فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۲۱ تا ۵٬۱۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
441-450
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرسودگی شغلی حالت هیجانی است که با خستگی عاطفی ، مسخ شخصیت و حس پایین موفقیت شخصی همراه می باشد. مطالعه کنونی به بررسی این سندرم در متخصصین و دستیاران بیمارستان امام حسین پرداخته است. روش مطالعه: پرسشنامه طبق پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش تهیه شده است.پرسشنامه در نرم افزار پرس لاین ثبت و متخصصین و دستیاران آن را پرکردند. داده هایی که نرمال بودند با Independent T- Test و داده هایی که نرمال نبودند با Mann–Whitney U test بررسی شدند. نتایج: در این مطالعه تعداد 78 نفر از اعضای هیات علمی و دستیاران شرکت کردند.میزان شدید بودن خستگی عاطفی در 1/23 %، شخصیت زدایی 2/28 % و فقدان موفقیت فردی7/66 %بود. دربین دستیاران سال پایین (سال 1-2) میزان خستگی عاطفی شدید و شخصیت زدایی به طور معنادار بیشتر از سال بالا بود اما فقدان موفقیت فردی در همه دستیاران یکسان بود. در افراد زیر 40 سال در بخش کووید تنها عدم موفقیت فردی اختلاف معناداری داشت (041/0= P. Value) که در کسانی هم که فرزند نداشتند اختلاف این حیطه باز معنا دار بود (021/0= P. Value). اما درسایر متغیرها اختلاف معناداری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سن زیر 40 سال ، جنس زن، نداشتن فرزند و وضعیت دستیاری در قیاس با هیات علمی با میزان بالاتری از فرسودگی شغلی همراه بودند. در سنین زیر 40 سال فرسودگی شغلی در هر سه حوزه بیشتر بود.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و رویکرد پذیرش و تعهد بر تربیت شهروندی در بین کارمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
451-459
حوزههای تخصصی:
امروزه نیروی انسانی حیاتی ترین عنصر راهبردی و اساسی ترین راه برای افزایش اثربخشی کارایی سازمان محسوب می شود. بنابراین افزایش تربیت شهروندی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر سازمان است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تربیت شهروندی در بین کارمندان شهر بوشهر بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری کلیه کارمندان شهر بوشهر در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر از کارمندان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی (پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی) و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تربیت شهروندی (تابش، 1391) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که واقعیت درمانی و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش تربیت شهروندی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل شده اند (001/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که تأثیر رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشارکت جوئی، مسئولیت پذیری، اعتماد بنفس و تربیت شهروندی به طور معناداری بیشتر از آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بوده است. نتیجه گیری می شود که هر دو روش واقعیت درمانی و پذیرش و تعهد برای بهبود تربیت شهروندی کارمندان مؤثرند و می توان از این مداخلات برای افزایش بهره وری سازمانی سود برد.
مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر بهبود علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری کلیه سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف را شامل می شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد، 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. سپس متغیرهای مستقل مداخله تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) به مدت 10 جلسه 20 دقیقه ای به صورت هفته ای یک بار روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) که به روش اسنادی و بر اساس رویکرد جایگزینی کارکرد سالم لوریا (1963) طراحی و پس از تائید روایی محتوا توسط متخصصین، به صورت هفته ای یک بار روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم هیچ مداخله ای انجام نشد. بعد از خاتمه مداخله، پس آزمون با فاصله یک هفته بر روی گروه های آزمایش و گروه کنترل اجرا شد. بعد از یک ماه مجدد گروه های مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نوروپسیکولوژیک (NPI) استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش موجب بهبود علائم توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف می شود و تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو روش وجود ندارد. در حالی که بر روی متغیر هذیان تأثیر معناداری نداشتند. از این رو می توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می توان در جهت بهبود توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست.
پیش بینی اختلال بدریخت انگاری بدن بر اساس ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی در دانش آموزان دختر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال بدریخت انگاری بدن، تأثیرات مخربی بر پیشبرد اهداف تحصیلی و فعالیت های سازنده در زندگی نوجوانان دارد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی با تکیه بر مدل ساختاری و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر با دامنه سنی 14 تا 18 سال شهر سنندج در سال تحصیلی 1401-1402 بود. از این جامعه، نمونه ای 210 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های دشواری های تنظیم هیجانی (2004)، پنج عاملی شخصیت (1992)، تحریف های شناختی (2009) و اخ تلال ب دریخت انگ اری ب دن (2013) پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Amos نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مدل پیش بینی اختلال بدریخت انگاری بدن بر اساس متغیرهای پژوهش دارای برازش مطلوبی بود. تحریفات شناختی (01/0>p، 44/5=t)، روان رنجورخویی (01/0>p، 99/5=t) و دشواری تنظیم هیجانی (01/0>p، 92/3=t) اثر مستقیم مثبت و معنادار؛ برون گرایی (01/0>p 71/4-=t) و وجدان گرایی (01/0>p، 41/3-=t) اثر مستقیم منفی و معنادار بر بدریخت انگاری بدن داشت. همچنین اثر غیرمستقیم تحریفات شناختی(05/0 >p و 059/0=β)، روان رنجورخویی (05/0>p و 041/0=β) و برون گرایی (05/0>p و 068/0- =β) بر بدریخت انگاری بدن با میانجیگری دشواری تنظیم هیجانی معنادار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج روان رنجورخویی و تحریفات شناختی از عوامل مهم بر بدریخت انگاری بدن هستند که با میانجیگری دشواری تنظیم هیجانی، تأثیر آن ها بیشتر خواهد شد؛ بنابراین به مشاوران مدارس توصیه می شود دوره های آموزشی و کارگاه های تخصصی در زمینه اصلاح تحریفات شناختی، بهبود روان رنجورخویی و مدیریت هیجانی برگزاری نمایند. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلال بدریخت انگاری بدن بر اساس ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی در دانش آموزان دختر انجام شد.
بررسی روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتار مخاطره آمیز در کودکان دارای کمبود توجه/فزون کنشی با میانجی گری بد رفتاری روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۴۵۰-۲۴۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: رفتارهای مخاطره آمیز در افراد دارای کمبود توجه/فزون کنشی ناشی از تکانشگری آن ها است. بنابراین بررسی متغیرهای مؤثر در بروز رفتارهای مخاطره آمیز در این افراد یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتار مخاطره آمیز در کودکان دارای کمبود توجه/فزون کنشی با میانجی گری بدرفتاری روانشناختی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی کودکان 8 تا 12 سال شهر تهران تشکیل می دادند. نمونه پژوهش 316 نفر از کودکان دارای کمبود توجه/ فزون کنشی شهر تهران مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از بدرفتاری روانشناختی (فیدل، 1989)، مقیاس خطرپذیری (آیبرگ و پینگوس، 1999) و کارکردهای اجرایی (کولیج و وان، 2001) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از AMOS ویراست 24 و SPSS نسخه 27 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی با بدرفتاری روانشناختی و رفتارهای مخاطره آمیز رابطه منفی وجود دارد (0/05 ≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از الگوی ساختاری نشان داد که 18 درصد از واریانس بدرفتاری روانشناختی توسط کارکردهای اجرایی و 59 درصد از واریانس رفتار مخاطره آمیز توسط کارکردهای اجرای و بدرفتاری روانشناختی تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که رفتارهای مخاطره آمیز در کودکان ADHD متأثر از کارکردهای اجرایی می باشد و نقش بدرفتاری روانشناختی در این ارتباط و بروز رفتارهای مخاطره آمیز نیاز به مداخلات روانشناختی دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و علائم وازوموتور در زنان یائسه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از پیامدهای افزایش سن در زنان، یائسگی است که باعث تغییرات جسمانی و روانی فراوانی می گردد. هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و علائم وازوموتور زنان یائسه بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی زنان ۶۰-۵۰ سال با یائسگی طبیعی شهر گرگان در سال ۱۴۰۱ بودند، نمونه شامل ۳۰ زن بود که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در ۲ گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه هفتگی و هر جلسه ۱ ساعت تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خودپنداره بدنی لیلتون (۲۰۰۵)، کنش وری جنسی زنان روزن (۲۰۰۰) و شدت علائم یائسگی هاینمن (۲۰۰۳) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره و نسخه ۲۲ نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و علائم وازوموتور در زنان یائسه تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۵>P). به طور کلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش نمره کلی کنش وری جنسی (۰/۰۳>P)، کاهش خودپنداشت بدنی منفی (۰/۰۲>P) و علائم وازوموتور (۰/۰۱>P) شد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از مهارت های شناختی و کنترل فکر، به بهبود کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و کاهش علائم وازوموتور در زنان یائسه می انجامد؛ لذا می توان این برنامه را به عنوان مداخله ای مناسب جهت افزایش سلامت روان زنان یائسه پیشنهاد نمود.
تدوین الگوی مشاوره ای استقرار پایگاه هویت مهاجران مبتنی بر "بازگشت به خویشتن" مستخرج از استعاره های داستان های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هویت، سازه ای متغیر و پویا است و در معرض مؤلفه های فرهنگی متفاوت، دچار تغییرات بنیادین می شود. مهاجران در مواجهه با جامعه میزبان، واکنش های متفاوتی به سازگاری هویت خود با شرایط فرهنگی جدید، نشان می دهند. علی رغم اهمیت بالای هویت و تغییرات آن در شرایط فرهنگی و جغرافیایی متفاوت و چگونگی شکل گیری پایگاه جدید هویتی در افراد مهاجر، هیچ یک از پژوهش ها مشخصاً به بحث سرگشتگی هویتی ناشی از مهاجرت و چگونگی کمک به فرد در بازتعریف هویت به عنوان امری پویا نپرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگویی جهت کمک به دانشجویان مهاجر برای شکل دهی به پایگاهی استقراریافته از هویت با تمرکز بر بازگشت به خویشتن انجام شد. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش هرمنوتیک کلاسیک انجام شد. جامعه پژوهش، اثر معروف مولانا جلال الدین محمد بلخی، یعنی مثنوی معنوی بود و نمونه موردنظر با توجه به محتوای پژوهش دو داستان؛ "نی نامه" و " کنیزک و پادشاه" از دفتر اول مثنوی معنوی بود. دو داستان مذکور به عنوان یک منبع اسنادی مورد استناد قرار گرفته است و کدگذاری اولیه مبتنی بر روش هرمنوتیک و با تأکید بر وجه استعاری داستان های مذکور انجام شد و از طریق فرآیندهای توصیفی و تفسیری، ساختار زیربنایی پژوهش ترسیم شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها در قالب الگوی مشاوره ای با شش فرآیند 1) اتحاد درمانی 2) کشف مقصود جان 3) آگاهی بخشی 4) اصل جویی 5) وحدت بخشی و 6) پایان بخشی، صورت بندی شد که هر فرآیند، محتوا، هدف و فنون مختص به خود را دارد. نتیجه گیری: الگوی استقرار پایگاه هویت مبتنی بر بازگشت به خویشتن بر اساس مؤلفه ها و چهارچوب نظری مستخرج از آن، می تواند در جهت حل چالش های هویتی دانشجویان مهاجر مفید واقع شود.
درک درد هیجانی در تجربه زیسته زنان دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات حوزه روانشناسی نشان داده اند که داشتن تجارب آسیب زای دوران کودکی می تواند اثرات جبران ناپذیری در بزرگسالی داشته باشد. از طرفی عدم ارضای نیازهای روانشناختی منجر به تجربه درد هیجانی گردیده که جز از طریق عمق بخشی به پردازش هیجانی و دسترسی به تجربیات مربوط به آسیب امکان پذیر نمی باشد. با این حال تا کنون پژوهش عمیقی در جهت درک درد هیجانی زنان آسیب دیده از دوران کودکی در ایران انجام نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، درک درد هیجانی در تجربه زیسته زنان دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی بود. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شد. نمونه مورد مطالعه 10 نفر از زنان شهر تهران که دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی بودند، انتخاب شدند. روش نمونه گیری هدفمند و با شرکت کنندگان در پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. متن مصاحبه ها، کلمه به کلمه پیاده شد و داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی (مارو و همکاران، 2015) مورد تجزیه قرار گرفت. یافته ها: در این پژوهش دو مضمون اصلی و زیرمضمون های فرعی شامل: 1) ترس (ترس از ناامنی، طرد شدگی، رهاشدگی، پاسخ نگرفتن نیازها، ازدست دادن، ترس از آسیب، نداشتن حامی) 2) شرم (بی ارزشی، ناتوانی، بی کفایتی، حقارت، کهتری، تقصیر/احساس گناه، دوست نداشتنی بودن، ناپاکی/کثیفی) شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، زنان و دخترانی که در سنین زیر 18 سال در یکی از زمینه های آسیب (جنسی، جسمی، عاطفی، غفلت) تجربه داشته اند، در بزرگسالی درد هیجانی شرم و ترس را تجربه می کنند.
اثربخشی زوج درمانی پارادوکسی(PTC) بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی پارادوکسی (PTC) بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان در زوجین ناسازگار صورت پذیرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1400 بودند که جهت شرکت در این پژوهش، رضایت آگاهانه داشتند. تعداد نمونه نهایی در پژوهش حاضر 18 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی(در دسترس و هدفمند) انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (9 زوج در گروه آزمایش و 9 زوج در گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار spss-23 و با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره صورت گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی پارادوکسی بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان در زوج های دارای تعارضات زناشویی تاثیر معنادار و مطلوبی دارد (001/0>p) و باعث کاهش تعارضات زناشویی و بهبود تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارضات زناشویی می گردد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که روان درمانگران از این شیوه درمانی می توانند برای درمان زوجینی که دارای تعارض هستند استفاده کنند.
طراحی و ارزیابی اثربخشی مداخلات شناختی رفتاری برای ارتقاء تاب آوری شناختی نیروهای نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
117 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی، تدوین و ارزیابی اثربخشی بسته مداخلات شناختی رفتاری برای ارتقاء تاب آوری شناختی دانشجویان یک دانشگاه نظامی اجرا گردید. روش: روش پژوهش مورد استفاده، آمیخته با رویکرد اکتشافی متوالی است. بدین ترتیب که در مرحله کیفی با استفاده از روش فراترکیب، عوامل ارتقاء تاب آوری شناختی استخراج گردید و سپس در مرحله کمی، اثربخشی بسته مداخلات شناختی استخراج شده با استفاده از روش شبه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه کنترل مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مرحله، جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه نظامی مورد مطالعه است و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج فراترکیب، عوامل ارتقاء تاب آوری شناختی در پنج مولفه شامل سبک رهبری مسیر-هدف در فرماندهی ماموریت، مدیریت استعداد، آموزش نظامی منطبق بر واقعیت میدان رزم، آموزش شناختی و فرهنگ و جو یگانی مثبت بدست آمد. سپس در مرحله آزمایش، تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که پس از اجرای مداخله، بین میانگین های نمرات پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد و در سطح معنی داری کمتر از 05/0، بین نمرات تاب آوری کل آزمایش با نمرات تاب آوری در گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. د نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق، می توان نتیجه گرفت که تاب آوری شناختی کارکنان ماهیتی آموزش پذیر و پویا دارد و ارائه برنامه عمل شناختی جامع و مدون برآمده از دستاوردهای پژوهش حاضر، می تواند بر ارتقاء تاب آوری شناختی کارکنان نیروهای نظامی موثر و نافع واقع گردد.
بررسی مدل علی باورهای هوشی، شناخت اجتماعی و فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان شاهد شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
193 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری شناخت اجتماعی در ارتباط میان باور های هوشی و فرسودگی تحصیلی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی و تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مدارس شاهد و ایثارگر شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که از این میان تعداد 205 نفر (118 دختر و 87 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه-های شناخت اجتماعی، فرسودگی تحصیلی و باور های هوشی استفاده شد. برای روایی مقیاس ها از تحلیل عامل تاییدی با نرم افزار AMOS و برای پایایی از آلفای کرانباخ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها بیانگر تاثیر مستقیم و غیرمستقیم باور افزایشی هوش بر فرسودگی تحصیلی بود. اما باور ذاتی هوش تنها رابطه مستقیم با فرسودگی تحصیلی داشت. نتیجه گیری: به طور کلی می-توان نتیجه گرفت که شناخت اجتماعی متغیری مهم در بررسی رابطه باورهای هوشی و فرسودگی تحصیلی است.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و ذهن آگاهی بر اجتناب تجربی و تحمل پریشانی مورد مطالعه: در نوجوانان دختر با شاخص توده بدنی بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
25 - 53
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و ذهن آگاهی بر اجتناب تجربی و تحمل پریشانی در نوجوانان دختر با شاخص توده بدنی بالا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش نوجوانان دختر با شاخص توده بدنی بالا در متوسطه دوم از خانواده نظامیان در یکی از شهرک های نظامی شهر تهران در 1401-1400 بود که از میان آن ها با روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب و در سه گروه 15 نفری گمارش شدند. گردآوری داده ها با چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی-فرم محقق ساخته، پرسش نامه اجتناب تجربی (باند و همکاران، 2011) و پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) صورت گرفت.توده بدنی بر اساس BMI ارزیابی شد.آزمودنی های هر دو گروه 8 جلسه آموزش دریافت کردند اما آزمودنی های گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. داده ها، با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که در مرحله پس آ زمون بین میانگین نمره کل تحمل پریشانی و ابعاد آن و نمره کل اجتناب تجربی در افراد سه گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). این تفاوت در مرحله پیگیری نیز از نظر آماری معنادار بود (05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد در میزان اثربخشی دو روش آموزش طرحواره های ناسازگار اولیه و ذهن آگاهی بر اجتناب تجربی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P) اما میزان اثربخشی طرح واره در مقایسه با ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی در مراحل مختلف سنجش مؤثرتر بوده است (05/0>P)
پیش بینی مالکیت ذهنی بدن بر اساس بازنمایی های شناختی- اجتماعی: مبتنی بر مدل سه بعدی ذهنی تامیر و تورنتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی های ذهنی، از پیشرفته ترین جنبه های شناختی انسان هستند و می توانند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشند. بر این اساس، مطالعه حاضر که یک پژوهش آمیخته دو مرحله ای است، پس از القای سه حالت از سطوح فاکتورهای شناختی- اجتماعی (همتراز با خود فرد، سطح بالاتر، سطح پایین تر)، به تبیین و پیش بینی مالکیت ذهنی بدن، پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) و برنامه کامپیوتری 12 بلوکی مدل ذهنی سه بعدی تامیر و تورنتون برای تداعی ضمنی و آشکار بازنماییهای شناخت اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که فقط همبستگی نمرات خطای دست و مؤلفه های شناخت اجتماعی در سطح سوم (پایین تر)، معنادار بود. همچنین، تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد نشان داد که در تبیین خطای دست در سطح سوم (پایین تر)، بر اساس تداعی آشکار؛ فقط انزجار (Beta= -1/52)، و براساس تداعی ضمنی؛ به ترتیب دوستی (Beta= 0/63)، انزجار (Beta= -0/55)، و رضایت (Beta= 0/26)، قادر به پیش بینی خطای دست مصنوعی بودند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که همانند سازی افراد با کسانی که در ارزیابی های ذهنی فرد جایگاه اجتماعی پایین تری کسب می کنند، می تواند کمتر رخ بدهد.
عاطفه از منظر نظریه های روان کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط در نهاد ما سرشته شده است که به واسطه عواطف میسر می شود. مغز، جسم و ذهن ما از عواطفی که به آن ها جان می بخشند جدا نیستند. عاطفه یکی از مفاهیم محوری در حوزه نظریه و کاربرد رشته روان کاوی و همچنین روان شناسی است. اهمیت این مفهوم چه به لحاظ بالینی و چه نظری موجب شده است تا همه مکاتب روان کاوی و روانشناسی نظریه خاص خود را از عاطفه ارائه دهند. با توجه به تأثیر فراگیر نظریه های روان کاوی در مورد عاطفه در روان شناسی، بررسی مفهوم عاطفه از منظر رویکردهای روا نکاوانه حائز اهمیت است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مروری نظری بر مفهوم عاطفه از منظر روان کاوی در راستای شفاف سازی هرچه بیش تر آن و همچنین بررسی نقش عاطفه در اتاق درمان و تکنیک های درمانی است. در این مقاله عاطفه از منظر مهم ترین مکاتب روان کاوی یعنی روان کاوی کلاسیک، روانشناسی ایگو، روابط موضوعی و روان کاوی فرانسه مورد بررسی واقع شده است. امید است با شفاف سازی هر چه بیش تر این مفهوم محوری فهم و درمان بهتر اختلالات روانی تسهیل گردد.
نقش میانجی طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین ترومای کودکی و ویژگی های شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین ترومای کودکی و ویژگی های شخصیت مرزی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود در سال تحصیلی 1402-1401، از طریق فراخوان اینترنتی، 300 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس شخصیت مرزی (کلاریدگ و بلورکز)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران) و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که ترومای کودکی بر ویژگی های شخصیت مرزی اثر مستقیم و معنادار داشت و طرحواره های بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر-جهت مندی، گوش به زنگی و بازداری و محدودیت مختل در رابطه ترومای کودکی و ویژگی های شخصیت مرزی نقش واسطه ای داشت. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، ترومای کودکی و ویژگی های شخصیت مرزی در مداخله های مرتبط با سلامت روانی دانشجویان موردتوجه قرار گیرد.
برازش روابط علّی- ساختاری خودکارآمدی و خود تنظیمی با اعتیاد به اینترنت با میانجی گری کیفیت زندگی در نوجوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش روابط علی- ساختاری خودکارآمدی و خودتنظیمی با اعتیاد به اینترنت با واسطه گری کیفیت زندگی در بین نوجوانان شهر تهران انجام شده است.روش : طرح پژوهشی از نوع توصیفی- همبستگی گذشته نگر می باشد. از بین نوجوانان شهر تهران تعداد 314 نوجوان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامه کیفیت زندگی36 عبارتی واروشربون، پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و پرسشنامه خودکارآمدی کودکان و نوجوانان موریس گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نسخه 24 نرم افزار AMOS-Graphicتجزیه و تحلیل شد. یافته ها : کلیه ی متغیرهای پژوهش به جز خودتنظیمی رابطه منفی معناداری با اعتیاد به اینترنت داشتند. ضرایب مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود که در آن هم کیفیت زندگی (به صورت مستقیم) و هم خودکارآمدی (به صورت غیر مستقیم با واسطه کیفیت زندگی) اعتیاد به اینترنت را پیش بینی کردند. مسیرهای مستقیم کیفیت زندگی با اعتیاد به اینترنت، خود تنظیمی با خودکارآمدی، در س طح معنی داری (01/0α<) و خود کارآمدی با کیفیت زندگی، در س طح معنی داری (05/0α<) معنی دار است. نتایج برای مسیرهای مستقیم خود کارآمدی با اعتیاد به اینترنت، خود تنظیمی با اعتیاد به اینترنت و خود تنظیمی با کیفیت زندگی معنی دار نبود (05/α>). همچنین اثر غیر مستقیم خود کارآمدی بر اعتیاد اینترنتی با میانجی گری کیفیت زندگی تأیید شد (05/0α< ) و اثر غیر مستقیم خود تنظیمی بر اعتیاد اینترنتی با میانجی گری کیفیت زندگی رد شد (05/0α> ).
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر سرمایه روان شناختی و شایستگی اجتماعی زنان متاهل فاقد فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
119 - 127
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر سرمایه روان شناختی و شایستگی اجتماعی زنان متاهل فاقد فرزند انجام گرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز در این پژوهش دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متاهل فاقد فرزند شهر اصفهان در سه ماهه بهار سال 1401 بود. در این پژوهش تعداد 35 زن متاهل فاقد فرزند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 زن در گروه آزمایش و 17 زن در گروه گواه). زنان حاضر در گروه آزمایش روان درمانی مثبت نگر را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و اولیو، 2007) و پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر و همکاران، ۱۹۹۰) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر سرمایه روان شناختی (0001>P؛ 64/0=Eta؛ 96/58=F) و شایستگی اجتماعی (0001>P؛ 51/0=Eta؛ 39/34=F) زنان متاهل فاقد فرزند تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت نگر با بهره گیری از فنونی همانند چشم انداز مثبت به زندگی، آموزش خوش بینی و امید به آینده به عنوان یک روش کارآمد می تواند جهت بهبود سرمایه روان شناختی و شایستگی اجتماعی زنان متاهل فاقد فرزند مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی الگوهای ارتباطی زوجین در آستانه ی جدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
637 - 651
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با افزایش پدیده طلاق و تغییرات اجتماعی، الگوهای ارتباطی زوجین تغییر یافته و کشف و شناسایی آن ها ضروری است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی الگوهای ارتباطی زوجین در آستانه جدایی بود.
مواد و روش ها: طرح پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک) و جامعه ی شامل کلیه زوجین مراجعه کننده برای جدایی به مراکز مشاوره و دادگاه های خانواده در شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر طبق ملاک های ورود انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند و داده ها با ۱۲ مصاحبه به اشباع رسید. تجزیه و تحلیل داده ها مطابق با الگوی کلایزی انجام شد.
یافته ها: بعد ار تحلیل داده ها و کدگذاری های آن ها ۱۰۴ کد اولیه، ۱۷ کد محوری و ۳ کد اصلی استخراج شد. الگوی ارتباطی بی اعتنایی، الگوهای ارتباطی اجتنابی و الگوی ارتباطی پرخاشگرانه در کد اصلی و عدم توجه به دیگری، اهمیت نداشتن و نادیده گرفتن دیگری، عدم همراهی و همدلی، نداشتن فرصت باهم بودن، عدم مشارکت، ندادن فرصت به دیگری برای صحبت کردن، عدم بیان احساسات، فراموشی، سکوت، دلیل آوردن، محکوم کردن طرف مقابل، ذهنیت خوانی، مکانیسم های جایگزین، استفاده از راه های کلامی و غیرکلامی نامناسب، مقایسه با دیگری، آزار و اذیت کردن طرف مقابل، عدم اعتماد در کد محوری طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که الگوهای ارتباطی بی اعتنایی و اجتنابی و پرخاشگرانه هر کدام می تواند زمینه ساز گرایش به طلاق در بین زوجین باشد توجه به مقوله های پژوهش حاضر می تواند به منظور پیشگیری از تعارضات زناشویی و کاهش نرخ طلاق موثر باشد
پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سلامت روان و مهارت های ارتباطی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
729 - 737
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سلامت روان و مهارت های ارتباطی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه در سال 1401 می باشد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 می باشند. جهت تعیین حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 269 نفر از دانشجویان بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های اضطراب کرونا (CDAS)، سلامت روان گلبرگ و هیلر و مهارت های ارتباطی کوئین دام پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که مؤلفه های نشانه های بدنی و اضطراب و بی خوابی توان پیش بینی علائم روانی اضطراب کرونا را دارند. همچنین مؤلفه های توانایی دریافت و ارسال پیام، بینش نسبت به فرایند ارتباط نیز توان پیش بینی علائم روانی اضطراب کرونا را دارند. مؤلفه های اضطراب و بی خوابی و بینش نسبت به فرایند ارتباط، مهارت گوش دادن و توانایی دریافت و ارسال پیام نیز توان پیش بینی علائم جسمانی اضطراب کرونا را دارند. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت که سلامت روان و مهارت های ارتباطی از عوامل مؤثر و مرتبط با اضطراب ویروس کرونا در دانشجویان هستند که این نکته می تواند در مراکز آموزش وپرورش و دانشگاه ها موردتوجه قرار گیرد.
رابطه استرس شغلی و راهبردهای تنظیم هیجان با کیفیت خواب پرستاران در دوران همه گیری کرونا ویروس
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
194 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه استرس شغلی و راهبردهای تنظیم هیجان با کیفیت خواب پرستاران در دوران همه گیری کرونا ویروس در سال 1401-1400 بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی پرستاران شهر کرمانشاه که تعداد آن ها بالای 3 هزار نفر برآورد شده است، تشکیل دادند که جهت انتخاب حجم نمونه ابتدا بیمارستان های زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی که تعداد آن ها 4 بیمارستان می باشد انتخاب شدند و از میان این 4 بیمارستان، بخش های درمانی به شکل تصادفی خوشه ای انتخاب گردید و سپس تعداد 269 از پرستاران به صورت تصادفی در دسترس و بر اساس فرمول مورگان انتخاب و با کسب رضایت از آن دسته از پرستارانی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند لینک پرسشنامه های استرس شغلی، تنظیم هیجان جان و گروس (2003) و کیفیت خواب پترزبورگ (PSQI) در اختیار آنان قرار گرفت. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای پیش بین باهم 0/31 واریانس کیفیت خواب را تبیین می کنند. همبستگی چندگانه بین متغیرها نیز 0/49 (0/49=R) به دست آمد. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت هرچقدر استرس شغلی بالاتر و تنظیم هیجان در پرستاران کمتر باشد، میزان کیفیت خواب آنان کاهش می یابد. بنابراین با توجه به اهمیت و نقش استرس شغلی و تنظیم هیجان در کیفیت خواب پرستاران می توان نتایج پژوهش حاضر موردتوجه مراکز بهداشت و درمان و دانشگاه های علوم پزشکی قرار گیرد.