فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۲۱ تا ۷٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدایت تحصیلی-شغلی در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه و نیازهای فردی برآورده می شود، بنابراین برون داد های نامطلوب در نظام آموزش عالی و بازار کار، می تواند حاصل از هدایت تحصیلی-شغلی نادرست افراد باشد. لذا؛ پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی به روش پدیدارشناسی انجام شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر از دانشجویان ناراضی از رشته فعلی، 11 نفر از دانشجویان دارای تجربه تغییر رشته و پنج نفر از فارغ التحصیلان مشغول به کار غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری و براساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها: راهکارهای انجام یک هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب، در 22 زیرمضمون و شش مضمون کلی حیطه آموزش و پرورش، حیطه آموزش عالی، حیطه تخصصی، حیطه خانوادگی، حیطه سیاسی-اجتماعی و حیطه شغلی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به آن که راهکارهای ارائه شده در پژوهش حاضر برخاسته از تجربیات افراد از چالش های هدایت تحصیلی-شغلی می باشد، لذا توصیه می شود این راهکارها در قالب یک دستورکار جمع بندی شده در اختیار مدارس و دست اندرکاران برنامه هدایت تحصیلی-شغلی قرار گیرد تا با توجه به بستر موجود در جامعه، بکار گرفته شوند.
The Role of Cognitive Flexibility and Religious Coping Strategies in Predicting Divorce of Women with Betrayal Experiences(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective Marital infidelity is a very painful phenomenon that can lead to divorce. This study was conducted with the aim of the role of cognitive flexibility and religious coping strategies in predicting the desire for divorce of women with experience of infidelity. Methods The research method was descriptive-correlation. The statistical population included all women with experience of infidelity and referring to Rah-e-Naw counseling center in Birjand in 2020 that 89 people were selected by convenience sampling. The instruments used were Divorce Attitude Questionnaire (DTS), Cognitive Flexibility Questionnaire (CFI) and Religious Coping Questionnaire (RCOPE). Pearson correlation test, multiple regression and SPSS-22 software were used to analyze the data. Results The results of the correlation test showed that there is a negative and significant relationship between the desire for divorce with cognitive flexibility and positive religious confrontation and a positive and significant relationship between the desire for divorce and negative religious confrontation. Conclusion Also, the results of regression analysis showed that cognitive flexibility and religious coping strategies together explain 34.8% of the variance of the desire to divorce. According to the findings, education and intervention in improving cognitive flexibility and religious coping strategies can be suggested as an effective method to reduce the desire for divorce.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی به شیوه گاتمن بر صمیمیت زناشویی زوج های دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۰۴-۲۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: صمیمیت به تعاملی میان زوج ه ا اش اره دارد که منج ر ب ه احس اس نزدیک ی، عش ق و توج ه می شود و تحقیقات نشان داده که عاملی مهم در ایجاد رضایت زناشویی است. با وجود انتشار نتایج پژوهش های طولی گاتمن و همکارانش که کارایی آن در بهبود متغیرهای زوجی تأیید شده است، اما در جامعه مورد مطالعه و همچنین مقایسه این درمان با درمان پذیرش و تعهد شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی زوج درمانگری به شیوه گاتمن و زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) بر صمیمیت زناشویی زوج های دارای تعارض زناشویی انجام شد. روش: بر اساس طرح آزمایشی "پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری" 18 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سردشت، با استفاده از پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و واکر (1983) و اعمال ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب شده و به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه اول در جلسات زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (باخ و موران، 2008) و گروه دوم در جلسات زوج درمانی به شیوه گاتمن (برگرفته از گاتمن و گاتمن، 2017) شرکت داده شد. در مقابل، گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر وجود تفاوت معنادار در متغیر نزدیکی عاطفی، رضایت زناشویی، و صمیمیت زناشویی زوجین هر دو گروه مداخله نسبت به گروه گواه بود (0/05< p)، اما در متغیر از خودگذشتگی، تفاوت معنی داری بین میانگین گروه اکت با گروه گواه مشاهده نشد (0/05 <p). نتیجه گیری: هر دو مداخله، موجب افزایش صمیمیت زناشویی در زوجین می گردد، اما زوج درمانی گاتمن در مقایسه با روش اکت درمان مؤثرتری برای افزایش صمیمیت زناشویی در زوجین می باشد. می توان از این دو شیوه درمانی در جهت غنی سازی روابط زوجین دارای تعارض استفاده نمود.
مرور نظام مند اثربخشی مداخلات بالینی بر بهبود تعاملات والد- کودک در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعاملات مثبت والد- کودک موجب پیشگیری از آسیب های روانشناختی، تحولی، هیجانی و اجتماعی در کودکان می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخلات روانشناختی بر بهبود تعاملات والد- کودک در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش: روش پژوهش، مرور نظام مند و جامعه آماری شامل کلیه پژوهش های داخلی بود که با استفاده از کلید واژه های تعاملات والد- کودک، والدگری، نقص توجه/ بیش فعالی و ابزار سندکاوی در پایگاه های اطلاعاتی پرتال جامع علوم انسانی، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، مجلات تخصصی نور، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و بانک اطلاعات نشریات کشور مورد جستجو قرار گرفتند. ۳۳۴ پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که ۱۱ پژوهش به لحاظ روش شناختی و ملاک های ورودی مورد قبول بود. کلیه پژوهش ها براساس دستورالعمل پریزما تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بیشترین پژوهش ها مربوط به سال های ۱۳۹۹-۱۳۹۸ است و حجم نمونه پژوهش ها ۳۵۰ نفر است. شهرهای تهران و اصفهان بیشترین پژوهش ها را به خود اختصاص داده اند و نشانگر آن است که در سال های اخیر توجه پژوهشگران بر موضوع مداخلات مختلف در زمینه تعاملات والد-کودک افزایش داشته است. مداخلات مرتبط با نوروفیدبک (۴۰ جلسه) و والدگری چندبعدی (۱۶ جلسه) بیشترین سهم را به لحاظ جلسات مداخله ای داشته اند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت مداخلات مبتنی بر بهبود تعاملات والد- کودک و اثربخشی آن بر کاهش تنیدگی روانی، مشکلات رفتاری و کاهش مشکلات توجهی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی است؛ بنابراین برنامه های آموزشی رفتاری با مشارکت والدین و به کارگیری مداخلات چندبعدی و تلفیقی، مؤثرترین شیوه های درمانی هستند که می تواند در رأس برنامه ریزی پژوهشگران و درمانگران این حوزه قرار گیرد.
پیش بینی کیفیت زندگی پس از جراحی صرع لوب فرونتال بر اساس ارزیابی های عصب روان شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: صرع لوب فرونتال با اختلال عملکرد شناختی همراه است که ممکن است بر کیفیت زندگی قبل و بعد از جراحی برای صرع تأثیر منفی بگذارد. این مطالعه باهدف یافتن عوامل شناختی پیش بینی کننده کیفیت زندگی در بیماران مبتلابه صرع لوب فرونتال که تشنج آنها با جراحی برای صرع کنترل شده بود، انجام شد. مواد و روش ها: بیست وچهار بیمار مبتلابه صرع لوب فرونتال که از خرداد ۱۳۹۳ تا خرداد ۱۳۹۸ تحت عمل جراحی صرع قرار گرفتند، انتخاب شدند. پیامد تشنج با طبقه بندی انگل اصلاح شده ارزیابی شد. همه بیماران با مقیاس هوش بزرگسالان وکسلر اصلاح شده، مقیاس حافظه وکسلر، آزمون ردیابی رنگ، تست برج لندن، تست زبان پریشی نام گذاری فارسی و تست تشخیصی زبان پریشی فارسی مورد ارزیابی قرار گرفتند. کیفیت زندگی با پرسشنامه کیفیت زندگی در صرع با ۸۹ آیتم ارزیابی شد. برای تجزیه وتحلیل آماری از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و مدل های خطی تعمیم یافته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمرات حافظه کاری (۰۱/۰=p)، هوش کلی (۰۰۱/۰>p) و هوش عملکردی (۰۰۱/۰>p) قبل و بعد از عمل تفاوت معنی داری وجود داشت. مدل رگرسیون خطی تعمیم یافته نشان داد که خطاهای رنگ در قسمت ۲ آزمون ردیابی رنگ با آماره ۴۳/۱۸- و نمرات نمایه شده بالاتر حافظه کلامی با آماره ۲۸/۱-، هر دو قبل از جراحی، کاهش امتیاز کیفیت زندگی کل را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: حافظه کاری و عملکرد اجرایی عوامل عصبی روان شناختی هستند که ممکن است کیفیت زندگی را در پس از جراحی برای صرع لوب فرونتال پیش بینی کنند.
طراحی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی و بررسی میزان اثربخشی آن بر ارتقای سطوح همدلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
207 - 215
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بسته آموزشی کارکردهای اجرایی بر ارتقای سطوح همدلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل تمامی کودکان 6 تا 8 ساله ی تبریزی بودند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) قرار گرفتند. سپس پرسشنامه همدلی شناختی و عاطفی گریفیت(GEM) توسط والدین هر دو گروه تکمیل گردید. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت آموزش برنامه کارکردهای اجرایی قرار گرفت، این برنامه توسط پژوهشگران طراحی شد که شامل 24 جلسه بود که در آن 4 مهارت(حافظه کاری، بازداری، انعطاف پذیری و توجه) آموزش داده می شد، در این مرحله کودکان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و دوباره پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده نشان دهنده ی تفاوت معنی داری بین دو گروه کنترل و آزمون در نمرات متغیر پس آزمون همدلی بعد از تعدیل تأثیر پیش آزمون همدلی می باشد (P<01). بر اساس این پژوهش می توان مطرح کرد که با ارتقاء کارکردهای اجرایی می توان سطوح همدلی را افزایش داد.
رابطه والدگری هلیکوپتری و سلامت روان با بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه: نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
217 - 228
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه والدگری هلیکوپتری و سلامت روان با بهزیستی تحصیلی انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر کرمان در سال تحصیلی 1399-1400 بودند. به منظور نمونه گیری از افراد جامعه با استفاده از روش گلوله برفی مجازی تعداد 422 دانش آموز دختر دوره متوسطه دوم (15-18 سال) انتخاب شدند و به نسخه کوتاه ابزار والدگری هلیکوپتری (پیستلا، ایزو، ایزولانیا، اورنو و بایوکو، 2020)، پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (پیترینن، سوئینی و پیالتو، 2014)، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (میجلی، ماهر، هرودا، اندرمن، اندرمن و فریمن، 2000) و پرسشنامه سلامت عمومی (یعقوبی، کریمی، امیدی، باروتی و عابدی، 1391) پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین والدگری هلیکوپتری و خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. رابطه بین سلامت روان با خودکارآمدی تحصیلی نیز مثبت و معنادار است. اثر غیرمستقیم متغیرهای نشانه های سلامت روانی مثبت و نشانه های اختلال روانی بر بهزیستی از طریق خودکارآمدی تحصیلی، از نظر آماری معنادار و اثر غیرمستقیم والدگری هلیکوپتری بر بهزیستی از طریق خودکارآمدی تحصیلی، از نظر آماری غیرمعنادار بود. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که مدل آزمون شده در مطالعه حاضر با مدل مفهومی اولیه برازش مناسب دارد و می توان از این مدل در بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختردوره متوسطه استفاده نمود.
پیش بینی کیفیت زندگی براساس ابعاد مثبت و منفی خودشفقت ورزی در زنان سرپرست خانوار: نقش میانجی گری توانمندسازی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
263 - 272
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه کیفیت زندگی با ابعاد مثبث و منفی خودشفقت ورزی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی در زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش (4300نفر)، زنان سرپرست خانوار غرب تهران بودند که از میان آنها نمونه ای به تعداد 285 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت-کنندگان به مقیاس های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه ، خودشفقت ورزی نف و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر با نرم افزارهای spss نسخه 26 و Amos نسخه 21 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای ابعاد مثبت خودشفقت ورزی (267 %)، و توانمندسازی روانشناختی (105 %) تاثیر مستقیم و مثبت بر کیفیت زندگی دارند. همچنین ابعاد منفی خودشفقت ورزی (106- %) تاثیر منفی و مستیم بر کیفیت زندگی دارد. و ابعاد مثبت خودشفقت ورزی از تغییر توانمندسازی روانشناختی تاثیر غیرمستقیم و مثبتی بر کیفیت زندگی دارد و همچنین ابعاد منفی خودشفقت ورزی به طور غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی بر کیفیت زندگی اثر غیر مستقیم و مثبت ندارد . با توجه به یافته های به دست آمده آموزش توانمندسازی روان شناختی از طریق شناخت و ارتقا توانایی های زنان سرپرست خانوار و همچنین تاثیر غیرمستقیمی از راه ابعاد مثبت خودشفقت ورزی بر ارتقای کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد، نقش مهمی در ارتقا کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد بنابراین افزودن آن در مداخلات مربوط به مراکز بهزیستی و همچنین مراکز توانمندسازی زنان سرپرست خانوار پیشنهاد می شود.
تحلیلی بر ماموریت ها و اهداف، محتوا؛ ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی: مقایسه ای تطبیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی صورت گرفت. روش ها: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش مقایسه تطبیقی و تحلیل محتوا انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از سایت رتبه بندی تایمز 2020 و سایت های مراکز بالندگی در دانشگاه های کلاس جهانی که رتبه زیر 100 داشتند استفاده شد. در این پژوهش 40 مرکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار NVIVO 12pro کدگذاری و تحلیل محتوا گردید. نتایج: مقولات بدست آمده اصلی در 4 محور ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزار و کارکردها و در دو بعد بالندگی و توسعه دانشگاه و بالندگی هیئت علمی دسته بندی شد. نتایج این پژوهش در مقولات مذکور؛ ایجاد شبکه های همکاری با اعضای هیئت علمی و مراکز آکادمیک مرتبط و استفاده از روش های جدید تدریس و ارزیابی با رویکردها و ابزارهای تعاملی ، جهت ارتقا یاددهی و یادگیری را به همراه زیرمقولات مرتبط با آنها ،جهت استفاده مدیران استراتژیک در دانشگاه ها ارائه می دهد.
رابطه نقش جنسیتی با بی ثباتی ازدواج: نقش تعدیل کنندگی جهت گیری در رابطه جنسی در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
587 - 611
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش تعدیل کنندگی جهت گیری در رابطه جنسی مردان، با بی ثباتی ازدواج بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش مردان ساکن شهر تهران بودند که حداقل یک سال از زندگی مشترکشان گذشته بود. به این ترتیب،150 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از نقاط مختلف شهر تهران با مراجعه به مکان های عمومی و با توزیع پرسشنامه در فضای مجازی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج بوث و همکاران (1983)، نقش های جنسیتی بم (1974) و جهت گیری در رابطه جنسی هاگز و اسنل (1990) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که جهت گیری در رابطه جنسی، نقش تعدیل کنندگی در رابطه نقش های جنسیتی با بی ثباتی ازدواج دارد. بالا بودن جهت گیری مشارکتی در رابطه جنسی، کاهش بی ثباتی ازدواج را به همراه دارد. جهت گیری مبادله ای در رابطه جنسی، بالا بودن آن سبب افزایش بی ثباتی ازدواج در مردان می شود. همچنین در جهت گیری توقع در رابطه جنسی، بالا رفتن آن افزایش بی ثباتی ازدواج در مردان را به همراه دارد (0.01=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد در مردانی که جهت گیری توقع، مبادله ای و توقع در رابطه جنسی بالا بوده، افزایش نقش های جنسیتی باعث کاهش بی ثباتی می شود؛ اما در مردانی که جهت گیری مشارکتی و مبادله ای پایین بوده، افزایش نقش های جنسیتی تغییری در میزان بی ثباتی ازدواج ندارد.
تحلیل ادراک دانش آموزان مقطع متوسطه از عوامل مؤثر بر افت تحصیلی در شرایط همه گیری، کرونا: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۱۹۲-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
شرایط همه گیری کرونا، بر ابعاد مختلف زندگی دانش آموزان اثر گذاشته است و سبب تعطیلی مدارس و تغییر آموزش به سبک غیر حضوری شده است و تاثیراتی در حیطه آموزش داشته است که یکی از مهم ترین آن، افت تحصیلی می باشد. برای بررسی عوامل موثر بر افت تحصیلی در شرایط بیماری کرونا، نیاز به تحقیقات عمیق و گسترده ای می باشد، لذا هدف این پژوهش بررسی دیدگاه های دانش آموزان مقطع متوسطه که به طور کمی یا کیفی در دوران کرونا نسبت به قبل دچار افت تحصیلی شده اند می باشد. روش این مطالعه کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بوده است و با استفاده از نمونه گیری هدفمند ملاک محور انجام شده است و به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است پس از ۱۰ مصاحبه با دانش آموزان پایه هشتم تا یازدهم شهر مشهد در سال ۱۴۰۰، اشباع نتایج حاصل شد. تحلیل عمیق دیدگاه های دانش آموزان نشان داد عوامل مختلفی بر افت تحصیلی آن ها در دوران همه گیری بیماری اثرگذار بوده است که در سه محور فردی، محیطی و آموزشی می باشد، که محور فردی شامل: حواس پرتی، عصبی بودن، افسردگی، استرس (مسائل روانی) و کاهش کیفیت یادگیری، انگیزه، تقلب، کم خوانی، کم آوردن زمان (یادگیری) و بازیگوشی، بازی الکترونیکی، اطلاعات مضر، فضای مجازی (تلفن همراه) و محور محیطی شامل: مدرسه، تفریح (محیط های نشاط آور) و برخورد خانواده، دوستان و همکلاسی ها (نزدیکان) و محور آموزشی شامل مشکلات اینترنت، مشکلات نرم افزار آموزشی (بستر آموزشی)، کیفیت پایین تدریس، تغییر ساعت کلاس، بی نظمی معلم و عدم پاسخگویی معلم، بدرفتاری معلم (معلم) می باشد. لذا توصیه می شود متولیان آموزش در جهت ارتقا کیفیت آموزش مجازی، ارتقا نحوه تدریس مجازی معلمان، مراقبت از سلامت روان معلمان و دانش آموزان و افزایش مهارت های دانش آموزان برای سازگاری بیشتر با این شرایط بکوشند.
مقایسه ناگویی هیجانی و راهبردهای تنطیم شناختی هیجان در افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی، سوء مصرف مواد و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۲۲۸-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی، سوء مصرف مواد و افراد سالم انجام شد. مطالعه حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بود. بخشی از جامعه آماری این پژوهش را تمام زنان دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی و سوء مصرف مواد شهر قم و و بخشِ دیگری را زنان سالم این شهر در سال 1399 تشکیل دادند. با روش نمونه گیری هدفمند، 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس های بکار رفته در پژوهش شامل مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر (GADQ-IV) اسپیتزر و همکاران (2006)، اضطراب اجتماعی (SPIN) کانر و همکاران (2000)، ناگویی هیجانی تورنتو (TAS) بگبی و همکاران (1994) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2001) بودند. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) نشان داد که بین ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی و سوء مصرف مواد با افراد سالم، تفاوت وجود داشت (01/0>P). اما بین ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی با افراد مبتلا به سوء مصرف مواد تفاوت معنادار نبود (05/0<P). در مجموع افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی و سوء مصرف مواد نسبت به افراد سالم، نمرات بالاتری را در ناگویی هیجانی و راهبرد تنظیم هیجان منفی و نمرات پایین تری را در راهبرد تنظیم هیجان مثبت کسب می کنند.
اثربخشی درمان مبتنی پذیرش و تعهد بر تنطیم شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنطیم شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی سالمندان بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه سالمندان شهر ایلام در سال 1400 تشکیل می دادند. نمونه آماری شامل 32 نفر بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 16 نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنطیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001- (CERQ)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 2002- RSPWB) و کیفیت زندگی (BREF-WHOQOL, 1996) استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه، هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایشی و گروه گواه از نظر متغیرهای وابسته در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0P<). یافته های این پژوهش نشان داد که درمان گروهی مبتنی پذیرش و تعهد بر کاهش راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان و افزایش راهبرد های انطباقی تنظیم شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی سالمندان اثربخش است.
نشانگان اختلال اجتناب /محدودیت غذا در کودکان؛ عوامل زمینه ساز، پیامدها و درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال اجتناب/ محدودیت غذا به عنوان یک اختلال تغذیه و خوردن جدید در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال روانی، معرفی شده و یک طبقه تشخیصی نسبتا جدیدی از اختلالات تغذیه و خوردن می باشد. افراد دارای اختلال اجتناب/ محدودیت غذا به دلایل مختلف و نه به دلیل تمایل به کاهش وزن یا به دلیل اختلال در تصویر بدنی، از غذا اجتناب می کنند یا به آن بی علاقه هستند. بروز چنین اختلالی در کودکان به دلیل قرار گرفتن آنها در دوره رشدی می تواند منجر به عوارض جبران ناپذیری پزشکی و اختلا عملکردی_ اجتماعی شود. از آنجایی که از زمان تعریف این اختلال، پژوهش های اندکی در مورد شیوع، تشخیص، درمان و پیامدهای گوناگون این اختلال در کودکان وجود دارد، بنابراین هدف از این مقاله توصیف و روشن کردن معیارهای تشخیصی، تظاهرات بالینی، شیوع، سبب شناسی، پیامدها، پیشگیری و درمان اختلال اجتناب/محدودیت غذا در کودکان است. تا زمینه نظری جهت پژهش های بیشتر، آگاهی برای والدین و حمایت و دانش لازم جهت تشخیص و درمان بهتر توسط درمانگران فراهم شود.
تأثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر منبع کنترل و تجربه غرقگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۹۸-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش گروهی راهبردهای فراشناختی بر تجربه غرقگی و منبع کنترل دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر تهران در نیم سال تحصیلی اول 1401-1400 تشکیل دادند. 30 نفر آنها به روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر)، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزشی مهارت های فراشناختی را در 9 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته دو جلسه) به صورت گروهی دریافت کردند؛ گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های غرقگی (FQ) (مارتین و جکسون، 2008) و منبع کنترل (LCQ) راتر (1996)، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و گواه در متغیرهای تجربه غرقگی و منبع کنترل، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که آموزش گروهی راهبردهای فراشناختی بر افرایش تجربه غرقگی و منبع کنترل درونی و کاهش منبع کنترل بیرونی دانش آموزان، مؤثر بود.
هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
219 - 248
حوزههای تخصصی:
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مشکلات زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش در این مطالعه؛ نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه کودکان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شمیم شهر کرمانشاه در سال 1398- 1399 بود. گروه نمونه، 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بودند. انتخاب به صورت نمونه گیری هدفمند و جایگزینی به صورت تصادفی بود. ابتدا پرسشنامه مهارت های اجتماعی (ماتسون و همکاران، 1983). برای هر سه گروه اجرا شد (پیش آزمون). سپس شرکت کنندگان یکی از گروه های مداخله، برنامه آموزش فلسفه برای کودک بازی درمانی گروهی را در 10 جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای یک بار دریافت کردند و گروه مداخله دیگر بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری را در 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند؛ درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله آموزشی دریافت نکرد. سپس هر سه گروه مجدد با پرسشنامه مذکور مورد ارزیابی قرارگرفتند (پس آزمون). مرحله پیگیری نیز 2 ماه بعد از پس آزمون برگزار گردید. از تحلیل کوواریانس با رعایت پیش فرض ها برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش در گروه های مداخله، بر بالارفتن عملکرد اجتماعی تأثیر معناداری داشته اند. البته اثربخشی برنامه آموزشی فلسفه برای کودک (فبک) از بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بیشتر بوده است. لذا لزوم استفاده از روش فبک در رابطه با این کودکان در مراکز مشاوره کودک، پیش دبستانی ها و مدارس مشخص می گردد.
در جستجوی کیفی پریشانی روانشناختی و استراتژیهای مقابله ای زنان پرستار خط مقدم کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
279 - 308
حوزههای تخصصی:
کارکنان مراقبت های بهداشتی به ویژه زنان پرستار، در طول مراقبت از بیماران کووید ۱۹، پریشانی روان شناختی زیادی را تجربه کردند. شناسایی مشکلات روان شناختی پرستاران که سلامت روانی آنان را در طول مراقبت از این بیماران بر هم می زنند و استراتژی های مقابله ای آنان، می تواند به کاهش پریشانی روان شناختی آن ها کمک کند. هدف از این پژوهش جستجوی کیفی پریشانی روان شناختی و استراتژی های مقابله ای زنان پرستار خط مقدم بیماری کووید 19 بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 20 زن پرستار (در دو طیف سابقه کاری حداقل 5 سال و 20 سال به بالا) با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه تلفنی تصویری استفاده شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون بر اساس مدل براون و کلارک (2006) صورت گرفت. یافته های حاصل از مصاحبه ها در شش مضمون اصلی اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، ترس، مشکلات خواب و استراتژی های سازنده (آرام بخشی، خودسازگاری، استفاده از منابع حمایتی) استخراج و طبقه بندی شد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که زنان پرستار خط مقدم تحت تأثیر بیماری کووید 19، انواع پریشانی روان شناختی را تجربه کرده اند و علاوه بر توجه به استراتژی های سازنده آنان می بایستی در این زمینه تمهیدات لازم به کار گرفته شود و همچنین توجه به تجربیات پرستاران در طول پاندمی کرونا ویروس می تواند یک پیش نیاز برای فراهم کردن برنامه سلامت روان و بهبود کیفیت آن ها باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر پیامدهای ناشی از شیوع کووید-19 (استرس، اضطراب، افسردگی، خستگی، کیفیت خواب)
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
153 - 141
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر پیامدهای ناشی از شیوع ویروس کووید-19(استرس، اضطراب، افسردگی، خستگی، کیفیت خواب) انجام شده است. این پژوهش در قالب یک تحقیق نیمه آزمایشی با گروه کنترل و در چارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به مرکز مشاوره خیریه احسان الرضا در سال 1400 می باشد. نمونه پژوهش شامل 32 زن (16 زن گروه آزمایش و 16زن گروه کنترل) بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی و دردسترس بود و نمونه ها بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه افسردگی-اضطراب-استرس (DASS-21)، پرسشنامه سنجش چند بعدی خستگی اسمتس (MFI) و پرسشنامه کیفیت خواب (PSQI) استفاده گردید و همچنین مداخله با درمان ACT به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای صورت گرفت. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (مآنکوا) و یک متغیری (آنکوا) مورد تحلیل قرار گرفت. در نتیجه با توجه به معنادار شدن فرضیه های پژوهش، مداخله درمان ACT توانسته است میزان افسردگی، اضطراب، استرس، خستگی و کیفیت خواب را کاهش دهد.
نقش الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۱۶۶-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را درمانجویان کلینیک های ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1398 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 213 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی، الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس ادراک شده بود. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین الگوی ارتباطی گفت و شنود، حمایت اجتماعی و تاب آوری با خودکارآمدی ترک اعتیاد درمانجویان تحت درمان رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین مشخص گردید که خودکارآمدی ترک اعتیاد با الگوی ارتباطی همنوایی و استرس ادراک شده دارای رابطه منفی معنی دار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 28 درصد از واریانس خودکارآمدی ترک اعتیاد براساس الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: وجود عواملی نظیر الگوی ارتباطی خانواده با جهت گیری گفت و شنود، حمایت اجتماعی و ویژگی فردی مانند تا ب آوری و همچنین حذف عواملی مانند الگوی ارتباطی از نوع همنوایی و عوامل استرس زا از محیط زندگی افراد وابسته به مواد می تواند به خودکارآمدی ترک آن ها کمک کرده تا در مقابل وسوسه مصرف مجدد مقاومت کنند.
اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۷۸-۲۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. از این بین، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری و پرسشنامه خودکارآمدی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. جلسات دوازده قدم معتادان گمنام در 12 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و برنامه آموزش دوازده قدم می تواند باعث افزایش تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام گردد. نتیجه گیری: این پژوهش حمایتی تجربی برای درمان آموزش دوازده قدم معتادان گمنام بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی افراد وابسته به مواد در حال بهبودی از اختلال مصرف مواد فراهم نموده لذا این درمان، روشی مناسب برای درمان افراد وابسته به مواد می باشد.