فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۰۱ تا ۷٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر بهزیستی درمانی بر اضطراب کرونا و سلامت روانشناختی سالمندان بهبودیافته از کرونا انجام شد. این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، سالمندان مراجعه کننده به مراکز و درمانگاههای خدمات بهداشتی شهر ایلام در فصل تابستان سال 1399 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. ابزار پژوهش، مقیاس های اضطراب کرونا و سلامت روانشناختی بودند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر بهزیستی درمانی دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند بهزیستی درمانی به کاهش اضطراب کرونا و افزایش سلامت روانشناختی منجر شد و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز بر اضطراب کرونا و افزایش سلامت روانشناختی تداوم داشت. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش بهزیستی درمانی برای م-داخله های مرتبط با سلامت، به ویژه برای کاهش اضطراب کرونا و بهبود سلامت روانشناختی در سالمندان استفاده کنند.
تأثیر هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ بر میزان شادزیستی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد هنردرمانی مبتنی بر تسهیل تغییرات مثبت مانند شاد زیستی از طریق تعامل با درمانگر و مواد هنری در یک محیط امن است. از سویی یکی از بیماری هایی که در کودکان بیشترین عواقب منفی روانی را دارد، سرطان است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ بر میزان شاد زیستی کودکان 6 تا 10 ساله مبتلا به سرطان انجام شد. روش: روش پژوهش شبه تجربی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه مورد مطالعه شامل 30 کودک مبتلا به سرطان از شهر اصفهان در سال 1396 بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش طی 15 جلسه تحت مداخله هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای تا پایان آزمایش دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه شاد زیستی (مورگان، 2014) استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس و با نرم افزار آماری spss22، تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های آماری نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در میزان شاد زیستی و مؤلفه های آن از جمله خلق و تفکر شادمانه تفاوت معنادار آماری (0/05>P) وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ با تأکید بر تخلیه هیجانات منفی باعث بهبود شاد زیستی کودکان مبتلا به سرطان می شود و این شیوه را می توان به عنوان یک روش درمانی و مداخله ای مناسب برای بهبود خلق این کودکان پیشنهاد داد.
«فقط می خواهم مطمئن باشم!»: ویژگی های روانسنجی و نقش پیش بینی کنندگی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل بلاتکلیفی، عامل آسیب پذیری فراتشخیصی است که با واکنش منفی در سطح هیجانی، شناختی و رفتاری به یک موقعیت بلاتکلیف مشخص می شود. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی همگرای نسخه ی ایرانی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و نیز بررسی نقش پیش بینی کنندگی آن در سازه های اضطراب، افسردگی و اجتناب از تغییر اجرا شد. روش: مطالعه ی حاضر مقطعی و از نوع روانسنجی است. از جامعه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی، آزاد و پیام نور شهر زنجان در فاصله ی زمانی بهمن ۱۳۹۸ الی مرداد ۱۳۹۹، دو نمونه با حجم ۱۲۱۰ و ۲۲۸ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اجتناب از تغییر، افسردگی و اضطراب بک، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، اختلال اضطراب فراگیر و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی گردآوری و با استفاده از Mplus نسخه ۷/۴، AMOS نسخه ۲۴ و SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شد. یافته ها: تحلیل عاملی از مدل دو عاملی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی حمایت کرد و نتایج حاکی از روایی همگرای مطلوب (برای همه همبستگی ها؛ ۰/۰۱>p) و همسانی درونی رضایت بخش این ابزار است (۰/۸۹=α). نتایج تحلیل رگرسیون، علاوه بر تأیید نقش پیش بینی کنندگی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی در تبیین سازه ی اضطراب و افسردگی، به ماهیت فراتشخیصی احتمالی سازه ی اجتناب از تغییر نیز اشاره دارند. نتیجه گیری: ویژگی های روانسنجی مطلوب و ساختار عاملی نیرومند نسخه ایرانی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، بکارگیری آن در پیش بینی سازه های مرتبط با اضطراب و افسردگی را ممکن می سازد که به گسترش دانش موجود از عوامل زیربنایی اختلال های روانپزشکی منجر خواهد شد.
ارزیابی مدل ساختاری گرایش به خیانت زناشویی بر اساس عدالت زناشویی با نقش واسطه ای بلوغ عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری گرایش به خیانت زناشویی بر اساس عدالت زناشویی با نقش واسطه ای بلوغ عاطفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مثبت زندگی بهزیستی شهرستان بهشهر در طول سه ماه آذر، دی و بهمن ماه سال 1400 بود که از بین آن ها تعداد 385 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند اﻧﺘﺨﺎب شدند. همه افراد پرسشنامه های گرایش به خیانت زناشویی (PDIQ) دریگوتاس و همکاران (1999)، عدالت زناشویی (MJQ) هتفیلد و همکاران (2013) و بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهار گاوا (1990) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد بین عدالت زناشویی و بلوغ عاطفی با گرایش به خیانت زناشویی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد بلوغ عاطفی (382/0-) و عدالت زناشویی (423/0-) اثر مستقیم و معنی داری (01/0>P) بر گرایش به خیانت زناشویی دارند. همچنین عدالت زناشویی از طریق بلوغ عاطفی اثر غیرمستقیم (213/0-) و معنی داری بر گرایش به خیانت زناشویی داشت. بنابراین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و عدالت زناشویی به واسطه ی بلوغ عاطفی با خیانت زناشویی ارتباط دارد و می توان از این یافته ها در برنامه های آموزشی و مداخلات زوج درمانی استفاده نمود.
الگویی ساختاری سبک های دلبستگی، سه گانه تاریک شخصیت، حساسیت به طرد شدن با اعتیاد به شبکه های اجتماعی با میانجی گری مهارت های ارتباطی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی بخش جدایی ن اپذیر از زندگی ما است، با این حال استفاده بیش از حد از آن ها پیامدهای روانشناختی و اجتماعی زیادی به همراه دارد. این پژوهش با هدف الگویی ساختاری سبک های دلبستگی، سه گانه تاریک شخصیت، حساسیت به طرد شدن با اعتیاد به شبکه های اجتماعی با میانجی گری مهارت های ارتباطی در دانش آموزان انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 1400 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 400 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان نورآباد (دلفان) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، سه گانه تاریک شخصیت جونز و پائلوس (2014)، پرسشنامه حساسیت به طرد دونی و فلدمن (1996)، پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی توتگون- یونال و دنیز (2015) و مهارت های ارتباطی کروکوت (1996) به صورت آنلاین پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج حاصل از مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 32 درصد از واریانس مهارت های ارتباطی توسط سبک های دلبستگی، سه گانه تاریک شخصیت، حساسیت به طرد شدن و 41 درصد از واریانس اعتیاد به شبکه های اجتماعی توسط سبک های دلبستگی، سه گانه تاریک شخصیت، حساسیت به طرد شدن و مهارت های ارتباطی تبیین می شود.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافته ها نشان می دهند که تضعیف حساسیت طرد و افزایش مهارت های ارتباطی را می توان در مطالعات آینده به عنوان عواملی برای اعتیاد به شبکه های اجتماعی برای مطالعات پیشگیری یا مداخله در نظر گرفت.
نقش میانجی گر تاب آوری در رابطه بین سبک های مقابله ای با کیفت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان در دوران قرنطینه کرونا ویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خشونت خانگی علیه زنان یک مشکل جدی و نگرانی عمده برای سلامت عمومی است که بر اساس گزارش ها به دنبال شیوع ویروس کرونا و ایجاد قرنطینه خانگی به یک اپیدمی دنباله دار تبدیل شده است. مرور نظام مند پژوهش ها نشان می دهد، رابطه پایداری بین تاب آوری و سبک های مقابله ای با کیفیت زندگی و خشونت خانگی وجود دارد. اما تاکنون پژوهشی روابط این متغیرها را در قالب یک مدل جامع بررسی نکرده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی گر تاب آوری در رابطه بین سبک های مقابله ای با کیفیت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان در دوران قرنطینه کرونا ویروس انجام شد.
روش: طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل شهر کرج در بازه زمانی اول مهر تا پایان آبان ماه 1399بود که 241 نفر به صورت اینترنتی بوسیله پرسشنامه های سبک های مقابله ای بلینگز و موس، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، خشونت علیه زنان حاج یحیی و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: سبک های مقابله ای و تاب آوری و خشونت خانگی علیه زنان دارای همبستگی مثبت معنادار (01/0>P) و سبک های مقابله ای و کیفیت زندگی دارای همبستگی منفی (05/0>P) و تاب آوری و کیفیت زندگی دارای همبستگی مثبت (01/0<P) معناداری هستند. همچنین تاب آوری در رابطه بین سبک های مقابله ای و کیفیت زندگی نقش میانجی دارد.
نتیجه گیری: سبک های مقابله ای و تاب آوری از عوامل مهم اثرگذار بر کیفیت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان است و باید در برنامه های پیشگیری و درمانی مورد توجه متخصصان زوج و خانواده قرار گیرد.
مدل علی استفاده آسیب زا از اینترنت: نقش دلبستگی ناایمن با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
7 - 27
حوزههای تخصصی:
اینترنت اثرات گسترده ای بر ابعاد مختلف زندگی انسان دارد و استفاده بی رویه از اینترنت با آسیب های متعدد فردی و اجتماعی همراه است. پژوهش حاضر به بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی در رابطه بین دلبستگی ناایمن و استفاده آسیب زا از اینترنت می پردازد. مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، مرکز و کرج در سال تحصیلی 99-1398 بود. با روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 397 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد استفاده آسیب زا از اینترنت، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال بود. تحلیل داده ها از طریق روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که پریشانی روانشناختی (50/0)، راهبردهای ناسازگارانه (23/0)، راهبردهای سازگارانه (21/0-)، دلبستگی اجتنابی (11/0)، و دلبستگی دوسوگرا (10/0) دارای بالاترین تا پایین ترین ضریب همبستگی با استفاده آسیب زا از اینترنت هستند (05/0 >P). همچنین راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی دارای نقش میانجی در رابطه بین سبک دلبستگی ناایمن و استفاده آسیب زا از اینترنت بودند. بر این اساس در زمینه طراحی اقدامات لازم به منظور کاهش استفاده آسیب زا از اینترنت می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود سبک دلبستگی ناایمن، راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی اقدام نمود.
ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خستگی از دلسوزی در مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۹
81 - 97
حوزههای تخصصی:
پژوهش های گذشته نشان می دهند که خستگی از دلسوزی در والدین کودکان با نیازهای ویژه مشاهده می شود، بااین حال، ابزاری مناسبی برای سنجش این موضوع در این گروه خاص در دسترس نیست. هدف پژوهش حاضر ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خستگی از دلسوزی در مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه بود. روش پژوهش، توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران دانش آموزان دارای نیازهای ویژه شهرستان اراک در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل داده بود. به روش در دسترس 171 مادر که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند، انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، علاوه بر پرسشنامه خستگی از دلسوزی، از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لاویبوند و لاویبوند، 1995) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عامل اکتشافی، تحلیل عامل تأییدی و آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی و همبستگی عامل ها با نمره کل نشان داد که پرسشنامه خستگی از دلسوزی از روایی سازه برخوردار است. همچنین، روایی پیش بین پرسشنامه نیز تأیید شد (001/0p<، 61/0r=). روایی سازه پرسشنامه با تحلیل عامل تأییدی نیز تأیید شد. نتایج بازآزمایی پایایی پرسشنامه را تأیید کرد (001/0p=، 70/0r=). همچنین، همسانی درونی پرسشنامه نیز که با آلفای کرونباخ بررسی شد، مطلوب بود (78/0)؛ بنابراین، پرسشنامه خستگی از دلسوزی از روایی و پایایی کافی برای بررسی خستگی از دلسوزی مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه برخوردار است.
روابط ساختاری مهارت های حل مسئله و هوش معنوی با گرایش به اعتیاد به اینترنت به توجه نقش میانجی نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۲۶۴-۱۲۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: نتایج پژوهش ها نشان می دهد که عتیاد به اینترنت، به عنوان یک اختلال کنترل تکانه و الگوی سازش نایافته استفاده از اینترنت، منجر به ناراحتی قابل توجه می شود و مشکلات شناختی، تحصیلی و شغلی در زندگی فرد ایجاد می کند. همچنین نشخوار فکری یا افکاری که فرد به طور مکرر در احساسات و رخدادهای منفی در ذهن می پروراند، ممکن است به فاجعه انگاری در ذهن آنان منجر شود. هرچند پژوهش های زیادی به راهبردهای حل مسأله و هوش معنوی به عنوان مهارت های پیشگیرانه برای بهبود توانش های کنار آمدن با رویدادهای آسیب زا تأکید داشته اند، اما در زمینه بررسی این متغیرها در بین جامعه مورد نظر شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: هدف پژوهش حاضر برر سی روابط ساختاری مهارت های حل مسئله و هوش معنوی با گرایش به اعتیاد به اینترنت با توجه به نقش میانجی گر نشخوار فکری بود.
روش: در قالب یک پژوهش توصیفی - همبستگی از بین دانشجویان 19 تا 35 ساله کاربر اینترنت، 353 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر (1982)، هوش معنوی کینگ (2008)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) و نشخوار فکری یوسف (1383) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارها
SPSS-24 و lisrel-8/8 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مدل پژوهش برازش خوبی دارد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین متغیرهای مهارت های حل مسئله و هوش معنوی با میزان اعتیاد به اینترنت رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0 p<).
نتیجه گیری: اعتیاد به اینترنت دارای همبسته های رفتاری مختلف نظیر حل مسأله و هوش معنوی است که می تواند توسط فرآیندهای مختلف تعدیل شود.
بررسی اثربخشی برنامه درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و روانی گفتار افراد نوجوان دارای لکنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۳۱۴-۱۳۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب اجتماعی اختلالی با شیوع متوسط و دارای تأثیرات اجتماعی گسترده بر افراد است. پژوهش ها نشان می دهد، روش های زیرمجموعه درمان های بازسازی شناختی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) می توانند به افراد مبتلا اضطراب اجتماعی کمک کنند. براساس مطالعات، این موضوع را هدف قرار داده اند بسیار محدوداند. هدف: این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و روانی گفتار افراد نوجوان دارای لکنت، انجام شد. روش: این پژوهش، یک تحقیق شبه آزمایشی بود که به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری طراحی و با یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد نوجوان 13 تا 17 ساله دارای لکنت مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی در سال 1400 بود. حجم نمونه 20 نفر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمون و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش، مقیاس فارسی تعیین شدت لکنت (رایلی، 2009) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی ولز (1994) بودند. علاوه براین، جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد تغییرات معناداری در گروه آزمایش و گواه در متغیرهای اضطراب اجتماعی و شدت لکنت ایجاد کرده است (سطح معناداری 0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که برنامه طراحی شده مبتنی بر پذیرش و تعهد، موجب کاهش شدت لکنت و کاهش اضطراب اجتماعی افراد نوجوان دارای لکنت می شود. ازاین رو، استفاده از درمان ذکر شده توسط متخصصان کودک و نوجوان در نوجوانان دارای لکنت زبان به شدت توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن بر تعهد زوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۵۰۱-۱۴۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: قطع پیوند عاطفی میان زوجین، پیامد خیانت توسط یکی از آن هاست که فشار روانی زیادی را تحمیل می کند و با ایجاد احساسات منفی ممکن است موجب خیانت متقابل یا عدم تعهدزناشویی در همسر آسیب دیده از خیانت شود. پیشینه پژوهش نشان می دهد زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن بر روابط زوجین آسیب دیده از خیانت همسر مؤثرند؛ اما تاکنون مشخص نیست که کدام یک از این مداخلات می توانند در طول زمان اثربخشی بیشتری داشته باشند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن بر تعهدزناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهر رامسر از دی ماه 99 تا پایان اردیبهشت 1400 بود. 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش هرکدام 8 جلسه زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد داهل و همکاران (2014) و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن (2008) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعهدزناشویی (آدامز و جونز، 1997) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون هر دو روش مداخله بر افزایش تعهدزناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر تأثیر معناداری داشتند (01/0 P<). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب افزایش تعهدزناشویی شد، اما بین دو رویکرد زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن و زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد در تعهدزناشویی تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد (01/0 <P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد هر دو رویکرد زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن موجب ارتقای تعهدزناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر شده و از این رو می توان گفت آگاهی و استفاده از این دو رویکرد در جهت تعهدزناشویی و تعارضات زوجین آسیب دیده از خیانت همسر می تواند به روان شناسان، زوج درمانگران و سایر متخصصان کمک کند.
نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده، در ارتباط بین اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی و سبک های دلبستگی در کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۷۰-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، در پیش بینی اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی، بر اساس سبک های دلبستگی در کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران بوده است. روش پژوهش از نوع توصیفی، غیر آزمایشی و کمی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه ی آماری پژوهش، کلیه کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران بودند که از میان جامعه تعداد 525 نمونه، به روش در دسترس و با به اشتراک گذاری پرسش نامه های پژوهش، شامل پرسش نامه ی سبک دلبستگی بزرگسال (بشارت 1384)،یرسش نامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی(خواجه احمدی1395) و پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده(زیمت1990) انتخاب شدند. یافته های حاصل ازهمبستگی میان متغیرهای پژوهش نشان می دهند که بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با اعتیاد به شبکه ی اجتماعی ارتباط معنادار وجود دارد. ولی بین سبک دلبستگی ایمن و اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی ارتباط معنی داری یافت نشد. همچنین، میان حمایت اجتماعی ادراک شده و اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی رابطه ی معنی دار با جهت منفی وجود داشت. رابطه ی سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار و منفی است و بالعکس رابطه مثبت معنی دار بین سبک دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی ادراک شده وجود دارد. همچنین، مدل پژوهش نشان می دهد که نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده تنها در رابطه ی سبک دلبستگی ایمن با اعتیاد به پلتفرم های اجتماعی معنادار بوده است، با این حال نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه ی سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی با اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی، تأیید نشد.از یافته های پژوهش می توان در درک بهتر عوامل و نظریات مرتبط با اعتیاد به پلتفرم های اجتماعی بهره برد.
شناسایی متغیرهای میانجی در رابطه میان آموزش موسیقی و افزایش خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۸۶۶-۸۵۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است که هنر موسیقی به عنوان یک زبان، مناطق خاص خود را در مغز دارد و احساس، عاطفه و ادراک انسان را بدون تکلم منتقل می کند، ولی همچنان درک آن نیازمند آموزش است تا بتواند موجب بهره مندی از توانایی های فکری - اجتماعی گردد. همچنین پژوهش های بسیاری موسیقی را به عنوان ابزاری قدرتمند برای تقویت و توسعه خلاقیت با سهل ترین و لذت بخش ترین روش اجرا و کمترین عوارض معرفی می کنند. بنابراین مسأله پژوهش این است که براساس پیشینه تحقیقات تا چه اندازه آموزش موسیقی سبب بروز خلاقیت ویا مؤلفه های وابسته به آن می گردد. هدف: هدف از این مقاله مرور پیشینه پژهش های مرتبط علل و عوامل اثربخشی آموزش موسیقی به منظور ایجاد و توسعه خلاقیت است. روش: با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، منطبق بر اصل پریزما از میان 45 مقاله مرتبط با موضوع خلاقیت و موسیقی، 23 فاکتور مهم به عنوان میانجی های میان خلاقیت و موسیقی شناسایی و نهایتاً معرفی و تحلیل شده است. تا تأثیرپذیری مستقیم از فرآیند آموزش موسیقی ، بسترها و زمینه های لازم برای توسعه خلاقیت شناسایی شود. یافته ها: رشد تفکر، رشد مغزی، بهبود روحیه و استرس، سازگاری و تأثیرپذیری، تخیل و رؤیا سازی، رشد فردی و اجتماعی، اعتماد به خود، واج شناسی، وفاق و همدلی، هوش، تقویت قوای شنیداری، مسئولیت پذیری، تقویت حافظه، پشتکار، رشد ذهنی، بداهه پردازی، حافظه کلامی، به خاطرسپاری کلمات، درک و شناخت مفهوم زبان، ایجاد تمرکز، تقویت احساسات و عواطف رمانتیک، سهولت در خواندن و نوشتن و شمارش و رابطه برای یادگیری، مهارت های حرکتی، شکیبایی و تعامل عواملی هستند که میتوانند تحت تأثیر آموزش موسیقی ارتقا یافته، بسترها و زمینه های بروز، توسعه و بسط خلاقیت افراد را فراهم آورند. نتیجه گیری: از طریق آموزش موسیقی می توان متغیرهای 23 گانه معرفی شده را در آموزش پذیران ارتقاء داد و در نتیجه ی رشد این مؤلفه ها خلاقیت آن ها بسط، توسعه و بروز می یابد.
تدوین الگوی عوامل مؤثر بر گسترش وقف و ورود خیّران به ورزش با رویکرد توسعه عدالت ورزشی و ارتقای سلامت جامعه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
20-35
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از مهم ترین مسائلی که امروزه باید به آن توجه داشت تأثیر نقش وقف و امور خیریه در تأمین نیازهای فرهنگی، ورزشی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است. اینکه وقف تا چه حد می تواند در رفع کمبودها و شکوفایی ورزش کشور مفید واقع شود، نیازمند بحث و بررسی عمیق صاحب نظران و کارشناسان حوزه ورزش است. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی عوامل مؤثر بر گسترش وقف و ورود خیران در حوزه ورزش بود.
رابطه انعطاف پذیری خانواده و سرزندگی تحصیلی: نقش واسطه گری نظم جویی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه انعطاف پذیری خانواده و سرزندگی تحصیلی با میانجیگری نظم جویی شناختی هیجان در دانش آموزان مقطع متوسطه ماهشهر بود. روش: جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول و دوم متوسطه مدارس دولتی شهرستان ماهشهر در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها تعداد 372 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، مقیاس سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) و پرسشنامه انعطاف پذیری خانواده شاکری (1382) بود. برای تحلیل داده های توصیفی و ماتریس همبستگی از نرم افزار SPSS نسخه 26 و برای آزمون فرضیه و مدل پژوهش با روش تحلیل مسیر از نرم افزار AMOS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. انعطاف پذیری خانواده دارای اثر مستقیم و مثبت بر سرزندگی تحصیلی و نظم جویی شناختی هیجان دارای اثر مستقیم و مثبت سرزندگی تحصیلی بود. همچنین، انعطاف پذیری خانواده از طریق میانجیگری نظم جویی شناختی هیجان بر سرزندگی تحصیلی اثر مثبت غیرمستقیم دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان باید به انعطاف پذیری خانواده و نظم جویی شناختی هیجان آن ها توجه کافی به عمل آید.
بررسی اثربخشی روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تمایز یافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت نارسیستیک
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تمایزیافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت نارسیستیک انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته مراجعه کننده به کلینیک های روانشناختی منطقه 5 شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه روابط موضوعی بل (1985) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998) بود. در تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری برای آزمون فرضیه اصلی و تک متغیری برای فرضیه های جانبی با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تمایزیافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت نارسیستیک تأثیر معنی دار دارد.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش توجه و کنترل پرخاشگری در هنرجویان موسیقی 7 تا 12(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
77 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش توجه و کنترل پرخاشگری در هنرجویان موسیقی 7 تا 12 سال آموزشگاه های موسیقی صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان هنرجوی موسیقی در آموزشگاه موسیقی خانه هنر شهر تهران در زمستان 1399 و بهار 1400 بود. از این جامعه تعداد 30 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان واحدی و همکاران (1387) و آزمون توجه مانلی و همکاران (2001) بود. گروه آزمایش هشت جلسه مداخله ذهن آگاهی طبق پروتکل ارائه شده توسط بایر (2006) را دریافت کردند ولی گروه کنترل هیج مداخله روان شناختی دریافت نکردند. علاوه بر شاخص های توصیفی از تحلیل کوواریانس چندمتغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود توجه (توجه پایدار، توجه انتخابی و کنترل توجه) و کاهش پرخاشگری (کلامی - تهاجمی، فیزیکی – تهاجمی، رابطه ای و خشم تکانشی) کودکان هنرجوی موسقی اثربخشی معناداری دارد (05/0>P). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از ذهن آگاهی به عنوان یک درمان روان شناختی جهت بهبود توجه و کاهش پرخاشگری در کودکان هنرجوی موسقی مورد توجه و استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مداخله مثبت نگر بر باورهای انگیزشی دانش آموزان دارای افت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات نظام های آموزشی، افت تحصیلی است که آثار ناگواری از لحاظ مالی و نگرشی بر نظام آموزشی، خانواده و دانش آموزان به جای می گذارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله مثبت نگر بر باورهای انگیزشی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دارای افت عملکرد تحصیلی انجام شد. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر دارای افت تحصیلی مدارس شهر دزفول در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. پرسشنامه استفاده شده، راهبردهای خودانگیخته یادگیری بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان دادند بین گروههای آزمایش و کنترل ازنظر باورهای انگیزشی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، مداخله مثبت نگر باعث افزایش خودکارآمدی و ارزش گذاری درونی و کاهش اضطراب امتحان در مراحل پس آزمون و پیگیری شد. منطبق با یافته های پژوهش حاضر، مداخله مثبت نگر به عنوان یک روش کارا برای افزایش خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و کاهش اضطراب امتحان که همگی از زیرمؤلفه های باورهای انگیزشی هستند، در دانش آموزان دارای افت تحصیلی پیشنهاد می شود.
تاثیر آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودانتقادی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری فنیل کتونوری (PKU)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
229 - 237
حوزههای تخصصی:
وجود کودک با نیازهای ویژه در یک خانواده نوعی بحران به شمار می آید و والدین آنها تنش و فشار روانی فراوانی متحمل می شوند. هدف پژوهش حاضرتعیین اثر بخشی آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر خودانتقادی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری فنیل کتونوری است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 24 نفر از مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری PKU شهر قزوین در سال 1399 با توجه به معیار ورودی و به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 9 جلسه آموزش دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده ها ازپرسشنامه خودانتقادی (2004) و پرسشنامه اضطراب بک (1998) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودانتقادی و اضطراب مادران تاثیر معنادار داشته (p<0/01) و منجر به کاهش خودانتقادی و اضطراب مادران گردید. نتایج پژوهش دارای تلویحات کاربردی بوده و می تواند به عنوان یک شیوه درمانی در کاهش اضطراب و خودانتقادگری مادران کودکان PKU استفاده گردد.
میزان توجه به ابعاد پنجگانه سلامت در محتوای کتب درسی علوم تجربی دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت در مدارس و برنامه ریزی اصولی برای سلامت نسل آینده کشور، یکی از شاخص های مهم و اصولی و زیر بنای توسعه کلان جامعه در همه ابعاد آن است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل محتوای کتب درسی علوم تجربی دوره ابتدایی براساس میزان توجه به ابعاد پنجگانه سلامت (جسمی، روانی، معنوی، اجتماعی و زیست محیطی) است. روش پژوهش تحلیل محتوا است و برای گردآوری داده ها از فهرست بازبینی محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری مشتمل بر کتب درسی علوم تجربی پایه اول تا ششم ابتدایی در سال تحصیلی ۹۹ -۱۳۹۸ در قالب ۸۱ درس و ۶۴۴ صفحه بود. واحد تحلیل نیز شامل تمام صفحات (شامل متون، تصاویر، فعالیت ها و پرسش ها) بود که برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی (جداول فراوانی و درصد) استفاده شد. یافته ها نشان داد، کتاب علوم تجربی پایه اول و پنجم ابتدایی به مولفه سلامت جسمی و پایه های دوم، سوم، چهارم و ششم به بعد زیست محیطی بیشتر پرداخته اند و در مقابل، در علوم تجربی پایه های اول، سوم، چهارم، پنجم و ششم به مولفه سلامت معنوی و کتاب علوم دوم به سلامت روانی کمترین توجه مشاهده شد. نتایج حاصل از یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که محتوای کتب علوم تجربی دوره ابتدایی به تمامی ابعاد پنجگانه سلامت پرداخته است اما میزان توجه به برخی از ابعاد سلامت از یکنواختی، تعادل و فراوانی مطلوبی برخوردار نبوده است.