فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
106 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شیوع مشکلات روان شناختی مادران کودکان ADHD در دوره کووید-۱۹: نقش حمایت اجتماعی، حل مسئله اجتماعی و تاب آوری بود. 136 مادر به صورت دردسترس در پژوهش شرکت کردند و مقیاس های افسردگی، اضطراب، استرس، حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی، فرم کوتاه پرسشنامه حل مسئله اجتماعی تجدید نظر شده (فرم کوتاه) و مقیاس تاب آوری (فرم کوتاه) تکمیل کردند. نتایج توصیفی نشان داد که از میان مادران %91/41 درصد دارای افسردگی متوسط تا بسیار شدید، %82/58 دارای اضطراب متوسط تا بسیار شدید و %27/49 درصد دارای استرس متوسط تا بسیار شدید بودند. بین حمایت اجتماعی، سبک های حل مسئله اجتماعی مثبت (جهت گیری مثبت و سبک منطقی) و تاب آوری با مشکلات روان شناختی رابطه منفی معنادار و بین سبک های حل مسئله اجتماعی منفی با مشکلات روان شناختی رابطه مثبت معنادار وجود داشت. نتایج رگرسیون گام به گام به ترتیب نقش معنادار سبک های حل مسئله اجتماعی منفی، سبک های حل مسئله اجتماعی مثبت، تاب آوری و حمایت اجتماعی را در پیش بینی مشکلات روان شناختی مادران کودکان ADHD در دوره کووید-19 تأیید کرد. براساس نتایج تقویت حمایت اجتماعی و توجه به راهبردهای روان شناختی مبتنی بر حل مسئله اجتماعی مثبت و تاب آوری برای کاهش مشکلات روان شناختی مادران کودکان ADHD پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی درمان عاطفه هراسی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودآگاهی هیجانی و ادراک رنج بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان عاطفه هراسی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودآگاهی هیجانی و ادراک رنج بیماران مبتلا به درد مزمن بود.روش : این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل با مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به مراکز درمان درد شهر اصفهان در سال 1402 بودند. تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و با جایگزینی تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. ابزار ها شامل پرسشنامه ی خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران (2002) و پرسشنامه ی ادراک رنج اسچالز و همکاران (2010) بود. گروه آزمایش اول هشت جلسه ای درمان عاطفه هراسی پروتکل مک کالو (2003) و گروه دوم هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد پروتکل داهل (2015) دریافت نمودند. گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از SPSS-23 و روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد هر دو مداخله در افزایش خودآگاهی هیجانی و کاهش ادراک رنج بیماران در پس-آزمون و پیگیری موثر بوده اند(05/0>p). بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری در میانگین پس آزمون و پیگیری خودآگاهی هیجانی وجود داشت و درمان پذیرش و تعهد نسبت به درمان عاطفه هراسی اثربخشتر بود (05/0>p). بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری در پس آزمون و پیگیری ادراک رنج وجود نداشت (05/0<p).نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که این دو درمان در ارتقای سلامت روان بیماران مبتلا به درد مزمن موثر بوده و می توانند جهت کاهش مشکلات روانشناختی در مراکز درمان درد استفاده شوند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شادکامی و توانایی تحمل ابهام مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
212 - 193
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شادکامی و توانایی تحمل ابهام مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم شهر کرمانشاه در سال 1400 بودند که از میان آنان 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با همگن سازی سن و میزان تحصیلات به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1989) (OHQ) و پرسشنامه تحمل ابهام (مک لین، 2009) (ATQ) پاسخ دادند. پس از 8 جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای گروه آزمایش، داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شادکامی و توانایی تحمل ابهام در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم اثربخش بود (05/0P<) و اثر آن در طول زمان تداوم داشت (05/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از بکارگیری شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش شادکامی و توانایی تحمل ابهام در مراکز مشاوره و روان درمانی می تواند مفید و مؤثر واقع شود.
تحلیل نیمرخ نهفته الگوهای دشواری در تنظیم هیجان و ارتباط آن با در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
71 - 79
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل نیمرخ نهفته الگوهای دشواری در تنظیم هیجان و بررسی ارتباط آن با در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار انجام شد. در یک پژوهش تحلیلی- مقطعی از بین جمعیت بزرگ سال شهر کرمانشاه 380 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پرسشنامه سبک تصمیم گیری مبتنی بر پشیمانی استفاده شد. داده ها بر مبنای روشهای مختلف از جمله تحلیل نیمرخ نهفته و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Mplus مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نیمرخ نهفته نشان داد که مدلی با سه نیمرخ بهترین برازش را با داده ها دارد. از این سه نیمرخ استخراج شده، نیمرخ اول به کسانی تعلق داشت که از لحاظ تنظیم هیجان در وضعیت مطلوب بودند. نیمرخ دوم به کسانی تعلق داشت که دچار مشکلات خفیف در تنظیم هیجان بودند و نیمرخ سوم به کسانی تعلق داشت که از مشکلات شدید در تنظیم هیجان رنج می بردند. تعلق به نیمرخ اول در مقایسه با نیمرخ دوم و سوم با نمرات کمتر در پشیمانی مورد انتظار و در نظر گرفتن پیامدهای فوری همراه بود. داشتن میزان متفاوتی از مشکلات تنظیم هیجان با میزان متفاوتی از در نظر گفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار همراه است و از نیمرخ های استخراج شده می توان برای پیش بینی الگوهای تصمیم گیری و ارائه مداخلات متناسب با هر گروه از افراد استفاده کرد.
تأثیر حافظه فعال و توجه بر اختلال یادگیری خواندن با میانجی گری ادراک از کلاس در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۰۸-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر حافظه فعال و توجه بر اختلال یادگیری خواندن با میانجی گری ادراک از کلاس در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. به این منظور 258 نفر از دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خواندن در منطقه 2 آموزش پرورش شهر تهران در سال 1400-1401 که براساس نظر معلم و چک لیست بررسی نشانگان نارساخوانی در معرض خطر ابتلاء به ناتوانی و مشکلات خواندن تشخیص و شناسایی شده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق آزمون نگهداری توجه: عملکرد پیوسته (CPT، رازولد و همکاران (1956) و آزمون حافظه فعال کودکان (WMT ، وکسلر، 2003)، پرسشنامه ادراک از کلاس (PCQ، فراسر و همکاران، 1996) و چک لیست اختلال یادگیری خواندن (RLDI، سلیمی تیموری، 1386) صورت گرفت. داد ه ها به روش معادلات ساختاری تحلیل شد. شاخص های برازندگی حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده ها بود. نتایج حاکی از این بود که حافظه فعال و توجه به طور منفی و معنی داری با اختلال یادگیری خواندن کودکان مرتبط است (01/0p<). همچنین بین ادراک از کلاس بر اختلال یادگیری خواندن اثر منفی و معنی داری مشاهده شد (01/0p<). نتایج مسیرهای غیرمستقیم نیز نشان داد که حافظه فعال و توجه از طریق ادراک از کلاس بر اختلال یادگیری خواندن اثر معکوس و معنی دار دارد (01/0p<). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حافظه فعال و توجه از عوامل اثرگذار بر اختلال خواندن به شمار می روند. از این رو، جهت بهبود عملکرد خواندن کودکان ، بایستی سطح حافظه فعال و توجه در دانش آموزان را تقویت نمود.
مقایسه اثربخشی درمان تعاملی والد-کودک(PCIT)، آموزش ذهن آگاهی کودک محور(بوردیک) و آموزش برنامه والدین سال های باورنکردنی(IY) بر کاهش نشانه های درونی سازی شده دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تفاوت اثربخشی درمان تعاملی والد-کودک(PCIT)، ذهن آگاهی کودک محور(بوردیک) و برنامه سال های باورنکردنی(IY) بر کاهش نشانه های درونی سازی شده دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهر تبریز بود. در قالب طرح نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل و اجرای پرسشنامه رفتاری کودک (CBCL) آخنباخ نسخه والدین اطلاعات لازم جمع آوری شد. جامعه آماری شامل کلیه مادران و دانش آموزان دوره ی اول ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه شامل 40 نفر دانش آموز به همراه مادران شان است که 30 نفر به عنوان گروه آزمایشی و 10 نفر به عنوان گروه کنترل به روش داوطلبانه و مبتنی بر معیارهای ورود انتخاب شدند. پس از برگزاری دوره های درمانی(تعاملی والد-کود، ذهن آگاهی کودک محور و سال های باورنکردنی) طی 3 ماه و تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط، نتایج نشان داد که روش های درمانی تعاملی والد-کودک، ذهن آگاهی کودک محور و برنامه سال های باورنکردنی بر کاهش نمرات درونی سازی شده دانش آموزان از جلسه ی پیش آزمون تا جلسه ی پیگیری موثرند. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که روش درمان تعاملی والد-کودک اثربخش تر از روش درمانی ذهن آگاهی کودک محور در کاهش نشانه های درونی سازی شده دانش آموزان است.
بررسی ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه مقیاس خودشیفتگی پنج عاملی (FFNI-SF): نسخه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
112 - 145
حوزههای تخصصی:
خودشیفتگی اختلالی است که بر روابط و تجارب بین فردی، شناخت، تمایلات و احساسات افراد اثر می گذارد و تشخیص دقیق و زودهنگام این اختلال جهت انجام مداخلات روان شناختی حائز اهمیت است. ازاین رو، ابزارهای سنجش متعددی بدین منظور ساخته شده است. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خودشیفتگی فرم کوتاه پنج عاملی شرمن (FFNI-SF) بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 576 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران و امیرکبیر بودند که به پرسشنامه های FFNI-SF، خودشیفتگی مرضی (PNI) و شخصیت خودشیفته (NPI) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های روان سنجی مانند همسانی درونی، پایایی از نوع بازآزمایی، روایی همگرا و سازه انجام شد. یافته ها نشان داد که شاخص همسانی درونی یعنی آلفای کرونباخ به دست آمده، برای کل پرسشنامه 0.87 و برای 15 خرده مقیاس بین 0.54 تا 0.79، مطلوب است. شاخص پایایی بازآزمایی کل مقیاس در فاصله سه هفته ای 0.88 بود و ضرایب بازآزمایی خرده مقیاس ها برای 15 خرده مقیاس بین 0.55 تا 0.81 و مناسب بود. همچنین روایی همگرا این پرسشنامه با توجه به ضریب همبستگی کلی نمره این پرسشنامه با دو پرسشنامه (PNI) و (NPI) به ترتیب برابر با 0.52 و 0.53 و معنادار بود. روایی سازه این پرسشنامه که با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (CFA) انجام شد، نیز نشان دهنده برازش مناسب و قابل قبول این پرسشنامه بود. به طورکلی نتایج نشان داد که این پرسشنامه از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است؛ بنابراین نسخه ایرانی این پرسشنامه FFNI-SF می تواند به عنوان ابزار مناسبی در ارزیابی ویژگی های شخصیتی خودشیفتگی مورداستفاده متخصصان قرار گیرد.
معادلات ساختاری رابطه بین نیازهای روانشناختی کارکنان زن و مرد با تجربه غرقه شدن در کار با میانجی گری تعهد سازمانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هر سازمان دولتی و تجاری برای حفظ ارزشمندترین کارکنان خود به چالش کشیده خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف معادلات ساختاری رابطه بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار با میانجی گری تعهد سازمانی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. کلیه کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 339 نفر از کارکنان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه تجربه غرقه شدن در کار (طلابیگی، 1393)، نیازهای روانشناختی (دسی و رایان، 2000) و پرسشنامه تعهدسازمانی (آلن و مایر، 1997) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و AMOS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار و تعهد سازمانی سازمان رابطه معناداری به صورت مثبت و مستقیم وجود دارد(05/0 ≥P). همچنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که تعهد سازمانی، رابطه بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار را میانجی گری می کند(05/0 ≥P).نتیجه گیری: توجه و تاکید به ارتقای تعهد سازمانی، می تواند به ایجاد تصویری واضح و روشن از نیروی انسانی موثر با نیازهای روانشناختی مناسب و تجربه غرقه شدن در کار کمک نماید.
تدوین برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طلاق یکی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و فشار بر روی کودکان است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه مداخله ای مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و بررسی اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل مقالات و متون مرتبط با کودکان طلاق و همچنین کلیه اساتید دانشگاه و متخصصان اختلالات روانشناختی کودکان و بخش کمی شامل، کلیه کودکان دختر خانواده های طلاق شهر آستانه اشرفیه در سال ۱۴۰۱ بود، که تعداد ۳۰ کودک به روش هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برنامه مداخله ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای، هفته ای ۲ جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست رفتاری کودک آخنباخ (۲۰۰۱) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (۱۳۸۵) بود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روایی محتوایی برنامه مداخله معادل ۰/۷۵ تا ۱ است، و بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه در پرخاشگری تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۱>P). به طور کلی برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق بر پرخاشگری کودکان طلاق تاثیر معنادار داشت (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: براساس یافته ها برنامه مداخله ای تدوین شده بر پرخاشگری کودکان طلاق موثر بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای موثر برای کاهش پرخاشگری کودکان طلاق استفاده نمود.
پیش بینی تمایزیافتگی خود بر اساس ابعاد شخصیت و دینداری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی تمایزیافتگی خود براساس ابعاد شخصیت و دینداری در افراد متاهل شهر قم در سال 1401 انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی...بود. ابتدا پرسشنامه ها در فضای مجازی در بستر تلگرام و ایتا در اختیار جامعه آماری قرار داده شد و تعداد 364 نفر با نمونه گیری دردسترس، به پرسشنامه ها پاسخ دادند. به منظور اجرای پژوهش حاضر از سه پرسشنامه استاندارد تمایز یافتگی خود اسکورن و فریدلندر(DSI.) و پرسشنامه ی ویژگی های شخصیت نئو فرم کوتاه (NEO-FFI) مک کری و کاستا و پرسشنامه دینداری گلاک و استارک (CRS) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها نشان داد که بین تمایزیافتگی خود با تمام ابعاد شخصیت و بین تمایزیافتگی خود با نمره کل دینداری و زیرمقیاس های عاطفی، پیامدی و مناسکی ارتباط معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که همه ابعاد شخصیت به جز گشودگی به تجربه و نمره کل دینداری و زیرمقیاس های عقائدی، عاطفی و پیامدی می توانند پیش بینی کننده تمایزیافتگی خود باشند.
اثربخشی «درمان چندبعدی معنوی خداسو» بر انعطاف پذیری مقابله ای و نشانگان اختلالات روانی در کارکنان «هلال احمر» دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی «درمان چندبعدی معنوی خداسو» بر انعطاف پذیری مقابله ای و نشانگان اختلالات روانی در کارکنان «هلال احمر» دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه بود. روش این پژوهش از نوع «نیمه آزمایشی» با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام کارکنان «هلال احمر» دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه در سال 1398 در شهر تهران بودند و از بین آنها با استفاده از «نمونه گیری هدفمند» 30 تن انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه شامل 15 تن) جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های «انعطاف پذیری مقابله ای» بونانو، نول و هورنسیک (2011) و «فهرست وارسی علائم تجدیدنظرشده 90 سؤالی» (SCL-90) دروگاتیس (1994) توسط هر دو گروه تکمیل شد. پس از آن «درمان چندبعدی معنوی خداسو» بر روی گروه آزمایش اجرا شد، پس آزمون اجرا گردید و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش «تحلیل کوواریانس» تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان دادند: «درمان چندبعدی معنوی خداسو» موجب افزایش انعطاف پذیری مقابله ای و کاهش نشانگان اختلالات روانی و زیرمقیاس های آنها می شود (001/0P=). بنابراین می توان گفت: «درمان چندبعدی معنوی خداسو» با تنظیم عمل انسان در ابعاد گوناگون و تعادل بخشی به آن، موجب افزایش انعطاف پذیری مقابله ای و کاهش اختلالات روانی می شود و در نتیجه افراد بر مشکلات زندگی که از دید فاعلی خارج از مهار است، غلبه می کنند.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
741 - 752
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وجود مشکلات در سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی مشهود است، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان انجام گرفت.
مواد و روش ها: روش پ ژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پ س آزم ون ه مراه با گروه گواه بود. جامعه اماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان بود که در سال 1401 به مراکز درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، در این مطالعه تعداد 30 زن مبتلا به اختلال پرخوری عصبی که توسط روانشناس و روانپزشک تشخیص داده شده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد حاضر در گروه گواه و آزمایش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به تکمیل پرسش نامه های سبک دلبستگی، سازگاری اجتماعی و الگوی ارتباطی پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی، ارتباط سازنده، الگوی ارتباطی زن طلبکار، الگوی ارتباطی کناره گیری متقابل و سازگاری بین فردی تاثیر معناداری داشته است (05/0>p)، اما بر سبک دلبستگی اضطرابی، الگوی ارتباطی طلبکار بدهکار و الگوی ارتباطی زن بدهکار تاثیر معناداری نداشت.
نتیجه گیری: از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای افزایش سبک دلبستگی ایمن، سازگاری بین فردی، الگوی ارتباطی سازنده و کاهش سبک دلبستگی اجتنابی، الگوی ارتباطی کناره گیر و زن طلبکار، زنان مبتلا به پرخوری عصبی از رفتار درمانی دیالکتیک و تکنیک های آن استفاده کنند
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری، کمال گرایی و آمیختگی فکر- عمل زنان مبتلا به وسواس فکری -عملی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افراد مبتلا به اختلال وسواس، طرحواره های هیجانی خاصی دارند که به صورت افکار خودآیند و منفی نظیر اجتناب شناختی، نشخوار فکری، و تداوم نگرانی تجربه می شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری، کمال گرایی و آمیختگی فکر- عمل زنان مبتلا به وسواس فکری - عملی مراجعین مراکز مشاوره شهرستان نکا بوده است. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر موقعیت میدانی و از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه و انتصاب تصادفی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان نکا در سه ماه اول سال 1399 بوده است. نمونه گیری به صورت هدفمند و 30 نفر از زنانی که بیشترین نمره در ابزار پژوهشی وسواس فکری-عملی فوا و همکاران (2002) را بدست آوردند به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس با گمارش تصادفی، 15 نفر به گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و 15 نفر به گروه گواه تخصیص داده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی براساس پروتکل مک کنزی و همکاران (2018) و در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. همچنین پرسشنامه نشخوار فکری نالن-هوکسما و مارو (1991)، پرسشنامه کمال گرایی هویت و فلت (1991)، و پرسشنامه آمیختگی فکر- عمل شفران و همکاران (1996) در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری (17/20=F، 001/0>P)، کمال گرایی (94/17=F، 001/0>P) و آمیختگی فکر- عمل (95/13=F، 001/0>P) زنان مبتلا به وسواس فکری – عملی تاثیر دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری، کمال گرایی و آمیختگی فکر- عمل زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی موثر است و می توان از این درمان جهت بهبود مشکلات روانشناختی زنان استفاده کرد.
تاثیر آموزش توانمند سازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود بر خود مراقبتی و قند خون ناشتا در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
608 - 623
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان تأثیر آموزش توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود بر خود مراقبتی و قند خون ناشتا در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل و پیش آزمون و پس آزمون، 60 زن مبتلا به دیابت نوع دو که پاییز 1400 مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان امام حسین (ع) واقع در استان تهران بودند با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به طور تصادفی و از طریق نرم افزار اکسل آفیس در دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. گروه آزمایش (15 نفر) تحت آموزش توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود به مدت 8 جلسه هفتگی هر جلسه 90 دقیقه و گروه کنترل (15 نفر) تحت آموزش های روتین بیمارستان قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ی مقیاس خودمراقبتی دیابت و قند خون ناشتا در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. داده ها در نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 وارد و با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که در گروه تحت آموزش توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود، میانگین نمره خود مراقبتی به طرز معناداری بالاتر از گروه کنترل است. به علاوه، زنان مبتلا به دیابت گروه آزمایش در میانگین نمره قند خون ناشتا در مقایسه با گروه کنترل به نحو قابل توجهی کاهش پیدا کردند (001/0 < P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش الگوی توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود می تواند در بهبود خود مراقبتی و کاهش قند خون ناشتا در زنان مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر باشد
مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۶۱۷-۲۵۹۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: علائم نشانگان پیش از قاعدگی به صورت تحریک پذیری، تنش، بی قراری، اضطراب و نااستواری هیجانی و خلقی ظاهر می شوند که به طور جدی در سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی زنان اختلال ایجاد می کند. علی رغم مطالعات گسترده در زمینه اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی، مطالعه ای به مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب دختران دبیرستانی انجام نشده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش با روش شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی در بازه سنی 16 الی 18 سال شهر اهواز بودند که از میان آن ها 45 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار غربال گری نشانگان پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، مقیاس خودسنجی اضطراب زونگ (1970) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بود که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی رفتاری بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی در سطح معناداری 0/05 مؤثر و معنادار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که آموزش و ترویج بکارگیری راهبردهایی مانند مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی می تواند به بهبود سطح اضطراب درک شده و کاهش میزان ملال پیش از قاعدگی در دختران دبیرستانی منجر گردد و لازم است روانشناسان و مشاوران مدارس نسبت به برگزاری و اجرای چنین آموزش هایی اقدام نمایند.
بررسی اثر بخشی برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان، عزت نفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
1 - 16
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان دارای تاخیر تحول زبان در مقایسه با همتایان سنی خود، توانایی های زبانی پایین تر از سطح مورد انتظار نشان می دهند و مشکلاتی را در زندگی روزمره خود دارند. لذا هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان، عزت نفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 30 کودک 4تا8 سال دارای تاخیر تحول زبان شهرستان یزد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس تنظیم هیجان شیلدز و چیکتی (1995)، پرسشنامه عزت نفس عزیزی مقدم (1386) و آزمون سنجش رشد نیوشا(ملایری و همکاران، 1387) بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوریانس چند متغیره و تک متغیره با نرم افزارSPSS-26 انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان (50.137f=)، عزت نفس(76.701f=)و عملکرد زبان (111.93f=) بگونه ای معنادار اثربخش بوده است(05/0> P). نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی نشان داد که برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان، عزت نفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان موثر می باشد و قابلیت ارتقاء عملکرد زبان و مدیریت هیجانات و خودپنداره را در گروه مورد مطالعه دارا می باشد.
نقش «آموزش جنسی مبتنی بر تعالیم دین» بر افزایش «سطح رضایت زوجین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
195 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه آموزش جنسی مبتنی برتعالیم دین بر رضایت زناشویی در زن و مرد بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 زوج (15 مرد و 15 زن) بود که از بین زوجین مورد مراجعه به کلینیک های روان شناختی شهر قم انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل گماره شدند. در مرحله مداخله، گروه آزمایش به مدت 6 جلسه یک ساعت و سی دقیقه تحت آموزش جنسی مبتنی بر تعالیم دین قرار گرفتند. در طی این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1999) استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی آزمودنی که برنامه آموزش جنسی مبتنی بر تعالیم دین را دریافت کرده اند بطور معناداری بالاتر از آزمودنی های گروه کنترل است. یافته ها حاکی از آن بود که برنامه آموزش جنسی مبتنی برعالیم دین تاثیر مثبتی بر رضایت زوجین دارد. واژگان کلیدی: آموزش جنسی مبتنی بر دین، رضایت زناشویی، زوجین واژگان کلیدی: آموزش جنسی مبتنی بر دین، رضایت زناشویی، زوجین
کشف شبکه مضامین مشکلات ارتباطی خانواده های با فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
201 - 237
حوزههای تخصصی:
وجود یک عضو مبتلا به اوتیسم در خانواده طیف وسیعی از چالش ها و مشکلات را برای اعضای خانواده ایجاد می کند. پژوهش حاضر باهدف کشف چالش ها و مشکلات ارتباطی خانواده های دارای فرزند مبتلا به اوتیسم و دستیابی به شبکه مضامین این چالش ها و مشکلات انجام شد. روش پژوهش از نوع کیفی و روش تحلیل از نوع تحلیل مضمون بود. جامعه آماری خانواده های دارای فرزند اوتیسم (7 تا 18 ساله) شهر اصفهان (240 خانواده) بودند، 18 خانواده در پژوهش شرکت کردند. روش انتخاب شرکت کنندگان از نوع هدفمند بود. جهت گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. یافته ها ی پژوهش 675 کد اولیه، 23 مضمون پایه، پنج مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر را نشان داد. مضامین سازمان دهنده استخراج شده عبارت بودند از: مسئله های اجتماعی، فردی، مرتبط با تعامل با کودک، کمبود زمان و درون خانوادگی. مضمون فراگیر نیز فرهنگ اجتناب از اوتیسم بود. یافته های این پژوهش نشان دادند که اتخاذ رویکردی که در سطح جامعه نگرش های پذیرش نسبت به اوتیسم را تشویق کند، می تواند به عنوان اولین گام در جهت بهبود محیط انگ زدایی و فرهنگ اجتناب از اوتیسم باشد. برنامه های فرهنگی مناسب در سطح جامعه نیز می تواند به افزایش آگاهی در مورد اوتیسم و اختلالات رشدی کمک کند و خانواده ها را با منابع مداخله به موقع پیوند دهد.
آسیب شناسی سیستم مدیریت عملکرد کارکنان شهرداری اصفهان بر اساس آموزه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت عملکرد کارکنان، عملکرد کارکنان و متعاقباً عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار دهد، بنابراین باید به عنوان یک فرایند مهم در سیستم مدیریت منابع انسانی سازمان ها مدنظر قرار گیرد. هدف این پژوهش استخراج شاخص های مدیریت عملکرد کارکنان از نهج البلاغه و سپس آسیب شناسی سیستم مدیریت عملکرد کنونی شهرداری اصفهان بر این اساس می باشد. پژوهش از نوع ترکیبی است. به این صورت که ابتدا پیشینه ی پژوهش مطالعه گردیده و در ادامه با مطالعه ی نهج البلاغه، با استفاده از روش تحلیل مضمون، شاخص های مرتبط با مدیریت عملکرد کارکنان استخراج گردیدند. پس از آن از طریق مصاحبه و پرسش نامه نظرات متخصصان مدیریت اسلامی جمع آوری و تغییرات لازم اعمال گردید. در بخش کمّی پژوهش نیز پرسشنامه ای جهت سنجش میزان حاکمیت شاخص های استخراج شده در پنج بعد تعیین هدف، آموزش و توسعه، ارزیابی عملکرد، جبران خدمت و انضباط طراحی گردیده و در نمونه ی مستخرج از جامعه آماری یعنی مناطق 15 گانه ی شهرداری اصفهان توزیع گردید. روش نمونه گیری در بخش کمی، نمونه گیری تصادفی طبقاتی بوده است. بدین منظور 400 پرسشنامه در نمونه ی آماری مدنظر توزیع گردید که درنهایت 262 پرسشنامه تکمیل و جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون پارامتری t- تک نمونه ای استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از این است که در بعد آموزش و توسعه وضعیت کنونی شهرداری از دیدگاه کارکنان بالا تر از ایده آل، در بعد هدف گذاری ایده آل و در ابعاد انضباط، ارزشیابی عملکرد و سیستم جبران خدمت پایین تر از ایده آل قرار دارد.
رابطۀ ابعاد دلبستگی بزرگسالان و اعتیاد به شبکه های اجتماعی: نقش واسطه ای ترس از دست دادن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
223 - 234
حوزههای تخصصی:
ایـن پژوهـش بـا هـدف آزمـون نقـش واسـطه ای تـرس از دسـت دادن در رابطـۀ بیـن ابعـاد دلبسـتگی بزرگسـالان و اعتیـاد بـه شـبکه های اجتمـاعی انجـام شــد. 444 نفــر (304 زن، 140 مــرد) از بزرگســالان ایــرانی بــالای 18 ســال بــا روش نمونه یــرداری در دســترس انتخــاب شــدند و بــه پرسشــنامۀ اعتیــاد بـه شـبکه های اجتمـاعی مبتـنی بـر موبایـل (خواجـه احمـدی، پـولادی و بحریـنی، 2016)، نسـخۀ تجدیدنظرشـدۀ مقیـاس تجـارب مربـوط بـه روابـط نزدیـک (بائـک، چـو و کیـم، 2014) و مقیـاس تـرس از دسـت دادن (پرزیلسـکی، موریامـا، دی هـان و گلـدول، 2013) پاسـخ دادنـد. یافته هـا نشـان داد بُعـد اضطـرابی دلبسـتگی اعتیـاد بـه شـبکه های اجتمـاعی و بُعـد اجتنـابی دلبسـتگی، اعتیـاد بـه شـبکه های اجتمـاعی را بـه طـور مثبـت پیش بیـنی می کنـد و تــرس از دســت دادن رابطــۀ بیــن بُعــد اضطــرابی دلبســتگی و اعتیــاد بــه شــبکه های اجتمــاعی را واســطه گری می کنــد. هم چنیــن بــرخلاف انتظــار هیچ یک از ابــعاد دلبــستگی بزرگــسال رابــطۀ بــین بُــعد دیــگر دلبــستگی با ترس از دـست دادن و اعتــیاد به شبکه های اجتــماعی را تعدیل نــکرد.