فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی باورهای هوشی در رابطه بین شایستگی های هیجانی-اجتماعی و درماندگی آموخته شده در دانش آموزان ابتدایی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1401-1402انجام شد.روش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و شیوه گردآوری داده ها به صورت مقطعی و تحلیل آن ها به روش توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان پایه ششم مدارس ابتدایی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل دادند. در این پژوهش 218 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه درماندگی آموخته شده ﮐﻮﯾﻨﻠﺲ و ﻧﻠﺴﻮن (1988)، باورهای هوشی بابایی (1377) و پرسشنامه شایستگی های هیجانی-اجتماعی زو و ﺟی (۲۰۱۲) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر و با نرم افزار 18SPSS، 23 Amos انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان داد روابط معنا داری بین شایستگی های هیجانی-اجتماعی و باورهای هوشی با درماندگی آموخته شده وجود دارد و مدل پژوهش تایید شد و 44 درصد از درماندگی آموخته شده توسط شایستگی های هیجانی-اجتماعی و باورهای هوشی قابل تبیین می باشد. شایستگی های هیجانی-اجتماعی و باورهای هوشی بر درماندگی آموخته شده اثر مستقیم معنادار دارند و مسیر غیر مستقیم شایستگی های هیجانی-اجتماعی با میانجیگری باورهای هوشی بر درماندگی آموخته شده تایید گردید.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش تلویحات کاربردی به مشاوران و روان شناسان جهت کاهش درماندگی آموخته شده با توجه به مولفه های باورهای هوشی و شایستگی های هیجانی-اجتماعی در دانش آموزان ارایه می دهد.
روان شناسی اسلامی در ایران: گذشته، حال و آینده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«روان شناسی اسلامی» علم مطالعه «نفس» و کارکردهای آن است تا با کشف یا تولید قانونمندی های حاکم بر آن، به تأمین سلامت روانی و ایجاد زندگی خوب در راستای هدف متعالی بپردازد که خدای متعالی برای انسان رقم زده است. این موضوع در کشور اسلامی ایران بیش از سه دهه است که محل توجه اندیشمندان دینی، دغدغه مندان فرهنگی، و برخی از نهادهای علمی قرار گرفته است. در مقاله حاضر مؤلفان با بررسی مروری در میان آثار تاریخی و پژوهش های کنونی در پی آن بوده اند که بررسی روندشناسانه ای در گذشته، حال، و آینده روان شناسی اسلامی در ایران داشته باشند. بدین منظور ابتدا تاریخچه روان شناسی اسلامی در ایران در دو محور «پیشگامان» و «جریان های قرن حاضر» بررسی شده، سپس آثار و نهادهای علمی فعال در روان شناسی اسلامی معرفی شده، و در نهایت از محدودیت ها و چشم انداز آینده روان شناسی اسلامی در ایران بحث کرده اند. یافته های پژوهش نشان داد که در کنار آثار دانشمندان بنام اسلامی، همچون فارابی، ابن سینا، زکریای قزوینی، سهل بلخی، ربان طبری، در کتب علمای نامدار شیعه همچون کلینی، صدوق، سید بن طاووس، و سید رضی نیز آثار روان شناختی قابل ردیابی است؛ و در آثار دانشمندان قرن 7 تا 13 هجری همچون سهروردی، نصیرالدین طوسی، ملاصدرا، فیض کاشانی، و ملا احمد نراقی به ایده های روان شناختی پرداخته شده است. روند روان شناسی اسلامی در قرن حاضر نیز از چهار مرحله دوره تمهید، دوره پالایش و موج اول تأسیس، دوره مقایسه، و دوره موج دوم تأسیس عبور کرده است. آثار روان شناسی اسلامی در دهه های حاضر نیز در قالب «کتب»، «مجلات»، «همایش ها»، و «برنامه های آموزشی» نمود یافته است. تا به حال، حدود 90 جلد کتاب، 13 مجله علمی، 14 همایش ملی و بین المللی، صدها پایان نامه در مقطع ارشد و دکتری، ده ها کرسی علمی ترویجی، تدوین و ارائه شده و 10 رشته رسمی دانشگاهی شکل گرفته و نهادهای علمی روان شناسی اسلامی در قالب «مراکز آموزشی پژوهشی» (11 مرکز)، «انجمن های علمی» (3 تشکل)، و «مراکز خدمات روان شناختی» (6 مرکز) در حال فعالیت هستند.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر کنترل عمل و خودانتقادی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از آن جا که دوره نوجوانی، دوره ای است که در آن تغییرات جسمی و روانی- اجتماعی نوجوان با هیجانات شدید همراه است و بسیاری از دستگاه های عصبی و شناختی که هیجان را کنترل می کنند ضمن این دوره به رشد می رسند. بنابراین داشتن آموزش هایی مبتنی بر هوش هیجانی لازم است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر کنترل عمل و خودانتقادی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و طرح پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعین دانش آموزان مقطع دوم متوسطه مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 تهران بود. جهت نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس استفاده شد. بدین منظور 20 دانش آموز به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور مساوی گمارده شدند. برای گروه آزمایش برنامه آموزش هوش هیجانی اجرا شد در صورتی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه خودانتقادی Thompson & Zuroff (2004)و پرسشنامه کنترل عمل Diefendorff (2000) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS استفاده شد.. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد آموزش هوش هیجانی بر کاهش نمرات خودانتقادی (83/12 = F) و افزایش نمرات کنترل عمل (04/10 = F) گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی LSD حاکی از پایداری خوب این اثرات بود. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش هوش هیجانی می تواند منجر به کاهش خودانتقادی و افزایش کنترل عمل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شود
اثربخشی درمان فراتشخیصی بر کارآمدی هیجان، واکنش های قلبی عروقی، کیفیت خواب و انعطاف پذیری روان شناختی در آزادگان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
395-405
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان فراتشخیصی بر کارآمدی هیجان، واکنش های قلبی عروقی، کیفیت خواب و انعطاف پذیری روان شناختی در آزادگان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه صورت گرفت. روش این پژوهش روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه صورت گرفت. جامعه آماری شامل بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روانپزشکی صدر تهران از سال 1400 – 1401که مبتلا به PTSD بودند. اندازه نمونه شامل 30 نفرکه به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) پس از همگن سازی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس کارآمدی هیجان (EES.2)، مصاحبه PTSDمقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21)، پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (CFI) ،شاخص کیفیت خواب پترزبورگ (PSQI) و ارزیابی علائم حیاتی و فشارخون به وسیله دستگاه فشارسنج استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با انداه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج حاصل نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه گواه از نظر متغیرهای وابسته در مرحله پیش آزمون نسبت به پس آزمون و دوره پیگیری یکماهه تفاوت معنی داری (01/0 > P) وجود دارد. لذا این نتایج نشان دهنده آثار پایدار درمان در طول جلسه و یکماه پس از پایان جلسات می باشد. از نتایج چنین استنباط می شود که درمان فراتشخیصی مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر کاهش علائم افسردگی، اضطراب و استرس، واکنش های قلبی - عروقی، و بهبود وضعیت خواب تأثیر قابل توجهی داشته و در انعطاف پذیری روان شناختی کمتر مؤثر بوده است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی شناختی-رفتاری بر کاهش دلزدگی زناشویی و افسردگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
129 - 137
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی کفایت روان سنجی پرسشنامه خشونت در روابط پیش از ازدواج در جامعه ایرانی بود. در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، تعداد 240 نفر (171 زن و 69 مرد) از دانشجویان دانشگاه تبریز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به پرسشنامه خشونت در روابط پیش از ازدواج (DVQ+)، پرسشنامه جنسیت زدگی (ASI) و مقیاس ارزیابی رابطه (RAS) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی پیرسون و بررسی روایی سازه و روایی ملاکی پرسشنامه در نرم افزارهای Spss-24 و Amos-24 انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی مدل 8 عاملی این پرسشنامه را (با اندکی تغییر) تائید کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 94/0 محاسبه شد و برای عامل های 8 گانه بین 86/0 (برای تحقیر در جمع) تا 93/0 (برای تحقیر) در نوسان بود. از طرفی روایی ملاکی پرسشنامه از طریق همبسته کردن آن با پرسشنامه جنسیت زدگی (20 /0r=، 01/0p<) و با مقیاس ارزیابی رابطه (46 /0-r=، 01/0p<) مطلوب ارزیابی شده و روایی سازه آن با استفاده از روایی همگرا و واگرا مورد تائید قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت پرسشنامه خشونت در روابط پیش از ازدواج از ویژگی های روان سنجی مطلوب و انطباق خوبی در جامعه ایرانی برخوردار است. از این رو این پرسشنامه می تواند برای اهداف پژوهشی و بالینی در زمینه روابط پیش از ازدواج و خشونت جنسی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی مداخله ی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله ی شفقت به خود به دختران بر بهزیستی ذهنی دختران نوجوان با تعارض والد- فرزندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
229 - 238
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله ی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله ی شفقت به خود به دختران بر بهزیستی ذهنی دختران نوجوان با تعارض والدفرزندی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر 14و15سال که در سال تحصیلی ۱۳۹۹ - 1400 در منطقه 14 شهر تهران در مدارس دولتی مشغول به تحصیل بودند و مادران آنها تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 45 نفر از دانش آموزان که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادف در سه گروه گمارده شدندگروه اول شامل10 نفر از مادران دانش آموزان که مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند، و گروه دوم 12 نفر از دانش آموزان که تحت مداخله شفقت به خود قرار گرفتند و در گروه گواه 12 نفر از دانش آموزان که هیچ مداخله دریافت نکردند. مداخلات در 8 جلسه 90 دقیقه ارائه گردید. دانش آموزان مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) را پیش و پس از مداخله و دو ماه بعدپاسخ دادند یافته های حاصل از تحلیل واریانس آمیخته نشان داد. که مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله شفقت به خود به دختران نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر بهزیستی ذهنی اثربخش بود(p≤ 0.001) و مداخله شفقت به خود اثر بخش تر بود و در مرحله پیگیری تاثیرات پایداری خود را حفظ کرده بود بنابراین می توان از این مداخله در محیط های مشاوره مدارس استفاده کرد
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر تعلل و مداخله چند بعدی انگیزشی شناختی بر اهمال کاری دانش آموزان دارای والد معتاد مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
77 - 90
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر تعلل و مداخله چند بعدی انگیزشی شناختی بر اهمال کاری دانش آموزان دارای والد معتاد مقطع متوسطه دوم شهر بابلسر انجام شد. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری با گروه کنترل نامعادل بود و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دارای والد معتاد مقطع متوسطه دوم شهر بابلسر و والدین آن ها در سال تحصیلی 1401-1400 در حال تحصیل بودند. 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل 15 نفره قرار گرفتند و به پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) پاسخ دادند و آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر تعلل و مداخله چند بعدی انگیزشی شناختی برای دو گروه آزمایش انجام شد و گروه کنترل در انتظار ماند. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که 78 درصد تغییرات در نمرات اهمال کاری، 62 درصد تغییرات در نمرات آماده شدن برای تکالیف، 6/63 درصد تغییرات در نمرات آماده شدن برای امتحان، 2/59 درصد تغییرات در نمرات آماده شدن برای مقاله در طی مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، ناشی از آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر تعلل بوده است (0/05>P). همچنین یافته ها نشان داد که 7/73 درصد تغییرات در نمرات اهمال کاری، 6/58 درصد تغییرات در نمرات آماده شدن برای تکالیف، 2/46 درصد تغییرات در نمرات آماده شدن برای امتحان، 3/44 درصد تغییرات در نمرات آماده شدن برای مقاله در طی مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، ناشی از مداخله چندبعدی انگیزش شناختی بوده است (0/05>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر تعلل و مداخله چند بعدی انگیزشی شناختی بر اهمال کاری دانش آموزان دارای والد معتاد مقطع متوسطه دوم تاثیر معنی داری دارد (0/05>P).
الگوی ساختاری بی صداقتی تحصیلی براساس جو عاطفی خانواده و هوش معنوی با میانجیگری خودپنداشت تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری بی صداقتی تحصیلی براساس جو عاطفی خانواده و هوش معنوی با میانجیگری خودپنداشت تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند که تعداد300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند .برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بی صداقتی (ADQ خامسان و امیری،1390)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده (FPQ هیل برن، 1964)، پرسشنامه هوش معنوی (SIQ عبدالله زاده و همکاران، 1387) و پرسشنامه خودپنداشت تحصیلی (ASQ، چن و تامسون، 2004) استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین جو عاطفی خانواده و بی صداقتی تحصیلی اثر مستقیم معنی داری وجود نداشت (05/0<p). بین جو عاطفی خانواده و خودپنداشت تحصیلی از لحاظ آماری معنی دار بود (01/0>p) و بین هوش معنوی و خودپنداشت تحصیلی با سازگاری تحصیلی اثر مستقیم معنادار وجود دارد (01/0>p). علاوه براین بین هوش معنوی با بی صداقتی تحصیلی از طریق میانجی گری خودپنداشت تحصیلی اثر غیر مستقیم معنی دار داشت (05/0<p) و بین جو عاطفی خانواده با بی صداقتی تحصیلی از طریق میانجی گری خودپنداشت تحصیلی اثر غیر مستقیم معنی دار دارد (05/0<p). مدل نهایی نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت خودپنداشت تحصیلی نقش میانجی بین جوعاطفی خانواده و هوش معنوی با بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان دارد.
The effectiveness of parent-child interaction training on behavioral problems and aggression of children with ADHD symptoms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: attention-deficit/hyperactivity disorder or ADHD is one of the most common problems of children and adolescents and the reason for referral to psychiatrists and psychologists. Therefore, the aim of this research was to the effectiveness of parent-child interaction training on behavioural problems and aggression of children with ADHD symptoms. Methods: In terms of the purpose, the current research design was of an applied type and in terms of the method of conducting it, it was a quasi-experimental research with a pre-test, post-test and two-month follow-up plan with the experimental and control groups. The statistical population of this study consisted of 6-10-year-old children with ADHD who were referred to a private counselling centre in the 10th district of Tehran in 1401. An available sampling method was used for sampling, and 30 people were selected, and 15 people were equally assigned to the experimental group and 15 people to the control group. In this research, the tools used included Achenbach's Child Behavior Checklist (CBCL), and Buss & Perry's (1992) Aggression Questionnaire. Parent-child interaction therapy was performed according to McNeil & Hembree-Kigin's (2010) protocol on the experimental group, but the control group did not receive any intervention. Statistical data was analyzed with spss software and using analysis of variance with repeated measurements, and Bonferroni's post hoc test was used to check the stability of the effects of the interventions. Results: F values were calculated for behavioural problems (F = 7.63) and aggression (F = 10.74). It can be concluded that the effect of the group membership factor, or in other words, the treatment of parent-child interaction, has led to a significant decrease in dependent variables (p<0.01). The results of Benferroni's post hoc test indicate that the effect of parent-child interaction therapy on behavioural problems and aggression of children with ADHD was stable. Conclusion: It can be concluded that parent-child interaction training was effective on behavioural problems and aggression of children with ADHD symptoms, and this effect was stable.
بررسی مقایسه ای راهبردهای تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا و غیر مبتلا به اختلال وحشتزدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
69 - 78
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وحشتزدگی یکی از اختلالات اضطرابی با مشخصه حملات غیرمنتظره عودکننده است که ظرف چند دقیقه به اوج می رسد و با نشانه های جسمانی و شناختی مختلفی از جمله، مشکلات در پردازش هیجانی و پردازش اطلاعات همراه است. مطالعه حاضر به منظور بررسی مقایسه ای راهبردهای تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا و غیر مبتلا به اختلال وحشتزدگی اجرا گردید. روش: به منظور اجرای ﭘﮋوﻫﺶ علی–مقایسه ای ﺣﺎﺿﺮ، تعداد 30 نفر از افرد دارای اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز روا ن درمانی شهر گرگان، و همچنین 30 نفر از همتایان عادی آنها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و همگی پرسشنامه های نشانه های اختلال پانیک لیبوویتز، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ را تکمیل نمودند. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی در مقایسه با همتایان عادی نمرات کمتری در راهبرد باز ارزیابی شناختی (p<0.05)، و نمرات بالاتری در راهبرد سرکوبی هیجانی (p<0.05) و نیز در همه حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه (p<0.05) کسب نمودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر، آموزش شیوه های تنظیم هیجانی به عموم مردم و همچنین مداخلات معطوف به درمان طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند نقش موثری در پیشگیری از اختلالات اضطرابی، بویژه اختلالا وحشت زدگی داشته باشد.
مدل خود خاموشی و گرایش به طلاق با نقش واسطه ای تعارض زناشویی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۷۸-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای تعارض زناشویی در رابطه بین خود خاموشی با گرایش به طلاق در زنان متأهل انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه خانم های متأهل شهر مشهد در سال 1400 بودند که از بین آن ها به صورت در دسترس 240 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس گرایش به طلاق (DTS، روزبلت و همکاران، 1986)، پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ، ثنایی، 1379) و مقیاس خود خاموشی (STSS، جک و دیل، 1992) بودند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که خود خاموشی به صورت غیر مستقیم از طریق تعارض زناشویی توانست گرایش به طلاق را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که خود خاموشی و تعارض زناشویی نقش کلیدی در گرایش به طلاق زنان دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی زناشویی ضروری است.
اثربخشی آموزش حافظه کاری دیداری بر کاهش افسردگی از طریق تغییر در شبکه های سه گانه توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ تابسان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
73 - 81
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش حافظه کاری دیداری بر بهبود علائم افسردگی و شبکه های سه گانه توجهی بود. روش: پژوهش شامل دو گروه آزمایش و کنترل بود. 34 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان با نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و در دو گروه جای گرفتند. پیش آزمون شامل پرسشنامه افسردگی بک و آزمون کامپیوتری شبکه های سه گانه توجهی بود. گروه آزمایش به مدت 5 جلسه تحت آموزش حافظه کاری دیداری با تکلیف ان-بک قرار گرفتند. پس از آن پرسشنامه افسردگی بک و آزمون کامپیوتری شبکه های سه گانه توجهی به عنوان پس آزمون و در شرایط مشابه با پیش آزمون به اجرا درآمد. یافته ها: تحلیل کواریانس آموزش حافظه کاری دیداری با ان-بک به صورت معناداری منجر به بهبود علائم افسردگی و کارکرد شبکه های سه گانه توجهی در دانشجویان می گردد. اندازه اثر برای متغیرهای علائم افسردگی و توجه به ترتیب برابر با 0.382 و 0.704 بود. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت پردازش بهینه باورها در بهبود علائم افسردگی مطابق نظریه شناختی؛ و نقش تعیین کننده کارکرد شناختی توجه در پردازش بهینه باورها، آموزش حافظه کاری دیداری از طریق تغییر در شبکه های سه گانه توجهی منجر به بهبود علائم افسردگی می گردد.
فرا تحلیل مداخلات آموزشی و درمانی شناختی و فراشناخت بر اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
63 - 76
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترکیب پژوهش های انجام شده درزمینه مداخلات آموزشی و درمانی شناختی و فرا شناختی بر اضطراب با روش فرا تحلیل بود. بنابراین از شاخص اندازه اثر g هجز به عنوان یک مقیاس مشترک در این پژوهش استفاده شد. جامعه آماری پژوهش های در دسترس مرتبط با مداخلات شناختی و فراشناختی بر اضطراب بود که در بین سال های 1380 تا 1400 در بانک های اطلاعاتی رایانه ای مانند پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران)، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، پرتال جامع علوم انسانی و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) قابل مشاهده بود. بر اساس ملاک های تعریف شده ورود و خروج پژوهش های اولیه، 67 اندازه اثر از 63 مطالعه اولیه توسط نرم افزار CMA مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. میزان اندازه اثر ترکیبی کل با توجه به معیار کوهن بزرگ ارزیابی شد، که بیانگر اثر مثبت انواع مداخلات بر اضطراب بود. در بررسی نقش متغیرهای تعدیل کننده، نتایج اثربخشی مطلوب مداخلات درمانی و آموزشی را بر انواع اضطراب نشان داد، همچنین بین دو جنس در اثربخشی مداخلات، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. درنهایت پیشنهاد می شود مداخلات درمانی-آموزشی شناختی و فراشناختی یکی از موثرترین نوع مداخلات در بهبود انواع اضطراب است
Effectiveness of Metacognitive Learning Strategies in Working Memory among University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to investigate the effectiveness of metacognitive learning strategies in working memory among university students. This quasi-experimental research adopted a pretest-posttest control group design with follow-up. The statistical population included 268 students at Applied Sciences and Technology University in Tehran in 2022. The convenience sampling method was employed to select 30 students randomly assigned to two groups with 15 participants, i.e., the metacognitive training (experimental) and the control groups. The experimental group received 10 sessions of metacognitive strategy training based on the protocol of Wells (2011). Daneman and Carpenter's (1980) working memory test was conducted to collect data which were then analyzed using the repeated measures analysis of variance in SPSS. According to the findings, the pretest mean scores of the experimental group for storage and processing differed significantly from those of the posttest and follow-up stages (p<0.01). Furthermore, in terms of information storage and processing, there was a statistically significant difference between the mean scores of the experimental group and those of the control group (p<0.05). Thus, it can be stated that metacognitive learning strategies had a positive effect on improving the working memory of university students. University instructors can enhance students’ learning by creating conducive conditions for acquiring metacognitive strategies and fostering an engaging and appropriate educational environment.
اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در زنان یائسه انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی زنان یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر مشگین شهر در نیمه دوم سال 1401 بودند که از این تعداد 35 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (18 نفر) و گواه (17 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته در جلسات 90 دقیقه ای درمان چشم انداز زمانی زیمباردو (2012) شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودتوص یف گری ب دنی (PSDQ، مارش، 1996) و مقی اس افس ردگی، اض طراب و اس ترس (DASS، لاوبیوند و لاوبیوند، 1995) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در دو گروه درمان چشم انداز زمانی و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که درمان چشم انداز زمای می تواند بر افزایش خودپنداشت بدنی و کاهش درماندگی روان شناختی در زنان یائسه مؤثر باشد.
رابطه علّی افسردگی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با میانجی گری زنجیری خستگی مزمن و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به سرطان رحم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
512 - 533
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علّی افسردگی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با میانجی گری زنجیری خستگی مزمن و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به سرطان رحم بود. روش پژوهش: در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری را کلیه زنان مبتلا به سرطان رحم شهر مشهد در سال 1400 تشکیل دادند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 261 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه های کیفیت زندگی مرتبط با سلامت وبر (1992)، افسردگی بک (1996)، خستگی مزمن چالدر و همکاران (1993) و تبعیت از درمان سیدفاطمی، رفیعی، حاجی زاده و مدانلو (۱۳۹۷) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر با کمک نرم افزار SPSS-27 و AMOS-25 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد رابطه بین افسردگی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت؛ بین افسردگی با خستگی مزمن؛ بین خستگی مزمن با تبعیت از درمان؛ بین تبعیت از درمان با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت رابطه معنادار وجود داشت (p<0.01)؛ همچنین، مسیر غیرمستقیم افسردگی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با نقش میانجی گری زنجیری خستگی مزمن و تبعیت از درمان معنادار شدند (p<0.01). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان مبتلا به سرطان رحم محسوب می شود.
پیش بینی رضایت زناشویی براساس نگرش به معنویت وتاب آوری در همسران جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
173 - 191
حوزههای تخصصی:
وقوع جنگ ازجمله عواملی است که می تواند منجر به اختلال استرس پس از سانحه شود. پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش نگرش معنوی و تاب آوری در پیش بینی رضایت زناشویی همسران جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه در استان آذربایجان شرقی انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است و از جامعه آماری تحقیق شامل همسران جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه استان آذربایجان شرقی بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها به ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های نگرش معنوی شهیدی و فرجی، تاب آوری کانور ودیویدسون، رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های نگرش به معنویت و مؤلفه های تاب آوری با رضایت زناشویی همبستگی معناداری دارند. نگرش به معنویت و تاب آوری 42 درصد تغییرات را در رضایت زناشویی پیش بینی می کنند. از بین مؤلفه های نگرش به معنویت، توانمندی معنوی و از بین مؤلفه های تاب آوری، تأثیرات معنوی، پذیرش مثبت تغییر، کنترل ادراک شده می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند. قدرت پیش بینی سایر متغیرها (نگرش معنوی، اعتماد به غرایز و احساس شایستگی) معنی دار نیست. نتایج این تحقیق لزوم انجام مداخلات در راستای ارتقای تاب آوری و نگرش به معنویت را برای بهبود رضایت زناشویی در همسران جانبازان اختلال استرس پس از سانحه خاطرنشان می سازد.
مقایسه اثربخشی دو روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی بک بر پرخاشگری و بی مسئولیتی دانشجویان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جوانان اعم از دانشجو در هر جامعه ای سرمایه های فکری و معنوی آن جامعه محسوب می شوند و آینده سازان آن جامعه هستند، بنابراین این افراد هستند که باید در آینده مسئولیت های آن جامعه را بپذیرند. بررسی مسائل خاص جوانان، آموزش موفق و تامین سلامت جسمی و روانی آنان از مهمترین اهداف برنامه ریزان آموزشی دولت است؛ لذا هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی دو روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی بک بر پرخاشگری و بی مسئولیتی دانشجویان بود. روش بررسی: پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره و خدمات بهداشت روانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر در نیمسال دوم سال تحصیلی 98-1397 بود.. حجم نمونه به تعداد ۴۵ نفر دانشجو بود که به روش نمونه گیری هدفمند ازجامعه آماری انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه گمارده شدند. هر دوگروه آزمایشی به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای در معرض آموزش قرارگرفتند. . جهت جمع آوری داده از پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا ۲- فرم و جهت تجزیه و تحلیل از روش اندازه گیری مکرر ترکیبی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو درمان نسبت به گروه درمان موجب بهبود معنادار پرخاشگری و بی مسئولیتی شده اند. همچنین نتایج نشان داد «درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد» بیشتر از «شناخت درمانی بک» بر متغیر «پرخاشگری» مؤثر می باشد اما این تفاوت معنادار نیست؛ درحالی که میزان تأثیر «شناخت درمانی بک» بیشتر از «درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد» بر متغیر «بی مسئولیتی» مؤثر می باشد، که این تفاوت معنادار نیست. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها نتیجه گرفته می شود که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند بر بهبود پرخاشگری دانشجویان و شناخت درمانی بک بر بهبود بی مسئولیتی آن ها مؤثر واقع شود.
راهکارهای کاهش فاصله بین وضعیت موجود و مطلوب تربیت جنسی دانش آموزان دوره متوسطه از دید معلمان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تربیت جنسی یکی از ابعاد مهم تربیتی است که توجه به آن در دوره نوجوانی امری ضروری است، علی رغم مطالعات قابل توجه در این زمینه، تا کنون راهکارهای جامع و کارآمد در بهبود وضعیت تربیت جنسی نوجوانان ارائه نشده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی راهکارهای مناسب در کاهش شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب تربیت جنسی در دوره اول متوسطه، از دید معلمان بوده است. روش پژوهش: روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش انجام، توصیفی – پیمایشی وابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. روایی محتوای پرسشنامه با محاسبه ضریب لاوشه و پایایی پرسشنامه با اجرای آزمایشی و محاسبه روش دو نیمه کردن بررسی و تایید شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دبیران و عوامل اجرایی مدارس متوسطه اول استان همدان در سال 1400 بوده است که تعداد 380 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. در تحلیل داده از آزمون های آماری T وFREDMAN در محیط نرم افزار SPSS22 استفاده شده است. یافته ها: 15 راهکار در بهبود وضعیت تربیت جنسی مدارس شناسایی شد. قرار دادن محتوای مرتبط با تربیت جنسی در کتابهای درسی، موجب می شود تا همه مدارس، موظف گردند تا آن مباحث را به دانش آموزان ارائه دهند و از قبل با طراحی آموزشی، عناصر مختلف آموزشی را در نظر گرفته و آموزشی جامع و کارآمد در این زمینه داشته باشند. مشارکت اولیاء و مربیان در تربیت جنسی دانش آموزان و آماده سازی والدین از نظر عوامل انگیزشی، دانش و توانشی در تربیت جنسی نوجوانان موجب تاثیر گذاری بیشتر آموزش ها در این زمینه می شود. گنجاندن یک ساعت درسی فوق برنامه با عناوین «پسران و دختران شایسته» در مدارس موجب می شود تا بطور مشترک در سطح همه مدارس، فرصت هایی برای آموزش های مرتبط با تربیت جنسی به دانش آموزان ارائه شود. عنوان جذاب درس ، موجب علاقمندی بیشتر دانش آموزان به این مباحث می گردد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، حیاء و کم رویی تعدادی از دانش آموزان، مانع از طرح سوالات محرمانه در زمینه مسائل جنسی می گردد، استفاده از ابزارهای غیر مستقیم آموزش نظیر صندوق های پاسخگویی به سوالات و کانال های ارتباطی غیر حضوری، می تواند در تربیت جنسی دانش آموزان موثر باشد.
آگاهی از قلدری در مدارس: چالش ها و راهکارهای آموزش های ضد قلدری در مدارس استان کردستان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: قلدری یکی از اشکال رفتارهای پرخاشگرانه و با پیامدهای منفی فراوان است که امروزه در میان دانش آموزان به شکل گسترده ای رواج دارد و به همین دلیل آموزش پیشگیری و مقابله با این پدیده و بررسی موانع و چالش های آن، به یکی از اولویت های سیستم تعلیم و تربیت بسیاری از کشورها تبدیل شده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر نیز بررسی میزان آگاهی از قلدری و چالش ها و راهکارهای آموزش مقابله با این پدیده در مدارس استان کردستان بود. روش پژوهش: پژوهش به لحاظ روش شناسی آمیخته و از نوع طرح تبیینی- تعقیبی بود. برای جمع آوری داده ها در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته و برای بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش مشتمل بر عوامل مدرسه و معلمان مدارس دوره دوم ابتدایی و متوسطه اول استان بود. برای نمونه گیری کمی، در دو مرحله به شیوه تصادفی خوشه ای چهار منطقه آموزش و پروش و هشت مدرسه انتخاب و تمامی عوامل مدرسه و معلمان آنها به پرسشنامه محقق ساخته «میزان آگاهی از قلدری و راهکارهای پیشگیری و مقابله با آن» پاسخ دادند. در فاز کیفی نیز از میان کسانی که بالاترین نمرات را در پرسشنامه به دست آورده بودند، 20 نفر به شیوه هدفمند برای اجرای مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. اجرای مصاحبه ها تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و درنهایت 14 مصاحبه با افراد نمونه صورت گرفت. یافته ها: یافته های کمی حاصل از آزمون t تک متغیری نشانگر آگاهی پایین تر از متوسط عوامل مدرسه و معلمان هم از ماهیت پدیده قلدری و هم از راهکارهای پیشگیری و مقابله با آن بود(05/0>P). در بخش کیفی نیز چالش های پیش روی آموزش قلدری در مدارس با روش تحلیل تفسیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و در چهار مقوله نهایی الف) عدم اولویت پدیده برای آموزش وپرورش، ب) چالش های سیستمی و سازمانی، ج) چالش های وابسته به آموزش رسمی، د) چالش های وابسته به خانواده و دوازده زیر مقوله طبقه بندی شدند که جملگی نشانگر مشکلات عدیده ای در مسیر آموزش این پدیده در مدارس استان هستند. نتیجه گیری: با عنایت به این یافته ها پیشنهاد می شود مسئولین آموزش وپرورش، اقدامات کاربردی و جامع پیشنهاد شده را در راستای تسهیل مدیریت قلدری و رفع فوری موانع آموزش آن در مدارس، در دستور کار خود قرار دهند.