فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۳۸-۵۲۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها به اهمیت هوش هیجانی بر جنبه های محتلف زندگی کودکان تأکید می کنند. اما مطالعات کمتری به طراحی آزمون مناسب برای سنجش هوش هیجانی در کودکان پرداخته اند. هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی پرسشنامه هوش هیجانی مطابق با فرهنگ ایرانی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع توسعه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان 6 تا 9 سال شهر تهران در سال 1400 بوده اند. حجم نمونه 618 کودک (313 پسر و 305 دختر) که به شیوه ی در دسترس از مدارس انتخاب شدند. در این راستا بر اساس بررسی هدفمند پژوهش های علمی در زمینه هوش هیجانی نسخه اولیه پرسشنامه با 60 گویه طراحی شد. برای روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و پایایی درونی با محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها: در فرآیند روانسنجی پرسشنامه گویه هایی که نسبت روایی محتوایی آن کمتر از 0/62 و شاخص روایی محتوایی آن کمتر از 0/79 بود حذف شد. تحلیل عاملی اکتشافی 59 گویه را با ساختار 6 عاملی نشان داد و تحلیل عاملی تأییدی موید این یافته بود. همچنین همسانی درونی سؤال ها 0/865 به دست آمد که نشان می دهد پرسشنامه از اعتبار خوبی برخوردار است. نتیجه گیری: ابزار طراحی شده یک پرسشنامه معتبر برای سنجش هوش هیجانی در نمونه کودکان ایرانی بوده که پژوهشگران و سایر متخصصان مربوطه می توانند از این ابزار در پژوهش های روانشناختی خود استفاده کنند
مقایسه علائم جسمانی و روانشناختی اختلال علائم بدنی و سه نمود بالینی شناخت، عاطفه و رفتار در زنان و مردان مبتلا به اختلال علائم بدنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال علائم بدنی، اختلالی با علائم شایع جسمانی و افکار، احساسات و رفتارهای نامتناسب در مورد آن علائم، دارای تفاوت های گسترده جنسیتی در شیوع است که در پژوهش ها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه علائم دردهای جسمانی (معیارهای A) و نمودهای بالینی علائم روانشناختی اختلال علائم بدنی (معیارهای B) یعنی شناخت، رفتار و عاطفه در زنان و مردان مبتلا به این اختلال بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و علی- مقایسه ای بود. بدین منظور ۶۰ زن و ۳۰ مرد مبتلا از میان بیماران مبتلا به اختلال علائم بدنی ۱۸ تا ۶۰ ساله ایرانی در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ با تشخیص روانپزشک و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، دو پرسشنامه مقیاس ۸ گویه ای علائم بدنی (۲۰۱۴) و اختلال علائم بدنی (معیارهای B) (۲۰۱۷) بود. جهت تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: زنان دارای این اختلال، به طور کلی علائم روانشناختی بیشتری نسبت به مردان نشان دادند و زیر مقیاس های روانشناختی، نمود عاطفه (۰/۰۰=P) و رفتار (۰/۰۰=P) در آن ها بیشتر دیده شد؛ اما در نمود شناخت (۰/۱۸=P) و شدت دردهای جسمانی (۰/۱۳=P) تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده نشد. نتیجه گیری: براساس پژوهش حاضر، یکی از عوامل تفاوت در شیوع می تواند ناشی از ابراز کمتر بیماری و نه ابتلای کمتر در مردان باشد. بررسی دلایل زیربنایی تفاوت در عاطفه و رفتار علائم روانشناختی، ازجمله دلایل فرهنگی، می تواند موضوع پژوهش های آتی باشد.
نقش خوش بینی شغلی و بدبینی شغلی بر ادراک استخدام پذیری دانشجویان با میانجی گری عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش خوش بینی شغلی و بدبینی شغلی بر ادراک استخدام پذیری دانشجویان با میانجی گری عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 366 نفر از دانشجویان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 دانشگاه شهرکرد بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های استخدام پذیری، خودکارآمدی کاریابی، خوش بینی نسبت به مسیر پیشرفت شغلی و بدبینی شغلی پاسخ دادند. درضمن، نمره معدل برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج، رابطه مثبت و معنادار بین خوش بینی شغلی، ادراک استخدام پذیری، عملکرد تحصیلی و خودکارامدی کاریابی و رابطه منفی و معناداری با بدبینی شغلی را نشان دادند. همچنین، اثر غیرمستقیم خوش بینی شغلی با ادراک استخدام پذیری ازطریق میانجی گری عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی تأیید شد؛ اما اثر غیرمستقیم بدبینی شغلی با ادراک استخدام پذیری ازطریق میانجی گری عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی تأیید نشد. به طور کلی، خوش بینی شغلی دانشجویان منجر به افزایش ادراک استخدام پذیری آنها و بدبینی شغلی دانشجویان منجر به کاهش ادراک استخدام پذیری آنها می شود؛ همچنین، خوش بینی شغلی می تواند با افزایش عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی به افزایش ادراک استخدام پذیری دانشجویان منجر شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و اضطراب مرگ زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
249 - 256
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و اضطراب مرگ زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان 20 تا 50 ساله دارای سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تهران در سال 1399-1400 بود که 30 نفر داوطلب از بین آن ها به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). برای گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه هفتگی به مدت 1 ساعت در هر جلسه اجرا شد. داده ها از طریق پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر و مقیاس نشخوار ذهنی هوکسما و مارو قبل و بعد از مداخله درمانی جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.در گروه آزمایش پس از آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، میانگین نمرات نشخوار فکری و اضطراب مرگ به ترتیب از (87/42، 33/11) به (93/36، 26/9)، کاهش یافت که این کاهش معنادار بود (01/0P<). در حالیکه در گروه کنترل این میزان قبل از مداخله (24/42، 73/10) و بعد از آن (31/42، 80/10) تفاوت معنادار نبود (01/0P>).نتایج نشان داد، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نشخوار فکری و اضطراب مرگ بیماران مبتلا به سرطان سینه موثر می باشد. لذا از این روش می توان در مراکز درمانی در جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان سینه استفاده کرد.
مدل ساختاری دشواری در تنظیم هیجان و نشانه های اختلال سلوک (CD) با میانجی گری همدلی عاطفی و شناختی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل معادلات ساختاری دشواری در تنظیم هیجان و نشانه های اختلال سلوک با میانجی گری همدلی عاطفی و شناختی در نوجوانان پسر بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آنها تعداد 234 نفر از دانش آموزانی که بالاترین نمرات را در پرسشنامه علائم مرضی کودکان کسب و دارای بیشترین نشانه های اختلال سلوک بودند، بر اساس روش نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS، گراتز و روئمر، 2004) و مقیاس بهره همدلی (EQ، بارون و کوهن، 2003) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و دشواری در تنظیم هیجان و همدلی عاطفی و شناختی بر اختلال سلوک اثر مستقیم و معنادار داشتند (01/0>P). همچنین دشواری در تنظیم هیجان با میانجی گری همدلی عاطفی و شناختی بر اختلال سلوک دانش آموزان اثر غیر مستقیم و معناداری داشت (01/0>P). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که رشد خودتنظیمی هیجان می تواند دستیابی به همدلی را در فرد میسر ساخته و به عنوان یک عامل مؤثر در جهت کاهش نشانه های اختلال سلوک و افزایش رفتار جامعه پسند در نوجوانان عمل کند.
مقایسه اثربخشی برنامه گروهی گربه سازگار کندال و مدیریت والدینی بر اضطراب اجتماعی، تاب آوری و پرخاشگری بدنی دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی برنامه درمان گروهی گربه سازگار کندال و آموزش مدیریت والدین بر میزان اضطراب اجتماعی، پرخاشگری بدنی و تاب آوری دانش آموزان دارای اختلال اضطرابی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال اضطرابی شهر مبارکه در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بود. در این پژوهش تعداد ۴۵ دانش آموز دبستانی دارای اختلال اضطرابی، با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های ۱۵ نفره آزمایشی و گواه قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایشی اول در ده جلسه 60 دقیقه ای برنامه گربه سازگار (CCP) و مادران گروه آزمایشی دوم در ده جلسه 75 دقیقه ای آموزش مدیریت والدین (PMT) شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب سنج اسپنس (1997، SCAS ) ، تاب آوری مرل (2011، SEARS ) و پرخاشگری نیلسون (2000، ChIA) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون بونفرونی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد هر دو برنامه گربه سازگار و آموزش مدیریت والدین نسبت به گروه گواه به طور معناداری باعث کاهش اضطراب اجتماعی و پرخاشگری بدنی و افزایش تاب آوری می شوند (01/0P<). تأثیر هر دو مداخله تا مرحله پیگیری 45 روزه دارای ماندگاری اثر است. همچنین باتوجه به تفاوت میانگین ها بین میزان اثربخشی دو برنامه بر اضطراب اجتماعی و تاب آوری تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p> )، ولی اثربخشی برنامه گربه سازگار بر پرخاشگری بدنی بیشتر از برنامه آموزش مدیریت والدین است.
طراحی مدل ساختاری-تفسیری تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری-تفسیری تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی بود. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بوده، در بخش کیفی تحلیل مضمون و در بخش کمی رویکرد توصیفی- پیمایشی بکار گرفته شد. مشارکت کنندگان بخش کیفی، خبرگان دانشگاهی (اعضای هیئت علمی) و آموزش و پرورش در سال تحصیلی 01-1400 استان آذربایجان شرقی بوده که به شیوه هدفمند انتخاب و اشباع آن در نفر 20م بدست آمد. در بخش کمّی نیز شیوه نمونه گیری لحاظ شده تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. دستاورد بخش کیفی حاکی از آن بود که تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در خصوص عناصر برنامه درسی برای عنصر روش شامل دو نوع روش زبانی و روش فعال؛ در عنصر هدف شامل نیازسنجی، سازگاری فرهنگی و تفاوت های فردی، انعطاف پذیری، در عنصر محتوا، شامل چالش برانگیزی، متناسب و سهولت در دسترس معرفی؛ در عنصر مدرس، شامل دانش، مهارت و نگرش و معرفی و در عنصر ارزشیابی، شامل تناسب سنجش و ارزشیابی با اهداف، محتوا و منابع یادگیری، وضوح و شفافیت معیارهای سنجش، استفاده از روش های سنجش و ارزشیابی و سنجش انعطاف پذیر معرفی شدند. که روایی موارد شناسایی شده با استفاده از طرح چهار بخشی گوبا و لینکلن مورد بررسی و تایید واقع شد. برای بررسی اعتبار نیز از ضریب توافق بین دو کدگذار استفاده گردید که مقدار شاخص آن بالاتر از 7/0 بدست آمد که دال بر تایید اعتبار بوده است. در ادامه نیز اقدام به مدل سازی تفسیری در نرم افزار میک مک شد که در نهایت ساختار آن مورد تایید واقع شد.
تحلیل پدیدارشناسانه تجارب زیسته معلمان از تدریس به کمک نقشه مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
104 - 133
حوزههای تخصصی:
نقشه های مفهومی یکی از راهبردهای آموزش و یادگیری است که با فعال نگه داشتن فراگیر، یادگیری معنادار را برای او به ارمغان می آورند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی، تبیین و تحلیل پدیدارشناسانه ی تجارب زیسته معلمان از آموزش به کمک نقشه مفهومی بود. رویکرد پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش معلمان دوره دوم ابتدایی شهرستان بیرجند بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند ملاک محور، تعداد 12 نفر از معلمان تا رسیدن به اشباع نظری داده ها، از طریق مصاحبه نیم ساختاریافته در پژوهش شرکت داده شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. فرآیند تجزیه وتحلیل داده ها، پس از حذف موارد مشابه و فرمول بندی مفاهیم، منجر به استخراج 600 مفهوم فرعی گردید. نتایج حاصل در ذیل 4 طبقه محوری و 12 مقوله فرعی طبقه بندی شد. طبقات محوری شامل مقوله های؛ 1) معطوف به آموزش، 2) معطوف به یادگیری، 3) معطوف به طراحی و برنامه و 4) معطوف به ارزشیابی بود. بهره گیری از نقشه های مفهومی در تدریس و با تأکید بر دانش آموز محوری و استفاده از ظرفیت گروه و کارگروهی می تواند در رشد و پرورش خلاقیت دانش آموزان و دست یابی به یادگیری پایدار و عمیق یاری گر فراگیران باشد و همچنین، بر اثربخشی تدریس معلمان بیفزاید.
اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۲۲-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل که از نیمه اول خرداد تا پایان مرداد ماه سال 1401 به مراکز سلامت و بهداشت شهر کرج مراجعه کرده بودند؛ که 35 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10جلسه (60-70دقیقه ای) تحت آموزش رویکرد هیجان مدار قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه آموزش و مداخله ای دریافت نکردند. از مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2006) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد رویکرد هیجان مدار در افزایش تحمل پریشانی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (001/0p<). همچنین رویکرد هیجان مدار در افزایش و بهبود تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (001/0p<). با توجه به یافته ها می توان بیان کرد که اثربخشی رویکرد هیجان مدار در افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم شناختی هیجان (افزایش تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته) مؤثر بوده است.
اثربخشی درمان گروهی متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض و دشواری تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض و دشواری تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارض زناشویی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرج در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند از میان زوجین داوطلب واجد شرایط 30 زوج انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی متمرکز بر شفقت گیلبرت به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه راهبرد های حل تعارض استراوس و همکاران (1996) (CTS2)، دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (2004) (DERS) و تعارضات زناشویی ثنایی (1379) (MCQ) بود. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض (001/0=p) و دشواری تنطیم هیجان (001/0=p) زوجین دارای تعارض زناشویی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (001/0=p). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی متمرکز بر شفقت روش مداخله ای مناسبی برای ارتقای راهبرد های حل تعارض و کاهش دشواری تنظیم هیجان زوجین دارای تعارض زناشویی بوده است.
الگوی ساختاری رابطه اضطراب کووید-19، کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی با فرسودگی شغلی: نقش میانجی گر حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی تهدیدی برای سلامت روانی معلمان و محیط های آموزشی و سازمانی محسوب می شود و شناسایی عوامل روان شناختی مؤثر بر آن اهمیت خاصی دارد. هدف از پژوهش حاضر، مدل ساختاری فرسودگی شغلی بر اساس اضطراب بیماری کرونا، کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش میانجی گر حمایت اجتماعی بود. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. تعداد 365 معلم از معلمان ناحیه چهار آموزش و پرورش اهواز به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل فرسودگی شغلی (مسلچ، 1981)، اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و حمایت اجتماعی (فیلیپس، 1986) می باشد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار های SPSS-26 و AMOS-24 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرات غیر مستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را با داده ها مورد حمایت قرار دادند. نتایج حاکی از این است که اضطراب بیماری کرونا بر فرسودگی شغلی اثر مثبت معنی دار دارد. کیفیت زندگی و نیز بهزیستی روان شناختی بر فرسودگی شغلی اثر منفی معنی دار دارند. حمایت اجتماعی بر فرسودگی شغلی اثر منفی معنی دار دارد. اضطراب بیماری کرونا بر حمایت اجتماعی اثر منفی معنی دار دارد. کیفیت زندگی و نیز بهزیستی روان شناختی بر حمایت اجتماعی اثر مثبت معنی دار دارند. اضطراب بیماری کرونا، کیفیت زندگی و نیز بهزیستی روان شناختی از طریق حمایت اجتماعی بر فرسودگی شغلی اثر غیر مستقیم معنی دار داشتند. به عبارت دیگر، متغیر حمایت اجتماعی توانست نقش میانجی را در مسیرهای غیر مستقیم ایفا نماید. مطابق با این یافته ها می توان نتیجه گرفت که با افزایش کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی و کاهش اضطراب بیماری کرونا می توان میزان حمایت اجتماعی معلمان را افزایش داد تا این عوامل در کنار یکدیگر شرایط کاهنده فرسودگی شغلی را فراهم سازند و علاوه بر حفظ و ارتقای سلامت روان معلمان، شرایط را برای کاهش پیامدهای منفی مانند غیبت و میل به ترک شغل برای سازمان فراهم سازد.
اثر بخشی مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عدم تحمل تردید، احساس مسئولیت افراطی و درهم آمیختگی فکر، در زنان دارای وسواس فکری و عملی شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عدم تحمل تردید، احساس مسئولیت افراطی و درهم آمیختگی فکر و عمل در زنان مبتلا به اختلال وسواس شهر اراک بود.روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری حاضر عبارت از کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواس شهر اراک مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره در سال 1400 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از زنان دارای اختلال وسواس فکری عملی از مراکز مشاوره شهر اراک بر اساس پرونده روانپزشکی آنان و انجام مصاحبه بالینی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بازنگری شده وسواسی - اجباری فوآ و همکاران (Foa et al., 2000) ، مقیاس عدم تحمل تردید فریستون و همکاران (Freeston et al., 1994) پرسش نامه نگرش مسئولیت پذیری سالکوسکیس و همکاران (Salkovskis et al., 2000) و مقیاس آمیختگی فکر – عمل شفران و همکاران (Shafran et al., 1996) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. درمان شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی سگال و همکاران (Segal et al., 2013) در 8 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یک بار در هفته برگزار شد. گروه کنترل پس از اجرای پیش آزمون در انتظار درمان بعد از پایان دوره مداخله قرار گرفتند داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش آماری
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بر سازگاری عاطفی، اجتماعی و تحصیلی نوجوانان تیزهوش
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بسیاری از مشکلات خانواده ها و جوامع کنونی ریشه در ناسازگاری های نوجوانان دارد. شناخت عوامل مؤثر بر سازگاری به ویژه در دوره نوجوانی که انحرافات رفتاری شدت می یابد از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بر سازگاری عاطفی، اجتماعی و تحصیلی نوجوانان تیزهوش انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس سمپاد (تیزهوشان) دوره متوسطه شهر سنندج در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که از دانش آموزان تیزهوشی که به فراخوان پژوهشگر جواب مثبت داده و در معیار سازگاری نمره زیر 15 کسب کرده بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه هفتگی و هر جلسه 90 دقیقه تحت مداخله قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر (1995) و پرسش نامه سازش یافتگی سینها و سینگ (1993) بود. جهت تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل کوواریانس و نسخه 22 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت به صورت معناداری موجب افزایش نمره کلی سازگاری (45/44 F=، 01/0 > p)، سازگاری عاطفی (87/32 F=، 01/0 > p)، سازگاری اجتماعی (83/8 F=، 01/0 > p) و سازگاری تحصیلی (54/23 F=، 01/0 > p) در نوجوانان تیزهوش شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از برنامه آموزش گروهی مبتنی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت برای بهبود ویژگی های مرتبط با سلامت به ویژه افزایش سازگاری در نوجوانان استفاده نمایند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر نظم جویی هیجان و کاهش تنش در زنان داوطلب IVF (لقاح مصنوعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۳۸۸-۲۳۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناباروری بر وضعیت خلقی، روانی و شناختی تأثیر منفی می گذارد و افراد در این شرایط، حالات هیجانی مختلف همچون استرس را تجربه کرده و به شیوه ای نوین همچون لقاح مصنوعی متوسل می شوند. بکارگیری روش هایی که منجر به بهبود نظم جویی هیجانی و کاهش استرس در زنان داوطلب IVF از اهمیت زیادی برخوردار است؛ در کنار شیوه های درمانی استفاده شده برای این منظور، تاکنون مطالعه ای که به بررسی تأثیر طرحواره درمانی بر بهبود نظم جویی هیجانی و کاهش استرس در زنان داوطلب لقاح مصنوعی نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر نظم جویی هیجان و کاهش استرس در زنان داوطلب IVF (لقاح مصنوعی) انجام شد. روش: روش این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مراجعه کننده به کلینیک IVF شایا مهر تهران جهت انجام عمل IVF در زمستان 1400 بود که از میان آن ها 30 نفر از زنان مطابق با معیارهای ورود به طور هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه گواه (15 نفر) و گروه آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش طرحواره درمانی بر اساس پروتکل طرحواره درمانی یانگ (2003) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار F به دست آمده برای هر دو متغیر در سطح آلفای 01/0 معنی دار است (01/0 >P) و فرض پژوهش مبنی بر اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود نظم جویی هیجانی و کاهش استرس ادراک شده زنان داوطلب IVF مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد طرحواره درمانی می تواند در بهبود نظم جویی هیجانی و کاهش استرس در زنان داوطلبان IVF (لقاح مصنوعی) مؤثر باشد و می توان از مداخله مبتنی بر طرحواره درمانی برای بهبود نظم جویی هیجانی و کاهش استرس زنان داوطلب برای لقاح مصنوعی استفاده کرد؛ بنابراین در حوزه سلامت روان زمینه سازی آموزش این روش در کلینیک های درمان ناباروری قبل از انجام عمل IVF از اقدامات مثبت خواهد بود.
واکاوی وجوه تاثیرگذار بر ایجاد فاصله میان نظریه و عمل در معلمان ابتدایی: یک پژوهش روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی وجوه تاثیرگذار بر ایجاد فاصله میان نظریه و عمل در معلمان ابتدایی است. بدین منظور از روش روایت پژوهی استفاده شده است و بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، با 16 نفر از معلمان نمونه مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران تا رسیدن به اشباع نظری داده ها مصاحبه شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های روایی و نیمه ساختاریافته و همچنین یادداشت های میدانی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمونی روایت ها بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که 4 مضمون (عامل) اصلی ( تجربیات معلم، آموزش، ویژگی های شخصیتی معلم و ماهیت کودک ابتدایی) به عنوان وجوه تاثیرگذار بر عمل معلمان وجود دارند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که عمل معلمان تنها متاثر از آموزش نیست؛ بلکه 3 عامل تجربیات معلم، ویژگی های شخصیتی معلم و ماهیت کودک ابتدایی نیز وجود دارد که فاصله میان نظریه ی نظریه پردازن تربیتی و عمل معلمان ابتدایی را توجیه می کند. نادیده گرفتن این 3 عامل موجب پایین آمدن بازده دوره های آموزشی پیش، بدو و ضمن خدمت معلمان می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و فناوری واقعیت توسعه یافته بر فاکتورهای جسمانی و اضطراب سخنرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
149 - 170
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت سخنرانی در جمع و تاثیر منفی اضطراب سخنرانی در موقعیت های حرفه ای و روزمره، محققان برای کاهش این اضطراب به فناوری های جدید مثل واقعیت مجازی و توسعه یافته در کنار درمان های سنتی روانشناختی روی آورده اند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و فناوری واقعیت توسعه یافته بر فاکتورهای جسمانی و اضطراب سخنرانی دانشجویان می باشد . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری، کلیه دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب سخنرانی مراجعه کننده به کلینیک های مازندران در سال 1400-1401 می باشند. نمونه پژوهش 45 بیمار بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (15 نفر گروه درمان شناختی رفتاری، گروه دوم 15 نفر فناوری واقعیت توسعه یافته و گروه سوم 15 نفر به عنوان گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه اول، درمان شناختی رفتاری را با استفاده از پروتکل خدایاری فرد و عابدینی، (1381) دریافت کردند. در گروه دوم آزمایش، بیماران با استفاده از فیدبک های فیزیولوژیکی حاصل از سنسورهای (ضربان قلب، دمای بدن و تعریق) متصل شده به بدن بیمار و استفاده همزمان از سناریوی پیشنهادی واقعیت توسعه یافته مورد ارزیابی قرار گرفتند. از پرسشنامه اضطراب سخنرانی بارسولومی و هولیهان (2016) برای هر سه گروه، قبل و بعد از درمان استفاده شده است. داده ها با آزمون های آماری تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر اضطراب سخنرانی و مولفه های آن ازجمله خرده مقیاس شناختی (ضریب اتا 77/0)، رفتاری (ضریب اتا 74/0) و فیزیولوژیک (ضریب اتا 62/0) دانشجویان اثربخش است. همچنین نتایج بیانگر این است که فناوری واقعیت توسعه یافته بر فاکتورهای جسمانی از جمله تعریق (ضریب اتا 62/0)، دمای بدن (ضریب اتا 58/0) و ضربان قلب (ضریب اتا 61/0) دانشجویان اثربخش است. میانگین اضطراب سخنرانی گروه آزمایش روش فناوری واقعیت توسعه یافته (40/33) در مرحله پس آزمون پایین تر از روش شناختی - رفتاری (40/37) می باشد. همچنین درمان در گروه (روانشناس + سنسورها + سناریوی پیشنهادی واقعیت توسعه یافته) در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری، مدت زمان بهبودی را کاهش داده است . نتیجه گیری: هر دو شیوه درمان (درمان شناختی رفتاری و فناوری واقعیت توسعه یافته) بر کاهش اضطراب سخنرانی و فاکتورهای جسمانی مرتبط اثربخش هستند؛ اما تأثیر فناوری واقعیت توسعه یافته به ویژه در کاهش مدت درمان، بیشتر از روش درمان شناختی رفتاری است. این نتایج ضرورت استفاده از فناوری واقعیت توسعه در درمان اضطراب سخنرانی را پیشنهاد می کند.
نقش تجربه زیسته روان زخم در کودکی و خودتخریب گری بر پندار خودکشی: اثر واسطه ای فرونشانی عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
113 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تجربه زیسته روان زخم در کودکی و خودتخریب گری بر پندار خودکشی با اثر واسطه ای فرونشانی عاطفی است. در راستای این هدف در یک تحقیق مقطعی و توصیفی-همبستگی از جامعه ی دانشجویان دانشگاه پیام نور ایلام تعداد 233 نفر (116 نفر مرد، 117 نفر زن) با دامنه سنی 19 تا 30 ساله و مقاطع تحصیلی لیسانس، فوق لیسانس و دکتری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های پندار خودکشی بک، کودک آزاری محمد خانی، آسیب به خود سانسون و سانسون و فرونشانی عاطفی وینبرگر استفاده شد. جهت پردازش وتحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش ازنرم افزارهای آماری SPSS-22و Lisrel-8.85 استفاده شد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که روان زخم به طور معنادار اثر مستقیم و مثبت بر پندار خودکشی دارد. از طرفی دیگر، خودتخریب گری رابطه مثبت و معنی داری با پندار خودکشی دارد. روان زخم از طریق فرونشانی عاطفی بر پندار خودکشی تاثیر غیرمستقیم دارد. همچنین، خودتخریب گری از طریق میانجی گری فرونشانی عاطفی برپندار خودکشی تاثیر دارد. با تکیه بر نتایج این پژوهش می توان بیان داشت که، فرونشانی عاطفی می تواند به عنوان یک متغیر واسطه ای رابطه بین روان زخم، خودتخریبی و پندار خودکشی را تبیین کند. بنابراین، می توان مداخله تنظیم هیجانی را برای کاهش پندار خودکشی بکارگرفت.
چگونه توانستم مشکل عدم یادگیری دانش آموز کم شنوایم را برطرف نمایم؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
18 - 23
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که یکی از راه های برقراری ارتباط افراد بشر زبان تصور می باشد، کودک ناشنوا برای برقراری ارتباط با بهره گیری از حس شنوایی، آنچه را که می شنود در ذهن خود تکرار می کند و از طریق گفتار مداوم شروع به گفتن کلمات می شود. که این امر بر رشد عقلانی او تأثیر بسزایی دارد؛ اما این فرایند ارتباطی در کودکان کم شنوا به علت نقص شنوایی اتفاق نمی افتد.شنوایی یکی از حیاتی ترین توانایی های حسی است، یادگیری که اساسی ترین توانمندی برای سازگاری انسان با محیط رشد ذهنی به شمار می آید به شدت تحت تأثیر حس شنوایی قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر بررسی نتایج پژوهش های انجام شده پیرامون تأثیر آسیب شنوایی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کم شنوا در حوزه مهارتهای اساسی یادگیری شامل خواندن، نوشتن در درس ها است.از جمله مشکلات افت شنوایی و تاثیر آن بر گفتار و زبان کودکان باید به موفق نشدن در مدرسه و سخت بودن برقراری ارتباط با دیگران اشاره کنیم. این دسته از کودکان در توسعه مهارت های اجتماعی مشکل دارند و ممکن است نخواهند با دیگر کودکان بازی کنند و حرف بزنند. کودکان مبتلا به کم شنوایی با سرعتی مشابه با کودکان با قدرت شنوایی طبیعی، واژه ها را یاد نمی گیرند از طرفی در اطلاع از معانی متفاوت یک کلمه مشکل دارند.اینجانب تلاشم بر این است که در اقدام پژوهی فوق دانش آموز کم شنوا را به یادگیری بهتر در درس هایش علاقه مند و موفق گردانم.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی بر تمایل به جبران زنان درگیر طلاق عاطفی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
82 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان گروهی غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی بر تمایل به جبران زنان درگیر طلاق عاطفی شهر اصفهان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان دارای طلاق عاطفی بود که در سال 1400-1399 جهت دریافت خدمات مشاوره خانوادگی به کلینیک های تحت حمایت سازمان بهزیستی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 60 زن به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش اول (20 نفر)، آزمایش دوم (20 نفر) و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش مداخله غنی سازی روابط زناشویی اولسون (1999) را در هفت جلسه و مداخله بخشودگی انرایت (2001) را در نه جلسه در طی دو ماه دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (1997) و تمایل به جبران وودیات و ونزل (2013) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله غنی سازی روابط زناشویی بر نمره تمایل به جبران (30/8=F، 001/0=P) و مداخله بخشودگی بر نمره تمایل به جبران (15/6 =F، 001/0=P) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. در ارتباط با مقایسه میزان اثربخشی مداخله غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی، نتایج نشان داد مداخله غنی سازی روابط زناشویی در طول زمان پایداری درمانی بیشتری در مقایسه با آموزه های بخشش درمانی دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان از مداخلات انجام گرفته در مراکز مشاوره و خدمات روان شناسی خانواده، دادگاه ها و سازمان بهزیستی بهره گرفت.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ و سرسختی روانشناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
153 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ و سرسختی روانشناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال 1399-1400 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، درمان پذیرش و تعهد اجرا شد در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب مرگ (تمپلر، 1970) و پرسشنامه سرسختی روانشناختی (لانگ و گولت، 2003) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود اضطراب مرگ و سرسختی روانشناختی در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است (001/0P<). یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد فراهم می کند و مشاوران و روانشناسان می توانند برای بهبود اضطراب مرگ و سرسختی روانشناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی از این مداخله استفاده نمایند.