانیتیسم/ آفیلیاتر
حوزههای تخصصی:
خواسته های ویران کننده و راه های دوری از آن ها
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه مشکلات رفتاری و حافظه با انگیزه تسلط در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی ارتباط مشکلات رفتاری(نقص توجه-بیش فعالی، اضطراب فراگیر، اختلال نافرمانی مقابله ای) و انواع حافظه با انگیزه تسلط در کودکان می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پایه اول دبستان شهر اصفهان وحجم نمونه 200 کودک 7 ساله بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور بررسی مشکلات رفتاری کودکان از پرسشنامه csi4 (اسپرافکین، گادو) جهت بررسی انواع حافظه از پرسشنامه کانرز و برای سنجش انگیزه تسلط در کودکان از پرسشنامه انگیزه تسلط (لانگ، لو) استفاده شد که توسط والدین این کودکان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری همزمان تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین مشکلات رفتاری کودکان (کمبود توجه-بیش فعالی و اضطراب فراگیر) با انگیزه تسلط آنان رابطه ی معنادار منفی و بین انواع حافظه با انگیزه ی تسلط ارتباط معنادار مثبت وجود داشت. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که اختلال کمبود توجه- بیش فعالی و حافظه فعال از جمله پیش بینی کننده های انگیزه تسلط در کودکان بودند. یافته های پژوهش نشان داد که انگیزه تسلط در رشد رفتاری و شناختی کودکان موثر بود و در نتیجه پیشنهاد گردید که با انجام مداخلات به هنگام می توان انگیزش کودکان را ارتقا داد. همچنین، پیشنهاد گردید با انجام مداخلات درمانی در سنین قبل از دبستان سطح انگیزش را در کودکان بیش فعال بالا برد تا از مشکلات دیگر در آینده جلوگیری شود.
چرا از زندگی لدت نمی بریم
حوزههای تخصصی:
تعلیم زبان مادری
حوزههای تخصصی:
تیزهوشی و نبوغ کودکان
منبع:
پیوند ۱۳۶۷ شماره ۱۱۱
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مثبت نگری بر حالت های روان شناختی مثبت (توانمندی های منش) دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری بر حالت های روان شناختی مثبت (توانمندی های منش) دختران نوجوان کلاس های دوم و سوم دبیرستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نمونه پژوهش چهل نفر بودند که به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند (هر گروه بیست نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه حالت های روان شناختی مثبت (رجایی، خوی نژاد و نسائی) بود. گروه آزمایش نه جلسه نوددقیقه ای (به مدت دو ماه) آموزش مثبت نگری دریافت نمود و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیره در مرحله پس آزمون و پیگیری نشان داد که آموزش مثبت نگری در افزایش حالت های روان شناختی مثبت )توکل به خدا، خوش بینی، خودکارآمدی، وظیفه شناسی، احساس کنترل، هدفمندی، امیدواری، رضایت از زندگی، زندگی معنادار، خلق مثبت و شادمانی، اجتماعی بودن، عزت نفس و احساس ارزشمندی، احساس آرامش، قدردانی و بخشش( گروه آزمایش مؤثر بوده است.
تأثیر الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر کاهش افسردگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه گویی به عنوان روشی غیرمستقیم برای ارائه چهارچوبی برای آموزش و ارتقاء خودفهمی، کارآیی و وحدت دادن به تجارب، می تواند در سلامت کودکان و نوجوانان نقشی مؤثر داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر کاهش میزان افسردگی کودکان دبستانی سال چهارم و پنجم ابتدایی بود. از مقیاس افسردگی کودکان (CED-DS؛ وایزمن و اورواشل، 1980) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. ابتدا آزمودنی ها بر اساس نمره افسردگی به طور جفتی همتا شدند و سپس هر یک از جفت ها به تصادف در گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه نمونه شامل 31 نفر از داوطلبان شرکت در کارگاه قصه گویی، بودند. طرح آزمایشی طی 12 جلسه اجرا و دو هفته بعد از اتمام جلسات پس آزمون و 6 ماه بعد، آزمون پیگیری اجرا شد. نتایج نشان داد که تغییر سبک کودکان بر افسردگی آن ها مؤثر است و الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی، باعث کاهش میزان افسردگی کودکان و پایداری اثر آن بعد از 6 ماه شده است. بنابراین استفاده از این الگوی قصه گویی می تواند بر کاهش افسردگی کودکان تأثیر نسبتاً پایداری داشته باشد.
مدل یابی روابط بین باورهای معرفت شناختی، خودکارآمدی تحصیلی، خود نظم دهی فراشناختی و پردازش عمیق با عملکرد تحصیلی دانش آموزانِ دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی و تفکرارجاعی: نقش واسطه ای درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوش حاضر با هدف پیش بینی تفکر ارجاعی بر اساس تمایز یافتگی خود با واسطه درماندگی آموخته شده در دانشجویان انجام شد. روش: 335 نفر (164 پسر و 176 دختر) از دانشجویان دانشگاه آزاد لار به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های تمایزیافتگی دریک (2011)، پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون (1988) و پرسشنامه تفکر ارجاعی ارینگ (2010) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان مبتنی بر روش بارون و کنی (1986) نشان دادند که واکنش سازی عاطفی، هم آمیختگی با دیگران و گسلش عاطفی پیش بینی کننده مثبت تفکر ارجاعی و موقعیت من پیش بینی کننده منفی تفکر ارجاعی است. همچنین هم آمیختگی با دیگران و گسلش عاطفی، پیش بینی کننده مثبت درماندگی آموخته شده و موقعیت من پیش بینی کننده منفی درماندگی آموخته شده بودند. در نهایت درماندگی آموخته شده، در رابطه بین تمایز یافتگی و تفکر ارجاعی نقش واسطه ای را ایفا کرد. نتیجه گیری: به این ترتیب که واکنش هیجانی و موقعیت من به واسطه درماندگی آموخته شده به ترتیب پیش بینی کننده مثبت و منفی تفکر ارجاعی بودند.
آثار روانی رنگها
منبع:
پیوند ۱۳۷۲ شماره ۱۷۰
حوزههای تخصصی:
بررسی علل گرایش به مصرف مواد مخدر (اعتیاد) در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
169-198
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل فردی، جمعیت شناختی، روان شناختی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی موثر بر گرایش به مصرف مواد در افراد وابسته به مواد شهر اردبیل انجام شد. روش : این پژوهش از نوع توصیفی –مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه سوءمصرف کنندگان مواد زن و مرد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد دولتی یا خصوصی استان اردبیل در نیمه اول سال97 بود. به همین منظور، 250 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شد. جهت دستیابی به اهداف پژوهش نیز از روش آمار توصیفی استفاده شد. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که عوامل فردی (سطح تحصیلات ابتدایی افراد وابسته به مواد و دوستان آن ها، بیکاری و داشتن مشاغل کارگری، پیشنهاد مصرف مواد توسط همکاران محیط کار، شروع مصرف با تریاک)، عوامل خانوادگی (طرد فرد در مشاجرات خانوادگی، مصرف مواد برای فرار از مشکلات خانوادگی، مصرف مواد بعد از شکست عشقی، سابقه اعتیاد در بین اعضای خانواده و عملکرد خانوادگی نامناسب)، عوامل روان شناختی(مصرف مواد برای لذت جویی و خوشگذرانی، مصرف مواد برای حس کنجکاوی، گرایش به رفتارهای پرخاشگرانه بالا، ناتوانی و ضعف در ابراز وجود و استرس های زیاد در سبک زندگی)، عوامل فرهنگی (عدم عضویت و فعالیت در گروه های مذهبی، پایبندی کمتر به سبک زندگی مذهبی، ناآگاهی از اثرات و عوارض مواد مخدر، معاشرت با دوستان ناباب، قبح شکنی مصرف مواد در جامعه، تبلیغات و کارکرد منفی رسانه ها و استفاده بالا از ماهواره)، عوامل اجتماعی(عدم عضویت و فعالیت در گروه های اجتماعی و احساس محرومیت اجتماعی)، عوامل اقتصادی (بیکاری و وضعیت اقتصادی ضعیف،احساس محرومیت اقتصادی و فقر) و عوامل جغرافیایی (حاشیه نشینی و بالا بودن میزان بروز جرم و اعتیاد در محل سکونت فرد) در گرایش به اعتیاد افراد وابسته به مواد نقش داشتند. نتیجه گیری : با توجه به نتایج فوق، لازم است مسئولین و متخصصان امور نسبت به این علل بومی توجه جدی و برنامه ریزی بیشتری در حوزه پیشگیری داشته باشند.
اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید در کاهش میزان قربانی شدن ناشی از قلدری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید برکاهش میزان قربانی شدن دانش آموزان دختر قربانی قلدری مدارس دوره دوم متوسطه شهر سنندج بود که در سالتحصیلی 93-92مشغول به تحصیل بودند. تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواهاست. بدین منظوربا روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 30 نفر انتخاب و به عنوان نمونه منظور گردیدند.سپس نمونه تحقیق به صورت تصادفی در2 گروه 15 نفری(یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشیطی 8 جلسه 90دقیقه ای و درمدت 8 هفته متوالی تحت آموزش شناختی ارتقاء امید قرار گرفت، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جلسات مداخله، براساس الگویی بود که لوپز و اسنایدر درسال(2003) ارائه نمودندو از مقیاسایرانی قربانی قلدری به عنوان ابزار جمع آوری داده های پژوهش استفاده گردید.داده های بدست آمده با استفاده روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج حاصل نشان داد که این کاربندیتوانسته است به عنوان مداخله ای موثر موجب کاهش قربانی شدن دانش آموزان شود. با توجه به یافته حاضر پیشنهاد می شود برنامه آموزش شناختی ارتقاء امید به عنوان بخشی از برنامه های آموزش ضمن خدمت مشاوران مدارس و سایر عوامل مدرسه در جهت ارتقای سطح توانمندی های دانش آموزان قربانی قلدری استفاده گردد.
تدین و تعلم
منبع:
تربیت ۱۳۷۴ شماره ۹۹
حوزههای تخصصی:
بررسی: میزان شیوع اختلالات روانی- رفتاری ذر دانش آموزان شاهد و غیر شاهد مدارس ابتدائی شاهد اهواز
حوزههای تخصصی:
تعیین پایایی و روایی نسخه فارسی مقیاس دلسوزی برای زندگی دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دلسوزی سازه ای بین فردی است که نقش مهمی در بهزیستی افراد ایفا می نماید و مطالعه حاضر باهدف بررسی پایایی و روایی مقیاس دلسوزی برای زندگی دیگران انجام گرفت. روش: در این راستا 281 دانشجو (170 زن و 111 مرد) با میانگین سنی 41/23 سال با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه پیام نور استان گیلان انتخاب شدند و به مقیاس های دلسوزی برای زندگی دیگران چانگ و همکاران (2014)، مقیاس همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین (1972) و زیر مقیاس شخصیت آزارگر پرسشنامه شخصیتی میلون پاسخ دادند. یافته ها نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که این مقیاس دو عامل همدلی و تسکین درد و رنج را در بر می گیرد که حدود 50 درصد از واریانس مقیاس را تبیین می نمایند و بر اساس نتایج تحلیل عاملی تأییدی، این عامل ها به خوبی با داده ها برازش داشت (94/0,GFI= 88/0NFI= ,91/0CFI=). روایی همگرا و افتراقی مقیاس، از طریق همبستگی با مقیاس همدلی عاطفی و زیر مقیاس شخصیت آزارگر محاسبه گردید که نتایج معنادار بودند (01/0>p). همسانی درونی مقیاس بر اساس آلفای کرونباخ 87/0 و همبستگی گویه ها با نمره کل در دامنه 41/0 تا 60/0 به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که مقیاس دلسوزی برای زندگی دیگران از روایی و پایای نسبتاً مطلوبی در نمونه ایرانی برخوردار است و در پژوهش های آتی می توان آن را مورد استفاده قرار داد.