فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۴۱ تا ۴٬۶۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
This research was conducted with the aim of investigating the relationship between cognitive emotion regulation and executive functions. The research method is descriptive-correlation type. 150 students of Islamic Azad University Science and Research Branch were selected by convenience sampling method and completed research tools including Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ) and Barkley Deficits in Executive Functioning Scale (BDEFS). Data analysis was done with Pearson correlation coefficient and SPSS-22 software. The findings showed that there is a positive and significant relationship between the strategies of emotion regulation of acceptance, positive refocusing, planning, positive reappraisal, and putting into perspective with executive functions, but this relationship were inverse for self-blame, other-blame, catastrophizing and rumination (P < 0.01). According to the findings, it is concluded that constructive strategies of cognitive emotion regulation can be effective in strengthening executive functions, and incorrect strategies of cognitive emotion regulation cause problems in executive functions.Therefore, students should be trained in the field of improving cognitive regulation strategies.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت بر پردازش هیجانی و خود مراقبتی در نوجوانان دختر دارای سندرم پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت بر پردازش هیجانی و خود مراقبتی در نوجوانان دختر دارای سندرم پیش از قاعدگی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدرسه ی دخترانه ی غیرانتفاعی بود که در مرکز آموزشی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از این دختران بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین گردیدند. گروه مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس غربالگری علائم قبل از قاعدگی استینر و همکاران (PSST، 2003) و پردازش هیجانی باکر و همکاران (EPS، 2007)، میزان خود مراقبتی نوجوان اروم (AS-CLQ، 2009) جمع آوری و به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون پردازش هیجانی و خودمراقبتی در گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود دارد. نتیجه گیری می شود درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت بر پردازش هیجانی و خود مراقبتی در نوجوانان دختر دارای سندرم پیش از قاعدگی مؤثر بوده است.
اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر تغییر نگرش به مواد مخدر در نوجوانان پسر در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۲۱۶-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر تغییر نگرش به مواد مخدر در نوجوانان پسر در معرض خطر انجام شد. روش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان پسر در معرض خطر ساکن مناطق حاشیه شهر کرمانشاه در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه نگرش سنج مواد مخدر را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش گروهی مثبت نگری در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش گروهی مثبت نگری بر مؤلفه های نگرش به مواد مخدر (اثرات، خطرات، و مصرف مواد) تأثیر مثبت داشت و باعث کاهش نگرش مثبت به مواد مخدر در بین شرکت کنندگان گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان از آموزش مثبت نگری به عنوان شیوه ی مؤثری برای کاهش نگرش مثبت نسبت به مواد مخدر در نوجوانان در معرض خطر استفاده نمود. بنابراین، پیشنهاد می شود آموزش مثبت نگری در لیست برنامه های پیشگیری اولیه از اختلال مصرف مواد در مدارس، دانشگاه ها، و مراکز آموزشی قرار گیرد
مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی بهزیستی شغلی در رابطه بین سرمایه روان شناختی با اشتیاق به کار در معلمان مدارس ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
366 - 375
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی بهزیستی شغلی در رابطه بین سرمایه روان شناختی با اشتیاق به کار در معلمان مدارس ابتدایی انجام شده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. این پژوهش با حضور 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 به روش آنلاین انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه اشتیاق به کار اترخت (UWES) اسچافلی و همکاران (2002)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی (PCQ) لوتانز و همکاران (2007) و مقیاس بهزیستی کارکنان (EWBS) ژونگ و همکاران (2015) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین سرمایه روان شناختی و بهزیستی شغلی با اشتیاق به کار همبستگی معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم سرمایه روان شناختی از طریق نقش میانجی بهزیستی شغلی بر اشتیاق به کار معلمان مدارس ابتدایی معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/025=RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر اشتیاق به کار در بین معلمان مدارس ابتدایی است.
رابطه تصور از خدا با امنیت روانی در جانبازان شهر کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
614 - 620
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه تصور از خدا با امنیت روانی در جانبازان شهر کرمانشاه است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه جانبازان شهر کرمانشاه بود که برابر 19616 نفر می باشند. جهت انتخاب حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و حجم کل جامعه، 377 نفر بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. نتایج نشان داد که بین متغیر تصور از خدا با امنیت روانی جانبازان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت یکی از عناصر سازنده امنیت روانی در جانبازان، مفهوم تصور از خدا است، آنجا که فرد از وابستگی های دنیوی اعراض کرده و از غیرخدا، به خدا روی می آورد و همین امر توان تحمل فرد را در برابر مشکلات بیشتر می کند و منجر به امنیت خاطر جانبازان می شود.
نقد مبانی انسان شناختی نظریه عقلانی- هیجانی آلبرت الیس با نگرش به منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
147-166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مبانی انسان شناختی نظریه عقلانی هیجانی آلبرت الیس و نقد آن با نگرش به منابع اسلامی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است که مطابق آن ابتدا با مرور منابع موجود، مبانی انسان شناختی نظریه الیس شناسایی و سپس از منظر روان شناختی، فلسفی و قرآنی نقد و بررسی گردید. یافته ها نشان می دهند از نظر الیس انسان موجودی مادی، فانی، شناختی و فردگراست که به صرف انسان بودن ارزشمند است و انحراف از تفکرات منطقی علت نابهنجاری است. هدف و غایت زندگی انسان کسب لذات بلندمدت مادی و این جهانی است، در حالی که از نظر اسلام، انسان موجودی دوساحتی و ابدی است که در بطن اجتماع زندگی می کند و با خود، خدا، دیگران و طبیعت ارتباط دارد. از نظر اسلام انسان فطرتی الهی دارد که انحراف از آن زمینه ساز نابهنجاری است. انسان به علت اتصال وجودی با خدا و برخورداری از برخی مواهب الهی (مثل عقل، قلب و فطرت) کرامت ذاتی دارد و با حرکت در مسیر هدف نهایی خلقت (یعنی عبودیت و نیل به قرب الی الله) به کرامت اکتسابی خواهد رسید.
دگرگونی های بیماری خاست: مطالعه ی پدیدارشناختی تجربه ی بیماری در افراد مبتلا به بیماری های قلبی - عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۵۲۸-۱۵۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تجربه بیماری های قلبی - عروقی بر ابعاد مختلف جسمانی، روانشناختی، اجتماعی و وجودی بیمار تأثیرگذار است، اما پس از بررسی پیشینه پژوهشی مشخص شد هرکدام از مطالعات انجام شده صرفاً یکی از این مؤلفه ها را مطاله کرده اند. بنابراین عدم وجود پژوهشی که تمام مؤلفه های ذکر شده را در ارتباط با یکدیگر مورد بررسی قرار دهد، نشان دهنده وجود خلأ علمی در این زمینه است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی چگونگی «تجربه ی بیماری» در افراد مبتلا به بیماری های قلبی - عروقی انجام شد. روش: در پژوهش کیفی حاضر از روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند صورت گرفت و برای گردآوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته مبتنی بر محورهای پیشنهادی اسپرادلی (2016)، با 16 بیمار قلبی - عروقی به صورت انفرادی انجام شد. داده ها بر اساس راهبرد 6 مرحله ای اسمیت، لارکین و فلاورز (2021) و در محیط نرم افزار MAXQDA-2020 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: از تحلیل یافته ها، مقوله ی مرکزی "دگرگونی های بیماری خاست" شناسایی شد که شامل پنج مقوله ی اصلی پدیدارشوندگی بدن، مانع عاملیت، تداخل ارتباطی، تجارب هیجانی دشوار و چالش های وجودی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت در مواجهه با بیماری های قلبی - عروقی ابعاد مختلفی از زندگی شخصی و اجتماعی بیماران دچار دگرگونی های عمیق می شود. استفاده از مقوله های شناسایی شده در پژوهش حاضر می تواند راهنمایی برای متخصصان در ارزیابی این مورد باشد که بیمار قلبی - عروقی در کدام یک از مقوله های "دگرگونی های بیماری خاست" دچار مشکلات جدی تری است و در نتیجه می تواند متخصصان را در طراحی و اجرای مداخلات متناسب با همان مقوله یاری کند.
مدل یابی روابط ساختاری سازگاری زناشویی والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی گر شادکامی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۴۸-۱۶۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مسائل مهم در زمینه روانشناسی تربیتی، ارتباط بین سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. برای تبیین رابطه میان سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی، لازم است که عوامل میانجیگر بین آن ها را شناسایی کرد. یک عامل محتمل شادکامی دانش آموزان است. با این حال تاکنون مطالعه ای به بررسی روابط ساختاری سازگاری زناشویی والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی گر شادکامی نپرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری سازگاری زناشویی والدین و شادکامی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آنان بوده است. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستان های مدارس نمونه فرهنگ، امام حسین (ع) و شهید اصفهانی شهر بابل در سال تحصیلی 1400-1401 بود که در این بین تعداد 300 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد (ارگایل ولو، 1990) و پرسشنامه سازگاری زناشویی والدین گراهام بی اسپانیر (1976) و برای سنجش عملکرد پیشرفت تحصیلی از نمره معدل نیمسال اول سال تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی از (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی از (مدل یابی معادلات رگرسیونی ساختاری) استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss-18 و Amos-23 انجام گرفت. یافته ها: مدل پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و به طور کلی دو متغیر توان پیش بینی (48/0 R2=) از متغیر پیشرفت تحصیلی توسط متغیرهای سازگاری زناشویی والدین، شادکامی در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم در سطح معنی داری (05/0 p>) قابل تبیین است. نتیجه گیری: باتوجه به معنی دار بودن روابط میان متغیرهای مورد بررسی، نتایج پژوهش حاضر بر ضرورت نقش سازگاری زناشویی والدین و رفتارهای یادگیرندگان با توجه به شادکامی با سیستم آموزشی تأکید دارد که می تواند به عنوان چارچوبی برای طراحی برنامه های آموزشی در جهت تقویت سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شود و دلالت های کاربردی برای بهبود پیشرفت تحصیلی به معلمان و یاد گیرندگان ارائه بدهد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر عملکرد توجه، بازداری پاسخ و درک کلامی کودکان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۷۶۰-۷۴۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: بسیاری از کودکان دارای اختلال یادگیری ریاضی با مشکلاتی در عمکرد توجه، بازداری پاسخ و درک کلامی روبرو هستند و توانبخشی شناختی یکی از مداخلات تأثیرگذار بر بهبود یادگیری این کودکان است. اما تاکنون مطالعات کافی در راستای طراحی و توسعه ابزارهای توانبخشی شناختی و بررسی اثربخشی آن ها انجام نگرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر عملکرد توجه، بازداری پاسخ و درک کلامی کودکان با اختلال یادگیری ریاضی انجام شد. روش:پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. از جامعه ی آماری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری و توانبخشی های شناختی مناطق ۲، ۵، ۱۵ و ۱۸ شهر تهران، ۳۰ نفر گروه نمونه به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جای دهی شدند. به منظور تشخیص اختلال ریاضی از آزمون تشخیصی کی-مت (کانلی، 1988) استفاده شد. گروه آزمایش ۱۲ جلسه 50 تا 60 دقیقه ای به مدت شش هفته در برنامه مداخله ای با بسته محقق ساخته به نام مروا شرکت کردند. ولی گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. عملکرد کودکان در پیش و پس از ارائه ی مداخله، به وسیله مجموعه ی آزمون وکسلر کودکان (WISC-IV) (وکسلر، 2003) مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل کوواریانس در محیط نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد گروه دریافت کننده برنامه توانبخشی شناختی نسبت به گروه گواه افزایش معناداری در متغیرهای توجه و بازداری پاسخ نشان دادند (0/001 >P) اما بر درک کلامی تأثیر معنی داری نداشت (0/001 <P). نتیجه گیری: با توجه به ارتقاء عملکرد در متغیرهای توجه و بازداری پاسخ در کودکان با اختلال یادگیری ریاضی، می توان استفاده از بسته توانبخشی شناختی مروا را به عنوان یک مداخله ثمربخش به متخصصان این حوزه پیشنهاد کرد.
Identifying the Components of the Acceptance of the maternal role: A qualitative study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: mothering is one of the biggest challenges in women's lives that can affect their mental health. Awareness of the role of motherhood and acceptance of this role by women can help the health of mother and child. Therefore, it seems necessary to identify the components of accepting the mother's role. the aim was to identify the components of accepting the role of mother for married women without children. Methods: This study was conducted with a qualitative method and a library approach. The statistical population of the research was 75 books, articles and theses related to the topic of motherhood and the role of the mother in the years 2000 to 2022, from which 31 articles were selected in a targeted manner and the data were analyzed using the thematic analysis method of Brown and Clark (2006). Results: The findings were classified in the form of 25 organizing categories and 5 main categories including individual, family, social, cultural and economic components. Conclusion: The results of the present study showed that identifying the components of accepting the role of mother can be the basis for adopting educational and support measures for women.
Model for predicting attitude towards infidelity based on the quality of marital relations, sexual performance in married women: the mediating role of the empathy model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research was conducted with the aim of predicting the attitude towards infidelity based on the quality of marital relations, sexual performance in married women: the mediating role of empathy. The descriptive research method was correlation type. The statistical population of the present study included all married women in Najaf Abad city in 2019, and 225 of these women were selected by random cluster sampling and the Whatley Infidelity Attitude Questionnaire (ATIS) (2006), Busby et al.'s Marital Relationship Quality (RDAS) (1995), Rosen et al.'s Sexual Functioning Questionnaire (FSFI) (2000), and Jolliffe et al.'s Empathy (ICBC) (2006) were completed. Data analysis using structural equation modeling showed that there is a negative and significant relationship (p<0.01) between the quality of marital relations, sexual performance and empathy with the attitude towards marital infidelity. Also, the results showed that there is an indirect and significant relationship between the quality of marital relations and sexual performance with attitude through empathy (p<0.01). The results of this research showed that the quality of marital relations and sexual performance explains the attitude towards cheating based on the mediating role of empathy, and the research model has a favorable fit. The findings of this research can be used by experts in the fields of mental health to improve couples' relationships
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احقاق جنسی زنان شاغل و خانه دار در شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احقاق جنسی زنان شاغل و خانه دار در شهر اصفهان انجام شد. تحقیق از نظر هدف، کاربردی است. این تحقیق با طرح آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایش به اجرا در آمد. در این تحقیق، گروه آزمایش روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت و گروه کنترل هیچ روش درمانی را دریافت نکرد اما هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه ی احقاق جنسی هالبرت (1990) را انجام دادند. جامعه آماری این پژوهش شامل حدود 3000 نفر از زنان شاغل و خانه دار مراجعه کننده به سه کلینیک مشاوره خانواده در منطقه ی 5 شهر اصفهان بودند. تعداد 120 پرسشنامه در بین زنان شاغل و خانه دار مراجعه کننده به سه کلینیک مشاوره ی خانواده شهر اصفهان در پیش آزمون و پس آزمون، توزیع و پس از جمع آوری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احقاق جنسی زنان اثر معناداری دارد، لذا می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در احقاق جنسی زنان اثربخش می باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر خودکارآمدی و تنیدگی شغلی معلمان زن مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر خودکارآمدی و تنیدگی شغلی معلمان زن مدارس ابتدایی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل می باشد و جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال 1400-1401، را شامل می شد. با توجه به روش پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 5 مدرسه در منطقه 2 تعیین و سپس با همین روش 2 مدرسه انتخاب شد سپس جهت غربالگری اولیه با استفاده از روش نمونه گیری به صورت داوطلبی از بین معلمانی که شرایط ورود به پژوهش را دارند انتخاب و بین آن ها پرسشنامه خودکارآمدی و تنیدگی شغلی اجرا شد و افرادی که نمره بالایی در تنیدگی شغلی و نمره پایینی در خودکارآمدی بدست آوردند انتخاب و سپس با روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر از آن ها گزینش و سپس در 2 گروه 15 نفری تقسیم شدند. گردآوری داده ها توسط پرسشنامه های خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) و تنیدگی شغلی استاینمتز (2003) انجام شد و مداخله توسط پروتکل آموزش مهارت ارتباطی انجام شد. همچنین از روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و تک متغیره (آنکوا) جهت تحلیل داده ها استفاده شد، نتایج حاکی از آن بود که در مجموع تفاوت معنادار بین نمره کل و خرده مقیاس های دو پرشسنامه خودکارآمدی و تنیدگی شغلی در پیش آزمون و پس آزمون در دوگروه آزمایش و کنترل در معلمان زن مدارس ابتدایی وجود داشت.
بازتعریف مفهوم حل مسئله اجتماعی بر اساس داستان های کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حل مسئله اجتماعی از جمله مهارت های ضروری در عصر حاضر است و به مثابه عالی ترین شکل یادگیری به شمار می رود. از این رو شناسایی الگوی حل مسئله اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی حل مسئله اجتماعی در داستان های کلیله و دمنه بود. روش کار: پژوهش حاضر به لحاظ هدف در حوزه پژوهش های بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش گردآوری داده، کیفی مبتنی بر تئوری داده بنیاد بود. جامعه آماری شامل کتاب کلیله و دمنه بود که با توجه به ماهیت موضوع کتاب، داستان ها به عنوان نمونه انتخاب شد. در گام نخست، با توجه به متن داستان ها کدگذاری باز انجام شد. سپس بر اساس شباهت ها و تفاوت ها و بازخوانی کدهای باز، این کدها در کدهای محوری دسته بندی شد و در نهایت با ترکیب کدهای محوری، مولفه های اصلی حل مسئله اجتماعی شناسایی شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که الگوی حل مسئله اجتماعی مبتنی بر فرهنگ بومی مشتمل بر 6 مقوله اصلی و 21 مقوله فرعی بود که عبارتند از: نگرش به مسئله، شیوه های رفتاری در برخورد با مسئله، تفکر و تصمیم گیری، هیجانات و مدیریت آن، تعامل بین فردی و مشورت کردن به عنوان بود. نتیجه گیری: در مجموع، به سبب ابعاد گسترده و جامعیت تعریف حل مسئله اجتماعی به پژوهشگران پیشنهاد می شود که در جهت ساخت بسته های آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی بر ابعاد مفاهیم آن که در این مطالعه شناسایی شد، تمرکز کنند.
بررسی ویژگی های طیفی مرتبط با اختلال وسواسی_جبری در الکتروانسفالوگرافی کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از میان تکنیک های نقشه برداری مغزی، الکتروانسفالوگرافی کمی با کاربری آسان تر جهت بررسی اختلالات روان پزشکی از جمله اختلال وسواسی_جبری مورد اقبال واقع شده است. ویژگی های طیفی، نمایان گر توزیع قدرت سیگنال در باند های فرکانسی مختلف سیگنال الکتروانسفالوگرافی کمی می باشند و می توانند تفاوت فعالیت عصبی نواحی مختلف را که شاید زمینه ساز بیماری باشند مشخص کنند. در این مطالعه با استفاده از ویژگی های طیفی دخیل در اختلال وسواسی_جبری که بر اساس مطالعات گذشته شناخته شده است را بررسی کرده و به عنوان ورودی داده ها به عملکرد الگوریتم پیشنهادی عملکرد بررسی کردیم. روش کار: این مطالعه یک مطالعه مقطعی_تحلیلی بود. سیگنال های الکتروانسفالوگرافی در حالت استراحت از افراد دارای اختلال و سالم در شرایط چشم بسته به دست آمد. این روش با استفاده از کلاهک ۲۱ کاناله انجام شد. پس از حذف نویز با روش ICA ویژگی های طیفی محاسبه و پس از افزایش داده ها از طریق تقسیم الکتروانسفالوگرام به سیگنال های یک دقیقه ای، به عنوان ورودی ماشین یادگیری استفاده شد. همچنین با استفاده از آزمون های آماری این ویژگی ها بین دو گروه سالم و افراد دارای اختلال مقایسه شد. یافته ها: ۴۲ فرد وارد مطالعه شدند که ۲۷ نفر دارای اختلال و ۱۴ نفر سالم بودند. مشخص شد که هیچ یک از ویژگی های استخراج شده بین دو گروه اختلاف معناداری نداشتند. حساسیت ارایه شده توسط الگوریتم یادگیری ماشین 83/3 درصد، اختصاصیت ۸۰ درصد، دقت 82/1 درصد و نرخ نسبت یافتن غلط (FDR) 11/7 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: برخلاف مطالعات قبل اغلب ویژگی های طیفی به جز یک مورد (بتای ناحیه پیشانی) اختلاف معناداری نداشتند. الگوریتم یادگیری ماشین با دقت 82/1 درصد توانست افراد مبتلا را تشخیص دهد. این عملکرد قابل قبول و مشابه عملکرد دیگر الگوریتم ها با ویژگی های غیر طیفی و روش های تصویربرداری دیگر بود.
اثربخشی دستورالعمل های شناختی کانون توجه و آرایش تمرین بر عملکرد شناختی مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مهارت های شناختی- حرکتی بخش گسترده ای از زندگی انسان را تشکیل می دهد و سال های زیادی است که دانشمندان برای شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن ها تلاش می کنند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دستورالعمل های شناختی کانون توجه و آرایش تمرین بر عملکرد شناختی مردان سالمند بود. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و ۴ گروه آزمایشی بود. تعداد ۶۰ سالمند مرد شهر اهواز با دامنه سنی ۸۰-۶۰ سال به روش نمونه گیری داوطلبانه در سال ۱۴۰۰ انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه تجربی (تمرین متغیر- توجه درونی، متغیر- بیرونی، ثابت- بیرونی، ثابت- درونی) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده هدف دارت روی دیوار بود. گروه های تحقیق ۱۰ جلسه و هر جلسه به اجرای ۳ بلوک ۱۰ کوششی پرداختند. پس آزمون ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس مرکب با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری بین گروه ها وجود دارد (F=۱۱/۴۳ ،P=۰/۰۰۱). نتایج آزمون توکی برای بررسی تفاوت ها نشان داد تفاوت معناداری بین گروه تمرین متغیر- توجه بیرونی با گروه های تمرین متغیر- توجه درونی (P=۰/۰۱۱)، تمرین ثابت- توجه بیرونی (P=۰/۰۰۱) و تمرین ثابت- توجه درونی (P=۰/۰۰۱) وجود دارد. بین سایر گروه های تحقیق تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق، گروه تمرین متغیر- توجه بیرونی عملکرد بهتری نسبت به سایر گروه ها داشتند. با توجه به عملکرد شناختی بهتر گروه تمرین متغیر- توجه بیرونی، لذا به مربیان و متخصصان سالمند پیشنهاد می شود در طراحی های تمرینی خود از مزیت ترکیبی این دو روش استفاده نمایند.
بررسی اثربخشی به کارگیری راهبردهای جبرانی مبتنی بر پردازش شناختی نارساخوانان بر روی درک متن، دقت و سرعت خواندن در کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۰۱-۲۴۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: نارساخوانی یک مشکل پیش بینی نشده ی عصب شناختی است. یکی از مؤلفه ها ی زبانی برای نارساخوانان، استفاده از راهبردهای جبرانی است. با اینکه به کارگیری روش های واج شناختی در بهبود خواندن در میان پژوهش های فارسی زبان بسیار است اما راهبردهای جبرانی در زبان فارسی چندان مورد توجه نبوده است. از اینرو بررسی و به کارگیری این راهبردهای زبانی در زبان فارسی یکی از ضروریات طراحی روش های بهبودبخشی در نارساخوانان است که مطالعات اندکی به آن پرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی به کارگیری راهبردهای جبرانی شناختی مبتنی بر پردازش خاص نارساخوانی بر روی درک متن، دقت و سرعت خواندن در کودکان فارسی زبان بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان پایه ی دوم دبستان نارساخوان شهر سمنان در سال 1402 بود که از آن نمونه ای به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شد. در مجموع 31 نفر برای نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش آزمون ادراک بینایی (فراستیگ، 1996) و آزمون خواندن (شیرازی و نیلی پور، 1380) و آزمون محقق ساخته بود و از پروتکل آموزشی (کلارک ولیون، 2011) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوورایانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: بررسی کوواریانس سطوح ادراک بینایی (بالا - متوسط) بر نمرات پس آزمون گروه آموزش دیده به روش جبرانی نشان می دهد که تأثیر ادراک بینایی بر کاهش خطای خواندن و همچنین طول زمان خواندن با توجه به سطح معنی داری پایین تر از 05/0 اثربخش است. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های حاصل از این پژوهش می توان استنباط کرد که به کارگیری روش های جبرانی و واج شناختی در کنار هم می تواند به بهبودبخشی دقت، سرعت و درک متن نارساخوانان کمک کند؛ بنابراین برای بهبودبخشی مؤلفه های خواندن در نارساخوانان باید توانایی های متفاوت شناختی و راهبردهای جبرانی مورد استفاده در آنان را شناخته و به کار گرفته شود.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانگری و تلفیق آن با فن مواجهه و جلوگیری از پاسخ بر تحمل پریشانی در زنان مبتلا به اختلال وسواس شستشو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۷۸۲-۱۷۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: وسواس، از اختلالات روانی مزمن است که به دلیل ماهیت پیچیده آن، موجب شده درمان های متفاوتی برای آن استفاده شود. طرحواره درمانگری و فن مواجه و جلوگیری از پاسخ از شیوه های درمانی است که روی افراد مبتلا به وسواس مورد بررسی قرار گرفته است. براساس تحقیقات پیشین هر دو به تنهایی روش های درمانی مؤثری به شمار می روند، اما پژوهش های اندکی تلفیق این دو روش و مقایسه آن با روش دیگر را مورد بررسی قرار داده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانگری و تلفیق آن با فن مواجهه و جلوگیری از پاسخ بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال وسواس شستشو انجام شد. روش: روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به وسواس شستشو مراجعه کننده به مراکز مشاوره شمال و مرکز شهر تهران از ابتدای آبان تا پایان بهمن 99 بود، که 45 نفر به صورت در دسترس براساس ملاک های ورود انتخاب شدند. گروه مداخله اول (طرحواره درمانگری) 12 جلسه و گروه مداخله دوم (تلفیق طرحواره درمانگری با فن مواجهه و جلوگیری از پاسخ) 14 جلسه تحت مداخله قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط و آزمون بونفرونی در نرم افزار 23-SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد هر دو روش مداخله طرحواره درمانگری و تلفیق طرحواره درمانگری با فن مواجهه و جلوگیری از پاسخ در پایان مداخلات و دوره پیگیری موجب افزایش تحمل پریشانی در زنان مبتلا به اختلال وسواس شستشو شدند (0001/0 P<)، اما روش تلفیق طرحواره درمانگری با فن مواجهه و جلوگیری از پاسخ در مقایسه با طرحواره درمانگری دارای اثربخشی بیشتری بر تحمل پریشانی بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده از فن مواجهه و جلوگیری از پاسخ در کنار فنون شناختی، تجربی و رفتاری طرحواره درمانگری به افراد مبتلا به اختلال وسواسی کمک می کند تا بتوانند ابعاد مختلف محرک اضطراب زا را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در نتیجه پاسخ مناسب تری به آن ارائه دهند.
اثربخشی درمان فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۱۵۰-۲۱۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مداخلات روانشناختی که می تواند بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا را هدف قرار دهد، مداخله فراتشخیصی بارلو است. مداخلات فراتشخیصی در مقابل درمان های تک تشخیصی به وجود آمدند. مرور مطالعات قبلی، پژوهش خاصی که اثربخشی مدل درمانی فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا را بررسی کرده باشد، یافت نکرد. هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان 18-14 سال مبتلا به نوموفوبیا بود. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر شهر اصفهان در دامنه سنی 14 تا 18 سال بود. روش نمونه گیری در دسترس بود و نمونه آماری نیز پژوهش شامل 30 نفر بود. بدین صورت که از بین نوجوانان دختر که مبتلا به نوموفوبیا بوده و بهزیستی هیجانی پایین داشتند به طور تصادفی 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش، درمان فراتشخیصی بارلو و همکاران (2011)، را در قالب 12 جلسه 90 دقیقه دریافت کردند، اما اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا (آزادمنش و همکاران، 1395) و پرسشنامه محقق ساخته بهزیستی هیجانی (1402) بود. داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار 29- SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در پژوهش حاضر نشان داد، درمان فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به نوموفوبیا مؤثر بود (0/001 P<). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی برنامه درمان فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا در مطالعه حاضر، به نظر می رسد اگر این پروتکل درمانی بر روی نوجوانانی که سطح عواطف قوی و شدید منفی یا مثبت دارند به کار گرفته شود، آن ها می توانند تجارب هیجانی را با پریشانی کمتری تجربه کنند.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری نظم جویی هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۱۶۸-۲۱۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که دشواری در نظم جویی هیجانی و فشارهای عصبی حاکم بر بیماران مبتلا به سرطان سینه، باعث می شود که روند بهبود این بیماری در آن ها دچار تعویق شود. بر اساس مطالعات انجام شده، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند برای این اختلال، اثرگذار باشد، اما در زمینه کاربرد آموزش این درمان بر روی اختلال دشواری نظم جویی هیجانی در جامعه مورد پژوهش، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری نظم جویی هیجانی در زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی زنان 30 تا 50 ساله مبتلا به سرطان سینه بود که در ادامه روند درمان خود، طی چهار ماه نخست سال 1401 به کلینیک سرطان سینه واقع در درمانگاه مطهری شهر شیراز، مراجعه کرده بودند. از میان آن ها 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دوگروه 25 نفره آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، با توجه به بسته آموزشی هیز و استروساهل (2010) طی 8 جلسه گروهی 90 دقیقه ای به صورت هفتگی بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دشواری تنطیم هیجانی (گرتز و رومر، 2004) گردآوری شد. داده های این پژوهش با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نمایانگر این است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بین گروه آزمایش و گواه از نظر دشواری در نظم جویی هیجانی، تفاوت معنی داری ایجاد کرده است (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده ، این نتیجه حاصل می شود که مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده و آن ها بعد از شرکت در برنامه آموزشی این رویکرد درمانی، توانسته اند بر هیجان های خویش، کنترل داشته باشند.