فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
247 - 260
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف اصلی تعیین اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش علائم استرس و افسردگی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی انجام گرفت. روش پژوهش: جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی در سال 1400 که به کلینیک های درمانی خصوصی شهر بابل مراجعه کردند. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس مبتنی بر هدف استفاده و با توجه به نوع پژوهش 20 نفر مادران که دارای کودکان مضطرب داشتند، (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. و در 8 جلسه 2 ساعته به مدت دو ماه از بیست و چهارم فروردین ماه شروع شده و تا ۱۱ خرداد شرکت داشتند. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از: پرسش نامه 21 پرسشی افسردگی بک با ضریب آلفای کرونباخ 78/0؛ مقیاس استرس ادراک شده کوهن (1983) با ضریب آلفای کرونباخ 86/0 استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها پس از جمع آوری داده ها، در رایانه تحت برنامه SPSS24 ثبت و از آمار توصیفی که شامل توزیع فراوانی و درصد آن استفاده شد و در بخش آماراستباطی نیز به منظور پیداکیردن اثرسنجی بر مؤلفه های پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی است آموزش گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی سبب کاهش افسردگی با اندازه اثر (887/0)؛ استرس درک شده با اندازه اثر (723/0) می شود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند سبب کاهش افسردگی و استرس مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی گردد
طراحی و تدوین برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم و اثربخشی آن بر مهارت اجتماعی- ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
410 - 424
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم و اثربخشی آن بر مهارت اجتماعی-ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی متوالی می باشد. در بخش کیفی با رویکرد تحلیل محتوای استقرایی، جامعه آماری عبارت از کلیه منابع و مقالات معتبر علمی نمایه شده و مرتبط در پایگاه های اطلاعاتی بودند و نمونه گیری نظری و قاعده اشباع بکار گرفته شد. در بخش کمی، جامعه پژوهش حاضر تمامی کودکان 2 تا 5 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به مرکز اوتیسم عاطفه های رفسنجان بودند که از طرف خود و خانواده هایشان حاضر به همکاری و شرکت در جلسات بودند. نمونه شامل 5 نفر ازکودکان 2 تا 5 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم بودند. این افراد به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در یک مطالعه تک گروهی با طرح تک آزمودنی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه گیلیام گازر (1994) بود. یافته ها: نتایج بخش کیفی پژوهش منجر به تدوین بسته درمانی ترکیبی 12 جلسه ای بسته برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم شد. نتایج بخش کمی نشان داد روش آموزش برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر مؤلفه های مهارت اجتماعی–ارتباطی با درصد بهبودی بین 25 تا 55 درصد، تأثیر داشته است. همچین روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر نمرات رفتارهای کلیشه ای با درصد بهبودی بین 14 تا 46 درصد، تأثیر داشته است. نتیجه گیری: مدل مفهومی برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر اساس بعد مهارت های ارتباطی، بعد مهارت های گفتاری حرکتی، بعد مهارت های بین فردی و تعامل اجتماعی و بعد بازشناسی هیجان تدوین شد. نتایج نشان داد که روش آموزش برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر مهارت اجتماعی-ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای تأثیر داشته است
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی بر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دختران مبتلا به اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
241 - 257
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی بر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دختران مبتلا به اختلال یادگیری بوده است. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر موقعیت میدانی و از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه و انتصاب تصادفی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمام دختران 10 تا 13 سال دارای اختلال یادگیری خواندن، نوشتن و ریاضی شهرستان جویبار در سال تحصیلی 1400-1399 بوده است. نمونه گیری به صورت هدفمند و 30 نفر از دختران به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس با گمارش تصادفی، 15 نفر به گروه آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی و 15 نفر به گروه گواه تخصیص داده شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی براساس مدل اسکویرز (2003) قرار گرفتند؛ در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. همچنین پرسشنامه باورهای انگیزشی هارتر (1981)، و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی ریان و کانل (1989) در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی بر باورهای انگیزشی (95/16=F؛ 001/0=P) و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (57/88=F؛ 001/0=P) دختران تاثیر دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی بر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دختران موثر است.
نسخه فارسی مقیاس چند بعدی بهزیستی جوانان (MWYS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ترجمه و اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس چند بعدی بهزیستی جوانان (MWYS) در نمونه ای از نوجوانان ایرانی بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع ارزشیابی بود. نوجوانان 12 الی 18 سال شهر قم در سال ۱۴۰۱ جامعه آماری این پژوهش بودند. در این پژوهش 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس مشارکت داشتند. جهت محاسبه پایایی بازآزمایی، 50 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و MWYS را در فاصله دو هفته تکمیل کردند. در این پژوهش مقیاس چند بعدی بهزیستی جوانان (MWYS، گرین و همکاران، ۲۰۲۳)، مقیاس رضایت از زندگی (SWLS، دنیر و همکاران، 1985) و مقیاس استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران، 1983) اجرا شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos انجام شد. MWYS از پایایی بازآزمایی 77/0 و از همسانی درونی مطلوب به روش آلفای کرونباخ 73/0 برخوردار بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مدل اندازه گیری به صورت پنج عاملی پس از حذف سوالات 13، 14، 18، 30 و 33 از برازش مطلوب برخوردار بود (76/2= 2/df، 91/0=CFI، 04/0=RMSEA). نتایج نشان داد که MWYS از پایایی بازآزمایی و همسانی درونی خوبی در نوجوانان ایرانی برخوردار بود. همچنین روایی سازه MWYS به صورت 5 عاملی در نمونه ایرانی تایید شد. همچنین نتایج نشان داد که MWYS از روایی همگرا و واگرای مطلوب برخوردار است. با توجه به اینکه MWYS از روایی و پایایی مطلوبی در نوجوانان ایرانی برخوردار بود، پیشنهاد می شود که جهت سنجش بهزیستی در نوجوانان ایرانی از MWYS استفاده شود.
پیش بینی توسعه منابع انسانی بر اساس نشانگان وانمودگرایی و نشانگان استکهلم سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای رقابتی حاکم بر فضای کسب و کار سازمان ها، موجب شده نیروی انسانی به یک متغیر تأثیرگذار در حفظ و اعتلای اهداف سازمانی و یک نیروی مسبب پایایی و ماندگاری در بازار رقابت سازمان ها بدل شود. بر همین اساس سازمان هایی که قصد دارند در سطح جهانی فعالیت کنند برای این که بتوانند به درستی به این سطح برسند، به کارکنان توسعه یافته بیش از دیگران نیاز دارند. لذا هدف پژوهش حاضر پیش بینی توسعه منابع انسانی بر اساس نشانگان وانمودگرایی و استکهلم سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. در این پژوهش کلیه کارکنان شرکت ماموت در سال 1401 مورد ارزیابی قرار گرفت و حجم نمونه با استفاده نرم افزار GPower 150 نفر تعیین و به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، مقیاس دلبستگی بزرگسالان (کالینز و رید، 1990)، مقیاس نشانگان وانمودگرایی (کلانس و ایمز، 1978)، رفتار شهروندی سازمانی (پادساکوف، 2000) و پرسش نامه توسعه منابع انسانی (ایربای، 1998) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که متغیرهای وارد شده در مدل رگرسیون می توانند ۳۱ درصد واریانس توسعه منابع انسانی در کارکنان را پیش بینی کنند. نشانگان وانمودگرایی با بتای 25/0- (30/2-T=، 02/0P<) و استکهلم سازمانی با بتای 35/0- (27/3-T=، 001/0P< ) می توانند به طور معنی داری توسعه منابع انسانی را پیش بینی کنند. اما رفتار شهروندی سازمانی با بتای 01/0- (17/0-T=، 8/0P<) پیش بینی کننده معنی داری برای توسعه منابع انسانی نمی باشد. لذا وجود نشانگان وانمودگرایی و استکهلم سازمانی به عنوان نوعی سازوکار دفاعی به دلیل کمال گرایی منفی، تعلل یا اهمال کاری، فشار، کمبود الهام و خلاقیت ضعیف باعث تضعیف توسعه منابع انسانی در کارکنان و در نتیجه منجر به عملکرد پایین می گردد.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، حساسیت اضطرابی و شیوه والدگری در مادران نوجوانان با نشانه های اضطرابی و مادران نوجوانان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تنظیم شناختی هیجان، حساسیت اضطرابی و شیوه والدگری در دو گروه مادران نوجوانان با نشانه های اضطرابی و عادی میباشد. نمونه گیری در دو مرحله و تصادفی خوشه ای بود.مرحله اول، شامل 363 نفر از دانش آموزان هفتم، هشتم و نهم مدارس4 ناحیه شیراز سال 97-98 بودند.مقیاس سنجش نشانگان اضطراب، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه داس 21 سؤالی بود.با توجه به نمرات به دست آمده 100 نفر از نمونه انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند (50نفر مادران نوجوانان با نشانگان اضطرابی و 50نفر مادران عادی).مادران پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج،پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه سبکهای فرزندپروی دیانا بامریندرا تکمیل کردند. تجزیه تحلیل باآزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها نشان دادند که بین میانگین مادران اضطرابی و میانگین مادران عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛درتنظیم شناختی هیجان، تفاوت در راهبردهای سازش یافته و غیرسازش یافته وجود دارد. میانگین راهبردهای سازش یافته در مادران عادی بالاتر از اضطرابی بود و میانگین راهبردهای سازش نایافته در گروه اضطرابی بالاتر بود.درحساسیت اضطرابی کلیه زیر مقیاسها تفاوت معنادار بود،که میانگین تمام زیرمقیاس های حساسیت اضطرابی درگروه اضطرابی بالاتر از گروه عادی بود.در سبک های والدگری تفاوت معنادار دو گروه در شیوه والدگری سهل گیر و مستبد بدست آمد.گروه اضطرابی در هر دو زیرمقیاس میانگین بالاتری از گروه عادی داشت.نتایج پژوهش نشان داد که شیوه های فرزند پروری والدین، راهبردهای شناختی که برای تنظیم هیجاناتشان و نوع واکنششان به حساسیت نسبت به اضطراب از عوامل تاثیرگذار بر سلامت نوجوانان است.
پیامدهای روان شناختی کرونا ویروس (کووید 19) در دانشجویان: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
105 - 117
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی پیامدهای روانشناختی ویروس کووید 19 بر دانشجویان به روش مروری نظام مند بود.
روش: مقالات چاپ شده از زمان شیوع اپیدمی کرونا در خلال سال های 2019 تا 2023 در پایگاه های اطلاعاتی PupMed، Science direct،Google Scholar، ProQuest با جستجوی کلیدواژه های قرنطینه، سلامت روان، مشکلات روان شناخی و دانشجویان مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت از بین 70 مقاله، 34 مقاله وارد پژوهش شد.
یافته ها: ارزیابی یافته های حاصل از مقالات مورد بررسی نشان داد استرس پس از آسیب، افسردگی، اضطراب، ترس، وسواس فکری- عملی، انزوای اجتماعی، افکار خودکشی، کیفیت خواب پایین، اختلال خلقی، اختلال عملکردی، رژیم غذایی غلط، سوء مصرف الکل، درگیری های بین فردی، محدودیت های ارتباط اجتماعی، عدم تمرکز، مشکلات یادگیری و احساس تنهایی از پیامد های روانشناختی ویروس کووید 19 در دانشجویان به شمار می رود.
نتیجه گیری: با توجه به تاثیرات منفی روانشناختی پاندمی کرونا بر دانشجویان نیاز است تا برنامه ریزی مناسب و فراگیر در این زمینه صورت گیرد و مداخلات موثری در راستای ارتقاء سلامت این قشر از جامعه طراحی و اعمال شود.
تعیین اثربخشی بسته ی آموزشی سبک فرزند پروری سلیگمن بر تعارضات مادر و دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
638 - 648
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله بررسی اثربخشی بسته آموزشی سبک فرزندپروری سلیگمن بر کاهش تعارضات مادر-دختر بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری کلیه مادران دارای دختر نوجوان دانش آموز بود. نمونه شامل 40 مادر دارای نوجوان بود که از طریق روش در دسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش مقیاس تعارض مادر و دختر (یوسفی و سبزواری، 1398) بود که کلیه آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. در حالیکه مادران گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند مادارن گروه آزمایش پانزده جلسه شصت دقیقه ای آموزش فرزندپروری سلیگمن را دریافت کردند. هر دو گروه قبل و بعد از دریافت آموزش ها توسط ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون تحلیل کواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت محاسبات آماری به کمک نرم افزار SPPS23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه آموزش فرزندپروری سلیگمن در کاهش تعارضات مادر-دختر اثر معنادار دارد (01/0p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج می-توان گفت بسته ی آموزشی فرزندپروری سلیگمن برای بهبود ارتباط مادر-دختر و بهبود ارتباط بین آنان روش مناسبی است.
تدوین و اعتبارسنجی بسته والدگری مبتنی بر نظریه انسان سالم ویژه مادران دارای فرزند مبتلا به اختلالات برونسازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
130 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با توجه به گستردگی و جامعیت نظریه انسان سالم و مبتنی بر فرهنگ بودن آن با هدف تدوین و اعتبارسنجی بسته والدگری مبتنی بر نظریه انسان سالم ویژه مادران دارای فرزند مبتلا به اختلالات برونسازی شده انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی از نوع اکتشافی (تحلیل موضوعی) استقرایی مسئله و نیاز محور با تکیه بر فرآیند و قواعد تحلیل مضمون استراوس و کوربین، بود که برای تدوین بسته ی والدگری مبتنی بر نظریه ی انسان سالم از روش تحلیل مضمون استفاده شد. حوزه پژوهش شامل 34 متون علمی که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ارتباط محتوا با راهبردهای آموزش انسان سالم انتخاب شد؛ همچنین اساتید و هیئت علمی گروه روان شناسی و مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان که در راستای ارزیابی بسته والدگری مبتنی بر انسان سالم، از بین آن ها 6 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: نتایج روش اشتراوس و کوربین (1998) نشان داد که 9 کد انتخابی (جاری بودن، مهربانی با مخلوق، رضایت از زندگی و لذت بردن، شادی، فراشناخت، بخشش و گذشت، فراموشی، آرامش و معنا، امید) به دست آمد و بسته ی والدگری مبتنی بر نظریه ی انسان سالم بر اساس این ابعاد با توجه به درصد فراوانی واحدهای معنایی کدهای انتخابی تنظیم گردید و پایایی و روایی آن بر اساس تائید متخصصان و ضریب توافق ارزیاب ها که 99/0 به دست آمد، تائید گردید. نتیجه گیری: بنابراین از بسته تدوین شده که مبتنی بر فرهنگ خانواده های ایرانی می باشد، می توان برای آموزش به والدین بالاخص مادران کودکان دارای مشکلات رفتاری در راستای ارتقای کیفیت زندگی آنان استفاده نمود.
رابطه منش های اخلاقی والدین با مهارت های اجتماعی فرزندان: نقش واسطه ای سبک های والدین در برخورد با هیجانات منفی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
375 - 394
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس منش های اخلاقی والدین با توجه به نقش واسطه ای سبک های برخورد با هیجانات منفی فرزندان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 84314 والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد بوده اند. حجم نمونه 400 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت، سبک های برخورد والدین با هیجانات منفی فرزندان فابز و همکاران و منش های اخلاقی خرمایی و قائمی استفاده شد. از نرم افزار PLS-Smart جهت تجزیه وتحلیل داده ها به روش مدل سازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد سبک های حمایتی برخورد با هیجانات منفی و منش های اخلاقی با مهارت اجتماعی فرزندان رابطه مثبت معنی دار دارد (01/0p<). مسیر مستقیم منش های اخلاقی به سبک های غیرحمایتی برخورد با هیجانات منفی معنی دار بود و اثر غیرمستقیم منش های اخلاقی به مهارت های اجتماعی به واسطه سبک های غیرحمایتی برخورد با هیجانات منفی نیز معنی دار بود (01/0p<). همچنین منش های اخلاقی به طور مستقیم و به واسطه کاهش شیوه منفی برخورد با هیجانات منفی فرزندان می تواند منجر به مهارت اجتماعی در فرزندان گردد؛ بنابراین منش های اخلاقی والدین نقش قابل توجهی در تبیین اجتماعی سازی هیجانی فرزندان دارد.
نقش واسطه ای خودکارآمدی در پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های هویتی و نظارت والدین در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
117 - 132
حوزههای تخصصی:
نوجوانی از بحرانی ترین دوره های زندگی می باشد. و بیشترین ناسازگاری های رفتاری، از جمله گرایش به رفتار های پر خطر در این دوره نمود می یابد. این پژوهش با هدف پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های هویتی و نظارت والدین در نوجوانان با نقش واسطه ی خودکارآمدی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان کوهپایه در سال تحصیلی 1400 بود. تعداد 260 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس های خطر پذیری نوجوانان ایرانی، سبک های هویت بروزنسکی، نظارت والدینی سینگر و خودکارآمدی عمومی شرر بود. تحلیل آماری داده ها، از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد سبک هویت هنجاری، نظارت والدین و خودکارآمدی بر رفتارهای پرخطر به صورت مستقیم اثر داشت. نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که متغیر خودکارآمدی نقش میانجی در رابطه بین نظارت والدین، سبک هویتی با رفتارهای پرخطر ایفا کرد. در نتیجه، برنامه ریزی نهادهای مربوطه و آموزش والدین، با توجه به نقش مهم نحوه ی نظارت والدین، سطح خودکارآمدی و سبک هویتی نوجوان در بروز رفتارهای پرخطر ضروری است.
کارآمدی یا ناکارآمدی فراشناخت ها: مرور پژوهش ها
حوزههای تخصصی:
زمینه: فراشناخت یک فرآیند ذهنی سطح بالاست که بر سایر فرآیندهای ذهنی اثرگذار است. رویکرد روان شناسی شناختی و رویکرد آسیب شناسی روانی مفهوم سازی متفاوتی از فراشناخت دارند.
هدف: مطالعه حاضر باهدف پاسخگویی به این سؤال انجام شد، آیا فراشناخت ها کارآمد یا ناکارآمد است؟
روش: این مطالعه باتوجه به ماهیت و هدف در زمره مطالعات مروری قرار دارد. با جستجو در پایگاه های اطلاعاتیProQuest, Google Scholar, Springer, ERIC, ScienceDirect, PubMed, Iran Doc, Magiran, SID در مجموع تعداد 103 مقاله در رویکرد روان شناسی شناختی و رویکرد آسیب شناسی روانی به زبان فارسی و انگلیسی که متن کامل آنها در دسترس بود، مطالعه شد.
یافته ها: مبانی نظری و نتایج پژوهش های انجام شده در روان شناسی شناختی و تحولی، فراشناخت را به عنوان یک سازه ذهنی سطح بالا معرفی می نماید که با یادگیری، حل مسئله، خلاقیت، قضاوت و عملکرد کلی شخص رابطه مثبت دارد. ولی در رویکرد آسیب شناسی روانی، فراشناخت به عنوان یک سازه ذهنی مفهوم سازی شده است که زمینه ساز بسیاری از اختلالات روان شناختی است. نتایج پژوهش های انجام شده در این حوزه روان شناسی نشان می دهد، فراشناخت با اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلال وسواسی اجبار و اختلالات جسمانی شکل رابطه مثبت دارد.
نتیجه گیری: باتوجه به مبانی نظری و نتایج پژوهش های این دو رویکرد در روان شناسی می توان گفت، فراشناخت دارای نقشی دوگانه است. یعنی فراشناخت در روان شناسی تحولی یک فرآیند ذهنی سطح بالاست که با فعال شدن، عملکرد شخص را افزایش می دهد. پس فراشناخت یک سازه کارآمد است. ولی در آسیب شناسی روانی فراشناخت یک فرآیند ذهنی است که با فعال شدن، عملکرد کلی شخص را کاهش می دهد. یعنی فراشناخت یک سازه ناکارآمد است.
بررسی نقش معنویت سازمانی در شادکامی با میانجی گری تعلق سازمانی در بین منابع انسانی شاغل در شهرک صنعتی اشتهارد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر معنویت سازمانی بر شادکامی کارکنان با نقش میانجی تعلق سازمانی در بین منابع انسانی شاغل در شهرک صنعتی اشتهارد انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی و صف شرکت های تولیدی شهرک صنعتی اشتهارد در سال 1400 بود. از بین جامعه مذکور که با توجه به اطلاعات میدانی شامل 15 هزار نفر شاغل بود و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 375 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری توسط نرم افزار PLS صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد بین معنویت سازمانی و شادکامی با تبیین نقش میانجی تعلق سازمانی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد همه فرضیات تحقیق مورد تایید قرار گرفت که سطح معناداری کار با معنا و احساس همبستگی بین کارکنان و احساس هسویی با ارزش های سازمان با تبیین میانجی تعلق سازمانی بر شادکامی به ترتیب 3.82 و 2.88 و 3.20 بود. همچنین سطح معناداری بدون در نظر گرفتن تعلق سازمانی به ترتیب 3.08 و 2.2 و 2.08 بود. لذا نتیجه گیری شد که معنویت سازمانی بر شادکامی کارکنان با نقش میانجی تعلق سازمانی نقش معناداری دارد.
بررسی اثربخشی مداخله اصلاح سوگیری توجه بر سبک دلبستگی اضطرابی، همدلی، انعطاف پذیری شناختی و خودافشایی هیجانی در پرسنل درمانی بیمارستان 505 ارتش تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۲۶-۳۰۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: پرسنل بیمارستان ها به واسطه حضور عوامل مرتبط با محیط کاری از قبیل ارتباط با بیماران، شرایط سخت کاری و با توجه به تشدید سطح استرس به خصوص در دوره پاندمی کووید-19، سطوح بالاتری از آسیب پذیری را دارند و بیشتر در معرض مشکلات سلامت روان قرار می گیرند. از سویی افراد با سبک های دلبستگی اضطرابی، همدلی کم، انعطاف پذیری شناختی وخودافشایی هیجانی پایین، این دوره را با سختی بیشتری پشت سر می گذراند. بنابراین تمرکز بر این مؤلفه ها در پرسنل درمانی بیمارستان ها اهمیت زیادی دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله سوگیری توجه بر سبک دلبستگی اضطرابی، همدلی، انعطاف پذیری شناختی و خودافشایی هیجانی در پرسنل درمانی بیمارستان 505 ارتش تهران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش تمامی پرسنل درمانی بیمارستان 505 ارتش تهران از شهریور 1400 تا اسفند 1400 بودند که از این میان 36 نفر به صورت در دسترس شدند. گروه نمونه انتخابی پرسشنامه های تجارب مربوط به روابط نزدیک (برنن و همکاران، 1998)، واکنش های بین فردی (دیویس، 1983)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و مقیاس خودافشایی هیجانی (اسنل، 2001) را تکمیل کردند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 18 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش، 5 جلسه مداخله اصلاح سوگیری توجه را با استفاده از ابزار دات پروب به صورت دو جلسه در هفته دریافت کرده و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات مداخله ای و دوماه بعد از آن، هر دو گروه آزمایش و گواه، مجدد پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس آمیخته و با استفاده از نرم افزار SPSS26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، مداخله اصلاح سوگیری توجه باعث افزایش معنادار همدلی، انعطاف پذیری شناختی و خودافشایی هیجانی مثبت (0/01 P<) و کاهش معنادار سبک دلبستگی اضطرابی و خودافشایی هیجانی منفی (0/01P<) پرسنل درمانی بیمارستان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شد. همچنین این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: مداخله اصلاح سوگیری توجه به عنوان یک مداخله مؤثر توانست سبک دلبستگی اضطرابی و خودافشایی هیجانی منفی را در پرسنل درمانی بیمارستان کاهش داده و همچنین همدلی، انعطاف پذیری شناختی و خودافشایی هیجانی مثبت را در آنان افزایش دهد.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مساله مبتنی بر نظریه های تولمن و گشتالت بر سبک های حل مساله دانش آموزان دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های حل مساله مبتنی بر نظریه ها ی تولمن و گشتالت بر سبک های حل مساله دانش آموزان دوره متوسطه هدف اصلی این پژوهش نیمه آزمایشی بوده است. روش پژوهش: جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر همدان حجم نمونه آماری 75 نفر (3 گروه 25 نفری) بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مساله دزوریلا، نزو، مید اولیورز (2000) و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره MANCOVA و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. یافته ها: بین میزان تاثیر آموزش مهارت های حل مساله مبتنی بر این نظریه ها بر سبک های حل مساله دانش آموزان، تفاوت وجود دارد.. میزان تاثیر آموزش مبتنی بر نظریه تولمن نسبت به نظریه گشتالت در همه سبک های حل مساله دانش آموزان بیشتر است. نتیجه گیری: این آموزش ها میزان استفاده از سبک های جهت گیری مثبت و منطقی را افزایش و استفاده از دو سبک جهت گیری منفی، اجتنابی و تکانشی را در دانش آموزان کاهش می دهند. میزان تاثیر آموزش مبتنی بر نظریه تولمن نسبت به نظریه گشتالت در همه سبک های حل مساله دانش آموزان بیشتر است.
نقش واسطه ای سلامت معنوی در رابطه بین صفات تاریک شخصیتی با گرایش به قلدری سایبری در دانش آموزان متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مشکلات رایج در مدارس پدیده قلدری است که امروزه امری جدی است و کمتر به این پدیده شایع توجه می شود؛ لذا این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای سلامت معنوی در رابطه بین صفات تاریک شخصیتی با گرایش به قلدری سایبری در دانش آموزان متوسطه اول انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی 658 دانش آموز پسر متوسطه اول پایه نهم در 5 مدرسه دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 30 (7 متغیر مشاهده شده در مدل) و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 250 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پرسشنامه تجربه قلدری – قربانی سایبری آنتیادو و همکاران (2016)، مقیاس سه صفت تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010) و پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری مبتنی بر معادلات رگرسیون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد روابط معنا داری بین صفات تاریک شخصیتی و سلامت معنوی با گرایش به قلدری سایبری در دانش آموزان متوسطه اول وجود دارد و مدل پژوهش تایید شد و به طور کلی 46 درصد از گرایش به قلدری سایبری توسط صفات تاریک شخصیتی و سلامت معنوی در دانش آموزان متوسطه اول قابل تبیین می باشد. همچنین متغیرهای صفات تاریک شخصیتی و سلامت معنوی بر گرایش به قلدری سایبری در دانش آموزان متوسطه اول اثر مستقیم معنادار دارند و مسیر غیر مستقیم صفات تاریک شخصیتی با میانجی گری سلامت معنوی بر گرایش به قلدری سایبری در دانش آموزان متوسطه اول تایید گردیده شد. نتیجه گیری: این پژوهش تلویحات کاربردی در جهت نقش عوامل شناختی و معنوی در گرایش به گرایش به قلدری سایبری دانش آموزان برای روانشناسان و مشاوران ارایه می دهد.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر روی پایستگی تحصیلی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری شناختی و راهبردهای یادگیری فراشناختی بر پایستگی تحصیلی دانشجویان شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 طراحی و اجرا شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری اجرا شد جامعه پژوهش شامل دانشجویانی بود که در سال 1400 در تهران مشغول تحصیل بودند؛ برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. در گروههای آزمایش1 و آزمایش 2 و گروه کنترل جایگزین شدند. ابتدا پیش آزمون برای هر سه گروه اجرا، سپس به یک گروه آموزشی، راهبردهای یادگیری شناختی و به گروه دیگر آزمایشی، راهبردهای یادگیری فراشناختی آموزش داده شد؛ اما در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت و در آخر از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. پرسشنامه به کار رفته در پژوهش، پرسشنامه پایستگی تحصیلی مارتین و مارش (2008) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاه شد. یافته ها: تعامل مراحل با گروه آزمایش در سه مرحله اندازه گیری در پایش تحصیلی (78/8=F، 001/0 =P) مؤثر بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با توجه به میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون و مقایسه آن ها با گروه کنترل، میزان پایستگی تحصیلی دانشجویان افزایش یافته است و همچنین پس از یک ماه آزمون پیگیری گرفته شد که در آن هم تغییرات پس آزمون پایدار و ثابت باقی مانده بود
اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب در بیماران وسواس فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب افراد با نشانه های طیف وسواس فکری انجام شد. روش پژوهش حاضر از لحاظ گردآوری داده ها روش آزمایشی از نوع شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود و ازلحاظ هدف در زمره مطالعات کاربردی و از لحاظ روش در زمره پژوهش های کمّی بود. جامعه مورد مطالعه عبارت بود از کلیه مراجعه کنندگان زن که با تشخیص علائم طیف وسواس فکری- عملی به کلینیک های مشاوره و روان شناختی منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 99- 1398. به استناد مطالعات پیشین مجموعاً 45 نفر(هر گروه 15 نفر) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل دو بسته آموزش درمان فراشناختی و آموزش درمان شفقت محور و سه پرسشنامه نشخوار فکری یوسفی (1384)، اضطراب ساراسون (1957) بودند. جهت تشخیص مراجعان با نشانه های وسواس فکری- عملی پرونده سنجش مراجعان در کلینیک مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش بر اساس نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که هر دو درمان موجب کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی افراد با نشانه های طیف وسواس فکری- عملی بویژه وسواس فکری می شوند. همچنین نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و شفقت محور، به یک اندازه می توانند بر کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی موثر باشند. در نتیجه وقتی مراجعان با نشانه های طیف وسواس فکری – عملی نسبت به مهارت ها، احساسات و توانمندی های شناختی و اجتماعی و غیره آگاهی پیدا می کنند بر نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی خود فایق می آیند، در نتیجه عملکرد مناسبی خواهند داشت.
رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی براحساس تنهایی زنان مطلقه
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی بر احساس تنهایی زنان مطلقه در بین کلیه زنان مطلقه ساکن شهر مشهد در سال 1402انجام شد که در نهایت از مجموع 200 نفر که با با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند 189 نفر پاسخگو بودند. روش پژوهش کاربردی، از نوع توصیفی و همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. نتایج پژوهش نشان داد مدل ساختاری بررسی رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی براحساس تنهایی زنان مطلقه از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین فرضیه های پژوهش با کمک ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین "خشونت خانگی"،"طلاق"،"اضطراب اجتماعی"و احساس تنهایی زنان مطلقه رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد بین "خشونت خانگی" با "طلاق" رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین اضطراب اجتماعی با خشونت خانگی و طلاق و احساس تنهایی زنان مطلقه رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
ساخت بسته جامع توانمندسازی روانی و اثربخشی آن بر رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامت-محور دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
237 - 256
حوزههای تخصصی:
ایـن پژوهـش بـا هـدف سـاخت بسـته جامـع توانمندسـازی روانـی دانشـجویان و تعییـن اثربخشـی آن بـر رفتارهـای سـبک زندگـی تحصیلـی سـلامتمحور انجـام شـد. در یـک مطالعـه شـبهتجربی بـا طـرح پیشآزمـون ـ پسآزمـون بـا گـروه گـواه غیرمعـادل و همـراه بـا پیگیـری دو ماهـه، 36 دانشـجو در دو گـروه آزمایـش (۱۸ نفـر) و گـواه (۱۸ نفـر) قبـل و بعـد از آمـوزش بـه پرسشـنامه رفتارهـای تسـهیلگر/بازدارنده سـبک زندگـی تحصیلـی سـلامتمحور (صالـحزاده، شـکری و فتحآبـادی، ۲۰۱۷ الـف) پاسـخ دادنـد. از طریـق ۱۰ جلسـه و هـر جلسـه دو سـاعت، بسـته توانمندسـازی روانـی بـه شـیوه گروهـی بـرای گـروه آزمایـش اجـرا شـد. نتایـج نشـان داد بسـته توانمندسـازی روانـی در افزایـش رفتارهایـی ماننـد خوشبینـی تحصیلـی، مشـغولیت تحصیلـی و تـابآوری تحصیلـی و در کاهـش رفتارهایـی ماننـد درماندگـی آموختهشـده، اجتنـاب از کمکطلبـی، پرخاشـگری منفعانـه و خودناتوانسـازی مؤثـر اسـت. براسـاس نتایـج ایـن پژوهـش میتـوان دریافـت کـه تـلاش بـرای پربارسـازی مهارتهـای رابطـه بینفـردی مشـارکتکنندگان از طریـق بسـط سـرمایه روانشـناختی و منابـع روانـی ـ اجتماعـی آنهـا ماننـد خوشبینـی، رفتارهـای مقابلـهای، تـابآوری، مهـار روانشـناختی، حرمـت خـود، تحمـل ابهـام و حمایـت اجتماعـی و متعاقـب آن توانمندسـازی افـراد بـرای کاسـتن از تجـارب تنیدگـیزا، سـازشیافتگی بـا رویدادهـا و واقعیـات منفـی و تـداوم روابـط رضایتبخـش بـا دیگـران، مصونیـت روانـی دانشـجویان را موجـب میشـود.